آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : آهو

بایگانی/آرشیو برچسب ها : آهو

اشتراک به خبردهی

دیوانه آهوها

با محیط‌بانی که آهوی فکه را کشف کرد و برای زنده ماندنشان خود را مقابل گلوله قرار می‌دهد

نه خانه می‌خواهد، نه ویلا، نه حساب بانکی چنین و چنان و نه سفرهای رنگارنگ. او دلش لک زده برای یک موتورسیکلت قوی که شنزارها را زیر چرخ‌هایش بگیرد و آخ نگوید. آرزوهای سیدباقر موسوی مثل داستان زندگی‌اش منحصربه‌فرد است. هنوز چند ماهی مانده تا او ۴۱ ساله شود، ده سالی هم می‌شود که یونیفرم محیط‌بانی به تن دارد،‌ حقوق دندان‌گیری هم ندارد، سایه مرگ نیز بالای سرش مانده و ول کنش نیست ولی نه خسته است و نه بی‌انگیزه.
آرزوهای او خلاصه می‌شود به رفاه آهوها، چارپایان خوش نقشی که از فکه تا بستان را زیر سم‌هایشان می‌گیرند و وقت و بی‌وقت تنشان از شلیک‌های دور و نزدیک می‌لرزد. سیدباقر آرزو دارد که پولی می‌داشت تا چاه‌های قدیمی را لایروبی کند و به آبشخورها آب برساند، یا پولی داشت و یک وانت می‌خرید و اسباب کارش را راحت‌تر جابه‌جا می‌کرد و دو نفر روزمرد را هم به‌کار می‌گرفت تا در گشت‌های شبانه،‌ مخصوصا درشب‌هایی که مهتاب گم می‌شود و جان دل شکارچی‌هاست کمکش باشند. دنیای او بسیار قشنگ و خاص است.

شما سال گذشته دلنوشتهای در فضای مجازی منتشر کردید و گفتید عدهای قصد جانتان را دارند و تهدیدتان میکنند. خوشحالم که زندهاید!

وقتی در طبیعت هستم به تنها کسی که میتوانم پناه ببرم خداوند است. شکارچیانی که من از آنها حرف زدم یکسری آدم گردنکلفتاند که از هیچکسی نمیترسند و شاید اگر به خاطر قومیت نبود خیلی وقت پیش مرا میکشتند.

از کدام طایفه خوزستان هستید؟

سادات علوی.

و محیطبان کدام زیستگاه؟

جنوب غرب خوزستان در شنزارها و تپه ماهورهای بستان.

بودن در این منطقه انتخاب خودتان بود یا قرعه به نامتان افتاد؟

می شود گفت انتخاب خودم بود. دهه ۸۰ عدهای از دانشگاه به قصد تحقیق به منطقه آمدند و میخواستند درباره رژیم غذایی آهوها پژوهش کنند. آن زمان سازمان محیطزیست قصد داشت در رامهرمز سایت تکثیر در اسارت ایجاد کند برای همین دانستن رژیم غذایی آهوها واجب بود. این افراد سراغ من آمدند و تا جایی که امکان داشت به مدت دو سال کمکشان کردم. در پایان کار به نقطهای رسیدیم که حتی میدانستیم یک آهو در دقیقه چند دانه برگ میخورد.

آن زمان سرباز معلم بودید، درست است؟

بله، قبل از این که محققان بیایند من متوجه شده بودم که آهوها درمنطقه هستند در حالی که همه تصور میکردند بهواسطه جنگ ایران و عراق، آهوها منقرض شدهاند. من آن زمان معلم روستای ابوقریب بودم و در سه پایه تدریس میکردم و میدیدم که دانشآموزان وقتی عکس آهو یا قوچ و میش را در کتابها میبینند، میگویند ما هم اینجا از اینها داریم. این بچهها بیشترشان عصرها چوپانی میکردند، همین شد که حرف شان را جدی گرفتم و رفتم دنبال آهوها. به این ترتیب رد آهوها و سرگین شان را پیدا کردم، کمی بعدتر هم خودشان را دیدم. البته بعد از این که مطمئن شدم آهوها درمنطقه ما وجود دارند به مسئولان گزارش دادم ولی خب کسی قبول نکرد.

