آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیوان آزاری

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیوان آزاری

اشتراک به خبردهی

حیوان کالا نیست

امیر سبزی

امیر سبزی

بدیهی است که جامعه نگهدارنده از حیوانات خانگی در ایران خیلی آگاهی کمی نسبت به حقوق حیوانات دارند، مادامی که ما حیوان را به مثابه یک کالا نگاه کنیم اتفاقات بسیار دردناکی می‌افتد از جمله اینکه ممکن است از حیوانات بهره‌کشی کنیم، در نگهداری از حیوانات قصور می‌کنیم، به عنوان یک ابزار درمانی به حیوان نگاه می‌کنیم و اتفاق‌های مشابه دیگر. چیزی که به عنوان حیوان همدم یا آن چه که به عنوان «پت» شناخته می‌شود هم شامل این موارد است.

افرادی که حیوانی را خریداری یا در بهترین حالت به سرپرستی می‌گیرند هم خیلی به شرایط زیستی و نگهداری حیوان آگاه نیستند. در این شرایط طبیعی است که وقتی یک خطر جانی مثل فراگیری ویروس کرونا پیش بیاید جان خودشان را ارجح بر نگهداری و مراقبت آن حیوان می‌دانند. ما فاصله زیادی نسبت به آن ایده‌ال یا استاندارد موجود در دنیا داریم. ماجرا ازین قرار است که در چارچوب فکری و اخلاقی در بحث حقوق حیوانات آنها آزاد فرض شده‌اند. یعنی آزادی بدون درد و رنج جزء حقوق اولیه حیوانات در این چارچوب است، بدیهی است که بخشی از درد و رنج هم معطوف به شرایط فیزیکی و ارگانیسم حیوان است و بخش دیگرش مربوط می‌شود به روان حیوان. اگر به هر دلیلی مسئول نگهداری از حیوان هستیم، چه خودخواسته و چه خودخواهانه باید به هر دو بعد این ماجرا توجه داشته باشیم.

در بعد روانی حیوان بسیار بسیار کمتر توجه شده است و همچنان کلیشه ذهنی اشتباهی وجود دارد که معتقد است حیوان برای مصرف کردن است. این موضوع نه فقط درباره حیوانات همدم که درباره اسارت‌گاه‌ها هم صدق می‌کند. اینکه مدام از این حیوانات بهره‌کشی می‌شود و وقتی سوال می‌کنیم پاسخشان این است که حیوان اینجا شرایط زیستی خوبی دارد! به این مفهوم که غذایش به وقت است و ریسک کشته‌شدن آن هم کمتر.

یعنی همه این موارد معطوف به این باور است که حیوان تنها شامل یک جسم است و همچون یک خودرو ما از آن نگهداری می‌کنیم. وقتی حیوانات خانگی را وابسته به این شرایط زیستی می‌کنیم آن هم بدون توجه به همه درد‌های روان تنی که دچارش شده است به نوعی در چرخه زندگی او دخالت کرده‌ایم و حالا اگر این حیوان را رها کنیم میزان تاب آوری حیوان بسیار پایین‌تر از حد معمول خواهد بود. رد برخی از این رفتار و نادیده گرفتن بعدهای روانی حیوان در مورد حیوانات شهری و خیابانی هم مشاهده می‌شود. به شکلی که نوع ارتباط ما با این حیوانات به جای اینکه یک رفتار محترمانه باشد یک رفتار تهاجمی است.

دوستی خاله‌خرسه با حیوانات

شیوع کرونا ثابت کرد خیلی از افراد از روی ناآگاهی  به نگهداری از حیوانات خانگی روی می‌آورند

موضوع نگهداری از حیوانات خانگی با وجود داشتن پیشینه نسبتا بالای آن در ایران همچنان موضوعی پرچالش است. برخی معتقدند ساده‌انگاری است افزایش میل به نگهداری از حیوانات خانگی در دهه گذشته را پای مهر و علاقه جامعه جوان ایرانی به حیوانات نوشت و برخی دیگر بر این باورند این رغبت نشات‌گرفته از تاثیرات فرهنگ زندگی غربی بر جامعه ایرانی است؛ فرهنگی که نسبت به یک دهه پیش منفذهای بسیاری برای ورود و البته تحمیل به آیین‌های ایرانی یافته‌است. سمت دیگر این علاقه به حیوانات خانگی هم حیوان‌ستیزی بخشی از جامعه است؛ سمتی که شاید یک شاهد بیرونی را دچار تناقضات بسیاری کند، این‌که از یک‌سو شاهد علاقه بخش قابل‌توجهی از این جامعه به حیوانات خانگی است و از سوی دیگر مدام خبر حیوان‌آزاری‌های سادیستی بخشی از همین جامعه را در خبرها می‌خواند و تصاویرش را می‌بیند. قانونگذاری‌ها هم در این رابطه به واسطه تعارضات عرفی دچار چالش بوده است، چراکه وضع یک قانون در این رابطه به نوعی تایید نگهداری از حیوانات خانگی است و عدم وضع آن باعث بی‌سامانی در این وضعیت می‌شود. فراتر از همه این نگاه‌ها، دیدگاهی هم وجود دارد که اساسا نگهداری از حیوان خانگی را امری غیراخلاقی می‌داند، دیدگاهی که معتقد است نگهداری، پرورش و حتی مهربانی با حیوانات هم غیراخلاقی است.  در این میان فراگیری ویروس کرونا مرتبه تازه‌ای از رفتار جامعه با حیوانات خانگی را به نمایش گذاشت. به یکباره بسیاری از آنها که حیوان خانگی داشتند از هراس ناقل‌بودن این حیوان آنها را به شکل عجیبی رها کردند. هرچند تا همین حالا هم هیچ یافته علمی مبنی بر ناقل‌بودن حیوانات از سوی جامعه پزشکی تایید نشده است، اما ویروس کرونا وزنه معتقدان به این باور را که «هدف درصد قابل‌توجهی از افرادی که حیوان خانگی داشتند آنی نبود که باید» سنگین‌تر می‌کرد. سخت می‌توان واژه «شوآف» یا «تفاخر» را برای دلیل اصلی نگهداری از حیوانات خانگی  به کار برد و شاید بهتر باشد به قول اردشیر منصوری، مدرس فلسفه علم دانشگاه تهران این رفتار را ناشی از نوعی «ناآگاهی» دانست.

