آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : هادی کیادلیری

بایگانی/آرشیو برچسب ها : هادی کیادلیری

اشتراک به خبردهی

بازگشت به عقب در حوزه محیط زیست  

محیط زیست در لایحه هفتم توسعه فراموش شده است

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه بی‌توجهی به محیط زیست را در برنامه هفتم توسعه باید بازگشت به عقب دانست، گفت: برخی از مفاد برنامه هفتم توسعه با سیاست‌های ابلاغی مغایرت دارد.

‌ دکتر هادی کیادلیری افزود: ‌در لایحه هفتم توسعه نشانی از توسعه پایدار به چشم نمی‌خورد و متن این لایحه بیشتر در راستای تولید بدون توجه به پایداری سرزمین نوشته شده است‌.

وی درباره پیامدهای این بی‌توجهی نیز گفت:‌ این بی‌توجهی ‌‌سبب می‌شود که تمام فرصت‌ها و مواهب طبیعی در آینده به بلایای طبیعی و تهدید بدل شوند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات تاکید کرد: برنامه هفتم توسعه علاوه بر اینکه امنیت غذایی کشور را به خطر می‌اندازد، سبب از دست رفتن استقلال کشور نیز خواهد شد.

دکتر کیادلیری با اشاره به اینکه برخی مفاد لایحه هفتم توسعه با سیاست‌های ابلاغی در حوزه محیط زیست مغایرت دارد، عنوان کرد: برای نمونه در سیاست‌های کلی منابع طبیعی ‌که قبلا ابلاغ شده‌‌، بر مهار عوامل ناپایدار تاکید شده بود. علاوه بر این در بند یازدهم ابلاغیه سیاست‌های کلی برنامه هفتم نیز ‌تحقق سیاست کلی آمایش سرزمین مطرح شده است.

وی ادامه داد: در بند هفتم سیاست‌های کلی محیط زیست ‌نیز ‌به مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، مقابله با بیابان‌زایی، گرد و غبار، خشکسالی و شناخت پدیده های نوظهور اشاره شده بود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه برنامه هفتم توسعه نیز باید از چنین سیاست‌هایی پیروی کند، گفت: اما در‌ برنامه ‌ هفتم توسعه به این مسائل ‌توجه نشده است.

دکتر کیادلیری با اشاره به اینکه بخش ‌نهم برنامه ‌ششم توسعه به محیط زیست و منابع طبیعی اختصاص یافته بود، افزود: اما در برنامه هفتم این بخش حذف شده است. به همین دلیل می‌توان گفت ما در حوزه محیط زیست از دنیا و حتی گذشته خودمان نیز عقب افتاده‌ایم.‌

چراغ سبز به نابودی جنگل

وی با بیان اینکه یکی از عوامل نوظهور بحث ‌آتش‌سوزی جنگل و مراتع است، عنوان کرد: آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع این روزها ‌شدت گرفته است. هرچند در برنامه ششم توسعه به این مساله پرداخته شده بود. اما به این مهم در برنامه توسعه هفتم‌ اشاره‌ای نشده است‌.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه داد: ما در حالی شعار کاشت یک میلیون درخت را مطرح می‌کنیم که بحث غنی‌سازی و توسعه جنگل‌های مخروبه  کشور در برنامه هفتم توسعه دیده نشده است.

‌وی ادامه داد: علاوه بر این به  بحث مقابله با بیابان‌زایی  نیز در برنامه هفتم توسعه هیچ اشاره‌ای نشده‌ این درحالی است که در ‌حدود ۱۶ سال اخیر ‌حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار به وسعت اراضی بیابانی کشور افزوده شده است.

دکتر کیادلیری با اشاره به اینکه بحث تعادل دام و مرتع نیز ‌یکی دیگر از بزرگترین مشکلات کشور ماست، افزود: این مساله نیز در برنامه هفتم مغفول مانده است.‌

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با بیان اینکه یکی از ارکان‌ پایداری سرزمین تنوع زیستی آن است، بیان کرد: در متن  برنامه هفتم توسعه به این مهم نیز هیچ اشاره‌ای نشده است.

فراهم شدن فرصت برای  جنگل‌خواری

‌وی عنوان کرد: اگر بخواهیم برنامه توسعه هفتم را با سیاست‌هایی که ابلاغ شده است، مقایسه کنیم، باید بگوییم بسیاری از مسائل مغفول مانده است و برخی از مسائل نیز با سیاست‌های ابلاغ شده مغایرت دارد. برای نمونه در برنامه هفتم اجازه برداشت درختان شکست و افتاده در حاشیه جاده‌های جنگلی داده شده است. اما براساس منابع علمی چنین رویکردی اشتباه است.

دکتر کیادلیری ادامه داد: افزون بر این در این لایحه عنوان شده که زارعت چوب در عرصه‌های جنگلی فاقد پوشش انجام شود. اما این رویکرد نیز‌  به لحاظ فنی و تکنیکی کاملا غلط است.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره توضیح داد: نباید در عرصه‌های جنگی ‌زراعت چوب انجام داد، زیرا کاشت گونه‌های سریع الرشد در اراضی جنگلی سبب طغیان آفت و بیماری خواهد شد.

وی عنوان کرد: علاوه بر این‌ زراعت چوب از سوی بخش خصوصی و مردمی انجام می‌شود و با توجه به این مساله اگر‌ عرصه‌های جنگلی فاقد پوشش در اختیار بخش خصوصی  قرار گیرد به نوعی زمینه برای ‌جنگل خواری و زمین خواری بیشتر فراهم می‌شود.

دکتر کیادلیری تاکید کرد: در ‌برنامه هفتم توسعه گفته شده که ارزیابی محیط‌زیستی برای طرح‌های توسعه‌ای جدید و بزرگ انجام خواهد شد. با توجه به این رویکرد باید پرسید، آیا طرح‌های کوچک توسعه و طرح‌های قدیمی به ارزیابی محیط زیستی نیاز ندارد؟

مهدی آیینی

آتش غافلگیری زبانه می‌کشد | خداحافظی با پاییز هزار رنگ جنگل

‌جنگل‌های شمال کشور طعمه حریق شده است و تلاش مسئولان برای مهار آن راه به جایی نمی‌برد، مساله‌ای که تایید می‌کند، آتش سوزی همیشه مدیران دستگاه‌های مسئول‌ را ‌غافلگیر می‌کند و برنامه‌های آنها برای حفاظت از جنگل از امضای چند تفاهم‌نامه فراتر نمی‌رود.

