آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبیعی (برگ 25)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبیعی

اشتراک به خبردهی

جنگل‌های‌شمشاد اسیر پروانه تنبل

   آفت شب پره ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد کشور را نابود کرده است

 چندی است که شب پره شمشاد میهمان ناخوانده جنگل‌های شمال ایران شده است. این آفت وارداتی آن قدر مخرب است که به راحتی در دو سالی که وارد ایران شده است، بخش اعظم توده‌های شمشاد کشور را آلوده کرده است. سازمان جنگل‌ها برای نجات این گونه گیاهی نشست‌های رسانه‌ای متعددی برگزار کرد و درباره اقدامات این سازمان نظیر محلول پاشی و تهیه قلمه و غیره  گزارش‌هایی به رسانه‌ها ارائه داد اما   به نظر می رسد این راهکارها‌ به نجات این گونه گیاهی منجر نمی‌شود. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اقدامات انجام شده برای نجات شمشاد را اقداماتی فانتزی می‌داند که به حفظ این گونه در طبیعت ایران کمک نمی‌کند به همین خاطر او از زوال جنگل‌های شمشاد ایران خبر می‌دهد.

     گزارشگران سبز: شب پره شمشاد را پروانه تنبلی می‌دانند که توانایی پروازش   زیاد نیست اما همین پروانه تنبل، از سال ۹۵ که وارد ایران شده است به سرعت توده‌های شمشاد ایران را آلوده کرده است. گمانه‌های زیادی درباره شب پره شمشاد و نحوه ورود آن مطرح است. مقامات رسمی حتی احتمال بیوتروریسم را هم درباره ورود این گونه به ایران دور از ذهن نمی‌دانستند و می‌گفتند چون‌که شمشادهای هتلی در چالوس به این آفت آلوده شده است و نخستین گزارش‌ها درباره حضور شب پره از این هتل دریافت شد، این احتمال وجود دارد که گردشگران هتل مذکور به عمد شب پره شمشاد را در جنگل‌های ایران رها کرده باشند. البته نگاهی به نحوه شیوع این آفت و گسترش آن در اروپا، همچنین گزارش شدن این آفت در کشور همسایه ایران یعنی آذربایجان ، احتمال قوی دیگری درباره حضور شب پره شمشاد در ایران را ایجاد کرد و آن احتمال این است که این پروانه از شمال غرب کشور به ایران وارد شده باشد. (گزارش پیشین گزارشگران سبز را از طغیان آفت شب‌پره شمشاد در کشور را اینجا بخوانید)

 شب پره شمشاد آفتی قرنطینه‌ای است که نامش در صف انتظار لیست گونه‌های قرنطینه‌ای سازمان حفظ نباتات ایستاده است تا شاید این سازمان به وظایف قانونی خود در برابر مقابله با آفت قرنطینه‌ای جنگل‌های شمال عمل کند. اما پروانه‌هایی که شانس زیستن در جنگل‌های ایران را پیدا کرده‌اند مثل نامشان در صف لیست‌ نمی‌ایستند. آنها به راحتی به پرندگان، خودروها، لباس گردشگران و غیره می‌چسبند و به شمشادهای غرب تا شرق ایران حمله می‌کنند. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با گزارشگران سبز از نابودی ۷۵ تا ۸۰ درصد شمشادهای ایران خبر می‌دهد.

به گفته او در جنگل‌های شمال، بحث آفات و بیماری‌های شمشاد، نه اولی و نه آخری خواهد بود. گونه‌هایی داشتیم که دچار بیماری شدند، اما یکسری توانمندی و صفات اکولوژیکی داشتند که توانستند خود را در لیست تنوع زیستی شمال نگه دارند. شب خسب با تولید بذر با دوام و ملج با قابلیت گسترش بذر و بذردهی در سال‌های اولیه عمر، توانست خود را در لیست تنوع زیستی جنگل‌های شمال حفظ کند اما شمشاد هیچ یک از این استراتژی‌ها را ندارد و محکوم به فنا است.

حفظ ژرم پلاسم تنها راه نجات شمشاد

    از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تنها راه نجات شمشاد حفظ ژرم پلاسم این گونه است. او می‌گوید: نه محلول پاشی جوابگوی حفاظت از شمشادها است نه دشمنان طبیعی می‌توانند جمعیت شب پره را کنترل کنند. این آفت بسیار قوی است. تنها کاری که می‌شد انجام داد، یکسری اقدامات اولیه و اجرای مباحث حمایتی بود.

اسماعیل زاده در تشریح سخن خود بیان می‌کند: تا قبل از درگیر شدن تمام توده‌ها باید از توده‌هایی که در بالادست واقع شده‌اند، با استفاده از سد طبیعی و تله‌های نوری، جمع‌آوری شفیره و غیره حمایت می‌کردیم تا توده‌های سالم دچار آفت نشوند. این کارها انجام نشد و اغلب توده‌های شمشاد دچار مشکل شدند.

آن طور که او می گوید اکنون می توان با جمع‌آوری بذر، قلمه و تکثیر آن در خارج از رویشگاه، گونه را حفظ کرد. برای انجام این اقدامات باید حساب شده عمل کرد. حفظ ژرم پلاسم، تهیه قلمه و حفظ بذر در شرایط فراسرد ضروری است.  

او تاکید می‌کند: اقداماتی که تا کنون در شمال برای مقابله با شب پره انجام شده است، بیشتر جنبه دفتری و لوکس دارد. محلول پاشی، آب ژاول پاشیدن، آتش زدن و غیره بیشتر در کتاب و جزوه معنی دارد و این اقدامات سازنده و کاربردی نیست. در شمال یکسری اقدامات جسته و گریخته انجام شده است ولی موثر نبوده و جوابگو نخواهد بود. نوع آفت به نحوی است که اقدامات به شکل مقطعی در فضای خیلی کوچک پیگیری شده است و برنامه‌های انجام شده اثرگذار نبوده است.

اگرچه سازمان جنگل‌ها با کمک گرفتن از بخش خصوصی قلمه‌هایی هم از شمشادها تهیه کرده بود، اما این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: قلمه یک راه تکثیر است. بهتر و ارزان‌تر از آن بذر است. بذر اطلاعات ژنتیکی گسترده‌تری به همراه دارد اگر از یک سایت قلمه بگیرید و به کل شمال تعمیم دهید، کارغیر منطقی انجام داده‌اید. می‌شد منطقی‌تر کار کرد. باید جنگل‌ها را زون‌بندی کرد و در هر زون، حتی‌المقدور در صورتی که امکان تهیه بذر باشد، بذر شمشاد را جمع‌آوری کرد. در غیر این صورت قلمه تهیه کرد و تکثیر این گونه را انجام داد.

او ادامه می‌دهد: نهال‌های جدید باید با فاصله کاشت مشخص و آشکوب فوقانی مناسب در طبقات ارتفاعی مناسب کشت و نگهداری شوند. خود سازمان جنگل‌ها عرصه‌های مناسب و مستعد و مقدار زیادی امکانات در اختیار دارد. اجرای این برنامه‌ها کمی نگاه عرصه‌ای می‌طلبید که متاسفانه تا کنون این نگاه وجود نداشته است. بنابراین چاره‌ای نیست و باید منتظر انهدام جنگل‌های شمشاد باشیم.

اسماعیل زاده عنوان می‌کند: در حال حاضر ۷۵ تا ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد خود را از دست داده‌ایم. تنها سایت‌های بالادست مانده است که همچنان مورد حمایت سازمان نیست.

او درباره دلیل مورد حمایت نبودن شمشاد توسط سازمان جنگل‌ها می‌گوید: این سازمان دنبال لابی کردن است.

به این ترتیب با توجه به اینکه برنامه‌های حمایتی سازمان جنگل‌ها در زمینه حفاظت از شمشاد کافی نبوده است و مسئولیت مقابله با آفات جنگل، به عهده معاونت حفاظت و حمایت و حفظ ژرم پلاسم به عهده معاونت امور جنگلی سازمان جنگل‌ها است، نبود همکاری اثربخش این دو معاونت و نبود بودجه،‌ زمینه‌ای را فراهم کرده است که باید طبیعت ایران برای همیشه با گونه ارزشمند شمشاد خداحافظی کند.

لیلا مرگن

آغاز تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها/ ۶ دلیل اصلی برای تحقیق و تفحص

نمایندگان مردم در خانه ملت با طرح تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور موافقت کردند.

گزارشگران سبز: امروز بحث تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها در صحن علنی مجلس مطرح و با ۱۲۹ رأی موافق، ۲۶ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع از مجموع ۱۹۶ نماینده حاضر در مجلس، مورد تایید نمایندگان ملت قرار گرفت. به نظر می‎رسد  ارائه نشدن طرح جایگزین پس از تصویب طرح توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال موسوم به تنفس، مهمترین دلیل کلید خوردن بحث تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها باشد. با گذشت بیش از یک سال از قانونی شدن توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌‎های شمال، هنوز سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی عرصه‌های جنگلی برنامه‌های جایگزین خود را برای مدیریت جنگل‌های شمال کشور اعلام نکرده است.

