آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : ویلا سازی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : ویلا سازی

اشتراک به خبردهی

ایستگاه پایانی محیط‌زیست‌‌خواری

چند پیشنهاد برای قوه قضایه که تصمیم گرفته با متجاوزان به محیط زیست برخورد کند

جنگل‌خواری، کوه‌خواری و دریاخواری تا یک دهه پیش ترکیب عجیبی بود که شاید مخاطبش را به خنده هم وامی‌داشت،‌ حالا در طول یک دهه گذشته چنان این ترکیب هولناک شده است که تاثیرش را می‌شود در زندگی روزمره یک فرد معمولی شهرنشین هم دید. نه که تا پیش از یک دهه پیش چنین پدیده‌ای وجود نداشته اما پرواضح است که حجم این تخلفات آنقدرها هم نبوده است که هر روز بتوان مصداق رسانه‌ای‌شده‌اش را به چشم دید. حتی نیازی نیست برای یافتنش خیلی چشم‌چشم کنید و در چهارگوش جادویی گوگل آن را بیابید،‌ کافی است راهی یکی از شهرهای شمالی شوید و دل به جنگل‌ها بزنید تا متوجه شوید. شاید این آخرین تصویری باشد که از این حجم درختان می‌بینید. نه که محدود به شهرهای شمالی باشد،‌ رد این پدپده شوم را از مناطق خوش آب و هوای طرقبه و شاندیز مشهد تا خوانسار و کاشان و شیراز هم می‌توان پیدا کرد. حالا به باور بسیاری جنگل‌خواری و کوه‌خواری به نوعی از سبک زندگی تبدیل شده است و بدیهی است که این سبک زندگی مربوط به یک طبقه خاص است. کالایی شدن طبیعت، پدیده‌های زمین‌خواری، کوه‌خواری، جنگل‌خواری، اشغال سواحل و حاشیه رودخانه‌ها، فروش زمین جزایر و تخریب محیط زیست را به همراه داشته است در حالی که همه می‌دانیم محیط زیست حقوق عامه است و قوه قضا در پی احقاق این حق. ورود موثر قوه قضاییه در چند ماه گذشته به تخلفات این‌چنینی (همچون ساخت و سازهای بی‌رویه در لواسان) دوستداران این حوزه را امیدوار کرده است تا قوه قضاییه یک بار برای همیشه دستان متجاوزان به سرمایه‌های ملی را کوتاه کند.

زخم جاودان حیران

قصه جنگل‌خواری در حیران همه‌اش غصه است. سال‌هاست که تخریب می‌شود و سال‌هاست کسی کاری نمی‌کند. پنج سال پیش ۵۰۰ پرونده تخلف با موضوع جنگل‌خواری این منطقه تشکیل شد و حتما که هیچ‌کدام سرانجامی نداشته است که وضعیت حیران این‌طور مانده است. برای فهم این‌که چه بلایی سر حیران آورده‌ایم کافی است به همین عکس تکراری بالا نگاه کنید. خط مرزی ایران و آذربایجان؛ ‌کاری که ما با جنگل‌های حیران کرده‌ایم و بکر ماندن جنگل‌ها در طرف دیگر خودش نشان از بلایی دارد که بر سر جنگل‌ها آورده‌ایم. امام‌جمعه آستارا تماشای از ریشه درآمدن درختان سبز و تنومند در حاشیه گردنه حیران را ناراحت‌کننده خوانده و امام‌جمعه اردبیل در چند سال گذشته بارها نسبت به نابودی طبیعت حیران هشدار داده است. نماینده وقت اردبیل پنج سال پیش در نامه سرگشاده‌ای به معاون اول ریاست جمهوری مشخصا از افرادی یاد کرده که در پشت نقاب موجه نظام دست به جنگل‌خواری زده‌اند و بسیاری از رسانه‌ها از افرادی می‌گویند که جوامع محلی و دوستداران و فعالان محیط زیست به واسطه قدرتشان از پس آنها برنمی‌آیند. شاید یکی از بارزترین اعتراضات رهبر معظم انقلاب به تداوم تخریب جنگل‌ها و مراتع کشور در سخنان ۱۷ اسفند ۹۳ ایشان نمود داشت. آنجا که ایشان صراحتا به دست‌اندازی جریانات سودجو در تخریب جنگل‌ها و منابع ملی به‌ویژه در شمال کشور به بهانه «اجرای طرح‌های مختلف هتل‌سازی و جذب گردشگر و حتی ساخت حوزه علمیه در جنگل» اشاره کرده و از مسؤولان خواستند حتی «با این طرح‌هایی که با این توجیهات به ظاهر قبول هم ارائه می‌شود قاطعانه برخورد کنند.» حالا اما با گذشت کمتر از ده سال،‌ شواهد موجود نشان می‌دهد نه‌تنها تصرفات غیرقانونی در عرصه‌های ملی در این بازه زمانی کاهش نیافته بلکه موج دیگری از واگذاری‌ها هم با عناوین گوناگون همچون،‌ طرح باغشهر،‌طرح فدک،‌ بوستان خانواده، ‌مسکن مهر‌ و طرح‌های متعدد توسعه گردشگری و کشاورزی…، در یک دهه گذشته تحت لوای قانون صورت گرفته است.

از ماسال تا کلاچای

حیران نمونه به چشم آمده آن اتفاقی است که در حال رخ دادن است. برای پیگیری این حجم از تخلف نیازی به هیچ کارآگاه‌بازی هم نیست. حتی به راحتی می‌توانید بی‌شمار تبلیغات افراد سودجو را در رسانه‌های رسمی کشور ببینید. آگهی برای تراشیدن کوه و جنگل و تبدیلش به مرتع و بیابان! به شکل جالب‌توجهی یکی از آنها مختصات تخلفات خودش را هم در قالب آگهی بیان می‌کند آن هم در کانال تلگرامی یک خبرگزاری رسمی در کشور. «فروش تعداد محدودی از ویلاهای چوبی لوکس در اولین و تنها شهرک ویلاهای چوبی خاورمیانه در کلاچای گیلان». آن‌طور که این آگهی عنوان کرده است در مزایای این فرصت سرمایه‌گذاری همین بس که فاصله ویلاها به جنگل‌های گیلان تنها سه کیلومتر است و فاصله‌اش با دریا تنها ۴۰ متر. جنگل‌خواری در پوشش یک فرصت سرمایه‌گذاری! همین چند وقت پیش گزارشی منتشر شد از آنچه در ماسال گیلان می‌گذرد. گزارشی که نشان می‌داد کشاورزان منطقه همگی‌شان تبدیل شده‌اند به سرایداران زمین‌های خود. وضعیت نا بسامان اقتصادی،‌ نبود شغل و درآمد و درد معیشت باعث شده است بستر این تخلفات در جنگل‌خواری را برای مفسدان مهیا کند. همین است که بسیاری را به این باور رسانده در کنار بی‌توجهی دولت به این موضوع شاید بتوان با تقویت جوامع محلی ابزار مناسبی برای این پدیده شوم به دست آورد. البته که قوه قضاییه می‌تواند با کمک جوامع محلی از حداقل روند تسریع جنگل‌خواری در شمال ایران را کمی کند کند.

غمگین مثل سراب قنبر

منطقه سراب قنبر کرمانشاه را می‌شود نمونه‌ای دانست از یک شگرد قدیمی برای زمین‌خواری. شگردی که البته با قربانی کردن درختان و باغات این منطقه همراه است. سراب قنبر، محله‌ای در جنوب‌غربی شهر کرمانشاه است که در گذشته، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه محسوب می‌شد و با افزایش ساخت‌ و سازها و توسعه شهر کرمانشاه به تدریج در حریم شهر قرار گرفت. باغات سراب قنبر در گذشته‌ای نه چندان دور تامین‌کننده بخش زیادی از میوه استان کرمانشاه بود. اما همجواری این باغات با یکی از بهترین محله‌های شهر کرمانشاه باعث شده چشم طمع زمین‌خواران بر این باغات دوخته شود. شگرد این افراد به آتش کشیدن درخت‌ها برای تبدیل کاربری آن به زمین مسکونی است! شگردی که حداقل در بسیاری از موارد تاثیر داشته و جواب داده است. هر چند یکی از مسؤولان استانداری به این ماجرا ورود و عنوان کرد اگر عده‌ای منفعت‌طلب، باغ‌های شهر را از بین ببرند یا اقدام به خشک و قطع کردن درختان کنند به تصور این‌که در آینده به بهانه این‌که اینجا (سراب قنبر) زمین است و درصدد تغییر کاربری برآیند، باید بدانند ما هرگز اجازه چنین کاری را نخواهیم داد. ورود قوه قضاییه به این موضوع همراه حساسیت افکار عمومی توانست تا حدودی از آتش طمع زمین‌خواران در این منطقه را خاموش کند.