‌آتش ‌در جنگل‌های شمال کشور جولان می‌دهد و مناطق گسترده‌ای در استان‌های گیلان و مازندران تاکنون طعمه حریق شده است‌. برای نمونه در استان گیلان حدود پنج روز است که آتش در جنگل‌های رودبار زبانه می‌کشد و  حدود ۴۰ هکتار از اراضی منطقه طعمه حریق شده از استان مازندران نیز خبر می‌رسد که ‌ حدود ۲۰ هکتار از  مناطق جنگل عباس آباد دچار آتش سوزی شده است.

‌به همین دلیل می‌توان گفت تلاش مسئولان برای کنترل این حادثه تا زمان تنظیم این گزارش راه به جایی نبرده است. مساله‌ای که ثابت می‌کند‌ دست  مسئولان در این حوزه خالی است و آنها مانند حوادث گذشته دچار غافلگیری شده‌اند.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند الگوی آتش سوزی در جنگل‌های شمال کشور نشان می‌دهد که در فصل پاییز باید برای وقوع آتش سوزی در این مناطق آماده بود.

مدیران و چالش غافلگیری

آنچه سبب می‌شود خسارت آتش سوزی‌های جنگلی در کشورمان قابل توجه باشد، نبود برنامه‌ریزی و آمادگی لازم برای مقابله با این حوادث است. در واقع شرایط به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد نهادهای مسئول مانند منابع‌طبیعی  هنگام وقوع آتش سوزی همیشه غافلگیر می‌شوند.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره به ما می‌گوید: مدیران سازمان جنگل‌ها باید برای ‌ ‌آتش سوزی‌های پاییزی در شمال کشور آمادگی داشته باشند، زیرا بررسی الگوهای آتش‌سوزی نشان می‌دهد، ‌بیشتر حریق‌ها در شمال کشور در پاییز اتفاق می‌افتد. به همین دلیل مدیران نمی‌توانند، بگویند آتش سوزی آنها را غافلگیر کرده است.

آن طور که او توضیح می‌دهد در این فصل با توجه به خزان درختان مواد قابل اشتعال در جنگل افزایش می‌یابد و  با وزش بادهای گرم مدیترانه‌ای دما افزایش پیدا می‌کند و رطوبت نیز به سرعت کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی همه  چیز برای آتش سوزی فراهم است.‌

به همین دلیل می‌توان‌ گفت مدیران سازمان منابع طبیعی بجای آمادگی و برنامه ریزی برای حفاظت از جنگل دغدغه‌های دیگری ‌دارند. کیادلیری در این باره می‌گوید:‌ به نظر می‌رسد مدیران منابع طبیعی بیشتر روی مسائلی مانند بهره‌برداری از جنگل انرژی می‌گذارند تا حفاظت از آن.

‌پاییز قهوه‌ای در راه است

مساله دیگری که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نسبت به آن هشدار می‌دهد به خاطره بدل شدن پاییز هزار رنگ در جنگل‌های شمال کشور است.

او در این باره می‌گوید: تغییر اقلیم و خشکسالی‌ شرایطی ایجاد کرده است که شاهد بروز پاییز قهوه‌ای در شمال کشور خواهیم بود، زیرا برگ‌های بسیاری از درختان پیش از رنگارنگ شدن قهوه‌ای می‌شود.

به گفته کیادلیری ‌ چنین درختانی راحت‌تر طعمه حریق نیز می‌شوند.‌

در این بین کارشناسان تاکید می‌کنند که آنچه سبب گسترده‌تر شدن آتش سوزی‌های جنگلی می‌شود، غافلگیری مسئولان است، زیرا آنها آمادگی لازم را برای مقابله با آتش‌سوزی‌ ندارند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: بخشی از آتش سوزی‌ جنگل‌های کشور به دلیل عامل انسانی اتفاق می‌افتد که برخی مواقع عمدی و برخی مواقع نیز به دلیل غفلت افراد روی می‌دهد. اما مسئولان برای کاهش این عوامل تاکنون اقدام موثری انجام نداده‌اند، برای نمونه هنوز بدرستی انگیزه افرادی که عمدا جنگل را آتش می‌زنند مشخص نشده است. این درحالی است که می‌توان با اطلاع‌‌ رسانی و فرهنگ‌سازی نقش این عوامل را کمرنگ‌تر کرد.

‌‌درباره آتش‌سوزی‌هایی که به دلایل طبیعی نیز رخ می‌دهند نیز باید گفت مسئولان برنامه‌ای برای کاهش چنین حوادثی ندارند. برای نمونه ارگان‌هایی ‌که بر اساس قانون باید در این خصوص اقدام کنند از آمادگی و هماهنگی لازم برخوردار نیستند. به همین دلیل بالگردهای اطفای حریق بموقع برای مهار آتش سوزی  جنگل وارد عمل نمی‌شوند‌.

کیادلیری دراین باره عنوان می‌کند: سازمان‌های درگیر در این حوزه تفاهم نامه‌های زیادی با یکدیگر امضا کرده‌اند. اما در مواقع لازم نمی‌توانند بدرستی با یکدیگر هماهنگ شوند‌.

مساله دیگری که کارشناسان از آن انتقاد می‌کنند، این است که‌ نهادهای مسئول در حوزه اطفای حریق تا به حال مانور مناسبی نیز برگزار نکرده‌اند تا از این طریق بتوانند نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها اقدامات لازم را انجام دهند.

‌افزون بر این نقش سازمان‌های مردم نهاد نیز در این بین دیده نشده است و نهادهای مسئول هنوز نتوانسته‌اند از ظرفیت سازمان‌های مردم نهاد برای کنترل حوادثی مانند آتش سوزی بدرستی استفاده کنند.

پیشگیری در آتش

نکته دیگری که در این بین کارشناسان روی آن دست می‌گذارند، فعالیت نامناسب سامانه تلفنی ۱۵۰۴ است، سامانه‌ای که منابع طبیعی بارها اعلام کرده است که شهروندان می‌توانند با استفاده از آن حوادثی مانند آتش سوزی و یا تخریب جنگل را به مسئولان این سازمان اطلاع دهند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: این سامانه در بیشتر مواقع پاسخگو نیست، برای نمونه مدتی پیش برای گزارش یک آتش سوزی بیش از  ۱۰ ‌بار با این سامانه تماس گرفتم. اما شخصی پاسخگو نبود. به همین دلیل ناچار شدم با شماره تلفن همراه مسئولان تماس بگیرم.‌‌

افزون بر این کارشناسان تاکید می‌کنند که برای کاهش خسارت حوادثی مانند آتش سوزی باید از فناوری‌های روز دنیا استفاده کرد و با کمک ابزارهایی مانند ماهواره‌‌ اطلاعات لازم را به دست آورد.

