آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : فاضلاب

بایگانی/آرشیو برچسب ها : فاضلاب

اشتراک به خبردهی

صید آلودگی در خزر

صیادان شمال کشور می گویند آلودگی دریا تورهایشان را خالی و زندگی شان را سخت کرده است

صیادان مایوس از سفره پهن خزر، این روزها نگران تر از همیشه هستند. جنب و جوش حاشیه دریا در فصل صید، جای خود را به دغدغه تامین معیشت خانواده داده است. تورهای صیادان پره، امسال اغلب خالی است. آنها بر این باورند که آلودگی دریا یا عواملی که از آن بی‌اطلاع هستند، کفال ماهیان خزر را دچار مرگ دسته جمعی کرده است. به خاطر می‌آورند که در دهه ۷۰ هر صیاد عضو تعاونی پره بیش از یک تن ماهی در فصل صید سهمیه داشت اما حالا حجم صید آنها در طول یک فصل صید به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم هم نمی‌رسد. به این ترتیب صید برای آنها صرفه ندارد، زیرا هر بار که تور را از آب بیرون می‌کشند، یک یا دو سبد بیشتر ماهی در تورها پیدا نمی‌کنند و این حجم صید، پول سوخت تراکتور به کار گرفته شده برای خارج کردن تور از دریا را هم تامین نمی‌کند، چه برسد به خرج و مخارج سنگین زندگی! اگرچه صیادان معتقدند که آلودگی دریا جمعیت ماهیان را کاهش داده است اما مطالعه دقیقی درباره میزان تاثیر آلودگی این اکوسیستم بر جمعیت ماهیان وجود ندارد. آن طور که متولیان امر و دانشگاهیان اعلام می‌کنند، مجموعه‌ای از عوامل از جمله آلودگی دریا جمعیت ماهیان خزر را کاهش می‌دهد. به اعتقاد آرش جوانشیر دانشیار دانشگاه تهران در تمام دنیا سهم آلودگی در کاهش جمعیت موجودات زنده حدود ۵درصد است اما در ایران به دلیل ورود فاضلاب خام به دریا، سهم آلودگی در کاهش جمعیت هم افزایش می‌یابد. به گفته او استروئیدهای موجود در فاضلاب‌ها ماهیان نر را عقیم می‌کند و یا رسیدگی جنسی آنها را به تعویق می‌اندازد. به این ترتیب نسل ماهیان در خزر، روز به روز کاهش می‌یابد.

اگر در فصل پاییز یکی دو ساعت مانده به غروب به محدوده‌های کوچکی از ساحل خزر که هنوز توسط ویلا، هتل، متل و غیره تصرف نشده، نزدیک شوید، صیادانی را می‌بینید که با کمک گرفتن از تراکتور، در حال کشیدن تور صید پره به بیرون آب هستند. مجموعه تلاش صیادان برای خارج کردن تور از آب، حدود یک ساعتی طول می‌کشد اما به محض آنکه تور از آب خارج می‌شود، آن شور و شوق یکساعته به یاسی عمیق تبدیل می‌شود. صیادانی که در ساحل انزلی با تلاش زیاد تور خود را از آب بیرون کشیده‌اند، چند بطری پلاستیکی و به اندازه یک سبد کوچک ماهی ‌صید کرده‌اند! صیدی به غایت غیر اقتصادی که خرج گازوئیل تراکتورشان را هم تامین نمی‌کند. لبخند روی صورتشان می‌ماسد و حوصله ندارند جواب سئوال‌های حاضران در محل بدهند یا حتی بهای ماهیانی که صید کرده‌اند را اعلام کنند. ماهی‌ها نسبتا کوچک است و سرگروه معتقد است که نمی‌توان آن را به قیمت فروخت.

کاهش ۷۰ درصدی صید

سازمان شیلات ایران در برابر این افت شدید جمعیت ماهیان خزر، همواره سکوت کرده است. از نگاه سازمان شیلات ایران حرف‌های صیادان که از کاهش جمعیت ماهیان خبر می‌دهند، علمی نیست اما این سازمان حتی یک کشتی تحقیقاتی هم ندارد که در خزر مطالعه کند. گویا شیلات با تکیه بر محتویات همان تورهای صیادی، برآوردی از جمعیت ماهیان دارد و بر آن اساس مجوز صید صادر می‌کند! شیلات با برنامه‌های تکثیر مصنوعیش خزر را به آکواریومی تبدیل کرده که دیگر یک سفره پر برکت برای صیادان نیست. دعواهای سیاسی بر سر تقسیم خزر هم صرفا به خاطر منابع نفت و گازش‌ این دریاست و بس! گویا هیچ کس به فکر زیستمندان این پهنه آبی کوچک که از دریای تتیس باقی مانده نیست. احمد ملکی رئیس پیشین، هیات مدیره اتحادیه پره گیلان در گفتگو با ما  از کاهش چشمگیر میزان صید در پاییز امسال خبر می‌دهد.

البته او می‌گوید: میزان صید هر سال را باید در طول فصل صید و یک دوره پیک (اوج) سنجید اما می‌توان گفت که طی سال‌های اخیر حجم صید به میزان ۷۰ درصد کاهش یافته است.

به گفته ملکی سال‌های ۷۱ و ۷۲ که اتحادیه‌های مرتبط با صید پره تشکیل شد، سهم هر صیاد عضو یک تعاونی ۱۰۰ نفره از یک دوره صید در هر سال یک تن و ۲۰۰ کیلوگرم ماهی بود اما در حال حاضر میزان سهم هر نفر در یک فصل صید، به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم هم نمی‎رسد.

به اعتقاد او جمعیت همه گونه‌های ماهی خزر کاهش یافته است اما کفال ماهیان بنا به دلایلی که به درستی نمی‌داند و احتمال می‌دهد آلودگی بیش از حد دریا یا عوامل دیگر باشد، دچار مرگ و میر دسته جمعی شده‌اند.

رئیس پیشینی هیات مدیره اتحادیه پره گیلان صید دام گستر را عاملی می‌داند که همه چیز حتی بچه ماهیان خاویاری که سازمان شیلات ایران با تکثیر مصنوعی در دریا رها کرده را صید می‌کند و دیگر چیزی برای صیادان پره که در محدوده کوچکی از دریا که شامل دو کیلومتر در عرض و چهار کیلومتر از عمق دریا می‌شود، باقی نمی‌گذارند.

اثر کشنده فاضلاب بر نوزادان ماهی

خزر دریای کوچکی است که مطالعات از آلودگی این پهنه آبی به وسیله فاضلاب‌ها حکایت می‌کنند اما سهم این آلودگی در کاهش جمعیت ماهیان چقدر است؟ آرش جوانشیر دانشیار دانشگاه تهران در گفتگو با ما  عنوان می‌کند: مواد آلاینده خزر بیشتر فلزات سنگین و فاضلاب‌هایی است که از طریق زهکش وارد دریا و رودخانه‌ها می‌شود.