 

همه سواحل خزر

در جاده‌های کرانه دریای خزر که برانید باید همیشه چشم بگردانید تا شاید بتوانید محوطه خالی از تابلو و فنس و نرده‌آهنی بیابید و کنار ساحلش قدم بزنید چرا که ۸۰ درصد از سواحل دریای خزر را گرفته‌اند! دریاخواری، موضوعی است که به نظر می‌رسد باعث شده دسترسی مردم به ۸۰ درصد از سواحل شمالی کشور غیرممکن شود. آش ساحل‌خواری در استان‌های شمالی کشور به اندازه‌ای شور شده که رئیس‌کل دادگستری استان مازندران چند سال پیش به‌صراحت عنوان کرد ۵۴ درصد از اراضی تصرف‌شده در اختیار دولت و دستگاه‌های حاکمیتی است. به این آمار رسمی دقت کنید تا متوجه وضعیت سواحل دریای خزر بشوید؛ حدود ۷۸ درصد سواحل تصرف شده و مابقی آزاد است و مناطق حفاظت شده ساحلی است. ۲۸ درصد این تصرفات توسط دستگاه‌های دولتی است. ۱۲ درصد شهرک‌های ساحلی هستند. ۲۴ درصد املاک و ویلاهای شخصی است. ۱۰ درصد در اختیار نهادهاست و ۴ درصد آزاد است که هنوز به شکل مناسب در اختیار عموم نیست!

این در حالی است که در ماده ۶۳ قانون برنامه چهارم توسعه آمده که تمامی دستگاه‌های دولتی دارای اراضی ساحلی موظف به آزادسازی ساحل هستند و در این ماده هیچ نامی از نهادهای غیردولتی ذکر نشده و همین موجب مستثنا دانستن برخی نهادها از اجرای ماده ۶۳ قانون است. نه که این وضعیت منحصر به دریای خزر باشد که در حاشیه خلیج‌فارس دریاخواری توسط افراد و نهادها در جزیره قشم و بندرعباس و چابهار هم دیده می‌شود.

 

میثم اسماعیلی

قرق باستی‌هیلز شکست

برداشته شدن گیت ورودی اشرافی ترین شهرک مسکونی لواسان آیا به معنی مبارزه با زمین خواری است؟

تپه های باستی، تپه هایی که وصل است به بلوار باستی؛ چه ترجمه تحت اللفظی کنیم و اینها را بگوییم، چه بنویسیم لاکچری ترین شهرک مسکونی ایران، درهر دو حال می رسیم به شهر ثروتمند نشین لواسان و شهرک باستی هیلز آن، جایی که کار از زمین خواری گذشته و شده است مصداق بی چون و چرای کوه خواری و آسمان خواری و همه چیز خواری. دیروز شخصی صاحب سمت البته به ما گفت دیگر نگویید باستی هیلز، منظورش برداشته شدن لوگوی انگلیسی و طلایی رنگ سر در شهرک بود، به جایش گفت بگویید شهرک مطهری که مردم لواسان با این اسم راحت ترند و یاد آقای مطهری سازنده شهرک می افتند!

اما چه باستی هیلز چه مطهری، وقتی معنی هر دو یکی است چه  فرقی می کند کدامش را بنویسیم، چه بنویسیم تپه هایی که وصل است به بلوار باستی و شده است باستی هیلزی که کمتر از یک سال است سر زبان ها افتاده، چه بگوییم شهرکی که مطهری نامی با توسل به پول هایی که از پارو بالا می رفته آن را ساخته و پرداخته.

با این که کسی تا به حال نگفته و شاید هم جسارت نکرده نام ساکنان این شهرک را بیاورد و دیروز صاحب سمتی که به ما اطلاعات داد نیز گفت که تابه حال حتی رغبت نکرده وارد شهرک شود و ته و توی بناها و مالکانش را دربیاورد ولی نگفته پیداست یک سر این رشته به صاحبان قدرت و سر دیگرش به صاحبان ثروت وصل است.

مخلوط قدرت و ثروت در این کشورها کارها می کند، ‌یک روز می افتد به جان زمین های مرغوب، یک روز می افتد به جان کوه ها و دریاها، یک روز به جان گردنه زیبای حیران و طرفه این که همیشه نیز تیرش می خورد به هدف. زمین خواری در زمین های گران قیمت لواسان اظهر من الشمس است، اصلا تحقیق نمی خواهد، همین باستی هیلز که توصیه شدیم نام نامانوس مطهری اش را به کار ببریم اگر زمین خواری و آسمان خواری و کوه خواری نیست پس چیست؟

شاخ گیت شکست

اواخرهفته قبل اما یک اتفاق برای این شهرک افتاد. به دستورمقام قضایی گیت های ورودی این شهرک جمع شد، یعنی دو میلگرد جوش دادند به در ورودی گیت تا دیگر نگهبانی داخلش نشیند و جلوی مردم را نگیرد. مدت ها نگهبان ها را درآن گیت ها نشانده بودند که دقیقا جلوی ورود مردم را بگیرند، که شهرک باستی بشود ملک اختصاصی یک عده، بشود یک دژ مستحکم و تسخیر نشدنی، مثل قلعه قهقهه که درتاریخ ایران دست هیچ بنی بشری به آن نمی رسید. حالا شهرک باستی ما و شهرک مطهری یک عده، گیت ورودی ندارد و می شود درآن چرخ زد، می شود زل زد به ویلاهای چند ده میلیاردی ومبهوت شد ازاین همه پولی که پای ساختمان ها ریخته اند، حالا بدون حضور نگهبانانی که مدتی قبل جلوی ما را هم گرفتند و نگذاشتند وارد شهرک شویم، می شود برای خواباندن عطش کنجکاوی هم که شده، درخیابان های باصفا و سرسبز شهرک چرخ زد و شکوه یک معماری که پایش را گذاشته است روی گُرده ملت و محیط زیست، دید.

البته باستی بدون گیت هم هنوز باستی است، شیر پیر است، کنده ای است که هنوز دود از آن بلند می شود و هنوز ازمعجون قدرت و ثروت، قدرت می گیرد. عکاس وخبرنگار یکی از خبرگزاری ها که رفته بودند باستی ِ بدون گیت را ببینند البته به اندازه ما خوش شانس نبودند که فقط جواب منفی برای ورود شنیدیم، آنها عصر روزچهارشنبه کتک خوردند وقتی داشتند از دیوارهای بلند شهرک عکس می گرفتند، کارشان نیز سرانجام رسید به پلیس وشکایت و شکایت کشی. ازاین ضرب و شتم چیزی که عاید ما رسانه ها شد این که یکی از ویلاها که سهوا در کادر دوربین قرارگرفته متعلق بوده است به یکی از سهامداران یک شرکت خصوصی بزرگ و یکی از بانک‌های خصوصی کشور که طبیعی است آن همه پولی که دارد را فقط درجاهای فوق لوکسی مثل باستی می تواند خرج کند.

 

دیوارها هم باید بریزد

مثل ویلاهای باستی در لواسان کم نیست. در کمربندی این شهر ویلاها چنان بزرگ و لوکس و دیوارها چنان بلند است که حس غریبگی به آدم دست می دهد، انگار مالکان از کُره ای دیگر آمده اند که دراین اوضاع اقتصادی نابسامان به قدری پول دارند که روی سبیل شاه نقاره می زنند و مثل شاه نشین های قدیم نشسته اند در بلندترین نقطه کوه ها و تپه ها و ما مردم عادی هم زیر پایشان.

