آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست (برگ 24)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست

اشتراک به خبردهی

شبح زنده‌گیری روی سر یوز

قرار است در فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی تعدادی یوز ‌برای تشکیل بانک اسپرم زنده‌گیری شود

جامعه

    گزارشگران سبز:‌ هنوز زنده‌گیری مرگبار گورها فراموش نشده که طرح  زنده‌گیری یوزها فعالان محیط زیست را نگران کرده است؛ در آستانه نهایی شدن سومین سند پروژه احیای نسل یوزپلنگ آسیایی ‌به از سازمان حفاظت محیط زیست می‌رسد که قرار است بانک اسپرم با استفاده از یوزپلنگ‌های موجود در طبیعت و زنده‌گیری آنها تشکیل شود. ‌با توجه به این‌که محیط زیست در زنده‌گیری حیات وحش چندان خوش‌سابقه و خوشنام نیست، این نگرانی وجود دارد که  ‌۴۰ قلاده باقیمانده  یوزپلنگ آسیایی در سومین گام پروژه حفاظت از یوز آسیایی و به دلیل زنده‌گیری ‌‌ناموفق مانند شیر و ببر ایرانی به خاطره بدل شود‌.

نفس جمعیت سریع‌ترین گربه‌سان جهان به شماره افتاده است. در کل دنیا، از زیرگونه یوزپلنگ آسیایی ۴۰ یوز باقی مانده  که در زیستگاه‌های نسبتا ناامن ایران زندگی می‌کنند. در شرایطی که پروژه تکثیر در اسارت کوشکی و دلبر که از سه سال پیش تاکنون در پارک پردیسان به‌سر می‌برند راه به جایی نبرده خیلی از کارشناسان نگران عقیم شدن این پروژه در کشور هستند. مجید خرازیان‌مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره گفته‌ دلبر یوزپلنگ ماده پردیسان به دلیل این‌که یک بار جنین خود را سقط کرده دیگر امکان بارداری طبیعی ندارد و ایران، دیگر یوزپلنگ ماده در قفس هم هنوز به سن بلوغ نرسیده است.

یک اعتراف تلخ

امید معماریان، دامپزشکی که با پارک پردیسان همکاری دارد در گفت‌وگو با ما تایید می‌کند که دیگر از کوشکی و دلبر به طور طبیعی نمی‌توانیم بچه داشته باشیم، زیرا دلبر یک بار جفت‌گیری طبیعی داشته و بعد از ۴۵ روز جنین خود را سقط کرده است. پس از آن حیوان دچار بیماری عفونی می‌شود و تحت مداوای طولانی قرار می‌گیرد تا وضعیت عمومی‌اش بهبود یابد. بنابراین  به نظر می‌رسد که جفت‌گیری طبیعی برای این یوزپلنگ امکان نداشته باشد و باید از روش‌های دیگری برای تکثیر آن در اسارت استفاده کرد.

به گفته او، پس از جفت‌گیری طبیعی روش‌های دیگری نظیر تلقیح مصنوعی، لقاح خارج رحمی و انتقال جنین به بدن دلبر ممکن است پله پله رخ دهد. هر مرحله که بگذرد، انجام کار سخت‌تر و امکان موفقیت درباره دلبر کمتر می‌شود. ضمن آن‌که هزینه بارورسازی این یوزپلنگ افزایش یافته و امکانات بیشتری در این رابطه نیاز هست. همین‌طور خطر برای والد افزایش می‌یابد.

آن طور که این دامپزشک اعلام می‌کند: آلمانی‌ها درباره تکثیر یوزپلنگ در اسارت به ایران مشاوره می‌دهند و مکاتبات مختلفی با دو موسسه آلمانی برای استفاده از تجربیات آنها انجام می‌شود.

یوزپلنگ ماده دیگری که در پارک پردیسان در اسارت زندگی می‌کند و ایران نام دارد، به گفته معماریان هنوز به سن بلوغ نرسیده است اما امکان جفت‌گیری طبیعی برای این حیوان وجود دارد. باید کمی بالغ‌تر شود تا ببینند که آیا امکان زاد و ولد طبیعی برایش وجود دارد یا نه. پس یک سال و نیم دیگر باید صبر کنیم.

برای بارورسازی دلبر به روش‌های غیرطبیعی هم این دامپزشک پارک پردیسان، به ذخیره‌سازی اسپرم‌های کوشکی و یوزپلنگ دیگری که تلف شد و هیراد نام داشت، اشاره می‌کند اما یادآوری می‌کند: برای تکثیر در اسارت دلبر حتما به اسپرم یوزپلنگ‌های دیگر که در محیط طبیعی زندگی می‌کنند هم نیاز داریم.

معماریان از ارائه طرحی به سازمان حفاظت محیط زیست خبر می‌دهد که بر اساس آن با زنده‌گیری یوزپلنگ‎‌های آزاد و بیهوش کردن آنها، از این حیوانات اسپرم‌گیری می‌شود. البته اجرای این طرح را منوط به صدور مجوز از سوی ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست اعلام می‌کند زیرا باید اجازه بیهوشی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست صادر شود که فعلا این مجوز صادر نشده است.

تکرار مرده‌گیری

سازمان حفاظت محیط زیست چندان در زنده‌گیری حیات‌وحش خوشنام نیست. میزان موفقیت کارشناسان این سازمان در زنده‌گیری زیاد نیست و اگرچه در سایر نقاط جهانی درصدی از خطا را در این عملیات می‌پذیرند اما کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست در زنده‌گیری گورخرهایی که قرار بود از توران به پارک ملی کویر منتقل کنند، ۵۰ درصد جمعیت گله ده راسی را به کشتن دادند. طبیعی است اگر قرار باشد کار زنده‌گیری یوزپلنگ‌هایی که فقط ۴۰ قلاده از آنها در طبیعت مانده را به چنین کارشناسانی بسپاریم، این نگرانی ایجاد خواهد شد که به دلیل خطای کارشناسی، نسل یوزپلنگ با سرعت بسیار زیادی در سومین فاز از اجرای پروژه احیای این‌گونه منقرض شود و دیگر فرصت نداشته باشیم که فاز چهارمی برای احیای جمعیت این گربه‌سان اجرا کنیم. این نگرانی‌ای است که مرتضی اسلامی، عضو هیات‌مدیره انجمن یوزپلنگ ایرانی هم در گفت‌وگو با ما  آن را تایید می‌کند. به گفته او اگر می‌خواهیم یوزپلنگ را زنده‌گیری کنیم، حتما باید به فردی بدهیم که تجربه این کار را دارد. در غیر این صورت منجر به مرگ جانور می‌شود.

او درباره وقایع اخیر و ناموفق بودن زنده‌گیری حیات وحش نیز می‌گوید: به لحاظ دامپزشکی و دارویی در کشور خیلی مشکل نداریم و با ارتباطات بین‌المللی، داروها قابل تامین است. آنچه امروز زنده‌گیری‌های سازمان محیط زیست را با مشکلات و عدم موفقیت همراه کرده است، رعایت نکردن پروتکل زنده‌گیری است.

اسلامی ادامه می‌دهد: اتفاقاتی که اخیرا شاهد بودیم به خاطر مشکلات دارویی نبود. به خاطر رعایت نکردن حداقل پروتکل‌های زنده‌گیری بود. برای زنده‌گیری، بیهوشی و جابه‌جایی جانواران یکسری پروتکل‌های کلی وجود دارد که برای همه گونه‌ها یکسان است و یکسری پروتکل‌های اختصاصی هم هست که برای هر گونه فرق می‌کند. به عنوان مثال دوز دارویی و غیره در جابه‌جایی برای هر حیوان متفاوت است.

به اعتقاد عضو هیات‌مدیره انجمن یوز ما دانش اجرای پروتکل‌ها در کشور را داریم اما، افراد کمی هستند که این سواد را به شکل حرفه‌ای دارند.

او یادآور می‌شود: لزوما کسی که می‌تواند حیوان را بیهوش کند، نمی‌تواند آن را جابه‌جا کند. بیهوش کردن یک داستان است و پروتکل‌های مربوط به جابه‌جایی یک داستان دیگر است. اینها جزئیاتی است که افراد کمی در ایران به آن اشراف دارند ولی از این دست افراد در کشور وجود دارد.

اسپرم‌گیری ضروری است

اسلامی درباره لزوم اسپرم‌گیری از یوزپلنگ‌هایی که در محیط طبیعی زندگی می‌کنند، با توجه به ریسک بالای زنده‌گیری در ایران نیز عنوان می‌کند: بحث حفاظتی دو بعد دارد. یک بعد حفاظتی و اکولوژیک است و بعد دیگر دامپزشکی است.

او اضافه می‌کند: در بحث حفاظتی و اکولوژی به‌طور قطع باید از یوزهای وحشی اسپرم‌گیری کنیم. روند جمعیتی این گونه رو به کاهش است و ما در مورد زیرگونه‌ای صحبت می‌کنیم که کمتر از ۴۰ قلاده از آن در کل دنیا مانده است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که هر کدام از این ۴۰ فرد تا چه زمانی زنده می‌مانند.

عضو هیات‌مدیره انجمن یوز می‌گوید: سال‌های قبل هشدار دادیم که در زیستگاه‌های جنوبی، روند کاهش جمعیت وجود دارد. ماده‌ها از بین رفته‌اند. در آن مقطع از طرف سازمان حفاظت محیط زیست و پروژه یوز این هشدار جدی گرفته نشد. حالا از‌ آن جمعیت فقط دو یوز نر باقی مانده است که فقط از آنها باید عکسبرداری شود. بنابراین به‌طور قطع باید از این یوزپلنگ‌ها اسپرم‌گیری شود تا ذخیره ژنتیکی داشته باشیم. او ادامه می‌دهد: اسپرم‌ها را باید نگهداری کرد تا در تکثیر در اسارت استفاده شود.

اسلامی به این نکته هم اشاره می‌کند: بحث تکثیر در اسارت کمکی به احیای جمعیت وحشی نمی‌کند، اما در شرایطی هستیم که هر کاری با هر میزانی از احتمال موفقیت را باید حفظ کنیم؛ زیرا همین کارها آخرین شانس‌های یوزپلنگ آسیایی است.

طرح تکثیر در اسارت کمکی به احیای یوزپلنگ نمی‌کند، اما از آنجا که به گفته عضو هیات مدیره انجمن یوز آخرین شانس‌ها برای بقای این حیوان است، این مساله در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است.

اعتبار نامشخص فاز سوم پروژه احیای یوز آسیایی

‌ رجبعلی کارگر، مسؤول پروژه یوز به ما می‌گوید: در فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی، تکثیر در اسارت جزو برنامه‌های اصلی ماست و روی دلبر و کوشکی کار می‌کنیم.

او درباره نحوه پرداخت اعتبار از سوی سازمان ملل برای این پروژه عنوان می‌کند: هنوز سازمان ملل یا محیط زیست تفاهم‌نامه‌ای در این باره امضا نکرده‌اند که میزان اعتبارات مشخص شود. شاخه عمران ملل متحد (UNDP) نهایت همکاری را با ما کرده است. خیلی هم تمایل دارد که پروژه ادامه پیدا کند اما این‌که اعتبار تخصیص داده شود یا تعیین کرده باشند که این اعتبار چقدر است، هنوز مشخص نیست .

به گفته کارگر سازمان حفاظت محیط زیست یک سند پنج ساله برای همکاری با سازمان ملل و سایر کارشناسان و دست‌اندرکاران و سمن‌های این حوزه تدوین کرده است. به محض این‌که تفاهم‌نامه‌ای بین محیط زیست و سازمان ملل منعقد شود، سهم سازمان محیط زیست، سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی که برای همکاری اعلام آمادگی کرده‌اند، در این تفاهم‌نامه مشخص خواهد شد.

او میزان اعتبار پیش‌بینی شده برای فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی را بیش از حدود سه میلیون دلار اعلام می‌کند و درباره راهکارهای تکثیر در اسارت یوزپلنگ بیان می‌کند: ما با تمام روش‌هایی که کمترین آسیب را به حیوان برساند، وارد عمل خواهیم شد. تکثیر به روش طبیعی بسیار سخت است و در دنیا هم نتوانسته‌اند از این روش تکثیر استفاده کرده و جمعیت در اسارت را افزایش دهند.

                                                                                                                               لیلا مرگن

تیغ سیاست زیر گلوی جنگل

یکی از نمایندگان مجلس به دنبال برداشت درختان شکسته و افتاده از جنگل است


   گزارشگران سبز: علی محمد شاعری نماینده بهشهر، نکا و گلوگاه و عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی دست به قلم شده و از وزیر جهاد کشاورزی درخواست کرده است که مجوز خروج درختان شکسته و افتاده از جنگل صادر شود. این در حالی است که کارشناسان حجم درختان شکسته و افتاده از جنگل را به حدی نمی‌دانند که بهره‌برداری از آنها مقرون به صرفه از نظر اقتصادی باشد. کارشناسان نگرانند که امضای وزیر پای نامه شاعری، بهانه‌ای شود برای اینکه به جنگل آسیب بیشتری وارد شود. هرچند انجام برش‌های بهداشتی و خروج درختان شکسته و افتاده‌ای که بیش از حد طبیعی در جنگل حضور دارند، از نگاه کارشناسی امری ضروری است اما مداخله یک شخصیت سیاسی در امور تخصصی به حاشیه ها دامن می زند.

