آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : تالاب هامون

بایگانی/آرشیو برچسب ها : تالاب هامون

اشتراک به خبردهی

مدیریت خصمانه منابع آب در افغانستان

‌خشکیدن تالاب هامون به مشکلات اهالی سیستان و بلوچستان دامن زده ‌ و معیشت بسیاری از ساکنان این منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. این شرایط منجر به افزایش مهاجرت و شیوع بیماری‌های ریوی و چشمی در بین ساکنان منطقه سیستان شده است. در ادامه درباره همه این مسائل با داود میرشکار، مدیر کل محیط ‌زیست سیستان و بلوچستان به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

مشکلات محیط زیستی سیستان و بلوچستان چقدر افزایش یافته است؟

شرایط محیط زیستی سیستان و بلوچستان مناسب نیست. اولین دلیل آن‌ بحث مدیریت خصمانه  منابع آب رودخانه هیرمند است که از چند سال گذشته آغاز شده است. متاسفانه با ایجاد بند کمال‌خان، سد کجکی و سد ارغنداب افغانستان به صورت‌ نامناسبی مانع تامین حقابه هامون ‌شده‌ و‌‌ ترجیح می‌دهند که بخش زیادی از آب را‌ به شوره زارها هدایت کنند.

‌وضعیت آب ذخیره شده در سدهایی که افغانستان روی هیرمند ایجاد کرده چگونه است؟

اکنون ‌میزان آب ذخیره شده در پشت سدهایی که روی هیرمند ایجاد شده به بیشترین میزان ‌در پنج سال  گذشته رسیده است. در واقع آنها به گونه‌ای منابع آب را مدیریت می‌کنند که بخشی از مردم خود افغانستان نیز در تنگنا قرار گرفته‌اند.

سایر منابع تامین کننده حقابه هامون چه شرایطی دارد؟

‌در شمال سیستان نیز سال گذشته از فراه‌رود آب اندکی به ایران می‌رسد. اما آب این رود را نیز به کانال‌های فرعی هدایت کرده‌اند. در واقع برای هامون صابوری‌ نیز آبی رها نشده است. به همین دلیل وسعت کانون‌های گرد و غبار فرامرزی که کشورمان را تهدید می‌کند نیز بیشتری از سال‌های گذشته شده است.‌

شرایط کانون‌های داخلی گرد و غبار منطقه چگونه است؟

‌ تهدید دیگری که در بستر هامون با آن رو به رو هستیم، دستکاری‌هایی است که بدون کارشناسی در منطقه انجام می‌شود و به افزایش‌ کانون‌های گرد و غبار دامن می زند. علاوه بر این چرای دام سنگین و سبک نیز مشکل دیگری است که با آن رو به رو هستیم، زیرا برخی افراد دام‌های سبک و سنگین خود را در تالاب رها می‌کنند و دام‌ها ‌ پوشش‌‌ گیاهی باقیمانده در تالاب را نیز از بین می‌برند و به این شکل به تخریب بیشتر تالاب و افزایش گرد و غبار دامن می‌زنند.

‌پیامدهای اجتماعی تخریب تالاب  چقدر افزایش یافته است؟

‌بیش از ۸۰ درصد معیشت ‌ساکنان اطراف تالاب به هامون وابسته است. به همین دلیل با توجه به شرایط تالاب  صیادی در منطقه از بین رفته است. علاوه بر این دامداری‌ نیز دستخوش آسیب شده است، زیرا حجم ‌علوفه ‌ بشدت کاهش پیدا کرده ‌ و دامداران شرایط بسیار سختی پیدا کرده‌اند. علاوه بر این تخریب تالاب سبب شده گردشگری و صنایع دستی منطقه نیز تحت تاثیر قرار بگیرد.

‌میزان مهاجرت از منطقه چقدر بیشتر شده است؟

مهاجرت بیشتر شده است. اما دستگا‌های متولی باید به این پرسش پاسخ دهند. لازم به یادآوری است که کشاورزی منطقه نیز دچار آسیب شده ، برای نمونه وقتی حقابه تامین می‌شد و کشاورزی رونق داشت همه زمین‌های منطقه مالک حقیقی داشت. اما اکنون شرایط تغییر کرده است.‌

افزایش توفان‌های گرد و غبار در منطقه نیز یکی دیگر از مشکلات اهالی سیستان است.

درست است. در گذشته ساکنان منطقه از بادهای ۱۲۰ روزه آسیب می‌دیدند. اما زمان وزش این بادها اکنون تغییر کرده و به ۱۸۰ روز و بیشتر از آن رسیده است و با توجه به اینکه بستر تالاب خشک شده گرد و غبار هم بیشتر شده است. ‌این بادها در گذشته به تعدیل هوای منطقه کمک می‌کردند، زیرا تالاب دارای آب بود و وزش باد و عبور آن از روی تالاب سبب بهبود شرایط آب و هوا می‌شد. اما اکنون توفان‌های گرد و غبار سبب افزایش بیماری‌های ریوی و  چشمی در بین ساکنان منطقه شده است‌.

