آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی (برگ 8)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی

اشتراک به خبردهی

جنگل به جیبان!

مهدی آیینی

«جنگل‌های هیرکانی را از ثبت جهانی خارج کنید تا ما بتوانیم در آنجا تله‌کابین بسازیم و…» این چکیده نامه‌ای است که به‌تازگی رسانه‌ای شده است و در آن تعدادی از مسؤولان گلستان از استاندارشان کمک خواسته‌اند؛‌ آن‌طور که از آسمان ریسمان بافتن آنها می‌توان نتیجه گرفت. ماجرا توقف طرحی است که ارمغانش تخریب جنگل‌های هیرکانی است، طرحی که زمزمه‌های آن از سال ۹۴ شروع شد.

برخی مسؤولان گلستان این روزها دغدغه حفظ جنگل را ندارند، آنها نگران شده‌اند که ثبت جهانی جنگل هیرکانی مانع از تخریب جنگل و احداث تله‌کابین شده است.

در این نامه نوشته شده که ساخت تله‌کابین علی‌آباد کتول به دلیل ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی متوقف شده چون ۹ دکل از ۲۴ دکل آن در محدوده ثبت‌شده جنگل‌های هیرکانی قرار دارد. به همین دلیل آنها در انتهای نامه خواسته‌اند با توجه به اهمیت موضوع آقای استاندار برای حل مشکل‌شان اقدام کند.

مشکل مسؤولانی که از استاندار گلستان کمک خواسته‌اند آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند در محیط زیستی‌ترین دولت برای حفظ آب، خاک و تنوع زیستی کشور سنگ تمام گذاشته می‌شود.

تلاش برای ثبت جنگل‌های هیرکانی حدود ۱۳ سال زمان برد و در این مدت کارشناسان و مدیران زیادی نقش ایفا کردند. با این حال هنوز کم نیستند مدیرانی که برای اهداف کوتاه‌مدت‌شان کمر به قتل جنگل‌های باستانی هیرکانی بسته‌اند. اهدافی که به بهانه اشتغال و رونق اقتصادی مطرح می‌شود، اما در بلندمدت با زوال دارایی‌هایی یک سرزمین پایان می‌یابد.

در خوشبینانه‌ترین حالت جنگل‌های هیرکانی حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار وسعت دارد؛ این درحالی است که شرایط شکننده و تخریب‌های صورت گرفته در این جنگل‌ها سبب شد در اواسط تیر امسال فقط حدود ۳۰۰ هکتار از این جنگل‌ها آن هم به شکل پراکنده به عنوان میراث جهانی ثبت شود.

با این حال برخی مدیران ندانم‌کار تلاش می‌کنند تا زحمات ۱۳ ساله‌ای را که برای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی کشیده شده به باد بدهند، چرا که آنها به قول معروف جلوتر از بینی‌شان را نمی‌بینند. چنین مدیرانی ادعا می‌کنند با ساخت تله‌کابین می‌توان برای مردم محلی درآمدزایی کرد؛ این درحالی است که تجربه ثابت کرده گردشگری در چند سال اخیر برای بومیان شمال کشور ارمغانی به‌جز زباله نداشته است.

این در حالی است که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی، پای گردشگران واقعی را به کشورمان و مناطق ثبت شده باز می‌کند؛ گردشگرانی که در کنار حفظ حرمت محیط‌زیست سبب بهبود شرایط اقتصادی بومیان منطقه نیز می‌شوند.

مدیرانی که به‌دنبال تخریب جنگل هستند یا به‌دنبال ایجاد رانت هستند و از طرح‌های پیشنهادی سود مستقیم می‌برند یا حکم مردم ندانم‌کاری را دارند که برای منافع کوتاه‌مدت‌شان جنگل را به آتش می‌کشند. باورش سخت است، اما مدتی پیش وقتی از بومیان منطقه‌ای جنگلی در ازای پرداخت پول برای اطفای حریق جنگل کمک گرفته شد، حریق‌ها افزایش پیدا کرد، چرا که برخی از آنها عمدا جنگل را آتش می‌زدند تا به خیال خود برای جوانان روستا اشتغالزایی کنند؛ اقدامی که این روزها در میان مدیران نیز دیده می‌شود. ‌

 

 

مدیرانی که انقراض می‌زایند

مهدی آیینی

درخت‌ برگ برگ می‌میرد، جنگل درخت درخت جان می‌دهد، کوهستان صخره صخره آب می‌شود،  رود جرعه جرعه می‌خشکد و  دریا موج موج فاضلاب بالا می آورد؛ داستان تخریب محیط زیست کشورمان حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است،‌ روزی در تقویم سیاه نمی شود مگر با خبر زخمی تازه بر پیکر محیط زیست کشورمان.

البته محیط زیست درهمه جا غریبه است این روزها کمتر کشوری را می‌توان یافت که در آن شهروندانش دغدغه تصمیم‌های ضد محیط زیستی مدیران‌شان را نداشته باشند، اما ماجرا در کشورمان ‌ غم انگیزتر است، چون کم نیستند‌ مدیرانی که مرغ شان یک پا دارد، افراد بر صندلی تکیه داده‌ای که محال است از تصمیم‌های اشتباه‌شان برگردند حتی اگرکارشناسان هزار و یک دلیل بیاورند، ‌آنها ‌ به مخالفان انگ سیاسی بازی می زنند و اگر فرصت مصاحبه  دست دهد آنها را توده‌ای هم می‌خوانند.

توسعه ناپایدار خیلی وقت است که مشق بسیاری از مدیران است، ‌مدیرانی که از روی دست هم تقلب می‌کنند و می خواهند به هر نحوی شده برای خود کارنامه ای دست و پا کنند، کارنامه‌ای که در سودای صندوق‌های رای به دنبال نمره قبولی است، اما این مشق پر غلط را قرار است نسلی خط بزند که سال‌های آینده درتاریخ می خواند توسعه ناپایدار، جنگل را دود کرد و دریا را خشکاند.

خیلی از مدیران هنوز نمی دانند توسعه ناپایدار گاهی جاده می‌شود و می‌راند تا انقراض ، گاهی سد می‌شود تا پای رودخانه را بشکند، درتازه ترین اتفاق نیز قرار است ‌خط لوله انتقال آب شود و رویای زندگی را از خزر بیاورد تا کویر اما قرار است در طول مسیر هزاران اصله درخت ‌را از ریشه درآورد ‌و میلیون‌ها تن خاک را قربانی کند، اتفاقی که‌ به۱۰هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و برخی از مدیران نمی دانند قرار است با اعتباری برابر با کل بودجه عمرانی کشور در یکسال‌ منافع بلند مدت کشور را گره بزنند به منافع کوتاه مدت خودشان. به نظر می رسد آنها دست کم از خودشان نپرسیده‌ اند که اگر روزی رژیم حقوقی خزر تغییر کرد برای جمعیتی که در استان سمنان جمع شده‌اند چه برنامه ای دارند؟

انتقال آب خزر به سمنان اولین و آخرین طرح ضد محیط زیستی نیست که در کشور اجرا می شود. هر سال به طور میانگین‌ فقط در اراضی جنگلی بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود و به انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و در نهایت به مشکلات انسان دامن می زند، به نظر می رسد‌ خیلی از مدیران هنوز نمی دانند انسانی که انقراض می‌زاید اجاقش کور ‌و چراغ خانه اش رو به خاموشی است.

 

مهدی‌آیینی

نذر دیپلماسی‌ خشکیده آب

مهدی آیینی

قایق‌هایی که خاک می‌خورند، خانه‌هایی که درهایشان را گل گرفته‌اند، چشم‌های آسیب دیده از توفان شن و نفس‌هایی که به خس‌خس عادت دارند. محال ممکن است گذر شخصی به سیستان و بلوچستان بیفتد و با این صحنه‌های آزار دهنده چشم در چشم نشود.

سیستان از حیات خالی است از وقتی تالاب به خاک نشست، زندگی هم اینجا در خاک غرق شد. این روزها در سیستان آنها که پایی داشته‌اند رفته‌اند، آنها هم که مانده‌اند یا پای رفتن ندارند یا سخت به دیارشان وابسته‌اند.