   نامه‌ای در فضای مجازی دست به دست می‌شود که در آن علی محمد شاعری عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی خطاب به وزیر جهاد کشاورزی درخواست کرده است که درختان شکسته و افتاده از جنگل خارج شود. توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال کشور در جریان تصویب برنامه ششم توسعه، به قانون تبدیل شد. به موجب این قانون، خروج هر گونه درخت از جنگل تحت هر عنوانی ممنوع اعلام شد. در ماه‌های نخستین تصویب طرح تنفس، شاعری که امروز دست به قلم می‌شود که مصوبه مجلس را با خروج درختان شکسته و افتاده نقض کند، خود را یکی از مهره‌های اصلی برای تصویب این طرح در مجلس معرفی می‌کرد. شاعری همان روزها که هنوز رئیس کمیسیون کشاورزی بود، در مراسم هفته منابع طبیعی ۱۶ اسفند ۹۵، درست چند هفته بعد از نهایی شدن قانون تنفس در مجلس، در جمع کارکنان سازمان جنگل‌ها اعلام کرد: « برای تصویب طرح تنفس فشار زیادی روی مجلس بود و حتی یکی از کارکنان نکا چوب اعلام کرد در صورت تصویب این طرح، مردم مقابل ستاد انتخاباتیم تجمع خواهند کرد، اما تهدیدها را به جان خریدم». او در این جلسه گفت: از ابتدا اعتقاد نداشتم که در سطح محدود جنگل‌های شمال می‌توان بهره‌برداری صنعتی انجام داد. هرچه در زمان حضور در سازمان جنگل‌ها به این مسئله تاکید می‌کردم، کارشناسان توجهی نمی‌کردند و به رویه خود که مبتنی بر بهره‌برداری از جنگل بود، ادامه دادند.

شائبه سیاسی‌کاری

یکی از پست‌های شاعری در زمان حضور در سازمان جنگل‌ها، پست مدیر کل اداره روابط عمومی این سازمان بوده است. او که احتمالا با حضور در روابط عمومی اصول و قواعد جریان سازی‌های خبری را خوب می‌شناسد، در روزهای نخستین تصویب طرح تنفس، دم از حمایت همه جانبه از این طرح می‌زد و حالا که وزیر جهاد کشاورزی زیر تیغ استیضاح نمایندگان مجلس قرار دارد و ۲۳ نفر از نمایندگان قصد دارند که او را به صحن علنی مجلس بکشانند تا پاسخگوی عملکردش باشد-و البته یک سالی هم تا انتخابات بعدی مجلس باقی مانده است-، دست به قلم شده و از وزیر جهاد کشاورزی درخواست کرده است که مجوز برداشت درختان شکسته و افتاده را صادر کند. وزیری که بلافاصله بعد از تصویب طرح تنفس با وجود آنکه قانون اجازه برداشت از عرصه‌های جنگلی به مدت سه سال ابتدای تدوین طرح را می‌داد، به رئیس وقت سازمان جنگل‌ها یعنی خدا کرم جلالی دستور داد که همه قراردادهای مربوط به طرح‌های جنگلداری را فسخ کند، حالا به یکباره با درخواست یکی از اعضای کمیسیون کشاورزی نظرش را تغییر می‌‎دهد و در زیر نامه شاعری دستور می‌‎دهد که مجوز برداشت درختان شکسته و افتاده از سوی سازمان جنگل‌ها صادر شود! درختانی که از نظر حجم به گواه رصدهای ماهواره‌ای چندان قابل توجه نیستند و درآمد خاصی هم برای کسی ایجاد نمی‌کنند اما به لحاظ روانی، می‌توانند بر ذهن مردمی که به دلیل اجرای طرح تنفس، کار خود را از دست داده‌اند، تاثیر زیادی داشته باشند، حالا با یک امضا از جنگل خارج خواهند شد. به این ترتیب تمام دستورات قبلی وزیر جهاد کشاورزی با شروع مجدد برداشت درختان شکسته و افتاده، زیر سئوال خواهد رفت. جنگلبانانی که به دلیل تاخیر دولت در پرداخت‌ها، حقوق معوقه زیادی دارند، شاید با خروج درختان شکسته و افتاده از جنگل امیدوار شوند که یک نماینده مجلس در قامت مدافع منافع آنها وارد عمل شده و فضایی ایجاد کرده است که آنها باز هم بتوانند از چوب جنگل ارتزاق کنند. تغییرات ناگهانی در دستورات وزیر جهاد کشاورزی این شائبه را ایجاد کرده است که تیغ استیضاح نمایندگان مجلس، آنقدر برنده است که محمود حجتی را به عقب نشینی وادار کرده است.

دستوری که ابلاغ نشده است

اگرچه نامه شاعری در فضای مجازی به سرعت دست به دست می‌شود و همه حامیان جنگل را نگران کرده است که این دستور وزیر، راه را برای نقض طرح تنفس جنگل هموار کند اما عباسعلی نوبخت معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور به «گزارشگران سبز» می‌گوید: هنوز دستور وزیر به ما ابلاغ نشده است.

او ادامه می‌دهد: هر چه سیاست وزارتخانه باشد اجرایی می‌شود. اما قطعا رئیس سازمان جنگل‌ها جلسه‌ای با حضور شورایعالی جنگل، معاون امور جنگل و مدیر کل دفتر جنگل‌کاری برگزار خواهد کرد و با توجه به سوابق کاری در جنگل، تصمیم نهایی برای دستور وزیر گرفته خواهد شد به نحوی که خدشه‌ای به جنگل وارد نشود.

به گفته نوبخت در برخی نقاط جنگل، درختان شکسته افتاده‌ای که به صورت تجمعی هستند، وجود دارند. این درختان باید از جنگل خارج شوند. درباره نحوه خروج آنها بحث است. ضمن آنکه درختانی که به صورت تجمعی قطع شده‌اند، حجم زیادی در عرصه‌های طبیعی ندارند و در چهار تا پنج نقطه از اراضی تحت مدیریت شرکت نکا چوب، شفا رود و چوب و کاغذ مازندران واقع شده‌اند.

او عنوان می‌کند: این نقاط را بر اساس بازدیدهای میدانی به اتفاق مدیر کل جنگلکاری و رئیس شورایعالی جنگل شناسایی کردیم. حجم درختان افتاده در این مناطق بیشتر از میزان برداشت بر مبنای کتابچه طرح است. در این مناطق در سطح قابل توجهی از عرصه، تاج درختان باز شده است. به همین دلیل از نظر کارشناسی به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهیم در این نقاط کار احیایی انجام دهیم، باید درختان شکسته افتاده را خارج کنیم.

او تاکید می‌کند: ما پیرامون مسایل احیایی فعالیت می‌کنیم. برداشت و خروج درختان شکسته و افتاده از جنگل هنوز نهایی نشده است. در این مناطق تجدید حیات مستقر شده است و جاهایی که تجدید حیات مستقر نشده است، بوته تمشک در حال استقرار است که باید جنگلکاری شود. طرح جایگزین طرح‌های قبلی تقریبا تمام شده است و این طرح با محوریت پایداری جنگل تدوین شده است.

شبهات سنگین

اگرچه معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها از وجود درختان شکسته و باد افتاده متمرکز در چند نقطه جنگل و لزوم خروج آنها از این اکوسیستم سخن می‌گوید اما هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی بر این باور است که مسئولان چگونه هزینه فایده کرده و به این نتیجه رسیده‌اند که باید درختان شکسته و افتاده از جنگل خارج شود.

او به «گزارشگران سبز» می‌گوید: برداشت درختان شکسته و افتاده را باید از زوایای مختلف بررسی کنیم. حجم درختان شکسته و افتاده ناچیز است. برداشت این درختان چه میزان از نیاز کارخانه‌ها و کشور را برطرف می‌کند که به بهانه این برداشت، راه نفوذ افراد به داخل جنگل را باز کنیم.

او عنوان می‌کند: اگر شرکت بهره‌برداری وارد جنگل شود، به دلیل نبود نظارت و توانایی سازمان متولی، ممکن است درختان سالم را هم کت بزنند تا این درختان خشک را کنند و در آینده درخت برای قطع داشته باشند. از این دست گزارش‌ها تا کنون زیاد دریافت شده است. بنابراین دستور وزیر شبهات سنگینی دارد.

به گفته کیادلیری سخنان مسئولان درباره تاثیر درختان شکسته و افتاده بر وقوع حریق در جنگل هم دو پهلو است. او یادآور می‌شود: مسئولان درباره دلیل آتش سوزی‌ها اعلام می‌کنند که ۹۵ درصد حریق به دلیل دخالت‌های انسانی است. وقتی می‌خواهند درختان شکسته و افتاده را برداشت کنند هم می‌گویند که این درختان آتش سوزی ایجاد می‌کنند. این دو گفته با هم تناقض دارد.

رئیس انجمن جنگلبانی با اشاره به تغییر یکباره نظر وزیر جهاد کشاورزی درباره برداشت از درختان جنگلی سخنان خود را با طرح این پرسش‌ها ادامه می‌دهد: آیا اینها فکر می‌کنند و این حرف‌ها را می‌زنند یا اینکه هر زمان دلشان بخواهد نظراتشان عوض می‌شود. آیا این نظرات کارشناسی شده است. اینکه دائما نظرات تغییر می‌کند، نشان می‌دهد که این تغییرات ناشی از فشار سیاسی یا بحث‌های دیگر است.

نامشخص بودن مبنای تشخیص برای خروج درختان

کیادلیری با تاکید بر اینکه هر درخت شکسته و افتاده‌ای آفت محسوب نمی‌شود، درباره مبنای تشخیص میزان خروج درختان شکسته و افتاده از جنگل نیز سئوالاتی را مطرح می‌کند.

او می‌گوید: اگر در برخی مکان‌ها بیش از حد درخت شکسته و افتاده وجود دارد، باید بگویند که حد آستانه این درختان چقدر است. تعداد در هکتار درختان شکسته و افتاده چقدر است. مگر مطالعه و ارزیابی شده است که تصمیم گرفته شده است این درختان از جنگل خارج شوند. اگر مطالعه نشده است، چطور دستور برداشت داده‌اند. ما برش‌های بهداشتی و تنظیمی در جنگل داریم اما این برش‌ها بر اساس آمارها انجام می‌شود اما در حال حاضر اول دستور برداشت درختان شکسته و افتاده را عده‌ای گرفته‌اند و بعد قرار است داده جمع‌آوری شود.

او تاکید می‌کند: این روند نشان می‌دهد که پشت این دستورها تفکری نیست. برای چنین دستورهایی یکی لابی می‌کند، یکی فشار می‌آورد، یکی هم می‌خواهد استیضاح نشود.

به گفته کیادلیری بر اساس قوانین تخصصی، بدون طرح نمی‌توان برای بهره‌برداری وارد جنگل شد اما در حال حاضر برای برداشت درختان شکسته و افتاده بدون وجود طرح، چگونه می‌خواهند وارد جنگل شوند؟

او همچنین تاکید می‌کند: باید هزینه و فایده شود که درختان شکسته و افتاده چقدر درآمد اقتصادی حاصل می‌کنند. چقدر از نیازهای کشور را برآورده می‌کنند و آیا این چوب به درد کارخانه‌ها می‌خورد؟ هزینه خروج این درختان از جنگل چقدر است و آیا این هزینه‌ها از منافع آن بیشتر است یا نه. بعد برای برداشت این درختان تصمیم بگیرند.

رئیس انجمن جنگلبانی ادامه می‌دهد: از نظر اقتصادی درختان شکسته و افتاده ارزش چندانی ندارند. نیازهای کشور هم با برداشت این درختان رفع نمی‌شود اما اکثر درختان شکسته و افتاده، محل و زیستگاه حشرات درجه دوم و حشرات مفید همچنین سنجاب‌ها و پرنده‌ها هستند. این درختان یک جامعه خرد هستند که وجودشان ضامن سلامتی است. از هر زاویه‌ای که نگاه می‌کنید برداشت درختان شکسته و افتاده منطقی نیست جز اینکه با هدف افزایش دست اندازی به جنگل باشد.

راهکار او برای برش‌های بهداشتی جنگل هم این است که اگر واقعا در نقطه‌ای از جنگل انبوهی از درختان شکسته و افتاده داریم، با یک نسخه درونی توسط کارشناسان سازمان جنگل‌ها و تنظیم صورتجلسه خروج این درختان انجام شود و نیازی نیست دستور برداشت درختان شکسته و افتاده به کل جنگل‌های شمال تعمیم داده شود.