آهویی که شما پیدا کرده بودید ظاهرا آهوی ایرانی نبوده؟

بله، اسمش آهوی فکه یا آهوی بین النهرین است. همه گونهها و زیرگونههای آهو در خاورمیانه با آهوی ایرانی متفاوتاند و این تفاوت در ظاهرشان بخوبی دیده میشود. یکی از بارزترین این تفاوتها گواتر آنهاست بهطوری که گواتر آهوی ایرانی کاملا برجسته و برآمده است ولی آهوی فکه انگار اصلا گواتر ندارد و یک گردن کاملا صاف دارد. البته گواتر آهوهای نر فکه در زمان جفتگیری کمی برآمده میشود.

حالا شما که به نوعی کاشف آهوی بینالنهرین در ایران هستید، میخواهید هر طور شده جلوی انقراضش را بگیرید. گفتید شکارچیها آدمهای گردن کلفتی هستند، اینها دقیقا کی هستند؟

اینها مشتی آدم پولدارند که به پشتوانه این پول دست به هر کاری میزنند و حتی با خودشان شکارچی خارجی هم میآورند.

از کجا؟

از کشورهای حاشیه خلیج فارس.

این گردن کلفتها شغلشان چیست که این همه پولدارند؟

زمین و مغازه و ملک و املاک دارند. اینها شکارچی تفریحی هستند، نه اینکه زندگیشان ازشکار بگذرد، خیلی هم بیرحماند. من در دشت آزادگان کسی را نمیشناسم که شکارچی باشد اگر معدود کسانی هم که پیدا شوند همین عده شکارچی گردن کلفت هدایتشان میکنند. در دشت آزادگان برای آهوها احترام زیادی قائل اند و میگویند آهوی امام رضا(ع)، یا این که معتقدند آهو نفرین میکند اگر اذیتش کنیم. اما شکارچیها به این چیزها اهمیت نمیدهند و شبها که برای شکار میآیند با نورافکنهای قوی میزنند به چشم آهوها تا قدرت بیناییشان را به طور موقت از دست بدهند و آن وقت با اتومبیل داخل شنها و ماسهها میروند و آهوها را با تیر میزنند.

پس نر و ماده و بچه برایشان مهم نیست!

همین امسال، ماه اول بهار ماده آهویی را زدند که داشت زایمان میکرد. من آن آهو را میشناختم چون هر روز در نقطهای مشخص مینشست، اما آنها آمدند بالای سرش و در همان حالت نشسته او را زدند. من عکس خون این آهو و جایی را که میخواست در آن زایمان کند منتشر کردم تا شاید تلنگری باشد.

جریمه شکار آهو چه قدر است؟

ده میلیون تومان است ولی برای این شکارچیها که من میشناسم اصلا زیاد نیست.

شکارچیها آهوها را میخورند؟

بله کباب میکنند و میخورند، معمولا هم در همان محل شکار. قبلا که منطقه ما شکار ممنوع نبود آنها آهوها را شبانه کباب میکردند و سرشان را در همان محل دفن میکردند، بعد روباهها کلههای آهو را پیدا میکردند و از خاک در میآوردند. این طور شد که عشایر مستقر درمنطقه متوجه شکار آهوها شدند چون شکارچیها در تاریکی شب میآیند و کسی نمیبیند آنها چه میکنند. بدتر این که به شکار یک آهو هم بسنده نمیکنند و تا میتوانند شکار میزنند. آهوها همیشه در گلههای کوچک حرکت میکنند و این افراد به لطف تفنگهایشان که ساچمه را به اطراف پخش میکند شکار دسته جمعی میکنند. به نظر من اسلحههای جدید شکار بسیار کثیف است.