پیشتر نیز گزارشگران سبز گزارشی درباره تمایل اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس برای اجرای طرح تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها را منتشر کرده بود. امروز نمایندگان خواستار بررسی عملکرد سازمان متولی مدیریت عرصه‌های طبیعی کشور، با محورهای مختلفی درخواست خود را در صحن علنی مجلس مطرح کردند. مهمترین ابهامات مطرح شده از سوی موافقان بحث تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها به این شرح است:

– چرا سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در اجرای طرح‌ها و حتی تهیه آن‌ها ناکارآمد است؟

– چرا طرح های منابع طبیعی از جمله طرح‌های جنگلداری، مرتع داری، مدیریت منابع جنگلی، تعادل دام و مرتع، خروج دام از جنگل، ممیزی اراضی و اتمام موضوع اخذ سند منابع ملی به شکست انجامیده است؟

– چگونه با وجود ریزش شدید نیروی انسانی و امکانات، حفاظت از منابع طبیعی صورت می‌گیرد؟

– قاچاق چوب با روند تعطیلی طرح‌های جنگلداری تشدید شده است، سازمان چه اقدامی کرده است؟

– علت ناکارآمدی سازمان در پشتیبانی از مجریان موفق و برخورد با مجریان ناموفق در حوزه‌های مختلف کاری چیست؟

– مدل مدیریت بر جنگل‌ها و مراتع با تعطیلی طرح‌های گذشته چیست؟

شریعت نژاد نماینده مردم تنکابن در مجلس شورای اسلامی طراح تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور است.

روزهای خانه‌نشینی سرباز فداکار

گفت‌وگو با سرباز مریوانی که به خاطر نجات جان یک سگ، پایش را از دست داد

خیلی‌ها آمدند من را از نزدیک دیدند و کارم را تحسین کردند. مسئولان زیادی زنگ زدند تلفنی صحبت کردیم و قول‌های زیادی هم دادند. اما هیچ کدامشان اتفاق نیفتاد. حتی هزینه خرید پای مصنوعی را هم خانواده ام خودشان پرداختند. آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود خانم ابتکار که رئیس سازمان محیط زیست بودند با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. پارسال هم یک بار ایشان را از نزدیک در شهر سنندج دیدم. آنجا هم ایشان از من قدردانی کردند. یک لوح سپاس به من دادند و گفتند اصلا نگران نباش. قول دادند شرایط استخدام من در سازمان محیط زیست را فراهم بکنند. آن موقع خیلی امیدوار بودم که بیکار نمی‌مانم و خانه‌نشین نمی‌شوم، اما به این قول‌ها عمل نشد. این ها را محمد باختر می گوید سرباز فداکاری برای نجات یک سگ پایش را از دست داد.

آقای باختر این روزها را چطور میگذرانی؟

کار خاصی نمیکنم، یعنی کار خاصی ندارم که انجام بدهم. خانه نشین شدهام. زیاد از خانه بیرون نمیروم.

چرا؟

هم رفت و آمد برایم سخت است، هم کاری بیرون از خانه ندارم که انجام بدهم. به خاطر همین در خانه میمانم.

حوصله ات در خانه سر نمیرود؟

چرا از بیکاری کلافه شدهام، اما کاری از دستم برنمیآید، خیلی از جوانهای دیگر که سالم هم هستند بیکارند و کاری برای انجام دادن ندارند چه برسد به من که با این اتفاق، معلول هم شدهام.

درباره اتفاقی که افتاد صحبت بکنیم؟ چند بار آن لحظه را در ذهنت مرور کردهای؟

خیلی زیاد. خیلی وقتها ناخودآگاه آن صحنه به ذهنم میآید. پاییز سال ۹۵ بود، بیست و هفتم آذر. برف زیادی باریده بود و نوبت پست من در برجک پادگان بود.

کدام پادگان؟

پادگان ۰۳ عجبشیر تبریز در آذربایجان شرقی.

چند ماه خدمت بودی؟

تقریبا ده ماه از خدمتم گذشته بود. من نوزدهم بهمن ۹۴ اعزام شده بودم و آن روز هم نوبت پست نگهبانی من بود و روی برجک، نگهبانی میدادم . پستم از ساعت ۱۲ ظهر شروع شده بود و تا ساعت ۲ هم بالای برجک بودم. اما همان وقتی که بالای برجک بودم مدام صدای زوزه یک سگ را میشنیدم. این صدا جوری بود که من مطمئن بودم حادثهای برای این حیوان افتاده، اما آن موقع چون نمیتوانستم ترک پست کنم دنبال صدا نرفتم، اما وقتی پستم را تحویل دادم و از برجک پایین آمدم، دنبال صدا را گرفتم و رسیدم به سگی که در سیم خاردارها گیر کرده بود. دلم برایش سوخت و خواستم نجاتش بدهم، اما بدجوری بین سیم خاردارها گرفتار شده بود. به خاطر همین تلاش بیشتری کردم تا سگ را نجات بدهم، اما وقتی سگ آزاد شد و من خواستم از جایم بلند شوم، یکدفعه چیزی زیر پایم منفجر شد. همان موقع فهمیدم پایم را روی مین گذاشته بودم و خودم خبر نداشتم.

می دانستی آن اطراف مینگذاری شده؟

بله، اما برف زیادی باریده بود و هیچ چیزی روی زمین دیده نمیشد. هرجا را نگاه میکردی روی زمین پر از برف بود.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

وقتی صدای انفجار بلند شد، بقیه سربازها ریختند بالای سرم. من را بردند پاسدارخانه. بعد هم رفتم بهداری پادگان و بچههای بهداری هم من را به بیمارستان عجب شیر رساندند. اما وقتی اورژانس این بیمارستان من را جواب کردند و گفتند امکاناتشان خیلی کم است و نمیتوانند به من کمک کنند، من را فرستادند به بیمارستان امام رضای تبریز. حدودا دوساعت بعد من را به تبریز رساندند و پایم را شستوشو دادند و بستند. اما به خاطر این که خیلی خونریزی داشتم، باز هم من را به یک بیمارستان دیگر فرستادند و من رفتم بیمارستان شهدای تبریز. فکر کنم ساعت ۱۰ شب شده بود که من به این بیمارستان رسیدم و به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شدم.

به هوش بودی؟

تقریبا میفهمیدم از کجا به کجا میروم.

متوجه شده بودی پایت قطع شده؟

بله همان وقتی که انفجار رخ داد فهمیدم این اتفاق افتاده.اما چون خونریزی زیاد بود، خیلی به حال خودم نبودم. آن موقع بیشتر این حس را داشتم که خواب میبینم.

وقتی متوجه شدی خواب نیست و واقعا پایت قطع شده چه حسی داشتی؟

ناراحت شدم. خیلی برایم سخت بود . اول فکر میکردم از مچ پا، پایم قطع شده اما بعد فهمیدم از زیر زانو پایم قطع شده. پذیرفتنش برایم سخت بود. اما حتی همان موقع هم وجدانم راحت بود، چون میدانستم برای نجات جان یک حیوان بیگناه این اتفاق برایم افتاده و این هم حکمت خدا بوده و لابد در سرنوشت من نوشته شده است .

خانوادهات کی خبردار شد؟

فکر کنم یکی دو ساعت بعد از انفجار به آنها خبر داده بودند. همان شب در بیمارستان وقتی به هوش آمدم پدرم و عمویم را بالای سرم دیدم.

قبلا کسی را دیده بودی که روی مین برود؟

بله، در روستای خودمان هم یک بار یکی از چوپانهای روستا که از اقوام دورمان بود روی مین رفت. چشمهایش را از دست داد و یکی از دستهایش هم قطع شد.

روستای شما کجاست؟

هانه شیخان از توابع بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان .

الان کجا زندگی میکنی؟

با خانواده ام در مریوان زندگی میکنیم.

آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود و تو تیتر خبرها بودی حتما مسئولان زیادی سراغت را میگرفتند؟

بله . باور کن خیلیها آمدند من را از نزدیک دیدند و کارم را تحسین کردند. مسئولان زیادی زنگ زدند تلفنی صحبت کردیم و قولهای زیادی هم دادند. اما هیچ کدامشان اتفاق نیفتاد. حتی هزینه خرید پای مصنوعی را هم خانواده ام خودشان پرداختند. آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود خانم ابتکار که رئیس سازمان محیط زیست بودند با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. پارسال هم یک بار ایشان را از نزدیک در شهر سنندج دیدم. آنجا هم ایشان از من قدردانی کردند. یک لوح سپاس به من دادند و گفتند اصلا نگران نباش. قول دادند شرایط استخدام من در سازمان محیط زیست را فراهم بکنند. آن موقع خیلی امیدوار بودم که بیکار نمیمانم و خانهنشین نمیشوم، اما به این قولها عمل نشد.

پیگیری کردهای چرا هنوز این اتفاق نیفتاده؟

بله، آن قدر این اداره و آن اداره رفتم که واقعا خسته شدم. الان به من میگویند مدرک لیسانس نداری. میگویند شرط استخدام در سازمان محیطزیست داشتن مدرک لیسانس است. میگویند اگر مدرک لیسانس داشتی این اتفاق میافتاد. حالا برو درس بخوان بعد استخدامت میکنیم. الان من بروم چهار سال وقتم را بگذارم درس بخوانم و بعد هم بیایم ببینم مسئولان دوباره عوض شدهاند و اصلا این قولها فراموش شدهاند.