لیلا مرگن

جراحی آزاری

روز دامپزشکی بهانه‌ای است برای نوشتن از برخی دامپزشکان که با انجام جراحی زیبایی حقوق حیوانات را پایمال می‌کنند

جراحی حنجره برای سکوت همیشگی حیوان، عمل زیبایی برای صاف کردن پوست سگی که به شکل طبیعی پوستی چروک دارد، بریدن گوش‌های سگ برای این‌که شکلش تغییر کند و… این روزها در کلینیک‌های دامپزشکی جراحی‌هایی روی حیوانات انجام می‌شود که حکم‌شان آزار و اذیت حیوانات است. جالب این‌که این جراحی‌ها از سوی برخی دامپزشکان انجام می‌شود. افرادی که باید مدافع حقوق حیوانات باشند، اما فعالیت‌های خلاف حقوق حیوانات‌شان باعث شده حرفه دامپزشکی از سوی فعالان حقوق حیوانات مورد انتقاد قرار گیرد.

گوش بری، دم بری، برداشتن ناخن گربه یا جراحی حنجره سگ از نظر هر انسان عاقلی نه‌تنها کاری انسانی نیست، بلکه در اصل جنایتی است که تنها یک انسان خودخواه می‌تواند بر اساس میل باطنی خود در حق یک حیوان انجام دهد.

شماره تلفن کلینیک دامپزشکی را از تبلیغاتش در اینترنت پیدا می‌کنیم. تبلیغی که رویش عکس یک گربه سگ با دم‌های کوتاه توپی‌شکل به چشم می‌خورد. با یکی از شماره تلفن‌های درج شده در تبلیغات خدمات دامپزشکی تماس می‌گیریم و از خدماتی که در این کلینیک ارائه می‌شود می‌پرسیم. خانم منشی همه را پشت سر هم قطار می‌کند و می‌گوید در این کلینیک همه نوع جراحی انجام می‌شود؛ از صاف کردن پوست و درمان افتادگی پلک بگیرید تا تزریق ژل، برداشتن خال و بوتاکس .

اگر از او درباره صاف کردن پوست سگ سوال کنید، می‌گوید این عمل بیشتر روی سگ‌هایی با نژاد چاینیز شارپی انجام می‌شود که پوستشان افتادگی دارد و چروک است. آن‌طور که او می‌گوید هزینه این عمل یک میلیون تومان می‌شود، اما با هزینه بیهوشی و دارو و بستری به یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان می‌رسد.

خانم منشی تاکید می‌کند، چون کلینیک‌شان در تبریز قرار دارد نسبت به تهران ارزان‌تر است. او ادامه می‌دهد: انواع عمل‌های زیبایی را روی حیوان انجام می‌دهیم بجز برداشتن تار‌های صوتی. در جراحی بریدن گوش و دم، گوش و دم را می‌بریم و فرم می‌دهیم. البته نباید چنین رفتار ناپسندی را به همه دامپزشکان نسبت داد، کم نیستند دامپزشکانی که برای نجات جان حیوانات شبانه‌روز تلاش می‌کنند.

بازاریابی حیوانی

یکی از افرادی که سالهاست فروشنده و پرورشدهنده سگ است عمل زیبایی برای یک حیوان را امتیاز میداندو میگوید: سگی را که فرم گوشهایش افتادگی دارد، اما بعد ازعمل گوشهایی ایستاده داشته باشد حتما گرانتر میخرند به همین دلیل عمل جراحی باعث فروش بیشتر ما میشود.

 در واقع صاحبان بعضی حیوانات به درک درستی از حیواندوستی نرسیدهاند. آنها به حقوق حیوانات احترام نمیگذارند و فقط دوست دارند با زیبا نشان دادن حیواناتشان فخر بفروشند.

در بسیاری از کشورها بریدن عضوی از بدن حیوان و جراحیهایی مغایر با حقوق حیوانات ممنوع است و پیگرد قانونی دارد. این جراحیها در هر دو حالت درد شدیدی را به همراه دارد که پرورش دهندگان حیوانات آن را انکار میکنند.

معمولا جراحی حیوانات اگر چند روز پس از تولد انجام شود، بدون بیحسی است که درد فوقالعاده شدیدی را به همراه دارد.

امیر سبزی، فعال حقوق حیوانات درباره عمل جراحیهایی که بعضی افراد روی حیوانات انجام میدهند به جامجم میگوید: قطعا این عملها حقوق حیوان را پایمال میکند و کار درستی نیست. در اصل یک نوع حیوانآزاری محسوب میشود، زیرا با این کار تغییراتی را روی جسم حیوان وارد میکنند که طبیعی نیست.

آنطور که او میگوید بررسیهایی که فعالان حقوق حیوانات انجام دادهاند نشان میدهد که چنین حیوانآزاریهایی زیاد است. برداشتن خال و تارهای صوتی، کوتاه کردن دم، ایجاد شیب کمر، حالت دادن به گوش، کشیدن، بوتاکس و خالکوبی فقط نمونههایی از آن است. عذابش میدهم تا کنارم باشد

خانمی تقریبا ۳۵ ساله در یک دامپزشکی در محدوده مرکز تهران با بغض و ناراحتی میگوید: کلی عذاب وجدان دارم و نگرانم، اما چارهای ندارم. در نوبت هستم تا پزشک تارهای صوتی چیکو را جراحی کند. چیکو سگی است که این خانم جوان برای جراحی به کلینیک دامپزشکی آورده است.

آن طور که او میگوید همسایهها به خاطر واق واقهای سگ از او شکایت کردهاند، «نمیخواهم سگم را از دست بدهم، به همین دلیل به جراحی حنجرهاش تن میدهم.»

خالکوبی روی حیوانات

تاتوی حیوانات هم پدیده جدیدی است که اخیرا مد شده و بعضی افراد با ست کردن یک نوع خالکوبی روی بدن خود و حیوانشان میخواهند خود را تافتهای جدا بافته کنند. در اصل میخواهند با این کار کمبودهایشان را جبران کنند. یکی از تاتو کاران معروف شرق تهران میگوید: تعدادی از مشترهایش این روزها از او میخواهند خالکوبیهای یکسانی روی بدن آنها و سگ و گربههایشان انجام دهد.

جراحی مرگ

این جراحیها صددرصد آسیبزاست. نقصهایی که در اثر خطای جراح ایجاد میشود و خونریزیها، نمونههایی از عوارض بعد از جراحی است.

عوارض جراحی حیوانات مشابه عوارض جراحیهای انسانی است، اما با این تفاوت که انسان آن را به حیوان تحمیل میکند، برخی افراد خودخواه فراموش کردهاند که با این رفتارشان طبیعت حیوانات را دچار اختلال میکنند. برای نمونه واق واق کردن برای سگ در جهت تعیین قلمرو است و در اخطار دادن به دیگران استفاده میشود و هنگامی که این صدا از حیوان گرفته شود بخشی از هویتش را از دست میدهد و نوعی ناتوانی به او تحمیل میشود.

دستکاری ژنتیکی

حیوانآزاریها محدود به عملهای جراحی نمیشود، چون بسیاری از محققان دست به تغییرات ژنتیکی حیوانات میزنند. سبزی، فعال حقوق حیوانات در این باره نیز میگوید: عملهای جراحی رفتار آزاردهندهای است که بعد از دستکاری ژنتیکی به بازار آمده. تقریبا تمام گونههای سگ که وجود دارد اصلاح نژادی شدهاند. در مورد گربهها گونههایی که دچار بیرونزدگی چشم هستند یا قدشان بسیار کوتاه شده و انحراف در ستون فقراتشان قابل مشاهده است، همه اینها از عوارض دستکاریهای ژنتیکی است.

حذف از مسابقه به دلیل بوتاکس

جایزه ۵۷میلیون دلاری در عربستان کار را به جایی رساند که شترها نیز زیر تیغ جراحی پلاستیک قرار گرفتند. در بزرگترین جشنواره شتری که ملک عبدالعزیز در دهکده شتر برگزار کرد، داشتن ظاهر زیبا، قد بلند، شرط رقابت و برنده شدن در مسابقه بود. این شروط باعث شد تا صاحبان شترها تصور کنند اگر لبهای شترهایشان برجستهتر باشد زیباتر هستند و شانس برنده شدن آنها بیشتر است. غافل از اینکه آنها نمیدانستند که شترها باید زیبایی طبیعی داشته باشند نه مصنوعی. به همین دلیل ۱۱شتری که روی صورت و لب آنها ژل تزریق شده بود از مسابقه دادن بین شترهای زیبای عربستان محروم شدند.

فائزه اکبری

بازی با آب سد‌ها

وزارت نیرو می‌خواهد طرح توسعه گردشگری در مخزن سدها را اجرایی کند

 اخذ سیاست ممنوعیت ورود عموم به حریم سدها و نصب تابلوهای هشداردهنده «ورود ممنوع» و«شنا اکیدا ممنوع» نتوانست وقوع حوادث در مخزن این سازه‌های آبی را کاهش دهد. هرساله چند ده نفر در مخزن سدها به‌دلیل نبود توجه به این تابلوها جان خود را از دست می‌دهند. این گروه به دلیل نبود ایمنی و امکانات کافی دچار حادثه می‌شوند، اما حالا وزارت نیرو به عنوان متولی مدیریت سدهای کشور تصمیم گرفته است تا در سدهای کشور را به روی همگان باز کند. این وزارتخانه تصمیم دارد تا گردشگری مخزن سدها را در ایران توسعه دهد. شاید این سیاست به دلیل تامین شرایط ایمنی بیشتر، بتواند تلفات ناشی از ورود غیرمجاز به مخزن سدها را هم کاهش دهد. برنامه توسعه گردشگری در مخزن سدها هنوز در ابتدای راه است و قرارداد اجرایی برای آن بسته نشده است. مجید سیاری، معاون برنامه‌ریزی و امور اقتصادی شرکت مدیریت منابع آب ایران به عنوان مسؤول مستقیم اجرای این برنامه در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح سیاست‌های وزارت نیرو در این رابطه پرداخت.

هدف شما از اجرای طرح گردشگری در سدهای کشور چیست؟

سدها چشمانداز مناسبی را ایجاد میکنند که در بسیاری از موارد منافع حاصل از این چشماندازها به بیتالمال برنمیگردد و ممکن است افراد سودجو و دلال اجازه ندهند مردم محلی سود ببرند. در تمام پروژههای وزارت نیرو هدف و تلاشمان این است که جوامع محلی در وهله اول از مزایای آن پروژه منتفع شوند؛ زیرا هر سازهای که در طبیعت میسازیم یکسری آثار مثبت و منفی دارد. مردمی که آثار منفی این سازه را متحمل میشوند؛ در وهله اول جامعه محلی هستند، زیرا باید از محل استقرار خود جابهجا شوند. یک سد منافعی نظیر ایجاد چشمانداز، امکان پرورش ماهی، تولید برق و… هم دارد. در دیگر نقاط جهان از این قضیه خیلی خوب استفاده میکنند. با ایجاد یک سد یک امکان جدید گردشگری برای مردم ایجاد میشود. ممکن است یک سد در مناطق توسعهنیافته ایجاد شده باشد و همین سازه، امکان جدید برای گردشگری به حساب آید. از سوی دیگر اگر مردم به سدها وارد شوند و این سازهها را ببینند، میتوانند بفهمند آب چطور تامین و تولید میشود و این مساله افزایش آگاهیهای عمومی را در پی دارد. توسعه گردشگری سدها از نظر درآمدزایی هم میتواند مفید باشد و نمونههای متعددی در دنیا وجود دارد. اگر جستوجوی کوچکی در این رابطه انجام دهید، میبینید که خیلی پروژههای آبی در دیگر کشورهای جهان ورودیهای بالا دارند. روی سدها نوشتهایم که «ورود اکیدا ممنوع»، اعتقاد دارم و به اعضای کارگروه گردشگری سدها اعلام کردم که باید روی سدها تابلو بزنیم «ورود اکیدا آزاد»، تا مردم از این سازهها بازدید کنند.

در صحبتهای خود اشاره کردید بخش خصوصی از سدها سوءاستفاده میکند. بیشتر توضیح میدهید.

ما سد طالقان را ساختیم. زمینهای اطراف سد ارزش اقتصادی چندانی نداشت. عدهای این زمینها را خریدند و ویلاسازی کردند و قیمت زمین چند برابر شد. این ارزش افزوده زمین از دریاچهای آمد که ما با پول بیتالمال ساخته بودیم. این منافع باید به چه کسی باز گردد؟ باید به بیتالمال برگردد.

