آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : درخت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : درخت

اشتراک به خبردهی

جنگل تنها،‌ جنگلبان‌تنها


مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل خالی ‌، کوه کوه جنگل بیابان ‌ و گونی گونی‌ جنگل زغال می شود‌؛ این حکایت جنگل‌های زاگرس است، جنگلی که درختان بلوط اش این روزها حال و روز خوبی ندارد؛ بیماری و آفت به جانشان افتاده و قاچاقچیان چوب پیکر نیمه جانشان را چوب حراج می زنند. قاچاق چوب از زاگرس آنقدر بالا  گرفته که کمتر روزی پیدا می شود که شهروندان از‌کامیون هایی که بارشان درختان بلوط است و مقصد ‌شان کارخانه های شمال کشور ‌عکس و فیلم نگیرند.

 زاگرس بلوط بلوط می میرد و قربانی سیاست‌های اشتباه برخی مدیران و مسؤولان می شود، بی توجهی به نیاز بازار چوب(حدود۱۲میلیون مترمکعب در سال) سبب شده سودجویان بیشتری نقشه قتل بلوط ها را بکشند.

کاهش ارزش ریال  سبب شده بسیاری از شرکت‌های وابسته به چوب برای تامین نیازشان دچار مشکل شوند و بی توجهی مسؤولان به این مهم راه را برای تاراج جنگل‌های کشور هموار کرده ، چراکه واردات چوب(حدود یک میلیون مترمکعب درسال) بدرستی انجام نمی شود و خبری از تامین خمیرکاغذ یا  چوب با نرخ مناسب نیست. به همین دلیل بازار قاچاق چوب این روزها داغ داغ است.

شرایط نامناسب اقتصادی سبب شده بستر برای زوال جنگل‌های کشور فراهم شود در غرب کشور ‌این خطر جدی تراست،‌چراکه میانگین تراکم جمعیت در‌ زاگرس دو برابر(۸۴ نفر در هر کیلومتر مربع) سایر نقاط کشور است. تراکم جمعیت دراین محدوده و آمار بالای بیکاری راه را برای تخریب زاگرس فراهم کرده چون بسیاری از روستاییان به سوخت مناسب دسترسی ندارند ناچار بلوط‌ها را هیزم می‌کنند ‌ بیکاری نیز سبب شده افراد زیادی کوره زغال‌گیری ایجاد کنند و از طریق فروش زغال امرار معاش کنند.

برخورد با این متخلفان وظیفه سازمان جنگل‌هاست‌ و کم کاری برخی مدیرانش که به پشت میزنشینی عادت کرده اند به هیچ‌ وجه قابل توجیه نیست، اما کم و کاستی های این سازمان را نیز باید دید از کمبود جنگل‌بان و تجهیزات بگیرید تا بودجه ای که مدیران این سازمان همیشه از آن گله داشته اند. علاوه براین نباید فراموش کرد که کم کاری وزارتخانه‌هایی مانند ‌ وزارت نفت و کار، تعاون و رفاه اجتماعی نیز در تامین سوخت مناسب و شغل ‌ از عواملی است که ‌راه را برای تخریب جنگل فراهم کرده است.
بنابراین دست خیلی‌ها به خون جنگل آلوده است افرادی که از امروز به بهانه ‌ هفته منابع طبیعی ‌ درخت می کارند اما غافلند از اینکه‌ یکسال تبر زنی شان ‌با یک هفته درختکاری جبران نمی شود.


۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰؛ تعداد درختان جهان

دانشمندان تخمین می زنند حدود نیم میلیون قطعه زباله در فضا سرگردان است، آنها حجم زباله های پلاستیکی را که هر سال وارد اقیانوس‌ها می شود حدود ۸میلیارد کیلوگرم برآورد می‌کنند؛ جالب تر اینکه محققان تخمینی هم برای تعداد درختان روی زمین دارند آن طور که آنها برآورد کرده‌اند بیش از ۳ تریلیون درخت در جهان وجود دارد.

۵۰۰,۰۰۰

به‌گزارش ناسا، حدود نیم‌میلیون قطعه زباله، اعم از ذرات طبیعی و غیرطبیعی، در فضا سرگردانند. این زباله‌ها بقایای رهاشده ماهواره و ماموریت‌های فضایی در مدار زمین هستند که گاهی می‌توانند سرنوشت ایستگاه فضایی بین‌المللی و فضانوردان ساکن آن یا حتی تلسکوپ فضایی هابل و دیگر دست‌ساخته‌های ما در فضا را به خطر اندازند. در این تصویر زباله‌های فضایی سرگردان در مدار زمین‌آهنگ را می‌بینید که ۹۵ درصدشان زباله‌های مدارگردند (مثلا قطعات بلااستفاده ماهواره‌ها) و بیشترشان در ارتفاع ۲۰۰۰ کیلومتری از سطح زمین جمع شده‌اند.

۸,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰

به‌گزارش مجله نشنال جئوگرافیک، سالانه ۸ میلیارد کیلوگرم زباله پلاستیکی به اقیانوس‌ها راه پیدا می‌کند و طعمه موجودات دریایی می‌شود. گفتنی است حدود ۴۰ درصد پلاستیک‌های تولیدی در جهان برای بسته‌بندی مصرف می‌شوند و بیش از ۸۰ درصدشان نیز بازیافت نمی‌شوند. امروزه یکی از مهم‌ترین معضلات بشریت چگونگی مواجهه با ریزپلاستیک‌هایی است که تا گوشت و استخوان گیاهان و جانورانی که از آنها تغذیه می‌کنیم نفوذ کرده و وقتی ما نیز از این موجودات تغذیه می‌کنیم، این ذرات پلاستیکی ناخواسته وارد بدن ما می‌شود و می‌تواند سلامت ما و فرزندانمان را در بلندمدت به خطر اندازد.

۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰

آیا می‌دانستید برآوردهای تحقیقاتی نشان می‌دهد بیش از ۳ تریلیون درخت در جهان وجود دارد؟ البته این فقط یک عدد تخمینی است و در هر زمانی می‌تواند متفاوت باشد. ما انسان‌ها هرسال حدود ۱۵میلیارد درخت را قطع می‌کنیم، اما فقط ۵ میلیارد درخت می‌کاریم. تخمین زده شده است که از آخرین عصر یخبندان، یعنی ۱۱ هزار سال پیش، انسان‌ها ۳ تریلیون درخت را از بین برده‌اند.

 

کلیک‌کنید‌ درخت‌بکارید

گزارشگران سبز: موتور جست‌وجو اکوزیا طرفدار محیط‌زیست است. به این صورت که درآمد حاصل از نمایش اطلاعات موتور جست‌وجوگر را برای کاشت درخت استفاده می‌کند.