الان با توجه به اتفاقهایی که بعد از این حادثه افتاده، هیچ وقت از تصمیمی که گرفتی و نجات آن سگ، پشیمان
نیستی؟

نه … باور کنید اگر صدبار دیگر هم این اتفاق میافتاد من باز هم میرفتم آن سگ را نجات میدادم . آن موقع که برای نجات آن سگ رفتم به این فکر نمیکردم قرار است چه اتفاقی بیفتد. آن موقع فقط هدفم نجات آن حیوان گرفتار بود. الان هم با این که خیلی در این مدت بی مهری دیدم، اما باز هم افتخار میکنم فداکاری من باعث شد آن سگ نجات پیدا کند. من قبلا هم در روستای مان وقتی چوپانی میکردم، سگ داشتم. کلا رابطه ام با حیوانات خیلی خوب است و الان پیش وجدان خودم سرافکنده نیستم. اتفاقا در این مدت تصمیم گرفتم بهعنوان سفیر مهربانی در راه دفاع از حقوق حیوانات تا جایی که میتوانم فعالیت کنم. من یادم نرفته به خاطر چه موضوعی این اتفاق برایم افتاد. حالا شاید بندههای خدا فراموش کرده باشند، اما مطمئنم خدا هم یادش نمیرود .

بعد از این اتفاق از سربازی معاف شدی؟

بله. کارت معافیت از خدمتم تیر پارسال صادر شد.

وعدهای که از یاد رفت

پیگیریهای گزارشگران سبز از مسئولان محیط زیست به این ختم شد که هنوز برای استخدام محمد باختر، قدمی جدی برداشته نشده و قول و قرارهایی که برخی مسئولان با او گذاشتهاند در بین نامهنگاریهای اداری گم شده است. محمد حق مرادی، مدیر روابط عمومی محیطزیست کردستان دراین باره به جامجم میگوید: پیگیر کار آقای باختر هستیم، سازمان حفاظت محیطزیست به استانداری نامهای نوشته است تا به این شکل مقدمات استخدام ایشان در استانداری فراهم شودیا دستکم به محیطزیست اجازه داده شود او را استخدام کند، اما هنوز‌‌ ردیف پستی مشخصی برای ایشان در نظر گرفته نشده است.

مینا مولایی

سازمان جنگل‌ها زیر ذره بین مجلس

گزارشگران سبز از تصویب تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها در کمیسیون کشاورزی خبر می‌دهد

ساخت و ساز در اراضی ملی و توقف بخشی از برنامه‌های حفاظتی سازمان جنگل‌ها عاملی است که بحث تحقیق و تفحص از سازمان متولی عرصه‌های طبیعی کشور را بار دیگر در مجلس داغ کرده است. نمایندگان مجلس نهم هم قصد داشتتند عملکرد سازمان جنگل‌ها را مورد بررسی قرار دهد. در روزهای پایانی مجلس نهم، گزارش کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان جنگل‌ها که در آن به تخلفات زنجیره‌ای در ساختار این مجموعه اشاره شده بود، نهایی شد اما هیچ گاه نتیجه این تحقیق و تفحص قرائت نشد و حال به نظر می‌رسد اقدام نیمه کاره مجلس نهم، توسط اعضای مجلس دهم پیگیری خواهد شد.

   بررسی بحث تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور را می‌توان در لابه‌لای دستور کار این هفته مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد. شمس الله شریعت نژاد عضو کمیسیون کشاورزی در گفت وگو با خبرنگار «گزارشگران‌سبز» با بیان اینکه بحث تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‎ها در کمیسیون کشاورزی تصویب شده است، از قرار گرفتن این خواسته اعضای کمیسیون کشاورزی در نوبت طرح، در صحن علنی مجلس خبر می‌دهد.

به گفته شریعت نژاد اگر بحث تحقیق و تفحص ازسازمان جنگل‌ها در صحن علنی مجلس رای بیاورد، قطعا کمیسیون کشاورزی به دقت عملکرد این سازمان را بررسی خواهد کرد.

او عملکرد سازمان جنگل‌ها در مباحث مربوط به حفاظت، اجرای طرح‌های جنگلداری و مدیریت منابع جنگلی، خروج دام و غیره را نیازمند بررسی بیشتر می داند و می افزاید: باید ارزیابی عملکرد این سازمان انجام شود. راه انداختن و تعطیل کردن طرح‌ها باید تابع ضوابطی باشد و این گونه نیست که به راحتی برنامه‌ها را تعطیل کنیم. (گزارش گزارشگران سبز از اجاره جنگل را اینجا بخوانید)

دلایلی برای تحقیق و تفحص

شریعت نژاد همچنین به زمین خواری‌های گسترده در ارتفاعات اطراف تهران اشاره می کند و ادامه می دهد:   توسعه ناپایدار، بی توجهی به حفظ منابع طبعی ساخت و ساز در دیزین، شمشک، اوشان و فشم و … ناشی از ضعف عملکرد سازمان جنگل‌ها است، زیرا ما همواره از حفظ کاربری اراضی سخن می‌گوییم اما شاهد ویلاسازی در اراضی ملی هستیم. اگر سازمان جنگل‌ها کوتاهی نمی‌کرد، این ساخت و سازها هم رخ نمی‌داد.(گزارش گزارشگران سبز از شرایط نامناسب جنگل را اینجا بخوانید)

این نخستین باری نیست که بحث تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها مطرح می‌شود. در مجلس نهم هم این موضوع مطرح شده بود و کمیته تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها در مجلس شکل گرفت. در آن روزها به اعتقاد نمایندگان مجلس، علل مدیریتی، کاهش میزان جنگل، از بین رفتن مراتع، میزان واگذاری‌ها، اهداف، عملکرد، انطباق با قوانین و تعامل با وزارتخانه‌های صنعتی، تولیدی، ورزشی، میزان واردات چوب به لحاظ حفظ جنگل‌ها، آثار از بین رفتن جنگل‌ها در تخریب (به جهت سیل) مزارع و از بین رفتن خاک غنی، افزایش رانش‌ها و نحوه حفاظت از جنگل به لحاظ پایش انسانی، صنعتی و الکترونیکی محورهای تحقیق و تفحص از سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور اعلام شده بود. اگرچه یک کمیته ویژه از اواخر سال ۹۳ کار تحقیق و تفحص را آغاز کرده بود اما تا سال ۹۵ همزمان با روزهای پایانی کار مجلس نهم هم این گزارش در مجلس قرائت نشد. در ۲۹ اردیبهشت سال ۹۵، محمد اسماعیل نیا، رئیس کمیته تحقیق وتفحص از سازمان جنگل‌ها در مجلس در گفت‌وگو با خانه ملت از تلاش برای قرائت گزارش تحقیق و تفحص انجام شده درصحن خبر داده بود.

آن طور که او گفته بود؛ اعضای کمیته تحقیق وتفحص از سازمان جنگل‌ها نتیجه این پرونده را تایید کردند اما روز ۲۷ اردیبهشت که قرار بود نتیجه پرونده در کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مورد بررسی و تایید قرار گیرد به دلیل نرسیدن اعضا به حدنصاب این کار انجام نشد.

به گفته اسماعیل نیا اعضای کمیته تحقیق و تفحص بیش از ۴۰ ساعت از گزارشات مستند فیلم تهیه کرده و گزارش آن را تقدیم هیات رئیسه مجلس خواهد کرد.

البته او این نکته را هم اضافه کرده بود که اگر قرائت گزارش تحقیق و تفحص عملیاتی نشود این مساله را می‌توان در مجلس دهم هم عملیاتی کرد به این ترتیب که نمایندگان متقاضی پیگیری پرونده تفحص از سازمان جنگل‌ها می‌توانند از اعضای کمیته تفحص در مجلس نهم برای نهایی کردن پرونده دعوت کنند تا از پیگیری‌های خود گزارشی ارایه داده و در نهایت روند قرائت آن در صحن علنی مجلس طی شود.

او همچنین از وجود تخلفات زنجیره‌ای در عملکرد سازمان جنگل‌ها خبر داده بود و بیان کرده بود: سهل‌انگاری و بی‌توجهی‌هایی در این حوزه شکل گرفته که برخی اقدامات خلاف قانون را رقم زده است به گونه‌ای که برخی از تخلفات زنجیره ای بوده و به همین سبب بررسی این پرونده تا حدودی به طول انجامید که متاسفانه این تخلفات در سایه نبود نظارت بر عملکردهای مدیریتی بود.

جان زمین زیرچرخ‌های آفرود

استارت می‌زنند، تخت گاز می‌روند، از روی رمل‌ها می‌گذرند، از رودخانه‌ها رد می‌شوند، ماسه‌های بادی را باد می‌دهند و دریاچه نمک را پریشان می‌کنند که خوش باشند و کیف کنند.

25 نفرشان را چند روز پیش در بلندی‌های سوهانک تهران گرفتند وفرستادند به دستگاه قضا، ماشین‌های شاسی بلند و دو دیفرانسیل‌شان را هم روانه پارکینگ کردند تا شاید بوستان جنگلی شمال شرق، چندصباحی آرام بگیرد.

آفرود سوارها همه را کلافه کرده‌اند. مسافران طبیعت هر جا که اینها باشند روی آرامش نمی‌بینند از بس سر و صدا دارند و می‌گازند و گرد و خاک به پا می‌کنند.

طبیعت هم از دستشان سرسام گرفته است، حیوانات از ترس آفرودسوارها کوچ کرده اند به جاهای امن‌تر، اما گیاهان و مراتع که پای رفتن نداشته‌اند، مانده‌اند زیرلاستیک‌های پهن خودروهای شاسی بلند پرقدرت که عشق صاحبانشان، بالا و پایین رفتن از شیب‌ها و سربالایی‌های سخت است.

اینها اما خودشان فکر نمی‌کنند اسباب زحمت هستند که حسابی می‌نازند وقتی پشت رُل می‌نشینند و مثلا دراتوبان منتهی به کاشان و بعد به سمت کویر مسحورکننده مرنجاب می‌رانند.