تا به حال شده سر بزنگاه برسید و با شکارچیها رخ به رخ شوید؟

یکبار از فاصله ۷۰ متری به من تیراندازی کردند چون پروژکتورم را به سمتشان گرفته بودم تا دست از شکار بردارند ولی آنها تیراندازی کردند که یکی از تیرها به سینهام خورد و یکی دیگرش موتورم را پنچر کرد. یک بارهم مرا با اسلحه جنگی به مرگ تهدید کردند. وقتی شکارچیان را میبینم حالتی به من دست میدهد که میخواهم به هر طریق ممکن جلویشان را بگیرم ولی یا متواری میشوند یا به سمت محیطبان تیراندازی میکنند.

بهخاطر زخمی شدنتان توانستید شکایت کنید؟

نه نتوانستم. آخرین مورد درگیری ام با شکارچیها اردیبهشت سال گذشته بود. آنها درجاده بودند و من قصد داشتم ازآنها سبقت بگیرم، ولی وقتی روبهروی پنجره ماشین شان قرار گرفتم دو تیر به قصد کشتن به سمتم شلیک کردند که جاخالی دادم و خدا را شکر زنده ماندم. البته تیرانداز را شناختم و ماجرا را صورتجلسه کردم و به اداره فرستادم، اداره هم پرونده را برای دادگاه ارسال کرد. ولی دادگاه از من شاهد خواست، یک شاهد آوردم اما گفتند یک شاهد دیگرهم لازم است که من نداشتم. البته شکارچیها بعد از تیراندازی به خانه ما آمدند و گفتند هر خسارتی وارد شده جبران میکنیم ولی من مصر به طرح شکایت بودم، گرچه شکایتم به جایی نرسید.

به نظرشما علت اصلی اصرار عدهای به شکار چیست، با توجه به این که نیاز مالی ندارند؟ فکر میکنید باید فرهنگسازی شود؟

شکارچیها دو گروهاند، برخی با فرهنگسازی مختصر دست برمیدارند ولی عدهای آدم خوشگذران هستند که زندگیشان به این سبک و سیاق میگذرد و حتما باید جانوری را بکشند. من فرهنگسازی را برای هر دو گروه امتحان کردم که برای دسته دوم جواب نداده. ما در خوزستان دو طایفه بزرگ کنانه و خسرج داریم. سالها قبل تعدادی شکارچی داشتند و من برای منصرف کردن آنها از شکار سراغ بزرگشان رفتم و توضیح دادم که آهوهای این منطقه میراث طبیعی هستند و نسل شان دارد از بین میرود. باور کنید اینها دیگر شکار نکردند ولی آن عده شکارچی خاص دست نکشیدند.

به نظر میرسد اینها باید مجازات شوند، آن هم مجازاتهای سنگین و بازدارنده!

قطعا. اینها نیازمند برخورد شدید هستند البته نه از نوع جریمه نقدی، چون جواب نمیدهد.

با وجود همه خطراتی که تا به حال وجود داشته و بعد از این هم حتما وجود خواهد داشت چرا دست از محیطبانی برنمیدارید؟

گاهی اوقات اطرافیانم به من میگویند تو دیوانهای چون جانت را بهخاطر چند آهو به خطر انداختهای. اما من آنقدر به آهوها علاقهمندم که اگر یک روز آنها را نبینم ردشان را دنبال میکنم تا آرام شوم. بهتر است بگویم من عاشقم و یک عاشق جز این نمیکند.

داستان دوربین و موتورسیکلت

او آهوها را به چشم دیده بود، ردشان را در شنزارها و تپه ماهورها گرفته بود و ایمان داشت که فکه حالا دیگر آهو دارد. اما کسانی که سالها فکه را با مینهای عمل نکردهاش میشناختند، سختشان بود آهوها را باور کنند. سیدباقر ولی افتاد دنبال آهوها تا این بار بچیندشان در قاب یک دوربین عکاسی قرضی که آویزان گردنش بود. او این کار را کرد و شد کاشف آهوها، یک محافظ جان سخت.

