گفت و گو با با مدیرکل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست درباره همه خسارتهایی که سیل به خاک زده است
خسارتهای مادی سیل آنقدر بزرگ است، بیخانمانی مردم آنقدر دلخراش است و نجات یافتن از محاصره آب آنقدر مهم است که چشممان یک چیز را نمیبیند، خاک را. گل و لای پاشیده به شهرها و به گل نشستن خانهها را میبینیم، ولی این را که این گل و لای همان خاک آب خورده است را نه. میبینیم که سیل بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان به ما خسارت زده، تکرار میکنیم که زیرساختهای گاز لرستان ۵۰ میلیارد تومان آسیب خورده، واگویه میکنیم کهای وای خسارت ۱۶۰۰ میلیاردی سیل به کشاورزی گلستان و صدمه ۱۲هزار کیلومتری جادههای کشور و برباد رفتن هزار مدرسه ایران، ولی نمیگوییم ای وای از این خاک و وای ازحکایتی که بر آن رفته است. ما فقط میگوییم زیرساخت و لولههای آب و گاز و رشتههای برق و جاده، فقط میگوییم خانههای مردم، وسایل زندگی و دار و ندارشان، اما نمیگوییم از دانههای ریز و ارزشمند خاک که اگر نباشند راه و آب و برق هم به هیچ دردی نمیخورد. البته عدهای که دلسوزند حساب و کتابی سرانگشتی کردهاند، دلار ۱۴ هزارتومانی را ملاک قرار دادهاند و حداقل را گذاشتهاند فرسایش ۵۰۰ میلیون تن خاک در سیل اخیر و آن وقت قیمت جهانی خاک را که برای هر تن ۲۸ دلار است درآن ضرب کرده اند و رسیده اند به این که سیل به خاک ایران بیش از هر جای دیگرش خسارت زده، خسارتی بیش از۱۸۰ هزارمیلیارد تومان. ماجرای بی پایان فرسایش خاک درکشورمان داستان کشدار و پرآب چشمی است، ماجرایی که سریع و موذی هر روز اتفاق میافتد ولی کمتر کسی است که حتی به خاک زیرپایش نگاه بیندازد و به نابودی این بستر حیات فکر کند. درباره همه این گرفتاریها و به بهانه خسارتهای خاموش سیل به خاک کشور با علی مریدی، مدیرکل دفتر آب وخاک سازمان حفاظت محیط زیست گفتوگو کردهایم، با او که راوی همه غفلتها و بیتوجهیهایی است که درحق خاک روا داشته میشود.
گل و لایی که این روزها از خانههای مردم در مناطق سیلزده بیرون کشیده میشود خاک باارزشی است که از بالادست شسته شده و به شهرها و روستاها رسیده. آیا برآوردی از میزان خسارتی که سیل به خاک وارد آورده دارید؟
اول بگویم که مقوله خاک در کشور ما بسیار مظلوم است و از میان سه المان اصلی حیات شامل آب، هوا و خاک این خاک است که بیش از همه مورد بیتوجهی قرار گرفته و حتی قانون مربوط به صیانت از آن اخیرا در مجلس تصویب شده که هنوز نیز ابلاغ نشده است. اما در مورد سیل اخیر باید بگویم که در سیلابها اولین و مهمترین چیزی که خسارت میبیند خاک است. گل و لایی که همراه سیلاب میبینیم در واقع همان خاک باارزش است که اتفاقا بیشترین خسارت سیل نیز به واسطه وجود همین گل و لای ایجاد میشود. این گل و لای، خاکی است که میتوانستیم در منطقه با آن کشاورزی کنیم و خاکی است که در مراتع میتوانست بستر چرای دام و احشام باشد ولی چون آن را بهدرستی حفاظت نکردهایم، هم آن را در منطقه از دست دادهایم و هم در بیرون از منطقه باعث ایجاد خسارتهای بزرگ شده است.
به این ترتیب اولین خسارت سیل بحث فرسایش خاک است. وقتی خاک از بین رفت باعث میشود امنیت غذاییمان دچار مخاطره شود و به مرور با از دست دادن خاک کشاورزی و دامداری کاهش یابد و در نتیجه از نظر اجتماعی، مهاجرتها و کوچهای گسترده به علت از بین رفتن کشت بهویژه دیم اتفاق بیفتد.
خسارت بعدی سیل به خاک موضوع آلوده شدن آن است که بیشتر در پاییندست اتفاق میافتد. یکی از موضوعاتی که اکنون درباره آن بهخصوص در خوزستان و گلستان نگرانی داریم همین آلودگیهاست که براثر سیلاب شدید شسته و حمل شده و به مرور در داخل خاک و آب تهنشین میشود. این آلودگیها شامل کودها، سموم، فاضلاب و آلودگیهای نفتی است.
پس در واقع گل و لای جمع شده در پاییندست محل تجمع مواد مضر است!
بله، این آلودگیها در گل و لای جمع میشود و در آن باقی میماند چون آلودگیها در رسوبات ترسیب میشوند. وقتی آب این گل و لای تبخیر شود آلودگیهایش به جا میماند و این به جاماندگی میتواند در هرجایی بروز کند ازجمله در تالابها. یکی دیگر از بحثهای اصلی در مورد سیلاب که تجارب جهانی نیز آن را تایید میکند این است که گل و لای ناشی از سیلاب وقتی خشک شود میتواند منشا ریزگرد باشد درحالی که نگاه همگانی در کشور این است که به علت بارندگیهای اخیر جایی مثل خوزستان از شر ریزگردها نجات خواهد یافت.