سیستان و بلوچستان دیگر آن دیار رستم دستان نیست، آن دیاری که در تاریخ از آن به عنوان انبار غله ایران یاد می‌شد. دیگر خبری از هامون سخاوتمند نیست؛‌ تالابی که تاقبل از خشکیدنش هرسال حدود ۱۵هزار تن ماهی از آن صید می‌شد.‌

این روزها به دلیل سوء‌مدیریت و خشکسالی، همه در سیستان و بلوچستان از تب کوچ می‌گویند برای نمونه فقط در سال‌های ۹۰ تا ۹۱ بیش از ۳۵ هزار نفر از منطقه سیستان کوچ کرده‌اند و شرایط زندگی هر روز دشوارتر از گذشته می‌شود.

بحران کمبود آب محدود به سیستان و بلوچستان نمی‌شود. این روزها بیشتر استان‌های کشور با کم‌آبی دست و پنجه نرم می‌کنند، هرچند خیل آوارگان زیست‌محیطی خراسان جنوبی، کرمان و سیستان و بلوچستان از شرایط ناگوار این مناطق حکایت دارد، اما نمی‌توان هیچ استانی را در ایران یافت که خطر بی‌آبی تهدیدش نکند.

بحران آب جدی است. رد این خطر را در سخنرانی‌های مسؤولان نیز می‌توان جست، اما کمتر مدیری پیدا می‌شود که به این خطر باور داشته باشد، چراکه اگر غیر از این بود از سوء‌مدیریت‌ها باید کاسته می‌شد. برای نمونه رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست بارها هشدار داده هیچ بعید نیست تا چند سال آینده ساکنان جنوب البرز تا آب‌های جنوبی و شرق زاگرس و مرز‌های شرقی کشور به خاطر بی‌آبی آواره شوند، افرادی که جمعیت‌شان حدود ۵۰ میلیون نفر برآورد می‌شود.

خطر خشکسالی امنیت کشور را تهدید می‌کند، اما راهکار مدیران به تجویز مسکن‌ها محدود شده است. در این میان سازمانی مانند هلال احمر نیز پای کار آمده و با ایجاد پویش نذر آب به سهم خود برای بهبود شرایط ساکنان مناطق بحرانی تلاش می‌کند. این تلاش ستودنی است، اما راهکار برون رفت از این مشکل به جریان انداختن دیپلماسی آب و بهبود مدیریت منابع آب است. تا وقتی ایران نتواند حقابه‌های خود را از کشورهای همسایه مانند افغانستان و ترکیه بگیرد خطر بحران آب جدی‌تر می‌شود به همین دلیل در کنار ایجاد پویش‌هایی مانند نذر آب باید برای رونق گرفتن دیپلماسی آب کشور نیز تلاش کرد.

 

مهدی آیینی

 

زمان انقراض اطلاع رسانی در محیط‌زیست

مهدی آیینی

انقراض اطلاع‌رسانی در محیط‌زیست نزدیک است، این تازه‌ترین خطری است که خبرنگاران این حوزه نسبت به آن هشدار داده‌اند. دیروز ۲۵ نفر از خبرنگاران حوزه محیط‌زیست در نامه‌ای سرگشاده به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت روی این مشکل جدید ـ که محیط‌زیست کشور را نشانه رفته ـ انگشت گذاشتند و از این نوشتند که برخوردهای سلیقه‌ای با خبرنگاران و نحوه مدیریت اطلاع‌رسانی از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌تازگی کارخبرنگاران را دشوار‌تر از گذشته کرده است.

ماجرا از این قرار است که به دلیل برخورد سلیقه‌ای تمامی خبرنگاران امکان حضور در نشست‌های خبری را پیدا نمی‌کنند. در برخی موارد نیز که رسانه‌ها درباره موضوعی گزارش انتقادی نوشته‌اند از روابط عمومی محیط‌زیست با مدیران آن رسانه تماس گرفته شده و پیشنهاد تغییر خبرنگار مطرح شده است. در واقع آش آنقدر شور شده که حتی روابط عمومی محیط‌زیست در تماس با سردبیر یکی از رسانه‌های دولت درخواست کرده خبرنگاری برای گفت‌وگو با رئیس سازمان انتخاب شود که منتقد نباشد!

سرنخ ترس از اطلاع‌رسانی را اگر در سازمان حفاظت محیط‌زیست دنبال کنید به طرح‌های بی‌نتیجه و برنامه‌های بدون دستاورد این سازمان می‌رسید. در واقع وقتی سازمانی نتواند به وظایف خود به‌درستی عمل کند همیشه از اطلاع‌رسانی دوری می‌کند. این ماجرا در سازمان حفاظت محیط‌زیست آن‌قدر بحرانی است که مدیران ارشد این سازمان از رو به رو شدن با رسانه‌های حامی دولت نیز ابا دارند.

انقراض اطلاع‌رسانی در سازمانی که نام محیط‌زیست را یدک می‌کشد، بدون شک به تخریب محیط‌زیست دامن می‌زند و راه را برای اجرای طرح‌های غیر‌کارشناسی بیشتری هموار می‌کند، این درحالی است که با شروع به کار عیسی کلانتری در سازمان حفاظت محیط‌زیست طرح‌های غیر‌کارشناسی زیادی به مرحله اجرا رسیده یا مقدمات آن آماده شده؛ طرح‌هایی مانند انتقال آب خزر به سمنان، سد سازی در جنگل‌های هیرکانی، واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی، اجرای طرح‌های گردشگری بی‌ضابطه در زیستگاه‌های بکر مانند جزیره آشوراده و رسوب‌زدایی از تالاب انزلی با اکسید تیتانیوم که به‌تازگی به دستور دادستانی متوقف شده است.

رئیس‌جمهور در حالی عیسی کلانتری را پس از معصومه ابتکار به عنوان سکاندار سازمان حفاظت محیط‌زیست در نظر گرفته که شرایط محیط‌زیست هر روز نگران‌کننده‌تر می‌شود. هرچند رئیس‌جمهور نیز بارها در سخنرانی‌های خود نسبت به شرایط شکننده محیط‌زیست هشدار داده و خود را محیط‌زیستی‌ترین دولت معرفی کرده است، اما کارنامه محیط‌زیستی دولت بیانگر این واقعیت است که محیط‌زیست برای دولت دغدغه‌ای جدی نیست، چراکه اگر غیر از این بود تخریب محیط‌زیست شدت نمی‌گرفت و کار به جایی نمی‌رسید که فعالان محیط‌زیست برای پس گرفتن عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت از دولت یازدهم و دوازدهم پا پیش بگذارند و پویش دولت محیط نیستی را کلید بزنند، پویشی که بیش از ۱۳هزار نفر به آن پیوسته‌اند.

به نظر می‌رسد حفظ محیط‌زیست و اعتراض محیط‌زیستی‌ها برای دولت ماجرایی قابل توجه نیست، چراکه اگر غیر از این بود پس از انتشار نامه اخیر فعالان محیط‌زیست، سازمان حفاظت محیط‌زیست درصدد انقراض اطلاع‌رسانی بر‌نمی‌آمد و کار به انتشار نامه سرگشاده خبرنگاران محیط‌زیست نمی‌رسید.

مهدی آیینی

روز بی‌یوز

مهدی آیینی

یوزپلنگ‌ها با خبرهای بد می‌دوند؛ آمار مشخصی از یوزها وجود ندارد، حدود دو سال است پایش‌ها به‌درستی انجام نمی‌شود، کمک‌های بین‌المللی کاهش پیدا کرده،‌ یوزپلنگ‌ها دیگر بیمه نیستند و… خبرهایی که از گوشه و کنار زیستگاه‌های یوز به گوش می‌رسد از این حکایت دارد که مانند گذشته محیط‌بانان با یوزها چشم در چشم نمی‌شوند، به همین دلیل بیشتر کارشناسان و محیط‌بانان از کاهش نگران‌کننده جمعیت یوزها ابراز نگرانی می‌کنند. بیشترشان حدس می‌زنند کمتر از ۳۰ یوز در طبیعت باقی‌مانده است، در واقع یوزها آن‌قدر به انقراض نزدیک‌اند که دیگر به چشم نمی‌آیند.

بیش از دو دهه از شروع ابراز نگرانی‌ها نسبت به خطر انقراض یوزپلنگ‌های آسیایی می‌گذرد و در این مدت تلاش‌های زیادی شد، تلاش‌هایی که به نظر می‌رسد راه به جایی نبرده است. هرچند برخی کارشناسان معتقدند اگر این تلاش‌ها صورت نمی‌گرفت این روزها یوز نیز مانند شیر و ببر ایرانی لقب «منقرض شد» را یدک می‌کشید، اما هرسال خطر انقراض جدی‌تر از گذشته می‌شود تا آنجا که براساس اخباری که از زیستگاه‌های این گربه‌سان به گوش می‌رسد، کاربرد واژه جمعیت برای این ‌گونه دیگر بی‌معنی به نظر می‌رسد و باید از واژه فرد برای یوزها استفاده کرد. به همین دلیل باید خطر انقراض را بیش از گذشته جدی گرفت و برای یوزپلنگ‌های باقیمانده حفاظت فرد به فرد را در نظر گرفت.