کیادلیری در این باره عنوان می‌کند: با استفاده از فناوری می‌توان از پیش آگاهی مناسبی برخوردار شد، مثلا الگوهای مکانی آتش سوزی را به دست آورد و مشخص کرد که در کدام مناطق جنگلی احتمال آتش سوزی بیشتر است.

‌این در حالی است که با کمک پیش‌آگاهی می‌توان امکان پیش‌بینی مناسب از شرایط پیش رو  را نیز به دست آورد و با برنامه ریزی مناسب مانع از تحمیل خسارت بیشتر به جنگل‌های کشور شد.‌

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: با کمک پیش‌آگاهی و پیش‌بینی می‌توان از حوادثی مانند آتش سوزی پیشگیری‌کرد، چون وقتی اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشیم، راحت‌تر می‌توانیم برای مقابله با حوادث برنامه‌ریزی کنیم. اما به نظر می‌رسد دغدغه مدیران سازمان منابع طبیعی مسائلی دیگری مانند برداشت و بهره برداری از جنگل‌های کشور است.

مهدی آیینی

بازی با واژه‌های سوخته در محیط‌زیست | تکرار ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت‌

در گفت‌وگو با کارشناسان عملکرد یک‌سال گذشته دولت در حوزه محیط زیست را مرور کرده‌ایم

جنگل‌های زاگرس در غرب کشور گرفتار آفات‌ و بیماری شده و‌ جنگل‌های هیرکانی در شمال  به حال خود رها شده ‌است، تنش‌های آبی با سوء مدیریت منابع آب به بحران بدل می‌شود، تالاب‌های کشور یکی پس از دیگری می‌خشکند تا توفان‌های گرد و غبار بیش از گذشته جان بگیرد. ‌برای حفاظت از حیات وحش کشور برنامه‌ای وجود ندارد و انقراض هر روز بیش از گذشته زیستگاه‌های کشور را فتح می‌کند، در چنین شرایطی تکرار ادعای‌ محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی مدیران دولت سیزدهم چقدر واقع بینانه‌ است؟

کم نیستند کارشناسانی که می‌گویند محیط‌زیست کشور به حال خود رها شده، چراکه مدتی است اولویت‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی و محیط زیست مساله‌ای بجز محیط زیست و منابع طبیعی است. برای نمونه به نظر می‌رسد با حذف واژه جنگل از نام سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری این سازمان دیگر برنامه‌ای برای ‌ حفظ و احیای جنگل‌های کشور ندارد. به همین دلیل آفات و بیماری جنگل‌های زاگرس را قرق کرده است و جنگل‌های هیرکانی نیز تامدتی دیگر به سرنوشت زاگرس دچار خواهد شد.

خبرهای رسیده از سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این حکایت دارد که در این سازمان نه تنها حفظ محیط‌زیست به حاشیه رفته است بلکه مدیران سازمان در ارتباط گرفتن با کارمندان خود نیز دچار مشکل شده‌اند به همین دلیل سریالی از استعفا به راه افتاده و در چنین شرایطی نیز رئیس این سازمان درهای اتاق خود را به روی کارمندانش ‌بسته است.

با توجه به این شرایط نباید امیدوار بود که فعالیت مدیران این سازمان به حفظ محیط زیست کشور منجر شود. نگران کننده‌تر اینکه در چنین شرایطی و با توجه به اینکه حدود یک‌سال از شروع به کار دولت سیزدهم می‌گذرد ‌ معاون آموزش و مشارکت های مردمی این سازمان ادعا کرده است که دولت سیزدهم محیط زیستی‌ترین دولت در چند دهه گذشته است‌! درست مانند دولت‌ حسن روحانی که سبب شد بیش از ۱۳هزار نفر از دوستداران محیط زیست‌ دولت دوازدهم را محیط نیستی‌ترین دولت بدانند و در نامه‌ای سرگشاده از او بخواهند که این عنوان را از کابینه خود پس بگیرد.

بازی با واژه‌های سوخته

ادعای محیط زیستی ترین دولت درحالی از سوی معاون سازمان حفاظت محیط زیست مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد این سازمان در مدیریت داخلی خود نیز با مشکل رو به رو شده است. به همین دلیل برخی از کارشناسان تاکید می‌کنند بهتر است مدیران این سازمان از واژه‌های سوخته‌ای مانند محیط زیستی‌ترین دولت استفاده نکنند.

‌سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس یکی از این کارشناسان است. او در واکنش به مطرح شدن ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی معاون محیط‌زیست کشور به ما می‌گوید: از چنین ادعایی خاطره خوبی نداریم. تحلیل‌های کارشناسی نیز اثبات می‌کند که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب هیچ دولتی نیست.‌ به همین دلیل بهتر است آقایان دیگر از واژه‌های سوخته استفاده نکنند.

با توجه به این مسائل کارشناسان حوزه محیط‌زیست به مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست توصیه می‌کنند برای مطرح کردن چنین ادعاهایی زود است و باید اجازه دهند مردم و فعالان محیط‌زیست چنین عنوانی را برای دولت انتخاب کنند.

مدیریت با درهای کاملا بسته

بررسی عملکرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد که علی‌سلاجقه اقدامات مناسبی نیز انجام داده است، مانند ایستادن در مقابل اجرای پروژه‌های مخربی مانند پتروشیمی میانکاله و انتقال آب خزر به سمنان. با این حال بیشتر کارشناسان حوزه محیط‌زیست معتقدند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید برای حفظ محیط‌زیست کشور فعالیت‌های‌ بیشتری انجام دهد.

‌محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست نیز در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌اگر می‌خواهد چنین عنوانی به دولت داده شود باید تغییراتی در شیوه مدیریت خود بدهد برای نمونه‌ به‌جای سفرهای محرمانه بهتر است وقتی به سفر استانی می‌رود ‌با فعالان محیط‌زیست ملاقات کند.

آن طور که درویش توضیح می‌دهد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست‌ تاکنون جلسه‌ای با فعالان محیط‌زیست برگزار نکرده است و اتاق فکری در سازمان محیط زیست تشکیل نشده تا بتوان از نظرات بزرگان محیط‌زیست استفاده کرد.