از سال۸۷ به این سو که او لباس رسمی محیطبانی پوشیده، داستان اما چندان فرقی با امروز نکرده چون یکی از موتورسیکلتها که روزانه تا۲۰۰ کیلومتر رویش مینشیند و میراند دارایی شخصی اوست و موتورسیکلت دوم، هدیه فعالان و دوستداران محیط زیست به سیدباقر. باورش سخت است ولی باک اینها با بنزینی پُر میشود که محیط بان خوزستانی خودش میخرد؛ از آهوها برای آهوها.

خوش تراش های پر طاقت

آهوهای فکه ظریف و نازک اند ولی پرطاقت و مقاوم، آنقدر که سیدباقر درعجب است که اینها درگرمای بالای۶۰ درجه شنزارها چطور زنده می مانند. آهوهای فکه کم می خورند و اندک می نوشند، از برج هشت تا اواخر برج دو هم به جز دو سه بار لب به آب نمی زنند، آبشان هم اگر تلخ و شور یا لجن باشد فرقی به حالشان ندارد. سیدباقر یک بار میان شنزارها از شدت عطش چند جرعه ای از آب آهوها نوشید ولی دوام نیاورد و مبتلا به اسهال شد، تا یک ماه، بی وقفه. پزشکان به او گفته بودند آبی که نوشیده روده بزرگش را به هم ریخته است.

مریم خباز

تهران كه آهو ندارد

داستان پيدا شدن گونه هاي جانوري مانند آهو، توله شير و پرندگان شکاري در خيابان هاي تهران داستان تازه اي نيست، تا آنجا که بعد از رسانه اي شدن ماجراي جنجالي توله شيرها و پيدا شدن يک قلاده شير در پشت بام آپارتماني مسکوني در محله هفت تير اکنون کار به جايي رسيده که اگر شهروندان بخوانند و بشنوند که در جايي نزديکي محل کار يا خانه شان دايناسور پيدا شده، ديگر تعجب نمي کنند.
نکته اينجاست که چنين اتفاقاتي براي مسئولان نيز مانند شهروندان عادي شده، چون با توجه به تکرار شدن اين ماجراها مي توان نتيجه گرفت آنها براي برخورد با چنين اتفاقات يا تکرار نشدن آنها کمترين تلاشي نکرده اند به همين دليل سودجوها از هر فرصتي براي خريد و فروش گونه هاي جانوري استفاده مي کنند، تا آنجا که جمع آوري گونه هاي جانوري غير بومي و وحشي از سطح معابر شهر براي ماموران آتش نشاني به ماموريتي ثابت تبديل شده است. براي نمونه ديروز ماموران آتش نشاني براي نجات آهويي سرگردان روانه غرب تهران و بلوار فردوس شدند تا آهويي را که از ترس درون کانال آب پناه گرفته بود، نجات دهند. فرمانده آتش نشانان اعزامي به محل حادثه در اين باره گفته آتش نشانان ايستگاه 102 اين آهو را که به نظر مي رسد از مکاني نامعلوم فرار کرده و به داخل کانال آب پناه برده با استفاده از تجهيزات نجات به دام انداخته و آن را به مراکز نگهداري حيوانات تحويل دادند.
بايد ياد آور شد که حداقل کاري که مسئولان براي تکرار نشدن چنين اتفاقاتي مي توانند انجام دهند نظارت بيشتر بر فعاليت مراکز خريد و فروش حيوانات است که اکنون در بيشتر خيابان هاي تهران وجود دارد و فعاليتشان به دنياي مجازي نيز کشيده شده است.
افزون براين مسئولان براي حفظ گونه هاي جانوري بايد آموزش خانواده ها و بخصوص کودکان را در دستور کار خود قرار دهند تا گونه هاي جانوري کشور بيش از اين آسيب نبينند. نکته ديگري که در اين ميان مي توان به آن اشاره کرد کمبود تجهيزاتي مانند تله زنده گيري حيوانات و اسلحه، گلوله و دارت بيهوشي است، زيرا اگر اين روزها براي جمع آوري گونه هايي مانند روباه با مراکز محيط زيست تماس بگيريد، آنها به دليل نداشتن چنين تجهيزاتي کمتر روانه اين ماموريت ها مي شوند.