آفرودسواری چند سالی است شده یک ژست، ژست آدم‌های پولدارکه اتفاقا ژست حفاظت از محیط‌ زیست هم می‌گیرند و بیشترشان مخالف شکارند حتی سال‌گذشته جمعی از آفرودسوارها در مسیر راور به شهداد، مسابقه‌ای با شعارحفاظت از یوزپلنگ ایرانی ترتیب دادند که مدیرکل میراث فرهنگی استان کرمان گفت بدون مجوز این کار را کرده‌اند و مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز آمدنشان را به منطقه به هجوم تعبیر کرد و گفت آفرودبازان با ورود به حساس‌ترین نقطه کویر لوت (دره لوت) و تنها رودخانه آن از بخش جنوبی منطقه حفاظت شده راور کرمان که زیستگاه یوزپلنگ آسیایی است، گذشته‌اند.

آفرودسواری درکشورمان ولنگار است و در ازای هرمسابقه قانونی و مجوزداری که در ورزشگاه‌ها و سایت‌های مصنوعی انجام می‌شود، چندین مسابقه غیررسمی و دلبخواهی با قرار و مدارهای دوستانه در مناطق طبیعی و بکر کشور انجام می‌شود که فغان طبیعت از دستشان بلند است. این که مسئولان هم تماشاچی‌اند و ته برخوردها ختم می‌شود به یک دستگیری ساده، رفتن خودروها به پارکینگ و پرداخت یک جریمه مختصر مالی.

عشق مایه‌دارها و مجازات‌های خنده‌دار

اف جی کروز، لندکروز، جیپ رانگلر، تویوتا هایلوکس، بنز جی کلاس، رنجروور، اوتلندر، سیلورادو، یونیماگ، لکسوس، سوزوکی یا لادا خودشان یک دنیا حرف دارند و ثروت صاحبانشان را فریاد می‌زنند. پس آفرودسوارها پولدارند که سوار این ماشین‌ها می‌شوند و می‌زنند به دل طبیعت. اما قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور ابا داشت که مایه دار بودن آفرودبازها را تائید کند، فقط به ما گفت مگر من و شما می‌توانیم از این ماشین‌ها بخریم و بیندازیم شان توی کوه و کمر؟

او گفت آفرودسواری درهمه جای کشور وجود دارد در استان‌های فارس، خراسان، کرمان یا اصفهان ولی شدت آن در استان‌های البرز و تهران بیشتر است. او گفت با وجود تذکرات مکرر ولی آنها کار خودشان را می‌کنند و درعرصه‌های طبیعی می‌تازند،‌ ما هم خودروی آنها را متوقف می‌کنیم و تحویل پارکینگ می‌دهیم، بعد هم دستگاه قضا برایشان جریمه می‌بُرد و مدتی طبیعت از دستشان خلاص می‌شود.

رضا شجیع، مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش و جوانان نیز دل پُری از آفرودسوارها دارد و به ما می‌گوید اینها اکوسیستم مناطق طبیعی را به هم زده‌اند و به یک معضل تبدیل شده‌اند. او حتی گفت که آفرودسوارها از کنترل خارج شده‌اند. جالب است که شجیع می‌گوید با این که وزارت ورزش برگزاری مسابقات آفرود در اماکن تحت حفاظت و مقررات مربوط به آن را از طریق فدراسیون اتومبیلرانی به همه هیات‌های ورزشی کشور ابلاغ کرده، اما اکثر قریب به اتفاق آفرودبازها دوست دارند مناطق طبیعی بکر را کشف کنند و چون نظارت‌های کافی وجود ندارد و اینها در زمان‌های نامشخص به هرجا که دلشان بخواهد، می‌روند شاهد تخریب‌های گسترده طبیعت هستیم که گزارش‌های مربوط به آن هر روز بیشتر می‌شود.

شاید ریشه این رشد روزافزون را بتوانیم در صحبت‌های فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور پیدا کنیم. سبزعلی می‌گوید حداکثر زمان توقف خودروهای آفرود متخلف در پارکینگ 10 تا 15 روز است و جریمه‌های مالی متخلفان براساس میزان تخریبی که انجام می‌دهند از500 هزار تا یک میلیون تومان است.

از دید ما، هم آن روزهای توقف در پارکینگ خنده‌دار است و هم میزان جرایم نقدی اگر به یاد بیاوریم که آفرودسواری تفریح ثروتمندان ایران است. کمی هم باید اشک بریزیم برای این که این مجازات ناچیز برای تخریب‌هایی تعیین می‌شود که خیلی هایشان قابل جبران نیست مثل از بین رفتن گونه‌های گیاهی، کوبیده شدن خاک و فرسایش آن، جابه‌جا شدن تپه‌های شنی و بروز گرد و خاک یا سیل‌خیز شدن منطقه‌ای که از پوشش گیاهی خالی شده است.

واقعا ناامن شدن زیستگاه حیات وحش، کوچیدنشان، حتی کشته شدن آنها زیرچرخ خودروهای دو دیفرانسیل با چه تنبیهی جبران می‌شود؟

چشم‌ها به سمت کارگروه ملی

مقابله با آفرودسواری بی‌ضابطه دست‌کم سه سال است که به عنوان یک مطالبه مطرح شده، لااقل اگربه حرف باشد. موضوع برمی گردد به سه سال پیش وقتی معاون محیط طبیعی وقت سازمان حفاظت محیط زیست از ادارات کل خواست او را از نحوه صدور موافقت‌نامه برای مسابقات آفرود و چگونگی دسترسی آفرودبازان به جاده‌های حاشیه‌ای و پیرامونی زیستگاه‌ها درمناطق چهارگانه و مناطق خارج از مدیریت سازمان محیط‌زیست مطلع کنند.

بعد از این نامه‌نگاری تقریبا هیچ اتفاق مهمی رخ نداد؛ چرا که اگر رخ داده بود جلیل انزابی زاده، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان تهران هفته گذشته پس از دستگیری25 خودروی آفرود درپارک جنگلی سوهانک، پیشنهاد تشکیل کمیته ساماندهی آفرود سواران را مطرح نمی‌کرد، یا حتی رضا شجیع مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش وجوانان به ما نمی‌گفت که باید کارگروهی ملی متشکل از سازمان میراث فرهنگی، وزارت ورزش وجوانان، سازمان محیط زیست و منابع طبیعی ایجاد شود و جلوی خسارت این تفریح به ظاهر ورزشی را بگیرد.

شاید هنوز عده‌ای باور نکرده‌اند طبیعت ایران شکننده است و اندک حیات‌وحش، خرده منابع آبی و ناچیز جنگل و مرتعی که برایمان مانده است باید حفظ شود آن هم به هر قیمتی، حتی با چنگ و دندان و حتی با گذشتن از ترس‌ها و ملاحظات.

یک هفته درختکاری، یک‌سال تبرزنی!

همه ساله از ۱۵ اسفند هفته منابع طبیعی آغاز می‌شود. هفته‌ای که هدف از بزرگداشت آن جلب توجه آحاد جامعه به حفظ منابع طبیعی است. اما برگزاری این هفته، صرفا به اقدامات نمایشی دستگاه‌های مختلف خلاصه می‌شود و با اتمام هفته منابع طبیعی، باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه! باز اگر وزارت راه بخواهد جاده‌ای بکشد ارزان‌ترین مسیر از دل جنگل‌ها و مراتع درجه یک کشور می‌گذرد. ایجاد خطوط انتقال گاز و برق بر حفظ عرصه‌های طبیعی اولویت دارد و توسعه، ارجح بر حفظ منابع طبیعی به‌عنوان ثروتی بین‌نسلی است.
متولیان امر با همان شدتی که در طول یک‌سال عرصه‌های منابع طبیعی را تخریب می‌کنند برای غرس نهال و گرفتن عکس یادگاری در هفته منابع طبیعی از هم سبقت می‌گیرند و سال بعد هم کسی نمی‌داند سرنوشت نهال‌هایی که در طول هفته منابع طبیعی کاشته‌ شده بود، چه شد. اساتید دانشگاه‌های کشور بر این باورند که برای اثرگذاری هفته منابع طبیعی، باید آن را از حالت نمایشی خارج کرد و به جای برنامه‌ریزی کلیشه‌ای بر اساس وضعیت جامعه هدف، برنامه‌های متنوع برای این هفته طراحی کرد. همچنین به جای فراموش کردن نهال‌کاری‌های سال قبل، با رصد دقیق اتفاقات در طول سال‌های مختلف، حس مسئولیت‌پذیری در قبال منابع طبیعی را در جامعه نهادینه کرد.