این دیوارهای بلند ازجمله دیوارهای بلند شهرک باستی این روزها خار چشم عده ای است. پشت این حصارهای حصین، مالکان و صاحبان ثروت و قدرت البته که لذت می برند و حس امنیت دارند ولی بیرون این حصارها کسانی مثل امام جمعه لواسان هستند که معتقدند قدشان باید کوتاه تر شود، یک قد هفت متری که به گفته سید سعید لواسانی باید بشود سه متر. اگر بشود دیوارهای شهرک باستی را با حکم قضایی کوتاه کرد می شود سه خط روی صورت باستی هیلز؛ خط اول برداشتن نام انگلیسی اش بود از سردر شهرک، خط دوم جمع شدن گیت هاست و دیوارها هم که کوتاه شود می شود خط سوم. اما فقط خط، فقط یک تشر، یک تنبیه ناچیز برای شهرکی که می گویند همه جور تخلفی درآن رژه می رود، کمترینش کوه خواری.

اما همین دو خط به ظاهر ناچیز ظاهرا برای کشیدن شدن روی صورت یکی از نمادهای سرمایه داری در کشورمان کار چندان ساده ای نبوده است، نشانه اش نیز حرف های امام جمعه لواسان درخطبه های نماز دیروز که برداشته شدن گیت ها را محصول فریادهای عدالت خواهانه دانست یعنی که فریادها کشیده شده تا گیت ها جمع شده، حالا بماند دیوارشهرک و تخریب های میلیارد میلیارد تومان که شاید حنجره ها باید برایش پاره شود.

 

داستان تسامح و فساد

اگربخواهیم درباره کلاک نیز حرف بزنیم نقاط بودار در لواسان می شود دوتا، یکی باستی و دیگری کلاک، دو شهرک ویلایی که مقر آدم های خاص و ثروتمندان افسانه ای اند. هر دو این شهرک ها سال ها در روز روشن ساخته شده اند وجلوی چشم نهادها و دستگاه ها و سازمان های دولتی بالا رفته اند. ساخت و ساز این دو شهرک کار دزدانه ای نبوده و هیچ کار بدون مجوزی درآنها انجام نشده، حتی پرونده باستی را که روزگاری به کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری فرستاده اند سازنده بابت تخلفاتش، جریمه نقدی کلان را پرداخته  و پرونده را آزاد کرده. این یعنی که همه خبر داشته اند که روی کوه های لواسان دارد چه اتفاقی می افتد و اراضی ملی و آسمان که آسمان همه مردم است چطور دارند انحصاری می شوند. امام جمعه لواسان اوضاع باستی و کلاک را در این خلاصه می داند که هرچه در این دو شهرک رفته محصول تسامح و رفتار ناعادلانه است، دست پرورده ساختارهای معیوب که باید اصلاح شود و قوانین عادلانه و شفاف و صریح جایش را بگیرد.

سال هاست ازاین حرف ها زده می شود و مدت های مدید است که همه عیب و ایرادها را در تسامح و عیوب ساختاری می دانند ولی بازهم باستی ها و کلاک ها قد می کشند. البته احمد طاهری، مدیرکل منابع طبیعی استان تهران، مردی که دو هفته ای است مدیرکل شده و برای اظهارنظر درباره زمین خواری ها و کوه خواری ها بسیار محتاط است، به ما می گوید اگراصلاح هندسی و پروژه کاداستر، بودجه بگیرد و در یکی دوسال آینده تکمیل شود دیگر کسی نمی تواند به اراضی ملی دست اندازی کند و زمین های ملی نیز با مستثنیات مردم تداخل نمی کند.

او می گوید اگر نقشه های هوایی به همراه حد و حدود زمین های ملی و منابع طبیعی در سندهای تک برگی درج شود جلوی اکثر قریب به اتفاق تصرفات نیز گرفته می شود و آن وقت دیگر این همه پرونده تخلف و این همه اعتراض شکل نمی گیرد.

طاهری اما وقتی چندین “اگر” ابتدای جملاتش می گذارد قطعیت را از مبارزه با زمین خواری می گیرد چون موضوع کاداستر و اصلاح هندسی اراضی موضوع تازه ای نیست که حالا با مطرح شدن آن از زبان یک مسئول بشود به خاطرش ذوق کرد.

سندهای تک برگی اراضی ملی البته اگرصادر شود و همه زمین های ملی و منابع طبیعی به نام دولت سند بخورد و رسما متعلق به همه مردم شود البته کار مهمی رخ می دهد ولی حتی این اقدام نیز نمی تواند زمین خواری هایی را که تا به حال انجام شده و آن همه تبعاتش را بشوید و با خود ببرد. زمین ها که هیچ، کوه ها و رودها و دریاها حالا در قبضه ثروتمندان خاص هستند که به این آسانی ها از آن دست برنمی دارند، مثل باستی هیلز ما و شهرک مطهری یک عده که معلوم نیست اگر دیوارهای هفت متری اش فرو بریزد، قانون می تواند تصرفات وسیع این شهرک را نیز قلع و قمع کند و کوه وآسمان را به مردم لواسان، تهران و ایران برگرداند؟

 

اشد مجازات برای زمین خواران

تابه حال هیچ کس ندیده اشد مجازات برای زمین خواران چه شکلی است بااین حال سخنگوی کمیسیون اصل۹۰ مجلس تاکید دارد که متخلفان در پرونده‌های زمین خواری باید به اشد مجازات برسند. نهایت مجازاتی که تاکنون مردم دیده اند تخریب ویلاهای کوچک و نه چندان لوکس مردم نه چندان مشهور بوده، حتی اگر ویلایی متعلق بوده است به دختر یکی از رجال دولت، او یک وزیر سابق بوده نه وزیری که هم اکنون سرکار است، تخریب دست درازی های ویلای این دختر نیز ذره ذره و با احتیاط انجام می شود نه آنچنان که بلدوزرها یقه ویلاهای آدم های عادی متخلف را می گیرند و بی رودربایستی سرنگوشان می کنند.

ماجرا همان است که بهرام پارسایی گفته است، این که بخش عمده زمین‌خواری و تجاوز به عرصه‌های ملی به واسطه ارتباط، لابی، نفوذ و قدرت انجام می‌شود. سخنگوی کمیسیون اصل۹۰ می گوید مواردی که کشاورزان یا روستاییان بخشی از زمین را تصاحب می‌کنند بسیار اندک است و درعوض ، تصاحب منابع ملی توسط سودجویان و لابی های قدرت زیاد. او این وضع را ربط می دهد به نظارت های ناکافی و این که از منابع طبیعی بخوبی حراست نمی شود.

 

 

مریم خباز

 

 

 

سوگلی‌های سیدپیاز

گزارش میدانی از محله سیدپیاز پس از تخریب ویلای دختر وزیر  ‌

اول از همه کوه‎هایی که برف رویش نشسته است، خودش را نشان می‎دهد. بعد دامنه کوه پیدا می‎شود. کمی که چشم تیز کنید، می‎فهمید که روی کوه هم ویلا ساخته‌اند. کنار حاشیه دریاچه در حال ساخت هم، ویلاهای چند طبقه چند هزار متری قدعلم کرده‌اند. چند دقیقه بعد به بلوار لواسان می‏رسیم. کنار بلوار ماشین‌ها پارک شده‌اند. حواست نباشد از کوچه‌ها و خیابان‌ها بی‌مهابا ماشینی بیرون می‌آید. بلوار فقط دو میدان دارد. ویلای موردنظر توی محله سیدپیاز است. این تنها نشانه‌ای است که داریم. هیچ کسی آدرس درست نمی‌دهد. یکی می‌گوید:‌ «بپیچ توی خیابان پیام.» آن یکی می‌گوید:‌»برو سمت شمال و بعد از تاکسی خطی‌ها بپرس، آن‌ها لواسان را مثل کف دست می‌دانند.» مردم محله آدرس ویلا را بلدند. هیچ کسی اما آدرس درست نمی‌دهد. همه بعد از شنیدن اسم ویلای دختر وزیر سابق، چشم‌هایشان لحظه‌ای دودو می‌زند. دهانشان را که باز مانده می‌بندند و یک نگاه به چپ و بعد به راست می‌کنند و بعد لحظه‌ای خیره نگاه می‌کنند و با لکنت آدرس اشتباه می‌دهند. در محله‌‌ها‌ و کوچه پس کوچه‌های لواسان، می‌چرخیم و آدرس می‌پرسیم. رسیدن به خیابان نسیم چهل و پنج دقیقه زمان می‌برد. آخرسر از روی ویلای بازیکن سابق تیم ملی به آدرس می‎رسیم. سه، چهار رفتگر در حال جارو زدنند. خاک توی کوچه بلند شده است. جز بخشی از سقف ویلا و بخشی از تراس آن، همه ساختمان سالم است. چند تکه از سنگ سفیدرنگ روی پیاده‌رو ریخته است. از یکی از رفتگران می‌پرسیم: «اینجا خانه دختر وزیر سابق است؟» رفتگر همان طور که جارو می‌کند، آرام چشمانش را می‌بندد و بعد باز می‌کند. اینجا ویلای دختر وزیر سابق است. ویلایی که به نام تخریب‌شده در صدر اخبار روز گذشته بود.