 

کرونا و دربه‌دری حیوانات خانگی

برای اقبال به نگهداری از حیوانات خانگی در ایران دلایل بسیاری ذکر شده‌است. به باور بسیاری خلأ عاطفی، آسیب‌های روحی، افسردگی، ناامیدی، ناتوانی در برقراری ارتباطات اجتماعی،‏ تظاهر و خودنمایی و تاثیر مدرنیته و فرهنگ غرب برخی از دلایل گرایش ایرانی‌ها به نگهداری از حیوانات خانگی است اما هر چه باشد این یک سوی ماجراست و سوی دیگر آن رفتاری است که انتظار می‌رود حالا صاحبان این حیوانات به آن آگاه باشند. همین رفتارهاست که دلیل تحت‌اختیارگرفتن حیوانات را از سوی این افراد روشن می‌کند. در همان بحبوحه ابتدایی فراگیری کرونا در ایران شاهد رهاسازی گسترده حیوانات خانگی توسط صاحبان‌شان بودیم. تقاضاها برای واگذاری حیوانات خانگی به‌‌ویژه در تهران به اندازه‌ای بود که بسیاری از پویش‌های حمایت از حقوق حیوانات درصدد نجات آنها بودند. در یکی از صفحات اینستاگرامی واگذاری حیوانات خانگی ایران تنها در یک روز ۲۰ آگهی برای واگذاری این حیوانات به چشم می‌خورد. این تعداد آن‌قدر هست که برخی کارکرد این حیوانات را همچون یک شیء فانتزی کارکردی تزئینی در زندگی این افراد می‌دانستند. یکی از حامیان حقوق حیوانات  به جام‌جم می‌گوید تنها در یک روز هفت حیوان از این تعداد رهاشده تحت مداوای دامپزشکان قرار گرفت و پنج حیوان از این تعداد زنده نماندند.

درک جهان روانی حیوانات

درباره چرایی افزایش دراختیارگرفتن حیوانات خانگی در ایران پیش از این گفته شده است اما برای طرح این موضوع با اردشیر منصوری، مدرس فلسفه علم و اخلاق دانشگاه تهران از کلمه «شوآف» استفاده می‌کنم. کلمه‌ای که این فعال حقوق حیوانات در همان ابتدای گفت‌وگو آن را دارای بار معنایی نامناسبی برای توضیح وضعیت موجود می‌داند. این‌که بگوییم این مساله ناشی از یک نوع رفتار نمایش‌گونه یا به تعبیری «شوآف» است ممکن است توصیف بخشی از واقعیت باشد اما به‌واقع بخش مهمی از مخاطب این موضوع از دست می‌رود. او معتقد است برای فهم بهتر این موضوع باید به لایه‌های عمیق‌تر این ماجرا نگاهی بیندازیم. منصوری به ما می‌گوید: «در رابطه با رفتار جامعه با حیوانات خانگی معتقدم که بخشی از جامعه به واسطه چشم و همچشمی، پز، مد و …  اقدام به نگهداری از حیوانات می‌کنند اما باید یک لایه عمیق‌تر به این موضوع نگاه کرد و آن‌هم این است که در بحران معنای زندگی و بحران روابط عاطفی بین انسان‌ها چیزی دارد جانشین مهرطلبی و مهرورزی در رابطه انسان با انسان می‌شود و آن‌هم رابطه انسان با حیوان است. ما باید به وضعیت مدرنیته و بحران ارتباطات متمرکز شویم و آنجاست که می‌توانیم متوجه شویم ما بدون این‌که درکی از جهان روانی حیوانات داشته باشیم اقدام به نگهداری از حیوانات کرده‌ایم».

«درکی از جهان روانی حیوانات» تعبیر جالب توجهی است، اما چقدر صاحبان حیوانات خانگی در ایران به آن آگاهی دارند؟ یکی از فعالان حقوق حیوانات و صاحب کلینک دامپزشکی در ایران می‌گوید اگر تنها مراجعان به کلینیک خودمان را معیاری برای اندازه‌گیری بدانیم در خوشبینانه‌ترین حالت باید بگویم تنها نیمی از این افراد نسبت به این موضوع آگاه هستند. هر چند وقتی با او درباره مصداق‌های این آگاهی حرف می‌زنیم، متوجه می‌شویم احتمالا آگاهی همان ۵۰ درصد هم صرفا محدود به تامین غذا و جای مناسب حیوانات است و نه توجه به درک جهان روانی حیوانات.

روی دیگر سکه محبت به حیوانات

امروزه روان‌شناسان از روان حیوان حرف می‌زنند در حالی که تا چندصدسال پیش چنین تلقی وجود نداشت. حتی مشهور است رنه دکارت سگی را به صورت زنده تشریح می‌کرده است و ناله سگ از این سلاخی را این‌طور توجیه می‌کرده که تنها شبیه صدای تیک تیک یک ماشین مکانیکی است. او معتقد بوده که چون حیوانات روح ندارند، پس درد هم ندارند. اردشیر منصوری می‌گوید: « وقتی معتقد باشیم حیوان روان ندارد، یعنی خاطره هم ندارد. گاهی ممکن است فکر کنیم حیوان تنها یک ارگانیسم است که آب و هوا و فضا مصرف و تولید مثل می‌کند و خاطره ندارد. اما روان‌شناسان طی کمتر از دو دهه اخیر ثابت کرده‌اند که حیوان ممکن است خاطره داشته‌باشد. یعنی گاوی که گوساله‌اش را از او جدا می‌کنند تا یک مدتی دلتنگی فرزند برای این گاو معنا دارد. به همین طریق عادت حیوان به انسان ممکن است آن خاطره را ایجاد کرده‌باشد و همین است که مفهومی به نام افسردگی هم ممکن است برای حیوانات معنا داشته باشد.»

هرچند باید به این نکته هم اشاره کرد که تا حدودی صاحبان حیوانات خانگی هم حق دارند نسبت به این موارد ناآگاه باشند؛ چرا که این مفاهیم نه در رسانه‌های رسمی منتشر شده‌است و نه ردی از آنها در کتاب‌های آموزشی و درسی وجود دارد.

همین‌هاست که به باور این مدرس فلسفه علم برچسب «شوآف» زدن به رفتار این افراد، تنزل همه این مفاهیم به یک نکته است. باید توضیح داد آنچه دارد در سبک زندگی خانواده‌های اغلب مرفه طبقات بالای جامعه تحت عنوان نگهداری از حیوانات خانگی مد می‌شود، همراه با غفلت‌های زیادی از درک حیوانات، جهان حیوانات، روان‌شناسی حیوانات و حقوق حیوانات است.

به باور این فعال حقوق حیوانات «رها کردن حیوانات در بزنگاه‌های اینچنینی آن روی سکه محبت‌های ساختگی و سطحی به حیوانات است. گمان می‌رود بسیاری از افرادی که حیوان خانگی دارند نسبت به این مسائل ناآگاه باشند نه این‌که با علم به این آگاهی‌ها اقدام به رها کردن حیوانات کرده‌ باشند.»

 

حق حیوان، خطای انسان

ایران یکی از مصرف‌گراترین جوامع است، باوری کلی وجود دارد مبنی بر این‌که ما صاحب جامعه‌ای مقلد هستیم و بر همین اساس به نوعی نگهداری از حیوانات خانگی را «مصرف» می‌کنیم، آن هم به مثابه یک نوع سبک زندگی که چندان هم سنجیده نیست. اما باوری هم وجود دارد مبنی بر این‌که اساس نگهداری از حیوانات خانگی را امری غیراخلاقی می‌پندارد. اردشیر منصوری این باور را بسط یافته نظریه تام ریگان می‌داند؛ متفکری که به حقوق حیوانات باور دارد و برای آن استدلال‌هایی فلسفی عرضه کرده‌است. استدلال‌هایی که در چارچوب فلسفه اخلاق می‌گنجند. او در کتاب حق حیوان، خطای انسان ـ که در ایران هم ترجمه و منتشر شده است ـ در پی پاسخ دادن به بعضی پرسش‌های بنیادین است؛ پرسش‌‎هایی مانند اینکه آیا همه انسان‌ها، و تنها انسان‌ها، از جایگاه اخلاقی برخوردارند؟ چه چیزی اعمال درست را درست می‌سازد؟ حقوق اخلاقی چیست؟ آیا همه انسان‌ها از حقوق اخلاقی برخوردار هستند؟

در این کتاب علاوه بر آنچه ذکر شد، پرسش‌های بی بدیلی را هم طرح می‌کند؛ ازجمله: آیا همه موجودات حساس، و تنها موجودات حساس، از جایگاه اخلاقی برخوردارند؟ چه چیزی اعمال غلط را غلط می‌سازد؟ آیا هیچ حیوان غیرانسانی از حقوق اخلاقی برخوردار است؟ آنچه واضح است این که از میان دو پرسش «آیا همه انسان‌ها، و تنها انسان‌ها، از جایگاه اخلاقی برخوردارند؟» و «آیا همه موجودات حساس، و تنها موجودات حساس، از جایگاه اخلاقی برخوردارند؟» تنها یکی می‌تواند صحیح باشد و تکیه کتاب تام ریگان این است که بررسی کند کدام یک از این دو پرسش صحت دارند.

منصوری می‌گوید: « برخی دیگر هم معتقدند اساسا اهلی کردن حیوان چه برای استفاده از گوشت آن و چه برای باربری و غیره به نوعی دست‌درازی و زیاده‌خواهی انسان بوده‌است و به نوعی باعث بر هم خوردن چرخه زیستی یا اکوسیستم شده است. ممکن است این نگاه در ظاهر کمی رادیکال به نظر بیاید اما هرگونه بهره‌کشی از حیوان یا خارج کردن حیوان از شرایط طبیعی‌اش را زیر سوال می‌برد.»

 

میثم اسماعیلی

ترمز نجات

گفت‌وگوی گزارشگران سبز با لوکوموتیورانی که مانع ‌ تصادف قطار با دوالاغ شد

تصویر دو الاغ که به ریل راه آهن بسته شده بودند، این تصویر از سه شنبه هفته گذشته در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و در توضیح آن نوشته‌اند، این حیوانات را به ریل بسته و رها کرده بودند تا با قطار تصادف کنند. ماجرایی تلخ که با هوشیاری لوکوموتیوران  ختم به خیر شد‌. برای اینکه ازجزییات این ماجرا بیشتر بدانیم سراغ حامد محمدی لوکوموتیورانی که با ترمز به موقع مانع تصادف قطار با الاغ‌ها شد رفتیم، مرد جوانی که متاهل است و پدر یک کودک ۲۲ماهه. با لوکوموتیوران جوان درباره  روز حادثه حرف زدیم روزی که او به کمک ‌یاسر رحمتی کمک لوکوموتیوران قطار مانع از رقم خوردن یک حادثه تلخ شد.

 با معرفی خودتان شروع کنیم؟

حامد محمدی هستم ۳۳ ساله

بچه کجایی؟

اندیمشک.

‌چند وقت است که لوکوموتیوران هستید؟

۷سال ‌است.

 در این هفت سال صحنه‌های عجیب زیاد دیدی؟

بله، شرایط شغلی ما و منطقه ای که در آن فعالیت می کنیم باعث می شود با صحنه های عجیب رو به رو شویم.

کدام منطقه کار می‌کنی؟

منطقه زاگرس‌، اندیمشک به سمت دورود.

آخرین صحنه عجیبی که با آن رو به رو شدی بگو؟

همین چند روز پیش الاغی را به ریل راه آهن بسته بودند.

از آن روز بگو؟

حدود ساعت ۱۱ سه شنبه هفته پیش بود که از اندیمشک به سمت شوشتر می‌رفتیم حدود ۴۵ دقیقه بیشتر از حرکتمان نمی گذشت که ناگهان متوجه شدم دو الاغ روی رویل هستند.

اولین کاری که کردی چه بود؟

بلافاصله بوق قطار را به صدا در آوردم، اما حیوان از جایش تکان نخورد.

قطار چقدر با الاغی که روی ریل بود فاصله داشت؟

حدود ۶۰۰ متر.

بلافاصله ترمز کردی؟

اول سرعت را کم کردم و به بوق زدن ادامه دادم اما حیوان‌ها هیچ تکانی نمی خوردند.

سرعت قطار چقدر بود؟

۶۰ کیلومتر در ساعت.

چه زمانی قطار را  کامل نگه داشتی؟

وقتی دیدم الاغ‌ها به صدای وحشتناک بوق قطار واکنش نشان نمی دهند.

وقتی پیاده شدی چکار کردی؟

قطار حدود ۱۰متری آنها متوقف شد. وقتی پیاده شدم دیدم الاغ مادر را به ریل بسته اند و کره الاغ نیز از کنار مادرش تکان نمی خورد. بعد هم به رئیس قطار اطلاع دادم و با کمک همکارم آقای یاسر رحمتی طناب را بریدیم‌. شاید باور نکنید تا ما نزدیک شدیم کره الاغ پشت مادرش پناه گرفت. آنها ‌ملتمسانه‌ کمک می خواستند و وقتی آزادشان کردیم به سرعت از محل دور شدند.

شخص دیگری آنجا نبود؟

هرچه نگاه کردیم شخصی نبود.

 متوجه دلیل این کار شدید؟

هرچه اطراف را نگاه کردیم شخص یا نوشته ای پیدا نکردیم. فکر می کنم به دلیل ناآگاهی بوده است.

توقف‌تان چقدر زمان برد؟

حدود ۱۵ دقیقه.‌

اگر توقف نمی کردی چقدراحتمال داشت قطار با الاغ‌ها برخورد کند؟

صد درصد برخورد می کردیم،‌چون الاغ را به شکلی بسته بودند ‌که طناب ‌ کوتاه بود و حیوان نمی توانست از وسط ریل تکان بخورد.

بار اولی بود که با چنین صحنه ای مواجه می شدی؟

بله.

چنین ماجرایی برای همکارانت هم رخ داده است؟

تا به حال نشنیدم با حیوانی که به ریل بسته شده باشد برخورد کنند.

‌ تا به حال پیش آمده با حیوانات تصادف کنی؟

حیوانات در مسیر زاگرس زیاد است و در برخی نقاط دید مناسب نیست، همکارانم تلاش می کنند با حیوانات برخورد نکنند  اما دربرخی مواقع اتفاق می افتد. اینجا بیشتر ‌ گوسفند،‌گاو و الاغ روی ریل می ایستند. بعضی وقت‌‌ها که یک  گله گوسفند روی ریل باشد زمان برای عکس العمل خیلی کم است.

 هنگام چنین حوادثی چقدرزمان می برد که قطار را متوقف کنید؟

زمان لازم برای توقف کامل قطار بستگی به سرعت و شرایط مسیر دارد مثلا‌ مسیر سربالایی است یا شیب دارد. برخی مواقع حدود ۷۰۰ متر طول خط ترمز قطار است.

 

نگاه مضر مادی به جانوران

ماهی ها یکی از بهترین نمونه های حیوانی هستند که به دست انسان ها زندگی سختی را تجربه می کنند. شناخته شده ترین وضعیتش مربوط می شود به ماهی های قرمز که طرفداران خرید آنها درشب های عید کلی برایش پشتوانه های تاریخی و فرهنگی مطرح می کنند و بعد از مدت کوتاهی نگهداری شاهد مرگ این ماهی ها می شوند. البته مدتی است که شهرداری ها مکان هایی برای رهاسازی ماهی قرمزها اختصاص داده اند ولی فعالان حقوق حیوانات درک نمی کنند که چرخه معیوب تولید انبوه این حیوان و بعد فروش آنها به قصد تفریح یا به جا آوردن یک سنت مبهم و سپس تلاش برای ساماندهی آنها چه مفهومی دارد.

این اتفاق البته فقط برای ماهی قرمزها رخ نمی دهد بلکه حیواناتی همچون لاک پشت ها، سنجاب ها، مارها و حتی حیوان کمیابی همچون سمندر لرستانی نیز در معرض انواع حیوان آزاری قرار دارند و این مشکل در آستانه نوروز شدت می گیرد. ایراد کار در این است که ما موجودات زنده را به چشم کالا می بینیم و چون نگاه مان مادی است رفتارمان با آنها نیز مثل یک کالای مصرفی است که پس از مدتی چاره ای جز دور انداختنشان وجود ندارد.

بیشتر جانورانی که از زیستگاهشان جدا می شوند و به خانه ها کوچ می کنند به سبب نگهداری های غیرعلمی به دلایلی از جمله کمبود اکسیژن و یا سوءتغذیه در فرایندی پر درد و رنج جان می دهند. برای همین عده ای گمان می کنند حیوان خریداری شده را اگر پس از مدتی در طبیعت رها کنند جبران مافات کرده اند درحالی که حیوانات وقتی در زیستگاه های نامناسب و غیربومی قرار می گیرند سرنوشتی بجز فنا ندارند. در این میان حیوانات غیربومی در بیشتر موارد به عنوان رقیب حیوانات بومی ظاهر می شوند و مشکلاتی را برای محیط زیست منطقه به وجود می آورند.

این اتفاق با ورود لاک پشت های گوش قرمز به کشورمان رخ داد و با ورود سنجاب های زاگرس به استان هان های البرز و تهران تکرار شد، چالشی که فقط برآمده از نگاه کالایی ما انسان ها به جانوران و نادیده گرفتن حقوق آنهاست.

 

امیر سبزی

ماهی‌ها‌ در‌‌ بطری می‌میرند

فروش این روزهای ماهی ” زبرا” توسط دستفروشان مصداق عینی حیوان آزاری است

این بار حرف اسکار، فلاور، تایگر، اوراتوس، سیچلاید، گرین فیش، پرت فیش یا پنکوسی و آنجل و نایف و آروانا و جوئل فیش یا گرین تیلور نیست. این بار حرف از یک ماهی خیلی ریزِ راه راه است که به همین مناسبت زبرا یا گورخرش می نامند و مثل یک اسیر توی یک شیشه دهانه تنگ کوچک از بندینکی آویزانش کرده اند و توی خیابان و مترو و اتوبوس هی داد می زنند ماهی، ماهی. چند دانه برنج که کنار هم چیده شوند، کمی رنگ قرمزملایم که رویشان پاشیده شود و دو تا چشم سیاه متعجب که وصل شود به این تنِ رنگی می شود زبرای اسیر این روزها که فقط خدا می داند چه در سرشان می گذرد دراین خانه های تنگ و خفه.

یک مهندس شیلات می گفت فرض کن تو را کرده اند داخل یک اتاق کوچک و در را بسته اند و تو در گردشی بی پایان هی دور خودت می چرخی، یا انگار کن کرده اندت درون یک تنگ شیشه ای و دور شهر هی تو را می گردانند و می چرخانند و تو هم هی تهوع می گیری و سرت به دوران می افتد. زبرای اسیر با آن چشم های مشکی بی حالت و پربهت این روزها ولی با همین وضع و حال مشتری دارد، حسابی هم و البته تقریبا ارزانند، از ۱۵هزارتا ۲۵ هزاربسته به این که تُنگش شیشه ای قدِ سه بند انگشت باشد یا لامپ صدی باشد که دل و روده اش را بیرون کشیده اند و فقط شده است یک حباب. هیهات که بقالی ها و سوپری ها و شهرکتاب ها و فروشگاه های آنلاین هم جانمانده اند و چند هفته ای بیشتر به عید نمانده ماهی های زبرا را دارند رقیب ماهی قرمزها می کنند. خیلی نرم و زیر پوستی اما این جایگزینی انگار مدت هاست شروع شده و به قول کارشناس مسئول ماهی های زینتی سازمان شیلات “زبرا دانیو ردها ” که به وفور درکشور تکثیر می شوند ازمدتی قبل مثل رقیب ماهی قرمزها به سفره های هفت سین راه پیدا کردند.

امسال اما این موج قوی تر و همه گیرتر خواهد بود از بس زبراهای کوچک مینیاتوری توی دست و بال همه هستند، مثل بازیچه در دست بچه ها، روی میز کار کارمندها برای سرگرمی  و مثل یک آکواریوم بندانگشتی درون خانه ها برای قشنگی.

زبرا کیست و چه می خواهد؟

زبراها با ما غریبه اند،‌ اصالت شان برمی گردد به منطقه هیمالیا، به هند و میانمار و بعضی ها می گویند به تایلند و مالزی. خلاصه به ایران که رسیده اند غریب غریبند، ولی ماهی اند دیگر، یک جور اسیر. زبراها ماهی آب شیرین اند، جانورانی صلح جو که همه چیز می خورند و چون جثه شان ریز و اندام شان نازک است مصرف غذا و اکسیژن شان پایین است. خوب نیست اگر گفته شود سگ جان ولی زبراها از بس مقاومند به جان سختی مشهورند و چون آسان تکثیر می شوند ماهی های مناسب آزمایشگاه هستند مخصوصا برای مطالعات ژنتیک. ولی چون ریزند و مینیاتوری پا از آزمایشگاه ها بیرون گذاشته اند که بشوند ماهی زینتی و بروند توی شیشه های تنگی که مثل قبر می مانند و می چرخند توی دست مردمی که این روزها چشم شان برق می زند موقع خرید.

یک کارشناس حیوانات می گوید تا دلت بخواند دراحمدآباد مستوفی سالن های پرورش ماهی هست که زبراها یکی از آنها هستند و یکی از پرورش دهندگان زبرا که اتفاقا دراحمد آباد نیست به ما گفت که زبراهایش را درخیابان خیام تهران پرورش می دهد و ما را یاد پرورش دهندگان زیرزمینی ماهی انداخت که تا به حال کسی حریفشان نشده است. او گفت این که زبراها را انداخته اند توی شیشه های کوچک دهانه تنگ نیز ابتکارخودش است و با این که احتمالا غلو می کرد ولی با این که از زبراها نان درمی آورد، نمی توانست دنیا را از نگاه این ماهی ها ببیند.

قرنطینه اخلاق

وقتی یک مهندس شیلات به ما گفت که یک ماهی به قد و قواره زبرا دستکم باید در پنج لیتر آب زندگی کند و محمد حسن الهی کارشناس مسئول ماهیان زینتی سازمان شیلات توضیح داد که نیاز آبی زبراها حداقل یک لیتر است ثابت شد که این دنیای شیشه ای که برخی ها مثل تولید کننده خیابان خیام برای این ماهی ها می سازند چه قدرعذاب آور است. الهی گفت وقتی ماهی را درون حباب لامپ یا شیشه عطر و ادکلن یا شیشه های کوچک مثل اینها می گذارند این ظلم به حیوان است و وقتی سرپوش آن محفظه ها را می گذارند این ظلم مضاعف می شود و تبدیل می گردد به وضعیت بحرانی که جان ماهی را به خطر می اندازد. عمرطبیعی زبراها درطبیعت، درسرزمین مادری شان و در شرایط ایده ال پنج شش سال است ولی الهی می گوید هرچه شرایط سخت تر شود این عمر کوتاه تر می شود و گاهی به نصف می رسد و شرایط که از بحران می گذرد چند روز بعد از خرید می میرند. خانه زبراها نباید تنگ باشد، دهانه محفظه شان نیز باید گشاد باشد تا تبادل گازی بدرستی انجام شود وگرنه الهی می گوید گاز آمونیاک که از مواد پروتئینی درچرخه نیتروژن تولید می شود ماهی را خواهد کشت. گرمای محیط هم همین نتیجه را دارد و هرچه دمای محیط بالاتر برود‌ آب گرم تر می شود و اکسیژن محلول درآب پایین می آید و اکسیژن به صورت گاز در دسترس ماهی خارج می شود.

با این حال نه نظارتی هست و نه حساسیتی، حتی به گفته محمدحسین بازگیر رئیس اداره محیط زیست شهرتهران نه قانونی به نفع ماهی های زینتی. این ماهی ها تزئینی اند و آکواریومی، درمعرض خطر انقراض هم نیستند برای همین نه تحت حفاظتند نه حمایت و همه اینها به قول بازگیر کافی است تا آزادانه و به هرشکلی خرید و فروش شوند. او اما می گوید چپاندن ماهی در یک محفظه کوچک اخلاقی و انسانی نیست ومعنی ای بجزحیوان آزاری ندارد ولی باید روی فرهنگ مردم کار شود تا اگر اصرار به نگهداشتن حیوان درخانه از هر نوعش دارند شرایط استاندارد زندگی اش را فراهم کنند.

بازگیر که تشکیلات متبوعش یک پای فرهنگسازی است اما می گوید محیط زیست به تنهایی قادر به تغییر فرهنگ نیست و همه دستگاه های فرهنگساز باید پای کار بیایند. فارغ از همه این دغدغه ها و کاستی ها و پای کارآمدن دسته جمعی به نفع محیط زیست که معلوم نیست کی بی چون و چرا محقق شود، تکثیرکننده عمده ماهی زبرا ایستاده که خوشحال از رونق بازارش می گوید این ماهی طلاست و هرچه عید نزدیک تر شود وضعیت بهتر می شود.

 

مریم خباز

 

 

 

خروس عشقباز و قمارباز

فرش دستباف 12 متری پهن می‌شود، مبل و صندلی‌های مجلسی را اطراف آن می‌چینند، مهمان‌هایی که از دور و نزدیک آمده‌اند، سبیل به سبیل دور فرش می‌نشینند؛ فرشی که قرار است رینگی باشد برای نبرد دو خروس جنگی.

هرکدام از صاحبان خروس‌ها یک طرف فرش می‌نشینند درست مثل طرفداران پرسپولیس و استقلال در استادیوم آزادی. با اجازه داور، مسابقه شروع می‌شود. خروس‌ها به هم می‌پرند و فریاد ماشاءالله و آفرین گفتن‌های تماشاگران فضا را پر می‌کند، این گوشه‌ای از جدال خروس‌های جنگی است که هر از‌گاه در پایتخت برگزار می‌شود و شرکت‌کنندگان آن اصرار دارند حساب شان با قماربازها فرق می‌کند. به مناسبت سال 96 که در تقویم سال خروس است، سری به یکی از این مراسم زدیم. البته با این شرط که گرفتن عکس و فیلم ممنوع است.

خارهایی را که از قبل آماده کرده، درست روی خارهای خود خروس محکم می‌کند، خروس را می‌بوسد و دست نوازش بر سر و گردنش می‌کشد. آرزو می‌کند خروسش از میدان مبارزه پیروز بیرون بیاید.

از پیش مشخص شده که قرار است خروس‌ها دو راند 15 دقیقه‌ای باهم بجنگند و شخصی که برنده ‌شود، پنج میلیون تومان گیرش می‌آید.

میزبان مسابقه که بین خروس‌بازها سرشناس است، از قبل فرش دستباف 12 متری را کف سالن پهن کرده و مبل و صندلی‌های مناسبی را گرداگرد فرش چیده، فرشی که قرار است رینگ مبارزه خروس‌ها باشد. اطراف فرش هم صاحبان خروس‌ها و مهمان‌ها می‌نشینند. مهمان‌هایی که از شهرهای دور و نزدیک به پایتخت آمده اند تا جنگ خروس‌ها را که از نژادهای خاصی هستند ببینند. البته فرش و صندلی تنها تدارکاتی نیست که میزبان به فکرش بوده؛ او بساط شربت، چای و ناهار را نیز آماده کرده است.

آنچه بیشتر از همه چیز سبب می‌شود مهمان‌ها رنج سفر را برخود هموار کنند، نام و رسم صاحبان خروس‌هاست. افرادی که دوست دارند به عنوان عشقباز شناخته شوند، زیرا تاکید دارند مرامشان دوست داشتن خروس‌هاست نه قربانی کردن آنها.

دو نفر به نمایندگی از صاحبان خروس‌ها روی فرش می‌روند و خروس‌ها را در دست می‌گیرند تا با اشاره داور جنگ خروس‌ها شروع شود‌.

افرادی که دور تا دور فرش نشسته‌اند و خیلی جدی مراسم را دنبال می‌کنند با شروع جنگ فقط با جملاتی مانند آفرین و ماشاءالله خروس‌ها را تشویق به مبارزه بیشتر می‌کنند. درست مثل مسابقات بوکسی که تماشاچیانش جوگیر شده‌اند.

تشویق حریف

خروس‌ها پرهای گردنشان را باد داده‌اند و چشم از یکدیگر بر‌نمی‌دارند. آنها به دنبال فرصتی هستند تا با خارهایی که روی پاهایشان محکم شده به یکدیگر ضربه بزنند. تماشاچیان نیز سرجایشان میخکوب شده‌اند و هرکدام دوست دارند یکی از خروس‌ها برنده میدان شود، چراکه بیشترشان روی برد و باخت خروس‌ها شرط بسته‌اند.

در این گیر و دار، حال صاحبان خروس‌ها جور دیگری است؛ اضطراب در نگاه آنها موج می‌زند، اما دوست ندارند کسی نگرانی را از چهره‌شان بخواند. آنچنان به میدان مبارزه خیره شده‌اند که هیچ حرکتی از چشمشان پنهان نمی‌ماند.

با هر جهش و حمله خروس‌ها ‌تشویق‌شان می‌کنند، حتی اگر خروس رقیب هم حمله مناسبی کرد او را تحسین می‌کنند، زیرا تعریف از خروس رقیب نیز جزو مرام این عشقبازها‌ست و رسم است شخصی که نبرد را باخته نیز باید به شخص پیروز تبریک بگوید و دستی هم به سر و گوش خروس پیروز بکشد.

وقت استراحت

جنگ خروس‌ها مقررات خاص خودش را دارد و معمولا قبل از شروع مراسم افراد بر سر آنها به تفاهم می‌رسند، برای نمونه صاحبان خروس‌ها می‌توانند در طول نبرد دو بار برای خروسشان تقاضای وقت استراحت کنند، به همین دلیل به اشاره آنها افرادی که روی فرش کنار خروس‌ها هستند، خروس‌ها را می‌گیرند و برای استراحت به خارج از میدان انتقال می‌دهند.

در این مواقع، کمک می‌کنند حال خروس جا بیاید. برای نمونه آبی به سر و صورتش می‌زنند یا با دستمال دهان و نوکش را تمیز می‌کنند تا لکه‌های خون و پرها را تمیز کنند برای این کار نوک خروس را بازکرده و دستمال لوله شده‌ای را وارد گلویش می‌کنند و سریع بیرون می‌کشند.

بسیار نیز پیش می‌آید که در وقت استراحت زخم‌های خروس‌ها را بخیه می‌زنند و آنها را برای برگشت به میدان مبارزه آماده می‌کنند.

اگر زخم‌های خروس سطحی باشد، با محلول آب نمک شستشویش می‌دهند و کمی هم اسپری تتراسایکلین روی زخم‌هایش می‌پاشند.

بین برخی خروس‌بازهایی که خروس‌شان را به میدان نبرد می‌فرستند رسم است اگر خروس هنگام مبارزه به پشت بیفتد، بازنده است یا اگر خروسی از دست حریفش فرار کند، آن را باید بازنده میدان به حساب آورد، ‌آنها معتقدند خروسی که از نبرد مستقیم دوری می‌کند، یعنی دوست دارد هنگام عقب‌نشینی به حریف ضربه بزند هم خروس خوبی نیست‌.

نجات خروس مغلوب

افرادی که خود را عشقباز می‌دانند و تاکید دارند قمارباز نیستند، سلامت خروس‌های جنگی برایشان اهمیت بیشتری دارد نسبت‌ به پولی که در میدان مبارزه عایدشان می‌شود‌. به همین سبب اگر حین مسابقه متوجه شوند خروسشان صدمه زیادی دیده، اعلام می‌کنند حاضرند بخشی از جایزه را بدهند، اما جنگ خاتمه پیدا کند.