چطور میتوان منافع ناشی از ایجاد یک سد را به بیتالمال بازگرداند؟ همه زمینهای اطراف مخازن سدها را که نمیتوانید بخرید؟

ما نمیتوانیم بخریم، اما میتوانیم هماهنگی کرده و کاربریهای مشخصی برای این زمینها تعریف کنیم. قبلا این زمینها کاربری مسکونی نداشته است، حالا چرا اجازه تغییر کاربری داده شد؟ این مساله از دست وزارت نیرو خارج است. مسائل خاص خودش را دارد. اما میشود به سیاستگذار بحثهایی را مطرح کرد و تغییراتی در آن ایجاد کرد. در یکی از پروژههای خراسان شمالی، با توجه به تجربهای که داشتیم آب منطقهای در بحث گردشگری مشارکت کرد. بحث اصلی ما گردشگری در محدوده اراضی و تاسیسات منابع آبی است که در اختیار وزارت نیرو است. برای تحقق این هدف سدها را تقسیمبندی کردیم. در سدهای آب شرب با توجه به شرایطی که از لحاظ آلودگی ناخواسته و مخاطرات ناشی از پدافند غیرعامل دارد، بررسی کردیم که آیا میتوانیم به هر کسی اجازه ورود بدهیم؟ پس از تقسیمبندی سدها با هماهنگی دفاتر تخصصی که متولی اینکار هستند، فعالیتهایی که میشود کنار سدها انجام داد را احصا کردیم. مثلا در یک سد فقط میتوان تور علمی برد یا پیادهروی کرد یا اینکه آلاچیقی برای اقامت غیرشبانه ایجاد کرد. شاید هم ورزشهای آبی و غیرآبی انجام داد. با استخراج این فعالیتها توانستیم بگوییم چه فعالیتی متناسب با چه نوع بهرهبرداری است. البته اصل و اساس برنامهریزی ما این است که هدف اصلی سد که تامین آب است، تحت تاثیر گردشگری قرار نگیرد.برای این منظور کمیتهای متشکل از قسمتهای مختلف شامل دفاتر حراست فیزیکی، کیفی، مهندسی رودخانه، حقوقی، خصوصیسازی و… را درگیر کردیم تا دستورالعمل گردشگری برای سدها نوشته شود. البته ما متولی گردشگری نیستیم و سازمان میراث فرهنگی متولی این فعالیت است.

سازمان میراث فرهنگی در کارگروه شما حضور دارد؟

طی یک تفاهمنامه با سازمان میراث فرهنگی، هماهنگی لازم در این رابطه انجام شد. براساس این تفاهمنامه سازمان متولی گردشگری باید صلاحیت افرادی که مایل به فعالیت در زمینه گردشگری سد هستند را احراز کند. بنابراین متقاضیان باید براساس دستورالعملهایی که ما تهیه کردهایم برای دریافت مجوزهای لازم به سازمانهای ذیربط مراجعه کنند. ما هم میتوانیم طرحهایی را که خود تهیه کردهایم به فراخوان عمومی بگذاریم و از طریق مناقصه واگذار کنیم و هم میتوانیم طرحهای افراد را بررسی کنیم. به منظور تمرکززدایی به آب منطقهایها هم اختیار دادهایم که بر حسب نوع فعالیت سدها، واگذاریها را انجام دهند. البته برای انجام گردشگری در سدها نیاز به مجوزهای زیستمحیطی هم هست.

طرحهای شما به قرارداد منتهی شده است؟

هنوز منتهی به قرارداد نشده است، اما پیشنهاد زیاد داریم. بخش خصوصی خیلی با ادبیات ما آشنا نیست و ما خودمان هنوز به جمعبندی و نتیجه ملموس نرسیدهایم. در بخش حقوقی اختلاف نظر بین کارشناسان مختلف وجود دارد. براساس قوانین، تاسیسات دولتی را نمیتوان بیشتر از یکسال اجاره داد. البته نگاه قانونگذار در زمان وضع این قانون به یک سالن ورزشی، خانه سازمانی و… بوده است. اما اگر کسی بخواهد سرمایهگذاری برای گردشگری کند، اجرای طرحش حداقل دو سال طول میکشد و این قانون مانعی برای ورود سرمایهگذار است. سرمایه اصولا محتاط است و جذب جایی میشود که سودش تضمین شده باشد و تهدیدی برای آن نباشد. ما تلاش کردیم از طریق قراردادها طرحهای گردشگری را به بخش خصوصی واگذار کنیم. پتانسیل بسیار خوبی در این بخش است و بحث گردشگری فقط محدود به سدها نیست.

حریم رودخانهها با رعایت مسائل بهرهبرداری و کمی و کیفی هم دارای چنین پتانسیلی است. سازههای آبی تاریخی ما نظیر بند بهمن یا سدهای قدیمی موجود در چرخه بهرهبرداری هم پتانسیل خوبی برای گردشگری دارد.

چه تعداد سد شرایط اجرای طرح گردشگری را دارد؟

براساس دستورالعملی که تهیه شده است، امکان گردشگری در تمام سدهای کشور وجود دارد.

پس همه سدها میتوانند خدمات گردشگری ارائه کنند؟

به طور بالقوه تمام سدهای ما میتوانند براساس دستورالعمل، خدمات ارائه کنند. سطح فعالیت در سدها تغییر میکند. مثلا اگر سدی تامینکننده آب کشاورزی باشد ممکن است اجازه احداث یک هتل هم بدهیم تا با مجوز از مراجع ذیربط اقدام به ساخت هتل شود.

حضور مردم در محدوده سد یکسری مخاطره دارد. هرساله شاهد غرق شدن برخی از شهروندان در مخزن سدها هستیم. برای این مخاطرات چه برنامههایی دارید؟

اینها را هم در دستور کار داریم. با توجه به تهدیدهایی که در زمان بهرهبرداری وجود دارد، برنامهریزی لازم انجام شده است. یا ما تجهیزات خود را تغییر خواهیم داد یا اینکه تمهیدی اندیشیده میشود که رعایت ایمنی شود. ما میخواهیم امکان جدید ایجاد کنیم. قرار نیست برویم یک فضایی باز کنیم. که مشکلاتی برای بهرهبرداری و سلامت مردم ایجاد شود.

انعطاف در دستورالعملهای« گردشگری سد»

برای انجام ورزشهای آبی در مخزن سدها باید سیستم موتوری که به این منظور اختصاص مییابد، حتما برقی باشد. هدف از این تصمیم کاهش آلایندگی مربوط به این نوع گردشگری است. در فرآیند اجرای این طرح گردشگری ممکن است فردی بگوید که موتوری با سوخت فسیلی در اختیار دارد که آلایندگی ندارد، اما در دستورالعملهای تهیه شده تصمیم گرفتیم به نحوی عمل کنیم که این مسائل به صورت ریشهای حل شود. اگر قرار است در مخزن یک سد فعالیت ورزش آبی با نیروی موتوری انجام شود، این موتور حتما باید برقی باشد. ممکن است در یک سدی که تامین کننده آب شرب است، حتی اجازه ندهیم که قایق پدالی هم بگذارند. بنابراین در مناطق مختلف طبق ضوابطی که ما در دستورالعملهای خود داریم، باید رفتار شود. معیارها را طوری در نظر گرفتهایم که برای بخش خصوصی انگیزه ایجاد کرده و جذاب باشد؛ ضمن آنکه بحث بهرهبرداری از سد توسط وزارت نیرو و هدف اصلی ما که تامین آب است، دچار مشکل نشود. البته دستورالعملهای تهیه شده در وزارت نیرو قابلیت اصلاح خواهد داشت. اگر در جایی مشکل وجود داشت با پیشنهاد آب منطقهایهای سراسر کشور، این دستورالعملها به فراخور شرایط اصلاح خواهد شد. گرچه میدانیم که نمیتوان نظر همه را تامین کرد، اما از اسفند سال گذشته دستورالعمل گردشگری سدها را ابلاغ کردهایم و قرارداد نمونه هم برای این منظور تهیه شده است.

لیلا مرگن

تیشه معدن بر معدن حیات

معدنکاوی بی‌ضابطه زیستگاه‌های کشور را شخم می‌زند

صدور مجوز اکتشاف در معدن D19 در پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر یزد، معدن بوکسیت شاهوار و بسیاری از تخریب‌های دیگر فقط نمونه‌هایی از اثرات مخرب معدن بر زیستگاه‌های کشور است. معدن‌کاوی بی‌ضابطه خسارت غیر قابل جبرانی را به کشور تحمیل می‌کند، اما گویا معدن‌کاوان قصد دارند باز هم فعالیت‌های خود را توسعه دهند. بر اساس اعلام رئیس جمهور و مسؤولان وزارت صنعت، معدن و تجارت ۲۷۰ هزار کیلومتر مربع از عرصه‌های طبیعی ۲۵ استان کشور، تحت پوشش عملیات اکتشافی معادن قرار گرفته‌اند که بنا به گفته علی اصغرزاده، معاون اکتشاف سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) از این وسعت حدود ۷۳ هزار هکتار برای انجام فعالیت اکتشاف در اختیار بخش معدن قرار داده خواهد شد. این یعنی بخش دیگری از زیستگاه‌های حیات‌وحش در اختیار فعالیت‌های مخرب انسانی قرار می‌گیرد و به‌طور حتم این فعالیت‌ها بر محیط زندگی حیات‌وحش اثرات منفی خود را خواهد داشت.

معدنکاوی بیضابطه نه فقط بر زندگی حیاتوحش بلکه بر کیفیت زندگی انسان هم اثرات مخرب زیادی دارد. اما گویا روند معدنکاوی در ایران تمامی ندارد. صدور مجوز اکتشافات در معدن D19 اردکان در حاشیه پناهگاه حیاتوحش درهانجیر یزد به عنوان یکی از مهمترین زیستگاههای یوزپلنگ آسیایی، بتازگی خبرساز شده است. محیطزیست به این معدن مجوز فعالیت داده و فعالان محیطزیست از این موافقت بشدت نگران هستند. اعتراضات برای توسعه فعالیت معدن شاهوار همچنان ادامه دارد، اما این معدن روباز که اثرات مخربی بر محیطزیست دارد، تا ارتفاع ۴۰۰۰ متری، کوههای شاهوار را زیر چرخ لودرها برده است. عملیات معدنکاوی صرفا به این محدودهها ختم نمیشود. آنطور که مسؤولان کشور اعلام کردهاند، ۲۷۰ هزار کیلومتر مربع معادل ۲۷میلیون هکتار از عرصههای ۲۵ استان کشور تحت عملیات اکتشافی برای معدن قرار گرفتهاند. با توجه به وسعت ۸/۱۶۴ میلیون کیلومتر مربع ایران، یکششم مساحت ایران تحت پوشش عملیات اکتشافی معدن قرار گرفته است تا ۷۳ هزار هکتار از این وسعت به عنوان نقاط امید بخش در اختیار معدنکاوان قرار گیرد. این یعنی باز هم زیستگاه محدود حیاتوحش محدودتر میشود و انفجار معادن در سراسر کشور، آرامش و امنیت را از محل زندگی حیوانات سلب خواهد کرد و بیماریهای صعبالعلاج را به خانه مردم محلی اطراف معادن خواهد برد.

معدنکاوی بدون نظر محیطزیست

افزایش سطح مناطق تحت پوشش عملیات معدنکاوی، فعالان محیطزیست را نگران کرده است. رضا اقتدار، معاون دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با ما عنوان میکند: وسعت مناطقی را که تحت پوشش عملیات معدنکاوی قرار میگیرند در اختیار نداریم، زیرا بر اساس قوانینی که اخیرا مجلس تصویب کرده است، اصولا برای استخراج معادن دیگر از سازمان حفاظت محیطزیست استعلامی توسط معدنکاوان گرفته نمیشود و با مجوز منابع طبیعی این گروه فعالیت خود را آغاز میکنند.

او ادامه میدهد: معادنی که در مناطق چهارگانه محیطزیست قرار دارند، دارای سابقه هستند واگر منطقهای حفاظت شده اعلام شود، از تاریخ آگهی در روزنامه رسمی، مجوز معدن جدید داده نمیشود. در زمان صدور مجوز تمدید فعالیت برای معادن قدیمی هم اگر صاحبان معادن استانداردهای لازم را مورد توجه قرار ندهند، مجوز فعالیت آنها تمدید نخواهدشد.

به گفته اقتدار، اثرات یک معدن تراورتن در یک منطقه حساس مثل منطقه موته را با استخراج همین نوع معدن در زیستگاه دیگری نمیتوان مقایسه کرد. برای صدور مجوز برداشت معدن به شرایط زیستگاه توجه میشود. ضمن آنکه اگر معدنداران در محدوده خود کار نکنند، اثرات مخربی روی زیستگاه میگذارند که از نظر سازمان محیطزیست دور نمیماند.

آنطور که او میگوید، معادن روباز با توجه به اینکه ماهیت اکوسیستم را دچار تغییر و تحول میکنند، اثرات غیر قابل جبرانی بر اکوسیستم میگذارند که عملا این اثرات قابل بازگشت نیست. این معادن تنوع زیستی را در مناطقی که واقع شدهاند، نابود میکنند. معادن روباز در دامنه گستردهای فعالیت انجام میدهند و اثرات مخرب آنها به صدای انفجار و… محدود نمیشود.

معاون دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیطزیست بیان میکند: ترددهایی که برای استخراج این معادن صورت میگیرد، واحدهای فرآوری وابسته به معدن که در مجاورت آن مستقر میشوند، جابهجایی خاک و تغییر اکوسیستم، سبب میشود منطقه قابلیت خود را به عنوان زیستگاه از دست بدهد.