‌این کارشناس محیط زیست درباره مشکلات دورن سازمانی محیط زیست نیز عنوان می‌کند‌: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید حرمت نیروهای انسانی این سازمان را حفظ کند. آقای سلاجقه آنچنان درهای دفترش را بسته است که ‌جایگاه‌اش در بین بسیاری از پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست از عیسی کلانتری، رئیس پیشین این سازمان نیز پایین‌تر آمده است.‌

وعده‌های محیط‌زیستی

بررسی  عملکرد هیات دولت نیز نشان می‌دهد تعامل‌های بین بخشی نیز برای بهبود شرایط محیط زیست کشور تاکنون راه به جایی نبرده است، برای نمونه وزارت نفت نتوانسته سوخت مورد نیاز جنگل‌نشینان را تامین کند به همین دلیل هنوز بسیاری از روستاییان  به سوخت مناسب دسترسی ندارند و از هیزم استفاده می‌کنند. علاوه بر این وزارت نیرو نیز وعده‌های خود را برای تولید سوخت پاک اجرایی نکرده است و پساب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی در بسیاری از مناطق منابع آب و خاک کشور را آلوده می‌کند.

درویش درباره توجه به محیط زیست در وزارت نیرو  می‌گوید: ‌ این وزارتخانه اگر اعتبار لازم‌ را داشته باشد همچنان  به دنبال اجرای پروژه‌های تخریب کننده محیط زیست مانند سد سازی و پروژه‌های انتقال آب است.

آن طور که او توضیح می‌دهد این وزارتخانه در یک‌سال گذشته نتوانسته به وعده‌های محیط زیستی خود نیز عمل کند، چراکه معاونت ‌‌این سازمان وعده تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را ‌مطرح کرده بود. اما در یک‌سال گذشته هیچ انرژی پاکی تولید نشده است.‌

درویش با اشاره به برکناری رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه عنوان می‌کند: ‌این سمت را نیز در حالی به استاندار آذربایجان غربی داده‌اند که ایشان‌ یکی از مشکلات حوضه دریاچه ارومیه است. علاوه بر این هنوز درباره برنامه‌های این ستاد برای احیای دریاچه نیز اطلاع رسانی نشده است.

او درباره بحران آب در کشور نیز می‌افزاید: به نظر می‌رسد دولت برای حل بحران آب در  مناطقی مانند زاینده‌رود برنامه‌ای ندارد و حتی در این خصوص شفاف‌سازی  هم نمی‌کند.

این کارشناس حوزه محیط زیست درباره عملکرد سازمان منابع طبیعی در یک‌سال گذشته نیز می‌گوید: به نظر می‌رسد جنگل به حال خود رها شده است، چراکه در این مدت این سازمان نتوانسته به کمک جوامع محلی در زاگرس حتی ده ‌ هکتار  جنگلکاری انجام بدهد‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد تمرکز مدیران سازمان جنگل‌ها این روزها بیشتر روی اجرای پروژه‌های آبخیزداری سازه‌ محور است در حالی که ‌برای آبخیزداری نباید از سد‌های مخزنی کوچک استفاده کرد. ‌

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نیز معتقد است تاکنون شاهد تغییرات مثبتی در منابع طبیعی کشورمان نبوده‌ایم و در این بین فقط تغییراتی در بدنه کارشناسی انجام شده که بیشتر آنها نیز مناسب نبوده است.

آن طور که او در گفت‌وگو با ما توضیح می‌دهد مسیر توسعه کشور مناسب نیست و تا زمانی که بار توسعه در کشور روی دوش منابع طبیعی باشد، نتیجه عملکرد مدیران پیشاپیش مشخص است.‌

کیادلیری یادآوری می‌کند که در مدت یک‌سال ‌نیز نمی توان عملکرد دولت‌ها را در حوزه منابع طبیعی ارزیابی کرد، چراکه اثرات اقدامات آنها در این حوزه در طولانی مدت خود را نشان خواهد داد.

این درحالی است که گزارش‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی نیز نشان می‌دهد که اقدامات آنها نسبت به سال‌های گذشته کمتر نیز شده است.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: در این بین باید گفت‌ارزیابی فنی مناسبی نیز در حوزه اقدامات منابع طبیعی انجام نمی‌شود تا بتوان براساس آن در خصوص عملکرد مدیریت در منابع طبیعی قضاوت کرد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب دولت سیزدهم هم نیست، چراکه برخلاف شعارهای مطرح شده از سوی دولت هنوز برای حفظ محیط زیست کشور قدم‌های جدی برداشته نشده است و با توجه به عملکرد نامناسب سازمان‌های حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی کشور نمی‌توان به عملکرد دیگر نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها نیز برای حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مهدی آیینی

زاگرس بیابان می‌شود | زوال زاگرس شوخی نیست!

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات معتقد است زاگرس در حال تبدیل شدن به بیابان است

جنگل‌های زاگرس‌ سال‌هاست خالی از حیات وحش شده ‌ و شرایط در این جنگل‌ها آنقدر بحرانی است که طغیان آفات و بیماری درختان بلوط  را یکی یکی می‌خشکاند تا زوال این اکوسیستم عریان‌تر از همیشه اتفاق بیفتد. این شرایط سبب شده کارشناسان هشدار بدهند که اگر عواملی مانند کشاورزی، دامداری و قاچاق چوب در این منطقه کنترل نشود، طغیان آفات و بیماری شتاب بیشتری می‌گیرد و جنگل‌هایی که منبع ۴۰درصد آب شیرین کشور است، خیلی زود به بیابان بدل می‌شود. در ادامه همه این مسائل را با دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در میان گذاشته‌ایم. او نیز معتقد است مسؤولان تخریب و زوال زاگرس را به شوخی گرفته‌اند.

تخریب اکوسیستم در زاگرس شدت گرفته است، شرایط این جنگل‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مساله در زاگرس صرفا خشکیدگی درخت نیست و ما شاهد این هستیم که اکوسیستم زاگرس سال‌هاست دچار زوال شده است و به سمت فرو پاشی می‌رود. در این بین عوامل مختلفی نقش دارد.‌ بخشی ازعوامل شرایط را آماده می‌کند، برای نمونه سال‌هاست که در جنگل‌های زاگرس بهره برداری انجام می‌شود. از کشاورزی گرفته تا دامداری و برداشت چوب. این عوامل آنقدر‌ به اکوسیستم فشار آورد که شرایط برای طغیان‌ بیماری و آفت فراهم شد.

در این اکوسیستم آفات‌ برگ‌خوار به درختان تحت استرس حمله می‌کنند و به این ترتیب درختان را وارد پروسه مرگ می کنند. ‌ هر درختی دو یا سه بار بیشتر بی‌برگی را تحمل نمی کند، چون  عملا فتوسنتز درخت دچار مشکل می‌شود به این شکل دیگر کربوهیدراتی ساخته نمی شود و تنفس درخت پایان می‌پذیرد. به این  ترتیب حشراتی مانند چوب‌خوارها پدیدار می شوند و دیگر نمی‌توان کاری انجام داد.