همان‌طور که شما مرور می‌کنید، ۸۰ درصد سودهای حاصل از تبلیغات به کاشت درخت در بورکینافاسو، ماداگاسکار و اندونزی اختصاص پیدا می کند.

موتور جست‌وجو اکوزیا با استفاده از یک جست‌وجوی سفارشی ساخته شده از بینگ در دسترس کاربران قرار گرفته است و به ازای هر ۴۵ کلیک یک درخت کاشته می‌شود!

اکوزیا (به انگلیسی: Ecosia) یک موتور جست‌وجوی وب در سال ۲۰۰۹ ایجاد و مرکز آن در برلین است و ۸۰ درصد درآمد خود صرف کارهای خیر مخصوصاً کاشت درخت می کند.

چکمه پوشان پر خطا

جنگل‌های شمال قربانی فهم نادرست از تئوری‌های علمی شده‌اند

معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور مدعی شده است که در برخی طرح‌های جنگلداری گونه اندمیک شمشاد، به عنوان گونه مهاجم به نفع گونه‌های اقتصادی توده حذف شده است. اگر این ادعا صحیح باشد، نشان می‌دهد که این کارشناسان چکمه پوش جنگل به درستی حتی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را هم نیاموخته‌ است. در تئوری‌های این تفکر، صرفا گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر مثل توسکا و خرمندی به نفع گونه‌های با ارزش اقتصادی بیشتر مثل راش و بلوط حذف می‌شدند. از آنجا که چوب شمشاد، (در همان تفکر صرفا اقتصادی) بسیار ارزشمند است، هیچ گاه این گونه ذخیره‌گاهی به عنوان مهاجم در جنگلداری کلاسیک به حساب نمی‌آمده است. حال چطور معاون پیشین امور جنگل در یک طرح جنگلداری این گونه را به عنوان گونه مهاجم حذف کرده است؟ آیا او با همین سطح از سواد و تجربه، تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال در جریان تصویب طرح تنفس را به تعویق انداخته بود؟

   گزارشگران سبز:‌ بهزاد انگورج، معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در فضای مجازی نوشت: «از بیداد زمان تعجب نکنید. گونه اندمیک شمشاد حتی در یک جنگل از طرح جنگلداری گونه مهاجم محسوب می‌شد. اما توهم گونه‌های مهاجم در این سال‌ها، نوپا و مختص جنگلداران جنگل نخوابیده است. عنوان گونه مهاجم به جز مدیریت جنگل و جنگلداری کلاسیک در جای دیگری معنا ندارد. عنوان گونه مهاجم به تمام مراحل سنی رشد یک گونه از درخت، درختچه یا بوته و یا حتی گیاه علفی در ساختار توده جنگلی داده می‌شود که امکان استقرار تجدید حیات گونه‌های اصلی تیپ یا گونه‌ای از گونه‌های همراه و یا حتی گونه‌های ذخیره گاهی را مختل می‌کند».

او که به نظر می‌رسد مفهوم حذف یک گونه به نفع گونه‌های دیگر در جنگلداری کلاسیک را هم به درستی متوجه نشده است، مدعی می‌شود با نظارت منوچهر امانی از پیشکسوتان رشته جنگل و فارغ التحصیل فرانسه (که تخصص او مدیریت جنگل‌های راش و بلوط در مناطق معتدله است)، اقدام به حذف گونه شمشاد به نفع گونه‌های دیگر کرده است!

او که همیشه چکمه پوشی را نشانه لیاقت افراد برای اظهار نظر در جنگل می‌داند، اگر کمی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را ورق می‌زد، می‎فهمید که بر اساس آنچه در جزوات رشته جنگلداری آمده است، در دخالت درون یک توده، گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر، به نفع گونه‌های اصلی تیپ که در جنگل‌های شمال کشور راش و بلوط است، حذف می‌شدند. گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر در این جنگل‌ها خرمندی و توسکا به حساب می‌آیند. شمشاد که یک گونه سایه پسند است و عموما در ارتفاعات پایین و مناطق جلگه‌ای و حداکثر تا ارتفاع ۱۲۰۰ متر گسترش دارد، این گونه نه تنها به حدی پراکنده نیست که نیاز به حذف آن باشد، بلکه ارزش اقتصادی آن هم به میزانی است که از نظر اقتصادی، حذف چنین گونه‌ای به نفع راش یا بلوط، فاقد صرفه اقتصادی است. در ضمن شمشاد گونه‌ای ذخیره‌گاهی است و به استناد نوشته انگورج باید حفظ شود.

کل سطح تحت پوشش شمشاد در جنگل‌های ایران حدود ۷۶ هزار هکتار است. هر گاه بدانیم که سطح جنگل‌های شمال کشور دو میلیون هکتار است، رویشگاه‌های شمشاد چهار درصد عرصه‌های جنگلی شمال را هم اشغال نمی‌کنند. بخش عمده‌ای از رویشگاه‌های شمشاد هم جزء مناطق حفاظت شده است. کاش معاون سابق چکمه پوش امور جنگل سازمان جنگل‌ها پاسخ دهند که در کدام طرح جنگلداری، گونه شمشاد با این سطح پراکنش محدود، به نفع سایر گونه‌ها حذف شده است؟

نزدیکان منوچهر امانی و کسانی که آشنایی با شیوه تصمیمات او برای مدیریت عرصه‌های جنگلی دارند هم ادعای انگورج را رد می‌کنند و معتقدند که این ادعا صحیح نیست. اگر هم معاون سابق در طرح جنگلداری شمشادی را به نفع سایر گونه‌ها حذف کرده است، احتمالا در غیاب امانی و بدون اطلاع او بوده است.

معاون پیشین امور جنگل که چکمه پوشی را موهبت برای خود تلقی می‌کند، به نظر می‌رسد بدیهی‌ترین اصول علم جنگلداری در شیوه کلاسیک را به درستی نیاموخته است. به این ترتیب از چنین فردی می‌توان انتظار داشت که روش‌های بسیار پیچیده‌تر مدیریت جنگل یعنی جنگلداری همگام با طبیعت اطلاع کافی داشته باشد؟ او درست در همان روزهایی که تلاش زیادی برای تصویب طرح تنفس انجام می‌شد، بر مسند معاونت امور جنگل تکیه زده بود و تمام جلسات تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال کشور، زیر نظر او تدوین می‌شد. آیا چنین فردی صلاحیت سکان‌داری برای جریانی مهم که شیوه مدیریت جنگل‌های شمال را پیچیده‌تر می‌کرد، داشت؟ چرا در زمان مدیریت او در سازمان جنگل‌ها، هیچ گاه خروجی جلساتی که برای طرح جایگزین برگزار شده بود، به اطلاع افکار عمومی نرسید و چرا طرح جایگزین برای جنگل تعریف نشد؟ این سئوالات و سئوالات بی شمار دیگر درباره دوران مدیریت بهزاد انگورج بدون پاسخ باقی مانده است اما از آنجا که متاسفانه در ایران مدیران پاسخگوی عملکردهای خود نیستند و نهادهای نظارتی به چنین مسایلی ورود نمی‌کنند، هیچ کس پاسخگوی کم کاری‌های ناشی از کارشکنی این مدیر چکمه پوش که از تغییر هراسان بود، نیست. هزینه هراس‌های انگورج را هم متاسفانه ملت از جیب خود و با پول نفت پرداخت می‌کنند.