تداوم فعالیت معدن روباز شاهوار

معدن بوکسیت شاهوار شاهرود از آن دست معادن روبازی است که همچنان فعالان محیطزیست استان سمنان نسبت به فعالیتهای آن معترضند، اما راه به جایی نمیبرند. حمید ظهرابی، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست نیز دراین باره میگوید: بهرهبرداری از معدن بوکسیت شاهوار در شهرستان شاهرود بدون هماهنگی با سازمان حفاظت محیطزیست انجام شده و فاقد مطالعات مدیریت محیطزیستی است. آنطور که او توضیح میدهد با اصلاح قانون معادن در مجلس، تنها درباره معادنی از سازمان حفاظت محیطزیست استعلام و تقاضای مجوز میشود که در محدوده مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست قرار دارند.

ظهرابی ادامه میدهد: ما در زمان تصویب اصلاحیه قانون معادن در مجلس نیز اعتراض کردیم، اما متاسفانه نمایندگان به این موضوع توجهی نشان ندادند.

او با فعالیت معدن شاهوار به شکل فعلی مخالف است و مرجع صادرکننده مجوز فعالیت این معدن را وزارت صمت میداند. این در حالی است که فعالان محیطزیست این استان بر این باورند که منابع طبیعی با فعالیت معدنکاوی در کوه شاهوار موافقت کرده و غرامتی هم برای درختان ارس قطع شده در مسیر این معدن از سوی معدنداران گرفته است. آنها بر این باورند که معدن بوکیست شاهوار، منابع آب منطقه را آلوده خواهد کرد.

دریافت آمار از وزارت صنعت

فعالان محیطزیست بشدت نگران اصلاح قوانین مربوط به معادن، سادهتر شدن مسیر دریافت مجوز برای معدنداران و تخریب ناشی از معادن در زیستگاههای کشور هستند، اما گویا هر روز قدرت نظارت مسؤولان حفاظت از عرصههای طبیعی بر فعالیتهای مخرب معدنی با تصویب قوانین متعدد، کاهش مییابد. همچنین فعالان محیطزیست نگران افزایش میزان فعالیتهای اکتشافی برای استخراج معادن بیشتر هستند، اما مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفتوگو با ما درباره سطحی که هر سال در اختیار فعالیتهای معدنکاوی قرار میگیرد، اظهار بیاطلاعی میکند. او میگوید: باید این آمارها را از وزارت صنعت، معدن و تجارت دریافت کنید.

به گفته منصور، مساحتی که در اختیار فعالیت معدنکاوان برای بهرهبرداری قرار میگیرد، در طول یکسال به بهرهبرداری نمیرسد و ممکن است یک محدوده پنج هکتاری در ده سال بهرهبرداری شود.

لیلا مرگن

حمل‌و‌نقل‌ تق‌و‌لق

روزجهانی بدون خودرو بهانه خوبی است برای یادآوری اینکه توسعه حمل و نقل عمومی برای دولت‌ها هیچ وقت ازمقام شعار فراتر نمی‌رود

   بیش از چهار دهه است که آلـــودگی‌هــــــوا پــــــای ثابـــــــت فصــــل پاییــــز و زمســــــــــتان کلانشهرهاست. سال‌ها آمدند و رفتند، دولت‌ها عوض شدند، شهرداران جدید منصوب شدند اما به جای آن‌که با توسعه حمل ونقل عمومی معضل آلودگی‌ها حل شود، با افزایش تعداد خودروهای تک سرنشین و فرسوده در سراسر کشور، به فهرست آلوده‌ترین شهرهای ایران، نام هفت شهر دیگر اضافه شد. حالا هشت شهر کشور در پاییز و زمستان، درست زمانی که سیستم گرمایشی منازل شروع به کار می‌کنند، جایی برای نفس کشیدن ندارند و برخی روزها برای جمعیت آسیب‌پذیر یعنی بچه‌ها و کهنسالان و همچنین بیماران قلبی و عروقی، به روزهای تعطیلی اجباری تبدیل می‌شود.

اقشار آسیب‌پذیر در روزهای آلوده نباید از منزل خارج شوند، زیرا مسؤولان هنوز راه حل‌هایی را که خود برای کاهش آلودگی کلانشهرها تجویز می‌کنند، اجرایی نکرده‌اند. بر اساس نسخه‌ای که تمام دولت‌ها برای کنترل آلودگی می‌پیچند، افزایش سیستم حمل و نقل عمومی، بازسازی ناوگان فرسوده اتوبوس‌ها و جلوگیری از تردد خودروهای تک‌سرنشین از بهترین راه‌ها برای حل مشکل آلودگی معرفی شده است، اما ابوالفضل قناعتی، عضو پیشین شورای شهر تهران می‌گوید دولت‌های احمدی نژاد و روحانی حتی پول ساخت یک کیلومتر مترو را هم به شهرداری تحویل نداده‌اند. ضمن آن‌که او احتمال می‌دهد بزودی با بحران کمبود اتوبوس در پایتخت مواجه شویم.

 گزارشگران سبز:چادر سیاه آلودگی روی سر شهرهای پر جمعیت کشور در مدت پاییز و زمستان کشیده می‌شود. دیگر تهران عنوان آلوده‌ترین پایتخت جهان را یدک نمی‌کشد، وضعیت هوای اهواز، مشهد، اصفهان و چند کلانشهر دیگر روی تهران را سفید کرده است. آلودگی در آسمان بخشی از شهرهای پرجمعیت کشور جا خوش کرده و کسی نمی‌داند چرا دولت‌ها برای رفع مشکلی که با چند برنامه ضربتی براحتی قابل حل است، اقدام عملیاتی انجام نمی‌دهند. ابوالفضل قناعتی، عضو پیشین شورای شهر در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند: چند سال پیش پس از هدفمند کردن یارانه‌ها با افزایش بهای حامل‌های انرژی، دولت اعلام کرد به‌دلیل افزایش قیمت سوخت، مردم نمی‌توانند از خودروهای شخصی خود استفاده کنند و باید امکان استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای آنها فراهم شود. بنابراین تصمیم گرفته شد بخشی از اعتبارات حاصل از افزایش قیمت سوخت به توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی اختصاص یابد.

به گفته قناعتی، در آن مقطع تصمیم گرفته شد ۵۰درصد هزینه ساخت مترو را دولت به عهده بگیرد و ۵۰درصد دیگر را شهرداری‌ها بپردازند. در بحث هزینه استفاده از اتوبوس و مترو هم تصمیم بر این شد که یک سوم بهای استفاده از حمل و نقل عمومی توسط مصرف کننده، یک سوم توسط شهرداری و یک سوم آخر هم توسط دولت پرداخت شود. آن‌طور که او به‌خاطر می‌آورد، دولت نهم و دهم هیچ‌گاه به این وعده خود عمل نکرد و دولت روحانی هم در چهار سالی که این عضو پیشین شورای شهر در بدنه تصمیم‌سازی شهرداری حضور داشته است، کمتر از یکصد میلیارد تومان به مترو کمک می‌کند که هزینه ساخت یک کیلومتر تونل هم نمی‌شود، زیرا ساخت هر یک کیلومتر تونل مترو نزدیک ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه دارد.

تلاش برای تبرئه اتوبوسهای فرسوده

گرچه در تمام دولت‌ها یگانه نسخه نجات آلودگی کلانشهرهای کشور اصلاح سیستم حمل و نقل عمومی اعلام شده بود و در همه دوره‌ها خلف وعده دولت در زمینه همکاری برای اصلاح ناوگان حمل و نقل عمومی، مایه تنش بین شهرداری و متولیان قوه مجریه بود، یکباره در دولت دوازدهم، مواضع سازمان حفاظت محیط‌زیست در زمینه منبع آلوده‌کننده هوا تغییر کرد. عیسی کلانتری بارها در نشست‌های مختلف، تردد کامیون‌های فرسوده را عامل آلودگی پایتخت اعلام کرد. او در روز جهانی حفاظت از لایه ازن سال گذشته بصراحت اعلام کرد: ۵۱ درصد آلودگی شهر تهران ناشی از تردد ۲۰ تا ۲۵ هزار کامیون است که شبانه وارد تهران می‌شوند. به دنبال این اظهارات حسن‌روحانی نیز در خط تولید کامیون یکی از شرکت‌های خودروسازی حضور یافت و اعلام کرد دولت تلاش می‌کند ناوگان کامیون‌های فرسوده را اصلاح کند. اما امیر فاتح وحدتی، مدیر کل پیشین دفتر آب و هوا در گفت‌وگو با ما اظهارات کلانتری درباره سهم بالای آلودگی کامیون‌ها را رد می‌کند.

او می‌گوید: موضوع بار با حمل و نقل عمومی متفاوت است. سیستم حمل بار، سیستم توزیع روزانه است و توسط وانت بار و کامیونت انجام می‌شود و یک سیستم مبدا- مقصدی است که به باراندازها و انبارها منتقل می‌شود. با توجه به این‌که باراندازها عموما در جنوب شهر مستقر هستند، عمده ذرات معلق ناشی از جابه‌جایی موتورهای دیزلی در جنوب شهر مشکل ایجاد می‌کند.

به گفته مدیر کل پیشین دفتر آب و هوا، مطالعاتی در زمینه سهم آلودگی وسایل نقلیه در حال انجام است که نتایج آن هنوز نهایی نشده اما آنچه تاکنون وجود داشته این است که سهم خودروهای دیزلی در آلودگی هوا کمتر از سواری و شخصی بود. در حال حاضر احتمال می‌دهیم سهم دیزلی‌ها بیشتر شده باشد اما موتورسیکلت‌ها را هم نباید نادیده گرفت.

مدیریت ترافیک بهترین راه کاهش آلودگی هوا

گرچه به گفته وحدتی هنوز نتایج مطالعات در زمینه سهم آلودگی وسایل نقلیه عمومی نهایی نشده اما معلوم نیست چرا دولت تمام تلاش خود را بر جایگزینی کامیون‌های فرسوده به جای تقویت حمل و نقل عمومی متمرکز کرده است. زیرا براساس گزارش‌های منتشر شده، دولت سهم خود را در توسعه حمل و نقل عمومی پرداخت نکرده و این مساله، اجرای برنامه‌های اصلاح ناوگان حمل و نقل عمومی را با مشکل مواجه کرده است. تمام کارشناسان بر این نکته صحه می‌گذارند که اصلاح ناوگان حمل و نقل عمومی در رفع آلودگی هوا بسیار مهم است. وحدتی هم مدیریت ترافیک را یکی از مهم‌ترین راهکارهای کاهش آلودگی هوا می‌داند.

او با تکیه بر مطالعات انجام شده در زمینه آلودگی هوا می‌گوید:‌ رابطه گسترده‌ای بین حمل و نقل عمومی و آلاینده‌ها وجود دارد. هرچه میزان حمل و نقل افزایش یابد، میزان آلودگی هوا بیشتر می‌شود.

به گفته مدیر کل پیشین دفتر آب و هوا، ۱۵ تا ۱۶میلیون تقاضای سفر در روز وجود دارد. ۵۰ درصد این سفرها توسط سیستم حمل و نقل عمومی پاسخ داده می‌شود. نیازهای حمل و نقلی در طول فصل و روز تغییر می‌کند. سیستم حمل و نقل عمومی بجز مترو با دیزل انجام می‌شود. بار آلودگی دیزل‌ها ازت و ذرات معلق است. هرچه سیستم‌های دیزلی به روزتر باشد، بار آلودگی آن کمتر است.

آن‌طور که او می‌گوید: نگهداری وسایل نقلیه عمومی و بهره‌گیری از آن در مقایسه با وسایل نقلیه شخصی متفاوت است و به همین دلیل اتوبوس‌ها باید هر پنج یا شش سال یکبار جایگزین شوند اما از آنجا که بودجه شهرداری کم است، این جایگزینی انجام نمی‌شود.

اتوبوس فرسوده

قناعتی، عضو پیشین شورای شهر تهران هم جایگزین‌نشدن اتوبوس‌های فرسوده را عاملی می‌داند که بر آلودگی هوای کلانشهرها تاثیرگذار است.

او می‌گوید: زمانی که من در شورای شهر فعالیت می‌کردم،‌ دولت مصوب کرد با هدف نوسازی اتوبوس‌ها حدود ۸۰درصد پول خرید اتوبوس توسط دولت پرداخت شود و حدود ۱۸درصد را شهرداری‌ها بدهند. دولت یک ریال از سهم خود را در مدت هفت هشت سال پرداخت نکرد. به گفته قناعتی در دو تا سه سال آینده با بحران کمبود اتوبوس مواجه می‌شویم. درتهران باید نزدیک به ده‌هزار اتوبوس فعالیت کند اما در حال حاضر چیزی حدود ۵۰۰۰ اتوبوس در پایتخت وجود دارد.