او اضافه می‌کند: زهکش‌های کشاورزی و فاضلاب انسانی و صنعتی که مربوط به شهرهای ساحلی حاشیه دریای خزر است، مستقیم وارد رودخانه و دریا می‌شود. رودخانه‌های سیاه رود، سفید رود، تجن و بابلرود حجم بزرگی از فاضلاب را انتقال می‌دهند و این مسئله در مناطق ساحلی اثرگذار است.

به گفته جوانشیر آلودگی رودخانه‌ها به فاضلاب اثر کشنده و مهلک بر روی نوزادان ماهیانی دارد که در آب شیرین تولید مثل می‌کنند. این آلودگی‌ها جمعیت گونه‌هایی که در رودخانه زاد و ولد می‌کنند را کاهش می‌دهد.

آن طور که او می گوید همیشه مواد شیمیایی عامل آلودگی دریا نیست بلکه گاهی ورود گونه‌های غیر بومی توسط انسان به اکوسیستم دریا سبب می‌شود که تخم ماهیان بومی مورد حمله گونه‌های غیر بومی قرار گیرد.

این دانشیار دانشگاه تهران عنوان می کند: در تمام دنیا تاثیر آلودگی‌ها بر کاهش جمعیت موجوات زنده حدود ۵درصد است اما در ایران این وضعیت شدیدتر است زیرا ما یک کشور عقب مانده هستیم. سیستم تصفیه‌خانه برای حذف آلودگی در محل تولید نداریم و این آلودگی‌ها مستقیما وارد دریا می‌شوند.

او ادامه می‌دهد: موجودات زنده در برابر آلودگی‌ها یک حد تحملی دارند. برای دفع آلودگی معمولا نوعی پروتئین به نام متالوتیونین در بدن ماهی ترشح می‌شود که مقدار آن وابسته به میزان آلودگی جذب شده توسط حیوان، متفاوت است. البته این پروتئین در بدن این آبزی تجمع پیدا می‌کند و نوعی ماده سمی هم برای موجود زنده به حساب می‌آید و طول عمرش را کاهش می‌دهد. اگر میزان این پروتئین در بدن ماهی از حد معینی بگذرد،‌ منجر به مرگ این آبزی می‌شود اما اگر حیوان تلف نشود، رسیدگی جنسی‌اش به تعویق می‌افتد که تداوم نسل ماهی را با مشکل مواجه می‌کند.

جوانشیر در تشریح سخن خود بیان می‌کند: به تعویق افتاد رسیدگی جنسی مسئله رشد جمعیت را کند می‌کند زیرا مثلا اگر یک ماهی باید در بهمن و اسفند رسیدگی جنسی داشته باشد، با تعویق چند ماهه در این مسئله، طی اردیبهشت و خرداد ماه به آمادگی لازم برای تکثیر شدن می‌رسد. در این ماه‌ها دیگر آبی در رودخانه نیست که ماهی بتواند به آنجا برای تخم‌ریزی مهاجرت کند. ضمن آنکه تابستان دما بالا می‌رود و دیگر ماهی نمی‌تواند تولید مثل کند.

به اعتقاد این دانشیار دانشگاه تهران، هورمون‌های جنسی که حاوی مواد استروئیدی است و در فاضلاب‌ها و محیط به وفور یافت می‌شود هم می‌تواند دریا را آلوده کرده و برای رشد جمعیت ماهیان خطر ایجاد کند.

او اضافه می‌کند: مواد استروئیدی در قرص‌های ضد بارداری وجود دارند. در باغبانی هم عموما برای تقویت میوه تلاش می‌شود که یک درخت گل زیادی تولید کند. در واقع استروئیدها ترکیباتی هستند که در فرآیند تولید مثل جنسی همه موجودات زنده وجود دارند. این مواد پس از دفع از بدن از طریق فاضلاب وارد دریا می‌شود و رسیدگی جنسی ماهی‎ها را به تعویق می‌اندازد. به خصوص در حیوانات نر فعالیت جنسی دیر شروع می‌شود و این مسئله سبب می‌شود در زمان مناسب جفتگیری انجام نشود. به عبارت دیگر استروئیدها نرها را عقیم می‌کنند.

به گفته این دانشیار دانشگاه تهران تصفیه خانه‌های فاضلاب مجهز قادرند ترکیبات استروئیدی را از فاضلاب جدا کنند اما در ایران به ویژه در مازندران که او مطالعاتش را در آنجا انجام داده است، تصفیه خانه مجهزی وجود نداشته است.

آلودگی روی جمعیت ماهیان تاثیر دارد

اگرچه تمام کارشناسان بر تاثیر آلودگی بر جمعیت آبزیان اذعان دارند اما گویا مطالعه دقیق و روشنی در این رابطه انجام نشده است. زیرا قربانعلی محمدپور مدیر کل محیط زیست گیلان نیز در گفتگو با ما ضمن تایید اثر آلودگی بر جمعیت آبزیان، از نبود مطالعات و گزارش‌های رسمی درباره اثر آلودگی بر کاهش تنوع زیستی خزر خبر می‌دهد.

او می‌گوید: ما هم از گزارش صیادان مجازی و کارت دار استان گیلان درباره جمعیت آبزیان استفاده می‌کنیم. این گزارش‌ها کاهش صید را نشان می‌دهند که می‌تواند زنگ خطری برای کاهش تنوع زیستی خزر باشد.

محمدپور نبود آلودگی نفتی در خزر را نکته مثبتی برای این اکوسیستم آبی توصیف می‌کند و درباره بحث آلودگی دریا به فاضلاب نیز توضیح می‌دهد: اقدامات زیادی در حوزه انزلی، لنگرود؛ رودسر و حوضه تالش برای جلوگیری از وارد شدن فاضلاب به دریا انجام شده است. همچنین اقداماتی برای بهبود‌ وضعیت رودخانه‌های زرجوب و گوهر رود که می‌تواند تالاب و دریا را آلوده کند، انجام داده‌ایم.به گفته او صرفا آلودگی دریا زمینه افت جمعیت را فراهم نمی‌کند بلکه عدم تامین حق‌آبه لازم برای رودخانه‌ها در فصل تخم‌ریزی ماهیان، منجر به کاهش تنوع آبزیان شده است.

لیلا مرگن

زندگي در خزر غرق مي شود

امروز، روز دریای خزر است؛ دریایی که این روزها آلودگی به جای حیات درآن موج می‌زند

 پنج کشور از منابع اقتصادی خزر نفع می‌برند، اما در ازای آن، آلودگی‌هایشان را به این پهنه آبی هدیه می‌دهند؛ فاضلاب‌های شهری، آلودگی‌های نفتی و پساب‌های صنعتی و کشاورزی تنها آلاینده‌هایی نیستند که ایستگاه آخرشان، خزر است.به این موارد باید انواع زباله های شهری و بیمارستانی را نیز اضافه کرد که قدم زدن در ساحل را برای گردشگران مشکل کرده اند، چه برسد به آبتنی. این روزها برای ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، مسائل زیست محیطی این دریا در اولویت قرار ندارد. به همین دلیل هیچ بعید نیست تا چند سال آینده حیات در این پهنه آبی بمیرد و فقط از آن پیکره ای آبی، اما بی جان باقی بماند که کشورها از آن به عنوان محلی برای تخلیه پسماندهایشان استفاده کنند.