شرایط یوزپلنگ‌های آسیایی بحرانی است، این واقعیت تلخ را هیچ کارشناسی رد نمی‌کند، اما اجرای برنامه‌های حفاظتی برای این گونه باید به‌روز شود. نسخه نوشتن برای یوزپلنگ‌ها نیز بدون اطلاعات مناسب راه به‌جایی نمی‌برد، چراکه هنوز آماری که براساس تحقیقات و پایش مناسب استخراج شده باشد در دست نیست به همین دلیل باید پایش زیستگاه‌ها از سرگرفته شود تا با توجه به اطلاعات به دست آمده بتوان برنامه مناسبی برای نجات یوزها نوشت و اجرا کرد.

دشمنان یوز هنوز بی‌پروا برای یوزپلنگ‌ها شاخ و شانه می‌کشند، چوپانان ناآگاه، سگ‌های گله و جاده‌هایی که قلب زیستگاه آنها راهدف قرار داده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت برای خیلی از مدیران و شهروندان حفظ یوز از مقام شعار فراتر نرفته است؛ وقتی در غرب منطقه میاندشت جاده ساخته می‌شود یا بحث احداث معدن D19 در زیستگاه‌های این گونه در یزد به قوت خود باقی است، نمی‌توان به نجات یوزپلنگ‌ها امیدوار بود. وقتی هنوز بسیاری از شهروندان بی‌توجه به علائم هشدار‌دهنده در جاده‌هایی که از زیستگاه‌های یوزعبور کرده‌اند با نهایت سرعت می‌رانند و بی‌توجه به خطر افزایش جمعیت سگ‌های بی‌صاحب پسماندهایشان را رها می‌کنند، باید گفت برنامه‌ها برای نجات یوز محکوم به شکست است.

امروز تقویم به نام یوزهاست و در گوشه و کنار کشور به مناسبت روز ملی یوز برنامه‌های مختلفی اجرا می‌شود. امروز قرار است خبر خوبی هم منتشر شود. گویا در غرب زیستگاه توران محیط‌بانان تصاویر جدیدی از یوزها گرفته‌اند. با این حال بیشتر خبرها از ناخوشی یوزها حکایت دارد به همین دلیل بسیاری به طرح تکثیر یوزها در اسارت امید بسته‌اند، طرحی که تاکنون موفقیت آمیز نبوده و چنانچه به موفقیت نیز دست یابد، باید گفت شانس معرفی یوزهایی که در اسارت متولد شده‌اند به زیستگاه طبیعی بسیار اندک است، اما وقتی پای انقراض در میان است حفظ ذخیره ژنتیکی نیز مهم است. به همین دلیل تا زمانی که کوشکی، دلبر و ایران در پارک پردیسان به سرنوشت «ماریتا»‌ دچار نشده‌اند، باید از فرصت استفاده کرد.

۲۵ سال پیش وقتی توله‌های ماریتا در بافق به بدترین شکل ممکن کشته شدند و خودش نیز به پارک پردیستان منتقل شد، خیلی‌ها یوزپلنگ‌ها را نمی‌شناختند، اما سال‌هاست که یوزپلنگ‌ها دیگر برای مردم غریبه نیستند، دیگر همه می‌دانند به لطف تلاش‌ سازمان‌های مردم‌نهاد، یوزها سال‌هاست با انقراض می‌دوند. در این مدت مدیران زیادی به نام یوزپلنگ‌ها اعتبار گرفتند و آنها را صرف نوشتن طرح‌های تکراری کردند. به همین دلیل در اندک فرصت باقیمانده باید برنامه‌ها را به معرفی یوزپلنگ‌ها محدود نکرد و گام‌های جدی‌تری برداشت، چراکه اگر برنامه‌ها تغییر نکند به عنوان اولین کشوری که در چند سال اخیر موفق به انقراض یک گونه منحصر به‌فرد شده، رکورددار خواهیم شد.

 

مهدی آیینی

بازگشت به عصر آبخوری!

مهدی آیینی

تاکسی‌های فرسوده، اتوبوس‌های قراضه و درختان به‌پیشواز خزان رفته تهران را که کنار هم بگذارید به شورای شهر پنجم تهران می‌رسید، شورایی که به‌تازگی وارد سومین سال فعالیت خود شده، اما هنوز محیط‌زیست برایش در اولویت نیست و برای بهبود شرایط محیط‌زیست تهران نه تنها قدمی برنداشته، بلکه برخی مواقع چوب لای چرخ محیط زیست نیز گذاشته است. این بی‌توجهی را معاون محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست نیز تایید می‌کند. او دیروز آب پاکی را روی دست افرادی که تصور می‌کنند شورای شهر اندکی به مسائل محیط زیستی بها می‌دهد، ریخت و به ایسنا گفت: «شورای شهر تهران نه‌تنها بودجه فیلتر دوده را حذف کرده، بلکه از اختصاص تسهیلات و اعتبار برای نوسازی اتوبوس‌ها هم خودداری کرده است.»

آلودگی هوا، این سرجهازی تهران دیگر محدود به پاییز و زمستان نیست؛ تابستان امسال آلاینده ازن برای تهرانی‌ها به حدی شاخ و شانه کشید که بیشترشان این روزها دغدغه افزایش آلودگی‌هوا در پاییز و زمستان پیش‌رو را دارند. این در حالی است که اعضای شورای شهرتهران هنوز قدمی جدی برای کاهش این نگرانی برنداشته و مانند سازمان حفاظت محیط زیست مدیریت هوا را به باد و باران واگذار کرده‌اند.

توسعه حمل و نقل عمومی راه نجات بسیاری از مشکلات تهران است؛ از ترافیک بگیرید تا آلودگی‌هوا، اما جولان تاکسی‌های فرسوده و اتوبوس‌های قراضه در پایتخت گواهی می‌دهد که در شورای شهر تهران و شهرداری کمتر به این مهم توجه می‌شود. هر وقت حرف از نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی می‌شود مسؤولان پای نبود اعتبار را وسط می‌کشند تا آنجا که پیشنهادهایی مانند خرید اتوبوس‌های دست دوم مطرح می‌شود. این درحالی است که اگر مدیران به‌جای دعواهای سیاسی، سلامت شهروندان و حفظ محیط‌زیست را در اولویت قرار دهند بسیاری از مشکلات زیست‌محیطی کلانشهری مانند تهران برطرف می‌شود.

بهبود شرایط محیط زیستی کلانشهری مانند تهران همیشه در گرو اعتبار نیست،برای نمونه به‌تازگی مدیران ایرلندی برای کاهش زباله‌های پلاستیکی تصمیم جالبی‌گرفته‌اند که با استقبال مناسبی روبه‌رو شده است، آنها با در نظرگرفتن آبخوری‌هایی در سطح شهر و توزیع آب رایگان سعی در کاهش مصرف آب‌های بسته‌بندی و در نتیجه بطری‌های پلاستیکی دارند. راهکاری که در کشورمان از قدیم رواج داشته اما به دلیل کم‌سلیقگی مدیران به فراموشی سپرده شده. تنها کاری که مدیران باید انجام دهند به روز کردن طراحی آبخوری‌ها و مشخص کردن آنها روی نقشه‌های آنلاین است.

بنابراین اگر مدیران شهری توجه به محیط زیست را فقط به توییت‌هاو نمایش‌های تکراری‌شان محدود نکنند می‌توان به بهبود شرایط محیط زیستی کشور امیدوار بود.

 

مهدی آیینی

دعوت از رئیس‌جمهور برای دیدار با فعالان محیط‌‌زیست

‌دوشنبه گذشته برنامه موتور جستجو دلایل کلید خوردن پویش دولت محیط نیستی را جستجو کرد

‌دربرنامه دوشنبه گذشته موتور جستجو محمد درویش، سیاوش صفاریان‌پور و مهدی آیینی از کمپین دولت محیط نیستی گفتند. آنها با اشاره به دلایل ایجاد این کمپین از رئیس  جمهور دعوت کردند تا پای حرف‌های فعالان محیط زیست بنشیند.