پس هشدارهای این روزهای کارشناسان درباره شکلگیری منشا جدید ریزگرد در کشور هم درست و هم جدی است.
بله، کاملا. همواره یکی از سرچشمههای تولید ریزگرد در کشورما تالابهای خشکیده بودهاند، پس وقتی رسوبات سیل اخیرنیزخشک شوند چه در تالابها جمع شده باشند وچه در جاهایی که به صورت غیراصولی دپو شده باشند، میتوانند منشا جدید تولید ریزگرد در کشور باشند.
شما گفتید گل و لای حاصل از سیلاب آلوده به مواد مضری همچون کود و سم کشاورزی است. معنی این جمله این است که این رسوبات دیگر قابل استفاده نبوده و این حجم عظیم از خاک شسته شده را باید از دست رفته دانست؟
قابل استفاده بودن یا نبودن این خاک باید تجزیه و تحلیل شود. اگر رسوبی منشا طبیعی داشته باشد برای کشاورزی خیر و برکت است چون حاوی مواد مغذی است و باعث رشد و نمو بهتر گیاهان میشود اما اگر آلودگیها غیر از این باشد مثلا آلودگی نفتی یا سموم، این خاک قطعا مضر است.
معمولا بعد از وقوع سیلابها در کشور این پایش روی رسوبات انجام میشود تا خاک مفید از خاک مضر متمایز شود؟
نه متاسفانه. پایش یکی از بحثهایی است که در کشور ما به دلیل محدودیتهای بودجهای و امکاناتی بسیار مغفول مانده وبحث پایش و بررسی بعد از سیلاب مورد توجه قرار نمیگیرد. البته پایش خاک در حالت عادی نیز به صورت منظم و سازمانیافته انجام نمیشود.
میگویند از خاکی که سطح زمین را پوشانده نهایتا۲۰ سانتیمتر اولش مرغوب و قابل کشت است. آیا این رقم درست است؟
این عدد درجاهای مختلف کمی متفاوت است چون خاصیت، بافت و نفوذپذیری خاک درمناطق مختلف متفاوت است. اما این عدد در ارتفاعات درست است چون در این نقاط خاک خیلی کم است و بیشتر با سنگ و مصالح درشت گونه روبهرو هستیم و میبینید که این خاک باارزش را هم چطور راحت و ساده از دست میدهیم.
منظورتان از ارتفاعات جنگلها هم هست؟
منظورم جنگل، مرتع و کوهستان است. شک نداریم که یکی از عوامل مهم تولید سیلاب از بین رفتن جنگلهاست. چه درگلستان که گرفتار جنگلتراشی است و چه زاگرس که دچار انواع بیماری درختان و ضعف در صیانت و در نتیجه تخریب است.
میتوانیم بگوییم با سیل اخیر حاصلخیزی جنگلها و مراتع کاهش یافته است؟
به صورت کلی میتوانیم این را بگوییم ولی اینکه این کاهش با چه درصدی و در کدام نقاط اتفاق افتاده نیاز به مطالعه و پایش دارد. ولی آنچه میتوان به طور قطع در مورد آن حرف زد این است که حجم زیادی از خاک حاصلخیز کشور که در استانهای لرستان و کرمانشاه است و منشایی است برای مراتع و کشت و کار از بین رفته و این خاک آمده است در خانههای مردم.
پس میتوانیم بگوییم بعد از سیل اخیر جنگلهای زاگرس و هیرکانی و مراتع آن خطه ضعیفتر شده و روند تخریبشان تندتر میشود؟
احتمالش هست، ولی به طور گسترده ممکن است رخ ندهد. اما در بحث سیل موضوع مهم این است که ریشه درختها از خاک بیرون میزند و به مرور خشک میشود. پس از این منظر میتوانیم بگوییم تخریب مراتع و جنگلها تشدید شود به ویژه این که سیل خاک سطحی، بذرهایی که درون خاک بوده و حتی گردهافشانیهایی که شده را میشوید و با خود میبرد. البته همه این موضوعات چون تاکنون به طور دقیق و علمی مطالعه نشده درحد بحث وگفتهای کارشناسی محدود مانده.
رسوبات جمع شده در پاییندست را نمیشود دوباره به بالادست یعنی به مراتع و جنگلها منتقل
کرد؟
این کار در مقیاسهای کوچک و گاه در حد چند هکتار انجام میشود، ولی چون در حوزه جنگل و مرتع مقیاس تخریب و فرسایش خاک بالاست و نیازبه تجهیزات و سرمایههای مادی زیادی دارد انتقال رسوبات از نظر اقتصادی و اجرایی و مقرون بهصرفه نیست.
آمار فرسایش خاک در کشورمان بالاخره چقدر است؟ چون آمارهای ضد و نقیضی در این باره وجود دارد؟
آمار سازمان جنگلها و مراتع میگوید ۱۶ تن به ازای هرهکتار یعنی حدود دو میلیارد تن فرسایش در طول سال.
مریم خباز