درآستانه روز محیطبان، چند نفر از نگهبانان طبیعت، بی پرده از دغدغه هایشان گفتهاند
هم میترسیدند،هم نگران بودند و درعین حال میخواستند حرف بزنند و همه چیز را بریزند روی دایره؛ حال عجیبی داشتند، حالشان مثل لحظه گرگ و میش بود. به ما گفتند گوش عدهای از محیطبانها را پیچاندهاند و نسق عدهایشان را کشیدهاند، دست به تهدید زده اند و چند نفری را بیسر و صدا اخراج کردهاند، بعد هم بخشنامه نوشته اند که مصاحبه ممنوع.
چند نفر از محیط بانها به واسطه همه این دلایل، عذر خواستند و حرف نزدند ولی وقتی شرط مان شد ذکر نشدن نام و نشان آنها چند نفری تردید را کنار گذاشتند و حرف زدند، درباره همه کمبودهایی که دارند،سختی هایی که می کشند،تبعیضهایی که تحمل میکنند و هر چه میرشتند،وقت و بی وقت پنبه میشد.
آنها همه اینها را گفتند به بهانه روز محیطبان که فرداست، فردایی که مصادف است با میلاد امام هشتم که ضامن آهوست، که بهانه ای شده برای پاسداشت روز محیطبان که البته در تقویم نیست. اهل رسانه تا به حال به تعداد موهای سرشان درباره محیطبانها نوشته اند، محیطبانها هم به تعداد موهای سرشان گفته اند. سختیهای این قشر نخ نما وعیان است، کیست که نداند محیطبان بی دفاع است و دستش خالی،کیست که ماجرای نبرد نابرابر قاچاقچی ، شکارچی و محیطبان را نشنیده باشد، کیست که عکس آش و لاش یکی از اینها بعد از درگیری را ندیده باشدوچشم ندوخته باشد به طنابدار که نکند به گردن محیطبان حلقه شود.
با محیطبانهایی که گپ زدیم، البته هیچکدام وحشت مرگ نداشتند. جالب بود، وحشت آنها از زمان حال بیشتر از آینده بود، وحشت از این همه گرانی، از سختی های زندگی، از خودروها و موتورسیکلتهای خراب پاسگاه، از نرسیدن به گرد پای قاچاقچیان و شکارچیان و تنها ماندن و بازهم تنها ماندن در برابر متخلفان.
محیطبان یک انسان است مثل بقیه.در ادامه خواهید دید محیط بان مثل من و شما نیازهای کوچک و دم دستی دارد. ولی اگر محیطبان وارسته و عاشق باشد یک انسان خاص با علاقههای ویژه است، آنچنان که گاهی روی یک پلنگ یا راسو یا درخت ارس یا نیِ تالاب تعصب پیدا می کند.
سن: ۴۴ سال
سابقه کار: ۱۷ سال
حقوق: ۵ میلیون تومان
گونه گیاهی مورد علاقه: نی
گونه جانوری مورد علاقه: گوزن زرد، آهو
مهم ترین دغدغه: نبود حمایت های حقوقی
مهمترین آرزو: مردم همه محیطبان باشند
محیطبانها از نظر حقوقی و قضایی در شرایط سختی هستند. هر مشکلی که برای یک محیطبان پیش بیاید فرقی ندارد،چه اندازهای است چون خودش باید وکیل خودش باشد و انتظاری از سازمان حفاظت محیط زیست نداشته باشد.این یکی از مظلومیتهای محیطبانهاست. بارها کسانی بودهاند که به دست شکارچیان و قاچاقچیان مجروح شدهاند و دست و پایشان قطع شده، ولی مسوولان چند روزی حول و حوش شان مانور دادهاند و بعد همه چیز را فراموش کرده اند.