نوار ساحلی دریای خزر ـ که در کشورمان حدود 800 کیلومتر طول دارد ـ برای ایرانیان، مناطق خاطره انگیزی است که برای رسیدن به آن، بسیاری حاضرند رنج و تحمل ترافیک سنگین 20 ساعته را تحمل کنند، اما کمتر شخصی پیدا می شود که برای حفظ محیط زیست این منطقه تلاش کند.

گواه این ادعا نیز شرایط اسفبار سواحل کشور است، اغراق نکرده ایم، اگر بگوییم در زباله غرق شده اند. بخش زیادی از این شرایط بغرنج را باید به حساب شهروندانی گذاشت که نخواسته اند شرایط بهبود پیدا کند، زیرا هرچند برخی مسئولان و مدیران در ایجاد این شرایط نقش دارند، اما اگر رفع این مشکل دغدغه اصلی شهروندان بود، آلودگی میکروبی در برخی شناگاه ها از خط قرمز عبور نمی کرد.

سختی نجات خزر

در کشورمان، خزر بیش از همه چیز از ورود فاضلاب های تصفیه نشده خانگی آسیب می بیند، زیرا در میان 5 کشوری که اطراف خزر قرار گرفته اند، ایران بیشترین جمعیت ساحل نشین را دارد؛ جمعیتی که می توان گفت 90 درصد فاضلاب هایشان به شکل خام وارد دریای خزر می شود.

محمدرضا فاطمی، کارشناس اکوبیولوژی آب و دریا و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، درباره راهکار حل این مساله به جام جم می گوید: مبارزه با این مساله تقریبا غیرممکن است، چون بودجه و اراده ای برای رفع آن وجود ندارد. این بی توجهی سبب شده است، بخش عمده منابع زیستی دریای خزر نابود شود. برای نمونه جمعیت گونه هایی مانند ماهی خاویار یا کیلکا بشدت کاهش پیدا کرده است، زیرا تا مدتی قبل آمار صید کیلکا سالانه به حدود 90 هزار تن می رسید، اما اکنون به 10 تا 15 هزار تن رسیده است.

فاضلاب به خزر می رسد

فاطمی با بیان این که یک میلیون سال از جدا شدن دریای خزر از آب های آزاد می گذرد، ادامه می دهد: 40 درصد گونه های جانوری خزر بومی هستند؛ گونه هایی مانند ماهی خاویار، آزاد و کیلکا. جالب اینجاست که از حدود یکصد گونه ماهی دریای خزر، بیشترشان اقتصادی هستند. اما این ذخایر به دلیل صید بی رویه و دخالت های انسانی و از بین رفتن زیستگاه ها آسیب جدی دیده اند و یکی از دلایل اصلی تهدید این گونه ها، ورود فاضلاب به این دریاست.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد یادآور می شود: از سمت ایران، 200 رودخانه وارد این دریا می شود، اما به دلیل سدسازی، آب این رودخانه ها کم شده و بیشتر آنها حاوی فاضلاب های خام خانگی، صنعتی و سموم کشاورزی است. پیش بینی این که در آینده ذخایر زیستی دریای خزر حالت تجاری نداشته باشد کار دشواری نیست، زیرا اگر شرایط بهبود پیدا نکند، بخش عمده آبزیان این پهنه آبی از بین خواهند رفت.

دغدغه خزر را نداریم

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد ادعا می کند، شرایط به قدری بحرانی است که دیگر راهکاری برای نجات خزر نمی توان ارائه کرد. به اعتقاد او سیستم مدیریتی کشور به شکلی است که نمی تواند کار دیگری انجام دهد، زیرا بیشتر مسئولان به اجرای طرح های زود بازده علاقه دارند، نه منافع جامعه در بلندمدت. برای نمونه، می توان به احداث بی رویه سد اشاره کرد که سبب شده آب کمتری از طریق رودخانه ها به دریا برسد. این در حالی است که می توان با صرفه جویی و بازچرخانی آب، دست کم آب مورد نیاز کشور را تامین کرد. علاوه بر این، برداشت بی رویه شن و ماسه از رودخانه ها نیز حیات خزر را تهدید می کند، زیرا رودخانه ها محل تخم ریزی ماهیان هستند، اما برداشت بی رویه شن و ماسه و ساخت و ساز در حریم رودخانه ها سبب نابودی بستر مناسب زندگی آنها شده است.

بودجه هست، اراده نیست

بیشتر مدیران، علت رفع نشدن مشکلات زیست محیطی خزر را نبود بودجه می دانند؛ دلیلی که عضو هیات علمی دانشگاه آزاد آن را رد می کند، زیرا به نظر فاطمی مشکل ما این است که اراده ای برای حل شدن مشکلات وجود ندارد. فاطمی به ایجاد تصفیه فاضلاب شهر رشت اشاره می کند و می افزاید: حدود هشت سال پیش، ایران از بانک جهانی وام گرفت تا برای این شهر تصفیه خانه فاضلاب احداث کند، اما این پول خرج شد و تصفیه خانه ای ایجاد نشد. این اتفاق برای اهواز رقم خورد. بنابراین مشکل ما فقط کمبود اعتبار نیست.

انتقال آب خزر

مصرف بی رویه آب در ایران سبب شده است، منابع آب کافی در کشور وجود نداشته باشد و برخی کارشناسان و مسئولان، راهکارهایی مانند انتقال آب خزر را مطرح کنند.

تعدادی از کارشناسان، این راهکار را مناسب نمی دانند و هشدار می دهند که چنین اتفاقی، سبب آسیب دیدن بیشتر دریای خزر می شود. مشخص است که این اتفاق به عنوان آخرین راهکار باید اجرایی شود، زیرا اگر آب خزر با هزینه بالا شیرین و منتقل شود، اما از طریق شهروندان برای مواردی مانند شست وشوی خودرو به کار گرفته شود، مشکل حل نخواهد شد.

فاطمی در این باره توضیح می دهد: من با انتقال آب خزر با رعایت مسائل زیست محیطی موافقم، زیرا دربرابر افرادی که ادعا می کنند با این کار، ماهیان خزر از بین می روند، باید گفت در این دریاچه دیگر ماهی باقی نمانده و ما همه منابع با ارزش را از دست داده ایم. کار به جایی رسیده که اکنون صیادان به جای ماهیگیری به شغل هایی مانند مسافرکشی روی آورده اند.

برای انتقال آب خزر، پروژه های زیادی روی میز کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد، اما هیچ کدام به مرحله اجرا نرسیده و این طرح ها معایب و مزایایی دارد. بنابراین برای گرفتن تصمیم نهایی، نیاز به مطالعه و تحقیق دقیق است.