حیات وحش؛ قربانی خودخواهی ما

سود خرید و فروش حیوانات وحشی سرسام‌آور است؛ آنقدر که بعد از قاچاق اسلحه و موادمخدر از آن به عنوان سومین تجارت پرسود غیرقانونی دنیا یاد می‌شود. شرایط محیط‌زیستی کشورمان نیز سبب شده خیلی‌ها به آسانی در این زمینه فعالیت کنند، زیرا نظارت جدی و قوانین بازدارنده‌ای در این باره وجود ندارد.

برای نمونه 17 میلیون هکتار منطقه حفاظت شده کشور را فقط 2617 محیط بان پوشش می دهند که تجهیزات مناسبی نیز در اختیار ندارند، افزون بر این، قوانین بازدارنده ای نیز در این زمینه وجود ندارد. به عنوان مثال می توان به حکم دادگاه متهمان کشتار خرس های سمیرم اشاره کرد که به اعتقاد فعالان حقوق حیوانات، اصلا مناسب نبود.

همه این شرایط سبب شده سودجوها در کشور حاشیه امنی احساس کرده و از هر فرصتی برای تجارت گونه های جانوری و اعضای آنها استفاده کنند.

این در حالی است که زنده گیری نوزادان وحوش هر سال در فصل بهار در کشورمان رنگ و بوی جدی تری به خود می گیرد؛ زیرا نوزادان بیشتر گونه های جانوری این روزها به دنیا می آیند و به علت این که قدرت دفاع از خود را نداشته یا نمی توانند براحتی بگریزند، طعمه برخی افراد سودجو می شوند.

این افراد که متاسفانه تعدادشان کم نیست دو گروه هستند؛ عده ای با زنده گیری نوزادان حیات وحش به دنبال کسب درآمدند و گروه دیگر را نیز اشخاص خودخواهی تشکیل می دهند که حیوانات را خریده و نگهداری می کنند.

نکته اینجاست که چنانچه این افراد بهترین شرایط ممکن را هم برای نگهداری این گونه های جانوری فراهم بیاورند، باز هم سبب آسیب زدن به آنها و محیط زیست کشور می شوند، زیرا اگر نوزادان حیات وحش برای مدتی حتی کوتاه در خارج از محل طبیعی زندگی خود نگهداری شوند، دیگر قادر به زندگی در طبیعت نخواهند بود.

برای نمونه روز گذشته ماموران یگان محیط زیست گلستان، بره آهویی را از انباری خانه یکی از اهالی استان گلستان کشف کردند که شرایط نگهداری و تغذیه نامناسب سبب رشد غیرعادی شاخ و سم دست و پای بره آهو شده بود.

نکته اینجاست که این حیوان به دلیل خودخواهی انسان باید بقیه عمر خود را با تحمل مشکلات جسمی در اسارت سپری کند. این در حالی است که باید یادآور شد مادر این بره آهو نیز دیر یا زود دچار آسیب خواهد شد، زیرا شیر باقیمانده در پستان جاندار مادر تخلیه نشده در نتیجه بتدریج عفونت و بیماری حیوان را از پا درمی آورد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