لیلا مرگن

 

مدیریت خشکی فضای سبز!

مدیریت نادرست فضای سبز شهری، منابع آبی را هدر می‌دهد

فواره‌های کوچ و بزرگ در کلانشهری مثل تهران چوب حراج به آب می‌زنند، منابع مالی و آب زیادی در شهرها صرف می‌شود تا بخشی از طبیعت در کلانشهرهای بزرگ کشور، برای شهروندان تداعی شود. اما این روزها کاهش منابع آب سبب شده است مسئولان به فکر چاره بیفتند. اعضای شورای شهر می‌گویند قانون ممنوعیت کشت چمن در پارک‌ها را به تصویب رسانده و به شهرداری‌ها اعلام کرده‌اند. چمن جزئی از فضای سبز شهری است که حفظ آن به آب زیادی نیاز دارد. کود مورد استفاده برای شادابی چمن‌ها از طریق آبیاری به منابع آّب زیرزمینی نفوذ می‌کند و آن را آلوده می‌کند. به همین دلیل چمن‌ها متهم ردیف اول مصرف بالای آب و آلودگی منابع آب زیرزمینی به‌شمار می‌رود. شاید به همین دلیل باشد که مسئولان حکم به ممنوعیت کشت چمن داده‌اند تا از این طریق آب کمتری صرف فضای سبز شهری شود اما کارشناسان فضای سبز می‌گویند بیش از آن‌که چمن در مصرف آب نقش داشته باشد، این ساعات آبیاری، شیوه آبیاری و نحوه ایجاد فضای سبز در شهرهاست که باید اصلاح شود.

درباره آبیاری فضای سبز قاعده‌ای کلی وجود دارد. آبیاری در ساعاتی که تبخیر در آن زیاد است، مصرف آب را افزایش می‌دهد. با این تعریف، بسیاری از فواره‌های آبیاری فضای سبز شهری که از ساعت ۹ یا ۱۰ و در زمان اوج گرما به کار می‌افتند، شیوه‌ای غلط را در پیش گرفته‌اند که مصرف آب را افزایش می‌دهد. محسن کافی، مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران درباره رفتار مناسب شهرداری در آبیاری فضای سبز به جام‌جم عنوان می‌کند: پاسخ این پرسش زمانی می‌تواند دقیق باشد که من بدانم در تمام مناطق تهران چه شرایطی وجود دارد. خیلی جاها سیستم آبیاری تحت فشار دارد و خیلی جاها ندارد. در جاهایی که آبیاری تحت فشار وجود دارد، کنترل شرایط راحت‌تر است.

آن‌طور که او می‌گوید بهترین زمان برای آبیاری فضای سبز به‌منظور ایجاد صرفه‌جویی در آب از غروب تا صبح زود است. زیرا اگر در طول روز آبیاری به خاطر گرما انجام دهیم، ضریب تبخیر و تعرق بالا می‌رود. قبل از این‌که گیاه بتواند آب را جذب کند، تبخیر انجام می‌شود به همین دلیل در شب که هوا خنک‌تر است اگر به فضای سبز آب بدهند، فرصت جذب برای گیاه فراهم می‌شود.

کافی، به مشکلات مختلف موجود در شهرداری تهران اشاره می‌کند و می‌گوید: این مشکلات باعث می‌شود زمان آبیاری متناسب و همخوان با شرایط اقلیمی نباشد.

او ادامه می‌دهد: به‌عنوان مثال نزدیک میدان آرژانتین محوطه‌ای که متعلق به بنیاد مستضعفان است، یک کانال آب شهرداری وجود دارد. این کانال برنامه خاصی ندارد یا حداقل کسانی که آبیاری فضای سبز می‌کنند از برنامه آن خبر ندارند. خیلی از مواقع فقط روز در این کانال آب هست به همین دلیل آبیاری در روز انجام می‌شود. هرچه بگوییم آبیاری فضای سبز در شب باید انجام شود، چون‌که اصلا شب آبی وجود ندارد که آبیاری انجام شود، کارگران از این دستورالعمل پیروی نمی‌کنند.

 

جای خالی همکاری بین دستگاهی

به اعتقاد مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران، با همکاری بین دستگاهی می‌شود مشکل زمان آبیاری فضای سبز را حل کرد البته اگر دنبال حل این مساله باشند.

او شرایط آبیاری فضای سبز سایر شهرها را بدتر از تهران توصیف می‌کند و بر این باور است که آبیاری فضای سبز با تانکر وضعیت فاجعه باری دارد. زیرا وضعیت حجم مخزن کامیون‌ها معلوم نیست. گاهی کل مخزن را پر نمی‌کنند یا داخل مخزن چیزهایی است که حجم مخزن آب کامل نیست. چون که براساس تعداد کامیون، آب رسیده به فضای سبز را حساب می‌کنند، دقیق مشخص نمی‌شود که چند لیتر آب صرف آبیاری فضای سبز شده است.

کافی ادامه می‌دهد: سرعت حرکت راننده خیلی مهم است. گاهی هم ماشین‌ها کنار خیابان پارک کرده‌اند و اصلا آبی به فضای سبز نمی‌رسد. خاک که خیلی خشک شود، آب جاری می‌شود و نفوذ نمی‌کند در نتیجه آبی به گیاه نمی‌رسد.

گرچه او آبیاری تانکری را قبول ندارد اما برای حل این مساله راهکار هم دارد،خودش می‌گوید مشابه این مساله را در مشهد حل کرده است. مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: در مشهد با قرار دادن یک لوله ۴ اینچی با شیب ۵/۰درصد در عمق ۷۰ سانتی‌متری خاک، آن را مرطوب کردیم. آب از طریق لوله به فضای سبز منتقل می‌شود.‌

 

تنک کردن درختان

ولی‌ا… مظفریان هم به عنوان یک گیاه‌شناس می‌گوید ساعات آبیاری در تهران غلط است، اما او بحث را گسترده‌تر می‌بیند و انتقاداتی را به انتخاب گونه، نحوه کاشت و حتی هرس درختان شهری وارد می‌داند.