امسال هم هفته منابع طبیعی در حالی جشن گرفته می‌شود که فعالیت‌های توسعه‌ای با قدرت در حال نفوذ در عرصه‌های طبیعی هستند. براحتی با تغییر قوانین، مرز مناطق حفاظت شده به عنوان امن‌ترین مناطق کشور برای ادامه حیات وحش تغییر یافته و لودرها و بیل‌های مکانیکی متعددی در حال تراشیدن کوه‌ها با هدف تعریض جاده و ایجاد امنیت بیشتر برای مردم هستند. متولیان عرصه‌های طبیعی که شاهد تخریب سریع سرزمین در طول یک‌سال هستند، با تلاش برای بزرگداشت هفته منابع طبیعی سعی می‌کنند اهمیت حفظ طبیعت را به همه گوشزد کنند. مراسم نمادین هفته منابع طبیعی این ذهنیت را در جامعه ایجاد می‌کند که براحتی می‌توان تخریب‌های یکساله را در عرض یک هفته با نهال‌کاری جبران کرد. در گوشه و کنار وقتی به سخنان مردم گوش می‌دهید یا به کمپین‌های شکل گرفته در فضای مجازی دقت می‌کنید، بیشتر متوجه می‌شود که گویا مردم و حتی سازمان‌های مردم نهاد حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، هنوز بدرستی نمی‌دانند که باید چه مطالبه‌ای داشته باشند. تلاش برای تبدیل کویرهای ایران به جنگلی سرسبز نشان می‌دهد که مردم هنوز بدرستی ارزش کویرهای ایران را درک نکرده‌اند یا نمی‌دانند پتانسیل سرزمین یعنی چه. تبلیغ انتقال بذر گونه‌های مختلف به دل کویرهای ایران خطر جابه‌جایی گسترده و مصنوعی گونه‌های وحشی در عرصه‌‎های طبیعی را در ذهن یک کارشناس مجسم می‌کند، اما خیلی‌ها تصور می‌کنند که این کار زمینه سبز شدن ایران را فراهم می‌کند و اقدام بسیار مفیدی است. حتی برای رونق یافتن این کار، تبلیغات گسترده‌ای هم در فضای مجازی انجام می‌دهند.

پتک منابع طبیعی

به این ترتیب، نیروی خودجوشی که می‌تواند حافظ طبیعت باشد، بدون آن‌که بداند تبدیل به موتور تخریب می‌شود، زیرا درست آموزش ندیده است. هفته منابع طبیعی شاید فرصتی باشد که این ظرفیت‌ها شناسایی و در مسیر درست هدایت شوند. اما آیا از این فرصت بدرستی استفاده می‌شود؟

باریس مجنونیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال جام‌جم می‌گوید: به قول معروف کاچی بهتر از هیچی است. اگر هفته منابع طبیعی هم نباشد، کلا یادمان می‌رود که چیزی به نام منابع طبیعی داریم. این هفته پتکی است که سالی یک بار بر سر یک عده کوبیده می‌شود.

او ادامه می‌دهد: در این هفته بعضی‌ها خود را متعهد می‌دانند که کاری انجام دهند. حتی اگر این کارها به صورت تبلیغی باشد. شنیده‌ام به مناسبت هفته منابع طبیعی شهردار تهران هم یادش افتاده است که چنارهای خیابان ولیعصر را بازسازی کند. این‌که به نحوی رفتار کنیم که در طول سال منابع طبیعی موضوعیت داشته باشد، بحث دیگری است.

این استاد دانشگاه تهران با اشاره به این‌که تعیین نوع گونه برای کشت در عرصه‌های طبیعی دارای اهمیت است، بر پیگیری سرنوشت نهال‌هایی که سال‌‎های قبل کاشته شده نیز تاکید می‌کند.

به گفته او، درخت هم یک موجود زنده است که باید از آن مراقبت شود. همان‌طور که در مورد انسان و حیوانات احساس می‌کنیم که باید به آنها توجه شود باید به درختان هم فکر کنیم. اما بیشتر تصور می‌شود که درخت از زمان کشت به بلوغ می‌رسد و باید خود نگهدار باشد. فکر می‌کنم باید تجدیدنظری جدی در افکارمان داشته باشیم.

به اعتقاد مجنونیان، کاشت یک نهال تعهد است. نهال‌کاری مختص عکس یادگاری گرفتن در هفته منابع طبیعی نیست. در نتیجه باید این اقدام به یک تعهد اخلاقی در جامعه تبدیل شود.

او ادامه می‌دهد: برای این‌که درختکاری به یک تعهد اخلاقی تبدیل شود، باید مکان‌هایی که قبلا درختکاری شده رصد شود و بعد از گذشت ده سال از کسی که در کشت این نهال‌ها سهیم بوده قدردانی شود. با رصد کارهای گذشته، مسئولان و افرادی که با کاشت نهال پز می‌دهند، حس خواهند کرد که مسائل آنها پایش می‌شود. در نتیجه رفتارهای خود را اصلاح کرده و تعهد در قبال کشت درختان بتدریج نهادینه خواهد شد.

به گفته این استاد دانشگاه تهران، نداشتن تفکر دراز مدت از ویژگی‌های روحیه شرقی است.

از این رو، تقویت روحیه تداوم و پیگیری و عمل دراز مدت برای ما خیلی مهم است. مطبوعات در این زمینه می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند، چون هر سال کسانی هستند که جلوی دوربین ژست می‌گیرند و نهال می‌کارند و باید سال بعد یادشان باشد اگر پیگیر اقدامات قبلی خود نباشند، باید خجالت‌زده شوند و چنانچه اقداماتشان نتیجه مثبتی داشته، از آنها قدردانی شود.

هفته‌ای نمایشی

رحیم ملک‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان نیز در گفت‌وگو با «جام‌جم» هفته منابع طبیعی را هفته‌ای نمایشی توصیف می‌کند.

به گفته او اگر قرار است آموزشی صورت گیرد، باید این آموزش مستمر باشد نه این‌که یک هفته به صورت فشرده افراد را از یک سالن اجتماعات به سالن دیگر ببریم تا حرف‌های تکراری بزنند و آماری را که خودشان و همکارانشان از آن اطلاع دارند به طور مرتب تکرار کنند.

ملک‌نیا مخاطب نبودن مردم در هفته منابع طبیعی را یکی از نقاط ضعف مربوط به این هفته دانسته و بیان می‌کند: هفته‌های منابع طبیعی یا در ادارات کل‌ برگزار می‌شود یا دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی میزبان مراسم این هفته هستند. گاهی مدارس و مساجد هم شاهد برگزاری این مراسم هستند. در حالی که مخاطب ما باید کل مردم باشند. ضمن این‌که حتی به مدیران هم باید آموزش بدهیم که در طرح‌های توسعه فقط به جنبه‌های اقتصادی پروژه‌ها توجه نکنند و ارزش‌های محیط زیستی را نیز در نظر بگیرند. این مساله باید ملکه ذهن مسئولان شود. آموزش محیط زیست یکی از مولفه‌های توسعه است نه بستری که توسعه را روی آن پیاده کنیم.

او تاکید می‌کند: درباره درختکاری مردم باید آموزش ببینند که چه درختی را در کجا بکارند. فرق بین گونه جنگلی و باغی چیست. مراقبت از گونه‌های جنگلی چگونه است. در این هفته باید تلاش کنیم مشارکت مردم را جلب کنیم. به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان با توجه به تفاوت دیدگاه و وابستگی مردم نقاط شهری و روستایی به جنگل، باید برنامه‌های هفته منابع طبیعی برای مناطق شهری و روستایی با یکدیگر تفاوت داشته باشد.

او همچنین یادآور می‌شود: اگر در هفته منابع طبیعی تبعات پروژه‌های اجرایی را به مردم گوشزد کنیم، شاید با اجرای برخی طرح‌های توسعه‌ای موافق نباشند.

به اعتقاد ملک نیا نمی‌توان هفته منابع طبیعی را هفته‌ای بی‌فایده معرفی کرد، زیرا شاید توجه مردم در این هفته به منابع طبیعی معطوف شود، اما از فرصت این هفته می‌توان استفاده کرد و نسبت هزینه‌ها و مزایای حفظ منابع طبیعی را به مسئولان گوشزد کرد تا شاید در زمان برنامه‌ریزی‌ها، همه چیز را فدای زیرساخت‌های توسعه‌ای نکنند. خیلی مواقع حفظ زیر ساخت‌های سبز سود بیشتری برای مردم ایجاد می‌کند. مثلا درختان نیاز به مصرف سوخت در منازل را با تغییر دما کاهش می‌دهند و باعث کاهش آلودگی نیز می‌شوند. بنابراین در هفته منابع طبیعی می‌توانیم روی مسئولان متمرکز شویم، به آنها آموزش دهیم که صرفا نسبت به مسائل اقتصادی واکنش نشان ندهند، بلکه باید موارد زیست محیطی را هم رصد کنند و به خسارات وارده به طبیعت، واکنش نشان دهند.

 لیلا مرگن

مدیرانی که جنگل آتش می‌زنند

635646823685917009 (1)آتش به جان زاگرس افتاده تنوره می‌کشد و حیات را در جنگل‌های زاگرس با مرگ تاخت می‌زند؛ روزی نیست که خبرآتش سوزی در جنگل‌های زاگرس آتش به دل دوستداران محیط زیست نزند. فقط در بهار امسال بیش از 1200هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی کشور به خاکستر بدل شده ‌ و هنوز آمار دقیقی از آتش سوزی‌های یک ماه گذشته دردست نیست. هرچند فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها ادعا می‌کند‌، آتش سوزی‌های بهار امسال در اراضی جنگلی و مرتعی کشور حدود30 درصد در سطح و 50 درصد در تعداد کاهش پیدا کرده، اما دست‌های سوخته جنگلبانان و بومیانی که برای خاموش کردن آتش از دل و جان مایه می‌گذارند، حکایت دیگری دارد.

سال‌هاست که آتش سوزی  جنگل‌های کشور به دلیل نبود نیروی متخصص و تجهیزات مناسب خسارت جبران ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند، چراکه مسئولان زمانی از آتش سوزی مطلع می‌شوند که دیگر کار از کار گذشته و بخش وسیعی از جنگل طعمه حریق شده است.  در این بین بومیان مناطق جنگلی و سازمان های مردم نهاد به قول معروف باید جور مسئولان را بکشند،چون برخی مسئولان‌ نه فقط برای کاهش ‌آتش سوزی ها کم می‌گذارند بلکه به اشکال دیگر به مرگ جنگل دامن می زنند.