همیشه از برنامه عقب هستیم

عملکرد ها در دریای خزر به دو دسته داخلی و بین المللی تقسیم می شود. در بحث های داخلی، سازمان حفاظت محیط زیست براساس وظیفه ای که دارد، باید به اجرای طرح ها و قوانین نظارت کند، زیرا در برنامه چهارم و پنجم توسعه قوانین خوبی برای بهبود شرایط دریای خزر در نظر گرفته شده بود، اما بدرستی اجرا نشدند. برای نمونه، ارتقای سطح کیفی لوله کشی فاضلاب و تصفیه خانه در شهرهای شمالی کشور اجرا نشد یا قرار بود دفن پسماند در سه استان شمالی کشور به صفر برسد، اما این روزها گزارش های زیادی از دفن زباله در مناطق ساحلی و جنگلی منتشر می شود. برنامه های توسعه، بین بخشی است و فقط با همکاری همه جانبه همه سازمان ها به نتیجه می رسد، اما نبود تعامل در میان آنها سبب شده است، همیشه از برنامه های در نظر گرفته شده عقب باشند.

فریبرز جمال زاد، مدیرکل دفتر سواحل و تالاب های ساحلی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت وگو با جام جم می افزاید: قوانین برنامه های چهارم و پنجم بخوبی اجرا نشد، اما در برنامه ششم پیش بینی لازم صورت گرفته است.

اهمیت تعامل و بودجه مناسب

حتی اگر در برنامه ششم به مسائل زیست محیطی دریای خزر بخوبی پرداخته شده باشد، نباید به رفع این مشکلات امیدوار بود چون اجرا شدن این قوانین مساله دیگری است که به تعامل بین بخشی و اختصاص یافتن بودجه مناسب نیاز دارد. حذف آلودگی در منابع آبی این روزها هزینه مشخصی دارد. برای نمونه وقتی صحبت از حذف فاضلاب خانگی در دریا می شود، یعنی فسفات ازت را باید از بین برد و مشخص است برای حذف یک کیلوگرم فسفات از منابع آبی چقدر باید هزینه کرد. بنابراین می توان با اختصاص بودجه مناسب، این مشکلات را رفع کرد.

پدیده ای به نام ساحل خواری

در کنار انبوه زباله در سواحل کشور گردشگران با مشکلات دیگری نیز روبه رو هستند به عنوان مثال، این روزها شهروندانی که به شمال کشور می روند، گله دارند که ساخت و ساز بدون برنامه در نوار ساحلی کشور سبب شده، به آسانی نتوان به ساحل دسترسی پیدا کرد. هرچند براساس قانون در فاصله یکصد متر از خط آغاز دریا نباید ساخت و سازی صورت گیرد، اما این مساله هیچ وقت جدی گرفته نمی شود.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، یاد آور می شود: بخش قابل توجهی از ساحل در اختیار ارگان ها و نهاد های دولتی است. بنابراین نمی توان امیدوار بود این مشکل برطرف شود. در کنار ارگان های دولتی بومیان این مناطق نیز به ویلاسازی روی آورده و از این طریق امرار معاش می کنند. متاسفانه شرایط اقتصادی کشور به شکلی است که اگر دولت مانع فعالیت این افراد شود، مشکلات دیگری به وجود میآید.

این در حالی است که دست کم شهرداری ها در مناطق ساحلی می توانند رستوران ها، مغازه ها و دکه ها را مجبور کنند پسماندهایی را که تولید می کنند، جمع آوری کنند، اما برای این راهکار نیز تلاشی صورت نمی گیرد.

سازمان حفاظت محیط زیست، مسائلی را دنبال می کند که می توان از آنها به عنوان ساحل خواری و دریاخواری یاد کرد. بحث استحصال دریا و خارج کردن ساحل از دسترس، از این موارد است.

مدیرکل دفتر سواحل و تالاب های ساحلی سازمان حفاظت محیط زیست دراین باره خاطرنشان می کند: براساس قوانین پیشین،متولی رسیدگی به چنین تخلف هایی وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و سازمان محیط زیست است، اما چندگانگی قوا کار را بغرنج کرده است.

وی ادامه می دهد: سازمان حفاظت محیط زیست با تمام پروژه هایی که قرار است استحصال (خشک کردن دریا برای تصرف زمین) دریا را به همراه داشته باشد، مخالفت می کند.

کنوانسیونی به نام خزر

سیزدهم آبان 1382، کنوانسیون حفاظت محیط زیست دریایی خزر ـ که به کنوانسیون تهران معروف است ـ به امضای نماینده های پنج کشور ایران، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و روسیه رسید و بیست و یکم مرداد 1385، لازم الاجرا شد و همه ساله در این روز، به نام دریای خزر در تمام کشورهای عضو، مراسمی برگزار می شود.

به اساس قوانین این کنوانسیون کشورها توافق کردند که برای حفاظت، احیا و نگهداری از منابع زنده دریایی، کاهش و کنترل آلودگی، جلوگیری از ورود، کنترل و از بین بردن گونه های مهاجم، مدیریت مناطق ساحلی، ارزیابی زیست محیطی، پایش، تحقیق و توسعه این پهنه آبی بایکدیگر تعامل داشته و همکاری کنند هرچند نمایندگان عضو این کنوانسیون روی این نکات به توافق رسیده اند، اما به آنها احترام نمی گذارند.

شناگاه های آلوده

در خزر، سواحل آلوده زیادی وجود دارد که چنانچه شهروندان در این مناطق آبتنی کنند، دچار بیماری خواهند شد، بنابراین بهتر است شهروندان هنگام استفاده از این مناطق، نکات بهداشتی را رعایت کنند. کار به جایی رسیده که سازمان حفاظت محیط زیست، مناطق آلوده را مشخص کرده و به وزارت کشور پیشنهاد داده برخی شناگاه ها را تعطیل کند؛ سواحل قوی انزلی، رادیو دریای چالوس و نوکنده گلستان، برخی سواحل آلوده در سه استان شمالی کشور است که شرایط بسیار نامناسبی دارند. بیشتر آلودگی های میکروبی این مناطق به دلیل وارد شدن فاضلاب های خانگی به دریاست.

تهران؛پایتختی میان دود و فاضلاب

آلودگی با نام پایتخت گره خورده؛ این روزها بحث‌هایی مانند آلودگی هوا، آب، سبزیجات و محصولات کشاورزی آلوده، امواج و دکل‌های مخابراتی غیراستاندارد، آلودگی صوتی، زباله‌های بیمارستانی و نبود شبکه فاضلاب از مسائلی است که زندگی پایتخت‌نشینان را با چالش رو‌به‌رو کرده، ولی تاکنون برای رفع این مشکلات قدم‌های جدی برداشته نشده و سازمان‌های مسئول به بهانه‌های مختلف از زیر بار رسیدگی به آنها شانه خالی می‌کنند، در این میان آلودگی هوای پایتخت یکی از مسائلی است که هرسال با نزدیک شدن به فصل‌های سرد سال، رنگ و بوی جدی‌تری به خود می‌گیرد در حالی که کمتر از یک ماه به آغاز فصل پاییز و بازگشت روزهایی که در آن آلودگی هوا به مرحله هشدار می‌رسد باقی نمانده به سراغ محمدهادی حیدرزاده، مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست استان تهران رفتیم و با او درباره آلودگی‌های پایتخت حرف زدیم.

 

با توجه به نزدیک شدن به فصل‌های سرد سال که معمولا با اوج آلودگی هوا در کلانشهرها همراه است، وضع آلودگی هوای پایتخت را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

در این رابطه اخیرا دولت مصوبه خوبی داشته زیرا این مصوبه اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست را خیلی افزایش داده و ایراد‌های برنامه اول و دوم برنامه آلودگی هوا را نیز برطرف کرده است، افزون بر این لایحه هوای پاک نیز قرار است به مجلس فرستاده شود.