به گزارش گزارشگران سبز، در ابتدای برنامه سیاوش صفاریان پور مجری برنامه موتور جستجو ‌ از محمد درویش درباره بیشتر شدن اعتراض‌هایش نسبت به تخریب محیط زیست پرسید ‌ درویش در پاسخ گفت حقیقت این است که بیش از گذشته نگران آینده محیط زیست و امانتی است که‌ که باید به دست نسل آینده برسانیم.‌ ‌ در واقع شرایط نامناسب محیط زیست سبب شده  صدایم را بلندترکنم تا آنهایی که خوابشان برده بیدار شوند.

در ادامه مجری برنامه درباره آخرین خبرها از کمپن دولت محیط نیستی پرسید. مهدی آیینی خبرنگار حوزه محیط زیست دراین باره گفت:‌ ‌ به ۱۳هزار نفر نزدیک می‌شویم، این پویش همزمان با روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی کلید خورد  و با دعوت از ‌ اساتید دانشگاه، کارشناسان محیط زیست و خبرنگاران این حوزه کارش را شروع کرد و این روزها بسیاری از دوستداران محیط زیست نیز به آن پیوسته‌اند.

مجری برنامه ‌با اشاره به  نام کمپین( دولت محیط نیستی) مطرح کرد که آیا این نام منفی نیست؟ ‌چون محیط زیست به نوعی ویترین دولت یازدهم بوده است و دولت اولین مصوبه اش را به احیای دریاچه ارومیه  اختصاص داد‌ و ادعا کرد که دولت یازدهم‌ محیط زیستی ترین دولت است.

  آیینی ‌دراین باره گفت :وقتی شما کارنامه دولت را می بینید به این نتیجه می رسید. وقتی رئیس جمهور دستور انتقال آب خزر را به سمنان می دهد نمی توان انتظار دیگری داشت.

او ادامه داد: مشکل اینجاست که ما با اهداف سیاسی به محیط زیست نگاه می‌کنیم و برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت از محیط زیست سوء استفاده می‌کنیم. برای نمونه برای اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان درباره چند سال آینده این پروژه فکر کرده‌ایم؟ اگر پس از چند سال دیگر رژیم حقوقی دریای خزر مانع انتقال آب شد چه باید کرد، درواقع ما منافع یک ملت را به منابع محدود گره زده‌ایم.

در ادامه محمد درویش به بیان علت مخالفت بیشتر کارشناسان محیط زیست با سیاست‌های  عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پرداخت. او تاکید کرد: بیشترین زاویه را ما ‌ با آقای کلانتری ‌ جایی داریم که آقای کلانتری می‌گوید آنهایی که مخالف نظر من می اندیشند یا احساسی، یا سیاسی ‌ یا نادان هستند!

درویش ادامه داد: ایشان دم از ۸۰ میلیون محیط‌بان می‌زند، اما دستور می‌دهد که مانع فعالیت ۴فعال محیط زیست شوند که در اعتراض به کشته شدن خرس قهوه‌ای در شمال کشور جمع شده‌اند. درواقع آقای کلانتری حاضر نیست با منتقدان خود رو در رو گفت‌وگو کند.

او ادامه داد: درحالی ‌که آقای کلانتری دوسال است این پست را در ا ختیار دارد، اما رئیس قوه قضاییه که به تازگی هدایت دستگاه قضا را به عهده گرفته برخلاف مشغله‌ای که دارند برای فعالان محیط زیست وقت می‌گذارد. چگونه است که آقای عیسی کلانتری نمی تواند با فعالان محیط زیست چنین جلسه‌ای بگذارد.

مهدی آیینی در ادامه درباره علت ایجاد کمپین دولت محیط نیستی گفت: چه کسی آقای عیسی کلانتری را به عنوان رئیس جمهور در نظر گرفت؟ چرا آقای رئیس جمهور چنین مهره ای را برای هدایت سازمان محیط زیست در نظر می گیرد درحالی که ادعا می‌کند محیط زیستی ترین دولت است.

سیاوش صفاریان پور با اشاره به اینکه در برنامه موتورجستجو درباره مهارت زیستن صحبت می‌شود و یک مهارت زیستن مطالبه‌گری است به مهمانان برنامه گفت شما با جمع آوری ۱۳هزار  امضا نشان دادید که می‌توان برای محیط زیست ایران مطالبه‌گر بود.

آیینی دراین باره گفت: باید گفت دیگر با آشغال جمع کردن در ساحل و جنگل محیط زیست نجات پیدا نمی کند(هرچند این حرکت مهم است) اما باید از سیاست مداران خواست سیاست‌های خود را تغییر بدهند.

صفاریان پور با اشاره به اینکه سخنگوی دولت به پویش دولت محیط نیستی واکنش نشان داده از مهمانان برنامه موتورجستجو پرسید شما می خواهید با سخنگوی دولت، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یا رئیس جمهور صحبت کنید.

مهدی آیینی دراین باره گفت: چه بهتر که خود آقای رئیس  جمهور پای صحبت های فعالان محیط زیست بنشیند.

صفاریان پور در پایان با ابراز امیدواری از واکنش رئیس جمهور نسبت به کمپین دولت محیط نیستی عنوان کرد که در برنامه موتور جستجو تلاش می‌کند ‌این موضوع را دنبال کند.

کارت دعوت ویژه برای آقای کلانتری

بهتر است دولت‌ حضور عیسی کلانتری ‌را در رسانه ملی قطعی کند تا دست‌کم برای شفاف‌سازی از آنچه فعالان محیط‌زیست خلف وعده می‌نامند قدم‌هایی ‌ کوچک برداشته شود

مهدی آیینی

دولت سرانجام صدای اعتراض محیط‌زیستی‌ها را شنید و به پویش درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» واکنش نشان داد. علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی از این خبر داد که دولت آماده است تا با ‌ حضور در  رسانه ملی با فعالان محیط‌زیست که  پویش #دولت_محیط_نیستی  را به جریان انداخته و از رئیس‌جمهور خواسته‌اند دیگر از عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» استفاده نکند، گفت‌وگو کند.

پویش دولت محیط نیستی ۱۸ روز پیش و همزمان با روزجهانی مقابله با بیابان‌زایی کلید خورد، آن روز یکصد نفر از کارشناسان، فعالان و خبرنگاران حوزه محیط‌زیست نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتند و در آن به وعده‌های محیط‌زیستی دولت اشاره کردند، وعده‌هایی که تاکنون از مقام شعار فراتر نرفته به همین خاطر آنها از رئیس‌جمهور خواستند دست‌کم عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت را از خود پس بگیرد.

فعالان محیط‌زیست با انتشار این نامه در فضای مجازی از مردم نیز دعوت کردند با امضای نامه به پویش دولت محیط نیستی بپیوندند و تا لحظه تنظیم این نوشته ‌بیش از ۶۰۰۰ نفر آن را امضا و نسبت به سوءمدیریت در حوزه محیط‌زیست کشور ابراز نگرانی کرده‌اند.

واکنش دولت نسبت به این پویش را باید به فال نیک گرفت، چراکه دست‌کم از این حکایت دارد که دولت آماده شنیدن سخنان فعالان محیط‌زیست و افرادی است که دغدغه محیط‌زیست کشور را دارند. دراین بین اما باید پیشنهاد داد بهتر است شخصی از سوی دولت برای پاسخگویی به فعالان محیط‌زیست انتخاب شود که درباره مسائل محیط‌زیست آگاهی و قدرت تصمیم‌گیری نیز داشته باشد.

به نظر می‌رسد بهترین گزینه برای پاسخگویی به دغدغه‌های فعالان محیط‌زیست عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست باشد؛ شخصی که تاکنون آن‌طور که باید در رسانه ملی به نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست نپرداخته است. هرچند آقای کلانتری در اولین نشست خبری‌اش اعتراف کرد که توان پاسخگویی علمی او به مسائل محیط‌زیستی حدود ۵ درصد است با این حال بجز او کسی نمی‌تواند نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست کشور را بر طرف کند، چراکه حدود ۲۳ ماه است عیسی کلانتری سکان هدایت محیط‌زیست کشور را در دست دارد و در این مدت تصمیم‌هایی گرفته که به نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست دامن زده است.

علاوه براین چنانچه شخص دیگری مانند سخنگوی دولت برای پاسخگویی به دغدغه فعالان محیط‌زیست راهی رسانه ملی شود بیم این می‌رود که دوباره چیزی بجز وعده دست فعالان محیط‌زیست را نگیرد.

