آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست دریایی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست دریایی

اشتراک به خبردهی

موش و گربه بازی با گربه‌ماهیان

در دو هفته اخیر لاشه حدود ۲۵تن گربه‌ماهی به سواحل جاسک رسیده است

سریال مرگ گربه‌ماهیان در جاسک تمامی ندارد. پس از این‌که در ۱۳فروردین امسال حدود ۱۰تن لاشه گربه‌ماهی سواحل جاسک را فرش کرد، سه‌شنبه گذشته نیز خبر رسید این بار ۱۵تن لاشه گربه‌ماهی به سواحل جاسک رسیده است تا شرایط آشفته محیط‌زیست دریایی کشور را به تصویر بکشد و این احتمال را تقویت کند که هنوز کشتی‌های صنعتی با خیالی آسوده در حال قانون‌شکنی هستند و اگر مشتری‌های‌شان قیمت‌ها را پایین آوردند یا اگر صید بهتری در تورشان افتاد بدون هیچ ترسی ‌۲۵تن گربه‌ماهی را که بخشی از دارایی‌های این سرزمین است، مانند زباله در دریا رها کنند.

مرگ مشکوک آبزیان در سواحل کشور زخمی کهنه است که هیچ‌وقت آن‌طور که باید برای درمانش اقدم نشده، زخمی که با مرگ گسترده گربه‌ماهی‌ها در سواحل جاسک این روزها دوباره تازه شده است.

اولین بار ۱۳فروردین بود که لاشه حدود ۱۰تن گربه‌ماهی در سواحل جاسک دیده شد،آن زمان برخی مسؤولان ادعا کردند این ماهی‌ها از سوی صیادان محلی صیدشده اما براثر واژگونی قایق صیادان، لاشه‌ها به دریا ریخته و به ساحل آمده است.

درحالی‌که برخی کارشناسان از این دلیل قانع نشده بودند و می‌گفتند قایق صیادان محلی گنجایش چنین حجمی را ندارد حادثه دوباره تکرار شد و این بار سه‌شنبه گذشته حدود ۱۵تن لاشه گربه‌ماهی به ساحل رسید.

محمدرضا فاطمی،پژوهشگر علوم دریا یکی از کارشناسانی است که در این ماجرا انگشت اتهام را به سمت صید صنعتی می‌گیرد و ‌ به ما می‌گوید: گربه‌ماهی در کف دریا زندگی می‌کند به همین دلیل صید گسترده آن به ترال نیاز دارد.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد گربه‌ماهی حرام‌گوشت است و به دلیل ارزش کم اقتصادی، صیادان محلی به صید آنها رغبتی ندارند.

فاطمی به نکته دیگری نیز اشاره می‌کند و می‌گوید در تصاویر نیز مشخص است لاشه بیشتر ماهیان تلف‌شده، یکدست است. علاوه براین فقط کشتی‌های صنعتی توانایی ذخیره این حجم از ماهیان صیدشده را دارند.

او این اطلاعات را کنار هم می‌گذارد و نتیجه می‌گیرد به‌احتمال‌زیاد یک کشتی صید ترال ماهیان را صید کرده است و این روزها به دلیل این‌که مشتری‌اش را ازدست‌داده یا گونه به‌صرفه‌تری برای صید پیداکرده، لاشه‌ها را از فریزرش خارج کرده و ‌ درون آب می‌ریزد تا برای صید تازه ‌ جا باز کند.

فاطمی به همین دلیل از مدیران سازمان شیلات می‌خواهد برای شفاف‌سازی، محل کشتی‌های صید ترال را که فعالیت‌شان ممنوع شده مشخص و اعلام کند این روزها چه فعالیت‌هایی می‌کنند.

محیط‌زیست: امکانات نداریم!

سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز احتمال می‌دهد حجم گسترده لاشه گربه‌ماهیان از طریق یک کشتی صنعتی به دریا ریخته شده باشد.

داوود میرشکار، مدیرکل دفتر حفاظت از زیست‌بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست در گفت‌وگو با ما می‌گوید بار اول که لاشه گربه‌ماهی‌ها در سواحل دیده شد،تازه بودند اما در ماجرای اخیر علاوه بر گربه‌ماهی مقداری لاشه ساردین ماهی نیز به ساحل آمده است. به گفته او، بسیاری از لاشه‌ها تخریب‌شده‌اند، بنابراین می‌توان گفت مدت زیادی از مرگ آنها می‌گذرد.

میرشکار درباره فعالیت شناورهای صنعتی نیز می‌گوید تعدادی از این شناورها مجوز صید هورماهی دارند به همین دلیل احتمال می‌دهیم گربه‌ماهی‌ها نیز از سوی این شناورها صیدشده باشند.

سرنخ آشفته‌بازار محیط‌زیست دریایی را که دنبال کنید به این نتیجه می‌رسید که سازمان حفاظت محیط‌زیست از این گلایه دارد که قادر نیست برمحیط زیست دریایی نظارت داشته باشد، چراکه ابزارش را در اختیار ندارد و قانون نیز این مهم را به شیلات سپرده است.

مدیرکل دفتر حفاظت از زیست‌بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌روی همین نقطه‌ضعف دست می‌گذارد و می‌گوید: براساس قانون در حوزه دریایی و شیلات محیط‌زیست هیچ مسؤولیتی ندارد و برنامه‌ریزی صید و برداشت از ذخایر و مدیریت آن در اختیار شیلات است.

آن‌طور که او می‌گوید، ‌ محیط‌زیست حتی در چنین مواردی قادر به نظارت نیست، چون تجهیزات لازم را ندارد به همین دلیل شفاف‌سازی در این خصوص وظیفه قانونی شیلات است.

اگر از میرشکار درباره چگونگی برخورد و مجازات متخلفان صید ‌ حدود ۲۵ تن گربه‌ماهی بپرسید، او می‌گوید:محیط‌زیست حتی در جلسات شورای عالی محیط‌زیست اجازه ندارد نام گونه‌های شیلاتی را که در معرض خطر انقراض هستند، مطرح کند مگر این‌که خود شیلات این‌کار را انجام دهد.

در دست بررسی است

محیط‌زیست که مدت‌هاست اقرار می‌کند کارشناس و ابزار لازم را برای مدیریت مسائل زیست‌محیطی کشور در اختیار ندارد. به‌این‌ترتیب اگر ماجرای مرگ گسترده گربه‌ماهیان را با مسؤولان شیلات جاسک در میان بگذارید، جواب خواهید شنید که ماجرا در دست بررسی است.

امید زارعی، رئیس شیلات ‌ جاسک به خبرنگار ما می‌گوید علت تلف شدن گربه‌ماهیان درحال بررسی است. جالب این‌که او برخلاف معاون محیط‌زیست و برخی کارشناس ‌ احتمال صید گربه‌ماهیان توسط کشتی‌های ترال را رد می‌کند و می‌گوید:کشتی صید ترال در منطقه وجود ندارد و فعالیت این نوع کشتی‌ها در منطقه ممنوع است.

او تأکید می‌کند باید منتظر آماده شدن نتایج آزمایش‌ها بود اما براساس قانون با متخلفان برخورد خواهد شد.