او همچنین سیاست‌های شورای شهر را در دوره گذشته برای جذب بخش خصوصی به‌منظور تکمیل ناوگان حمل و نقل عمومی ناموفق توصیف می‌کند، زیرا با وجود آن‌که تسهیلاتی برای صاحبان اتوبوس در نظر گرفته شده بود و به ازای هر کیلومتر حرکت اتوبوس (حتی بدون مسافر)، یارانه در اختیار بخش خصوصی قرار می‌گرفت اما کمتر از صد اتوبوس خصوصی وارد ناوگان حمل و نقل عمومی شهر تهران شده است.

قناعتی دلیل این شکست را نبود جذابیت سرمایه‌گذاری در بخش حمل و نقل عمومی می‌داند و معتقد است تا زمانی که مردم در بازار سکه و ارز سود بیشتری کسب می‌کنند، کسی مایل به سرمایه‌گذاری در ناوگان حمل و نقل عمومی نیست.

بحران کمبود واگن مترو

دولت قرار بود کمک کند هزار واگن به ناوگان مترو اضافه شود، اما این وعده هم محقق نشد. کارشناسان می‌گویند واگن‌های فعلی مترو فرسوده است و پاسخگوی نیازها برای افتتاح خط ۶ و ۷ نیست. حتی در خط ۳ مترو هم کسری واگن وجود دارد. برای آن‌که در خط ۶ و ۷ به استاندارد انتظار سه تا چهار دقیقه برسیم، نیاز به تامین هزار واگن در ناوگان مترو است اما در حال حاضر با کمبود واگن در خطوط مترو مواجه هستیم. اگر این واگن‌ها تزریق نشود، مردم باید در خطوط جدید مترو، یک‌ساعت یا ۴۰دقیقه منتظر ورود قطار بمانند. این میزان انتظار، تمایل به استفاده از خودروهای شخصی را افزایش می‌دهد و وضعیت آلودگی هوای تهران را وخیم‌تر می‌کند. شورای شهر در برنامه پنجساله دوم به شهرداری تکلیف کرده بود ۱۵۰کیلومتر تونل مترو ایجاد کند. در حال حاضر اصل هزینه که همان ایجاد تونل است با کمک ناچیز دولت انجام شده، اما از آنجا که تامین واگن‌ها با مشکل مواجه است، خطوط آماده بهره‌برداری مترو به ناوگان حمل و نقل عمومی کشور افزوده نشده است.

لیلا مرگن

سال‌های بلاتکلیفی جنگل

با گذشت یک سال و نیم از تصویب طرح تنفس، هنوز برنامه‌ای برای جنگل تدارک دیده نشده است

درست در روزهایی که نفس جنگل به شماره افتاده بود و این اکوسیستم دیگر توان تولید چوب نداشت، گروه کوچکی از کارشناسان به این جمع‌بندی رسیدند که باید بهره‌برداری چوب از جنگل‌های شمال متوقف شود. در ماه‌های پایانی سال ۹۵، قانون توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال یا همان طرح تنفس جنگل، پس از کش و قوس‌های فراوان به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. گرچه سه سال قبل از تصویب رسمی این قانون، به طور جدی بحث تنفس جنگل در سازمان متولی عرصه‌های طبیعی مطرح بود و به مدت یک سال قبل از تصویب قانون هم جلسات فشرده‌ای برای تدوین دستورالعمل جایگزین مدیریت جنگل‌های کشور با حضور استادان رشته جنگل و کارشناسان بخش تحقیق و اجرا برگزار می‌شد، اما هنوز طرح جدیدی برای مدیریت جنگل ارائه نشده است. تنها اقدام عملی سازمان جنگل‌ها، دریافت بودجه برای حفظ نیروهای حفاظتی است تا مانع قاچاق چوب در جنگل شود. طی یک سال‌ونیم گذشته، سرمایه‌گذاری‌هایی که برای ورود ماشین‌آلات بهره‌برداری از جنگل انجام شده بود، دچار مشکل شد. تعاونی‌های شکل گرفته در چارچوب بهره‌برداری از جنگل، در آستانه فروپاشی قرار گرفتند و چند شرکت بزرگ بهره‌بردار جنگل هم دست روی دست گذاشته‌اند تا دولت برنامه جایگزین خود برای مدیریت این اکوسیستم را اعلام کند و این شرکت‌ها بدانند آیا امکان تداوم همکاری با دولت وجود دارد یا نه. اما گویا متولیان خیال ارائه برنامه جدید ندارند. در آخرین اظهارات مسئولان، قرار است اوایل مهر دستورالعمل جایگزین ارائه شود؛ وعده‌ای که پیش از این هم تکرار شده بود.

تصویب طرح تنفس کار آسانی نبود. بیش از ۶۰ سال تجربه مدیریت جنگل با تکیه بر فروش چوب، یکباره باید کنار گذاشته میشد و طرحی تهیه میشد که جنگل را بدون درآمدهای چوبی مدیریت کند. نیمی از جنگلهای ایران فاقد طرح بود و نیمه دیگر با سرمایهگذاری بخش خصوصی مدیریت میشد. بنابراین در تدوین هر طرحی باید جذابیت برای بخش خصوصی هم لحاظ میشد. تا قبل از تصویب طرح تنفس، تمام طرحهای تهیه شده برای محصولات فرعی جنگل، بدون مشتری باقی مانده بود. از سوی دیگر کسی نمیدانست چگونه باید طرحی بدون تکیه بر درآمدهای حاصل از فروش چوب برای جنگل نوشته شود، زیرا در دانشگاهها هم چنین درسی تدریس نمیشد. همه ساختارهای مدیریت جنگل بر مبنای بهرهبرداری از چوب شکل گرفته بود. به همین دلیل تصویب طرح تنفس در مجلس شورای اسلامی هم با فراز و فرودهای زیادی همراه شد. این قانون در نهایت با دخالت شورای نگهبان و اصلاح ماده ۴۸ مکرر قانون برنامه ششم تبدیل به تکلیف دولت شد تا سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور با ارائه برنامه جایگزین برای مدیریت عرصههای جنگلی، این اکوسیستم را از حالت تکمحصولی و تکیه بر تولید چوب خارج کند و شیوه دیگری برای مدیریت جنگل، متکی بر سایر استعدادهای این اکوسیستم برگزیند. از تاریخ تصویب طرح تنفس تاکنون بیش از یک سال و نیم میگذرد، اما هنوز جنگل طرح جایگزین ندارد. پیش از تصویب رسمی قانون هم یکسال جلسات فشرده و مداوم به منظور تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل برگزار شده بود و مسئولان سازمان جنگلها هر روز وعده میدادند بزودی این طرح جایگزین به شرکتهای بهرهبردار ابلاغ خواهد شد، اما با آنکه نزدیک به پنج سالی از بحث جدی پیرامون توقف بهرهبرداری تجاری از جنگل میگذرد، همچنان جنگل بدون طرح جایگزین باقی مانده و هنوز چشمها به درآمدهای حاصل از فروش چوب درختان شکسته و افتاده دوخته شده است.

بهانه کمبود بودجه

طولانی شدن تدوین یک برنامه جایگزین برای مدیریت جنگل، غیرعادی به نظر میرسد، زیرا حتی اگر تجربهای در این رابطه وجود نداشته باشد، حداقل باید روی کاغذ برنامهای برای دریافت نظرات اهل فن ارائه میشد. باریس مجنونیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره دلایل طولانی شدن تدوین طرح تنفس به ما میگوید: هیچ تحرکی وجود ندارد. متولیان همه چیز را به بودجه وصل میکنند، اما به نظر من این حرف بیربطی است.

آنطور که او میگوید وقتی وظایفی برای یک دستگاه تعریف شده است با بودجه یا بیبودجه باید این وظایف انجام شود. این درحالی است که هزینه خیلی بالایی برای تهیه چنین طرحهایی نیاز نیست. مشکل ایناست نه ارادهای در این رابطه وجود دارد و نه علاقه و امیدی.

به گفته مجنونیان، در تمام بخشهای کشور کارها با آزمون و خطا پیش میرود، جنگل هم آزمون و خطاهای زیادی را از سر گذرانده است، بنابراین باید به دور از آرمانگرایی برای جنگل طرح تهیه شود.

او ضعیف شدن پرسنل سازمان جنگلها به دلیل پشت میزنشینی و وقت گذراندن برای نامهنگاریهای اداری را هم دلیل دیگری میداند که سبب شده است بدنه کارشناسی تا حدودی از اصل کار دور شود و امروز نتواند برای جنگل طرح تهیه کند. استاد دانشگاه تهران تاکید میکند: باید اعلام شود برای ده یا ۲۰ سال بعد جنگل چه برنامهای داریم. میتوانیم روی کاغذ یک هدف دور بگذاریم و به استناد آن اهداف کوچکتر برای مدیریت جنگل در نظر بگیریم. ممکن است با توجه به اینکه در کشور ما هر روز یک چیزی عوض میشود، این اهداف محقق نشود، اما به هر حال باید نقشه راهی باشد که پنج سال بعد روی هدفی که مشخص شده بر اساس دادههای جدید، مروری انجام شود. وقتی چنین هدفی وجود ندارد، فقط کارها محدود به حرف زدن میشود.

وعده اول مهر یا سرخرمن

تا امروز هر ایدهای درباره مدیریت جنگلها مطرح شده است صرفا در قالب مصاحبههایی بوده که مسئولان سازمان جنگلها با رسانهها داشتهاند و هیچ برنامهای روی کاغذ در معرض دید کارشناسان
قرار نگرفته است. اما عباسعلی نوبخت، معاون امور جنگل سازمان جنگلها در گفتوگو با ما وعده میدهد: تدوین دستورالعمل اجرایی جنگل تا پایان شهریور و حداکثر نیمه اول مهر به پایان میرسد.

آنطور که او عنوان میکند: تدوین دستورالعمل تفصیلی و نیمه تفصیلی به پایان رسیده و فقط جزئیات آن باقی مانده است. طی یک یا دو جلسه دیگر جزئیات دستورالعمل هم به پایان میرسد.

نوبخت همچنین از وعده تخصیص صددرصدی اعتبار ۷۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی برای تامین حقوق نیروهای حفاظتی خبر میدهد و اعلام میکند: تاکنون بخشی از بودجه که به سازمان جنگلها اختصاص یافته، براساس برشهای استانی توزیع شده است.

او درباره دلایل تاخیر در تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگلهای شمال ادامه میدهد: ما شرح خدمات را به شورایعالی جنگل تحویل دادیم و این شرح خدمات در ۲۸ اسفند ۹۶ نهایی شد. البته در جریان انجام کارها ترکیب شورایعالی جنگل هم به طور کامل تغییر کرد. با این اوصاف از زمان تصویب شرح خدمات حدود پنج ماه گذشته است، اما توانستیم دستورالعمل نهایی را تدوین و به این نهاد تصمیمگیر ارسال کنیم.

نیاز به کمکهای دولتی

دستورالعمل اجرایی مدیریت جنگلها چه ویژگیهایی دارد؟ و تکلیف درختان شکسته و افتاده و عملیات پرورشی در دستورالعمل جدید چیست؟ محمدعلی معصومی، مدیرکل دفتر جنگلداری و امور بهرهبرداری سازمان جنگلها در پاسخ به این مسائل به ما میگوید: در دستورالعمل، طرح جایگزین تهیه میکنیم. این دستورالعمل طرح مدیریت پایدار جنگل است که بر اساس هفت معیار و ۶۳ شاخص تدوین شده است. برای هریک از معیارها یک کارگروه تشکیل دادیم و در هر کارگروه دو دستورالعمل نیمه تفصیلی و تفصیلی تهیه شد. به گفته او، در هفت معیاری که برای مدیریت جنگل وجود دارد، جنگلکاری و عملیات پرورشی و… گنجانده شده است. طرح بر اساس اصول علمی تهیه میشود و درآمدزایی جنگل صرفا از محل برداشت چوب نخواهد بود و از سایر استعدادهای جنگل غیر از چوب هم استفاده خواهد شد. آن طور که مدیر کل دفتر جنگلداری و امور بهرهبرداری سازمان جنگلها توضیح میدهد اگر سیاستهای سازمان تغییر کرد و بهرهبرداری از چوب را مد نظر قرار داد که این مساله داخل طرح دیده شده است. در غیر این صورت، درآمدزایی از محل برداشت قارچ، آبزی‌‌پروری، گردشگری و… انجام خواهد شد.

معصومی عنوان میکند: اگر بیلان طرح مثبت شود، برای اجرای آن مجری از بخش خصوصی میگیر یم و اگر بیلان مثبت نباشد، باید دولت به چنین طرحهایی کمک کند.