این گیاه‌شناس که با حذف یکباره چمن از فضای سبز شهری مخالف است، به جام‌جم می‌گوید: اگر وضعیت درختان و درختچه‌ها را تنک کنیم، بخشی از آبی را که درختان و درختچه‌ها مصرف می‌کنند، می‌توانیم به مساحت کمتری از چمن اختصاص دهیم. به این مفهوم که بخشی از نقاطی را که پشت پرچین است و دیده نمی‌شود، چمن نکاریم.

اگر از او درباره استفاده از کفپوش‌های سبزی که آب کمتری مصرف می‌کنند، سوال کنید، پاسخ می‌دهد: کف‌پوش‌هایی مثل عشقه در آفتاب تهران دوام نمی‌آورد. برخی کف‌پوش‌ها مثل فرانکینیا هم در زمستان رنگ زیبای سبز را نخواهند داشت و تغییر رنگ می‌دهند.

این گیاه‌شناس تراکم درخت در فضای سبز حاشیه خیابان‌های تهران را بیش از اندازه توصیف می‌کند و معتقد است باید با حذف درختان کج و معوج، انتخاب اصلح کنیم و با کاهش تراکم درختان، نیاز به هرس شدید درختان در پاییز را به حداقل برسانیم. به این ترتیب علاوه بر این‌که باعث می‌شویم آب کمتری مصرف شود، فضای سبز مطلوب‌تری خواهیم داشت. درختان شکل و قیافه خود را پیدا می‌کنند و توان تولید اکسیژن در فضای سبز افزایش می‌یابد.

او توضیح می‌دهد: وقتی در فصل پاییز درختان را هرس شدید می‌کنید، در بهار این درختان برای بازسازی خود باید وقت صرف کنند. این بازسازی در بهار هم انرژی بیشتری می‌برد و هم از تولید اکسیژن می‌کاهد. درختانی که شکل و قیافه واقعی دارند، فضای بالیدن به آنها داده شده است و با کاهش نیاز به هرس، هزینه کارگری برای نگهداری آنها کاهش می‌یابد.

 

جست‌وجو برای جایگزین چمن

با توجه به این‌که کاشت چمن در فضای سبز ممنوع شده بهتر است شهرداری به فکر جایگزین برای چمن باشد.

مظفریان در این‌باره می‌گوید:باید از گیاهان فصلی در فضای سبز استفاده کنیم. حال این‌که این گیاهان چقدر می‌توانند جایگزین چمن شوند و چقدر ضرورت دارد که این همه چمن بکاریم، بحث دیگری است. تناسب بین کاشت گونه‌های فصلی و دائمی باید برقرار شود. به‌طوری که چشم نوازی فضای سبز حفظ شود.

او تاکید می‌کند: موافق حذف صددرصد چمن در سطح شهر تهران نیستم. البته چمن را در زیر سطح درختان کاشته‌ایم یا در پشت پرچین‌ها چمن داریم. در صورتی که نباید این‌گونه باشد. ضرورتی ندارد چمن و درخت در کنار هم وجود داشته باشد. تعادل بین چمن و درخت را باید برقرار کنیم. از پرچین‌ها برای نقاطی که در معرض دید نیستند، باید استفاده شود تا به این ترتیب، سطح چمن کاری کاهش یابد.

این گیاه‌شناس همچنین به چمن‌های کم آبی اشاره می‌کند که کشت آن به صرفه جویی در مصرف آب منجر می‌شود. به گفته او چمن‌های قد بلندی به نام «کورتادریا» وجود دارند که نه تنها هرس مداوم نمی‌خواهند بلکه آب کمتری مصرف می‌کنند و به‌صورت کپه‌ای یا توده‌ای و با فاصله کاشته می‌شوند. این چمن سرسبزی لازم را برای زمین موردنظر فضای سبز فراهم می‌کند. همچنین «مَرغ» گیاه دیگری است که می‌تواند با آب کمتر زندگی کند. نیاز به آبیاری، حفاظت، هرس مداوم و بریدن هم نداشته باشد.

او تاکید می‌کند: البته گیاهانی که به‌عنوان پوشش در فضای سبز استفاده می‌شوند باید در عمل چشم‌نوازی هم داشته باشند. چشم نوازی امری نسبی است.

مظفریان می‌گوید: مردم ما هم باید عادت کنند در شرایطی که آب برای خوردن نیست، نمی‌توان آن را صرف چمن‌کاری کرد. پس باید بخشی از چمن را حذف کنیم. البته این حذف باید تدریجی باشد نه این‌که یکباره دستوری بدهیم که هرجا چمن بود، آب ندهیم تا خشک شود. باید چمن را با گیاهان فصلی جایگزین کنیم.

گونه‌های بومی، عناصر فراموش شده در فضای سبز

یکی از اهداف ایجاد فضای سبز، تلطیف درجه حرارت هواست. هر گونه‌ای که در فضای سبز به‌کار گرفته می‌شود، با شرایط منطقه همخوانی بیشتری داشته باشد، دستیابی به اهداف تعریف شده برای آنجا با صرف هزینه‌های کمتری امکان‌پذیر می‌شود. استفاده از گونه‌های بومی، نیاز به مصرف آب را کاهش می‌دهد اما همواره در فضای سبز شهری از گونه‌های غیربومی استفاده می‌شود. دلایل متعددی برای تمایل طراحان منظره به استفاده از گونه‌های غیربومی مثل چمن، اکالیپتوس و… ذکر می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که ارچه در دانشگاه‌ها بر اهمیت استفاده از گونه‌های بومی در طراحی منظر تاکید می‌شود اما به‌دلیل نبود زیرساخت‌ها، استفاده از گونه بومی در فضای سبز توسط دانش آموختگان دانشگاه‌ها به فراموشی سپرده می‌شود.

هیچ منبع علمی برای معرفی اثرات زیبایی‌شناختی گونه‌های بومی وجود ندارد و از سوی دیگر در بازار هم این‌گونه‌ها که متناسب با شرایط آب و هوایی ایران هستند، تکثیر انبوه نشده‌اند.

بنابراین حتی اگر یک مهندس فضای سبز قصد داشته باشد از گونه‌های بومی استفاده کند، به‌دلیل نبود نهال درختان و درختچه‌های بومی در بازار، از این کار منصرف می‌شود. حضور گونه‌های غیربومی در فضای سبز تبعات مختلفی نظیر بروز انواع آلرژی‌ها، مصرف بیشتر آب و… را به همراه خواهد داشت.