حدود دو هفته از ماجرای مرگ گسترده گربه‌ماهی‌ها می‌گذرد و به نظر می‌رسد این مرگ‌ومیر نیز خیلی زود مانند مرگ نهنگ‌ها در سواحل کیش یا مرگ پرندگان مهاجر در میانکاله و خلیج گرگان به فراموشی سپرده شود، چراکه رسیدگی به مسائل محیط زیستی در اولویت بسیاری مدیران نیست و نقش محیط‌زیست برای آنها از ابزاری برای تزیین متن سخنرانی‌ها فراتر نمی‌رود.

 

مهدی آیینی

نهنگ ها در کیش، مات می شوند

مرگ پیاپی  ۲نهنگ در سواحل کیش، متخصصان و دوستداران طبیعت را نگران کرده است

نهنگ ها آرام می میرند، بی هیاهو و نجیب،‌ آنقدر که بی هیچ مقدمه ای لاشه های بادکرده و از ریخت افتاده شان می آید روی آب و با حرکت امواج می رسد به ساحل. مرگ نهنگ ها مثل مرگ فقرا بی صداست، مثل مرگ پیری است تنها که در غربت خانه خاموشش، بی جار و جنجال رو به قبله دراز می کشد و تمام. نهنگ هایی که در دو هفته اخیر در آب های خلیج فارس مرده اند و در برخورد مکرر امواج و تابش خورشید ازعظمت بدن های هیولایی شان چیزی به جز لاشه های درحال تجزیه نمانده است، گرچه بی صدا مردند ولی حالا صدای این مرگ های درعزلت نه فقط در سواحل خلیج فارس که در کل ایران پیچیده است که چرا؟

نهنگ ها همه جای دنیا آرام می میرند، نهنگ ها با این که غول پیکرند اما اهل هیاهو نیستند، آدم ها یکدفعه که به خودشان می آیند، یا لاشه های آنها را غوطه ور در آب های کم عمق می بینند یا جسم های نیمه جانشان را روی سواحل. این که چرا نهنگ ها می میرند و آخرین دقایق جان دادن و صحنه های رقت انگیز مردنشان را برای آدم ها می آورند، هنوز معماست، مثل معمای مرگ دو نهنگ در آب های نیلگون خلیج فارس و در ساحل زیبای سیمرغ.

 

تشکیل پرونده برای ۲ مرگ

ظهر سه شنبه یازدهم آذر حوالی ساعت دو و نیم عصر به اداره محیط زیست منطقه آزاد کیش خبر دادند که لاشه یک نهنگ در یک کیلومتری جزیره در حال نزدیک شدن به ساحل شرقی است. خبر، تلخ و تلخی اش مکرر بود چون همین اتفاق ۱۱ روز قبل، ‌در آخرین روز ماه آبان رخ داده بود و یک نهنگ از نژاد براید  با جثه تحسین برانگیز ۵/۱۴ متری در ساحل سیمرغ به گل نشسته بود.

آنهای که کیش را می شناسند ساحل سیمرغ را هم می شناسند، ساحلی به طول ۳۰۰ متر در امتداد ساحل ماسه ای زیبا.

لاشه نهنگ اول که به ساحل سیمرغ رسید خبرش چندان به جایی درز نکرد و غول دریا زیر ماسه های بلورین ساحل دفن شد تا پس از پوسیدگی کامل و بعد از ریختن گوشت و پوست و چربی ها،  اسکلت باقی مانده اش برای مقاصد آموزشی و پژوهشی به موزه مرکز مطالعات محیط زیست کیش برود.

پس از ۱۱ روز اما لاشه دوم که به ساحل سیمرغ نزدیک شد و مردمِ حاضر در صحنه، مشغول عکس گرفتن و زل زدن به نهنگی در حال پوسیدن شدند،‌ خبر، همه سایت های خبری را پر کرد. حتی این بار برای لاشه نهنگی که گفته شد نر بوده است، فکری دیگر شد و مریم محمدی رئیس اداره محیط زیست منطقه آزاد کیش پس از این که گفت برای پیشگیری از انتشار بوی نامطبوع، بناچار لاشه را به ساحل خلوتی انتقال داده اند، دفن لاشه را تلویحا اشتباه دانست و گفت که این کار بر کیفیت و مقاومت استخوان های نهنگ اثر منفی می گذارد، پس  این بار با حمایت بخش خصوصی اسکلت نهنگ در آب از لاشه جدا شده و در ساحل به هم وصل خواهد شد تا برای استفاده‌های آموزشی و پژوهشی به موزه پژوهشکده دریایی کیش برود.

حالا یک نهنگ زیر ساحل ماسه ای کیش در حال پوسیدن است و نهنگی دیگر بعد از مثله شدن و کارد به استخوانش رسیدن، درحال آماده شدن برای تبدیل به اسکلتی آموزشی است، درحالی که پرونده مرگ هر دو نهنگ باز است و افکارعمومی منتظر.

 

مرگ های نهنگی  

مردمی که روی ساحل و اسکله سنگی سیمرغ، موبایل به دست با هزار فکر و ایده و فرضیه داشتند از جسدی عکس و فیلم می گرفتند که سرِ باد کرده و کبودش مثل یک تومور بزرگ توی ذوق می زد،‌ حالا پراکنده شده اند. به جایش متخصصان دارند کوله بار سفر به کیش را می بندند تا راز این مرگ های مرموز را کشف کنند.

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش در نامه ای از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خواسته تا گروهی از متخصصان این سازمان را به کیش بفرستد تا این مرگ ها را علت یابی کنند چرا که  پدیدار شدن لاشه دومین نهنگ در فاصله کمتر از ۱۵ روز، موجب نگرانی فعالان و علاقمندان محیط زیست شده است.

عیسی کلانتری پاسخ نامه را چه می دهد، نمی دانیم ولی این را می دانیم که این دو مرگ تنها مرگ های خلیج فارس در ماه های اخیر نبوده است. دوم شهریورتصاویر هولناکی درخبرگزاری ها منتشر شد که متعلق به لاشه نهنگی در حال پوسیدن بود. لاشه فاسد را اهالی روستای بریزگ در بخش گونمردی شهرستان سیریک هرمزگان در ساحل روستایشان پیدا کرده بودند، درست روز اول شهریور امسال.

جسد با این که هنوز خون تازه از آن روان بود ولی میزان فساد نعش اش خبر از مرگ چند روزه اش می داد که به دست امواج تا شرق سیریک و در محدوده تالاب بین‌المللی دلتای رود گزهرا رسیده بود.

آن زمان داود میرشکار، سرپرست دفترحفاظت از زیست بوم ها و سواحل دریایی سازمان حفاظت محیط زیست احتمال داده بود که این نهنگ بر اثر بیماری تلف شده است؛ یک نهنگ عنبر، مشهور به نهنگ اسپرم با ۵/۱۶ متر طول و۵۰ تن وزن،‌ نهنگی که شاید کمتر کسی بداند که از مادهٔ روغنی موجود در سرش برای ساختن شمع و گریس استفاده می شود.

با این مرگ، تعداد نهنگ هایی که در سال ۹۹ در آبهای ساحلی کشورمان مرده اند به عدد سه رسیده ، ‌البته اگر نخواهیم مرگ یک نهنگ در اواخر سال ۹۸ را نیز به این فهرست اضافه کنیم. اواخر ماه اسفند بود و بندر دیلم، که یک رهگذر از اهالی بومی،‌ مرگ رقت انگیز نهنگی غول پیکر در ساحل روستای لیلتین را با تلفن همراهش به تصویر کشید.