نمی‎دانستم که دختر وزیر ویلا دارد

خیابان خلوت است. صدای خش‌خش جارو توی خیابان پیچیده است‌. ویلای بازیکن معروف تیم ملی بزرگتر و عظیم‌ترین ویلا در آن حوالی است. ویلای دختر وزیر سابق درست پشت این ویلا ساخته شده است. یک پراید، یک رانا و یک ساندرو توی کوچه پارک‌اند. یکی دو نفر توی ماشین نشسته‌اند و دو نفر دیگر هم به خانه نگاه می‌کنند. پسر جوانی کت مشکی پوشیده است. او از اهالی لواسان است. یکی، دو ساعت پیش خبر تخریب را شنیده و حالا برای تماشا آمده است. او به ما می‌گوید: «من سال‌هاست که در این محله زندکی می‌کنم. وقتی شنیدم که این اتفاق افتاده است، سریع خودم را رساندم.» او می‌گوید که نمی‌دانسته که دختر وزیر در حال ساخت ویلاست و حالا که ویلا خراب شده، متوجه شده است که چنین ویلایی هم وجود دارد. در نگاه پسر جوان عصبانیت موج می‌زند. سرش را تکانی می‌دهد و بعد آرام راهش را می‌گیرد و سوار ماشینش می‌شود و با خشم گاز می‎دهد و می‌رود. صدای اگزوز ماشین اش‌ لحظه‎ای سکوت کوچه را می‎شکاند. آن طرف‌تر، پسر جوان دیگری ایستاده است. او هم عصبانی است. البته جنس عصبانیت او متفاوت است. این طور که به نظر می‌رسد او از اقوام، دوستان و یا آشنایان صاحب ویلاست.

من به قانون تمکین کردم

حرف نمی‌زند و با بغض و کینه به ما نگاه می‌کند. حتی با عصبانیت، توهین هم می‌کند. دختری با پالتوی بنفش از پراید طوسی‌رنگ پیاده می‌شود. دو مرد دیگر هم از ماشین‌هایی که پارک شده‌اند پیاده می‌شوند. دختر جوان عصبانی است. او می‌گوید: «خوشحال آمده‌اید اینجا که چه کار کنید؟ ما به قانون تمکین کرده‌ایم. آن وقت این شد، نتیجه‌اش.» دستش را به طرف ساختمان می‌برد و آن را نشان می‌دهد. نفس عمیق می‌کشد و بعد دوباره با عصبانیت می‌گوید: «این تنها ویلایی نیست که خلاف داشته است. چه طور با ورزشکار معروف برخورد نکردند.» دستش می‌چرخد به طرف ویلای باشکوه و رویایی سر خیابان که با ستون‌های بلند و یک دست سفیدش و عقابی که بالای ساختمان قرار دارد، روی خیلی از ویلاهای اطراف سایه انداخته است. حالا دیگر نگاهش عصبی شده است. نفس عمیق می‏کشد و بعد دوباره می‏گوید:‌‌ »بهتره که از اینجا برید.» صدایش بوی تهدید گرفته است. در این شرایط نمی‎شود که از او خواست اجازه دهد تا به درون ساختمان برویم. با عصبانیت نگاه تیز و خشنش را به طرفمان نشانه می‏رود و بعد وقتی که مطمئن می‏شود از آنجا رفته‏ایم وارد ساختمان نیمه ساز می‎شود.

این ویلا خاص بود

همسایه‎ها حرف نمی‎زنند. با همسایه‎ها حرف زدن از آدرس پرسیدن هم سخت‏تر است. ۹۰ درصد همسایه‎ها جواب زنگ خانه‎ها را نمی‏دهند. بعضی هم تا می‎فهمند که برای چه زنگ خانه‏شان را زده‎ایم، بهانه می‎آورند و سریع گوشی آیفون را می‏گذارند. یکی از همسایه‌ها اما دلش پر است. او به ما می‎گوید: «از این خانه‏هایی که سی، چهل متر در لواسان خلافی دارند، تا دلتان بخواهد است. این که چیزی نیست که به خاطرش ویلایی را تخریب کنند.» او به ویلای بازیکن مشهور هم اشاره می‎کند. ویلای بزرگی که درست روبه‏روی ساختمانش یک بنای دیگر در حال ساخت است. ویلایی که از نظر همسایه دختر وزیر آن هم چند صد متری خلافی دارد. او ادامه می‏دهد:‌ »این خلاف‎ها در لواسان عادی است. اتفاقاً همه ویلاها از این خلاف‎ها مرتکب می‏شوند. درنهایت شهرداری با دریافت جریمه همه را می‏بخشد.» از نظر همسایه دختر وزیر سابق، تخریب این ویلا بهانه است.

‌ آن طرف‎تر محمدصالح کارگر تبعه افغان در حال پیاده کردن بار ساختمانی است. او حالا سرایدار ویلایی است که در حال ساخت است. یک سال پیش اما در ویلای دختر وزیر کار می‏کرد. محمد صالح می‏گوید:‌‌ »دو، سه سالی ساخت این ویلا زمان برد. حالا که ساخته شده، این ویلا را تخریب کردند؟» در نگاه محمدصالح تعجب موج می‏زند. او البته افسوس هم می‏خورد. او می‏گوید که مصالح این ویلا نسبت به بقیه ویلاهایی که در آنجا ساخته شده، خاص‎تر و گرانقیمت بوده است. از تخریب ویلا هم ناراحت است. به نظرش وسایلی که کار شده بود، خیلی بی‏نظیر بودند. محمدصالح می‏گوید که محله سیدپیاز یکی از محله‎های خوب لواسان است و تقریباً از بقیه محله‎ها هم گران‎تر است. ویلاها در این منطقه متری ۱۵ میلیون تومان به فروش می‎رسند.

منطقه پر از بناهای نیمه ساخته است. هیچ خیابان و کوچه‏ای وجود ندارد که در حال ساخت و ساز نباشد. ویلاهایی بزرگ‏تر و باشکوه‏تر از ویلای هزارمتری دختر وزیر سابق در حال ساخت است. ویلاهایی که حتی کوه و رودخانه را می‏خورند و پانزده، شانزده طبقه می روند بالا.

 

لیلا شوقی

 

 

دستور نیستی آقای رئیس

تشکل‌های محیط زیستی‌خوزستان ‌‌بخاطر ویلاسازی در منطقه حفاظت شده خاییز علیه محیط‌زیست شکایت کردند

منطقه حفاظت شده خائیز زیستگاه گونه‌های ارزشمندی نظیر پلنگ، کل و بز وحشی، کاراکال و تیهو این روزها زیر تیغ بولدوزرهایی است که به اسم گردشگری، بکری این منطقه حفاظت شده را نشانه رفته‌اند. فعالان محیط زیست خوزستان می‌گویند که این زیستگاه ارزشمند هدف ساخت و ساز صدها ویلا توسط یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی قرار گرفته است و اجرای چنین پروژه‌ای به این منطقه حفاظت شده، آسیب جدی وارد می‌کند. اما عیسی کلانتری در نامه‌ای به مسئولان استانی خود اعلام می‌کند که هیچ نیازی به هماهنگی با تهران ندارند و می‌توانند پروژه گردشگری تنگ تکاب یا همان ویلاسازی در منطقه خائیز را اجرا کنند. دستوری که به اعتقاد محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان معلوم نیست که یک تفویض اختیار به مدیران استانی بوده یا منظور عیسی کلانتری، چیز دیگری است. آن طور که او می‌گوید: شکایت فعالا محیط زیست خوزستان فقط به ویلاسازی منطقه خائیز ختم نخواهد شد و پیگیری شکایت در زمینه پروژه‌های دیگری نظیر خرسان سه، کوهرنگ و سد گتوند هم در دستور کار آنها قرار دارد.

