طاعون نشخوارکنندگان کوچک کل و بزها را میبرد، بوتولیسم و آنفلوآنزا، پرندگان مهاجر را. لاشه پرندگان مهاجر، میانکاله را فرش میکند، لاشه کل و بزها کوهستان را. این خلاصه سریال مرگ تدریجی حیاتوحش کشور است که هرسال تکرار میشود اما مدیران محیطزیست از آن درس نمیگیرند. در تازهترین اتفاق مدیرکل محیطزیست مازندران از مرگ مشکوک ۴۲ چنگر و فلامینگو در میانکاله خبر داده است. آنطور که او گفته هنوز نتایج آزمایشهای انجام شده مشخص نیست اما از بوتولیسم و آنفلوآنزای فوقحاد پرندگان بهعنوان گزینههای احتمالی مرگ و میر این پرندگان یاد میشود.
بوتولیسم باشد یا آنفلوآنزای فوقحاد پرندگان فرقی نمیکند، مساله اینجاست که محیطزیست کشور همیشه غافلگیر میشود. هنوز دوستداران محیطزیست فراموش نکردهاند که سال گذشته یک بیماری مرموز، بیش از ۵۰ هزار پرنده مهاجر را به کام مرگ کشاند و پس از مدتها بحث درباره دلیل این مرگ و میر سرانجام مدیران محیطزیست و سازمان دامپزشکی از بوتولیسم بهعنوان دلیل مرگ پرندگان مهاجر نام بردند.
حیاتوحش کشور با سرعتی عجیب از محیطزیست کشور خط میخورد اما مدیران برای حفظ اندک سرمایههای کشور آنطور که باید تلاش نمیکنند، یکی از نقاطضعف کشورمان در این حوزه کمبود کارشناس و درمانگر است، این بحران آنقدر جدی است که باید اعتراف کرد تعداد درمانگران حیاتوحش کشور به انگشتان دو دست هم نمیرسد. نگرانکنندهتر اینکه از این تعداد اندک نیز بهدرستی کمک گرفته نمیشود.
پیشگیری منقرض شد
غافلگیری، واکنش همیشگی سازمان حفاظت محیطزیست در برابر مرگ و میر حیاتوحش است. چرایی تکرار آن را از ایمان معماریان، دامپزشک میپرسیم. او پاسخش را در یک جمله خلاصه میکند و میگوید برای سازمان حفاظت محیطزیست پیشگیری اولویت نیست.
پیشگیری از بیماری در زیستگاههای کشور نیز فقط با پایش مستمر شدنی است. این درحالی است که سازمان حفاظت محیطزیست محیطبان کافی نیز در اختیار ندارد.
معماریان به نکته دیگری نیز اشاره میکند و آن مسالهای نیست جز این واقعیت که حیاتوحش کشور سالهاست از نقاط مشخص ضربه میخورد اما برای مقابله با آنها تاکنون بهدرستی اقدام نشده است. او بهعنوان نمونه به طاعون نشخوارکنندگان کوچک اشاره میکند که بهدلیل قاچاق دام در زیستگاههای کشور هر سال شیوع پیدا میکند و خبرساز میشود اما محیطزیست تاکنون نتوانسته با تعامل بینبخشی این خطر را کمرنگ کند.
او درباره مرگ و میر اخیر پرندگان مهاجر در میانکاله نیز میگوید برای اظهارنظر در اینخصوص باید منتظر آماده شدن نتایج آزمایشهای انجام شده بود، با این حال احتمال مرگ ناشی از آنفلوآنزای فوقحاد پرندگان و بوتولیسم دور از ذهن نیست.
مدیریت محیطنیستی
کمبود نیرو، اعتبار و تجهیزات در عملکرد نامناسب محیطزیست تاثیرگذار است اما نباید فراموش کرد که سوءمدیریت نیز به آتش این کمبودها میدمد. برای نمونه وقتی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست ادعا میکند اولویت او در محیطزیست مساله آب است، مدیران استانی نیز برای حفظ حیاتوحش و زیستگاهها آنطور که باید تلاش نمیکنند.
هومن ملوکپور، دامپزشک دیگری است که در گفتوگو با ما از عملکرد ضعیف محیطزیست میگوید و ادامه میدهد:«نمیتوان از مدیرانی که محیطزیست اولویت آنها نیست انتظار بیشتری داشت، یعنی توقع داشت که آنها از حوادث گذشته درس بگیرند و برای کاهش احتمال شیوع بیماری بین پرندگان مهاجر برنامهریزی کنند.»
بنابراین وقتی در دولتی که خود را محیطزیستیترین دولت میداند اولویت سازمان حفاظت محیطزیست با شرحوظایف آن همخوانی ندارد، نمیتوان انتظار داشت هرسال حیاتوحش کشور قربانی شیوع بیماریهایی مانند طاعون نشخوارکنندگان کوچک و آنفلوآنزای فوقحاد پرندگان نشود.
مهدی آیینی