آن نهنگ آرام و نجیب مُرد، بی هیاهو. ولی قطعا او وقتی که داشته با مرگ جدال می کرده،‌ جدالش بی درد نبوده است، دردی که ما انسان ها آن را نشنیدیم و هرچه بود در آبی بیکران دریا خفه شد، دردی که بعد از معاینه لاشه به جراحاتی رسید که فقط تصادف با کشتی می توانست آن را ایجاد کند.

 

این مرگ معماست

نهنگ ها معمولا رازآلود می میرند و گاه ناگهان تصمیم می گیرند دیگر نباشند و با آب های بیکران خداحافظی کنند. نهنگ ها وقتی دسته جمعی چنین تصمیمی می گیرند ما آدم ها تعبیر می کنیم که نهنگ ها خودکشی کرده اند،‌ یک جور انتحارغم انگیز که معلوم نیست اساسا درست باشد یا نه.

نهنگ ها چه از نوع خلبان باشند یا نیزه ای و قطبی و خاکستری و یا حتی عنبر،‌به تعبیری حتی چه جزو نهنگ های دندان دار باشند و چه جزو بی دندان ها،  مرگ به سبکی را که سه موردش امسال در سواحل کشورمان رخ داد ،‌ تجربه می کنند.

درباره چرایی این مرگ ها حرف و حدیث زیاد است و محافل علمی هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند. علت مرگ برخی نهنگ ها البته از شواهد و قراین ظاهری پیداست،‌ مثل زخم هایی که بر بدن دارند یا باله هایشان که قطع شده است.

بعد از مرگ نهنگ دوم در ساحل سیمرغ کیش البته مدیرکل دفتر زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، دامنه علل مرگ نهنگ ها را گسترده توصیف کرد و عواملی همچون آلودگی دریا، تورهای صیادی یا برخورد با پروانه کشتی ها را دخیل دانست.

با این حال دلایلی که درباره مرگ نهنگ ها بویژه از نوع دسته جمعی اش ذکر می شود فراتراز این حرف هاست. مهر امسال وقتی ۵۰۰ نهنگ در سواحل تاسمانی استرالیا گیر افتادند در حالی که  زیست شناسان دریایی برای نجات نهنگ ها از آب های کم عمق تلاش می کردند، دانشمندان همچنان می گفتند معلوم نیست چه عاملی آنها را به سمت ساحل کشیده است.

آنها نهنگ های خلبان بودند،‌ گونه ای دلفین که به علت بزرگی جثه به نهنگ معروف اند و دانشمندان به اتفاق آنها را جانورانی بسیار اجتماعی می دانند به طوری که اگر یکی از همنوعانشان زخمی یا بیمار شود، همگی اطرافش جمع می‌شوند که بعید نیست در حالی که همدردی می کنند در آب های کم عمق اسیر شوند.

البته گروه دیگری از دانشمندان به گل نشستن نهنگ‌های خلبان را به تغییرات درمیدان‌های الکترومغناطیسی محیط ربط می دهند و استدلال می کنند چون نهنگ های خلبان از یک سیستم فاصله یابی صوتی بسیار پیشرفته برای مسیریابی یا شکار بهره می‌گیرند این تغییرات ممکن است موجب سردرگمی آنها شود.

محمدرضا محبوب فر، کارشناس محیط زیست کشورمان نیز که بیشتر موافق نظریه احساساتی بودن نهنگ هاست به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است در سیکل زندگی نهنگ ها، دلفین‌ها و حتی وال‌ها دوره‌ای وجود دارد که به دلایل مختلف از جمله از دست دادن جفت یا فرزند یا به دلیل تغییر در شرایط اقلیمی دچار افسردگی می‌شوند که پایان این افسردگی مرگ است؛ چه مرگ در دل دریا و اقیانوس، چه مرگی نزدیک به انسان ها و در سواحل.

نهنگ ها نجیب و بی هیاهو اند، قلبشان گرچه بزرگ است ولی دلی به کوچکی گنجشک دارند که زود می شکند. دکتر برناردو محقق دانشگاه لاس پالماس گران کاناریای اسپانیا دریافته که نهنگ‌ها هنگام شنیدن صدای امواج می‌ترسند و در نتیجه برای فرار از منشأ صدا، بیرون از آب پرت می‌شوند. همچنین نهنگ ها در پاسخ به استرسی که متحمل می شوند دچار اختلال شنا و انباشتگی نیتروژن در بدن می شوند و در نهایت تصمیم به خودکشی  می گیرند.

بسیاری از این استرس ها را ما انسان ها به نهنگ ها وارد می کنیم ، ما کشتیرانی می کنیم، ما تورهای عریض و طویل ماهیگیری پهن می کنیم و ما با کشتی های غول پیکر با آن پره های بزرگ قاتل طول  وعرض آب های جهان را می گردیم، ما آب های جهان را متلاطم می کنیم و ما پهنه های آبی کره خاکی را آلوده می کنیم و آن وقت بی آن که حتی لحظه ای به نهنگ ها فکر کنیم، موجب مرگشان می شویم. این بازی نابرابری است؛ قبول دارید؟

 

مریم خباز

محیط زیست دریایی، محیط زیست فراموشی

خلیج فارس محل زیست و زاد و ولد نهنگ‌های بزرگ نیست. این نهنگ‌ها از اقیانوس وارد دریای عمان و در جست و جوی غذا از طریق تنگه هرمز به شکل تصادفی به این منطقه کشیده می‌شوند. تعدادی از این نهنگ‌ها می‌توانند برگردند و برخی دیگر در این منطقه گرفتار می‌شوند.
دلیل مرگ آنها یا به دلیل سن بالاست که مرگی طبیعی است و یا به واسطه برخورد با دماغه یا پروانه کشتی‌ها . معمولا برخورد با کشتی عامل اصلی مرگ و میر نهنگ‌ها عنوان می شود که اثر این برخورد روی لاشه آنها قابل مشاهده است. معمولا در طی یک سال حدود پنج تا ۲۰ نهنگ به واسطه چنین برخوردهایی کشته می‌شوند. بنابراین مشاهده لاشه یک نهنگ در کرانه خلیج فارس چندان غیرمعمول نیست.
روی لاشه اولین نهنگ مشاهده شده در کیش تا جایی که من اطلاع دارم آثاری از برخورد با کشتی نبوده است. سواحل جزیره کیش هم سواحل جزر و مدی نیست که آنها را به سمت ساحل بکشاند و با فروکش آب آنها در گل بمانند، بنابراین مرگ آنها احتمالا طبیعی بوده است.
درباره لاشه دوم هم هنوز تحقیقاتی صورت نگرفته است. مسیر عبوری نهنگ‌ها از جنوب جزیره کیش تا بندر لنگه و بوشهر به نوعی مسیر پرتردد کشتی‌ها و لنج‌هاست، ‌به واسطه وجود خط مرزی آبی هم این تردد تنها محدود به کشور ما نیست و مسیر عبور بسیاری از کشتی‌های دیگر نیز هست. به همین است که دلیل اصلی مرگ این گونه جانوری را به برخورد با کشتی‌ها نسبت می‌دهند.
البته بحث زیست دریایی در ایران به نوعی بحثی فراموش شده است. ما ۵۶۰۰ کیلومتر خط ساحلی با جزایر مختلف داریم که همه آنها به نوعی فراموش شده اند. به واسطه اهمیت این موضوع بود که در سال ۸۳ معاونت دریایی در سازمان محیط زیست تشکیل شد. این بی توجهی فقط محدود به مسوولان محیط زیست ایران نیست و در میان عامه مردم هم به نوعی حیات دریایی ناشناخته است.
بحث حیات وحش در جامعه ما همیشه پیرامون چند گونه حیوانی مثل پلنگ، یوزپلنگ و کل و بز بوده است؛ به همین دلیل ما نباید بگوییم حیات وحش بلکه باید بگوییم حیات طبیعی. این دیدگاه همواره وجود داشته و همچنان، هم در سازمان محیط زیست و هم میان مردم و دوستداران طبیعت ایران وجود دارد. این در حالی است که تنوعی که در گونه‌های جانوری در دریا داریم به مراتب بیشتر از خشکی است و حتی از نظر اهمیت اقتصادی هم تاثیرگذاری بیشتری دارند.
حیات طبیعی دریایی ما با وجود معاونت اما متولی ندارد و به این مفهوم که مدام در این فضا حضور داشته باشیم،‌ مراقبت و پایش کنیم و به صورت مستمر اطلاع‌رسانی انجام بدهیم، دنبال نمی شود. درواقع نگاه ما به این حوزه یک نگاه انفعالی است، به همین خاطر وقتی مساله ای مثل کشف دو لاشه نهنگ در فاصله چند روز اتفاق می افتد تازه به فکر محیط زیست دریایی می افتیم.