آلرژی زایی فضای سبز

یکی از مشکلات ناشی از فضای سبز شهری ایجاد آلرژی توسط برخی گیاهانی است که در طراحی پارک‌ها از آنها استفاده می‌شود. این گیاهان موجب ایجاد و تشدید حساسیت در جامعه می‌شود. در حال حاضر آلرژی به طور متوسط ۱۵ درصد جمعیت جهان(در حدود ۵۰۰ میلیون نفر) را تحت تاثیر قرار داده است و در ایران ۲۰درصد یعنی حدود ۱۴ میلیون نفر مبتلا به آلرژی هستند. با توجه به مساله مهم آلرژی که در جوامع بشری با آن روبه‌رو هستیم و هر ساله آمار مبتلایان به این بیماری در حال افزایش است، توجه به کشت‌گونه‌های غیرآلرژی‌زا در فضای سبز از ضرورت‌های اصلی این حوزه به‌شمار می‌رود. این مساله هزینه‌های هنگفتی بر اقتصاد جامعه و خانواده تحمیل می‌کند. طراحان فضای سبز با شناسایی گیاهان آلرژی‌زا و حذف آن از فضای سبز، میزان شیوع به آلرژی را در جامع کاهش می‌دهند. کنوکارپوس از جمله گونه‌های کشت شده در فضای سبز جنوب ایران است که باعث بروز تنگی نفس در بخش زیادی از مردم این منطقه شد. این روزها برای کاهش مراجعه به مراکز درمانی، شهردار‌ی‌های استان‌های جنوبی کشور قصد دارند بخشی از درختان به کار رفته در فضای سبز را حذف کنند تا مشکل تنفسی مردم جنوب برطرف شود. درخت عرعر هم که در فضای سبز تهران به کار گرفته شده، عامل بروز آلرژی در مردم معرفی شده است.

لیلا مرگن

درخت کُشی

عکس یادگاری دو نوجوان با درختی شعله‌ور؛ این تصویری بود که خیلی زود فضای مجازی را پر کرد و ‌این زخم کهنه را تازه کرد که حفظ محیط زیست برای بسیاری از مدیران و شهروندان هنوز اهمیت ‌ندارد که اگر غیر از این بود با‌ وجود قوانینی که از منابع طبیعی کشور به شکل مشخص دفاع می‌کند، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد با‌ درختان شعله‌ور عکس یادگاری بگیرد یا به بهانه توسعه‌ دستور قلع و قمع درختان را صادر کند.
انتشار این تصاویر واکنش هنرمندانی همچون پرویز پرستویی و رضا کیانیان را برانگیخت به طوری که آنها در فضای مجازی خواستار برخورد قاطع با متخلفان شدند اما قانون برای حفظ محیط‌ زیست به سخره گرفته شده و این مساله‌ای است که به نابودی محیط‌زیست کشور دامن زده؛ زیرا با وجود قوانین روشنی مانند اصل 50 قانون اساسی، ماده 675 قانون مجازات اسلامی و ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها، قانون‌شکنان آن‌قدر راحت تبر به ریشه درختان نمی‌زدند.

خون‌بهای ارزان

وقتی پای قوانین برای حفظ درختان به میان می‌آید کارشناسان نظرات متفاوتی دارند؛ برخی می‌گویند به اندازه کافی قانون در این باره وجود دارد برخی نیز می‌گویند قوانین باید بازنگری شود.

اما مساله‌ای که خیلی از مسئولان از گفتن آن ابا دارند این است که قانون جریمه مناسبی برای قطع درختان در نظر نگرفته،چون براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها جریمه‌ای که برای قطع هر مترمکعب چوب جنگلی درنظر گرفته شده بین 200 تا 500 هزار تومان است (بسته به نوع درخت) اما قاچاقچیان هر متر مکعب چوب را حدود یک میلیون تومان می‌فروشند و به همین دلیل نباید انتظار داشت قاچاقچیان یا تخریب کنندگان جنگل از قانون ترسی داشته باشند.

این درحالی است که قوانین دیگری نیز در حمایت از درختان وجود دارد که اگر بدرستی اجرا شوند می‌توان به حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مساله دیگر عملکرد نامناسب دولت و شهرداری‌هاست، زیرا طرح‌های توسعه هر سال بیش از آتش‌سوزی جنگل‌ها به قلع و قمع درختان می‌انجامد (برآورد می‌شود هر سال دست کم دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار شود) و این درحالی است که در شهرهای کوچک و بزرگ نیز به بهانه‌های مختلف باغ‌ها را می‌خشکانند تا جا برای ساخت آسمانخراش‌ها فراهم شود.

بنابراین تا زمانی که دولت ثابت نکند حفظ درختان برایش در اولویت قرار دارد، انتظار نمی‌رود مردم عادی نیز برای حفظ منابع طبیعی سنگ تمام بگذارند.

غسل درختان با قانون

براساس ماده 675 قانون مجازات اسلامی نیز قانونگذار برای هرکس که عمدا ‌جنگل را آتش بزند‌ دو تا پنج سال حبس در نظر گرفته است.

قاضی کرامت بلاغی با اشاره به این قانون درباره این‌که آیا آتش روشن کردن پای درخت، آتش زدن عمدی جنگل محسوب می‌شود یا نه؟ به جام‌جم توضیح می‌دهد: برای نمونه تصویری که اخیرا از دو نوجوان متخلف در فضای مجازی منتشر شده نشان می‌دهد متخلفان عمل آتش زدن را انجام داده‌اند، زیرا در اثر عمل آنها ممکن است یک یا چند اصله درخت آتش بگیرد.این در حالی است که دادگاه می‌تواند با توجه به شرایط و نیت متهمان برای آنها تخفیف در نظر بگیرد.

آن‌طور که قاضی بلاغی می‌گوید حتی پرت کردن عمدی ته سیگار روشن در جنگل نیز چنین تعریفی دارد، چون در عرصه‌های جنگلی تابلوهایی قرار داده شده که نسبت به آتش گرفتن جنگل و درختان هشدار می‌دهد. در این بین اگر شخص‌ اثبات کند که عمدا این‌کار را انجام نداده است نیز براساس قانون باید خسارت مالی پرداخت کند.

دهن کجی به قانون

گرفتن عکس یادگاری هنگام تخلف نیز به نوعی دهن کجی به قانون است، زیرا به نظر می‌رسد متخلفان خواسته اند به این شکل شهرتی کاذب به دست آورده و دیگران را نیز تشویق به تخریب محیط‌زیست کنند. به همین دلیل انتظار می‌رود‌ برای آنها مجازات مناسبی در نظر گرفته شود.

افزون براین ‌چون ‌در جامعه ما چنین رفتار‌های زشتی خیلی زود اشاعه پیدا می‌کند، زشت بودن عمل را نیز هنگام صدور حکم باید در نظر گرفت.