گردشگری اگرچه صنعتی پاک در همه جای دنیا به حساب می‌آید اما در ایران، آیا به راستی این صنعت پاک است و می‌تواند شرایط محیط زیست را بهبود بخشد؟ بعد از هر تعطیلات، تلی از زباله حاصل ورود گردشگرانی است که طبیعت را برای یک روز تعطیل انتخاب کرده‌اند. بر هم زدن نظم و سکوت محیط و امنیت حیات وحش هم دیگر تبعات گردشگری غیر مسئولانه در کشور است. حال اجرای پروژه‌ای که به زعم فعالان محیط زیست، ویلاسازی در یک منطقه حفاظت شده است و به گفته مسئولان استانی، یک پروژه گردشگری در حال اجراست، سبب شده است که شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان علیه کلانتری در دادگاه اعلام جرم کند. محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان در گفت‌وگو با ما درباره دلایل شکایت از عیسی کلانتری می‌گوید: پیمانکار به چه مجوزی قبل از دریافت موافقت نهایی محیط زیست کوه را تخریب و اقدام به راهسازی کرده است؟ با وجود آنکه مجوز نبوده، پیمانکار از ماه‌ها قبل کار خود را شروع کرده است.‌

به گفته داس مه آثار فعالیت یکسال اخیر پیمانکار در کوه‌های منطقه بر اساس عکس‌هایی که وجود دارد، کاملا مشخص است. ‌

او ادامه می‌دهد: بر اساس مکاتباتی که به دست ما رسیده است، خرداد یا تیرامسال، حمید ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، نامه‌ای به محیط زیست انسانی ارسال می‌کند و اعلام می‌کند که با اجرای طرح اقامتگاه بومگردی در منطقه حفاظت شده خائیز با رعایت یازده شرط موافقت می‌شود.

آن طور که او می گوید یکی از بندهای موافقتنامه معاونت طبیعی، ارائه گزارش اثرات زیست محیطی و طرح جامع پسماند و فاضلاب این پروژه گردشگری است. نکته اصلی اینجاست که پیمانکاری که هنوز در حال مکاتبه برای اجرای طرح خود است، بدون آنکه مراحل پیگیری را کامل کند، در منطقه به فعالیت هم پرداخته است.

ابهام در نامه کلانتری

به گفته دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان، عیسی کلانتری در نامه‌ای با اشاره به نظر آب منطقه‌ای، به مدیران استانی اعلام می‌کند که نیازی به نظر سازمان (تهران) نیست و دستور فوق را اجرایی کنید. اما معلوم نیست که منظورش این است که بررسی اثرات زیست محیطی این پروژه را به ادارات کل استانی تفویض می‌کند یا منظورش این است که پروژه اجرا شود.

او می‌گوید: در این دستور کلانتری شرایط یازده گانه ظهرابی رعایت نشده است. دلایلی داریم که نشان می‌دهد اداره کل محیط زیست خوزستان بررسی جامع مورد نظر معاونت محیط زیست طبیعی را انجام نداده است.

آن طور که داس مه توضیح می دهد منطقه حفاظت شده خائیز زیر نظر شورایعالی محیط زیست کشور است و بر اساس تقسیم وظایف موجود، مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد باید برای طرح‌های آن تصمیم‌گیری کنند اما در حال حاضر لاهیجان زاده مدیر کل محیط زیست استان خوزیستان مدعی است که یک سال است روی این پروژه کار کرده‌ام و گزارش اثرات زیست محیطی را تایید کرده‌ام. در حالی‌که او بعد از نامه آقای کلانتری وارد عمل شده و قبل از این نامه هم با خبرگزاری ایرنا مصاحبه‌ای انجام داده و گفته است در پروژه گردشگری تنگ تکاب، مسئولیتی ندارم.

دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان معتقد است که در مجوز صادر شده برای این پروژه گردشگری، بررسی جامع انجام نشده است در نتیجه شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان می‌خواهند که یک کارشناس مستقل، کار ارزیابی این پروژه را انجام دهد.

به گفته او شکایت از کلانتری صرفا به منطقه حفاظت شده خائیز ختم نمی‌شود زیرا هژیر کیانی دبیر شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی خوزستان در نامه‌ای به کمیته حقوقی این تشکل، خواستار جمع‌آوری اسناد لازم در زمینه سد خرسان سه، سد گتوند و تونل کوهرنگ سه (که مجوز آن باطل شده بود اما دوباره توسط رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تمدید شد)، شده است.

او بیان می‌کند: درباره سد گتوند سازمان بازرسی کل کشور گزارشی تهیه و همه کوتاهی‌ها در این پروژه را احراز کرده است. مشکلات شرکت مشاور، پیمانکار و غیره در این پروژه بررسی شده است. البته گزارش سازمان بازرسی کل کشور هنوز به دست ما نرسیده است و بعد از تکمیل اسناد؛ موضوع پیگیری خواهد شد.

ویلا نمی‌سازیم، اکولاژ می‌سازیم!

احمدرضا لاهیجان زاده، مدیر کل محیط زیست استان خوزستان در واکنش به شکایت فعالان محیط زیست از عیسی کلانتری، به ما  می‌گوید: آنچه در منطقه حفاظت شده خائیز در دست ساخت است، اصلا ویلا نیست. اسمش طرح اکولاژ است.

او عنوان می کند: مراحل صدور مجوز این طرح گردشگری نزدیک به دو سال طول کشیده است. سه جلسه ارزیابی زیست محیطی  در تهران تشکیل شده ‌ است. ‌چندین جلسه نیز در محیط طبیعی تشکیل شده ‌و معاون محیط طبیعی سازمان از محل بازدید کرده است. آن طور که لاهیجان زاده می گوید:این طرح گردشگری در کارگروه استانی تصویب  و روی این پروژه بسیار کار شده است و برنامه‌های تهیه شده این طرح، منطبق بر ضوابط زیست محیطی است.

لاهیجان زاده درباره نظرات فعالان محیط زیست که طرح را فاقد گزارش ارزیابی به خصوص در بخش فاضلاب و پسماند می‌دانند، این گونه پاسخ می‌دهد: این طرح همه مطالعات ارزیابی را دارد و با لحاظ شدن شرایط، مجوز برای آن صادر شده است. رعایت مقررات جزء تعهدات سرمایه‌گذار است. ضمن اینکه اراضی که پروژه در آن انجام می‌شود، جزء مستثنیات منطقه است و مالک شخصی دارد.

به گفته او در مستثینات مردم طبق قانون می‌توان یکسری پروژه‌ها از جمله طرح‌های گردشگری را انجام داد و پروژه تنگ تکاب شاید یکی از سخت‌گیرانه‌ترین پروژه‌هایی بود که سازمان با آن برخورد کرد.

به گفته مدیر کل محیط زیست خوزستان از حدود یکسال و نیم قبل ارزیابی این پروژه آغاز شده و از جنبه‌های مختلف در سازمان حفاظت محیط زیست مورد بررسی قرار گرفته و حتی طرح تعدیل هم شده است. بر اساس این تعدیل‌ها کار آغاز شده است.

لاهیجان زاده پروژه منطقه حفاظت شده خائیز را جزء پروژه‌های تفویض اختیار شده به استان‌ها اعلام می‌کند که جلسات آن در تهران تشکیل شده است تا از تجربیات آن برای سایر نقاط کشور استفاده شود.

ویلاسازی بلای جان کشور

پروژه گردشگری که با ساخت صد سازه در یک منطقه حفاظت شده همراه باشد، معلوم نیست چقدر با ظرفیت برد این منطقه همخوانی دارد. اگر در هر ویلا یا به قول مدیر کل محیط زیست استان خوزستان اکولاژ، یک خانوار چهار نفره مستقر شود، در یک روز ۴۰۰ نفر می‌تواند به این منطقه سفر کند. آیا یک منطقه حفاظت شده که زیستگاه پلنگ هم ‌است، ظرفیت پذیریش یکباره چنین جمعیتی را دارد؟ ساخت و ساز برای توسعه گردشگری یکی از مباحث نگران کننده در ایران به شمار می‌رود.

راضی نوری قزلچه عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی درباره ساخت ویلا در منطقه حفاظت شده خائیز به ما می‌گوید: متاسفانه ویلاسازی بلایی به جان منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی کشور شده است . باید شرایط منطقه خائیز کامل بررسی شود و مشخص شود که این ساخت و ساز برای آن مشکل آفرین هست یا نه و جلوی این مسایل گرفته شود.