 

محمدرضا فاطمی، کارشناس محیط زیست دریایی

بی‌توجهی‌ شیلات به منابع دریایی

امروز در جنوب کشور اتفاقات عجیبی در حوزه صیادی غیرمجاز رخ می‌دهد، زیرا در شرایطی که منابع دریایی جزو انفال عمومی است و مدیریت آن برعهده سازمان شیلات قرار دارد، این سازمان توان و اراده کافی برای نظارت و ساماندهی برداشت از این منابع را ندارد. مثلا با وجود آن که در مصوبه دی ۹۳ شورای عالی حفاظت محیط‌زیست صید همه انواع کوسه‌ماهیان ممنوع شده است، اما هنوز در آیین‌نامه‌های ابلاغی این سازمان، صید همه کوسه‌ماهیان ممنوع نیست و همین مساله برای صیادان تناقض خاصی را ایجاد کرده. این در حالی است که شورای عالی حفاظت محیط‌زیست نهاد بالادستی سازمان شیلات محسوب می‌شود و این سازمان باید مصوبات این شورا را اجرا کند.

از سویی دیگر، در سال‌های اخیر صید کوسه ماهیان در همه کشورهای دنیا از جمله ایران رشد چشمگیری پیدا کرده است. صیادان نیز بیشتر این گونه‌ها را به خاطر باله آنها صید می‌کنند و این باله‌ها نیز اغلب از طریق بنادر کشورهای حاشیه خلیج فارس به کشورهای آسیای شرقی قاچاق می‌شوند. علاقه مردم آسیای شرقی به مصرف خوراکی باله کوسه نیز باعث کاهش محسوس جمعیت این گونه‌ها در سراسر جهان شده است و اکنون حدود صد گونه از انواع کوسه‌ماهیان در لیست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت قرار گرفته‌اند که ۱۷ گونه از آنها در آب‌های خلیج فارس زیست می‌کنند. این اتحادیه نیز صید همه کوسه‌هایی را که در لیست قرمز قرار دارند، در تمام کشورها ممنوع اعلام کرده است، اما اکنون در سایه ضعف نظارتی سازمان شیلات صید کوسه‌ماهیان در آب‌های جنوب کشور چه به صورت ضمنی و چه به صورت هدف رواج دارد.

نکته دیگر اینجاست که در سال‌های اخیر سازمان شیلات با وجود علم به کمبود نیروی انسانی و امکانات یگان حفاظت خود، تعداد زیادی کشتی صیادی ترال را راهی آب‌های آزاد جنوب کرده است و این کشتی‌ها نیز با ظاهر موجه ولی در حقیقت غیرقانونی ذخایر آبزیان کشور را با تور ترال نابود می‌کنند. زیرا سازمان شیلات در اصل برای صید فانوس‌ماهیان به این کشتی‌ها مجوز داده است، اما بسیاری از این کشتی‌ها به بهانه صید فانوس‌ماهی، انواع گونه‌های کف‌زی آ‌ب‌های جنوب ایران را با تورهای بزرگ خود جمع می‌کنند، اما هیچ نهادی به طور قاطع جلوی این تخلف نمی‌ایستد.

در این شرایط نیز وقتی صیادان محلی می‌بینند که خود سازمان شیلات راه را برای وقوع تخلف باز گذاشته است، بدون توجه به کاهش جمعیت کوسه‌ماهیان یا دیگر گونه‌های آبزی به دل دریا می‌زنند تا سهمی از این سفره داشته باشند. آنها دیگر هم به این فکر نمی‌کنند که صیدشان مجاز است یا غیرمجاز، زیرا شاهد آن هستند که امروزه در پهنه‌های آبی کشور متولی امامزاده، خود حرمت آن را نگه نداشته است.

 

محمدرضا فاطمی، کارشناس محیط‌زیست دریایی

 

مافیای زیرآبی

مافیای صیدترال محیط زیست ‌و معیشت بومیان جنوب کشور را دچار مشکل کرده است

یک ملت یک میلیارد و چند صد میلیون نفری به جان هرچه که بیفتند تمامش می‌کنند حتی اگر آن چیز دریای بیکران عمان و لشکر ماهی هایش باشد. چینی‌ها بعد از انقلاب مائو به خواست او به جان گنجشک‌های کشورشان افتادند چون مائو گفته بود آنها مخل کشاورزی چین‌اند. این نسل کشی به دست جمعیتی میلیاردی آنقدر دقیق انجام شد که خیلی زود نسل گنجشک چینی ا ز این کشور برچیده شد که البته بعد از طغیان حشرات و آفات که ماحصل این کشتار چشم بسته بود آنها مجبور شدند از روسیه گنجشک وارد کنند. این حالا حکایت ماست و چینی‌ها و دریای عمان ما، این آبی نیلگون که قرن‌هاست نان سر سفره ساحل‌نشینان گذاشته، سفره‌ای که از اقبال بد یا مافیای بیرحم، چند سالی است با چشم بادامی‌هایی که دورش نشسته اند بی برکت شده است.