بلاغی معتقد است برای حفظ جنگل و درختان قوانین مناسبی وجود دارد و اگر قرار است مجازات جایگزین برای این متخلفان در نظر گرفته شود باید در فرصت مناسبی به درختکاری و حفاظت از محیط زیست گمارده شوند؛ به شکلی که برای دادگاه ثابت شود در این زمینه تلاش کرده‌اند.

در انتظار حکم مناسب

دو متهم نوجوانی که با درخت شعله‌ور عکس یادگاری گرفته‌اند در استان مازندران شناسایی و دستگیر شده‌اند و در اختیار مقام قضایی قرار دارند تا حکم مناسبی برای آنها صادر شود.

سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز با تائید خبر دستگیری متخلفان در گفت‌وگو با جام‌جم به قوانینی اشاره می‌کند که برای حفظ درختان در نظر گرفته شده است.

آن‌طور که او می‌گوید، براساس ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع هر شخصی که مبادرت به آتش زدن درختان جنگلی کند به سه تا 12 ماه حبس محکوم می‌شود و متخلفان برای قطع هر اصله درخت نیز باید جریمه و خسارت پرداخت کنند.

تخریب علنی و بدون ترس منابع طبیعی کشور نشان می‌دهد برنامه‌های مسئولان برای حفظ محیط‌زیست کشور راه به‌ جایی نبرده و بهتر است با اصلاح برنامه‌های خود به شهروندان ثابت کنند حفظ محیط‌زیست برایشان واقعا مهم است تا به این شکل ‌آتشی که به جان محیط زیست افتاده دست‌کم اندکی فروکش کند.

مهدی‌ آیینی

تنور غفلت از درختان گرم است

تنور و نانشان از آتش هیزم گرم است. غذایشان را روی آتش می‌پزند، چایشان را روی زغال دم کنند و آب لازم برای استحمام را روی شعله‌های هیزم گرم می‌کنند؛ این حکایت عشایر و روستاییان حاشیه هامون و خیلی از مناطق جنگلی کشورمان است که به ناچار از پوشش گیاهی منطقه به عنوان سوخت استفاده می‌کنند، پوششی که اگر با روند کنونی به هیزم و خاکستر بدل شود، در آینده نزدیک محیط زیست منطقه را نابود و شرایط زندگی را برای ساکنان این مناطق دشوارتر می‌کند، زیرا آتشی که به جان بوته یا درختچه‌ها می‌افتد، تیر خلاصی است به پوشش گیاهی منطقه؛‌ تیری که بند را از پای غول ریزگردها باز می‌کند، غولی که دوشادوش باد کیلومترها سفر می‌کند و زندگی را به کام شهروندان شهرهای کوچک و بزرگ، تلخ. در سومين روز از هفته منابع طبیعی که به‌نام منابع طبیعی، جنگلبان، حفاظت و قانون نام‌گذاری شده است، قسمتی از رنج ساکنان مناطق محروم هامون را که با مرگ درختان گره خورده، روایت می‌کنیم.
با دست‌های پینه‌بسته‌اش، شاخه درخت را خم می‌کند و بعد با تیشه‌ای که به دست دارد، آنقدر ضربه می‌زند تا شاخه قطع شود. زخم دست‌هایش را نشان می‌دهد. می‌گوید اینها نشانه‌های فقر است، فقری که باعث شده او و هم روستایی‌هایش برای برآورده کردن نیاز اولیه‌شان کمر به قطع درختان ببندند. زن میانسال هرازگاهی سرفه می‌کند، سرفه‌هایی که به قول خودش بوی دود می‌دهد. از این گله می‌کند که خود و خانواده‌اش در تابستان و زمستان باید دود آتش بخاری یا تنور را تحمل کنند.

جمع‌آوری هیزم، بخشی از وظایف بیشتر زنان عشایر یا روستایی حاشیه تالاب هامون است. آنها برای جمع‌آوری هیزم هر روز شال و کلاه می‌کنند و چند کیلومتر را در گرمای طاقت‌فرسا و توفان شن منطقه پیاده پشت‌سر می‌گذارند، زیرا اگر نتوانند هیزم مورد نیازشان را پیدا کنند برای پخت و پز، حمام و شستن لباس خانواده‌شان با مشکل روبه‌رو می‌شوند. این حکایت ساکنان مناطق محرومی مانند روستای گزانگوری زابل است که مردمانش تنها به سوخت هیزم دسترسی دارند.

هشدارهای خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها نیز گواهی است بر این حقیقت تلخ که زمینه را برای از بین رفتن پوشش گیاهی کشور مهیا کرده است. او تاکید می‌کند: هر سال در کشورمان 8 میلیون مترمکعب هیزم و 600 هزار مترمکعب بوته مصرف می‌شود. از گفته‌های جلالی می‌توان به این حقیقت پی برد که سوخت‌رسانی به ساکنان مناطق محروم به فراموشی سپرده شده و آنها برای تامین نیازهای خود کمر به قتل پوشش گیاهی منطقه‌شان می‌بندند؛ اقدامی که در نهایت به زیان تمام انسان‌ها تمام خواهد شد، زیرا با این که کشورمان از منابع قابل توجه نفت و گاز برخوردار است، ساکنان مناطق محروم با تبدیل کردن درختان به هیزم به گسترش مناطق بیابانی دامن می‌زنند.

مصائب جمع‌آوری هیزم

حلیمه یکی از مادرانی است که در روستای گزانگوری زندگی می‌کند. او به همراه یکی از دخترهایش هر روز برای جمع‌آوری هیزم به مناطق حاشیه‌ای روستایش می‌رود. حلیمه ناچار است، برای پخت نان یا گرم کردن آب برای حمام یا شستن لباس اعضای خانواده هیزم جمع‌آوری کند. برای همین هر روز بخشی از شاخه‌های درختچه‌های گز یا تاق را قطع می‌کند.

او دراین باره توضیح می‌دهد: زندگی ساکنان روستا بدون هیزم امکان‌پذیر نیست، زیرا از آتش چوب گز و تاق است که تنور ما گرم می‌شود و می‌توانیم نان بپزیم. حلیمه می‌گوید او و دیگر زنان و دختران روستا باید برای جمع‌آوری هیزم، مسافتی تا حدود چهار کیلومتر را پشت‌سر بگذارند و ممکن است هنگام جمع‌آوری هیزم برای آنها حوادث زیادی اتفاق بیفتد. مشکل خانواده‌هایی که در مناطق محروم زندگی می‌کنند، فقط جمع‌آوری هیزم نیست، زیرا درست کردن آتش نیز سختی‌های خود را دارد. این را از آثار سوختگی‌هایی که روی دست زنان روستایی جا خوش کرده یا آثار دودی که در و دیوار اتاق‌های آنها را رایگان رنگ سیاه زده، می‌توان فهمید.