 به همین دلیل باید از دولت خواست با فراهم کردن شرایط و دعوت ویژه از آقای کلانتری حضور او را در رسانه ملی قطعی کند تا دست‌کم برای شفاف‌سازی از آنچه فعالان محیط‌زیست خلف وعده می‌نامند قدم‌هایی هرچند کوچک بردارد.

مهدی آیینی

‌دولت در ترازوی محیط‌‌زیستی‌ها

عده‌ای از فعالان محیط زیست معتقدند رئیس جمهور به خاطر  عمل ‌نکردن به وعده‌های محیط‌زیستی اش باید عنوان «محیط‌زیستی ترین دولت» را از کابینه‌ خود پس بگیرد

دوشنبه هفته پیش بود که حدود صد نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان، فعالان، خبرنگاران و دوستداران محیط‌زیست به مناسبت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی، نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور نوشتند و در آن نامه ضمن انتقاد ازبی توجهی دولت نسبت به وعده های‌‌محیط زیستی‌‌اش در شش سال گذشته، از حسن روحانی خواستند که عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را از کابینه خود پس بگیرد.‌

در این نامه موارد متعددی از عملکردهای منفی دولت در حوزه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست در سال‌های گذشته بیان شده است. مواردی از جمله «موافقت ‌با پروژه‌های انتقال آب مانند طرح انتقال آب خزر به سمنان، انتصاب مدیران غیرمتخصص در سازمان‌های «حفاظت‌ محیط‌زیست» و «جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری»، استفاده نکردن از نتایج تحقیقات در برنامه‌ریزی و ارزیابی پروژه‌های زیست‌محیطی، بلاتکلیفی مدارس طبیعت، بی‌توجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابه‌های کشور، مهار نشدن ریزگردها در بیشتر استان‌ها، تداوم رشد بیابان‌زایی در کشور، اجرای طرح‌های گردشگری بی‌ضابطه در زیستگاه‌های بکر مانند جزیره آشوراده، ‌واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی و واردات بی‌رویه محصولات تراریخته»؛ موضوعاتی که در کنار چند مورد دیگر، دست به دست هم داده و جمعی از فعالان محیط‌زیست، اساتید و خبرنگاران این حوزه را مجاب کرده است که برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» به رئیس‌جمهور نامه بنویسند.

این افراد به همراه انتشار نامه خود در رسانه‌ها، لینکی نیز در فضای مجازی منتشر کرده‌اند تا عموم مردم بتوانند نامه درخواست از رئیس جمهور را به صورت الکترونیکی امضا کنند. تا لحظه نگارش این گزارش ‌ نیز بیش ‌از ۲۵۰۰ نفر‌ این نامه را در فضای مجازی امضا کرده‌اند.

سد راه جنگل

در میان اسامی امضاکنندگان نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت»، نام بسیاری از فعالان محیط‌زیستی باسابقه دیده می‌شود. از جمله محمد درویش، عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور که معتقد است عملکرد دولت در شش سال گذشته در حوزه‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی به هیچ وجه قابل دفاع نیست.

او در گفت‌وگو با ما موافقت سازمان محیط‌زیست با سدسازی در شمال کشور و قطع شدن درختان صدها هکتار از جنگل‌های ارزشمند هیرکانی به بهانه این سدسازی‌ها را به عنوان بخشی از مهمترین دلایل خود برای امضای نامه اخیر جمعی از فعالان محیط‌زیست به رئیس‌جمهور بیان می‌کند.

درویش همچنین درباره دیگر دلایل خود برای امضای این نامه توضیح می‌دهد: براساس تعهدات ایران در اجلاس ناگویای ژاپن در سال ۲۰۱۰ میلادی، قرار بود وسعت مناطق حفاظت‌شده تا پیش از سال ۲۰۲۰ به ۱۷درصد خاک کشور برسد، در حالی که نه تنها وسعت این مناطق هنوز در سطحی کمتر از ۱۱درصد منجمد شده، بلکه در دولت دوم آقای روحانی مساحت مناطق حفاظت‌شده حدود ۷۲ هزار هکتار نیز کاهش یافته است. این موارد همگی می‌تواند از مهمترین علت‌های محیط‌زیستی ندانستن این دولت باشد.

بی‌توجهی به تشکل‌های مردم‌نهاد

حمایت کم‌رنگ دولت از سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی از جمله انتقاداتی است که نویسندگان نامه اعتراضی اخیر به عملکرد دستگاه اجرایی وارد دانسته‌اند. در این زمینه حسین عبیری گلپایگانی، فعال محیط‌زیست و از امضاکنندگان این نامه به ما توضیح می‌دهد: دولت باید برای حفظ محیط‌زیست کشور از فعالیت‌های تشکل‌های زیست‌محیطی حمایت کند. این در حالی است که با وجود فعال بودن دفتر مشارکت‌های مردمی در سازمان محیط‌زیست، هنوز این دفتر برای توانمندسازی این تشکل‌ها اقدامی جدی انجام نداده است. البته مسئولان این سازمان همواره نداشتن بودجه کافی را به عنوان علت اصلی حمایت‌های نامناسب از فعالیت‌های محیط‌زیستی بیان می‌کنند، اما باید گفت عملکرد سازمان محیط‌زیست در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که این سازمان گاهی از فراهم کردن بسترهای کم‌هزینه برای انجام فعالیت‌های محیط‌زیستی نیز دریغ کرده است.

او همچنین از انجام نشدن ارزیابی‌های واقعی  محیط‌زیستی پیش از انجام پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در سال‌های اخیر نیز به عنوان یکی دیگر از دلایل خود برای امضای این نامه یاد می‌کند و معتقد است که این اقدام باعث به‌هم خوردن اکوسیستم و تخریب زیستگاه‌های حیات وحش در بسیاری از استان‌های کشور شده است. عبیری تاکید دارد که منظور از ارزیابی‌های واقعی  محیط‌ زیستیاین است که پیش از انجام هر پروژه عمرانی، از اساتید دانشگاه، کارشناسان خبره، پیشکسوتان حوزه محیط‌زیست و نخبگان جوامع محلی نظرخواهی شود. اقدامی که به گفته این فعال محیط‌زیست، در بیشتر پروژه‌های اجراشده در دولت‌های یازدهم و دوازدهم نسبت به آن بی‌توجهی شده است.

حق گمشده آب

بی‌توجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابه‌های کشور و نابودی بسیاری از تالاب‌ها تا پیش از بارندگی‌های امسال نیز از دیگر دلایلی است که نویسندگان نامه اخیر بر اساس آن از رئیس‌جمهور تقاضا کرده‌اند که دیگر عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را برای کابینه‌اش به کار نبرد.

مهدی آیینی، روزنامه‌نگار حوزه محیط‌زیست و از نویسندگان این نامه در این باره به ما می‌گوید: درست است که بخشی از مشکلات محیط‌زیستی کشور به دلیل تغییر اقلیم رخ داده، اما برخی سوءمدیریت‌ها نیز مشکلات زیست‌محیطی‌مان را بیشتر کرده است. برای نمونه تا کنون سازمان محیط زیست و وزارت امور خارجه برای تامین حقابه‌های کشور اقدام مؤثری نکرده‌اند و هر روز بر تعداد آواره‌های محیط‌زیستی اضافه می‌شود.

او معتقد است تعداد زیاد حاشیه‌نشینان ساکن اطراف کلانشهرها، به دلیل بی‌توجهی به تامین حقابه‌هاست، چراکه از نظر آیینی، بیشتر این افراد کشاورزان و دامدارانی بوده‌اند که به دلیل نبود آب، به ناچار روانه کلانشهرها شده‌ و چون مهارت خاصی نداشته‌اند، به پدیده حاشیه‌نشینی و در نتیجه، فراهم شدن شرایط برای گسترش آسیب‌های اجتماعی دامن زده‌اند.

وعده‌های فراموش‌شده

سر دادن شعارهای  محیط‌ زیستیزیبا در شش سال گذشته در کنار انجام برخی اقدامات نمایشی دولتمردان برای محیط‌زیستی نشان دادن خود، نویسندگان نامه اعتراضی اخیر به رئیس‌جمهور را به این نتیجه رسانده که «رویکرد دولت نسبت به مسائل  محیط‌ زیستیهیچ‌گاه از مقام شعار فراتر نرفته است.»

علی‌محمد شاعری، عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس که نام او نیز در میان امضاکنندگان این نامه دیده می‌شود، در این باره معتقد است دولت‌‌های یازدهم و دوازدهم با این که در شعار طرفدار از محیط‌زیست بوده، اما در عمل نتوانسته است به وعده‌های خود در این حوزه، پایبند باشد.