چینی‌ها چند سالی در خفا با کشتی‌های صنعتی در دریای عمان تاختند و با این که محلی‌ها ازاین وضع گله می‌کردند، ولی هیچ چیز رسما تایید نمی‌شد تا امسال که بالاخره صیادی سیری‌ناپذیر اینها در آب‌های جنوب کشورمان تایید شد و معاون امور بندری و اقتصادی سازمان بنادر و دریانوردی گفت که کشتی‌های چینی برای این صیادی، قرارداد اجاره بلند‌مدت دارند، صیادی در عمق ۲۰۰ متری دریای عمان.
این دریا که پیشروی آب اقیانوس هند به داخل خشکی در جنوب‌غربی آسیا در عمیق‌ترین نقطه اش بیش از۳۳۰۰ متر عمق دارد، ولی هرچه به سمت غرب کشیده می‌شود این عمق کمتر می‌شود تا جایی که عمق دریای عمان حوالی تنگه هرمز حدود۸۰ متر است. جاهایی که دریای عمان از عمق می‌افتد درست نقاطی است که چینی‌ها به آن طمع صیادی دارند و وقتی معاون سازمان بنادر و دریانوردی می‌گوید صیادی درعمق۲۰۰ متری با چینی‌ها توافق شده یعنی مطلوب‌ترین نقطه برای ماهیگیری به دستشان رسیده است.
گرگورها و تورهای بومیان سواحل ایران هرگز به این عمق نمی‌رسد اما کشتی‌های صنعتی چینی با تورهایی که ترال خوانده می‌شود و آنقدر دنبال کشتی کشیده می‌شوند تا همه آبزیان حوالی عمق۲۰۰ متری را به دام بیندازند به معنی واقعی کلمه بستر دریا را با همه جاندارانش جارو می‌کنند. بی دلیل نیست که سال هاست بسیاری از صیادان ایرانی دست خالی از ماهیگیری برمی‌گردند و برای گذران زندگی به عسر و حرج افتاده‌اند.
استدلال مسؤولان سازمان بنادر و دریانوردی دراین باره شنیدنی و تلخ است.چراکه گفته بودند، چون ایران فناوری صیادی درعمق۲۰۰ متری را ندارد این کار به چینی‌ها سپرده شده و حتی این استدلال را به مجلس نیز برده بودند که علی ابراهیمی، رئیس کارگروه دام و طیور و آبزیان کمیسیون کشاورزی آن را برای ما روایت کرد.
او گفت در جلسه‌ای که مدتی پیش با مسؤولان شیلات داشتیم ادعا کردند کشتی‌هایی که صید ترال می‌کنند فقط فانوس ماهی‌ها را صید می‌کنند و چون صید این ماهی‌ها نیاز به ابزار خاصی دارد از دسترس ما خارج است و برای این که از این منبع درآمدی استفاده کنیم به برخی کشتی‌ها به شکل اجاره‌ای و تعدادی نیز به صورت اجاره به شرط تملیک اجازه صید داده‌ایم. حرف زدن از صید فقط فانوس ماهی در دریای عمان البته مثل جوک می‌ماند به این دلیل که وقتی تورهای ترال پشت کشتی‌های صیادی کشیده می‌شود به هیچ جنبنده دریایی رحم نمی‌کند حتی به مرجان‌های زیرآب که حتما این تورها آنها را می‌شکنند و متلاشی می‌کنند.

 واکنش سپاه
همین ماه بهمن بود که حسین هاشمی، نماینده مردم بندرعباس درگفت‌وگو با ایسنا از فرماندهان منطقه پنجم و یکم نیروی دریایی سپاه به خاطر برخوردشان با شناورهای صیادی ترال تشکر کرد و گفت که مراجع قضایی با صدور احکام مناسب، راه را برای سوءاستفاده از ذخایر آبزیان کشورمان خواهند بست.
کمی پس از انتشار این خبر، فرمانده پایگاه امامت نیروی دریایی سپاه جاسک نیز درگفت‌وگو با فارس از توقیف ۱۴ فروند کشتی صیادی ترال درآب‌های بندر جاسک خبر داد که روی هم ۵۳۲ تن انواع آبزی بار زده بودند که
۳۲۰ تن آن ماهی‌های خوراکی و تجاری بوده است. با این حال علی ابراهیمی، رئیس کارگروه دام و طیور و آبزیان کمیسیون کشاورزی مجلس معتقد است بهتر بود جهادکشاورزی بهترعمل می‌کرد تا کار به مداخله سپاه نکشد. او می‌گوید کشتی‌های ترال از محدوده‌ای که برایشان تعیین شده تجاوز می‌کنند و صیادان بومی را به مضیقه می‌اندازند و سکینه الماسی نماینده دیر،کنگان،جم و عسلویه نیز به ما می‌گوید در حالی که همه مسؤولان ازعواقب ناگوار صید ترال آگاهند و با آن مخالف ولی صیادی چینی‌ها ادامه دارد و شرایط بومیان منطقه را دشوارتر می‌کند.
​​​​​​​
 مافیا کیست؟ 
حتما پای مافیا وسط است، سپاه که این طور می‌گوید، به طور مشخص علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه. او سه روز پیش گفت باورم شده پشت ماجرای صید ترال و کشتی‌های چینی مافیایی وجود دارد. تنگسیری که خبر داده فعلا سه فروند کشتی چینی در بندر تجاری باهنر توقیف شده، اضافه کرده این کشتی‌ها گاهی تا ۷۰ تن ماهی از گونه‌های مختلف صید می‌کنند و آنها را در کانتینرهای منجمدشده به خارج کشور می‌فرستند که از نگاه او ربودن نان از سفره صیادان سنتی است.
اما این مافیا کیست؟ پرسشی که هیچ کس تابه حال به آن پاسخ نگفته و حتی فرمانده نیروی دریای سپاه با این که مستنداتی در دست دارد فعلا ترجیح می‌دهد وارد این حوزه نشود. البته وقتی فرمانده پایگاه امامت نیروی دریایی سپاه جاسک از توقیف ۱۴ کشتی متخلف صیادی خبر داد و گفت پنج کشتی خارجی و بقیه ایرانی بوده اند این ظن تقویت می‌شود که این مافیا شاید یک مافیای
ایرانی -خارجی باشد. با این حال علی ابراهیمی و سکینه الماسی از جایگاه دو نماینده مجلس ترجیح می‌دهند به این صراحت درباره مافیای زیرآبی موضع نگیرند و ابراهیمی به این بسنده می‌کند که مسلما درقضیه صیادی ترال افرادی سود می‌برند و الماسی به این جمله اکتفا می‌کند که برخی از صید ترال پول خوبی درمی‌آورند.
بد ماجرا این است که این افراد گمنام دارند تحت پوشش حمایت‌های دولتی و وزارتی کار می‌کنند درحالی که خیلی‌ها شک دارند اصلا این صیادی به نفع کشورمان باشد، نفعی که ادعا می‌شود از بابت صید فانوس ماهی عاید کشورمی شود. یکی از کسانی که این معادله را به چالش کشید فاطمه ذوالقدر نماینده خانه ملت است که درنشست علنی روزچهاردهم بهمن مجلس شرح داد که براساس آمارسال۹۶ وزارت جهادکشاورزی۱۷ هزارتن فانوس ماهی صید شده که ارزشش ده میلیارد تومان بوده درحالی که۹۰ شناوری که مشغول صید این ماهی بوده اند ۲۸ میلیارد تومان یارانه سوخت گرفته اند که عملا بی‌منفعت بودن این صید را نشان می‌دهد.

مریم خباز

نمک آب‌شیرین‌کن بر زخم‌های خزر

روز خزر بهانه ای است برای پرداختن به زخم‌های ناسور این پهنه آبی‌

کاسه کوچک خزر که روزگاری بخشی از دریای بزرگ تتیس بود و اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل می‌کرد‌، امروز به محلی برای اجرای پروژه‌های متعدد استخراج نفت و گاز، صیادی، گردشگری و حتی نصب آب شیرین کن برای تامین نیازهای شرب مردم حاشیه این دریاچه تبدیل شده است. تمام این بارگذاری‌ها در کنار سدسازی‌های روسیه روی ولگا برای توسعه کشاورزی در این کشور، ادامه حیات زیستمندان خزر را با خطرات جدی مواجه کرده است. هر ساله میلیون‌ها لیتر فاضلاب و پساب و سموم شیمیایی‌ از طریق رودخانه‌های منتهی به خزر به این دریا می‌ریزند و نسل ماهیان خاویاری به عنوان قدیمی‌ترین زیستمندان این اکوسیستم آبی را در معرض خطر انقراض قرار می‌دهند. اما آنچه این روزها حیات ماهیان خاویاری را بیش از گذشته تهدید می‌کند، توسعه نصب آب شیرین‌کن در حاشیه دریای خزر است. به تازگی ایران آب شیرین کنی را در بندر ترکمن به عنوان زیستگاه اصلی و مهم ساکنان خزر افتتاح کرده است. کارشناسان بر این باورند که اگر شورابه این آب شیرین کن به دریا ریخته شود، نسل ماهیان خزر و به‌ویژه ماهیان خاویاری با خطر جدی مواجه می‌شود.