‌این روزها شاهد طغیان آفات چوب‌خوار در زاگرس هستیم. برخی معتقدند می‌توان با آفات چوب‌خوار مبارزه کرد. به نظر شما این امر امکان پذیر است؟

با توجه به شرایط  و توانایی ما این ادعا ‌امکان پذیر نیست. به همین دلیل باید تاکید کرد در مرحله‌ای که شاهد شیوع آفت برگ‌خوار هستیم  باید برای مقابله استراتژی کوتاه مدت تعریف کرد و در ‌ بلند مدت نیز به این فکر باشیم که عواملی که تعادل اکوسیستم را برهم زده است،‌ مانند کشاورزی، دامداری و  برداشت چوب رفع شود.‌

با توجه به اینکه از سال‌ها قبل درباره بیماری زغالی بلوط نیز هشدار داده می‌شد. اکنون چه بیماری و آفاتی در این اکوسیستم شایع شده است؟

بیماری زغالی بلوط  و سوسک‌های چوب خوار نیز عوامل ثانویه هستند و به درختانی که تحت استرس و بیمار هستند حمله می‌کنند‌. انواع آفت برگ‌خوار و چوب خوار و بیماری‌ها در زاگرس شایع شده است. که البته در هر منطقه متفاوت است. اگر بخواهیم همه آنها را نام ببریم‌ به فهرست بلند بالایی نیاز است، مانند  آفت جوانه خوار بلوط ، پروانه سفید بلوط و پروانه ابریشم باف و بیماری‌هایی مانند بیماری زغالی.

‌مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم داده و زمینه را برای زوال زاگرس فراهم کرده‌اند‌، چراکه ما عواملی مانند حیات وحش را که منجر به تعادل اکوسیستم می شود، از بین برده‌ایم. بنابراین در آینده نزدیک زاگرس بیابانی می‌شود و جنگل‌های هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار می‌شود.

با این حال  چرا‌ آمار دقیقی از مناطق آلوده به بیماری و آفات ‌ از سوی نهادهای مسؤول اعلام نمی شود؟

آمارها در این حوزه یا مطرح نمی شود یا اشتباه است. براساس آماری که سازمان منابع طبیعی اعلام کرده است در ۱۵ سال اخیر روزانه ۵۰۰هکتار از سطح جنگل‌ها و مراتع ما کم شده است.  در حوزه آمارهای جنگل مجهول‌های زیادی وجود دارد. این درحال است که برای برنامه ریزی مناسب به آمار قابل اعتماد نیاز است‌.

به نظر شما آمارها در این حوزه به دلیل شرایط نامناسب جنگل‌ رسانه‌‌ای نمی شود یا اصلا تهیه آمار جزو اولویت‌های نهادهای مسؤول نیست؟

با فناوری‌هایی که اکنون در دسترس است، می توان اطلاعات مناسبی درباره شرایط جنگل‌های کشور تهیه کرد. برای نمونه از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات ماهوره‌ها می‌توان اطلاعات لازم در خصوص سطح و مساحت جنگل را به دست آورد. علاوه براین ‌اداره منابع طبیعی  در همه استان‌های کشور فعال است و مدیران و کارشناسان‌ ادارات می‌توانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند.

با این وجود ما زمانی متوجه طغیان آفات و بیماری‌ها می‌شویم که سطح وسیعی از جنگل‌های کشور آلوده شده باشد.

مشکل بزرگی که ما برای مقابله با آفات و بیماری با آن رو به رو هستیم بی‌توجهی بحث مانیتورینگ، کنترل و پایش است. به عبارت دیگر ما زمانی به مقابله با آفات و بیماری‌ها می پردازیم که طغیان کرده باشد. ‌این درحالی است که با پایش مناسب و به موقع باید شدت شیوع آفات، نوع گونه‌هایی که تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و پارامترهای دیگر را مشخص کرد. اما در کشورمان ما اصولا مدیریت پیوسته و منظمی در این حوزه نداریم و مساله آفات و بیماری را به شوخی گرفته‌ایم و این بی ‌توجهی هزینه زیادی را به کشور تحمیل می‌کند. برای نمونه جوانه خوار بلوط که در زاگرس شایع شده است می‌تواند تا دو متر مکعب در هکتار کاهش رویش ایجاد کند. مثلا اگر ۲۰هزار هکتار را آلوده کند. سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعب چوب می‌شود. ‌

اگر بخواهید مشکلات زاگرس را طبقه بندی کنید به کدام مسائل می پردازید؟

در جنگل‌های زاگرس یکسری عوامل شرایط را برای طغیان آفات و بیماری مهیا کرده است، مانند کشاورزی، دامداری و تغییر اقلیم. در این بین‌ عوامل دیگری زوال را شروع کرده‌اند، مانند آفات برگ‌خوار بعد از حمله این آفات اگر اقدامی صورت نگیرد با پدیدار شدن چوب‌خوارها اکوسیستم وارد پروسه مرگ می‌شود. در واقع حتی اگر ما حشرات چوب‌خوار‌ و بیماری زغالی را از بین ببریم، اکوسیستم به حالت اول بر نمی‌گردد، چراکه حفاظت معنای خود را از دست داده است. بنابراین باید برای سالم سازی اقدام کرد که هزینه بسیاری دارد.‌

باتوجه به این شرایط برای نجات زاگرس باید چه راهکاری را در پیش گرفت؟ ‌

باید روی پیش آگاهی کار کنیم. یعنی در خصوص مشکلات اکوسیستم‌های داخلی و اکوسیستم‌های مشابه در کشورهای همسایه بررسی‌هایی انجام بدهیم. این پیش آگاهی به ما کمک می‌کند که وضعیت آینده اکوسیستم را پیش‌بینی کنیم. در واقع اگر بتوانیم شرایط آینده را پیش‌بینی کنیم می‌توانیم برای پیشگیری اقدامات مناسبی انجام دهیم. اما تجربه نشان داده به این مسائل توجهی نمی شود‌. در این بین تغییر زیاد مدیران نیز به شرایط مدیریت نامناسب اکوسیستم‌های کشور دامن می زند.

برای برنامه بلند مدت چه باید کرد؟

برای نجات زاگرس ‌باید فشارهای معیشتی را در این منطقه حذف کرد. یعنی با اشتغالزایی و تامین سوخت مناسب مانع قاچاق چوب و زغال شد. علاوه براین باید دام مازاد را نیز از این منطقه خارج کرد. ‌ در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد که فقط ۱۶میلیون راس آن مجاز است. اما آ‌یا ‌ وزارت  جهاد کشاورزی که مسؤول تامین پروتئین ‌و  مسؤول خروج دام مازاد از این منطقه است برای این مهم کاری انجام می‌دهد؟ در واقع باید گفت برای بهبود شرایط زاگرس نیاز به انجام اقدامات هماهنگ و مناسبی است.