در لایحه هوای پاک چه نکاتی گنجانده شده است؟

چنانچه این لایحه به قانون تبدیل شود اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست بیشتر خواهد شد به این شکل برخورد با مشکلات و تخلفات راحت‌تر می‌شود، برای نمونه اگر صنایع یا وزارت نفت استاندارد‌ها را رعایت نکنند، سازمان حفاظت محیط زیست اختیارات لازم برای برخورد با آنها را ندارد، اما در لایحه هوای پاک پیش‌بینی شده اختیارات سازمان افزایش پیدا کند،این لایحه حکم بارقه امیدی برای کاهش آلودگی هوا را دارد.

به نظر می‌رسد اکنون آلودگی‌های ناشی از بنزین بی‌کیفیت و ریزگردها، علت اصلی آلودگی هوای کلانشهرهاست.

با توجه به بحث بهبود کیفیت سوخت و توزیع سوخت یورو 4 در تهران، البرز و اراک به نوعی آلاینده‌های گازی و ذرات معلق کاهش پیدا کرده، زیرا یکی از دلایل آلودگی هوا وجود ذرات معلق بنزین پتروشیمی است، افزون بر این پدیده گرد و غبار نیز مشکل جدی تهران است؛ برای نمونه توفان اخیر امنیت اکولوژیک را در تهران به حداقل رساند، زیرا این توفان بافت خاک بیابان‌های اطراف تهران را تخریب کرده، به همین دلیل با حداقل وزش باد نیز گرد و خاک به هوا بلند می‌شود، بافت خاک به دلیل خشکسالی سست شده بود، اما اکنون تخریب نیز شده است.

این وضع ناشی از مدیریت بد منابع آب در کشور است؟

بله، تمام این مشکل به همین دلیل است. ایران اولین کشور دنیا در سرعت بیابانی شدن است، تا مدتی دیگر اکوسیستم ما بیابانی شده و با بحران جدی آب مواجه خواهیم شد که تبعات اجتماعی و امنیتی به همراه دارد. مهم‌ترین علت آن نیز ضعف مدیریت منابع آب در چند دهه گذشته است، چاه‌های غیرقانونی و سدهایی که زده شد سبب این مشکلات شده، این بحران بیشتر از آن که زیست‌محیطی است می‌تواند امنیتی باشد.

بحران اجتماعی این مساله اکنون در کدام شهرها دیده شده است؟

اکنون مردم اصفهان از خشک شدن زاینده‌رود بشدت ناراحت و مردم اهواز از انتقال آب کارون نگران هستند و بتازگی نیز جنبش اجتماعی در کرج ایجاد شده و برخی می‌پرسند چرا آب رودخانه کرج باید به تهران برود، چون کرج مشکل قطعی آب دارد، به همین دلیل این محدودیت در منابع آب ممکن است امنیت داخلی کشور را تحت تاثیر قرار دهد.

شما سابقه فعالیت در شهرداری تهران را دارید، اکنون مسائل زیست‌محیطی یا مدیریت آب در شهر درست صورت نمی‌گیرد، برای نمونه به ساخت دریاچه خلیج فارس می‌توان اشاره کرد که در آن سالانه دو میلیون مترمکعب آب تبخیر می‌شود، آیا سازمان محیط زیست، برای برخورد با چنین عملکردهایی اهرم‌های لازم را در اختیار دارد؟

ساخت دریاچه خلیج فارس ارزیابی محیط زیستی داشته است و این ارزیابی نیز جواب داده بوده، این دریاچه یک بار در سال آبگیری می‌شود، نکته اینجاست که خشکسالی و کمبود آب باعث شده پیش‌بینی‌های گذشته تحت تاثیر قرار بگیرد.

بنابراین ساخت دریاچه را تائید می‌کنید.

از لحاظ ارزیابی زیست‌محیطی توجیه داشته، طرح نیز قبل از پیروزی انقلاب مطرح شده، افزون بر این اکنون نمی‌توان با دریاچه کار دیگری کرد.

بیشترین مقدار آب در کشورمان در کدام بخش هدر می‌رود؟

بیشترین هدررفت آب در کشور با 92 درصد در کشاورزی، 6 درصد آب آشامیدنی و حدود 2 درصد نیز در بخش صنعت است. ما باید بخش کشاورزی را مدیریت کنیم که بیشتر به علت روش‌های نامناسب آبیاری و الگوی کشت اشتباه مشکل‌ساز شده، کشاورزی اکنون آب کشور را هدر می‌دهد. برای نمونه گوجه فرنگی یا سیب جزو محصولات پرمصرف آب هستند، بیشتر کشورهای دنیا به علت میزان مصرف آب بالای این دو محصول، کاشت آنها را ممنوع کرده‌اند و چنانچه کشاورزی این محصولات را پرورش دهد، کارش تخلف محسوب می‌شود، اما در کشور ما مرتب گلخانه‌های گوجه‌فرنگی و توت‌فرنگی ساخته می‌شود، بنابراین باید به سمت کاشت محصولات کم مصرف آب و دیم برویم، علاوه بر این سیستم آبیاری کشور نیز باید مکانیزه و قطره‌ای شود تا هدررفت آب به حداقل برسد.

علاوه بر مدیریت نادرست منابع آب در شهر تهران، مدتی است تغییر کاربری‌ها سبب شده درختان کهنسال را نیز قطع کنند. در این باره چه کارهایی انجام داده‌اید؟

این موضوع به کمیسیون ماده 5 در تغییر کاربری‌ها مربوط می‌شود که سازمان حفاظت محیط زیست نیز در آن عضو است، اما متاسفانه ما فقط یک حق رای داریم، ولی شورای عالی شهرسازی نیز ورود جدی به مصوبات کمیسیون ماده 5 شهرداری تهران کرده و سعی دارد عبور از طرح جامع تفضیلی متوقف شود، نگاه جدید نیز در دولت این است که با ساخت و سازهای جدید و تغییر کاربری که مغایر با طرح جامع تفضیلی است به طور جدی برخورد شود.

مساله زیست‌محیطی دیگری که در شهر تهران با آن روبه‌رو هستیم، خرید و فروش گونه‌های حیات وحش است. برای این مساله چه راهکاری دارید؟

فروش غیرقانونی و قاچاق حیات وحش در تهران بشدت توسعه پیدا کرده و انرژی زیادی از یگان حفاظت محیط زیست گرفته است، اکنون در فضای مجازی نیز بحث قاچاق و خرید و فروش حیات وحش مشکل‌ساز شده، دلیل آن این است که جریمه با تخلف همخوانی ندارد، اکنون مجرمان با پرداخت جریمه دوباره کارشان را شروع می‌کنند، بنابراین باید قوانین سختگیرانه‌تری وضع شود.

مراکز نگهداری حیوانات نیز در استان وضع مناسبی ندارد.