او در گفت‌وگو با ما برای اثبات این ادعای خود به تصمیم دولت برای اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان، کاهش شدید سفره‌های آب زیرزمینی، مهار نشدن ریزگردها در بیش از ۲۳ استان و اضافه شدن سالانه بیش از ۵۰ هزار هکتار بر وسعت بیابان‌های کشور اشاره می‌کند و تاکید دارد که این موارد از جمله دلایل او برای امضای نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» بوده است.

شاعری همچنین درباره دیگر دلایل خود برای امضای این نامه توضیح می‌دهد: ‌این دولت دارای چالش‌های  محیط‌ زیستیفراوانی بوده است. از جمله این چالش‌ها می‌توان به تجاوز به اراضی ملی و عرصه‌های طبیعی حفاظت‌شده برای اجرای پروژه‌های عمرانی، گردشگری و کشاورزی اشاره کرد. به عنوان مثال در این دوره با حمایت سازمان محیط‌زیست زمزمه واگذاری جزیره آشوراده به عنوان یک پناهگاه حیات وحش بی‌نظیر در شمال کشور شدت گرفت.

این نماینده مجلس البته تاکید دارد که دولت تدبیر و امید در کنار همه این اقدامات منفی، گام‌های مثبتی را نیز در حوزه محیط‌زیست برداشته است. او در این زمینه به تصویب قوانینی مانند «قانون حفاظت از خاک»، «قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها»، «قانون حفاظت و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی کشور»، «اصلاح قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» یا همان «قانون هوای پاک» و «قانون توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال» یا همان «طرح تنفس پنج‌ساله جنگل‌ها» در مجلس شورای اسلامی اشاره می‌کند. قوانینی که از نظر شاعری، کم و بیش نتایج مفیدی را برای طبیعت کشور به همراه داشته‌اند و همگی با رایزنی‌های مسئولان ارشد دولتی به تصویب رسیده‌اند.

اما اگر از همه تحلیل‌های کارشناسی در مدح و ذم عملکرد شش‌ساله دولت در حوزه‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی بگذریم و بار دیگر به متن نامه اخیر برخی کارشناسان و فعالان محیط‌‌زیست به رئیس‌جمهور نگاه کنیم، درخواهیم یافت آنچه باعث شده است که این افراد به حسن روحانی نامه بنویسند، نه لزوما تخریب عملکردهای  محیط‌ زیستیدولت، بلکه ناامید شدن آنها از وعده‌های دولت در این حوزه بوده است.

در واقع، براساس متن این نامه می‌توان نتیجه گرفت که امضاکنندگان آن، بعد از گذشت شش سال از آغاز به کار دولتی که ادعای محیط‌زیستی بودن دارد، به این باور رسیده‌اند که «در این دولت، در حوزه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست نه تنها شاهد حرکتی رو به جلو نبوده‌ایم، بلکه عقب‌گرد نیز داشته‌ایم.»

موج‌سواری روی ارومیه

نخستین مصوبه دولت یازدهم که در اولین جلسه هیات دولت آن دوره یعنی در ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ به تصویب رسید، درباره احیای دریاچه ارومیه بود. از سویی دیگر، رئیس‌جمهور ۲۸ فروردین امسال در جلسه هیات دولت تاکید کرد که «یکی از افتخارات بسیار بزرگ دولت یازدهم و دوازدهم احیای دریاچه ارومیه است.» این در حالی است که بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست معتقدند تا پیش از بارندگی‌های سال آبی ۹۷-۹۸، اوضاع این دریاچه همچنان وخیم بود. بنابراین از نظر این دسته از کارشناسان، حال خوب امروز این دریاچه نه مرهون تلاش‌های دولت، بلکه مدیون بارندگی‌ها و سیل‌های اخیر است.

حسین آخانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران که جزو این دسته از کارشناسان است و خود نیز زمانی با ستاد احیای دریاچه ارومیه همکاری می‌کرد، درباره نتایج فعالیت‌های این ستاد به ما توضیح می‌دهد: واقعیت ماجرای ستاد احیای دریاچه ارومیه این است که در این ستاد مبالغ بسیار کلانی هزینه شده و عملا هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده است. اگر هم می‌بینیم دریاچه ارومیه تا حدی بالا آمده، به این علت است که امسال در حوضه آبریز این دریاچه بیش از دیگر حوضه‌های آبریز کشور باران باریده است.

او که نامه جمعی از فعالان محیط‌زیست به رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را نیز امضا کرده است، از پروژه انتقال آب رود زاب به دریاچه ارومیه به عنوان یکی از پروژه‌های بی‌نتیجه ستاد احیای این دریاچه یاد می‌کند و می‌گوید: وقتی بارندگی‌های اخیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه توانست آب این دریاچه را حدود یک متر بالاتر آورد، چه نیازی بود که این چند هزار میلیارد تومان برای پروژه انتقال آب رود زاب خرج شود تا علاوه بر آسیب دیدن طبیعت و منابع آبی حوضه‌ای دیگر، در عمل تاثیر قابل توجهی نیز روی احیای دریاچه ارومیه گذاشته نشود.

معترضان  محیط‌ زیستی

در صفحه امضای الکترونیکی نامه «درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت» در فضای مجازی، بسیاری از کاربران علاوه بر امضای نامه، در قسمت نظرات دلایل خود را نیز برای این اقدام بیان کرده‌اند. دلایلی که همگی معطوف است به انتقادات جدی مردمی به عملکرد  محیط‌ زیستیدولت‌های یازدهم و دوازدهم. نقدهایی مثل «افزایش گرد و غبار در سیستان و بلوچستان، خوزستان و سایر استان‌ها، تخریب جنگل‌ها و مراتع با ارائه مجوز به پروژه‌های عمرانی و کشاورزی غیراصولی، نداشتن قاطعیت برای جلوگیری از کوه‌خواری و جنگل‌خواری، حمایت ناکافی از مدارس طبیعت، بی‌توجهی به فرهنگسازی برای مقابله حیوان‌آزاری، پیگیری نکردن جدی لایحه حمایت از حقوق حیوانات، سدسازی‌های بی‌رویه در دل جنگل‌های شمال، بی‌توجهی به مدیریت پسماند و آلوده شدن بسیاری از جنگل‌ها، مراتع، کوه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌های کشور به این دلیل، سوء مدیریت منابع آبی از سوی وزارت نیرو و افزایش واردات محصولات تراریخته با حمایت وزارت جهاد کشاورزی» که کاربران بسیاری را برای امضای نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» متقاعد کرده است.

اما علاوه بر این‌ها، کاربران دلایل دیگری را نیز برای امضای این نامه در میان نظرات خود بیان کرده‌اند. مثلا کاربری از سروستان استان فارس نوشته است که «به دلیل تخریب منابع طبیعی به خاطر توسعه زمین‌خواری، کوه‎خواری و جنگل‌خواری و خشک شدن بسیاری از تالاب‌های ایران» این نامه را امضا کرده است. کاربر دیگری از قائمشهر نیز در کنار امضای این نامه نظر داده است که «پرداخت نشدن حقوق جنگلبانان و گسترش سدسازی در شمال کشور نمی تواند در یک دولت محیط‌زیست‌محور رخ دهد.»

شخص دیگری از اهواز نیز دلایل خود برای امضای نامه را به این صورت فهرست کرده است: «خشک شدن تالاب‌های شادگان و هورالعظیم، تداوم وجود ریزدگردها، کم‌آب شدن کارون و ضربه خوردن معیشت مردم خوزستان.» کاربری از کازرون نیز در قسمت نظرات این‌طور با هموطنان خود در دل کرده است: «تنوع زیستی ایران عزیز قربانی توسعه ناپایدار شده است. توسعه‌ای که زاییده مدیریت سیاسی و نگاه قومی منطقه‌ای در میان مدیران به‌جای توجه به نظرات کارشناسی و آینده‌نگری برای افزایش توان کارآیی سرزمین و تاب‌آوری هرچه بیشتر طبیعت ایران است. معتقدم ما آخرین نسلی هستیم که شاید بتوانیم طبیعت ایران را نجات دهیم و اگر بی‌تفاوت باشیم جفایی بزرگ به ایران عزیز و نسل‌های آینده خواهد بود.»