دلیل عمده آتش سوزی جنگل‌های کشور‌ چیزی نیست جز سهل انگاری انسان. براساس آمارهای به دست آمده حدود 95درصد از آتش سوزی‌ها عامل انسانی دارد و حدود 30 درصدشان عمدی است.

عمدی آتش زدن جنگل محدود به گردشگران افراد سهل انگار ‌نمی‌شود؛کم نیستند مدیرانی که دانسته دست به قتل عام جنگل می‌زنند و چند برابر آتش سوزی‌ها هر سال جنگل را  تخریب می کنند.‌

برای نمونه  هر سال به طور متوسط آتش توسعه ناپایدار به جان ‌حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی کشور می‌ افتد خسارتی به جنگل می زند که به طور قطع بیشتر از آتش سوزی های جنگل است،‌چراکه دست کم به بهانه توسعه ‌بیش از دو میلیون و 500 هزار اصله درخت از بین می رود.

بنابراین مسئولان قبل ازاینکه گناه آتش سوزی های جنگل را به پای افراد سهل انگار بیندازد باید از خود شروع کند و شرایطی ایجاد کند که شهروندان باور کنند حفظ منابع طبیعی کشور برای دولت مهم است،زیرا تنها در چنین شرایطی است که می‌توان انتظار داشت که گردشگران به جنگل احترام بیشتری بگذارند و برخی بومیان مناطق جنگلی از طریق آتش زدن جنگل با یکدیگر و سازمان‌های دولتی تسویه حساب نکنند.

مهدی آیینی

دولت یازدهم در ترازوی محیط زیست

اولین مصوبه دولت یازدهم، احیای دریاچه ارومیه بود، اقدامی‌که با شماری از شعارهای زیست محیطی همراه شد و بسیاری را دلخوش کرد که احتمالا در این دولت تحولات مناسبی در حوزه محیط‌زیست رخ خواهد داد.اکنون اما با گذشت چهار سال دیدگاه‌ها درباره محیط‌ زیستی بودن دولت یازدهم به دو گروه تقسیم می‌شود؛ نخست آنها که با نگاهی مثبت می‌گویند ادعای دولت محقق شده چون شهروندان توجه بیشتری به محیط‌زیست می‌کنند و گروه دوم آنها که می‌گویند اتفاق ساختاری و مثبتی در حوزه محیط‌زیست نیفتاده و اگر مردم بیشتر به حفظ آن علاقه‌مند شده‌اند، تحت تاثیر فعالیت سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌ها بوده است.

نمی‌توان انکار کرد که در چند سال اخیر مسائل زیست محیطی بیش از گذشته مورد توجه شهروندان و برخی مسئولان قرار گرفته،این نتیجه‌ای مثبت است که اگر به‌درستی مدیریت شود، زمینه را برای بهبود شرایط محیط‌زیست کشور فراهم می‌کند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست نیز معتقد است بهبود نسبی هوای کشور، تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با ریزگردها و کاهش سطح آتش‌سوزی ‌جنگل‌ها از جمله اتفاقات مثبتی است که در چند سال اخیر اتفاق افتاده است.

به گفته او امضا و اجرایی شدن حدود 16 تفاهم‌نامه بین‌المللی در حوزه محیط‌زیست و برگزاری حدود 52 دوره آموزشی، توانمندسازی و فرهنگ‌سازی برای حدود 600 نفر از محیط بانان، کارشناسان و تشکل‌های محیط‌زیستی از دیگر دستاورد‌های مثبت چند سال اخیر است.

اما با وجود این اقدامات مثبت، ابتکار همیشه مورد انتقاد کارشناسان بوده است و خیلی‌ها او را به سیاسی‌کاری متهم می‌کنند و می‌گویند بیشتر درگیر مسائل سیاسی و اقدامات بین‌المللی است تا مسائل زیست‌محیطی که در داخل کشور می‌گذرد.

از این گذشته به نظر می‌رسد در چند سال گذشته برای حفاظت محیط‌زیست، تعامل بین بخشی زیادی بین وزارتخانه و دستگاه‌های اجرایی کشور وجود نداشته است.

به عنوان مثال وزیر صنعت، معدن و تجارت اواخر بهمن گذشته گورخر ایرانی را که گونه‌ای در معرض خطر انقراض است را مانعی بر سر راه توسعه دانست یا دست ستاد احیای دریاچه ارومیه از بودجه خالی ماند و آنها که باید بودجه کار را می‌رساندند غفلت کردند و ارومیه به حال ناخوش خود رها شد.

نجات دریاچه خیلی دور، خیلی نزدیک

آخرین خبرها از اولین مصوبه دولت از این حکایت دارد که هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی برای نجات دریاچه ارومیه به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند.

این خبر تلخ را مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در آخرین نشست خبری خود مطرح کرد. به نظر او بهانه دستگاه‌های اجرایی این است که دولت بودجه کافی نداده و این در حالی‌ است که صندوق توسعه ملی هزینه طرح‌های مربوط به احیای دریاچه ارومیه را پرداخت می‌کند.

در این که احیای دریاچه ارومیه اقدامی‌ زمان‌بر است، هیچ شکی نیست، اما وقتی هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی در دولتی که مدعی است زیست‌محیطی‌ترین دولت بوده، نسبت به دریاچه ارومیه به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند، می‌توان نتیجه گرفت که احیای دریاچه ارومیه قرار است بیش از حد زمانبر شود آن‌ هم در شرایطی که حدود سه سال گذشته حدود 1500 میلیارد تومان از اعتبارات داخلی به احیای دریاچه ارومیه اختصاص پیدا کرده است و برآورد می‌شود ستاد احیای دریاچه ارومیه برای رسیدن به اهدافش ‌به حدود 20 هزار میلیارد تومان نیاز داشته باشد.

منابع آب را فراموش نکنید

توجه دولت به محیط‌زیست با ارائه برنامه ششم توسعه بار دیگر محک خورد و برخی کارشناسان با توجه به آن هشدار دادند که برنامه ششم توسعه، کشور را می‌خشکاند.

برای نمونه عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی‌ و مشاور کنونی معاون اول رئیس‌جمهور مدتی قبل در این‌باره به جام‌جم گفت: برنامه ششم این اجازه را به دولت داده که تتمه آب کشور را حراج کند.

به نظر او برنامه ششم ضد و نقیض است، زیرا یک جا ‌آمده که سالانه باید 11میلیارد مترمکعب ‌برداشت آب کم شود، اما در جایی دیگر تاکید شده به خودکفایی 95 درصدی محصولات اساسی برسیم.

این بی‌توجهی را می‌توان در دیپلماسی آب نیز دید،زیرا برخلاف وعده‌های داده شده در این زمینه استان‌های زیادی در کشورمان در حسرت تامین حقابه تالاب‌ها هستند؛ برای نمونه زندگی بسیاری از ساکنان سیستان و بلوچستان تحت‌تاثیر خشک شدن تالاب هامون قرار گرفته و بسیاری از آنها ناچار به کوچ شده‌اند، در حالی که تاکنون تلاشی جدی برای تامین حقابه هامون نشده است.

آلودگی هوا و ریزگردها

در زمینه آلودگی هوا اتفاقات مثبتی افتاده است؛ برای نمونه برخی عوامل آلودگی هوا مانند بنزن و سرب حذف شده‌اند ‌یا نیروگاه‌ها مکلف شده‌اند به‌جای مازوت از گاز طبیعی استفاده کنند. اما مساله آلودگی هوا و طغیان ریزگردها نیز در چند سال گذشته توانایی دولت را بار دیگر در توجه به مسائل زیست محیطی به آزمایش گذاشت، زیرا در سال‌های اخیر استان‌هایی مانند خوزستان بشدت با این مساله دست به گریبان بودند.

هر چند منشأ حدود 70 درصد از ریزگرد‌ها را خارج از مرزهای کشورمان می‌دانند و در این بین شرایط آشفته کشورهای همسایه رسیدگی به آنها را دشوار می‌کند و حل این مشکل نیز مانند بیشتر مسائل زیست‌محیطی در بلند مدت امکان‌پذیر است، اما بسیاری از شهروندانی که ریزگردها، زندگی‌شان را تیره و تار می‌کند از این گله دارند که برای کاهش اثرات ریزگرد‌ها تسهیلات خاصی برای آنها قائل نشده اند و این درحالی است که گسترش دولت الکترونیک می‌تواند رفت‌وآمد‌ها در این استان‌ها را به حداقل برساند یا اگر سیستم‌های تهویه مطبوع با یارانه در اختیار ساکنان این استان‌ها قرار گیرد دست‌کم نفس کشیدن برای آنها در فضای محدود خانه‌هایشان آسان تر می‌شود و به این شکل مسئولان می‌توانند برنامه‌های بلندمدت‌شان را نیز عملی کنند.

به هر حال دولت‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند ادعا کنند زیست‌محیطی ترین نهاد یا دولت تاریخ‌اند اما محیط‌زیستی بودن آنها زمانی اثبات می‌شود که مدیران کارآمد در دستگاه‌های متولی به کار گرفته شوند و اعتبارات لازم برای حل بحران‌های زیست محیطی اختصاص یابد؛ تشخیص این‌که چه افرادی واقعا دغدغه محیط‌زیست را دارند از آنهایی که می‌خواهند از محیط‌زیست برای خود نام و نشانی بسازند کار دشواری نیست.