علاوه بر وجود دام مازاد در حدود یک میلیون هکتار از عرصه‌های زاگرس کشاورزی انجام می شود. این درحالی است که کشاوزری مانع زادآوری آینده جنگل می‌شود‌. به این ترتیب وقتی استفاده ما از اکوسیستم بسیار بیشتر از توانایی اکوسیستم برای احیا باشد. اکوسیستم دچار فروپاشی می‌شود.

اگر شرایط به همین شکل  ادامه پیدا کند، آینده‌ای برای زاگرس می توان در نظر گرفت؟

شرایط در زاگرس به سمت تخریب کامل می‌رود و می توان گفت زاگرس در حال بیابانی شدن است. ‌ افزایش آتش‌سوزی‌ها در این منطقه نیز گواهی بر این شرایط است‌.‌

پس از فروپاشی زاگرس مسائل اجتماعی زیادی نیز به وقوع خواهد پیوست.

بله. با مسائلی مانند مهاجرت و کمبود آب مواجه خواهیم شد. وقتی به ارزش گذاری کارکردهای اکوسیستم بپردازیم، تبعات این بی‌توجهی بیشتر مشخص می‌شود. نباید فراموش کرد که ۴۰درصد آب شیرین کشور از زاگرس تامین می‌شود. این جنگل‌های زاگرس است که مانع نفوذ گرد و غبار به برخی استان‌ها می‌شود‌ و تا حدودی دمای هوا را تعدیل می‌کند‌. بنابراین با فروپاشی زاگرس دست‌کم باید منتظر افزایش تعداد آوارگان محیط زیستی و کاهش منابع آب بود.

 

مهدی آیینی

 

 

آتش غفلت در جنگل

حجم بالای بارندگی‌های چند هفته گذشته باعث افزایش رویش علف‌های هرز در جنگل‌های مختلف ایران شده‌است. به‌ویژه جنگل‌های زاگرس که در سال‌های اخیر حالتی تنک پیدا کرده‌اند، بیشتر در معرض رشد تراکم علف‌های هرز قرار گرفته‌اند. همچنین براساس پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی، تابستان امسال از سال گذشته گرم‌تر خواهد بود و همین مساله شرایط مستعد برای وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها را فراهم می‌کند.

از سوی دیگر، متولیان جنگل‌ها و مراتع کشور همواره اعلام می‌کنند که بیش از ۹۰درصد آتش‌سوزی‌های جنگل‌های ایران به دست عوامل انسانی روی می‌دهد. به همین دلیل، اگر امسال با دقت بیشتری از جنگل‌هایمان مراقبت نکنیم و همچون سال‌های گذشته از این مساله غافل‌شویم، قطعا در فصل تابستان جنگل‌های ما به آتش‌سوزی‌های وسیعی دچار خواهندشد.

البته آتش‌زدن جنگل‌ها به دست مردم با انگیزه‌های متفاوتی اتفاق می‌افتد. یعنی تعداد زیادی از این آتش‌سوزی‌ها لزوما سودجویانه نیست و برخی به علت فقر و نداشتن اراضی کشاورزی جنگل‌ها را آتش می‌زنند و برخی افراد دیگر با سهل‌انگاری خود موجب به‌آتش‌کشیده‌شدن جنگل‌ها می‌شوند.

همچنین باید توجه داشت که رفع این انگیزه‌ها و پیش‌زمینه‌ها حتما به یک استراتژی بلندمدت نیاز دارد، چراکه بیشتر این آتش‌سوزی‌ها به دست تعداد معدودی از افراد سودجو یا جوامع محلی حاشیه جنگل‌ها رخ می‌دهد. تا زمانی هم که انگیزه این افراد به‌درستی شناسایی و دغدغه‌های منطقی آنها برطرف نشود، بازهم باید منتظر وقوع چنین حوادثی باشیم. البته در این میان، قطعا افرادی هم یافت می‌شوند که فقط برای کسب منافع مادی گوناگون از منابع طبیعی کشور اقدام به آتش‌زدن جنگل‌ها می‌کنند که قطعا باید با این افراد براساس قانون برخورد شود.

علاوه‌براین، گاهی نیز سهل‌انگاری گردشگران باعث بروز آتش‌سوزی در جنگل‌ها می‌شود؛ اتفاقی که به‌خصوص در جنگل‌های شمال رخ می‌دهد و نشان می‌دهد بعضی از مردم از روی ناآگاهی باعث بروز چنین مشکلاتی می‌شوند. این مردم نیز قطعا نیاز به آموزش‌های لازم دارند، ولی ما در همه این زمینه‌ها ضعیف عمل کردیم و حتی تابلوهای هشداردهنده نیز به اندازه کافی در جنگل‌ها نصب نکرده‌ایم.

با این حال، اگر همه این کارها را نیز انجام دهیم، بازهم احتمال وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌هایمان وجود دارد. بنابراین باید خودمان را برای مقابله با آن آماده کنیم. از سوی دیگر، چون سازمان جنگل‌ها تجهیزات کافی را برای اطفای حریق در پهنه‌های جنگلی ندارد، باید با استناد به ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها از ارگان‌های دیگر بخواهد که هنگام وقوع آتش‌سوزی، امکانات، نیروها و ابزارشان را در اختیار سازمان جنگل‌ها بگذارند. برای این هم که بتوانیم تابستان امسال از وقوع آتش‌سوزی‌های مهیب در جنگل‌هایمان جلوگیری کنیم، تمام نهادهای ذی‌ربط باید از الان به فکر تقویت ظرفیت خود باشند و مصرانه این مساله را پیگیری کنند تا بعدا این بهانه را نیاورند که به علت نبود تجهیزات نمی‌توانند به سازمان جنگل‌ها در اطفای حریق کمک کنند. خود سازمان جنگل‌ها نیز باید از این ظرفیت قانونی استفاده کند و دیگر اعلام ناتوانی در خاموش‌کردن به‌موقع آتش به دلیل نداشتن تجهیزات قابل قبول نیست.

همچنین باید توجه داشت که جنگل‌های زاگرس به دلیل این که پوشش گیاهان علفی متراکم‌تری دارند، برای وقوع آتش‌سوزی مستعدتر هستند. همچنین جنگل‌های غرب کشور مراتع مشجر و حالت تنکی بیشتری دارد و رطوبت آن نیز از جنگل‌های هیرکانی پایین‌تر است. مساحت پهنه‌های جنگلی زاگرس نیز حداقل سه‌برابر جنگل‌های هیرکانی است و به همین دلیل امکانات لازم برای جلوگیری از وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها باید با اولویت بیشتری در غرب کشور فراهم شود.