تنور گازی، آبگرمکن خورشیدی

چنانچه مصرف هیزم از سوی روستاییان و عشایر بدرستی مدیریت نشود، این مساله به مشکلات زیست محیطی کشور دامن می‌زند، زیرا با توجه به کمبود آب و سختی جنگلکاری در مناطق بیابانی می‌توان پیش‌بینی کرد، با از بین رفتن پوشش گیاهی این منطقه، ساکنان آن ناگزیر به کوچ خواهند، شد زیرا حدود 17 سال از زمانی که هامون خشک شده می‌گذرد و دراین مدت، اگر شرایط زندگی برای ساکنان منطقه قدری قابل تحمل باقی مانده، باید آن را به پای اندک پوشش گیاهی منطقه گذاشت که نمی‌گذارد همه چیز زیر توفان شن مدفون شود.

به نظر می‌رسد، برای کاهش مصرف سوخت هیزمی، مسئولان باید زمینه را برای دسترسی راحت روستاییان و عشایر به سوخت‌های نو فراهم کنند، زیرا با توجه به محل زندگی این افراد می‌توان استفاده از انرژی خورشیدی را جایگزین مصرف هیزم کرد.

برای رسیدن به این هدف نیز مدتی است، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور تلاش‌هایی را دنبال می‌کند. برای نمونه آنها بین روستاییان و عشایر، تنور گازی یا آبگرمکن خورشیدی توزیع می‌کنند، اما باید یادآور شد، سازمان جنگل‌ها به تنهایی از پس این نیاز روستاییان و عشایر بر نمی‌آید و در واقع، وزارتخانه و سازمان‌های مسئول دیگری مانند نفت یا محیط زیست باید احساس مسئولیت کنند و برای جبران این کاستی‌ها قدم بردارند.

رئیس سازمان جنگل‌ها درباره میزان توزیع آبگرمکن و تنور گازی در منطقه سیستان اظهار می‌کند: 80 آبگرمکن خورشیدی و 230 تنور گازی را میان ساکنان مناطق حاشیه‌ای هامون توزیع کرده‌ایم.

این در حالی است که باید یادآور شد، این تعداد آبگرمکن خورشیدی و تنور گازی نیاز بومیان منطقه را برآورده نمی‌کند و آنها ناچارند برای سایر نیازهای خود از سوخت هیزمی استفاده کنند.

تامین سوخت آسان نیست

برای نجات پوشش گیاهی و تامین نیاز بومیان مناطقی مانند روستاهای حاشیه هامون باید نکات زیادی را در نظر گرفت، زیرا اگر ساکنان منطقه براحتی نتوانند به سوخت‌های جایگزینی مانند گاز و نفت دسترسی پیدا کنند، ترجیح خواهند داد نیاز خود را با قطع درختان برآورده کنند.

برای ساماندهی این مساله که کشور را تهدید می‌کند، وزارت نفت نیز باید به وظیفه‌اش عمل کند، زیرا فعالیت وزارت نفت هنگام استخراج نفت و انتقال آن به وسیله خطوط لوله، سبب تخریب محیط‌زیست کشور می‌شود، به همین خاطر، بهتر است این وزارتخانه با پوشش مناطق محروم و تسهیل استفاده از انرژی‌هایی مانند نفت و گاز برای ساکنان این مناطق، اندکی به حفظ محیط زیست کشور کمک کند.

عبدالحمید، یکی دیگر از ساکنان روستای گزانگوری یادآور می‌شود: تاکنون 23 تنور گازی به ساکنان این روستا تحویل داده شده و حدود 15 خانوار نیز نتوانسته‌اند تنورهای گازی را تهیه کنند، زیرا تابعیت ایرانی آنها تائید نشده است.

به گفته او قرار شده فقط به خانواده‌هایی که در روستا به طور ثابت ساکن هستند، تنور گازی داده شود.

عبدالحمید ادامه می‌دهد: اینجا به برق دسترسی داریم، اما اغلب هوا توفانی است و هر وقت توفان بیاید، برق نیز قطع می‌شود.

این در حالی است که باید تاکید کرد تامین سوخت تنها مشکل اهالی چنین مناطقی نیست، زیرا آنها برای تامین آب نیز با مشکل روبه‌رو هستند، یکی از عشایر منطقه به نام شهدادی می‌گوید: در دل بیابان برای تامین آب مورد نیاز دام‌هایمان مشکل داریم و باید هر چند روز یکبار خودرو اجاره کنیم تا بتوانیم آب مورد نیازمان را در کنار چادرهایمان ذخیره کنیم. برای حمام کردن در مناطقی که ما چادر می‌زنیم چاره‌ای باقی نمی‌ماند جز استفاده از هیزم.

مرگ ماهانه 3200 درختچه

براساس برآوردهایی که سازمان جنگل‌ها انجام داده، اطراف دریاچه خشکیده هامون حدود 2000 خانواده عشایر زندگی می‌کنند که برای تامین سوخت مورد نیازشان هر ماه حدود 3200 درختچه را به هیزم تبدیل می‌کنند و چنانچه این روند ادامه پیدا کند، خیلی زود تمام اراضی این منطقه به کانون ریزگردها بدل می‌شود.

عوض سندگل اکبری، یکی دیگر از ساکنان روستای گز انگوری است. او درباره این که خانواده‌های روستایی چقدر از هیزم استفاده می‌کنند، می‌گوید: برای پخت نان هر خانواده به طور میانگین باید حدود 40 کیلوگرم هیزم مصرف کند تا تنورش آنقدر داغ شود که بشود نان پخت. برای گرم کردن آب حمام و شستن لباس نیز به همین مقدار هیزم نیاز است. به گفته مرد روستایی در روستای آنها حدود 50 خانواده زندگی می‌کنند. بنابراین اگر میانگین مصرف هر خانوار دست‌کم روزانه 50 کیلوگرم هیزم باشد، در این روستا هر روز 2500 کیلو و هر ماه 75 هزار کیلوگرم هیزم مصرف می‌شود.

مهدی آیینی

طرح‌های عمرانی بلای جان جنگل

عملیات عمرانی و آتش‌سوزی را باید عامل اصلی مرگ جنگل‌های کشور دانست، زیرا براساس آماری که سازمان جنگل‌ها منتشر کرده، در 9 ماهه امسال حدود 17 هزار هکتار از جنگل‌های کشور به‌دلیل انواع عملیات عمرانی از بین رفته و این در حالی است که تعداد درختان در هر هکتار از این اراضی دست‌کم 150 اصله برآورد می‌شود، بنابراین می‌توان گفت در این مدت دو میلیون و 550 هزار اصله درخت از بین رفته است.