 

مهدی آیینی

فاجعه بزرگ شروع شده است

مهدی آیینی

مهدی آیینی

هورالعظیم جان ندارد. از این تالاب بین‌المللی شبحی بیشتر باقی نمانده است. لاشه هزاران ماهی و گاومیش‌هایی که در گل و لای مدفون شده‌اند از فاجعه‌ای خبر می‌دهد که پیامدهایش بیش از گذشته گریبان دیگر کلانشهرها و حتی پایتخت را خواهد گرفت. پیش‌بینی این‌که توفان ریزگردها و سیل آوارگان زیست‌محیطی بیش از گذشته خواهد شد، کار سختی نیست؛ زیرا این روند بارها در کشور اتفاق افتاده و تاکنون مدیران نتوانسته‌اند چاره‌ای برای آن بیندیشند.

‌ شرایط این روزهای هورالعظیم بی‌شباهت نیست با آنچه چند سال پیش بر هامون گذشت. هامون که روزگاری به انبار غله ایران مشهور بود و سالانه حدود ۱۲هزارتن ماهی از آن برداشت می‌شد، امروز شوره‌زاری است که در آن نشانی از زندگی نمی‌توان یافت. آن دسته از بومیان منطقه که پای رفتن داشته، کوچ کرده و آنها که مانده‌اند با هزار و یک مشکل دست به گریبان هستند و توان رفتن ندارند.

چند سال پیش که برای تهیه گزارش به سیستان و بلوچستان رفته بودم با خانه‌هایی روبه‌رو شدم که در و پنجره‌هایشان را گل گرفته بودند. این خانه‌ها متعلق به افرادی بود که ناچار به مهاجرت شده بودند اما چون در برهه‌ای برخی مدیران تصمیم گرفته بودند با ممنوعیت اسباب‌کشی روند مهاجرت را آهسته کنند. اما برخی بومیان منطقه ترجیح می‌دادند درخانه‌هایشان را گل بگیرند و بدون اسباب و وسایل زندگی به کلانشهرهای اطراف مهاجرت کنند.‌

آمارهای قابل اعتمادی درخصوص مهاجرت آوارگان زیست‌محیطی در دسترس نیست، اما می‌توان گفت شرایط نامناسب زیست‌محیطی سبب شد در سال‌های ۹۰ تا ۹۱ بیش از ۳۵ هزار نفر از منطقه سیستان خارج شوند یا تا مدتی پیش تعداد گاوهای بومی سیستان در حاشیه دریاچه هامون بیش از ۹۰ هزار راس بود، اما اکنون در کل دشت سیستان حدود۲۰هزار راس گاو بومی وجود دارد. پیامدهای بی‌توجهی به تالاب هامون البته ادامه دارد. هنوز نیز اندک بومیان باقیمانده حاشیه هامون، سودای مهاجرت دارند و خالی از سکنه شدن این منطقه تهدیدهای امنیتی نیز درپی دارد، چراکه کم نیستند مهاجران غیرقانونی که در روستاهای متروکه ساکن شده‌اند.

آینده هورالعظیم بی‌شباهت به شرایط این روزهای تالاب هامون نیست و این واقعیت تلخی است که مدیران محیط‌زیست، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، وزات خارجه و وزارت نفت باید بیش از گذشته به آن توجه کنند، زیرا نجات هورالعظیم درگرو تعامل بین بخشی است. تا وقتی وزارت نیرو حقآبه کامل تالاب را نپردازد، نمی‌توان به نجات هور امیدوار بود. این وزارتخانه باید از رسیدن حقآبه به هورالعظیم اطمینان پیدا کند و تنها به بازکردن دریچه‌های سدهایش اکتفا نکند، زیرا بخش قابل‌توجهی از حقآبه در طول مسیر از سوی برخی کشاورزان برداشت می‌شود و به هورالعظیم نمی‌رسد. وزارت خارجه نیز باید با فعالسازی بحث دیپلماسی آب برای بهبود شرایط تالاب تلاش کند. مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز باید فراتر از شعار عمل کنند. به عبارت دیگر مدیران این سازمان باید به جای پرداختن به سیاست و حاشیه‌ها حقآبه تالاب‌های کشور را تامین کنند، چراکه تبعات ناشی از مرگ تالاب‌های کشور محدود به مسائل محیط‌زیستی نیست و با از بین رفتن تالاب باید منتظر افزایش آسیب‌های اجتماعی و تهدیدهای امنیتی نیز بود.

 

ارومیه کار ما بود، هامون‌ نه!

مهدی آیینی

مهدی آیینی

«عظیم‌ترین کار محیط زیستی انجام شد.» این‌ جمله‌ای است که دیروز رئیس‌جمهور در هیات دولت به زبان آورد و از این گفت که با نجات دریاچه ارومیه ۹۰درصد مشکل گرد وغبار منطقه‌ نیز حل شده است. این اولین بار نیست که رئیس‌جمهور یا معاونانش از احیای دریاچه ارومیه حرف می‌زنند و از آن به عنوان یکی از افتخارات‌ دولت یاد می‌کنند؛ دولتی که در چند سال اخیر ادعا کرده محیط زیستی‌ترین دولت تاریخ است!