روزی که در یکی از درگیریها مجروح شدم و پروندهام نیاز به پیگیری در دادگاه داشت، این تنهایی را با همه وجود حس کردم. من حدود یک سال مجبور شدم با عصا و پای لنگ دنبال پروندهام باشم.
در برخی شعب دادگاه های شهرستان قضاتی حضور دارند که به مسائل محیط زیست و قوانین آن اشراف ندارند و همین کار را سختتر میکند. حتی یک قاضی در یکی از این دادگاهها خودش شکارچی بود و پیداست سرنوشت پرونده ها چه می شود.
از تجهیزات محیطبانی هم که بگویم اوضاع اصلا خوب نیست. خودروها و موتورسیکلت های ما همه فرسوده و اسقاط است ولی هرطور شده از آنها استفاده می کنیم، چون چاره ای نداریم. برای رساندن تجهیزات به دست محیط بان ها وعده زیاد داده اند از جلیقه و دوربین بگیرید تا باتوم و بقیه چیزها ولی اینها در حد شعار مانده و اگر وعدهای عملی شده فقط برای نقاط محدودی بوده.
سن:۴۱ سال
سابقه کار: ۲۰ سال
حقوق: ۴ میلیون تومان
گونه گیاهی مورد علاقه: درخت ارس
گونه جانوری مورد علاقه: پلنگ
مهم ترین دغدغه: معیشت و کمبود تجهیزات
مهم ترین آرزو: خرید خانه
موارد زیادی است که محیطبانها را اذیت می کند. یکی از آنها این است که محیط بان ها تحصیل می کنند ولی در حکم کارگزینی آنها تغییری ایجاد نمی شود. وضع درآمد و معیشت محیط بان ها هم مشکلی است که همه از آن خبر دارند. قرار بود امسال یک فوق العاده ویژه ۳۵ درصدی به حقوق ما اضافه شود که نشد؛ البته این مبلغ در برخی استان ها پرداخت شد که این موضوع خودش گویای تبعیض های موجود است.
از وضع خودروها و موتورسیکلت های پاسگاه های محیط بانیکه نگویم،بهتر است. ما برای گشت زنی مشکل داریم و در تعقیب و گریزها جا می مانیم. بارها اتفاق افتاده که یک شکارچی یا قاچاقچی با ماشین های آنچنانی از جلوی ما رد شده اند، پوزخندی زده اند وچشم کشی کرده اند و ما فقط نگاه کرده ایم و حسرت خورده ایم. ما حسرت می خوریم، چون چند روز برای متخلفان کمین می زنیم ،ولی موقع عمل و اقدام که می رسد خودروی مان خراب می شود و هیچ کاری از دستمان برنمی آید.
محیطبانها از نظر تسهیلات رفاهی هم صفرند، حتی زیر صفر. ما هیچ وام خرید خانه یا ماشین یا حتی مهمانسرایی برای اقامت در شهرها نداریم، حال آن که کارمان شبهنظامی است و لااقل باید کمی از تسهیلات نیروهای نظامی را داشته باشیم. شغل محیطبانی حاکمیتی هم هست و طبیعتا افراد باید استخدام رسمی باشند، ولی بیشتر محیط بان ها قراردادی کار می کنند و خیلی ها با همین وضعیت بازنشسته می شوند.
سن:۴۷ سال
سابقه کار: ۱۲سال
حقوق: ۴ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان
گونه گیاهی مورد علاقه: بلوط ، ون
گونه جانوری مورد علاقه: آهو
مهم ترین دغدغه: معیشت، اوضاع نابسامان محیط زیست
مهم ترین آرزو: مردم به محیط زیست احترام بگذارند
مشکلات قضایی مهم ترین موضوعی است که محیط بان ها را به چالش می کشد. قانون در بیشتر مواقع حامی ما نیست. تا به حال چند نفر از نیروهای ما تیرخورده اند یا پایشان قطع شده ولی سیستم قضایی آن طور که باید از آنها حمایت نمی کند. یکی از مشکلات ما با دادگاه ها این است که وقتی برخوردی با متخلفان صورت می گیرد و پرونده ای تشکیل می شود قضات از ما می خواهند شاهد بیاوریم در حالی که کار ما در کوه و جنگل و دشت و بیابان است، ما چطور می توانیم شاهد بیاوریم؟
حقوقی هم که می گیریم در مقایسه با خطراتی که به جان میخریم، ناچیز است. قرار بود امسال حقوق ما ۵۰ درصد اضافه شود، ولی فقط ۱۵ درصد اضافه شده که وقتی اعتراض می کنیم، می گویند شما ۳۵ درصد اضافه حقوق را قبلا گرفتهاید.