 

دکتر هادی کیادلیری

دولت یازدهم در ترازوی محیط زیست

اولین مصوبه دولت یازدهم، احیای دریاچه ارومیه بود، اقدامی‌که با شماری از شعارهای زیست محیطی همراه شد و بسیاری را دلخوش کرد که احتمالا در این دولت تحولات مناسبی در حوزه محیط‌زیست رخ خواهد داد.اکنون اما با گذشت چهار سال دیدگاه‌ها درباره محیط‌ زیستی بودن دولت یازدهم به دو گروه تقسیم می‌شود؛ نخست آنها که با نگاهی مثبت می‌گویند ادعای دولت محقق شده چون شهروندان توجه بیشتری به محیط‌زیست می‌کنند و گروه دوم آنها که می‌گویند اتفاق ساختاری و مثبتی در حوزه محیط‌زیست نیفتاده و اگر مردم بیشتر به حفظ آن علاقه‌مند شده‌اند، تحت تاثیر فعالیت سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌ها بوده است.

نمی‌توان انکار کرد که در چند سال اخیر مسائل زیست محیطی بیش از گذشته مورد توجه شهروندان و برخی مسئولان قرار گرفته،این نتیجه‌ای مثبت است که اگر به‌درستی مدیریت شود، زمینه را برای بهبود شرایط محیط‌زیست کشور فراهم می‌کند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست نیز معتقد است بهبود نسبی هوای کشور، تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با ریزگردها و کاهش سطح آتش‌سوزی ‌جنگل‌ها از جمله اتفاقات مثبتی است که در چند سال اخیر اتفاق افتاده است.

به گفته او امضا و اجرایی شدن حدود 16 تفاهم‌نامه بین‌المللی در حوزه محیط‌زیست و برگزاری حدود 52 دوره آموزشی، توانمندسازی و فرهنگ‌سازی برای حدود 600 نفر از محیط بانان، کارشناسان و تشکل‌های محیط‌زیستی از دیگر دستاورد‌های مثبت چند سال اخیر است.

اما با وجود این اقدامات مثبت، ابتکار همیشه مورد انتقاد کارشناسان بوده است و خیلی‌ها او را به سیاسی‌کاری متهم می‌کنند و می‌گویند بیشتر درگیر مسائل سیاسی و اقدامات بین‌المللی است تا مسائل زیست‌محیطی که در داخل کشور می‌گذرد.

از این گذشته به نظر می‌رسد در چند سال گذشته برای حفاظت محیط‌زیست، تعامل بین بخشی زیادی بین وزارتخانه و دستگاه‌های اجرایی کشور وجود نداشته است.

به عنوان مثال وزیر صنعت، معدن و تجارت اواخر بهمن گذشته گورخر ایرانی را که گونه‌ای در معرض خطر انقراض است را مانعی بر سر راه توسعه دانست یا دست ستاد احیای دریاچه ارومیه از بودجه خالی ماند و آنها که باید بودجه کار را می‌رساندند غفلت کردند و ارومیه به حال ناخوش خود رها شد.

نجات دریاچه خیلی دور، خیلی نزدیک

آخرین خبرها از اولین مصوبه دولت از این حکایت دارد که هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی برای نجات دریاچه ارومیه به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند.

این خبر تلخ را مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در آخرین نشست خبری خود مطرح کرد. به نظر او بهانه دستگاه‌های اجرایی این است که دولت بودجه کافی نداده و این در حالی‌ است که صندوق توسعه ملی هزینه طرح‌های مربوط به احیای دریاچه ارومیه را پرداخت می‌کند.

در این که احیای دریاچه ارومیه اقدامی‌ زمان‌بر است، هیچ شکی نیست، اما وقتی هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی در دولتی که مدعی است زیست‌محیطی‌ترین دولت بوده، نسبت به دریاچه ارومیه به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند، می‌توان نتیجه گرفت که احیای دریاچه ارومیه قرار است بیش از حد زمانبر شود آن‌ هم در شرایطی که حدود سه سال گذشته حدود 1500 میلیارد تومان از اعتبارات داخلی به احیای دریاچه ارومیه اختصاص پیدا کرده است و برآورد می‌شود ستاد احیای دریاچه ارومیه برای رسیدن به اهدافش ‌به حدود 20 هزار میلیارد تومان نیاز داشته باشد.

منابع آب را فراموش نکنید

توجه دولت به محیط‌زیست با ارائه برنامه ششم توسعه بار دیگر محک خورد و برخی کارشناسان با توجه به آن هشدار دادند که برنامه ششم توسعه، کشور را می‌خشکاند.

برای نمونه عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی‌ و مشاور کنونی معاون اول رئیس‌جمهور مدتی قبل در این‌باره به جام‌جم گفت: برنامه ششم این اجازه را به دولت داده که تتمه آب کشور را حراج کند.

به نظر او برنامه ششم ضد و نقیض است، زیرا یک جا ‌آمده که سالانه باید 11میلیارد مترمکعب ‌برداشت آب کم شود، اما در جایی دیگر تاکید شده به خودکفایی 95 درصدی محصولات اساسی برسیم.

این بی‌توجهی را می‌توان در دیپلماسی آب نیز دید،زیرا برخلاف وعده‌های داده شده در این زمینه استان‌های زیادی در کشورمان در حسرت تامین حقابه تالاب‌ها هستند؛ برای نمونه زندگی بسیاری از ساکنان سیستان و بلوچستان تحت‌تاثیر خشک شدن تالاب هامون قرار گرفته و بسیاری از آنها ناچار به کوچ شده‌اند، در حالی که تاکنون تلاشی جدی برای تامین حقابه هامون نشده است.

آلودگی هوا و ریزگردها

در زمینه آلودگی هوا اتفاقات مثبتی افتاده است؛ برای نمونه برخی عوامل آلودگی هوا مانند بنزن و سرب حذف شده‌اند ‌یا نیروگاه‌ها مکلف شده‌اند به‌جای مازوت از گاز طبیعی استفاده کنند. اما مساله آلودگی هوا و طغیان ریزگردها نیز در چند سال گذشته توانایی دولت را بار دیگر در توجه به مسائل زیست محیطی به آزمایش گذاشت، زیرا در سال‌های اخیر استان‌هایی مانند خوزستان بشدت با این مساله دست به گریبان بودند.