قانون وقتی رسید که آهو دیگر نفس نداشت

بيابان را سراسر غم گرفته؛آهو با همه توان می‌دود تا جانش را نجات دهد، اما این بار شکارچی جانوری از جنس خودش نیست و اسلحه‌ای هم او را نشانه نرفته تا با دویدن بتواند خود را نجات دهد. این بار آهو گرفتار معرکه‌ای شده که برایش حکم جدالی نابرابر را دارد، هر لحظه صدای غرش موتورسیکلت بیشتر از قبل سکوت بیابان را شکسته ودر گوش آهو می‌نشیند.آهو با سرعت باد می دود، اما فردی که حتی نمی توان نامش را شکارچی گذاشت، هر لحظه بیشتر از قبل به سرعت موتورش می افزاید. کار به جایی می رسد که موتورسوار همپای آهو در بیابان حرکت می کند، اما آهو هر لحظه توانش را از دست می دهد، ولی موتور سوار دیوانه وار در بیابانی که خبری از محیط بان یا پلیس در آن نیست با خیال راحت موتورش را می راند.

این تعقیب و گریز خیلی زمان نمی برد؛ پس از چند دقیقه نفس آهو بند می آید و بر اثر خستگی زیاد پیکر نیمه جانش تسلیم نبردی نابرابر می شود. این شیوه حیوان​کشی روش جدیدی نیست، بلکه مدت هاست برخی از بومیان فرصت طلب مناطق کویری یا آنهایی که در حاشیه پارک های ملی یا پناهگاه های حیات وحش زندگی می کنند از آن برای کشتن جانوران استفاده می کنند.

به این شکل که آنها با استفاده از خودرو یا موتورسیکلت هایی که معمولا به عنوان اماراتی شناخته می شوند، در دشت ها و بیابان ها حیوانات را تعقیب کرده تا آنجا که به دلیل تعقیب زیاد حیوان از نفس می افتد یا با نزدیک شدن به آن با زنجیر یا شیء دیگر به سر حیوان ضربه زده تا زمینگیرش کنند.

متاسفانه به دلیل کمبود محیط بان و نبود مدیریت درست در این حوزه بسیاری از فرصت طلبانی که به این شکل جان گونه های حیات وحش را می گیرند، هیچ وقت مجازات نمی شوند، مگر این که اتفاقی گرفتار قانون شوند.

برای نمونه در تازه ترین اتفاق ماموران پاسگاه انتظامی صالح آباد دامغان پس از مشکوک شدن به سرنشینان یک پراید آن را متوقف کرده وپس از بازرسی صندوق عقب خودرو، آهوی نیمه جانی را پیدا کردند.

سرنشینان خودرو ابتدا به ماموران گفتند با آهو تصادف کرده و قصد دارند، آن را به مرکز دامپزشکی منتقل کنند، اما دروغ آنها خیلی زود فاش شد، زیرا روی بدن نیمه جان آهو آثاری از جراحت وجود نداشت، آنجا بود که ماموران پرده از راز متخلفان برداشتند.

متاسفانه ماموران دیر متوجه این عمل غیرانسانی سرنشینان پراید شدند، چون آهو دقایقی بعد از انتقال به اداره حفاظت محیط زیست دامغان تلف شد.

نتیجه کالبدشکافی آهو بداقبال هم تاکید کرد که پاره شدن طحال و پر شدن ریه هایش از خون به دلیل دویدن زیاد، عامل مرگش بوده است. این بار اول و آخر نیست که گونه های جانوری قربانی ناآگاهی برخی افراد و بازدارنده نبودن قوانین می شوند.

برای تکرار نشدن چنین موضوعاتی باید سازمان حفاظت محیط زیست در مناطقی که این جرایم رخ می دهد، دست به کار فرهنگی زده و با شناخت مشکلات اقتصادی و اجتماعی بومیان منطقه از دیگر دستگاه ها برای رفع آنها کمک بگیرد. افزون بر این، با بازنگری در قوانین نیز می توان مانع تکرار چنین حوادثی شد.

مهدي آييني/گروه جامعه

بالا