نگهداری از حیوانات در برخی نقاط مخصوصا سیرک‌ها بشدت غیراخلاقی است، بنابراین سازمان حفاظت محیط‌زیست در اعطای مجوز نگهداری از حیوانات حساسیت بیشتری نشان خواهد داد، در برهه‌ای از زمان مجوز نگهداری از حیوانات خیلی راحت داده می‌شد، اما سازمان حفاظت محیط زیست دستورالعمل جدیدی تدارک دیده که در آن شیوه‌نامه نظارت روی این مراکز و نحوه کار آنها بررسی شده است.

برنامه‌ای برای توقف فعالیت سیرک‌ها در تهران دارید؟

ما چنین برنامه‌ای در سازمان حفاظت محیط زیست نداریم، هیچ جای دنیا سیرک متوقف نمی‌شود، بلکه سیرک‌ها باید براساس استاندارد‌ها عمل کنند. نکته اینجاست که کاربری سیرک در ایران صرفا آزار حیوان است، اما دربسیاری از کشورها سیرک جنبه آموزشی دارد. هرچند سیرک کلا نمی‌تواند موضوع زیست‌محیطی باشد، اما سازمان نیز این اختیار را ندارد که مانع فعالیت آنها شود.

برای تفکیک زباله از مبدأ در تهران چه برنامه‌ای دارید؟

تفکیک زباله وظیفه شهرداری است.

درباره استفاده از کیسه‌های نایلونی تجزیه‌پذیر چه؟

در همه جای دنیا قوانین سختگیرانه برای توزیع کیسه‌های پلاستیکی وجود دارد، اما در کشورمان کیسه‌های پلاستیک در فروشگاه‌ها رایگان توزیع می‌شود. سیستم خرید باید به سمت زنبیل برود و محدودیت‌هایی برای فروشگاه‌ها ایجاد کر،د نکته اینجاست که مدیریت فروشگاه‌های خرد سخت است.

پرونده شلیک به گوزن زرد ایرانی در پارک پردیسان هنوز در جریان است؟

پلیس آگاهی از چند نفر در این باره بازجویی کرد، اما هنوز به شواهد کافی برای شناخت مجرم اصلی دست پیدا نکرده‌اند، ولی پرونده هنوز در جریان است.

امکانات یگان حفاظت محیط زیست برای برخورد با چنین مسائلی مناسب نیست، برای نمونه مدتی پیش محیط‌بانان استان تهران از نبود سلاح بیهوشی گلایه داشتند؟

محیط‌بانان درباره به‌کارگیری سلاح بیهوشی آموزش ندیده بودند، اما آموزش‌های لازم به آنها داده شد.

برنامه‌ای برای افزایش تعداد محیط‌بان استان تهران دارید؟

بتازگی قرارداد 48 نفر از محیط‌بانان ما که قراردادی بودند، پیمانی شد و تلاش می‌کنیم به همین تعداد نیز دوباره نیروی قراردای استخدام کنیم.

پای موتورسیکلت‌های برقی چه زمانی به تهران باز می‌شود؟

برای اجرایی شدن این طرح دو مشکل وجود دارد؛ اول عمر کوتاه باتری‌های موتورسیکلت‌های برقی است، بنابراین باید شارژر‌هایی در سطح شهر برای شارژ دوباره آنها ساخته شود، مساله دیگر شیب تهران است که محدودیت ایجا کرده، اما قرار است ورود موتورسیکلت‌های بنزینی به محدوده طرح ترافیک ممنوع و ورود موتورسیکلت‌های برقی به این محدوده آزاد شود.

امحای درست زباله‌های بیمارستانی هنوز یکی از مشکلات تهران است. برای رفع این مشکل چه کارهایی انجام شده؟

براساس قانون، وزارت بهداشت متولی رسیدگی به این موضوع است، اما به نظر ما باید به جای اتوکلاو از زباله‌سوز برای امحای زباله‌های بیمارستانی استفاده کرد، به همین دلیل برای واردات چند زباله سوز با دولت ژاپن مذاکراتی شده که اکنون کارهای کارشناسی این طرح در حال پیگیری است.

قدردانی از آندرانیک تیموریان برای نجات جان سنجاقک در بازی فوتبال کار زیبایی بود، آیا برای گسترش کارهایی از این دست و مسائل فرهنگی برنامه‌ای دارید؟

مدتی قبل نیز از بازیکنان فولاد خوزستان به دلیل جمع‌آوری زباله‌های استادیوم قدردانی شد. این در حالی است که می‌خواهیم باشگاهی به نام ورزش و محیط زیست تاسیس کنیم تا ورزشکارانی که به محیط زیست علاقه‌مند هستند در آن عضو شوند و ارتباطی بین ورزش و محیط زیست ایجاد شود. یکی از محورهای کمیته بین‌المللی المپیک نیز موضوع محیط زیست است. اکنون هنگام اعطای میزبانی جام‌های جهانی یا المپیک‌ها به موضوع محیط زیست نیز توجه می‌شود بنابراین باید به این مساله بیشتر توجه شود.

وضع حیات وحش استان تهران چگونه است؟

محدویت‌های حیات وحش زیاده شده اکنون به دلیل ساخت و ساز در محل گذار حیات وحش گونه‌های جانوری برای حیات با مشکل روبه‌رو شده‌اند؛ برای نمونه طرح مسکن مهر پردیس سبب شده گله‌های کل، بز و قوچ دیگر نتوانند با یکدیگر قاطی شوند، به همین علت درون‌آمیزی در گله‌ها زیاد شده به این شکل مشکلات ژنتیکی در گله‌ها به وجود آمده و آمار حیات وحش کاهش پیدا می‌کند. این در حالی است که آمار تخلفات زیست‌محیطی در تهران نیز بیشتر از شهرهای دیگر است، زیرا مناطق مسکونی فاصله کمی با زیستگاه‌ها دارند.

با چه کمبود‌هایی در استان تهران روبه‌رو هستید؟

استان تهران معادل چند استان است، برای نمونه اسلامشهر حدود 700 هزار نفر، شهر تهران حدود 9 میلیون و شهر ملارد 400 هزار نفر جمعیت دارد، اما ادارات استان تهران زیر سایه وزارتخانه و سازمان‌ها قرار گرفته و در توزیع امکانات مشکل دارند، برای نمونه اکنون بودجه کلان استان تهران با حدود 13 میلیون جمعیت در رده استان‌های هفتم و هشتم کشور است، زیرا توزیع اعتبار با توجه به وسعت جغرافیایی استان‌ها انجام می‌شود، به همین دلیل اعتبار استان‌هایی مانند کرمان و یزد از تهران بیشتر است، نکته اینجاست در توزیع اعتبار باید به پارامتر‌هایی مانند ظرفیت‌های اکولوژیک منطقه و مقدار تخریب زیست‌محیطی به ازای هر نفر توجه کرد.

آبیاری مزارع اطراف تهران با فاضلاب نیز مساله دیگری است که تاکنون برطرف نشده، چرا؟

مهم‌ترین بحران شهر تهران نبود شبکه فاضلاب است که باید هر چه سریع‌تر برطرف شود. تهران جزو ده کلانشهر آخر دنیاست که شبکه فاضلاب ندارد، ابتدا باید این مشکل برطرف شود تا این آلودگی‌ها که عمده آنها از مصارف خانگی است وارد کانال و مسیل‌ها نشود. هنوز بسیاری از جاها از گرفتن انشعاب فاضلاب قصور می‌کنند.