هر چند منشأ حدود 70 درصد از ریزگرد‌ها را خارج از مرزهای کشورمان می‌دانند و در این بین شرایط آشفته کشورهای همسایه رسیدگی به آنها را دشوار می‌کند و حل این مشکل نیز مانند بیشتر مسائل زیست‌محیطی در بلند مدت امکان‌پذیر است، اما بسیاری از شهروندانی که ریزگردها، زندگی‌شان را تیره و تار می‌کند از این گله دارند که برای کاهش اثرات ریزگرد‌ها تسهیلات خاصی برای آنها قائل نشده اند و این درحالی است که گسترش دولت الکترونیک می‌تواند رفت‌وآمد‌ها در این استان‌ها را به حداقل برساند یا اگر سیستم‌های تهویه مطبوع با یارانه در اختیار ساکنان این استان‌ها قرار گیرد دست‌کم نفس کشیدن برای آنها در فضای محدود خانه‌هایشان آسان تر می‌شود و به این شکل مسئولان می‌توانند برنامه‌های بلندمدت‌شان را نیز عملی کنند.

به هر حال دولت‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند ادعا کنند زیست‌محیطی ترین نهاد یا دولت تاریخ‌اند اما محیط‌زیستی بودن آنها زمانی اثبات می‌شود که مدیران کارآمد در دستگاه‌های متولی به کار گرفته شوند و اعتبارات لازم برای حل بحران‌های زیست محیطی اختصاص یابد؛ تشخیص این‌که چه افرادی واقعا دغدغه محیط‌زیست را دارند از آنهایی که می‌خواهند از محیط‌زیست برای خود نام و نشانی بسازند کار دشواری نیست.

توسعه حمل و نقل عمومی و اقدامات بین‌المللی

دکتر مجید عباسپور/استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران

نیت آقای روحانی درخصوص محیط‌زیست مشخص است، ایشان در بسیاری از سخنرانی‌هایشان به حفظ محیط‌زیست اشاره کرده‌اند‌‌ اما محیط‌زیست به یک سازمان و ارگان خاص محدود نمی‌شود.‌ مثلا گسترش ‌حمل و نقل عمومی مساله‌ای قابل توجه است که بخش هایی از آن از سوی دولت تامین می‌شود؛ در دولت نهم و دهم اعتباری به این مهم اختصاص نیافت و در دولت آقای روحانی نیز به‌دلیل کمبود اعتبار توجهی به آن نشد. درباره ریزگردها نیز که زندگی را به کام ساکنان تعدادی از استان‌ها تلخ کرده، گفته می‌شود حدود 30 درصد از منابع ریزگرد در داخل کشور است، اما کنترل 70درصدی که در خارج از کشور است نیاز به تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای دارد؛ تلاش‌هایی برای حل این مساله شده اما ناکافی است. به نظرم این امکان هست که از طریق سازمان ملل نسبت به کنترل منابع خارجی موفق‌تر عمل کنیم.

مدیران موهبتی، دشمن محیط‌زیست

دکتر هادی کیادلیری/رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

مشکلاتی که برای محیط زیست ایجاد شده مربوط به چند دهه گذشته است، اما درباره عملکرد آقای روحانی در فرصتی که برای حل این مساله در اختیار داشته، می‌توان تحلیل هایی داشت. برای نمونه نگاه خیلی از مردم نسبت به محیط‌زیست تغییر کرده البته شاید این تغییر نگاه از سوی خود مردم ایجاد شده‌، زیرا نگاهی به فضای مجازی یا رسانه‌ها نشان می‌دهد این تغییر بیشتر از‌‌ پایین به بالا اتفاق افتاده است. ‌اما در نگاه برخی مدیران به محیط‌زیست تغییری اساسی ‌ اتفاق نیفتاده، زیرا تغییر اساسی را باید در مسائلی مانند تخصیص اعتبارات لازم یا جذب کارشناسان خبره به سازمان های متولی ‌ جست‌وجو کرد.

البته در چهار سال گذشته کارهای خوبی هم مثل طرح تنفس جنگل که مانع بهره کشی از جنگل می‌شود، انجام شده است.

اما در این بین نقش سازمان های مردم نهاد، رسانه‌ها و مردم تاثیر بیشتری داشته، زیرا عزمی جدی از سوی دولت که مانع توسعه ناپایدار شود وجود نداشته است.‌ انتخاب مدیران در حوزه محیط زیست نیز هنوز براساس موهبت است نه شایسته سالاری. بنابراین این بیم وجود دارد که اگر مردم،متخصصان و رسانه‌ها شرایط را رصد نکنند، دوباره همه چیز به حالت اول برگردد.

اقدام به جای صحبت

دکتر محمدرضا مروی مهاجر/استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

نقطه قوت دولت آقای روحانی در حوزه محیط‌زیست، رسیدگی به دریاچه ارومیه و نگرشی است که به طرح تنفس جنگل دارد. نقطه ضعف عملکرد ایشان در حوزه محیط‌زیست نیز ‌این است که در دولت آقای روحانی درباره محیط‌زیست صحبت زیاد شده، اما اقدام کمی را شاهد بودیم و این احساس وجود ندارد که محیط‌زیست یک قدم به جلو برداشته باشد. در چهار سال گذشته در آموزش عالی نیز بیشتر به جنبه تئوری مساله محیط‌زیست اهمیت داده شد‌ تا جنبه واقعی. از این نظر می‌توان گفت این مساله نیز یک نقطه ضعف ‌ است، اما مساله مثبت دیگری که سال های اخیر شاهد آن بوده‌ایم این است که در رسانه‌ها و جوامع معمولی تفکر محیط‌زیستی پیشرفت داشته است، هرچند متاسفانه رفتار زیست‌محیطی تغییری نداشته است. به نظرم این تغییرات نیز بیشتر تحت تاثیر سازمان های مردم نهاد و رسانه‌ها اتفاق افتاده است.

راهکار مناسب را انتخاب کنید

دکتر پرویز کردوانی/استاد دانشگاه

دولت آقای روحانی تنها دولتی بود که قبل از روی کار آمدن نیز شعار محیط زیستی بودن داد. این دولت ابتدا کارش را با دریاچه ارومیه شروع کرد، اما من همان روز اول نیز نسبت به نتیجه بخش نبودن این تلاش‌ها هشدار دادم.

متاسفانه در چند سال گذشته آلودگی هوا در شهرها بیشتر شد‌ه، تالاب‌های بیشتری خشک شده‌اند، حیات‌وحش شرایط نامناسب‌تری پیدا کرده و جنگل‌های کشور نیز بیشتر از گذشته دچار آفت شده‌اند.

‌برای ریزگردها نیز فقط شعار داده شده ‌و راهکارهایی مانند پاشیدن مالچ نفتی را انتخاب کرده‌اند که راهکار مناسبی نیست.‌

مهدی آیینی

بالا