آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : بختگان

بایگانی/آرشیو برچسب ها : بختگان

اشتراک به خبردهی

مدیریت خشکیده

مهدی آیینی

مهدی آیینی

خشکسالی، شکارچی حیات وحش شده‌است، فلامینگوها در بختگان زمینگیر شده‌اند و دوستداران محیط‌زیست برای نجات آنها به تکاپو افتاده‌اند، اما این داستان تلخ محدود به بختگان و جوجه فلامینگوها نیست. خبرهایی که از مناطق حفاظت شده کشور مخابره می‌شود از ناگوارتر شدن شرایط حیات وحش کشور تحت تاثیر بحران آب حکایت دارد. برای نمونه محیط‌زیست خراسان‌شمالی هشدار داده که برخی گونه‌ها به دلیل خشکسالی به حاشیه روستاها و مناطق مسکونی آمده‌اند، مساله‌ای که به تعارض انسان و حیات وحش‌دامن می‌زند. اما این ماجرا به خراسان‌شمالی محدود نیست. در خراسان‌رضوی نیز شرایط همین قدر ناگوار است. چهارشنبه گذشته بود که مسؤول محیط‌زیست مشهد از مرگ آهویی آبستن خبر داد که در جست‌وجوی آب به حاشیه جاده مشهد سرخس آمده‌بود، اما بخت با   آهوی مادر یار نبود چراکه بر اثر تصادف با خودروهای عبوری بشدت آسیب دید و تلاش محیط‌بانان نیز برای نجات او و دو جنین نارسش موفقیت‌آمیز نبود.‌

با توجه به چنین رخدادهای تلخی می‌توان گفت بحران آب جان اندک حیات‌وحش باقیمانده کشور را بیش از گذشته تهدید می‌کند، بحرانی که حاصل پافشاری برخی مدیران برای اجرای سیاست‌های اشتباهی مانند سدسازی و حفرچاه‌های عمیق است، سیاست‌هایی که حاصل شان چیزی نیست جز ‌ تالاب و چشمه‌های خشکیده.

لازم به یادآوری است که بحران آب فقط جوجه فلامینگوها را تهدید نمی‌کند و گونه‌هایی که مهاجرت نمی‌کنند این روزها بیش از گذشته با خطر مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند، در این بین می‌توان  به خزندگان اشاره کرد یا از پستاندارانی نوشت که تحرک کمی دارند. شرایط اما برای سم‌داران ناگوارتر است، چراکه کل و بزها هر روز برای نوشیدن آب خود را به آبشخورهای زیستگاه‌هایشان می‌رسانند، زیستگاه‌هایی به دلیل جاده‌سازی و معدنکاوی این روزها حکم جزیره‌هایی کوچک را پیدا کرده‌اند. در چنین شرایطی خشک شدن آبشخورها می‌تواند مرگ را به گله‌های کوچک کل و بز بیش از گذشته نزدیک کند.

بحران آب پلنگ و یوزپلنگ‌ها را نیز تهدید می‌کند، چراکه منجر به کاهش جمعیت طعمه‌های آنها( گراز وخرگوش) می‌شود. این درحالی است که برای نجات یوزپلنگ‌ها از خطر انقراض تلاش‌های زیادی شده‌است؛ تلاش‌هایی که بحران آب می‌تواند آنها را به باد دهد.

در چنین شرایطی لایروبی چشمه‌ها و تعمیر آبخشورها در کنار آبرسانی با تانکر می‌تواند حکم مسکنی را برای شرایط ناگوار محیط‌زیست کشور داشته‌باشد، راهکارهایی که برای اجرای آنها نیز باید نکاتی را در نظر گرفت، زیرا اگر در زمان مناسبی انجام نشود می‌تواند تنش بیشتری به حیات وحش کشور تحمیل کند. ‌

بحران آب درحالی امسال بیش از گذشته برای محیط‌زیست کشور شاخ و شانه می‌کشد که باید یادآور شد کشورمان در طول تاریخ همواره با این مشکل روبه‌رو بوده‌است و آنچه بیش از بحران آب به بحرانی شدن شرایط دامن می‌زند سوءمدیریت است. برای نمونه حدود چهار سال پیش که عیسی کلانتری سکان هدایت محیط‌زیست کشور را در دست گرفت از آب به عنوان اولویت محیط‌زیستی کشور یاد کرد و گفت ‌۷۰درصد وقت خود را روی مساله آب خواهدگذاشت.

این روزها که عمر دوران مدیریت عیسی کلانتری در ساختمان پردیسان به روزهای پایانی‌اش نزدیک می‌شود،  می‌توان گفت رئیس سازمان حفاظت‌محیط‌زیست ۷۰درصد وقتش را به شکلی سپری کرده‌است که گرهی از مشکلات محیط زیست کشور باز نشده‌است، زیرا بیشتر زیستگاه‌های کشور این روزها شرایطی مانند بختگان دارند یا بزودی دچار آن می‌شوند.

 

ارومیه کار ما بود، هامون‌ نه!