برای حل این مشکل چه تصمیم‌هایی گرفته شده؟

کارگروهی در استانداری تشکیل شده که آبیاری زمین‌های کشاورزی به وسیله فاضلاب را ممنوع کرده، سازمان حفاظت محیط زیست نیز عضو این کارگروه است. وظیفه ما برخورد با آلاینده‌های صنعتی مانند قالیشویی و کارواش هاست، زیرا پساب‌های این کارگاه‌ها حاوی فلزات سنگین است و با وارد شدن به رودها و کانال‌ها مشکل‌ساز می‌شود، ریشه اصلی همه مشکلات نبود شبکه کامل فاضلاب در شهر تهران است.

سلامت آب تهران را تائید می‌کنید؟ آیا شهروندان راحت می‌توانند آب لوله‌کشی را به عنوان آب شرب مصرف کنند؟

در جلسه‌ای که شورای عالی امنیت ملی داشت، وجود نیترات در آب تهران تائید شد، اما نمی‌توان گفت آب صددرصد آلوده است. به دلیل این که آب‌های سطحی ما کاهش پیدا کرده و نمی‌تواند به طور کامل مصرف آب شرب را پوشش دهد، بنابراین باید از منابع زیرزمینی استفاده کرد، این در حالی است که تهران روی دریاچه فاضلاب قرار دارد، به همین علت قطعا سفره‌های آب زیر زمینی به نیترات آلوده شده است.

در این شرایط می‌توان نسبت به سلامت آب‌های بسته‌بندی اطمینان داشت؟

این پرسش را باید وزارت بهداشت پاسخ دهد.

 

آي آدم ها خزر مي سپارد جان

آلودگي هاي نفتي، سموم كشاورزي و فاضلاب هاي خانگي حيات درياي خزر را با خطر جدي روبه رو كرده است

هيچ بعيد نيست تا چند سال آينده پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند از آن به عنوان محلي براي تخليه مواد آلاينده استفاده کنند، زيرا اکنون آلودگي در اين دريا آن قدر زياد شده که در بدن ماهيان سواحل شمالي کشور، بيش از 400 نوع انگل شناسايي شده و کارشناسان بارها هشدار داده و مي دهند که بيشتر سواحل بزرگ ترين درياچه جهان محل مناسبي براي شنا و آبتني نيست.
واقعيت اينجاست که براي پنج کشور همسايه خزر اولويت هاي زيست محيطي بي معني است، زيرا اکنون حدود 90 درصد پساب هاي ناشي از صنايع سنگين روسيه و بخش زيادي از سموم کشاورزي اين کشور وارد اين دريا مي شود. اين در حالي است که بايد يادآور شد حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي سه استان شمالي کشورمان نيز سر از اين دريا درمي آورد. افزون بر اين کشورهاي ترکمنستان، قزاقستان و آذربايجان نيز که بتازگي استقلال پيدا کرده اند، کمر به نابودي اين پهنه آبي بسته اند. آنها با اين تصور که از بهره برداري از اين دريا عقب مانده اند تمام توان خود را براي نابود کردن حيات در خزر به کار گرفته و سبب شده اند جمعيت ماهيان خاوياري يا فک هاي خزري آن قدر کاهش پيدا کند که اين گونه ها در معرض خطر انقراض قرار بگيرند.
چنانچه بخواهيم درياي خزر را با خليج فارس مقايسه کنيم بايد بگوييم وضع اين پهنه آبي اصلاخوب نيست، به گونه اي که بايد گفت آلوده ترين نقطه در خليج فارس پاک تر از تميزترين نقطه در درياي خزر است، زيرا درياي خزر بسته است و با درياي ديگري در ارتباط نيست. به همين دليل آلودگي ها در اين دريا محبوس باقي مانده و قدرت خودپالايي درياي خزر هر سال کاهش مي يابد، بنابراين بايد هشدار داد تا چند سال آينده وضع اين دريا از شرايط بحراني نيز عبور خواهد کرد.

    آلودگي هاي نفتي، متهم رديف اول
بيشترين آلودگي درياي خزر به دليل نشت نفت در اين پهنه آبي است، زيرا سالانه حدود يک ميليون و يکصد هزار بشکه نفت وارد بزرگ ترين درياچه جهان مي شود. نکته اينجاست که اين مقدار فقط يکصد هزار بشکه کمتر از نفتي است که وارد خليج فارس مي شود. اين حجم آلودگي نفتي حيات را در اين دريا با چالش جدي روبه رو کرده، به اين شکل که هيدروکربن هاي سنگين اين مواد در بستر دريا رسوب کرده و سبب افت اکسيژن دريا مي شود، بنابراين موجودات بسترزي درياي خزر اکنون شرايط ناگواري پيدا کرده اند.
عبدالرضا کرباسي، رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران درباره منشا آلودگي هاي نفتي درياي خزر به جام جم مي گويد: علت اصلي آلودگي هاي نفتي حوادث است، زيرا نشت بر اثر انتقال و بارگيري نفتي در خزر بسيار کم اتفاق مي افتد، اما کشورهاي تازه استقلال يافته بخصوص آذربايجان از تجهيزات قديمي و نامناسب براي اکتشاف نفت استفاده کرده و موجب آلوده شدن اين دريا مي شوند.
در اين ميان بايد يادآور شد به دليل اين که جريان آب در درياي خزر به شکلي است که آلودگي نفت از قسمت هاي شمالي و شمال غرب به سواحل ايران مي رسد کشورمان آسيب زيادي مي بيند. براي نمونه حدود سه سال پيش 26 تن گلوله نفتي از سواحل گيلان جمع آوري شد.
کارشناسان ميزان خسارت آلودگي نفتي به کشورمان را که چند سال پيش آذربايجان سبب ساز آن شد، حدود چهار پنج ميليون دلار تخمين مي زنند، زيرا آلودگي سبب کاهش گردشگر و کاهش جمعيت آبزيان شد. نکته اينجاست که با گذشت چند ماه از اين حادثه، هنوز موفق نشده ايم اين خسارت را دريافت کنيم، زيرا کماکان وزارت نفت نتوانسته اثر انگشت لکه نفتي را مشخص کند تا با ارائه آن به مجامع بين المللي بتوان ثابت کرد مسبب آلودگي ايجاد شده، کشور آذربايجان است.