مسیری که طرح تنفس طی کرد

دولت در آذر ۹۲ «برنامه بهینهسازی پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای کشور» را به تصویب رساند. براساس این برنامه، بهرهبرداری چوب از طرحهای مدیریتی جنگلهای شمال باید حذف میشد. اما با این مصوبه، هیچگاه تصمیم هیات دولت به مرحله اجرا نرسید تا اینکه بحث توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال در قالب برنامه ششم مطرح شد و نمایندگان در جلسه علنی ۲۳ دی ۹۵ در قالب بند ۴۸ قانون برنامه ششم به توقف بهرهبرداری از جنگلها رای دادند. اما در این قانون بندی گنجانده شده بود که میتوانست به بهرهبرداری از جنگل تداوم بخشد. بر اساس یکی از بندهای ماده ۴۸ جمعآوری و بهرهبرداری از درختان جنگلی با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده و غیرقابل احیا صرفا با مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور مجاز اعلام شده بود. چون این بند با روح تنفس جنگل منافات داشت، با اعتراض کارشناسان مواجه شد و کار به شورای نگهبان کشید. سرانجام ماده ۴۸ قانون برنامه ششم پس از بررسی توسط شورای نگهبان مغایر با قوانین شناخته و به مجلس برای اصلاح بازگردانده شد. در نهایت ماده ۴۸ مکرر با اصلاحاتی که مد نظر مدافعان تنفس بود در ۲۶ بهمن ۹۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و به عنوان تکلیف دولت به سازمان جنگلها ابلاغ شد. از این تاریخ به بعد هر گونه بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال ممنوع اعلام شد.

لیلا مرگن

حیوانات سرراهی

مشکلات اقتصادی به افزایش جمعیت حیوانات بی‌صاحب دامن زده است

حیوانات، قربانی خودخواهی آدم‌ها می‌شوند. این واقعیت تلخی است که نمی‌توان انکارش کرد. کم نیستند افرادی که به خاطر چشم و همچشمی گونه‌های مختلف جانوری را آواره شهرها می‌کنند. افزایش جمیعت سگ‌های بی‌صاحب در کلانشهرها گواهی است بر این ادعا.

این روزها اگر سرنخ افزایش سگهای بیصاحب را در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، شیراز یا تبریز دنبال کنید، مدیران پانسیونهای نگهداری از حیوانات هشدار میدهند کم نیستند افرادی که به دلیل شرایط بد اقتصادی حیواناتی مانند سگ و گربه را در پارکها رها میکنند یا آنها را به پانسیون میسپارند، اما هرگز برای برگرداندنشان اقدام نمیکنند.

پارک پردیسان فقط یکی از پارکهای بزرگ تهران است که این روزها پر شده از سگهای بیصاحب، سگهایی که از سوی برخی شهروندان دراین پارک رها شدهاند.

در اطراف ساختمانهای سازمان حفاظت محیطزیست، این روزها سگهای بیصاحب زیادی پرسه میزنند. کافی است در گوشه و کنار این پارک گشتی بزنید تا با حیواناتی که قربانی خودخواهی انسانها شدهاند روبهرو شوید.

آقای غلامی یکی از شهروندانی است که هر روز برای ورزش سری به پارک پردیسان میزند. او درباره افزایش تعداد سگهای بیصاحب در پارک پردیسان میگوید: مدتی است تعداد آنها بیشتر شده چون مردم بیشتر از گذشته حیواناتشان را در این پارک رها میکنند.

او ادامه میدهد: این روزها هرکس توانایی نگهداری از حیوانش را نداشته باشد آن را در این پارک رها میکند، چون خیلیها به اشتباه تصور میکنند سازمان حفاظت محیطزیست مراقب آنهاست.

زن جوان دیگری میگوید: بیشتر روزها برای ورزش به این پارک میآیم و میبینم تعداد سگهای بیصاحب بیشتر از قبل شده است، هرچند این حیوانات بیآزار هستند، اما برخی افرادی که به پارک میآیند از آنها میترسند و بیم این را دارند که به بچههایشان آسیب برسانند.

او درباره دلیل رها کردن این حیوانات از سوی برخی شهروندان نیز عنوان میکند: یکی از همسایگان ما سگی بزرگ را در این پارک رها کرد، چون قبل از خرید آن نمیدانست نگهداری از حیوانات سختیهای خاص خودش را دارد. در واقع همسایه ما فکر میکرد توله سگی که خریده هیچوقت بزرگ نمیشود، به همین خاطر وقتی بزرگ شد آن را در پارک رها کرد.

هرچند بسیاری از افراد تصور میکنند سازمان حفاظت محیطزیست به حیوانات رها شده رسیدگی میکند، اما این سازمان هیچ توجهی به حیوانات بیصاحبی که در پارک رها شدهاند، ندارد و اعتبارش آنقدر کم است که برای حفظ جمعیت حیاتوحش در مناطق حفاظتشده نیز با مشکل روبهرو شده است.

پانسیونها تایید میکنند

رها کردن حیواناتی مانند سگ به دلیل بیاطلاعی مشکل تازهای نیست، اما اتفاق جدید اینکه این روزها مشکلات اقتصادی به افزایش حیوانات بیصاحب و رها شده دامنزده است.

اینکه شرایط بد اقتصادی سبب شود برخی حیوانات خود را رها کنند مسالهای است که نمیشود به آسانی آن را باور کرد، اما تحقیقات ما از حدود ۲۰ پانسیون نگهداری از حیوانات این موضوع را تایید میکند، چراکه اغلب مدیرانشان ادعا میکنند از زمانی که هزینههای نگهداری از حیوانات افزایش یافته تعداد افرادی که برای بازپس گرفتن حیواناتشان اقدام نمیکنند بیشتر شده است.

تا مدتی پیش مسافرت و موقعیتهای خاص از جمله دلایلی بوده که باعث میشد بسیاری از افراد حیوان خانگی خود را به پانسیونها بسپارند، اما بد نیست بدانید فشارهای اقتصادی این بار گریبان حیوانات را گرفته است.

وقتی با تعدادی از پانسیونهای نگهداری از حیوانات تماس میگیریم آنها از حیواناتی میگویند که به خاطر مراجعه نکردن صاحبانشان قرار است واگذار شوند.

مدیر پانسیونی واقع در محدوده پونک به ما میگوید سگی با نژاد اشپیتز را خانوادهای به پانسیون آنها سپردهاند تا برای حدود سه تا چهار روز که مسافرتی برایشان پیش آمده درآنجا تحت مراقبت باشد. اما الان حدود دو ماه است خبری از صاحب این حیوان نیست، حتی جواب تلفن را هم نمیدهند.

او ادامه میدهد: فکر کردم اتفاقی برایشان پیش آمده، اما هنگامی که تماس گرفتم و تلفن بعد از دو ماه خاموش نبود، سری به یکی از شبکههای اجتماعی زدم و متوجه شدم آنها از اول هدفشان رها کردن حیوان بوده است.

وقتی از سرنوشت این سگ سوال میکنیم، مدیر پانسیون میگوید: قرار است یک نفر تمام هزینههای او را پرداخت کند و حیوان را از ما تحویل بگیرد.

او میگوید در چند ماه اخیر این اتفاق چند بار در پانسیونشان تکرار شده و مشکلات اقتصادی در آن بیتاثیر نیست، چراکه غذای حیوانات خیلی گران شده است.

آنطور که مدیر این پانسیون حیوانات میگوید بستههای ۱۲کیلویی غذای خشک سگها از ۲۰۰هزارتومان به حدود ۷۰۰هزار تومان رسیده است.

مدیر پانسیون دیگری در غرب تهران نیز میگوید اینکه برخی حیواناتشان را به پانسیون تحویل دهند و برای گرفتن آن مراجعه نکنند به دلیل شرایط بد اقتصادی بیشتر شده چون قبلا خیلیها فقط به خاطر چشم و همچشمی حیوان میخریدند و از کارشان پشیمان میشدند، اما این روزها هزینههای نگهداری از حیوانات نیز به افزایش این رفتار منجر شدهاست.

این شرایط محدود به پانسیونهای تهران نمیشود، آنطور که مسئول پانسیونی در اصفهان به ما میگوید موارد بسیاری برایشان پیش آمده که افراد بیخیال حیوانشان شدهاند. طوری که در هفته گذشته به طور تصادفی در را باز کردهاند و با یک سگ مالینویز روبهرو شدند، سگی که احتیاج به مراقبت و حمایتهای ویژه داشته است. او ادامه میدهد: اکنون خودمان سرپرستی سگ را به عهده گرفتهایم.

کارمند یکی دیگر از پانسیونهای حیوانات در اصفهان نیز به ما میگوید: به دلیل اینکه امکانات و تجهیزات این پانسیون با جاهای دیگر متفاوت است. روز اول با کسانی که حیوان خود را به این مکان میآورند تسویه حساب میکنند. اما با این حال یکی از مشتریانشان یک سگ از نژاد تریر را به آنها سپرده و اکنون حدود چهار ماه است اثری از او نیست.

صاحب این پانسیون که خانم جوانی است میگوید: چون جزو حامیان حقوق حیوانات هستم با خرید و فروش حیوانات مخالفیم بنابراین اگر کسی شرایطش را داشته باشد به طور رایگان سرپرستی حیوان را به او واگذار میکنم.

یک نمایش پوچ

چشم و همچشمی و رقابت بر سر نگهداری از حیوانات سبب شده بازار سودجویان نیز داغ باشد، چون به این شکل گونههایی مانند سگ و گربه در شرایط بد نگهداری میشوند فقط با هدف تولهکشی.

مازیار طلایی، جامعهشناس درباره علت روی آوردن مردم به نگهداری از حیوانات میگوید: در واقع سبک زندگی برخی افراد عامل اصلی این کار است. عموما کسانی که میخواهند نشان دهند سبک زندگی متفاوتی با دیگران دارند، این کار را به صورت نمایشی انجام میدهند و به خریدن یک حیوان روی میآورند که جنبه نمایشی دارد.

او ادامه میدهد: بیشترشان افراد طبقه متوسط به بالای جامعه هستند. این افراد میخواهند وانمود کنند نیازهای اولیه زندگیشان تا حدود زیادی رفع شده است برای همین به دنبال ایجاد تفاوت بین زندگی خودشان و دیگران هستند. در واقع نیاز دارند بگویند ما جزو کسانی هستیم که درگیر نیازهای اولیه نیستیم و میتوانیم علاوه بر خود هزینه یک حیوان را هم بدهیم و این را نوعی کلاس گذاشتن میدانند.

البته قشر ضعیف جامعه نیز مدتی است گرفتار چنین رفتاری شدهاند، برای نمونه در مناطق حاشیه نشین نیز افرادی هستند که به نگهداری از حیوانات روی آوردهاند، زیرا به اشتباه تصور میکنند با این نوع رفتار میتوانند زندگی متفاوتی نسبت به بقیه داشته باشند.

طلایی ادامه میدهد: بسیارند افرادی که برای رفع تنهایی و پر کردن اوقات فراغت به نگهداری سگ در خانه رویمیآورند. در قدیم به دلیل کشاورزی و زندگی روستایی تماس انسان با حیوان بیشتر بوده است، ولی زندگی آپارتمانی و شهری این جدایی را به وجود آورده، به همین علت تماس انسان با طبیعت کمرنگ شده است. میتوان گفت این وضعیت نوعی نمایش از بازگشت اولیه به طبیعت است.

اما باز کردن پای حیوانات به زندگی شهری مشکلات بیشتری را به جامعه تحمیل میکند، جمعیت حیوانات بیصاحب رها شده در کلانشهرها و درگیری همسایهها باز هم نمونهای از این مشکلات است.

یک لطف و هزار آزار

هرچه متقاضی خرید و فروش حیوانات بیشتر باشد، کار دلالان نیز رونق بیشتری میگیرد، اما رنج و عذاب حیوانات نیز به همین اندازه بیشتر میشود. اتاقکهای کثیف محلی است برای تکثیر این حیوانات، چراکه برای دلالان حیوانات تنها چیزی که اهمیت دارد، پول است. اغلب فروشندگان تولههای حیوانات را در مکانهای کثیف و غیربهداشتی نگهداری میکنند تا پول بیشتری به جیب بزنند به همین دلیل خرید حیوانات و نگهداری از آنها لطف نیست، چراکه با این کار دلالان بیشتری وسوسه میشوند تا حیوانات را درجاهای کثیف و کوچک نگهداری کنند و آنها را بفروشند.

فائزه اکبری

قاتل زیبا

سنبل آبی به عنوان مهاجم‌ترین گونه گیاهی دنیا محیط زیست ایران را تهدید می‌کند

 سنبل آبی گونه گیاهی مهاجمی است که وقتی به جان تالاب‌ها می‌افتد، فرصت بقا از سایر موجودات زنده این اکوسیستم را می‌گیرد.  آن طورکه معاون امور تالاب‌ها در دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید‌ این گونه هدر رفت آب تالاب را به دلیل شدت تبخیر و تعرقی که دارد، ۱۳ برابر افزایش می‌دهد. همین خاصیت، سنبل آبی را به قاتل مرداب‌ها تبدیل کرده است. اثرات مخرب دیگری هم به این گونه گیاهی نسبت داده می‌شود و همین اثرات سبب شده است که نام سنبل آبی در لیست ۱۰ علف هرز مهاجم دنیا ثبت شود. طبق قانون، سازمان حفظ نباتات به عنوان دستگاه متولی مقابله با ورود گونه‌های گیاهی و جانوری مهاجم به کشور موظف است با کنترل محموله‌های گیاهی وارداتی به ایران، از ورود این گونه‌ مهاجم جلوگیری کند اما معلوم نیست چگونه بذر یا گیاه سنبل آبی به ایران وارد شده است که این روزها در نمایشگاه گل وگیاه قزوین این گونه را به مشتریان عرضه می‌شود. ورود سنبل آبی به کشور، حیات اکوسیستم‌های تالابی ایران را تهدید می‌کند.