گزارشگران سبز: در روزهای پایانی هفته گذشته آب شیرین کن بندر ترکمن با حضور وزیر نیرو افتتاح شد. این آب شیرین ظرفیت تولید ۱۰ هزار متر مکعب آب در شبانه روز را دارد و با هدف تامین نیازهای شرب بندر گمیشان و بندر ترکمن راه اندازی شده است. در حالی این آب شیرین کن به بهره‌برداری می‌رسد که بسیاری از کارشناسان از جمله معاون پژوهش و فن‌آوری پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی از اجرای چنین پروژه‌ای در ایران اطلاع نداشتند.

پروین فرشچی معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست هم اظهار نظر کوتاه درباره تبعات نصب آب شیرین کن در خزر را مشروط به حضور در سازمان متبوعش می‌کند. محمدرضا فاطمی، پژوهشگر اکوبیولوژی دریا و استاد بازنشسته دانشگاه از دیگر کارشناسانی است که در رابطه با افتتاح پروژه آب شیرین‌کن بندرترکمن اظهار بی‌‌اطلاعی می‌کند. او در گفتگو با ما تاکید می‌کند: قطعا این طرح باید پیوست مطالعات زیست محیطی داشته باشد.

این استاد بازنشسته دانشگاه جانمایی آب شیرین کن در بندر ترکمن را غلط و فاجعه آمیز توصیف می‌کند زیرا در شرق دریای خزر عرض فلات قاره خیلی کم است و باید ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر در دریا پیشروی کنید تا به مرز فلات قاره برسید و بعد عمق زیاد می‌شود. در این ناحیه به خاطر عمق کم مواد غذایی فراوان است. بنابراین یکی از مهمترین زیستگاه‌ها و صیدگاه‌های ماهیان دریای خزر مانند ماهی سفید، کلمه و ماهیان خاویاری خصوصا فیل ماهی در این ناحیه واقع شده است. اگرچه بخش زیادی از جمعیت این ماهیان از بین رفته است اما همچنان شرق خزر مهمترین زیستگاه برای آبزیان این دریا به شمار می‌رود.

جانمایی غلط

به گفته فاطمی احداث آب شیرین کن، شوری آب را تغییر می‌دهد و می‌تواند کل اکوسیستم منطقه را به هم بزند و سبب از بین رفتن بنتوزها، فیتوپلانکتون‌ها و به تبع ماهی‌ها شود.

آن طور که او توضیح می دهد بهترین مکان برای نصب آب شیرین کن در خزر از بندر نکا تا چالوس به سمت سفید رود است که عرض فلات قاره کاهش می‌یابد و بعد از چهار یا پنج کیلومتر به نقاط عمیق می رسد. اگر شوری در مناطق عمیق رهاسازی شود به تدریج در آب حل شده و اثرات منفی کمتری دارد. اما این بدان مفهوم نیست که نصب آب شیرین کن در خزر اقدام مناسبی است بلکه احداث آب شیرین‌کن برای تامین نیازهای شرب آخرین راهکار است.

این درحالی است که آب شیرین کن‌هایی با روش حرارتی و اسمزی  وجود دارد و با توجه به شرایط  بیشترکارشناسان معتقدند در خزر باید آب شیرین‌کن ها با روش حرارتی ممنوع شود و روش اسمزی  بکار گرفته شود. روش‌هایی هم هست که شورآب را تبخیر می‌کنند و املاح آن را می‌گیرند. این املاح با ارزش است و باید چنین کاری در مورد خزر انجام شود.

فاطمی عنوان می‌کند: در شمال با ۱۰ درصد صرفه‌جویی در بخش کشاورزی می‌توان معادل و آب شیرین کن آب برای مصارف جدید ایجادک رد. با کاهش هدر رفت شبکه انتقال آب، ۳۰ درصد صرفه جویی کرد و معادل سه آب شیرین کن آب آب در اختیار برنامه‌ریزان قرار داد. اگر همه این کارها انجام شد اما نیازهای جامعه مرتفع نشد، باید به سراغ نصب آب شیرین کن رفت. در واقع استفاده از آب شیرین کن آخرین راهکار است.

کنوانسیونی غیر الزام‌آور

ایران تنها کشور حاشیه خزر نیست و سایر کشورهای حاشیه این دریا هم در حال افزایش بارگذاری‌های خود هستند. بنابراین نیاز است تمام کشورهای حاشیه خزر دور هم جمع شوند و اثرات تجمعی زیست محیطی طرح‌هایی را  که اجرا می‌کنند ‌ روی زیستمندان خزر مطالعه کنند. اما به نظر نمی‌رسد چنین قاعده‌ای در خزر حکمفرما باشد. فاطمی در این رابطه می‌گوید: کنوانسیون دریای خزر که به کنوانسیون تهران معروف است به همکاری کشورها برای حفظ محیط زیست خزر مربوط می‌شود. پنج کشور ساحلی این کنوانسیون را امضا کردند ذیل این کنوانسیون کمیسیون تنوع زیستی و کمیسیون مشترک شیلاتی هم شکل گرفته است و طرفین متعهد شده‌اند موازین زیست محیطی خزر را رعایت کنند.

اما این کنوانسیون هیچ الزامی ندارد و اگر کسی مفاد آن را رعایت نکرد، مجازاتی برای متخلف وجود ندارد. صرفا به کشورها توصیه شده است که باید یکسری اقدامات را انجام دهند. هر کشوری که به محیط زیست خزر لطمه بزند، می‌تواند مورد اعتراض و بازخواست بقیه کشورها قرار گیرد اما این کشورها مورد محاکمه و پرداخت خسارت قرار نمی‌گیرند.

دود اقدامات مخرب ایران به چشم خودمان می‌رود

به گفته این استاد بازنشسته  دانشگاه آب‌های مجاور ایران متعلق به کشورمان است و بخش جزئی از آن مربوط به ترکمنستان است. بنابراین هر اقدام مخربی که در سواحل خود انجام دهیم، ضرر بیشتری به منافع خود وارد کرده‌ایم.

او ادامه می‌دهد: در برخی موارد ایران از اثرات مخرب لکه‌های نفتی آذربایجان هم آسیب می‌بیند. البته این کشور سال‌ها تلاش کرد که استخراج نفت را سازگار با محیط زیست کند و شرکت‌های خارجی مثل بریتیش پترولیوم هم مجبور هستند ضوابط زیست محیطی را رعایت کنند اما اگر ایران مسایل محیط زیستی را رعایت کند، لطمه‌اش را مردم ایران خواهند دید.