توسعه حمل و نقل عمومی و اقدامات بین‌المللی

دکتر مجید عباسپور/استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران

نیت آقای روحانی درخصوص محیط‌زیست مشخص است، ایشان در بسیاری از سخنرانی‌هایشان به حفظ محیط‌زیست اشاره کرده‌اند‌‌ اما محیط‌زیست به یک سازمان و ارگان خاص محدود نمی‌شود.‌ مثلا گسترش ‌حمل و نقل عمومی مساله‌ای قابل توجه است که بخش هایی از آن از سوی دولت تامین می‌شود؛ در دولت نهم و دهم اعتباری به این مهم اختصاص نیافت و در دولت آقای روحانی نیز به‌دلیل کمبود اعتبار توجهی به آن نشد. درباره ریزگردها نیز که زندگی را به کام ساکنان تعدادی از استان‌ها تلخ کرده، گفته می‌شود حدود 30 درصد از منابع ریزگرد در داخل کشور است، اما کنترل 70درصدی که در خارج از کشور است نیاز به تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای دارد؛ تلاش‌هایی برای حل این مساله شده اما ناکافی است. به نظرم این امکان هست که از طریق سازمان ملل نسبت به کنترل منابع خارجی موفق‌تر عمل کنیم.

مدیران موهبتی، دشمن محیط‌زیست

دکتر هادی کیادلیری/رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

مشکلاتی که برای محیط زیست ایجاد شده مربوط به چند دهه گذشته است، اما درباره عملکرد آقای روحانی در فرصتی که برای حل این مساله در اختیار داشته، می‌توان تحلیل هایی داشت. برای نمونه نگاه خیلی از مردم نسبت به محیط‌زیست تغییر کرده البته شاید این تغییر نگاه از سوی خود مردم ایجاد شده‌، زیرا نگاهی به فضای مجازی یا رسانه‌ها نشان می‌دهد این تغییر بیشتر از‌‌ پایین به بالا اتفاق افتاده است. ‌اما در نگاه برخی مدیران به محیط‌زیست تغییری اساسی ‌ اتفاق نیفتاده، زیرا تغییر اساسی را باید در مسائلی مانند تخصیص اعتبارات لازم یا جذب کارشناسان خبره به سازمان های متولی ‌ جست‌وجو کرد.

البته در چهار سال گذشته کارهای خوبی هم مثل طرح تنفس جنگل که مانع بهره کشی از جنگل می‌شود، انجام شده است.

اما در این بین نقش سازمان های مردم نهاد، رسانه‌ها و مردم تاثیر بیشتری داشته، زیرا عزمی جدی از سوی دولت که مانع توسعه ناپایدار شود وجود نداشته است.‌ انتخاب مدیران در حوزه محیط زیست نیز هنوز براساس موهبت است نه شایسته سالاری. بنابراین این بیم وجود دارد که اگر مردم،متخصصان و رسانه‌ها شرایط را رصد نکنند، دوباره همه چیز به حالت اول برگردد.

اقدام به جای صحبت

دکتر محمدرضا مروی مهاجر/استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

نقطه قوت دولت آقای روحانی در حوزه محیط‌زیست، رسیدگی به دریاچه ارومیه و نگرشی است که به طرح تنفس جنگل دارد. نقطه ضعف عملکرد ایشان در حوزه محیط‌زیست نیز ‌این است که در دولت آقای روحانی درباره محیط‌زیست صحبت زیاد شده، اما اقدام کمی را شاهد بودیم و این احساس وجود ندارد که محیط‌زیست یک قدم به جلو برداشته باشد. در چهار سال گذشته در آموزش عالی نیز بیشتر به جنبه تئوری مساله محیط‌زیست اهمیت داده شد‌ تا جنبه واقعی. از این نظر می‌توان گفت این مساله نیز یک نقطه ضعف ‌ است، اما مساله مثبت دیگری که سال های اخیر شاهد آن بوده‌ایم این است که در رسانه‌ها و جوامع معمولی تفکر محیط‌زیستی پیشرفت داشته است، هرچند متاسفانه رفتار زیست‌محیطی تغییری نداشته است. به نظرم این تغییرات نیز بیشتر تحت تاثیر سازمان های مردم نهاد و رسانه‌ها اتفاق افتاده است.

راهکار مناسب را انتخاب کنید

دکتر پرویز کردوانی/استاد دانشگاه

دولت آقای روحانی تنها دولتی بود که قبل از روی کار آمدن نیز شعار محیط زیستی بودن داد. این دولت ابتدا کارش را با دریاچه ارومیه شروع کرد، اما من همان روز اول نیز نسبت به نتیجه بخش نبودن این تلاش‌ها هشدار دادم.

متاسفانه در چند سال گذشته آلودگی هوا در شهرها بیشتر شد‌ه، تالاب‌های بیشتری خشک شده‌اند، حیات‌وحش شرایط نامناسب‌تری پیدا کرده و جنگل‌های کشور نیز بیشتر از گذشته دچار آفت شده‌اند.

‌برای ریزگردها نیز فقط شعار داده شده ‌و راهکارهایی مانند پاشیدن مالچ نفتی را انتخاب کرده‌اند که راهکار مناسبی نیست.‌

مهدی آیینی

درخت کُشی

عکس یادگاری دو نوجوان با درختی شعله‌ور؛ این تصویری بود که خیلی زود فضای مجازی را پر کرد و ‌این زخم کهنه را تازه کرد که حفظ محیط زیست برای بسیاری از مدیران و شهروندان هنوز اهمیت ‌ندارد که اگر غیر از این بود با‌ وجود قوانینی که از منابع طبیعی کشور به شکل مشخص دفاع می‌کند، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد با‌ درختان شعله‌ور عکس یادگاری بگیرد یا به بهانه توسعه‌ دستور قلع و قمع درختان را صادر کند.
انتشار این تصاویر واکنش هنرمندانی همچون پرویز پرستویی و رضا کیانیان را برانگیخت به طوری که آنها در فضای مجازی خواستار برخورد قاطع با متخلفان شدند اما قانون برای حفظ محیط‌ زیست به سخره گرفته شده و این مساله‌ای است که به نابودی محیط‌زیست کشور دامن زده؛ زیرا با وجود قوانین روشنی مانند اصل 50 قانون اساسی، ماده 675 قانون مجازات اسلامی و ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها، قانون‌شکنان آن‌قدر راحت تبر به ریشه درختان نمی‌زدند.

خون‌بهای ارزان

وقتی پای قوانین برای حفظ درختان به میان می‌آید کارشناسان نظرات متفاوتی دارند؛ برخی می‌گویند به اندازه کافی قانون در این باره وجود دارد برخی نیز می‌گویند قوانین باید بازنگری شود.

اما مساله‌ای که خیلی از مسئولان از گفتن آن ابا دارند این است که قانون جریمه مناسبی برای قطع درختان در نظر نگرفته،چون براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها جریمه‌ای که برای قطع هر مترمکعب چوب جنگلی درنظر گرفته شده بین 200 تا 500 هزار تومان است (بسته به نوع درخت) اما قاچاقچیان هر متر مکعب چوب را حدود یک میلیون تومان می‌فروشند و به همین دلیل نباید انتظار داشت قاچاقچیان یا تخریب کنندگان جنگل از قانون ترسی داشته باشند.

این درحالی است که قوانین دیگری نیز در حمایت از درختان وجود دارد که اگر بدرستی اجرا شوند می‌توان به حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مساله دیگر عملکرد نامناسب دولت و شهرداری‌هاست، زیرا طرح‌های توسعه هر سال بیش از آتش‌سوزی جنگل‌ها به قلع و قمع درختان می‌انجامد (برآورد می‌شود هر سال دست کم دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار شود) و این درحالی است که در شهرهای کوچک و بزرگ نیز به بهانه‌های مختلف باغ‌ها را می‌خشکانند تا جا برای ساخت آسمانخراش‌ها فراهم شود.

بنابراین تا زمانی که دولت ثابت نکند حفظ درختان برایش در اولویت قرار دارد، انتظار نمی‌رود مردم عادی نیز برای حفظ منابع طبیعی سنگ تمام بگذارند.

غسل درختان با قانون

براساس ماده 675 قانون مجازات اسلامی نیز قانونگذار برای هرکس که عمدا ‌جنگل را آتش بزند‌ دو تا پنج سال حبس در نظر گرفته است.

قاضی کرامت بلاغی با اشاره به این قانون درباره این‌که آیا آتش روشن کردن پای درخت، آتش زدن عمدی جنگل محسوب می‌شود یا نه؟ به جام‌جم توضیح می‌دهد: برای نمونه تصویری که اخیرا از دو نوجوان متخلف در فضای مجازی منتشر شده نشان می‌دهد متخلفان عمل آتش زدن را انجام داده‌اند، زیرا در اثر عمل آنها ممکن است یک یا چند اصله درخت آتش بگیرد.این در حالی است که دادگاه می‌تواند با توجه به شرایط و نیت متهمان برای آنها تخفیف در نظر بگیرد.

آن‌طور که قاضی بلاغی می‌گوید حتی پرت کردن عمدی ته سیگار روشن در جنگل نیز چنین تعریفی دارد، چون در عرصه‌های جنگلی تابلوهایی قرار داده شده که نسبت به آتش گرفتن جنگل و درختان هشدار می‌دهد. در این بین اگر شخص‌ اثبات کند که عمدا این‌کار را انجام نداده است نیز براساس قانون باید خسارت مالی پرداخت کند.