 دیروز نشست خبری خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری به مناسبت هفته منابع طبیعی برگزار شد. او در این نشست از عملیات عمرانی و آتش‌سوزی به‌عنوان عوامل اصلی تهدیدکننده جنگل‌های کشور یاد کرد.

به گفته جلالی، در 11 ماهه سال گذشته 5967 هکتار از جنگل‌های کشور آتش گرفت، اما در مدت مشابه امسال این آمار به 4205 هکتار رسیده یعنی آتش‌سوزی 30 درصد نسبت به سال گذشته خسارت کمتری به جنگل‌های کشور وارد کرده است.

رئیس سازمان جنگل‌ها با اشاره به این‌که میزان آتش‌سوزی در جنگل و مرتع نسبت به سال گذشته کاهش داشته، اظهار کرد: سال گذشته 18 هزار و840 هکتار از این اراضی دچار آتش‌سوزی شد، اما امسال در 18 هزار و 471 هکتار از مراتع و جنگل‌های کشور آتش‌سوزی داشتیم، از این‌رو این آمار نسبت به سال گذشته 2درصد کاهش داشته است.

این در حالی است که با توجه به گفته‌های رئیس سازمان جنگل‌ها باید هشدار داد که یکصد میلیون هکتار از اراضی کشور تحت‌تاثیر بیابانزایی است، بنابراین باید برای حفظ منابع طبیعی کشور اقدامات موثرتری انجام داد.

افزون بر این براساس قانون، اجرای طرح‌های عمرانی در عرصه‌های منابع طبیعی کشور نیاز به ارزیابی زیست‌محیطی دارد به همین دلیل با توجه به تخریب گسترده منابع طبیعی به‌خاطر ساخت سد یا انتقال خطوط لوله انرژی کارشناسان معتقدند این مهم در کشور جدی گرفته نمی‌شود.

عمران با ويراني جنگل

بسیاری از سازمان‌ها و وزارتخانه‌هایی که برای پیشبرد طرح‌های خود به تخریب جنگل دست می‌زنند، ادعا می‌کنند با کاشت جنگل‌های دست کاشت خسارت وارد شده به منابع طبیعی کشور را جبران می‌کنند، اما کارشناسان تاکید می‌کنند جنگل اکوسیستمی است که طی صدها سال بوجود می‌آید و با کاشت جنگل‌های دست کاشت نمی‌توان چنین خسارت‌هایی را جبران کرد.

مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها نیز دیروز در این نشست خبری درباره خسارتی که طرح‌های عمرانی به محیط‌زیست کشور وارد می‌کند، عنوان کرد: آمارها در این خصوص متغیر است، زیرا از سالی 50 هزار هکتار تا 300 هزار هکتار نیز گزارش شده است. او درباره این‌که امسال طرح‌های عمرانی چه آسیبی به منابع طبیعی زده، یادآور شد: امسال حدود 195 هزار هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی از طرح‌های عمرانی نظیر دکل برق و خطوط لوله تخریب شد.

به گفته منصور، در این میان طرح‌های عمرانی سبب آسیب‌دیدن 17 هزار هکتار از عرصه‌های جنگلی کشور شده است.

با توجه به اظهارنظر کارشناسان و آمارهایی که مدیران سازمان جنگل‌ها ارائه می‌کنند، می‌توان نتیجه گرفت محیط‌زیست کشور در شرایط شکننده‌ای قرار دارد و چنانچه مسئولان بر اجرای طرح‌های فاقد ارزیابی‌های زیست‌محیطی پافشاری کنند، روند تخریب جنگل‌های کشور سرعت بیشتری خواهد گرفت.

 

 

درخواب شهرداري درختان کابوس تبر مي بينند

150 اصله درخت قطع شد، آن هم درست در نقطه‌ای که براساس قانون هیچ‌کس حق ساخت و ساز ندارد.

این حکایت درختان پارکی محلی در منطقه فرمانیه تهران است که به گواه قدیمی های منطقه از حدود 20 سال پیش به روشنایی و سیستم آبرسانی نیز مجهز شده بود و مردم از آن استفاده می کردند، اما به یکباره لودرها به این منطقه وارد شده و درختان و تجهیزات این پارک محلی که حکم اموال بیت المال را دارد، نابود کرد، زیرا زمانی که شهرداری منطقه باید سفت و سخت پای این درختان می ایستاد، به وظیفه اش درست عمل نکرده و اکنون کار به جایی رسیده که باید شاهد قطع شدن ریه های شهر به دست عده ای سودجو باشیم.

به گفته رییس کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران حول و حوش سال 84 بساز بفروشی این زمین را از ستاد اجرایی فرمان حضرت امام می خرد.

نکته اینجاست که آن زمان شهرداری باید وارد عمل می شد و نمی گذاشت این زمین که حدود 1500 مترمربع وسعت دارد از تصرفش خارج شده و کار به اینجا برسد.

این در حالی است که به گفته کارشناسان، اکنون نیز امکان ساخت و ساز در این زمین وجود ندارد، زیرا این قطعه در پهنه فضای سبز که به «جی11» معروف است، قرار گرفته و تحت هیچ شرایطی شهرداری نمی تواند در آن اجازه ساخت و ساز بدهد.

رییس کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران درباره این که چه شخصی به مالک زمین اجازه قطع درختان را داده، گفته، مالک زمین می گوید قانونا اجازه چنین کاری را دارد به همین دلیل باید بررسی بیشتری انجام داد و ما به قوه قضاییه شکایت می کنیم.

نکته دیگری که در این میان می توان به آن اشاره کرد، این است که بجز کمیسیون ماده 7 هیچ مقام و شخصی نمی تواند، دستور قطع درختان را صادر کند.

این در حالی است که در روزگاری که انگیزه های اقتصادی سبب شده عده ای فرصت طلب به دنبال قطع درختان باشند، شهرداری برای جبران باید از مالک این زمین شکایت کند، زیرا براساس قانون چنانچه شخصی عمدا درختان را در ملک خود قطع کند، می توان زمین او را به نفع مردم شهر و شهرداری مصادره کرد، هر چند چنین حکمی تاکنون در تهران اجرا نشده، اما امید است شهرداری با پیگیری این پرونده نشان دهد از حقوق مردم دفاع می کند.

افزون بر این مسئولان کشور نیز باید به فکر اصلاح برخی از قوانین و آیین نامه های اجرایی باشند، زیرا قوانین باید به شکلی تنظیم شود که مردم علاقه مند به کاشت درخت شده و تصور نکنند که درخت خطری برای منافع آنهاست.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا