آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : توسعه ناپایدار

بایگانی/آرشیو برچسب ها : توسعه ناپایدار

اشتراک به خبردهی

شبیخون انسان به حیات‌وحش

۸۰درصد جمعیت حیات‌وحش‌ کشور را در ۷۰ سال گذشته از دست داده‌ایم، از جمعیت حدود یک میلیون راسی کل‌ و‌‌ بز، قوچ و میش و گورخر این روزها در خوشبینانه‌ترین حالت حدود ۲۰۰هزار راس باقیمانده است. اندک جمعیتی که برای بقا باید با خطراتی مانند تخریب زیستگاه، شکار، قاچاق وخشکسالی  بجنگنند.

‌امروز در تقویم ‌ روز جهانی تنوع زیستی نام گذاری شده است؛ «ساخت آینده‌ای مشترک برای همه اشکال زندگی» شعاری است که امسال برای این روز ‌ در نظر گرفته شده است. ‌‌ مساله‌ای که توجه به آن این روزها برای بسیاری کشورها در اولویت نیست، زیرا هدف بسیاری از مدیران فقط افزایش شاخص‌هایی مانند تولید ناخالص ملی است. برای نمونه جنگل‌های آمازون را نابود می‌کنند تا چوب بیشتری برداشت کنند و زمین بیشتری برای کشاوزی به دست بیاورند، چنین سیاست‌های ویرانگری در بسیاری از کشورهای جهان در پیش گرفته شده است. این درحالی است که بهره برداری بیش از حد از منابع  طبیعی سبب نابودی زیستگاه‌ حیات وحش می‌شود. تخریب زیستگاه نیز انقراض آنها را سرعت می‌بخشد.

 ‌حیات‌وحش کشور آب می‌رود

۷۰ سال پیش جمعیت قوچ ومیش، کل و بز و گورخرهای کشور‌ یک میلیون راس برآورد می شد، اما اکنون درخوشبینانه‌ترین حالت جمعیت این گونه‌های برجسته حدود ۲۰۰هزار راس تخمین زده می شود. به عبارت دیگر می‌توان گفت در ۷۰ سال گذشته ما حدود ۸۰درصد از جمعیت حیات وحش کشور خود را از دست داده ایم.

نگران کننده‌تر اینکه جمعیت باقیمانده حیات وحش کشور نیز این روزها با مشکلات و خطرات زیادی رو به رو است. توسعه ناپایدار زیستگاه آنها را تکه پاره کرده است، خشکسالی سبب شده بسیاری از آنها به دلیل گرسنگی و سوءتغذیه جان بدهند. آن تعداد نیز که از این شرایط جان سالم به در ببرند هنگام مواجه با شکارچیان غیر مجاز شانس کمی برای ادامه زندگی دارند؛ هر سال حدود ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ لاشه پستانداران بزرگ جثه از شکارچیان کشف می‌شود.

 

تنوع ژنی رنگ می‌بازد

کاهش جمعیت حیات وحش نابودی آنها را نیز سرعت بخشیده ‌است، چراکه کاهش تنوع ژنی را به دنبال دارد‌. برای نمونه ‌ جمعیت گورخرایرانی کمتر از ۱۲۰۰ راس برآورد می‌شود.  از این تعداد حدود ۱۵۰ راس در توران و حدود هزار راس نیز در منطقه بهرام گور قرار دارند. با توجه به کاهش جمعیت آنها می‌توان گفت شانس اینکه ژن و صفات مناسب به اعضای جدید گله منتقل شود خیلی اندک است. به این ترتیب کارشناسان معتقدند اعضای تازه گله‌ گورخرهای ایرانی توانایی کمتری در برابر مشکلاتی مانند خشکسالی و سرما خواهند داشت.

این بحران همه گونه‌های شاخص حیات‌وحش کشور را تهدید ‌ می‌کند. برای نمونه حدود ۲۶۰ گوزن زرد ایرانی در اسارت نگهداری می‌شود و این گونه نیز به دلیل کاهش شدید جمعیت و نگهداری در اسارت در حال از دست دادن تنوع ژنی است. مساله‌ای که به انقراض آنها و حذف‌شان از طبیعت دامن می‌زند. این درحالی است که توسعه پایدار نیز به آتش این  بحران می‌دمد، برای نمونه دست کم ۲میلیون هکتار از مناطق چهارگانه محیط‌زیست کشور در اختیار معدنکاوان قرار دارد. مناطقی که باید زیستگاهی امن برای حیات وحش باشد. اما نیست.

 

انقراض نزدیکتر‌ می‌شود

شرایط نامناسب محیط زیست کشور سبب شده بسیاری از گونه‌های جانوری کشور در معرض خطر انقراض باشند. گونه‌هایی مانند یوزپلنگ‌آسیایی، گورخر و گوزن زرد. انقراض هر روز به این گونه‌ها نزدیکتر می‌شود. اما برنامه‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست برای نجات این گونه ها از مقام حرف و وعده فراتر نمی‌رود.

حسن اکبری،معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز قبول دارد که شرایط حیات وحش کشور مناسب نیست. آن طور که او می‌گوید‌ کشورمان از لحاظ تنوع زیستی شرایط مناسبی دارد، چراکه ۲۰۰ گونه پستاندار، ۱۶۰ گونه دوزیست و ۵۰۰ گونه پرنده در کشور وجود دارد.

او درباره گونه های جانوری کشور که در معرض خطر انقراض قرار دارند نیز می‌گوید:« ۱۲۸ گونه جانوری و مهره‌دار کشور در ‌خطر انقراض قرار دارند‌.»

این درحالی است که تاکنون قدم‌هایی جدی برای حفظ گونه‌های حیات‌وحش برداشته نشده است. برای نمونه بسیاری از طرح‌هایی که تاکنون برای نجات حیات وحش ‌ نوشته شده راه به جایی نبرده است.

اکبری دراین باره می‌گوید:« در سازمان حفاظت محیط زیست برای ‌۱۹ گونه برنامه عمل حفاظت تهیه شده است، اما کاملا اجرایی نشده چون با کمبود اعتبار رو به رو هستیم.»

آن طور که معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید نبود اعتبار سبب شده  میزان پیشرفت برنامه‌های عمل حفاظت حدود  ١٠درصد باشد.

 

قانون اجرا نمی‌شود

خطراتی که حیات وحش کشور را تهدید می‌کند کم نیستند، توسعه ناپایدار، تغییر اقلیم، شکار و قاچاق برخی از این خطرات هستند.

محمدعلی یکتانیک‌، کارشناس حیات وحش نیز در گفت‌وگو با جام‌جم آنلاین وضعیت حیات وحش کشور را ناگوار توصیف می‌کند و می‌گوید:«‌شکار و قاچاق گسترده نفس حیات وحش کشور را به شماره انداخته است.»

این  درحالی است که در سال‌های اخیر شیوع بیماری در ‌ حیات وحش نیز افزایش پیدا کرده است، برای نمونه‌ طاعون نشخوار کنندگان کوچک و آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان شمار زیادی از حیات وحش کشو را به کام مرگ فرستاده است.

یکتانیک ادامه می‌دهد:« خشکسالی نیز شرایط حیات وحش کشور را نامناسب‌تر کرده است و این روزها کم نیستند جانورانی که به دلیل نبود آب و خوراک جان خود را از دست می‌دهند‌.»

افزون بر این گوشت‌خوارانی مانند پلنگ نیز به دلیل کاهش طعمه از زیستگاه‌هایشان خارج می‌شوند و این مساله به تعارض بین حیات وحش و انسان دامن می‌زند.

یکتانیک می‌افزاید:«حیات‌وحش کشور در سراشیبی انقراض قرار گرفته است و برای حفظ محیط‌زیست کشور باید با متخلفان برخورد کرد.»

آن طور که او می‌گوید بخش زیادی از مشکلات حوزه محیط زیست و حیات وحش کشور با اجرای درست قانون حل می‌شود، چراکه تا زمانی که متخلفان حوزه محیط زیست برخورد نشود. روند تخریب محیط زیست کشور ادامه خواهد یافت.‌

 

مهدی‌آیینی

جنگل به جیبان!

مهدی آیینی

«جنگل‌های هیرکانی را از ثبت جهانی خارج کنید تا ما بتوانیم در آنجا تله‌کابین بسازیم و…» این چکیده نامه‌ای است که به‌تازگی رسانه‌ای شده است و در آن تعدادی از مسؤولان گلستان از استاندارشان کمک خواسته‌اند؛‌ آن‌طور که از آسمان ریسمان بافتن آنها می‌توان نتیجه گرفت. ماجرا توقف طرحی است که ارمغانش تخریب جنگل‌های هیرکانی است، طرحی که زمزمه‌های آن از سال ۹۴ شروع شد.

برخی مسؤولان گلستان این روزها دغدغه حفظ جنگل را ندارند، آنها نگران شده‌اند که ثبت جهانی جنگل هیرکانی مانع از تخریب جنگل و احداث تله‌کابین شده است.

در این نامه نوشته شده که ساخت تله‌کابین علی‌آباد کتول به دلیل ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی متوقف شده چون ۹ دکل از ۲۴ دکل آن در محدوده ثبت‌شده جنگل‌های هیرکانی قرار دارد. به همین دلیل آنها در انتهای نامه خواسته‌اند با توجه به اهمیت موضوع آقای استاندار برای حل مشکل‌شان اقدام کند.

مشکل مسؤولانی که از استاندار گلستان کمک خواسته‌اند آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند در محیط زیستی‌ترین دولت برای حفظ آب، خاک و تنوع زیستی کشور سنگ تمام گذاشته می‌شود.

تلاش برای ثبت جنگل‌های هیرکانی حدود ۱۳ سال زمان برد و در این مدت کارشناسان و مدیران زیادی نقش ایفا کردند. با این حال هنوز کم نیستند مدیرانی که برای اهداف کوتاه‌مدت‌شان کمر به قتل جنگل‌های باستانی هیرکانی بسته‌اند. اهدافی که به بهانه اشتغال و رونق اقتصادی مطرح می‌شود، اما در بلندمدت با زوال دارایی‌هایی یک سرزمین پایان می‌یابد.

در خوشبینانه‌ترین حالت جنگل‌های هیرکانی حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار وسعت دارد؛ این درحالی است که شرایط شکننده و تخریب‌های صورت گرفته در این جنگل‌ها سبب شد در اواسط تیر امسال فقط حدود ۳۰۰ هکتار از این جنگل‌ها آن هم به شکل پراکنده به عنوان میراث جهانی ثبت شود.

با این حال برخی مدیران ندانم‌کار تلاش می‌کنند تا زحمات ۱۳ ساله‌ای را که برای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی کشیده شده به باد بدهند، چرا که آنها به قول معروف جلوتر از بینی‌شان را نمی‌بینند. چنین مدیرانی ادعا می‌کنند با ساخت تله‌کابین می‌توان برای مردم محلی درآمدزایی کرد؛ این درحالی است که تجربه ثابت کرده گردشگری در چند سال اخیر برای بومیان شمال کشور ارمغانی به‌جز زباله نداشته است.

این در حالی است که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی، پای گردشگران واقعی را به کشورمان و مناطق ثبت شده باز می‌کند؛ گردشگرانی که در کنار حفظ حرمت محیط‌زیست سبب بهبود شرایط اقتصادی بومیان منطقه نیز می‌شوند.

مدیرانی که به‌دنبال تخریب جنگل هستند یا به‌دنبال ایجاد رانت هستند و از طرح‌های پیشنهادی سود مستقیم می‌برند یا حکم مردم ندانم‌کاری را دارند که برای منافع کوتاه‌مدت‌شان جنگل را به آتش می‌کشند. باورش سخت است، اما مدتی پیش وقتی از بومیان منطقه‌ای جنگلی در ازای پرداخت پول برای اطفای حریق جنگل کمک گرفته شد، حریق‌ها افزایش پیدا کرد، چرا که برخی از آنها عمدا جنگل را آتش می‌زدند تا به خیال خود برای جوانان روستا اشتغالزایی کنند؛ اقدامی که این روزها در میان مدیران نیز دیده می‌شود. ‌

 

 

مدیرانی که انقراض می‌زایند

مهدی آیینی

درخت‌ برگ برگ می‌میرد، جنگل درخت درخت جان می‌دهد، کوهستان صخره صخره آب می‌شود،  رود جرعه جرعه می‌خشکد و  دریا موج موج فاضلاب بالا می آورد؛ داستان تخریب محیط زیست کشورمان حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است،‌ روزی در تقویم سیاه نمی شود مگر با خبر زخمی تازه بر پیکر محیط زیست کشورمان.

البته محیط زیست درهمه جا غریبه است این روزها کمتر کشوری را می‌توان یافت که در آن شهروندانش دغدغه تصمیم‌های ضد محیط زیستی مدیران‌شان را نداشته باشند، اما ماجرا در کشورمان ‌ غم انگیزتر است، چون کم نیستند‌ مدیرانی که مرغ شان یک پا دارد، افراد بر صندلی تکیه داده‌ای که محال است از تصمیم‌های اشتباه‌شان برگردند حتی اگرکارشناسان هزار و یک دلیل بیاورند، ‌آنها ‌ به مخالفان انگ سیاسی بازی می زنند و اگر فرصت مصاحبه  دست دهد آنها را توده‌ای هم می‌خوانند.

توسعه ناپایدار خیلی وقت است که مشق بسیاری از مدیران است، ‌مدیرانی که از روی دست هم تقلب می‌کنند و می خواهند به هر نحوی شده برای خود کارنامه ای دست و پا کنند، کارنامه‌ای که در سودای صندوق‌های رای به دنبال نمره قبولی است، اما این مشق پر غلط را قرار است نسلی خط بزند که سال‌های آینده درتاریخ می خواند توسعه ناپایدار، جنگل را دود کرد و دریا را خشکاند.

خیلی از مدیران هنوز نمی دانند توسعه ناپایدار گاهی جاده می‌شود و می‌راند تا انقراض ، گاهی سد می‌شود تا پای رودخانه را بشکند، درتازه ترین اتفاق نیز قرار است ‌خط لوله انتقال آب شود و رویای زندگی را از خزر بیاورد تا کویر اما قرار است در طول مسیر هزاران اصله درخت ‌را از ریشه درآورد ‌و میلیون‌ها تن خاک را قربانی کند، اتفاقی که‌ به۱۰هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و برخی از مدیران نمی دانند قرار است با اعتباری برابر با کل بودجه عمرانی کشور در یکسال‌ منافع بلند مدت کشور را گره بزنند به منافع کوتاه مدت خودشان. به نظر می رسد آنها دست کم از خودشان نپرسیده‌ اند که اگر روزی رژیم حقوقی خزر تغییر کرد برای جمعیتی که در استان سمنان جمع شده‌اند چه برنامه ای دارند؟

انتقال آب خزر به سمنان اولین و آخرین طرح ضد محیط زیستی نیست که در کشور اجرا می شود. هر سال به طور میانگین‌ فقط در اراضی جنگلی بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود و به انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و در نهایت به مشکلات انسان دامن می زند، به نظر می رسد‌ خیلی از مدیران هنوز نمی دانند انسانی که انقراض می‌زاید اجاقش کور ‌و چراغ خانه اش رو به خاموشی است.

 

مهدی‌آیینی

کارون و زاینده‌رود زیر تیغ

توسعه ناپایدار سرچشمه آب ۳ استان بزرگ کشور را تهدید می‌کند

بار دیگر هزینه توسعه را عرصه‌های طبیعی کشور پرداخت خواهند کرد. این بار عشایری که ییلاق خود را در زردکوه بختیاری می‌گذرانند، خواستار ساخت جاده‌ای شده‌اند که منابع آب سه استان پرجمعیت کشور یعنی اصفهان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری را تهدید می‌کند. جاده عشایری پنبه کال از کنار ذخایر کمیاب یخچالی زردکوه بختیاری می‌گذرد و بدون شک تردد در این منطقه، به منابع یخچالی آسیب خواهد رساند. چون جاده از محل پروژه انتقال آب کوهرنگ می‌گذرد، به دلیل افزایش نرخ فرسایش در منطقه، خطر پر شدن سد زاینده‌رود و آلوده شدن آب انتقالی به اصفهان نیز وجود دارد. از سوی دیگر بخشی از جاده، آب سرشاخه‌های کارون را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کارونی که این روزها آنقدر آلوده شده که اصلاحش به‌ هزینه‌های میلیاردی نیاز دارد.

تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان چهار محال و بختیاری با صدور بیانیه‌ای نسبت به ساخت جاده عشایری پنبه‌کال در زردکوه بختیاری اعتراض کرده و خواستار برخورد با متخلفان شده‌اند. جاده عشایری پنبه‌کال، قرار است به جاده بازفت- مسجد سلیمان متصل شده و در نهایت به شیمبار واقع در خوزستان منتهی شود. این جاده از روی یال‌های پرشیب و برفگیر زردکوه عبور می‌کند و امنیت آبی سه استان پرجمعیت کشور را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در واقع مسئولان استانی قصد دارند یک جاده مالرو را تبدیل به جاده‌ای برای عبور وسایل نقلیه کنند. فرسایشی که پنبه‌کال ایجاد می‌کند آب سرشاخه‌های کارون را آلوده‌تر کرده و این رودخانه بزرگ جنوب غرب کشور را با مشکلات بیشتری مواجه می‌کند و از سوی دیگر به دلیل این که جاده از محل پروژه انتقال آب کوهرنگ عبور می‌کند، فرسایش ناشی از ساخت آن می‌تواند سد زاینده‌رود را هم تحت‌تاثیر قرار دهد.

جاده ترانزیتی

سازمان امور عشایر چهارمحال و بختیاری با این توجیه که عشایر منطقه نیازمند جاده هستند، به دنبال اجرای پروژه‌ای است که کارشناسان آن‌را مخرب می‌دانند. عشایری که ییلاق آنها بعد از غار یخی واقع شده است و قشلاق را در خوزستان می‌گذرانند خواسته‌شان ساخت جاده ترانزیتی از منطقه کوهرنگ به خوزستان است اما چون تاکنون به این هدف نرسیده‌اند، به تعریض مسیر حرکت آباء و اجدادی خود رضایت داده‌اند. البته خودشان هم می‌دانند جاده‌ای که از یک مسیر برفگیر با شیب‌های تند زرد کوه عبور ‌کند، هیچ‌گاه یک مسیر استاندارد برای تردد خودرو نخواهد بود. با این اوصاف گویا امور عشایر چهار محال و بختیاری چندی پیش بدون کسب مجوزهای لازم، با حضور فرماندار، کلنگ این جاده غیراصولی را به زمین زده است. جاده‌ای که باید از روی رودخانه بزرگ شیخ‌علی خان رد شود، نیاز به پل‌هایی با دهنه بزرگ دارد که ساخت چنین پل‌هایی قطعا نیازمند صرف هزینه و مطالعه زیاد است.

پروژه‌ای بدون‌ مجوز

علی محمدی‌مقدم، مدیرکل منابع طبیعی استان چهار محال و بختیاری در گفت‌وگو با جام‌جم از توقف ساخت جاده پنبه‌کال به دلیل نداشتن مجوز خبر می‌دهد.

او می‌گوید: امور عشایر در سال ۹۶ درخواست مجوز برای احداث جاده پنبه کال کرد. کارشناسان و کمیته فنی ما این درخواست را بررسی و با آن مخالفت کردند. آن طور که محمدی‌مقدم می‌گوید حدود ۱۵ روز پیش، امور عشایر بدون دریافت مجوز برای ساخت جاده شروع به کار کرد. این اقدام خلاف قانون بود؛ بنابراین محیط زیست حکم توقیف گرفت‌و کار متوقف شد.

به گفته او، امور عشایر استان برخی ایرادات اعلام شده از سوی کمیته فنی اداره منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری را برطرف کرده و پس از اصلاح نقشه، مجدد درخواست خود را برای ساخت جاده تکرار کرده است. اما چون این اداره، یک بار درخواست امور عشایر را رد کرده بود، پرونده ساخت جاده پنبه کال به تهران ارسال شد تا کمیته خسارت طرح‌های عمرانی عمومی که مسئولیت آن به عهده مسعود منصور، معاون امور اراضی سازمان جنگل‌هاست در این ارتباط اظهار نظر کند.

حضور ذهن ندارم!

با آن‌که پرونده این جاده عشایری به تهران ارسال شده است، مسعود منصور معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفت‌وگو با جام‌جم اعلام می‌کند هیچ سابقه ذهنی از این پرونده ندارد.

او می‌گوید: استان برای ما مطالبی را ارسال کرده است، ولی درباره این که مجوزی بدهیم یا ندهیم، حضور ذهن ندارم!

جاده عشایری پنبه کال علاوه بر این‌که به منابع آب آسیب وارد می‌کند و لازم است وزارت نیرو به این پرونده وارد شود، به گفته مدیرکل منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری گون‌زارهای زردکوه بختیاری را هم تخریب می‌کند.

او می‌گوید: محل عبور جاده از نظر زیست‌محیطی منطقه حساس است، اما بررسی این مساله در چارچوب وظایف محیط زیست است و در حوزه ما نیست. در حالی که شهرام احمدی، مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری در گفت‌وگو با جام‌جم اعلام نظر درباره جاده پنبه‌کال را در حیطه وظایف منابع طبیعی می‌داند، زیرا زردکوه جزو مناطق چهارگانه محیط زیست نیست.

آن طور که احمدی می‌گوید محل عبور جاده از منطقه آزاد است و به همین دلیل هیچ‌گونه استعلامی از محیط زیست نشـده تا بتوان به آن پاسخ داد. ‌ با توجه به نظر کارشناسان و نیاز عشایر منطقه بهتر است مسئولان مسیر مناسبی را برای ساخت جاده انتخاب کنند تا آسیب کمتری به محیط‌زیست وارد شود

لیلا مرگن

مدیرانی که جنگل آتش می‌زنند

635646823685917009 (1)آتش به جان زاگرس افتاده تنوره می‌کشد و حیات را در جنگل‌های زاگرس با مرگ تاخت می‌زند؛ روزی نیست که خبرآتش سوزی در جنگل‌های زاگرس آتش به دل دوستداران محیط زیست نزند. فقط در بهار امسال بیش از 1200هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی کشور به خاکستر بدل شده ‌ و هنوز آمار دقیقی از آتش سوزی‌های یک ماه گذشته دردست نیست. هرچند فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها ادعا می‌کند‌، آتش سوزی‌های بهار امسال در اراضی جنگلی و مرتعی کشور حدود30 درصد در سطح و 50 درصد در تعداد کاهش پیدا کرده، اما دست‌های سوخته جنگلبانان و بومیانی که برای خاموش کردن آتش از دل و جان مایه می‌گذارند، حکایت دیگری دارد.

سال‌هاست که آتش سوزی  جنگل‌های کشور به دلیل نبود نیروی متخصص و تجهیزات مناسب خسارت جبران ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند، چراکه مسئولان زمانی از آتش سوزی مطلع می‌شوند که دیگر کار از کار گذشته و بخش وسیعی از جنگل طعمه حریق شده است.  در این بین بومیان مناطق جنگلی و سازمان های مردم نهاد به قول معروف باید جور مسئولان را بکشند،چون برخی مسئولان‌ نه فقط برای کاهش ‌آتش سوزی ها کم می‌گذارند بلکه به اشکال دیگر به مرگ جنگل دامن می زنند.

دلیل عمده آتش سوزی جنگل‌های کشور‌ چیزی نیست جز سهل انگاری انسان. براساس آمارهای به دست آمده حدود 95درصد از آتش سوزی‌ها عامل انسانی دارد و حدود 30 درصدشان عمدی است.

عمدی آتش زدن جنگل محدود به گردشگران افراد سهل انگار ‌نمی‌شود؛کم نیستند مدیرانی که دانسته دست به قتل عام جنگل می‌زنند و چند برابر آتش سوزی‌ها هر سال جنگل را  تخریب می کنند.‌

برای نمونه  هر سال به طور متوسط آتش توسعه ناپایدار به جان ‌حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی کشور می‌ افتد خسارتی به جنگل می زند که به طور قطع بیشتر از آتش سوزی های جنگل است،‌چراکه دست کم به بهانه توسعه ‌بیش از دو میلیون و 500 هزار اصله درخت از بین می رود.

بنابراین مسئولان قبل ازاینکه گناه آتش سوزی های جنگل را به پای افراد سهل انگار بیندازد باید از خود شروع کند و شرایطی ایجاد کند که شهروندان باور کنند حفظ منابع طبیعی کشور برای دولت مهم است،زیرا تنها در چنین شرایطی است که می‌توان انتظار داشت که گردشگران به جنگل احترام بیشتری بگذارند و برخی بومیان مناطق جنگلی از طریق آتش زدن جنگل با یکدیگر و سازمان‌های دولتی تسویه حساب نکنند.

مهدی آیینی

تبر توسعه ناپایدار بر گردن جنگل

تبر طرح‌های عمرانی از آتش‌سوزی تیزتر است،چراکه در سال‌های گذشته بیشتر از آتش‌سوزی به جنگل‌های کشور خسارت زده و این اعتراف تلخی است که رئیس سازمان جنگل‌ها نیز مهر تائیدش را پای آن می‌زند.

هرچند او از ارائه آمار در این‌باره خودداری می‌کند اما براساس آمارهایی که جام‌جم به‌دست آورده، هر سال به‌طور میانگین بیش از حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی طعمه اجرای طرح‌های عمرانی می‌شوند، به عبارت دیگر هرسال بیش از دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود.

جاده، معدن و سد تبر می‌شوند، پتک می‌شوند، بر سر جنگل فرود می‌آیند و درختان را یکی پس از دیگری از ریشه در می‌آورند تا از جنگل‌های سرسبز چیزی جز بیابان باقی نماند، زیرا توسعه ناپایدار همچنان گوی سبقت را از آتش‌سوزی‌های مهیب جنگل دزدیده و لقب قاتل سریالی‌ جنگل را به کسی نمی‌دهد.

طرح‌های عمرانی را باید بلای جان جنگل‌ها دانست، زیرا مثل خوره به جان جنگل افتاده‌اند تا از آن چیزی باقی نگذارند. یک روز سد می‌شوند، روز دیگر جاده و روز دیگر تبر. این حکایت تلخی است که تا زمانی که به پایان نرسد نمی‌توان به حفظ منابع طبیعی کشور امیدوار بود، زیرا بسیاری از نمایندگان مجلس و مدیران همچنان بر طبل توسعه ناپایدار می‌کوبند و تصور می‌کنند که می‌توان با کاشت درخت این مصیبت را جبران کرد.

درخت می‌کاریم جنگل می‌کشیم

قرار است 10 میلیون اصله درخت کاشته شود تا مرهمی باشد بر زخم‌های زمین، زخم‌هایی که به دست خود آنهایی که برای کاشت درخت شعار می‌دهند، ایجاد شده است.

اما اگر این آمار درختکاری چند برابر هم شود، نمی‌تواند جایگزین جنگل‌های از دست رفته باشد، زیرا جنگل اکوسیستمی است که طی هزاران سال ایجاد شده و درختکاری نمی‌تواند جایگزین مناسبی برای آن باشد.

بنابراین وقتی هنوز طرح‌های عمرانی بیشتر از آتش‌سوزی به جنگل‌های کشور خسارت می‌زند نمی‌توان امید داشت که مراسم‌های نمادینی چون روز درختکاری و یا هفته منابع طبیعی اندکی این شرایط موجود را بهبود بخشد.

وقتی میزان تخریب‌هایی را که اجرای طرح‌های عمرانی به جنگل تحمیل می‌کند از خداکرم جلالی،رئیس سازمان جنگل‌ها می‌پرسیم، او ادعا می‌کند آمار دقیقی دراین‌باره ندارد و همین قدر می‌داند که اجرای طرح‌های عمرانی خسارت زیادی به جنگل‌ها می‌زند، آن‌قدر که از میزان آتش‌سوزی‌ها بیشتر است.

این در حالی است که براساس پاسخ اختصاصی سال گذشته مسعود منصور،‌ معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها به جام‌جم در 9 ماهه سال 94 طرح‌هایی سبب از بین رفتن حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی شد. نگران‌کننده‌تر این‌که تعداد درختان در هر هکتار از این اراضی ‌حدود150 اصله برآورد می‌شود، یعنی در خوشبینانه ترین حالت و به شکل میانگین هر سال بیش از دو میلیون و 550 هزار اصله درخت جنگلی به دلیل عملیات عمرانی سربریده می‌شود.

اما این همه واقعیت تلخ نیست،زیرا‌ خسارتی که طرح‌های عمرانی به محیط‌زیست کشور می‌زند خیلی بیشتر ‌‌و سالی 300 هزار هکتار نیز گزارش شده است. برای نمونه سال گذشته طرح‌های عمرانی مانند ایجاد دکل برق و خطوط لوله ‌حدود 195 هزار هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی کشور را تخریب کرد. ‌ بنابراین تازمانی که اجرای طرح‌های توسعه ناپایدار در اولویت مسئولان و نمایندگان مجلس است، نمی‌توان به حفظ جنگل‌های کشور امیدوار بود، در واقع باید در چنین شرایطی از هفته منابع طبیعی که از یکشنبه آینده در کشورمان شروع می‌شود به عنوان هفته سوگواری برای منابع طبیعی یاد کرد،زیرا تمامی سازمان‌ها تمام سال به اشکال مختلف به قتل عام جنگل می‌پردازند و هفته پایانی سال از اهمیت حفظ منابع طبیعی دم می‌زنند.

بالا