محمدحسین خودکار

عقبگرد در محیط‌‌ زیست

دکتر محمدی فاضل می گوید بهتر است دولت لقب زیست محیطی را از خود پس بگیرد

اگر بنا داریم که برای نسل‌های آینده، یک سرزمین سالم با امکان معیشت پایدار برجا بگذاریم، باید همین امروز درس‌های آموخته از خطاهای راهبردی گذشته خود را به کار ببندیم. با یافته‌های جدید، دیگر نمی‌توانیم همان دروغ گذشته و تکراری را به فرزندان‌مان تحویل دهیم که: «ما نمی‌دانستیم!» این عبارات را از زبان یک دانشمند ایرانی می‌شنویم که در تهیه گزارش پرسروصدای اخیر سازمان ملل متحد نقش کلیدی داشته است. دکتر اصغر محمدی فاضل که هم‌اکنون عضو هیات رئیسه سازوکار جهانی تنوع زیستی و خدمات‌زیست بومی، مشاور ارشد برنامه محیط‌زیست سازمان ملل متحد و بنیانگذار خانه کارآفرینی بین‌المللی است، سابقه همکاری با ده‌ها نهاد علمی و اجرایی جهانی را در کارنامه خود دارد ولی همچنان خود را یک معلم می‌داند. آقای معلم وقتی  بحث به اقدامات زیست‌محیطی‌ترین دولت کشور و شرایط محیط‌زیست کشورمان می‌رسد، تاکید می‌کند   بهتر است دولت لقب زیست‌محیطی‌ترین دولت را از خود پس بگیرد.

گزارش اخیر سازمان ملل درباره شرایط محیط زیست خیلی‌ها را نگران کرده. از نحوه تهیه این گزارش برایمان بگویید.

فرآیند تهیه این گزارش از حدود سه سال پیش شروع شد، اولین اقدام نیز تهیه فهرستی از کارشناسان بود که توانایی لازم را برای تهیه این گزارش داشتند. اطلاعیهای برای مراکز علمی و تحقیقاتی و حتی بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد ارسال و حتی از طریق وزارتخانههای مرتبط نیز اقدام شد. در واقع از همه سازوکارها استفاده شد؛ به این ترتیب از سراسر جهان بیش از ۲۰۰۰ نفر اعلام آمادگی کردند. از بین این افراد نیز ۷۰۰ نفر انتخاب و از بین آنها حدود ۱۵۰ نفر برای تهیه این گزارش به عنوان کارشناسان اصلی انتخاب شدند.

در این گزارش فرآیندهای منحصر به فرد برای مطالعه دانش بومی و محلی اتخاذ شده است. از طرفی این گزارش بیش از ۲۰۰۰ تحلیل را بررسی کرده و پس از انتشار پیشنویس بیش از ۲۰ هزار نظر و پیشنهاد را دریافت کرده است. به نظرم این روند باعث شد که بسیاری از ذینفعان احساس کنند این گزارش با دانستههای آنها تطبیق‌دارد.

 شما چگونه برای این کار انتخاب شدید؟

با توجه به سابقهای که در حوزه تنوع زیستی داشتم انتخاب شدم. در دورهای رئیس رکن علمی و فناوری کنوانسیون تنوع زیستی بودم، علاوه براین با برنامه انسان و کره مسکون در یونسکو و همین طور با UNDPو UNEP نیز همکاری کرده ام به همین خاطر از من دعوت به همکاری شد.

 در تهیه این گزارش چه مسؤولیتی داشتید؟

 در کمیته مدیریت دانش مسؤولیت داشتم و عضو کمیته مدیریت تهیه گزارش نیز بودم.

 به‌جز شما دانشمندان ایرانی دیگری نیز در تهیه این گزارش نقش داشتند؟

سه آقای ایرانی دیگر نیز بودند، آقایی به نام نیامر که این روزها مشغول تحقیق و پژوهش در موزه فرانکفورت است و دکتر کلاهی از دانشگاه فردوسی مشهد و آقای پناهی از دانشگاه علوم و تحقیقات که تلاششان چشمگیر بود.

 چه اطلاعاتی از محیطزیست کشورمان مورد توجه اعضای تدوین این گزارش قرار گرفت؟

بحث مشارکت در ذخیرهگاه‌های زیست کره و بهطور مشخص مدل حفظ ذخیره‌گاه زیست کره میانکاله مورد توجه بود، علاوه بر این بحث مشارکت سازمانهای مردم نهاد در تهیه گزارش‌های محیطزیستی، فعالیت استارت آپهای محیطزیستی و تعداد زیاد شرکت‌ها و موسسات دانش بنیان در حوزه محیطزیست نیز از مواردی بود که برای گروه های تهیه گزارش جالب بود.

 از یک میلیون گونه جانوری که در خطر انقراض قرار دارند و در این گزارش به آن اشاره شده سهم ایران چقدر است؟

اطلاعات مناسبی در این خصوص وجود ندارد، چون مطالعه دقیقی نشده اما از هشت میلیون گونه جانوری جهان حدود یک میلیون‌گونه در خطر انقراض قرار دارد. میتوان گفت این روند در کشورمان نسبت به متوسط جهانی وخیمتر است. اگر بگویم در جهان تقریبا یک هشتم گونههای جهانی در خطر انقراض قرار دارند با توجه به مطالعات پراکندهای که درایران انجام شده و فشاری که روی اکوسیستمهای خشکی و آبی وجود دارد و در کنار سوءمدیریت‌ها و دست اندازیهایی که به طبیعت میشود شرایط در کشورمان را نگران کننده‌تر است. (البته برای این که برداشت سیاسی نشود باید بگویم سوءمدیریت به این دولت و دولتهای گذشته مربوط می‌شود)

 به سوءمدیریت‌ها اشاره کردهاید، به نظرتان در چند سال اخیر شرایط محیطزیست به چه شکل بوده است؟

به‌عنوان کسی که ابتدای دولت آقای روحانی ده‌ها مورد یادداشت و مقاله در تایید استقبال از رویکرد زیست محیطی ایشان نوشتم و برداشتم این بود که در دولتهای ایشان شاهد اتفاق خوبی در حوزه محیطزیست باشیم، اما متاسفانه در کمال تاسف می‌بینیم نه فقط دراین حوزه مدیریت رو به جلویی نداشتیم بلکه در برخی حوزه‌ها کاملا عملکردهای رو به عقب داشتهایم.

 بنابراین نمی‌توان دولت آقای روحانی را زیست محیط‌ی ترین دولت دانست؟

توصیه دوستانه و فنی من به آقای رئیس جمهور این است که حتما ایشان یا یکی از مقامهای مسؤول این عنوان را از دولت پس بگیرند. دولت آقای روحانی با شعارهای جذاب و جدی و اقدامات نمایشی مانند توجه به دریاچه ارومیه شروع به کار کرد اما پس از مدتی همه چیز به باد و دعا برای باران واگذار شد. اخیرا نیز که با سال پرآب مواجه شده و تراز دریاچه به حد قابل قبول رسیده این اتفاق را به عنوان افتخارات خود ثبت می‌کنند.

امروز روز جهانی تنوع زیستی است، اخیرا رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست تصمیم به واگذاری کنوانسیون تنوع زیستی گرفته، نظرتان درباره چنین تصمیم‌هایی چیست؟

به نظرم خودشان باید پاسخ بدهند که چگونه این تصمیم‌ها را می‌گیرند. حداقل به عنوان شخصی که در این حوزه ۳۰ سال تجربه کار دارم، اعتراف می‌کنم بسیاری از گفته‌های ایشان و برخی اعضای تیم دولت را اساسا متوجه نمی‌شوم. این ماجرا را می‌گذارم به پای بی‌سوادی خودم!

 اما واگذاری تنوع زیستی به جهاد کشاورزی با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.