در چنین مواقعی اگر طرف مقابل نیز به قول معروف عشقباز باشد، از چنین پیشنهادی استقبال می‌کند، چراکه با نجات جان خروس مغلوب در جمع خروس‌بازها برای خود محبوبیت بیشتری به دست می‌آورد.

اما چنین رفتارهایی که به نجات جان خروس‌ها منجر می‌شود در همه میدان‌های جنگ دیده نمی‌شود، زیرا در بسیاری از این میدان‌ها قماربازها حرف اول و آخر را می‌زنند.

اما این ملاحظات در بین قماربازها وجود ندارد. آنها خروس‌های جنگی را می‌خرند تا با جنگ انداختن آنها درآمدزایی کنند. عشقبازها می‌گویند این افراد کار آنها را نیز خراب کرده‌اند، زیرا شرایطی ایجاد کرده‌اند که اغلب مردم وقتی درباره خروس جنگی صحبت می‌شود به یاد شرط‌بندی و قمار می‌افتند.

آنها تاکید دارند عکس‌ها و فیلم‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی از جنگ خروس‌ها منتشر می‌شود همه‌شان به قماربازها تعلق دارد، زیرا عشقبازهای واقعی حاضر نیستند برای خودنمایی دست به چنین کارهایی بزنند. اما قمارباز‌ها برایشان فرقی نمی‌کند در خرابه‌ها و زمین‌های خاکی نیز خروس‌ها را به جان هم می‌اندازند و معمولا جنگ خروس‌ها با مرگ یکی از آنها خاتمه پیدا می‌کند.

خروس جان من است

مشغول ماساژ دادن خروسش است، گاهی بال‌هایش را باز می‌کند و پشتش را می‌مالد، گاهی پاهایش را می‌کشد و ماساژ می‌دهد، می‌گوید تمام زندگی و عشقش این خروس است و بدون آن نمی‌تواند روزگار بگذراند.

می‌گوید خروسش از سگ یا پرنده‌هایی مانند کاسکو باهوش‌تر است و با او بخوبی ارتباط برقرار می‌کند.

تاکید دارد قمارباز نیست و باید از همین اول کار حساب او را از افراد فرصت‌طلبی که با زخمی کردن خروس‌ها به دنبال کسب درآمد هستند جدا کنیم، می‌گوید‌ بنویسید عشقباز هستم.

به همین خاطر به خروسش احترام می‌گذارد. او نمی‌گذارد به خروسش بد بگذرد و جیره غذایی خاصی برایش در نظر گرفته که به گفته خودش عسل و بادام از مواد ثابتش هستند.

آن طور که او می‌گوید، خروس بازهای واقعی شرایط ایده‌آلی را برای خروس‌هایشان فراهم می‌کنند؛ برای نمونه حتی برای آنها پاپوش‌هایی نیز می‌دوزند تا پای خروس آسیب نبیند.

شرایط نگهداری از خروس‌های جنگی آسان نیست، زیرا آنها را باید در قفس‌های جداگانه جای داد و رژیم غذایی مناسبی را برایشان در نظر گرفت.

غلامرضا ایلی یکی از پرورش‌دهندگان خروس‌جنگی است. او می‌گوید مخالف صد درصدی جنگ خروس‌هاست، چراکه می‌توان این پرنده زیبا را نیز مثل سایر پرندگان نگهداری کرد بدون این‌که در میدان‌های قمار آنها را به جان هم انداخت.

خروس بوکس

شکی نیست افرادی که خروس‌های جنگی را در میدان‌های شرط‌بندی به جان هم می‌اندازند حقوق حیوانات را نادیده می‌گیرند، چون بسیاری از این نبرد‌ها با مرگ یکی از خروس‌ها پایان می‌یابد یا دست‌کم خروس‌ها زخم‌های زیادی برمی‌دارند.

ایلی می‌گوید این روزها در بیشتر کشورهای دنیا مسابقات خروس بوکس برگزار می‌شود، مسابقاتی که در آن سعی می‌شود خروس‌های جنگی کمتر آسیب ببیند. به این شکل که کاورهای مخصوصی برای آنها دوخته می‌شود و خیلی وقت‌ها نیز خارهای خروس‌ها را می‌بندند تا آسیب کمتری به یکدیگر بزنند.

او می‌گوید باید چنین شرایطی نیز در کشورمان ایجاد شود تا همه چیز بر‌اساس مقررات اجرا و دیگر سایه قمار از سر خروس جنگی برداشته شود.

آن‌طور که ایلی می‌گوید اکنون افراد زیادی هستند که خروس‌های جنگی را می‌خرند تا مانند پرنده‌های تزئینی دیگر از آنها نگهداری کنند؛ در واقع آنها به نوعی کلکسیونر خروس هستند و باید حساب آنها را از حساب قمارباز‌ها جدا کرد.

باورش مشکل است، اما بین افراد علاقه‌مند به خروس‌های جنگی که خود را عشقباز می‌دانند، علاقه زیادی به این پرنده‌ها وجود دارد تا حدی که اگر یکی از این خروس‌ها بمیرد، برای او عزاداری می‌کنند و از ته دل اشک می‌ریزند.

خروس‌های 10 میلیونی

‌قیمت خروس‌های جنگی متفاوت است و برخی علاقه‌مندان حاضرند آنها را به قیمت‌های بالایی تهیه کنند، اما به طور معمول در بازار قیمت آنها از ده میلیون تومان بیشتر نمی‌شود. طول عمر این پرندگان نیز حدود پنج تا ده سال برآورد می‌شود.

مهدی آیینی

بالا