البته فکر نکنید مشکل محیطبانها فقط همینهاست. نکته ای که ما را بسیار اذیت میکند، این است که حتی درون سازمان به ما به دیده تحقیر نگاه می کنند، مثل یک سرباز . به ما می گویند شما محیط بانید و باید فلان کار را انجام دهید.
دلم میخواهد روزی بدون ترس و نگرانی از عواقب کار روبه روی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بایستم و بگویم«شما که هیچ اطلاعی از محیط زیست نداری،چرا روی این صندلی نشستید.»
سن:۳۴ سال
سابقه کار: ۱۰سال
حقوق:حدود ۴ میلیون تومان
گونه گیاهی مورد علاقه: درخت ارس
گونه جانوری مورد علاقه: راسو
مهم ترین دغدغه: ارج و قرب نداشتن محیط بان
مهم ترین آرزو: مردم به ارزش واقعی محیط زیست پی ببرند
شاید خیلی ها ندانند که محیطبان ها در پایین ترین رده سازمانی قرار دارند و به همین علت نه حقوق کافی می گیرند و نه جایگاه اجتماعی در خوری دارند. این پایین ترین رده محسوب شدن، باعث می شود زمانی که محیط بان رو در روی یک فرد متخلف قرار می گیرد و پرونده ای در دستگاه قضا تشکیل میشود، حمایتی که مورد انتظار نگهبانان طبیعت است از آنها به عمل نیاید.
محیط بان ها امروز بیش از هر زمانی نیازمند حمایت های قضایی و پشتیبانی از سوی مجلس و دولتمردان هستند، چون اگر از محیطبانان که در خط مقدم حفاظت از محیط زیست هستند حمایت نکنیم، حفاظت از عرصه های طبیعی مختل می شود.
برخلاف جایگاه پایین سازمانی محیط بان ها که شاید خیلی ها از آن بی خبر باشند، موضوع کمبودهای اساسی تجهیزاتی درمناطق چهارگانه محیط زیست حتما نکته ای است که خیلی ها از آن مطلعند. ما برای حفاظت از طبیعت و استمرار گشت زنی ها به خودروهای نو و قوی نیاز داریم و موتورسیکلت های به روز عصای دست ماست که هیچ کدام در اختیارمان نیست. وقتی اینها دور از دسترس ماست خب طبیعی است که دستمان به هیچ وجه به تجهیزاتی همچون بالگرد و هواپیما نمی رسد. شاید توجیه خوبی نباشد، اما همه این مسائل روی هم سبب شده تا برخی محیط بان ها گرفتار روزمرگی شده و حتی در مواردی انگیزه لازم را برای حفاظت یا سرشاخ شدن با متخلفان نداشته باشند.
اگر روزی بتوانم با رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بی پرده صحبت کنم از او می خواهم همراه محیط بان ها بدون هیچگونه تشریفات و اسکورت هم رکاب شود و سوار خودرو و موتورهای اسقاط شده و در همان حال پای صحبت محیط بان ها بنشیند تا هم از آنچه در دل مناطق چهارگانه محیط زیست می گذرد باخبر شود و هم از نزدیک بداند محیط بان ها چطور زندگی میکنند.
مریم خباز