این کارشناس اکوبیولوژی دریا به توسعه سدسازی‌های روسیه بر روی سرشاخه‌های رودخانه ولگا به عنوان مهمترین تامین کننده آب خزر اشاره می‌کند و می‌گوید: این مسئله میزان آب ورودی به خزر را کاهش می‌دهد و باعث پایین آمدن آب دریا می‌شود. این اقدام روسیه به مراتب بیش از اقدامات ایران، کل دریا را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ورود گونه‌های غیر بومی توسط روسیه به خزر

حمید علیزاده، معاون پژوهش و فن‌آوری پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی نیز در گفتگو با «جام جم» اقدامات روسیه در زمینه سدسازی روی رودخانه ولگا را مخرب توصیف می‌کند و مصرف آب در سدهای احداث شده توسط این کشور را ۱۰ برابر رودخانه سفید رود اعلام می‎کند.

او می‌گوید: کشورهای حاشیه خزر از خیلی وقت پیش افزایش بارگذاری بر روی این دریا را شروع کرده‌اند و کسی از دیگری اجازه نمی‌گیرد. روسیه در زمان شوروی سابق گونه‌هایی از دریای سیاه را به خزر معرفی کرد. برخی از این گونه‌های غیر بومی دوام آورده‌اند و برخی از بین رفته‌اند. نمونه بارز این گونه‌ها ماهی کفال است که در خزر باقی مانده است.

به اعتقاد معاون پژوهش و فن آوری پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی ایران باید مراقب محیط زیست خود باشد و اقدامات سازگار با محیط زیست خزر انجام دهد اما این بدان معنا نیست که برای بارگذاری در خزر از کشورهای همسایه اجازه بگیرد. ایران باید علاوه بر اینکه خودش الزامات را رعایت می‌کند، مراقب باشد کشورهای همسایه هم این الزامات را رعایت کنند.

بی نیازی کشورهای همسایه از نصب آب شیرین‌کن

علیزاده کشورهای حاشیه خزر را بی‌نیاز از نصب آب شیرین کن می‌داند زیرا همه این کشورها رودخانه‌های غنی دارند. فقط معتقد است که در شوروی سابق و قزاقستان فعلی تاسیسات قدیمی نیروگاه هسته‌ای نصب شده بود که کار تولید انرژی و تامین آب را توامان انجام می‌داد.

آن طور که او توضیح می دهد تقریبا تمام کشورهای حاشیه خزر را دیده‌ام شاید ترکمنستان با توجه به منابع آبی خود نیاز به آب شیرین کن داشته باشد که البته در این رابطه چیزی نشنیده‌ام. در ایران هم درباره آب شیرین کن بندر ترکمن چیزی نشنیده‌ام. طرح انتقال آب خزر به سمنان را در دولت قبل مطرح شد که حجم آب کمی از دریا برداشت می‌کرد و تاثیر آن روی تراز دریا در حد میلیمتر بود.

با توجه به نظر کارشناسان سواحل شرقی خزر آب شورتری دارند و برای اظهار نظر درباره اثرات زیست محیطی این طرح، حتما باید از جزییات زیادی مطلع شد، چراکه آب شور خروجی از آب شیرین کن ممکن است که زیست بوم را تغییر دهد. اگر این آب درحوضچه‌های تبخیری جمع‌آوری شود و نمک آن استحصال شود، اثرات مخرب آب شیرین کن به حداقل می‌رسد.

 

آلودگی نفتی خزر عامل مرگ و میر ماهیان

دریای خزر چون اکوسیستمی بسته دارد، آلاینده‌های ورودی به آن به مرور انباشته می‌شود و زمانی که میزان آلودگی ورودی از ظرفیت خودپالایی این دریاچه بیشتر ‌شود، زنگ خطر را برای دریای خزر به صدا درخواهد آورد. بر اساس مطالعات انجام شده، هر سال بر حجم آلودگی نفتی خزر افزوده می‌شود. نفت و مشتقات آن آلودگی‌های فراوانی به دنبال دارد و به دلیل مایع بودن به راحتی در آب و در خشکی منتشر می‌شود. آلودگی‌های نفتی تنها به کشتی‌ها مربوط نمی‌شود، هرچند این آلودگی به نوبه خود از عمده‌ترین دلایل آلودگی آب‌ها به شمار می‌رود. قرار دادن سکوهای نفتی و وسایل حفاری در مناطق دور افتاده نیز باعث تخریب محیط زیست و همچنین تغییر بافت زیستی منطقه می‌شود. طبق تحقیقاتی که از سوی آکادمی علوم آمریکا انجام شده است، مشخص شد که سالانه به طور متوسط ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار تن نفت وارد آب‌های جهان می‌شود که نیمی از آن از لوله‌های انتقال نفت نشت می‌شود.در بسیاری از مناطق، سکوهای حفاری در دریاها مستقر هستند. این سکوها پس از کشف نفت با دریل‌های مخصوص اقدام به حفاری، استخراج و در نهایت انتقال نفت می‌کنند. در حفاری‌ها این نکته باید مد نظر قرار گیرد که حین انجام عمل حفاری، کم‌ترین آسیب بر موجودات دریایی نظیر ماهی‌ها وارد شود. عمده‌ترین آلودگی نشت نفت، از لوله‌های انتقالی بستر دریا است. کوچکترین برخورد با این لوله‌ها باعث انتشار آلودگی می‌شود، آلودگی که شاید جبران آن چندین و چند سال طول بکشد. در کنار این آلودگی که مستقیماً وارد آب‌ها می‌شود، نشت لوله‌های انتقال نفت نیز باعث آلودگی می‌شود. اکثر این نشت‌ها عمدتاً به دلیل فرسوده بودن لوله‌های انتقال است. ایجاد پست‌های نظارت و بازرسی نیز به دلیل طولانی بودن و دشوار بودن راه‌های انتقال بسیار پر هزینه است.آلودگی‌های نفتی چرخه طبیعی جانوران دریایی را نابود می‌کند

 

پسماندها خزر را آلوده می‌کنند

نزدیک به ۱۷ میلیون نفر جمعیت شهری روستایی استان‌های ساحلی کشور هستند. سرانه تولید پسماند در فضاهای شهری حدود ۸۰۰ گرم و در روستا‌ها نزدیک به ۶۰۰ گرم است و نرخ تولید پسماند با احتساب گردشگران حدود ۱۷ هزار و ۵۰۰ تن در روز در استان‌های ساحلی است. در این استان‌ها حدود ۷ درصد این مقدار از پسماند در مبدا تفکیک شده، ۲۵ درصد نیز به صورت مکانیزه جمع آوری و ۳۵ درصد بازیافت می‌شود همچنین ۶۵ درصد این زباله‌ها دفن می‌شوند. دولت قصد دارد براساس برنامه طراحی شده تا سال ۹۹ وضعیت تفکیک زباله در شمال را بهبود بخشد اما از برنامه‌ها عقب است. شهرهای ساحلی در موضوع بازیافت و تولید انرژی از پسماند ضعیف هستند زباله همچنان در این مناطق دفن می‌شود و متاسفانه دفن زباله نیز اصولی نیست. بنابراین شاهد ورود زباله و شیرابه‌های آن به دریا هستیم. ضرورت دارد برای حفاظت محیط زیست دریایی منابع آلاینده با منشاء خشکی از جمله پسماند‌ها را تحت کنترل قرار دهیم. منابع آلاینده سواحل جنوب دریای خزر در درجه اول فاضلاب‌ها، سپس پسماند‌ها و بخشی از سموم کشاورزی هستند که متاسفانه به دلیل استفاده بیش‌ از اندازه از سموم و کودهای شیمیایی وارد دریای خزر می‌شود. برای مقابله با اثرات مخرب پسماندها بر دریای خزر لازم است که وزارت کشور باید منابع مالی را به گونه‌ای هدایت کند که دفنگاه‌های بهداشتی اصولی، فرآیند کمپوست سازی و بازیافت زباله و تولید انرژی پروژه‌هایش راه‌اندازی شود. همچنین به پروژه‌هایی برای بازیافت زباله در استان‌های شمالی طراحی شده است بودجه اختصاص یابد. وزارت کشور باید منابع خود را به گونه‌ای هدایت کند که در سال ۹۹ دفن زباله کمتر از ۱۵ درصد شود تا نگرانی‌های محیط‌زیستی نیز برطرف شود. به دلیل تفکیک نشدن زباله از مبدا مدیریت پسماند در سایت‌های کمپوست و بازیافت دچار مشکل می‌شود. وقتی زباله‌تر و خشک مخلوط می‌شود ارزش حرارتی زباله کاهش یافته و دیگر نمی‌توان از تکنولوژی زباله‌سوز با راندمان مورد نظر استفاده کرد.