او تاکید می‌کند: اگر شرایط این‌گونه پیش برود، خودبخود همه چیز نابود می‌شود.

نماینده مردم شوش در مجلس درباره اجرای پروژه گردشگری در یک منطقه حفاظت شده بیان می‌کند: در اجرای پروژه‌های گردشگری همه چیز مشخص است. وقتی من با شخص یا مجموعه حقیقی و حقوقی می‌خواهم کار کنم، باید از محیط زیست استعلام کنم. در پارک ملی و مناطق حفاظت شده اصلا اجرای طرح گردشگری شدنی نیست.

او تاکید می‌کند: برای رونق گردشگری نباید  اجازه تخریب طبیعت و محیط زیست را داد. ‌

لاهیجان زاده به جای کلانتری به دادگاه می‌رود

شکوائیه فعالان محیط زیست در دادگاه باید به جریان بیفتد تا ببینیم نتیجه رسیدگی به این پرونده چه خواهد بود. خوزستانی‌ها به تازگی اقدام به تنظیم شکواییه خود کرده‌اند و رسیدن این شکایت به دست کسی که از او اعلام جرم شده، چند روزی طول می‌کشد. به همین دلیل معصومه حسین پور، مدیر امور حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با ما درباره اقدام رئیس سازمان محیط زیست در مواجهه با شکایت فعالان خوزستانی عنوان می‌کند: این شکواییه هنوز به دست ما نرسیده است اما اگر به دست ما برسد، باید بررسی کنیم، ببینیم موضوع چیست و بعد نسبت به تنظیم جوابیه وارد عمل شویم.

او تاکید می‌کند: من اطلاعاتی درباره این شکواییه ندارم. اگر از اداره کل استان بپرسید، قطعا در جریان هستند. ضمن آنکه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نماینده قضائی دارد که به نمایندگی از سوی او به دادگاه مراجعه خواهد کرد.حسین پور می‌گوید: عیسی کلانتری به مدیر کل استان تفویض اختیار کرده   و او به عنوان نماینده قضائی، جریان این شکایت را پیگیری می‌کند.

لیلا مرگن

منابع طبیعی قربانی رشوه و قدرت

ریشه تخریب منابع طبیعی را باید در فساد اداری جست‌وجو کرد

خانه اشرافی سفید اوشان با آن کلاه بزرگ قرمزش با این که مدتی است اسمش سر زبان‌ها افتاده و عکسش اینجا و آنجا پخش شده و شده یک گاو پیشانی سفید، ولی بی‌خیال و بی‌اعتنا به همه پچ‌پچ‌ها درحال تکمیل است،‌ کارگرانش هم حسابی راضی و برای همسایه‌هایش نیز چندان فرق ندارد که این ویلای کاخ مانند، یال کوه را گرفته و مثل سنگ نوردی چیره دست خود را رسانده آن بالاها. ولی دعوای دولتی‌ها بر سر این ویلا تازه شروع شده، خیلی‌ها تازه به خودشان آمده‌اند، خیلی‌ها یادشان آمده که‌ای وای این غول خوش تراش درمحدوده استحفاظی‌شان است وعده‌ای تازه به ذهنشان خطور کرده باید کارهای نشده را یاد عده‌ای بیندازند.

فعلا یک مثلث معترض تشکیل شده با سه ضلع محیط زیست، منابع طبیعی و ثبت اسناد که اتفاقا هر سه ضلع تقصیر را می‌اندازند گردن هم و از قضا آتش‌شان نیز تندتند است. محیط‌زیست و در راسش اکبر شیخ‌زاده، رئیس اداره محیط‌زیست شمیرانات که کلا خویش را از هر کم و کاستی مبرا می‌داند و می‌گوید این ویلای انگشت نما در اراضی ملی و خارج از اراضی حفاظت شده قد بلند کرده که معنی‌اش می‌شود مسؤولیت نداشتن محیط زیست و مسؤول بودن منابع طبیعی.

حسن شکری، مسؤول منابع طبیعی شمیرانات اما می‌گوید این ویلا که به تاج محل فشم لقب گرفته هم در اراضی ملی است و هم در مناطق چهارگانه حفاظت شده که معنی اش مبرا نبودن محیط‌زیست از مسؤولیت است. اما نوبت به صادق سعادتیان، مدیرکل ثبت اسناد و املاک استان تهران که می‌رسد او انگشت اتهام را می‌چرخاند سمت اداره منابع طبیعی و طرح نخ‌نمای کاداستر. او می‌گوید کوه خواری ویلای اوشان برمی‌گردد به اجرا نشدن قانون حدنگار کاداستر توسط منابع طبیعی.

به این ترتیب فعلا دو به یک به ضرر منابع طبیعی است، چون دو ضلع مثلث او را مقصر این کوه‌خواری می‌دانند، گرچه حسن شکری با ارائه یک توضیح قصد دارد اداره تحت امرش را پیگیر جلوه دهد. او  می‌گوید چون مالک این ویلا سند مالکیت داشته، دادگاه برایش رای برائت صادر کرده و چون منابع طبیعی به این رای اعتراض داشته دادگاه تجدید نظر درحال رسیدگی به پرونده است.

با این توضیح باید همه چیز را تحت کنترل دانست، اما واقعا هیچ چیز تحت کنترل نیست وقتی نوبت زمین خواری و کوه خواری باشد. شاید بی حکمت نیست که از سال ۹۳ تا امروز در استان تهران که زمین هایش کوهی از گنج است برای آدم‌های مادی،‌ فقط ۳ درصد اراضی، سند کاداستری دریافت کرده‌اند و وجودشان از هر تعرض و معارضی پاک شده. به این ترتیب ۹۷ درصد از اراضی ملی بی‌دفاع‌ هستند و آماده تا این که هر لحظه آدمی ثروتمند و با نفوذ از راه برسد و چترش را روی داشته‌های ملی باز کند.

 

جان گرفتن یواشکی آرینا

چهار سال پیش نام آرینا دهان به دهان می‌چرخید و حال و روزش شده بود حال امروز ویلای اوشان. کار آرینا در برهه‌ای حتی از اوشانی هم جدی‌تر شد و رسید به مقامات بالای قضایی. آرینا، هتل بدقواره و بلند قامت لمیده بر حریم رودخانه جاجرود و ایستاده بر لبه جاده باریک فشم هنوز باید در ذهن خیلی‌ها مانده باشد. مثل استخوانی درگلو مانده می‌ماند این آرینا وقتی به هوای هواخوری از تهران خاکستری، مسیر ییلاقی فشم و بعد هم شمشک را آغاز می‌کنی. هتل آرینا به طبیعت اطرافش نمی‌آید، زشت است، جایش غلط است، قدش به اندازه کوه‌های اطرافش بلند است ولی این روزها مخفیانه و نرم نرمک دارد تکمیل می‌شود تا بشود آرینایی که صاحبانش می‌خواهند؛ یک قلقلک روبه کوه‌های البرز مرکزی و مسلط بر رودخانه هنوز مصفای جاجرود.

پیگیری‌های ما نشان می‌دهد نازک کاری‌های این هتل تمام شده و چیزی تا تجهیزش نمانده. هتلی که قرار بود ابتدا حکم قلع و قمعش صادر شود ولی همه با آن کنار آمدند و قرار شد به یک تعبیرهفت طبقه و به تعبیری دیگر سه طبقه اش کم شود. اما اگر شاخ ساختمان پر تخلف علاءالدین شکست، شاخ آرینا هم شکست. این ساختمان حالا بدقواره‌تر از همیشه در حال تکمیل است و مسافران از حضورش برِ جاده فشم نفس تنگی می‌گیرند.

 

خرده‌فروشی یک هتل

در استان تهران سازه‌های ضدبشر و ضدطبیعت زیاد است. در لواسان کوه‌ها را ماهرانه پله پله کرده اند و برج‌های معروف ساخته‌اند، در اوشان و فشم و میگون نیز که جمع مولتی میلیاردرها جمع است، همه مسابقه می‌دهند برای ساختن ویلاهای بزرگ‌تر و مرتفع‌تر. طبیعت رودبار قصران تهران دیگر جای دل انگیزی نیست از بس که برج کنار برج ساخته اند و به اسم ویلاسازی هر چه زمین ملی و عرصه طبیعی را یکجا قورت داده‌اند. حتی در جایی مثل شمشک به نام هتل‌سازی برای اسکی‌بازها، هتل گل یخ را مثل آب خوردن به آپارتمان تبدیل کرده‌اند و با قیمت‌هایی که سرمان سوت می‌کشد فروخته اند و آب هم از آب تکان نخورده.