مهدی آیینی

مهدی آیینی

«عظیم‌ترین کار محیط زیستی انجام شد.» این‌ جمله‌ای است که دیروز رئیس‌جمهور در هیات دولت به زبان آورد و از این گفت که با نجات دریاچه ارومیه ۹۰درصد مشکل گرد وغبار منطقه‌ نیز حل شده است. این اولین بار نیست که رئیس‌جمهور یا معاونانش از احیای دریاچه ارومیه حرف می‌زنند و از آن به عنوان یکی از افتخارات‌ دولت یاد می‌کنند؛ دولتی که در چند سال اخیر ادعا کرده محیط زیستی‌ترین دولت تاریخ است!

ادعایی که البته بیشتر کارشناسان محیط زیست آن را رد می‌کنند، چراکه آنها می‌دانند نجات دریاچه ارومیه به عنوان اولین وعده زیست‌محیطی دولت هنوز به سرانجام نرسیده است و اگر شرایط دریاچه اندکی نسبت به گذشته بهبود یافته باید آن را به پای طبیعت گذاشت.

افزایش میزان بارش‌ در سال آبی گذشته و سال آبی امسال که هنوز به اتمام نرسیده، گواهی است براین که دریاچه را باد و باران نجات داده است. افزایش بیش از ۳۰درصدی بارش‌ها در حوضه ارومیه را نمی توان انکار کرد، چراکه گزارش‌های سازمان هواشناسی نیز آن ‌را تایید می‌کند.

آن‌طور که مسؤولان ستاد احیای دریاچه ارومیه گفته‌اند این ستاد از سال ۱۳۹۳ تاکنون دست‌کم ده‌هزار میلیارد تومان ‌برای احیای دریاچه ارومیه هزینه کرده است، اما به نظر می‌رسد اگر این هزینه انجام نمی‌شد هم اکنون دریاچه ارومیه شرایط کنونی را داشت، زیرا دو پروژه بزرگ ستاد یعنی انتقال آب زاب و استفاده از پساب تصفیه‌خانه‌ها تاکنون به سرانجام نرسیده است.

در پروژه انتقال آب زاب قرار است از طریق تونل،‌ ۶۲۳ میلیون متر مکعب آب به دریاچه هدایت شود؛ البته باید گفت با توجه به شرایط ستاد احیا و پیمانکار پروژه بعید است این اتفاق امسال اجرایی شود.

‌ پروژه‌ تصفیه‌خانه‌های آب شهرهای تبریز و ارومیه نیز تاکنون به سرانجام نرسیده و می‌توان گفت تاکنون پساب تصفیه‌شده‌ای راهی دریاچه نشده است. حتی از ‌تصفیه‌خانه گلمان که فاصله چندانی با دریاچه ارومیه ندارد!

‌از اجرایی نشدن پروژه‌های بزرگ برای احیای دریاچه ارومیه که بگذریم، باید گفت دیگر طرح‌های این ستاد نیز برای نجات ارومیه راه به جایی نبرده است. برای نمونه می‌توان به طرح به‌کاشت اشاره کردکه براساس آن قرار شد میزان کشت محصولاتی مانند چغندر کاهش یابد و دست کم ‌براساس نیاز منطقه کشت شود. جالب است بدانید اراضی کشت چغندر دست کم ۱٫۵ برابر شده است.

قرار بود برای افزایش بهره‌وری آب در بخش کشاورزی و بهبود زهکشی‌ها نیز تلاش شود، اما هنوز بسیاری از کشاورزان با پمپاژ حقابه دریاچه یا ساخت مسیرهای انحرافی نمی‌گذارند آن‌طور که باید آب لازم به دریاچه برسد‌.

رهاسازی آب از سدهای حوضه آبریز ارومیه نیز شاید اتفاقی باشد که برخی مدیران ستاد، ادعای آن را داشته باشند؛ اما باید گفت این سرریزها نیز به دلیل پرشدن مخزن سد‌ها بوده است‌.

جالب‌تر این‌که فقط در آذربایجان شرقی بیش از ۹۰سد وجود دارد که با هدف‌ کشاورزی ساخته ‌شده اند. از سال ۹۳ تاکنون ستاد احیای دریاچه ارومیه حتی نتوانسته یکی از این سدها را تخریب کند تا حقابه دریاچه تامین شود. به‌جز سدهایی که راه را بر نجات دریاچه بسته‌اند‌ مسوولان ستاد ‌حتی برای حذف میان‌گذری که ‌از عوامل اصلی نابودی دریاچه است نیز قدمی برنداشته‌اند.

پس این‌که ادعا شود نجات دریاچه ارومیه به دلیل برنامه‌های ستاد احیا بوده، درست نیست؛ زیرا اگر باد باران یاری نمی‌کرد مسؤولان اکنون با مطرح کردن بهانه‌هایی مانند تحریم به دنبال توجیه شکست پروژه‌هایشان بودند.

مدیرانی که چنین ادعایی می‌‌کنند شرایط تالاب ودریاچه‌های دیگری مانند هامون، بختگان، هورالعظیم و پریشان را نمی‌بینند که این روزها به دلیل بارش‌های مناسب، وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند.

چرا مدیران ادعا نمی‌کنند این تالاب‌ها را نیز آنها نجات داده‌اند؟ شاید اگر مانند دریاچه ارومیه برای آنها ستاد احیا تشکیل و دست‌کم برای هرکدام ده‌هزارمیلیارد تومان ‌هزینه شده بود، محیط زیستی‌ترین دولت این روزها ادعای نجات هامون را حتی در افغانستان نیز مطرح می‌کرد.

بالا