‌سفیر احتمالی فنلاند

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست درباره شایعه کناره گیری از این سازمان و سفیر شدنش گفت: هنوز هیچ چیز قطعی نیست و اگر بخواهم به عنوان سفیر ادامه فعالیت بدهم به طور قطع تا شهریور ماه در سازمان حفاظت محیط زیست خدمت خواهم کرد.

پروین فرشچی درباره اینکه احتمال سفیر شدنش چقدر جدی است به گزارشگران سبز  گفت: احتمال این که به عنوان سفیر فعالیتم را‌ ادامه بدهم زیاد است، اما تاکید می‌کنم هنوز این مساله قطعی نشده است.

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست درباره اینکه نامش به عنوان سفیر ‌ کدام کشور مطرح است‌ نیز بیان‌کرد: به احتمال زیاد سفیر کشور فنلاند می‌شوم.

او درباره شایعه دوتابعیتی بودنش نیز که این روزها دوباره مطرح  شده،‌ تصریح کرد: آنهایی که چنین شایعاتی می‌سازند نمی‌دانند شخص دو تابعیتی را هیچ وقت به عنوان گزینه سفیر شدن انتخاب نمی‌کنند.

تیر خلاص چینی‌ها به ذخایر دریایی ایران در دریای عمان

صيد ترال سال‌هاست كه در بسياري از كشور‌ها ممنوع شده يا براي آن محدوديت‌هاي زيادي درنظر گرفته مي‌شود؛ زيرا در اين روش تورهايي با چشمه‌هاي كوچك را به آب مي‌اندازند و به وسيله شناور آنها را مي‌كشند در نتيجه نه‌تنها انواع آبزيان و سخت‌پوستان در آن به دام مي‌افتند، بلكه به بستر دريا نيز آسيب مي‌رسانند. علاوه بر اين آنها بچه ماهي‌هاي صيد شده و ديگر گونه‌هاي به دام افتاده را كه هدف صيدشان نبوده پس از كشتن به دريا برمي‌گردانند.

اين روش صيادي در كشورمان نيز ممنوع است و سازمان حفاظت محيط‌‌زيست با صياداني كه از اين روش استفاده كنند، برخورد مي‌كند اما مسئله اينجاست كه اين برخورد فقط به صيادان ايراني محدود مي‌شود و شناورهاي بزرگ چيني براي خود حياط خلوت مناسبي پيدا كرده‌اند.

به همين‌خاطر اگر اين روزها پاي درد دل صيادان ايراني در جنوب كشور بنشينيد، مي‌شنويد كه آنها براي امرارمعاش با سختي و خطرات بيشتري روبه‌رو شده‌اند؛ براي نمونه بايد با قايق‌هاي كوچك‌شان مسافت بيشتري از ساحل دور شوند تا شانسي براي ماهيگيري داشته باشند اما اين فاصله گرفتن بيش از حد از ساحل براي آنها خطراتي مانند غرق شدن و اسير شدن از سوي دزدان دريايي را به همراه دارد.

محيط‌زيست تجهيزات ندارد

ماجراي قانون شكني و جولان كشتي‌هاي چيني در آب‌هاي ايران و صيد ترال از سوي آنها را وقتي با پروين‌ فرشچي، معاون محيط‌زيست دريايي سازمان حفاظت محيط‌زيست در ميان مي‌گذاريم، او ماجرا را تأييد مي‌كند و در گفت‌وگو با همشهري مي‌افزايد: سازمان حفاظت محيط‌زيست هشدارهاي لازم را در اين خصوص به سازمان شيلات داده و آنها بايد مانع فعاليت كشتي‌هاي چيني شوند. او ادامه مي‌دهد: كشتي‌هاي چيني با صيد ترال به مرگ گونه‌هاي جانوري دامن مي‌زنند؛

به همين دليل با سازمان شيلات جلسه‌اي برگزار و مطرح كرديم كه چنين اتفاقي مي‌افتد. فرشچي با اشاره به اينكه سازمان شيلات ادعا مي‌كند كه صيد ترال انجام نمي‌شود، تصريح مي‌كند: متأسفانه ما كشتي و تجهيزات لازم براي پيشروي در دل دريا، بازديد و انجام بازرسي ميداني از كشتي‌هاي چيني را در اختيار نداريم.

اينكه سازمان حفاظت محيط‌زيست از امكانات لازم براي رسيدگي به اين مسئله برخوردار نيست، مسئله‌اي تأسف‌بار است كه آب پاكي را روي دست آنهايي مي‌ريزد كه ادعا مي‌كنند امكانات لازم براي حفاظت از محيط‌زيست را در اختيار اين سازمان قرار داده‌اند .

تهديد معيشت ماهيگيران بومي

«كشتي‌هاي چيني به بهانه تحقيقات و بررسي ذخاير خيارهاي دريايي(اين جاندار بدني چرم‌مانند دارد و بيشتر در كف درياها زندگي مي‌كند و نامگذاري آن به‌خاطر شكل خيار مانند آن است) وارد درياي عمان شده‌اند.» اين حقيقتي است كه محمدرضا فاطمي، كارشناس اكوبيولوژي آب و دريا در گفت‌وگو با همشهري از آن پرده برمي‌دارد و مي‌افزايد:

كشتي‌هاي چيني با صيد ترال در حق محيط‌زيست كشور جنايت مي‌كنند. آنطور كه او توضيح مي‌دهد، كشتي‌هاي چيني شبانه‌روز صيد ترال انجام مي‌دهند و به اين شكل كف دريا را جارو مي‌كنند. درواقع كشتي‌هاي چيني با تغيير ارتفاع تورهاي خود آنها را به بستر دريا هدايت كرده و تمامي گونه‌هاي آبزي و سخت‌پوست را به دام انداخته و موجب مرگ آنها مي‌شوند. فاطمي ادامه مي‌دهد: آنها با صيد آبزياني مانند ماهي مركب درآمد بسياري به‌دست مي‌آورند.

آثار مرگبار اين صيد مدتي است كه تأثيرش را روي زندگي صيادان بومي گذاشته و تا مدتي ديگر نيز سبب از بين رفتن دارايي‌هاي يك ملت خواهد شد؛ به همين‌خاطر مسئولان شيلات بايد مانع فعاليت اين كشتي‌ها شده و شرايطي را ايجاد كنند تا سازمان حفاظت محيط‌زيست امكان دسترسي به اين شناورها را پيدا كرده و فعاليت آنها را بررسي كند.

مهدی آیینی

بالا