از این مصداق‌ها فراوان است اگر بگردیم، اما فقط بعضی‌هایشان به دلایل نامعلوم رسانه‌ای می‌شوند و وصفشان می‌شود نقل هر مجلس وگرنه خود دولتی‌ها بارها گفته‌اند استان تهران بیشترین آمار زمین‌خواری را دارد و به قول رئیس اداره حقوقی محیط زیست استان از سال ۸۶ تا ۹۶، ۹۰۰ پرونده زمین خواری تشکیل شده که سهم هر سال می‌شود ۹۰ پرونده.

در استان تهران، آنجا که اسکناس‌های قلنبه، دیوارها را بالا می‌برد و سازه‌های غول پیکر را در دل اراضی ملی پابرجا نگه می‌دارد، نه زور قانون به صاحبانش می‌رسد و نه به نظر می‌رسد عزمی برای مقابله با آنها وجود دارد. یادمان نرفته سال ۹۴ را که سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس می‌گفت پرونده برخی افراد را که در زمینه زمین‌خواری مرتکب تخلف شده بودند همراه مستندات برای مسؤولان ذی‌ربط فرستادیم ولی متاسفانه برخوردی با آنها صورت نگرفت.

بی‌دلیل نیست دیروز احمد توکلی، رئیس دیدبان شفافیت وعدالت درگفت‌وگو با ما خیال همه را جمع کرد که اگر تخلفات تا این حد آشکار است علتی جز فساد اداری ندارد، تخلفاتی که صاحبان قدرت و ثروت با رشوه‌ای که می‌دهند و نفوذی که دارند مرتکبش می‌شوند. اما حالا ما مانده ایم و این سوال که این همه دستگاه دولتی عریض و طویل که روی کاغذ وظیفه‌شان برخورد با مفاسد است اگر نبودند چه می‌شد غیر از آنی که اکنون هست و این که چرا وقتی ریشه زمین‌خواری‌ها در فساد اداری است، برای مردم جنگ زرگری راه می‌اندازند و یکدیگر را مقصر نشان می‌دهند؟

 مریم خباز

پشت پرده ویلای جنجالی

به بهانه کوه‌خواری اوشان، رد نام ستاره‌ها را در تخریب منابع طبیعی دنبال کردیم

یک تصویر ساده از یک ویلا، درست شبیه ویلای مهاراجه‌های هندی، با گنبدی سرخ‌رنگ و در و دیوارهایی سفید ساخته شده روی شیب یک کوه، دو سه روزی است که در فضای مجازی دست به دست می‌شود؛ این‌که عکاس این تصویر جنجالی چه کسی بوده، مشخص نیست، حتی معلوم نیست مالکش هم دقیقا چه کسی است، اما این‌طور که از شواهد پیداست، این ویلا در دامنه توچال ساخته شده، در مسیر اوشان به آهار و بیخ گوش تهرانی‌ها؛ جلوی چشم همه!

حرف و حدیث‌ها درباره مالک ثروتمند این ویلا هم زیاد است، بعضی‌ها مالکیت آن را به یکی از چهره‌های معروف ورزشی نسبت می‌دهند و بعضی‌ها پای یکی از بزرگان خاندان … پایتخت را به قضیه باز می‌کنند؛ مالک این ویلا هرکسی که باشد در اصل قضیه فرقی نمی‌کند؛ این‌که ویلای مذکور با همه کبکبه و دبدبه‌اش درست در دامنه کوه ساخته شده، جایی با شیب زیاد، جایی که هیچ عقل سلیمی نمی‌گوید می‌توانسته مالک خصوصی داشته باشد چه رسد به کاربری شخصی؛ که نتیجه‌اش بشود این ویلای عجیب ساخته‌شده در دامنه یکی از کوه‌های مشرف به پایتخت!

ویلایی که وقتی پای صحبت‌های یکی از بنگاه‌داران منطقه اوشان می‌نشینیم، می‌فهمیم که یک‌شبه ساخته نشده است. این املاکی به ما می‌گوید: این منطقه که الان عکسش پخش شده، یک بخشی از اوشان است که قبلا یک نام دیگری داشت، اما الان هرکسی بخواهد آدرس بدهد، می‌گوید که ویلای …! (اسم یکی از چهره‌های معروف فوتبال کشورمان را می‌برد).

ساخت این ویلای لاکچری به گفته او، از خیلی سال پیش در این منطقه شروع شده و خیلی آهسته انجام شده، آنقدر که ۱۴ سال طول بکشد تا به این مرحله برسد که عکسش در فضای مجازی منتشر شود.

این املاکی به ما می‌گوید: آن سال‌های اول که دیوارکشی و سنگچین این ویلا در دامنه کوه انجام شده بود، آقای …. مالکش بود که اسمش هم روی ویلا ماند اما بعدها این ویلا فروخته شد به آقای …. از چهره‌های خاندان… است.

این ساخت و ساز البته برای اهالی منطقه بی‌فایده هم نبوده، چرایش را هم از زبان همین بنگاه‌دار بخوانید: «وقتی در یک منطقه‌ای مطرح می‌شود که یک ورزشکار تشخیص داده که اینجا جای رشد دارد و آمده ویلا ساخته، اقبال عمومی به این منطقه زیاد می‌شود، چون این شبهه را هم بوجود می‌آورند که اینجا از نظر منابع طبیعی و … مشکلی برای ساخت و ساز ندارد و خواه‌ناخواه قیمت‌ها هم بالا می‌رود.»

وقتی درباره قیمت این ویلای معروف از او می‌پرسیم به یک جواب عجیب می‌رسیم؛ این‌که خیلی از ویلاهای ساخته شده در منطقه اوشان از جمله همین ویلا را نمی‌توان به راحتی قیمت‌گذاری کرد، مخصوصا همین ویلا که می‌گویند متریال داخلی‌اش ایتالیایی است و با هواپیمای شخصی وارد شده است.

به گفته این املاکی در حالت عادی یک ویلا مشابه همین ویلای معروف شده در فضای مجازی اگر با متریال درجه یک ایرانی در منطقه ساخته شود چیزی بین ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد، اما وقتی اسم یک ورزشکار رویش می‌آید، کف قیمتش از ۴۰ تا ۴۵ میلیارد تومان شروع می‌شود!

او البته در ادامه صحبت‌هایش به ما می‌گوید که این ماجرای ویلاسازی فقط مختص ورزشکاران نیست و در منطقه شمشک و دربندسر، چهره‌های معروف سیاسی ویلاهای زیادی ساخته‌اند؛ ویلاهایی که اسم بخش‌هایی از این دو منطقه را هم به نام آنها تغییر داده است!

قانون‌گریزی به سبک آدم معروف‌ها

حقیقت ماجرا هرچه که باشد، خیلی راحت نگاه‌ها را متوجه قانون‌گریزی می‌کند؛ این‌که قانون‌گریزی مرز ندارد، سقف ندارد، هرکسی معروف‌تر، چهره‌تر، قانون‌گریزی‌اش بیشتر، راحت‌تر! حقیقت ماجرا هرچه که باشد نمی‌توان روی این ماجرا چشم بست که قانون‌گریزها همیشه افرادی ناشناس نیستند، خیلی وقت‌ها هم می‌توانیم رد قانون‌گریزها، زمین‌خوارها، کوه‌خوارها و … را بین چهره‌های معروف دوروبرمان بگیریم، همان ورزشکارهای افتخارآفرین، همان هنرپیشه‌های معروف، حتی جمع کثیری از اهالی سیاست! افرادی که راه دور زدن قانون را خوب بلدند و از همین طریق به هدفشان می‌رسند؛ اتفاقی که نتیجه‌ای جز تخریب منابع طبیعی ندارد؛ موضوعی که حالا با انتشار این عکس ساده در فضای مجازی نه‌تنها به نگرانی دوستداران محیط زیست بلکه به دغدغه مردم عادی زیادی هم تبدیل شده و این سوال را در ذهن خیلی‌ها بوجود آورده که برای برخورد با همه آنهایی که خیلی راحت دهان بازکرده‌اند و زمین و کوه و جنگل این مملکت را می‌بلعند، هیچ قانونی وجود ندارد؟!