بدون تردید تنوع زیستی در حوزه مسؤولیت محیط‌زیست است، اما وقتی این موضوع توسط سازمان متولی به بدترین شکل ممکن مدیریت می‌شود دیگر تفاوتی ندارد به دست چه کسی بیفتد! سازمان محیط‌زیست ضعف مدیریتی دارد و بدون برنامه عمل می‌کند به همین خاطر بعید می‌دانم نقشه و توطئه‌ای پشت این تصمیم باشد. تاکید می‌کنم نسبت به واگذاری مرجعیت تنوع‌زیستی به جهادکشاورزی با توجه به ظرفیت‌های مدیریتی محیط‌زیست به نظرم اوضاع از این که هست بدتر نمی‌شود و امیدوارم جهاد کشاورزی با توجه به ظرفیت‌هایی که دارد در این حوزه قدمی بردارد. ‌

 برگردیم به گزارش سازمان ملل‌ چه آمارهای نگران کننده دیگری دراین گزارش وجود دارد؟

مطالعات مذکور نشان میدهد جمعیت جهان در ۵۰ سال گذشته دو برابر، اقتصاد جهانی چهار برابر و تجارت جهانی بیش از ده برابر شده است، ولی برای رسیدن به این رشد و بهخصوص به نیت تولید غذا و پوشاک و تامین انرژی بیشتر، صدها میلیون هکتار جنگل ناپدید شدهاند، حدود ۶۰درصد تالابهای جهان خشک شده، بیش از ۴۷ درصد از زیست بومهای خشکی نابود شدهاند، زیست توده جانوران وحشی به کمتر از ۲۰درصد رسیده، عرصه‌های قابل کشت ۷۰ درصد کاهش یافته، آلودگی با پلاستیک ده برابر شده، سالانه حدود ۵۰۰ میلیون تن فلزات سنگین و انواع پسابهای سرطانزا وارد منابع آبهای سطحی و زیرزمینی میشود و ۹۷درصد از منابع دریایی و اقیانوس ها تحت فشار بهره‌برداری قرار گرفته‌اند.

نکته نگران‌کننده در این فرآیند این است که میزان تخریب طبیعت به صورت فزاینده ادامه دارد، فضاهای شهری چند برابر شده‌اند و ما به صورت روزمره میزان مصرف و تقاضای خود را افزایش میدهیم در حالیکه مرتبا از منابع تولید غذا و آب و اکسیژن و آرامش انسان‌ها کاسته می‌شود و توسعه شهرها و جادههای مواصلاتی و در پی آن تخریب عرصههای طبیعی خشکی و دریایی، ادامه حیات صدها هزار گونه از حدود هشت میلیون گونه زیستمند روی کره مسکون را تهدید می‌کند.

با این سنگ تمامی که بشر برای تخریب محیطزیست گذاشته بعید نیست تا چند سال آینده بسیاری از کشورها با بحران امنیت رو به رو شوند. این گزارش دراین خصوص چه نکاتی را گوشزد می‌کند؟

در گزارش سازمان ملل هشدار داده شده که انقراض گونه ها در کنار چالش تغییرات اقلیمی مخاطره انگیز و در صورت ادامه وضعیت کنونی و اصلاح نشدن رویکردها و سیاستها در حوزه کشاورزی، مصرف و محیطزیست، امنیت غذایی، سلامت، کیفیت، بنیادهای اقتصادی، توان تامین معیشت خانوادهها و پیرو آن ثبات اجتماعی و حتی ژئوپلتیک بسیاری از کشورهای جهان به خطر خواهد افتاد. به عبارت دیگر در بسیاری از کشورهای جهان در حال حاضر پول مالیاتدهندگان به بهانه توسعه، صرف تخریب محیطزیست و ناامنی کشورها می‌شود.

 مخاطبان اصلی این گزارش چه افرادی هستند؟

گرچه این گزارش می‌تواند در سطوح وسیع علمی و اجرایی مخاطب داشته باشد ولی برای دولت‌ها توصیه‌های بسیار مفیدی دارد که مهمترین آن تاکید برای سوگیری برای یک الگوی توسعه پایدار بر مبنای ظرفیت سرزمینی و رشد اقتصادی منطقی است. در این گزارش پیشنهاد شده کشورها و حتی نهادهای بینالمللی به جای تولید ناخالص داخلی بهعنوان شاخص کلیدی رشد اقتصادی از رویکردهای جامعتری استفاده کنند که به کیفیت زندگی و تاثیر متقابل انسان و کره مسکون توجه دارد. به عبارت دیگر باید مفهوم «کیفیت خوب زندگی» از «مصرف بیشتر» تفکیک شود و رویکردهای مالی و اقتصادی که به تخریب تنوعزیستی منجر می شود باید تغییر کند.

 به نظرتان با شرایط کنونی درجوامعی مثل ما این تغییر شدنی است؟

به نظرم تحول در تصمیم‌گیری تنها زمانی امکانپذیر است که ما ابزارهای سنجش ارزش طبیعت را در تصمیم گیریهای اجتماعی و اقتصادی در همه سطوح توسعه دهیم و با فاصله گرفتن از مفاهیم طبیعتستیزانهای مثل تولید ناخالص داخلی به سمت ارزشیابی منابع زیستی و ارزیابی تنوع زیستی و سنجش میزان تاثیر آن در رفاه ملی باشیم. به عبارت دیگر باید بپذیریم طبیعت برای فروش نیست و همان اندازه که سیستم اقتصادی ما به طبیعت احترام میگذارد، میتواند انتظار دریافت منافع از سازوکارهای زیست بومی هم داشته باشد.

به‌عنوان مثال اگر به حوزه کشاورزی از منظر بهره وری (که به طور معمول با عملکرد در هکتار اندازه گیری میشود) نگاه کنید، تصویر ناقصی از هزینههای واقعی و مزایای مربوط به زنجیره ارزش غذایی کشاورزی و مواد غذایی ارائه میکند. این موضوع فقط محدود به کشورهای درحال توسعه نیست و بررسی تاثیر کمک صدمیلیارد دلاری به بخش کشاورزی در کشورهای OECD در سال ۲۰۱۵ نشان میدهد عملکرد بخش کشاورزی برای محیطزیست زیان آورتر شده است. به عبارت دیگر نظام سرمایهگذاری از طریق تزریق یارانه مستقیم و غیرمستقیم نه تنها مطابق منافع ملی نبوده بلکه تاثیرات منفی منطقهای و جهانی هم به دنبال داشته است.

الگوهای فعلی تولید، پردازش و مصرف، تاثیرات غیر قابل قبولی را بر محیطزیست بهویژه در مورد جوامع صنعتی ایجاد میکنند. بهعنوان مثال، هزینه یک کیلو گوجه فرنگی بدون محاسبه هزینه آسیب زیستمحیطی و حتی آثار مخرب کود و آفتکش محاسبه میشود و در نتیجه من و شما مبلغی که برای تهیه آن پرداخت میکنیم بسیار کمتر از خسارتی است که به سلامت عمومی و منافع ملی وارد می‌شود.

 به‌عنوان یکی از اعضای کلیدی تهیه این گزارش به نظر شما چه باید کرد؟

معتقدم از منظر ملی مهمترین کار در راستای منافع ملی ایران، قطع کمکهای دولت به صنایع مخرب، سوختهای فسیلی، ماهیگیری صنعتی و کشاورزی غرقابی است. بدون تعارف معتقدم ما به جای بهرهبرداری در حال غارت منابع ملی هستیم و در صورتی که این روند را متوقف نکنیم ادامه حیات حدود صد میلیون زن و مرد و کودک ایرانی در چند سال آینده به مخاطره خواهد افتاد. ما چارهای نداریم تا دست از لجبازی در ادامه روشهای مخرب و نخ نمای کشاورزی و بهره برداری از معادن و جنگل تراشی و تالابخواری برداریم و در مقابل، اعتبارات و توان ملی را به سوی بازسازی طبیعت و نوآوری در تولید معطوف کنیم.

اگر بنا داریم برای نسلهای آینده، یک سرزمین سالم با امکان معیشت پایدار بر جا بگذاریم، باید همین امروز درس‌های آموخته از خطاهای راهبردی گذشته خود را به کار ببندیم. با یافتههای جدید، دیگر نمیتوانیم همان دروغ گذشته و تکراری را به فرزندانمان تحویل دهیم که «ما نمی‌دانستیم!»

 به نظرتان کدام وزارتخانه و سازمان‌ها بیشتر به تغییر نیاز دارند؟

گرچه تغییر اساسی فقط به دولت محدود نمیشود و باید همه ارکان نظام به آن اهتمام داشته باشند، ولی بخشهای کشاورزی، صنعت، مسکن و معدن ما با بیل و کلنگ و لودر و دینامیت به جان مملکت افتادهاند و منافع افراد فرصت طلب و سودجو به نحو عجیبی به یکدیگر گره خورده است.

به‌عنوان مثال در حوزه تولید غذا ما هیچ چارهای جز استفاده از دانش سنتی و پایدار کشاورزی و تلفیق آن با دانش روز نداریم و این گره نه به دست نظام مهندسی کشاورزی کلاسیک بلکه فقط به دست جوانان خلاق با روشهای دانش‌بنیان حاصل خواهد شد. به عبارت دیگر ما باید جوانگرایی را در همه ارکان کشور پیاده کنیم وگرنه از کوزه این کابینه با معدل سنی ۶۰ سال همان برون تراود که تا به حال مملکت را به سراشیبی رسانده است.

مهدی آیینی

بالا