ادعایی که البته بیشتر کارشناسان محیط زیست آن را رد می‌کنند، چراکه آنها می‌دانند نجات دریاچه ارومیه به عنوان اولین وعده زیست‌محیطی دولت هنوز به سرانجام نرسیده است و اگر شرایط دریاچه اندکی نسبت به گذشته بهبود یافته باید آن را به پای طبیعت گذاشت.

افزایش میزان بارش‌ در سال آبی گذشته و سال آبی امسال که هنوز به اتمام نرسیده، گواهی است براین که دریاچه را باد و باران نجات داده است. افزایش بیش از ۳۰درصدی بارش‌ها در حوضه ارومیه را نمی توان انکار کرد، چراکه گزارش‌های سازمان هواشناسی نیز آن ‌را تایید می‌کند.

آن‌طور که مسؤولان ستاد احیای دریاچه ارومیه گفته‌اند این ستاد از سال ۱۳۹۳ تاکنون دست‌کم ده‌هزار میلیارد تومان ‌برای احیای دریاچه ارومیه هزینه کرده است، اما به نظر می‌رسد اگر این هزینه انجام نمی‌شد هم اکنون دریاچه ارومیه شرایط کنونی را داشت، زیرا دو پروژه بزرگ ستاد یعنی انتقال آب زاب و استفاده از پساب تصفیه‌خانه‌ها تاکنون به سرانجام نرسیده است.

در پروژه انتقال آب زاب قرار است از طریق تونل،‌ ۶۲۳ میلیون متر مکعب آب به دریاچه هدایت شود؛ البته باید گفت با توجه به شرایط ستاد احیا و پیمانکار پروژه بعید است این اتفاق امسال اجرایی شود.

‌ پروژه‌ تصفیه‌خانه‌های آب شهرهای تبریز و ارومیه نیز تاکنون به سرانجام نرسیده و می‌توان گفت تاکنون پساب تصفیه‌شده‌ای راهی دریاچه نشده است. حتی از ‌تصفیه‌خانه گلمان که فاصله چندانی با دریاچه ارومیه ندارد!

‌از اجرایی نشدن پروژه‌های بزرگ برای احیای دریاچه ارومیه که بگذریم، باید گفت دیگر طرح‌های این ستاد نیز برای نجات ارومیه راه به جایی نبرده است. برای نمونه می‌توان به طرح به‌کاشت اشاره کردکه براساس آن قرار شد میزان کشت محصولاتی مانند چغندر کاهش یابد و دست کم ‌براساس نیاز منطقه کشت شود. جالب است بدانید اراضی کشت چغندر دست کم ۱٫۵ برابر شده است.

قرار بود برای افزایش بهره‌وری آب در بخش کشاورزی و بهبود زهکشی‌ها نیز تلاش شود، اما هنوز بسیاری از کشاورزان با پمپاژ حقابه دریاچه یا ساخت مسیرهای انحرافی نمی‌گذارند آن‌طور که باید آب لازم به دریاچه برسد‌.

رهاسازی آب از سدهای حوضه آبریز ارومیه نیز شاید اتفاقی باشد که برخی مدیران ستاد، ادعای آن را داشته باشند؛ اما باید گفت این سرریزها نیز به دلیل پرشدن مخزن سد‌ها بوده است‌.

جالب‌تر این‌که فقط در آذربایجان شرقی بیش از ۹۰سد وجود دارد که با هدف‌ کشاورزی ساخته ‌شده اند. از سال ۹۳ تاکنون ستاد احیای دریاچه ارومیه حتی نتوانسته یکی از این سدها را تخریب کند تا حقابه دریاچه تامین شود. به‌جز سدهایی که راه را بر نجات دریاچه بسته‌اند‌ مسوولان ستاد ‌حتی برای حذف میان‌گذری که ‌از عوامل اصلی نابودی دریاچه است نیز قدمی برنداشته‌اند.

پس این‌که ادعا شود نجات دریاچه ارومیه به دلیل برنامه‌های ستاد احیا بوده، درست نیست؛ زیرا اگر باد باران یاری نمی‌کرد مسؤولان اکنون با مطرح کردن بهانه‌هایی مانند تحریم به دنبال توجیه شکست پروژه‌هایشان بودند.

مدیرانی که چنین ادعایی می‌‌کنند شرایط تالاب ودریاچه‌های دیگری مانند هامون، بختگان، هورالعظیم و پریشان را نمی‌بینند که این روزها به دلیل بارش‌های مناسب، وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند.

چرا مدیران ادعا نمی‌کنند این تالاب‌ها را نیز آنها نجات داده‌اند؟ شاید اگر مانند دریاچه ارومیه برای آنها ستاد احیا تشکیل و دست‌کم برای هرکدام ده‌هزارمیلیارد تومان ‌هزینه شده بود، محیط زیستی‌ترین دولت این روزها ادعای نجات هامون را حتی در افغانستان نیز مطرح می‌کرد.

بالا