ما این سوال را با مسعود مولانا، دبیر اجرایی شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی مازندران در میان می‌گذاریم. فعال محیط زیستی که به ما می‌گوید، قبل از این‌که این مشکل مربوط به خلأ قانونی باشد به فقدان اراده برای اجرای قانون برمی‌گردد.

مولانا البته در توضیح بیشتر می‌گوید: من قبول دارم که ما ضعف قانون داریم اما اگر همین مقدار قوانین را هم درست اجرا کنیم، به این وضع نمی‌افتیم و مشکل اصلی اینجاست که اراده جدی برای قانون نداریم .

مولانا در ادامه به انبوه ویلاسازی در بخش وسیعی از ارتفاعات شمال کشور اشاره می‌کند می‌گوید: همه این ویلاسازی‌ها از طریق لابی، توصیه، سفارش و نادیده گرفتن قوانین انجام شده ‌است.

چشم‌های بسته مجریان قانون، به گفته این فعال محیط زیست، اتفاقی است که نتیجه‌اش می‌شود مشاهده تک‌ویلاهایی در دل انبوه درختان جنگل، در دامنه کوه و …

مولانا در ادامه می‌افزاید: وجود این تک‌ویلاها که خیلی وقت‌ها جاده اختصاصی هم دارند چه توجیهی دارد؟ یک آدم معمولی می‌تواند این را انجام بدهد؟! آدم معمولی از کجا مجوز برای این حجم از ساخت و ساز پیدا می‌کند؟!

او البته از نمونه‌هایی از این دست تخلفات که می‌گوید وجود دارد اسم نمی‌برد، اما به ما می‌گوید: در ارتفاعات شمال، در خیلی از منطقه‌ها می‌توانید این ساخت و سازهای غیرقانونی را ببینید و اگر بپرسید حتما به یک سری اسامی آشنا می‌رسید که بهتر است اسم نبرم.

مولانا در پایان صحبت‌هایش دست به دامن یک ضرب‌المثل قدیمی هم می‌شود و می‌گوید: از قدیم گفته‌اند آفتاب آمد دلیل آفتاب! این‌که این ویلاها در مناطقی که در مالکیت منابع طبیعی بوده ساخته شده‌اند، دلیل و مدرک نمی‌خواهد؛ از حاشیه جاده هم معلوم است در دامنه کوه بوده و مصداق بارز کوه‌خواری است.

مشکل چند مرجعی در صدور مجوز

داستان ویلاسازی، زمین‌خواری، کوه‌خواری و تخریب منابع طبیعی دیگر از بحران هم گذشته است! این قضیه را البته فقط بعضی وقت‌ها در فضای مجازی روایت می‌کنند و خیلی وقت‌ها نمونه‌های مشابه این اتفاق، زیر چشم‌های بسته خیلی‌ها انجام می‌شود. خداکرم جلالی، رئیس پیشین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در این باره به ما می‌گوید: غالبا اسم چهره‌های سیاسی پشت این ویلاسازی‌هاست و در موارد معدودی اسامی ورزشی هم به میان می‌آید. اما دقیقا نمی‌توانم بگویم که چند درصد این ویلاها متعلق به چهره‌های معروف است .

او البته تاکید می‌کند مدیران کل منطقه همیشه اسامی کسانی که تخلف کرده و ساخت و ساز غیرمجاز داشته‌اند در اختیار دارند.

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟! ما این سوال را می‌پرسیم و جلالی در جواب می‌گوید: اغلب این تخلفات به دلیل تعدد مراکز تصمیم‌گیری در زمینه پروانه ساخت و … رخ می‌دهد؛ چراکه اگر بپرسید می‌بینید که هرکدام از این افراد، به شکلی مجوزهایی را در دست دارند حالا یا از شورای شهر یا از شوراهای روستا یا از بنیاد مسکن یا از سایر نهادها؛ بالاخره از یک جایی مثل شهرداری و … مجوز گرفته‌اند و به استناد همان شروع به ساخت و ساز کرده‌اند.

 

اسم‌هایی که مجوز می‌آورند!

مثل یک فوت جادویی، خیلی وقت‌ها اسم‌ها هم می‌تواند گره از مشکلات زیادی باز کند، البته اگر اسم یک چهره شناخته شده باشد که با تصویر بزرگ او روی یک بنر همراه شود و در گوشه و کنار شهرها نصب شود تا تاییدی باشد برای قانونی بودن تخلفی که انجام می‌شود!

همین جاست که اسم خیلی از چهره‌های معروف، ضامنی می‌شود برای انجام یک کار اقتصادی بزرگ، برای شراکتی که اعتبار آنها را وسط می‌کشد تا کسی از آنها مجوز نخواهد. نمونه از این دست زیاد است، هستند برج‌ها، ویلاها و پاساژهای بزرگی که هرکدامشان از روزهای ابتدایی کلنگ‌زنی تا افتتاح، زیر بیرق یک اسم معروف یک چهره نام‌آشنا، سینه می‌زنند، تصویرشان را روی بنری بزرگ در معرض دید همه نصب می‌کنند تا قرار نباشد به کسی جواب بدهند! سود این مشارکت هم دوطرفه است؛ هم آقای چهره از قِبل این همکاری به سود می‌رسد و هم فرد شریک و سرمایه‌گذار، تخلفش را انجام می‌دهد و نانش در روغن می‌افتد. اینجا همان جایی است که نام و اعتبار افراد، حکم مجوز را دارد؛ یک مجوز بی‌چون و چرا!

رئیس پیشین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری هم در تایید این ماجرا به ما می‌گوید: البته برای ما فرق نمی‌کرد که اسم چه کسی پشت این تخلف است، اما خیلی‌ها برای این‌که کارشان بهتر پیش برود از این اسامی استفاده می‌کنند.

تاج محل در اوشان

ساکنان محله پل سوم اوشان، ویلای معروف را به تاج محل می‌شناسند. جوانی ۲۷ ساله، درست روی پل بلوار آزادگان، آدرس ویلا را به ما می‌دهد، خانه‌اش در همسایگی ویلا است، او ادعا می‌کند که از همان روز اول در جریان ساخت و ساز ویلا بوده است، مرد جوان به ما می‌گوید «آن‌طور که شنیده صاحب ویلا فوتبالیست معروفی است، که مجوز ساخت چنین ویلایی را گرفته و تا این حد توانسته کوه را بکند.» آن طور که او توضیح می‌دهد برخی مسؤولان اوشان در دادن مجوز ساخت و ساز دستش خیلی باز است، هر کسی که خرج کند راحت می‌تواند مجوز کندن کوه و یا ساخت در محدوده رودخانه را بگیرد.

مرد جوان دیگری که در نزدیکی‌های این ویلا مشاور املاکی است می‌گوید متراژ ویلا حدود ۵۰۰۰ متری می‌شود و دست کم باید برای هر متر مربع حدود شش میلیون تومان قیمت در نظرگرفت.

یکی دیگر از اهالی محل در پیچ نزدیک به ویلا به ما می‌رسد، به فاصله ویلاهای دیگر تا کوه اشاره می‌کند و به ما می‌گوید: «اگر به خانه‌های دیگر که در زمین‌های هم قواره تاج محل ساخته شده نگاه کنید، متوجه می‌شوید که ویلا حدود ۱۵ تا ۲۰ متر از کوه را کنده است.»

چند کارگر که در همسایگی ویلا مشغول به‌کار هستند می‌گویند ظاهر ویلا حکایت از تمام شدن کارهای اصلی ساخت آن می‌دهد، یکی از این کارگر‌ها به ما می‌گوید در داخل مشغول گچ‌کاری و سیم‌کشی ساختمان هستند.

مرد میانسالی در نزدیکی ما گوشش را تیز می‌کند، حرف‌های ما را می‌شنود و وارد بحث می‌شود. او که از اهالی قدیمی اوشان است، می‌گوید برای گرفتن مجوز ساخت یک ساختمان در همین محدوده روزگارش را سیاه کرده‌اند، اما آقایان که معلوم نیست چکاره‌اند، هر جوری که دلشان می‌خواهد می‌سازند، از او درباره صاحب ویلا می‌پرسیم، او هم درست و حسابی نمی‌داند، اما از یک تولیدکننده معروف مواد غذایی نام می‌برد.

مینا مولایی

 

بالا