    پساب هاي صنعتي و فاضلاب هاي خانگي
عامل ديگري که سبب بحراني شدن وضع درياي خزر شده آلودگي هاي ناشي از پساب هاي صنعتي است. به گفته کارشناسان، حدود 90 درصد اين پساب ها را کشور روسيه توليد مي کند، زيرا صنايع سنگين زيادي دارد.
کرباسي درباره علت هاي ديگر آلوده شدن درياي خزر مي افزايد: عامل ديگري که بايد به آن اشاره کرد سموم کشاورزي است که باز هم روسيه سهم بيشتري نسبت به چهار کشور ديگر در آن دارد. آلودگي هاي ناشي از فاضلاب هاي خانگي را نيز بايد يکي از عوامل موثر در وضع بحراني درياي خزر دانست. نکته اينجاست که کشورمان در انتشار اين عامل نقش چشمگيري دارد.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران تصريح مي کند: اکنون حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي توليدي در سه استان کشور بدون تصفيه به درياي خزر مي ريزد. البته فاضلاب هاي کشور آذربايجان نيز بدون تصفيه وارد خزر مي ريزد، اما چون ايران بيشترين جمعيت ساحل نشين را بين پنج کشور دارد فاضلاب خانگي بيشتري توليد مي کند.
فاضلاب هاي خانگي اثرات سوء زيست محيطي نفت، سموم و عناصر سنگين را ندارد، اما از لحاظ بهداشتي اثرات جدي مي گذارد. براي نمونه اين آلودگي سبب مي شود آبزيان درياي خزر به رشد واقعي خود نرسند و در نتيجه اقتصاد منطقه و ماهيگيران سواحل درياي خزر نيز اکنون با چالش روبه رو شده است. به عنوان مثال اين شرايط سبب شده ماهياني که در شرايط مناسب وزنشان تا يک کيلوگرم نيز مي رسيد اکنون وزنشان به 300 گرم هم نرسد.
کرباسي تاکيد مي کند: اکنون بيش از 400 انگل در بدن ماهيان درياي خزر شناسايي شده و نکته اينجاست که تعداد انگل ها بيشتر از اين است و فقط نوع آنها تا حدود 420 گونه شناسايي شده است. اين درحالي است که براي مصرف کنندگان جاي نگراني نيست، زيرا ماهي ها اگر بخوبي پخته شوند، اين انگل ها از بين رفته و خطري براي انسان ندارند، نکته اينجاست که فقط در صورت خام خوردن ماهي اين انگل ها وارد بدن انسان مي شود.
افزون بر اين بايد روي اثرات منفي اين نوع آلودگي بر سلامت انسان ها نيز تاکيد کرد، زيرا برخي شهروندان از سواحل شمالي کشور براي شنا استفاده کرده و مي کنند، اما نکته اينجاست که به دليل وجود انواع ميکروب ها کارشناسان آبتني در اين سواحل را از لحاظ بهداشتي توصيه نمي کنند.

    کشورهاي تازه استقلال يافته
بايد تاکيد کرد در اين ميان استقلال سه کشور آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان شرايط زيست محيطي خزر را با چالش جدي روبه رو کرده است، زيرا اين کشورها پس از استقلال يافتن با اين تصور که از قافله بهره برداري جامانده و ايران و روسيه قرن هاست که از اين دريا استفاده مي کنند با تمام توان و به شکل غيراصولي از دريايچه خزر بهره برداري مي کنند.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران در اين باره يادآور مي شود: براي نمونه ماهيان خاوياري در منطقه زماني تا پنج ميليارد دلار در سال صادرات داشت، اما اکنون صيد ماهي خاوياري به صفر نزديک شده و اين گونه در خطر انقراض قرار گرفته است. افزون بر اين، اين کشورها بي رويه فک هاي خزري را نيز صيد کرده و سبب شده اند جمعيت اين گونه که تا مدتي قبل حدود يک ميليون قلاده برآورد مي شد به کمتر از يکصد هزار قلاده برسد.

    از اين کنوانسيون، آبي گرم نمي شود
هرچند پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند براي حفاظت از آن حدود ده سال پيش با تدوين چارچوب حقوقي زيست محيطي سعي در ايجاد تعهدات زيست محيطي براي کشورهاي ساحلي کرده و مقدمات کنوانسيون تهران را فراهم کردند تا بتوان مانع وخيم شدن وضع درياي خزر شد، اما مي توان گفت کشورهاي عضو هيچ وقت اين کنوانسيون را جدي نگرفته اند.
کنوانسيون حفاظت محيط زيست دريايي خزر در سيزدهم آبان سال 82 به امضاي نمايندگان کشورهاي ايران، روسيه، آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان رسيد. از آنجا که اين تفاهم نامه در تهران به امضا رسيد به عنوان کنوانسيون تهران شناخته مي شود.
بر اساس اين کنوانسيون، کشورهاي ساحلي منطقه بايد در مواردي مانند کاهش و کنترل آلودگي، جلوگيري از ورود، کنترل و از بين بردن گونه هاي مهاجم، حفاظت و نگهداري و احياي منابع زنده دريايي، مديريت مناطق ساحلي، ارزيابي زيست محيطي، پايش، تحقيق و توسعه اين پهنه آبي همکاري کنند، اما نکته اينجاست با اين که بيشتر کارشناسان محيط زيست بر اين باورند که عمل به کنوانسيون تهران مي تواند تاثير زيادي در بهبود وضع دريا داشته باشد، اما کشورهاي عضو، آن طور که بايد و شايد به مقرارت مشخص شده عمل نکرده و اجراي آنها را به تاخير مي اندازند.
اين در حالي است که تاکنون پروتکل هايي مانند پروتکل مقابله با آلودگي نفتي و پروتکل مقابله با آلودگي هاي منشا زمين نيز به اين کنوانسيون الحاق شده و پروتکل هاي ديگري نيز مانند پروتکل حفاظت تنوع زيستي و پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز تاکنون به امضاي نمايندگان هر پنج کشور عضو نرسيده است.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران با تاکيد بر اين که تنها راه نجات خزر اين است که پروتکل ها سريع تر به امضا رسيده و مجلس پنج کشور آن را تائيد کرده و تيم هاي اجرايي به آنها عمل کنند، عنوان مي کند: به علت اين که اين کشورها بسيار کند عمل کرده و مسائل زيست محيطي اولويت آخر آنهاست به نظر مي رسد پروتکل حفاظت از تنوع زيستي زماني به امضا برسد که ديگر حياتي در خزر وجود نداشته باشد، يا پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز زماني امضا شود که آلودگي سراسر دريا را گرفته و کشورهاي حاشيه خزر به اين توافق برسند که از درياي خزر به عنوان محلي براي انبار کردن مواد هاي آلاينده استفاده کنند.
کرباسي ادامه مي دهد: بنابراين نمي توان به بهبود شرايط خزر اميدوار بود، زيرا در اين شرايط کشورهاي تازه استقلال يافته تازه به فکر کشف ميادين جديد نفتي هستند.
اين درحالي است که علت ديگر عمل نکردن کشورها به کنوانسيون تهران را مي توان مباحث امنيتي و تقسيم بندي ها اين پهنه آبي دانست که در واقع روي اجراي اين پروتکل ها سايه انداخته است.
نکته ديگري که مي توان به آن اشاره کرد اين است که اين پنج کشور جلساتي برگزار مي کنند، اما آنها هيچ انگيزه اي براي عمل به پروتکل ها ندارند. افزون بر اين بايد يادآور شد افرادي در جلسات اين کنوانسيون حاضر مي شوند که تصميم گير نبوده و در نتيجه پروسه به امضا رسيدن پروتکل ها خيلي کند پيش مي رود.

مهدي آييني

بالا