دهن کجی به قانون

گرفتن عکس یادگاری هنگام تخلف نیز به نوعی دهن کجی به قانون است، زیرا به نظر می‌رسد متخلفان خواسته اند به این شکل شهرتی کاذب به دست آورده و دیگران را نیز تشویق به تخریب محیط‌زیست کنند. به همین دلیل انتظار می‌رود‌ برای آنها مجازات مناسبی در نظر گرفته شود.

افزون براین ‌چون ‌در جامعه ما چنین رفتار‌های زشتی خیلی زود اشاعه پیدا می‌کند، زشت بودن عمل را نیز هنگام صدور حکم باید در نظر گرفت.

بلاغی معتقد است برای حفظ جنگل و درختان قوانین مناسبی وجود دارد و اگر قرار است مجازات جایگزین برای این متخلفان در نظر گرفته شود باید در فرصت مناسبی به درختکاری و حفاظت از محیط زیست گمارده شوند؛ به شکلی که برای دادگاه ثابت شود در این زمینه تلاش کرده‌اند.

در انتظار حکم مناسب

دو متهم نوجوانی که با درخت شعله‌ور عکس یادگاری گرفته‌اند در استان مازندران شناسایی و دستگیر شده‌اند و در اختیار مقام قضایی قرار دارند تا حکم مناسبی برای آنها صادر شود.

سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز با تائید خبر دستگیری متخلفان در گفت‌وگو با جام‌جم به قوانینی اشاره می‌کند که برای حفظ درختان در نظر گرفته شده است.

آن‌طور که او می‌گوید، براساس ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع هر شخصی که مبادرت به آتش زدن درختان جنگلی کند به سه تا 12 ماه حبس محکوم می‌شود و متخلفان برای قطع هر اصله درخت نیز باید جریمه و خسارت پرداخت کنند.

تخریب علنی و بدون ترس منابع طبیعی کشور نشان می‌دهد برنامه‌های مسئولان برای حفظ محیط‌زیست کشور راه به‌ جایی نبرده و بهتر است با اصلاح برنامه‌های خود به شهروندان ثابت کنند حفظ محیط‌زیست برایشان واقعا مهم است تا به این شکل ‌آتشی که به جان محیط زیست افتاده دست‌کم اندکی فروکش کند.

مهدی‌ آیینی

نوروز، فرصت دوستی با طبیعت

هر روز حدود 6250 تن زباله در سه استان شمالی کشور تولید می‌شود، زباله‌هایی که محل دفنشان جایی نیست جز دامان سبز جنگل، نگران‌کننده‌تر این‌که در ایام تعطیلاتی مانند نوروز، میزان تولید زباله در این استان‌ها سه برابر شده و به حدود 18هزار تن در روز می‌رسد، بنابراین در تعطیلات دو هفته‌ای نوروز دست‌کم حدود 262 هزار تن زباله به جنگل‌های شمال هدیه می‌شود.

«جنگل جای زباله نیست» این توصیه بسیاری از کارشناسان و مسئولان سازمان جنگل‌ها و محیط زیست است که از مسافران نوروزی می‌خواهند آویزه گوششان کنند، مسافرانی که مقصدشان جنگل‌های هیرکانی در شمال کشور، زاگرس در غرب کشور یا حرا در جنوب است.

این که جنگل جای زباله نیست، جزو ابتدایی‌ترین مسائلی است که می‌توان به مسافران نوروزی توصیه کرد، اما دلیل این‌که چرا شهروندان این پیش پاافتاده‌ترین اصول گردشگری را رعایت نمی‌کنند، باید در محل دیگری جست‌وجو کرد.

وقتی مسئولان هر روز حدود 6250 تن زباله را به طور رسمی در مناطق جنگلی کشور دفن می‌کنند، نباید تعجب کرد تعدادی به ظاهر گردشگر زباله‌هایشان را در دل طبیعت رها کنند یا با روشن کردن آتش، تیشه به ریشه جنگل بزنند.

هرچند نمی‌توان این غفلت مسئولان را بهانه‌ای دانست برای توجیه رفتار ناپسند عده‌ای از گردشگران، اما تا زمانی که خود مسئولان برای حفظ جنگل‌های کشور گام‌های جدی برندارند و در عمل ثابت نکنند حفظ جنگل‌های شمال برای آنها اهمیت دارد، نمی‌توان امیدوار بود تلاش‌های فرهنگی برای حفظ منابع طبیعی کشور نتیجه مطلوبی داشته باشد.

جنگل یا گورستان زباله؟

حدود 460 هکتار از عرصه‌های جنگلی و مرتعی شمال کشور به عنوان محلی برای دفن زباله‌ها در نظر گرفته شده است.

عباسعلی نوبخت، معاون امور جنگل‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری می‌گوید در شمال کشور حدود 51 منطقه وجود دارد که به محل دفن زباله‌ها اختصاص پیدا کرده است.

آن طور که او می‌گوید در این بین 39 منطقه از محل دفن زباله‌ها، عرصه جنگلی و 12 منطقه نیز عرصه مرتعی است‌‌.

این درحالی است که هر روز حدود 3150 تن زباله در مازندران، 2000 تن در گیلان و 1100 تن در گلستان تولید می‌شود و مسئولان تاکنون اقدامی بیش از دفن زباله‌ها در اراضی جنگلی و مرتعی انجام نداده‌اند.

رود شیرابه مرگ

زباله‌هایی که در دل طبیعت شمال دفن می‌شود، تنها تیشه به ریشه درختان، گیاهان و گونه‌های جانوری نمی‌زند، زیرا با نفوذ شیرابه زباله‌ها به آب‌های زیرزمینی، حیات انسان‌ها نیز به شکل مستقیم به خطر می‌افتد.

آن طور که معاون امور جنگل‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری می‌گوید، روزانه حدود 750 هزار لیتر شیرابه از زباله‌هایی که در طبیعت مازندران دفن می‌شود در اراضی جنگلی و مرتعی نفوذ کرده و باعث خشک شدن درختان می‌شود.

این درحالی است که هر لیتر شیرابه حدود 6000 لیتر از منابع آبی را آلوده می‌کند به همین دلیل با دفن زباله در جنگل، انسان یکی از بزرگ‌ترین فواید آن را که ذخیره آب‌های زیرزمینی است، نابود می‌کند. به شکل میانگین هر هکتار جنگل 1500 متر مکعب آب را در خود ذخیره می‌کند به همین خاطر می‌توان گفت هر سال حدود سه میلیارد و شش میلیون متر مکعب آب در جنگل‌های شمال کشور ذخیره می‌شود و دفن زباله در جنگل تمام این منابع آب را تهدید می‌کند؛ منابعی که می‌توان گفت حجمش بیش از سد کارون است‌.

جای درخت زباله می‌کارند

بخشی از حل نشدن مشکل دفن زباله‌ها در جنگل‌های شمال را باید پای مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها نوشت، زیرا مدیران این سازمان‌ها نیز آن‌طور که باید برای رفع این معضل تلاش نکرده‌اند.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور نیز این مساله را تائید می‌کند و می‌افزاید: برخی از مدیران این سازمان‌ها نیز وقتی این مساله مطرح می‌شود، می‌گویند مسئولان مربوط گفته‌اند جای دیگری برای دفن زباله ندارند، اما وظیفه اصلی این مدیران حفظ محیط زیست کشور است، نه همراهی با تخریب جنگل.

این درحالی است که برخی مدیران تصور می‌کنند اگر زباله‌ها را در دل جنگل و محلی که جلوی چشم گردشگران نیست بریزند، کارشان را بدرستی انجام داده‌اند.

به همین دلیل این روزها اگر سری به جنگل‌های شمال و محل دفن زباله‌ها بزنید، متوجه خواهید شد که زباله‌های بیمارستانی و نخاله‌های ساختمانی زیادی در دل جنگل ریخته شده است.

مراقب جنگل بیمار باشید

نریختن زباله و روشن نکردن آتش، توصیه‌هایی تکراری، اما جدی است که همه گردشگران باید به آن توجه داشته باشند، ولی شیوع آفات در جنگل شرایط آن را شکننده‌تر کرده است به همین دلیل رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور به گردشگران توصیه می‌کند به دلیل شیوع آفاتی مانند شب پره شمشاد، شهروندان باید توجه داشته باشند که سبب انتشار این آفت در مناطق جنگلی نشوند برای این کار سازمان جنگل‌ها باید با نصب تابلوهای هشداردهنده به شهروندان آگاهی دهد که به درختان بیمار نزدیک نشوند، زیرا این آفت خیلی راحت از طریق رفت و آمد شهروندان شیوع پیدا می‌کند.

مساله دیگری که وی به آن اشاره می‌کند، روشن کردن آتش در مناطق جنگلی است، زیرا بسیاری از گردشگران تصور می‌کنند اگر درختچه‌ها را بشکنند یا از سرشاخه درختان برای روشن کردن آتش استفاده کنند، آسیب زیادی به جنگل نمی‌زنند، اما آنها باید بدانند درختچه‌هایی که شاید در نگاه شهروندان ارزش زیادی ندارند، تنها عامل تثبیت خاک منطقه هستند.

با توجه به شیوع آفات و بیماری در جنگل و حجم قابل توجه قاچاق چوب باید از گردشگران خواست هنگام ورود به مناطق جنگلی دست‌کم اصول اولیه گردشگری مسئولانه را رعایت کنند تا حیات منابع طبیعی کشور بیش از این به‌خطر نیفتد.

مهدی آیینی

بالا