سنبل آبی چند سالی است که به ایران راه یافته است. نخستین بار در سال ۱۳۹۰ این گونه در تالاب عینک رشت شناسایی شد. ولی ا…مظفریان گیاهشناسی که این گونه را شناسایی کرده است، به ما می‌گوید:  نمی‌دانیم سنبل آبی از کجا آمده است. قطعا با بذر برنج به ایران راه یافته است. اولین باری که این گونه را در مرداب عینک دیدم واقعا مرداب را کاملا پوشانده بود و هیچ گیاه دیگری در آنجا نبود. ولی با یک تمهید ساده، توانستند آن را جمع‌آوری کنند.

منظور مظفریان از تمهید ساده بسیج نیروها برای جمع‌آوری سنبل آبی از محیط‌های تالابی گیلان است. تمهیدی که به ظاهر ساده می‌آید اما در عمل با صرف وقت و هزینه زمانی زیاد میسر شده است و هنوز هم این گونه از تالاب‌های گیلان ریشه کن نشده است. گیلانی‌ها که طعم تلخ توسعه آزولا در تالاب انزلی را چشیده‌اند و می‌دانند تبعات حضور یک میهمان ناخوانده در اکوسیستم‌های طبیعی این استان چه مفهومی دارد، بیش از دیگران نگران توسعه سنبل آبی در تالاب‌ها هستند. به همین دلیل سازمان‌های مردم نهاد این استان به همکاری اداره کل محیط زیستشان شتافتند. دولتی‌ها همچنین با سازمان زندان‌ها تفاهم کردند تا از زندانیان در امر جمع‌آوری این گونه گیاهی مهاجم، کمک بگیرند. به این ترتیب با یک بسیج عمومی سال گذشته، تالاب عینک پاکسازی شد. اما مسعود باقرزاده کریمی، معاون امور تالاب‌ها در دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست به ما می‌گوید: گزارش‌هایی دریافت کرده‌ایم که اخیرا در سمت چمخاله هم سنبل آبی مشاهده شده است. بلافاصه این مساله را به اداره کل محیط زیست در گیلان اعلام کردیم تا در این منطقه هم موجی ایجاد کنیم و بتوانیم سنبل آبی را از چمخاله جمع‌آوری کنیم.

او ادامه می‌دهد: در گیلان مردم و سازمان‌های مردم نهاد برای جمع‌آوری سنبل آبی خیلی همکاری کردند و اگر مردم نبودند، نمی‌توانستیم با این گونه مهاجم مبارزه کنیم.

قرنطینه چه می‌کند؟

گزارش‌ها حاکی از آن است که سنبل آبی به عنوان یک گونه مهاجم خطرناک در نمایشگاه گل و گیاه قزوین نیز عرضه می‌شود. آن طور که   مظفریان می‌گوید  فصل گلدهی این گونه در طبیعت تمام شده است. در نتیجه قطعا گروهی آن را در محیط‌های کنترل شده کشت کرده و در نمایشگاه عرضه می‌کنند. او ادامه می‌دهد: دو سال قبل هم گونه سنبل آبی در نمایشگاه گل و گیاه تهران عرضه شده است.

برای کشت گونه سنبل آبی قطعا باید بذر این گیاه به کشور وارد شده باشد یا اینکه خود گونه به صورت پرورش یافته در قالب محموله‌های گل زینتی به ایران راه یافته باشد. سازمان حفظ نباتات به عنوان مجموعه‌ای که موظف است مانع ورود آفات قرنطینه‌ای به کشور شود، در گمرک حضور داشته و محموله‌های وارداتی به کشور را رصد می‌کند. حال معلوم نیست چرا این سازمان در برابر ورود سنبل آبی به عنوان گونه‌ای که می‌تواند حیات تالاب‌های ایران را با مخاطره روبرو کند، مخالفتی ندارد و این گونه به راحتی در نمایشگاه‌های گل و گیاه عرضه می‌شود. زیرا در صورت کوچکترین سهل انگاری، ممکن است این گونه به اکوسیستم‌های طبیعی راه یابد.

عرضه خطرآفرین

البته مظفریان به عنوان یک گیاهشناس، فروش سنبل آبی در نمایشگاه‌های گل و گیاه مساله ای می داند که در خصوص آن باید جوانب مختلف را در نظر گرفت. او عنوان می‌کند: نمی‌توان گفت این گونه باشد یا حذف شود. بستگی دارد که این گونه را کجا عمل آوری کرده باشند. احیانا اگر در گلخانه یا برکه حفاظت شده‌ای پرورش داده‌اند، در این صورت خطری ما را تهدید نمی‌کند اما اگر به صورت طبیعی از تالابی مثل انزلی، امیرکلایه، لوندویل یا جای دیگری بیاورند یعنی از طبیعت برداشت می‌کنند و باید چاره‌ای برای آن اندیشید.

به گفته او عرضه سنبل آبی در نمایشگاه تقریبا امکان انتقال به طبیعت را فراهم نمی‌کند. در ژاپن این گونه را در برکه‌های باغ گیاهشناسی این کشور دارند بنابراین اگر کشت و کار بشود، امکان مهاجم بودن آن نیست.

اما باقرزاده کریمی نظر دیگری دارد. او می‌گوید: قطعا عرضه این گیاه در نمایشگاه‌های گل و گیاه می‌توان خطر آفرین باشد. سنبل آبی خطرناکترین و مهاجم‌ترین گونه گیاهی مهاجم است. در دنیا به عنوان خطرناکترین گونه مهاجم گیاهی شناخته شده است و راهیابی آن به تالاب‌ها، می‌تواند این محیط‌های آبی را نابود کند.

او درباره کاهش مخاطرات سنبل آبی با کشت در محیط‌های کنترل شده عنوان می‌کند: تضمینی برای کنترل این گونه نیست به همین خاطر در گمرک ورود گونه های گیاهی و بذر آنها باید به دقت بررسی شود.

مدیر کل دفتر تالاب‌ها تاکید می‌کند: وقتی این گیاه وارد کشور شد، تضمینی برای کنترل آن نیست. اگر بذر این گیاه وارد محیط‌های آبی شود، به شدت می‌تواند مشکل ایجاد کند. سنبل آبی را اگر وارد تالاب کنیم، میزان از دست رفتن آب ۱۳ برابر بیشتر می‌شود. زیرا آب را به شدت تبخیر و تعرق کرده و در خود ذخیره می‌کند. هر یک بوته سنبل آبی بیش از ۱۵ کیلوگرم وزن دارد و یک نفر به‌راحتی نمی‌تواند بوته این گیاه را از آب بیرون بکشد.

او به این پرسش که چرا ممنوعیت برای عرضه سنبل آبی ایجاد نمی‌شود، این گونه پاسخ می‌دهد: باید حتما این مساله اطلاع رسانی شود. من تعجب می‌کنم که چرا این گونه به کشور وارد می‌شود. البته خیلی‌ها از مخاطرات این گونه بی‌خبر هستند. این موضوعات باید اطلاع رسانی شود.

 خطر در کمین شالیزارها

کارشناسان بر این باورند علف‌ هرز سنبل آبی، یکی از مهم‌ترین مشکلات آینده در بخش کشاورزی ایران است زیرا به تنهایی می‌تواند تمام مشکلات قابل تصور سایر علف‌های هرز در کشاورزی را به صورت یک جا ایجاد کند. رشد سریع و تنوع روش‌های تکثیر از جمله ساقه‌های هوایی، استولون و بذر، خطر این علف هرز را چند برابر می‌کند. اگرچه کنترل سنبل آبی، نقطه شروع کمک بخش دولتی به مدیریت گیاهان هرز آبزی در تاریخ است اما نیم‌قرن تلاش در کنترل سنبل‌آبی موجب نابودی آن نشده است. عدم توانایی در کنترل سنبل آبی منجر شد، کنگره آمریکا در سال ۱۹۵۹ با افزودن الحاقی جدید به قانون قبلی، مدیریت سنبل آبی را به بخش پدافند غیر عامل ارتش این کشور واگذار کند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، در هند نیز سنبل آبی به واسطه شناور بودن ریشه‌ها و جابه جایی آسان از طریق جریان آب و ورود به شالیزارها باعث خسارت وسیع به مزارع برنج شد تا جایی که در حال حاضر از نظر اهمیت و خسارت علف‌های هرز در کشور هند، سنبل آبی و آزولا به ترتیب رتبه نخست و چهارم را دارند. ورود سنبل آبی به پشت سد و گسترش در آب‌بندان‌ها و شبکه‌های آبرسانی شالیزارها را از جمله نگرانی‌های مهم در زمینه حضور این گونه در استان گیلان است.

سنبل آبی تهدیدی برای تنوع زیستی

یکی از مهم ترین تهدیدها در خصوص سنبل آبی به عنوان علف هرز مهاجم، خرید و فروش آن به عنوان گل زینتی در ایران به‌ویژه در شهرهای رشت، انزلی، لنگرود، قزوین، زنجان، گرگان و تهران است. سنبل آبی، طبق گزارش اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) یکی از ۱۰ علف هرز مهاجم دنیا و طبق گزارش برنامه محیط زیست ملل متحد، مهمترین گیاه مهاجم آبزی دنیا است. سنبل آبی از جمله گونه‌های مهاجم بیگانه است که به‌واسطه سرعت بالا در تکثیر و گسترش آلودگی نقاط مختلف، تهدیدی برای تنوع زیستی، توسعه‌ اقتصادی و رفاه بشر به‌شمار می‌آید. تغییرات آب‌وهوایی منجر به گسترش سنبل آبی در مناطقی شده است که پیش از این نمونه‌ای از آن مشاهده نشده بود. سنبل‌آبی به‌دلیل کارایی بالا در جذب عناصر غذایی و نور به سرعت زیست‌توده حجیم و متراکم تولید می‌کند و میزان اکسیژن و نور در آب را کاهش می‌دهد. همچنین ترشح ترکیبات آللوپاتیک سمّی، نابودی تمام موجودات زنده را رقم می‌زند.

سنبل آبی یک تهدید ملی

سنبل آبی به‌استثناء آب‌های شور، می‌تواند در تالاب‌ها، آب‌بندان‌ها، مصب رودخانه‌ها، استخرها از جمله استخرهای پرورش ماهی، مانداب‌های جنگلی، باتلاق‌ها و زیست‌گاه‌های آبی کم‌عمق، رودخانه‌های دارای جریان کند و هر مکان آبی غنی از عناصر غذایی رشد و گسترش یابد. استقرار سنبل‌آبی در تالاب سبب نابودی اقتصاد منطقه یعنی ماهیگیری و توریسم خواهد شد که سرانجام مهاجرت مردم حاشیه تالاب‌های درگیر، همچنین افزایش حاشیه‌نشینی و سایر آسیب‌های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. به دلیل همین خسارات در برخی کشورها نظیر فیجی، استرالیا و آفریقا با بیش از ۷۰ سال قدمت؛ تولید، تکثیر و پرورش سنبل آبی ممنوع اعلام شده است. ضروری است برای مقابله با این گونه مهاجم و خطرناک، قوانینی مشابه قوانین موجود در خصوص مواد مخدر و کشت خشخاش وضع شود زیرا با یک تهدید ملی مواجه هستیم و برای حل آن به پشتوانه ملی نیاز داریم. به اعتقاد کارشناسان در ایران باید کمیته‌ای ملی با حضور نمایندگانی تام الاختیار از سازمان پدافند غیرعامل کشور، وزارت کشور، سازمان حفاظت محیط زیست کشور، سازمان حفظ نباتات، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، قوه قضائیه، نیروی انتظامی، مؤسسه تحقیقات برنج کشور، پژوهشکده آبزی‌پروری، شرکت آب منطقه‌ای، آب و فاضلاب، استانداری، اداره کل حفظ نباتات استان گیلان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی را از دیگر اولویت‌ها و ضرورت‌های مقابله با این تهدید در گیلان برشمرد.

 

لیلا مرگن

آبخیزداری یا آبکش داری؟

کارشناسان معتقدند نحوه آبخیزداری‌ مانند سد سازی ‌در کشور به بحران آب دامن زده است

  دشت‌ها یکی پس از دیگری فرو می ریزند،‌تالاب های یکی پس از دیگری به بستر ریزگردها بدل می شوند، زیرا مدیریت منابع آب در کشورمان بدرستی صورت نمی گیرد، اگر تا پیش از این از سد سازی به عنوان متهم اصلی این مشکلات یاد می شد این روزها شیوه اشتباه آبخیزداری را نیز باید در جایگاه متهم نشاند، زیرا در کشورمان نگاه جامعی به حوضه آبریز وجود ندارد به همین دلیل یک دستگاه با سدسازی، یک نهاد با آبخیز داری و دیگری با کشت و آبیاری نامناسب منابع آب را به هدر می د‌هند.

بتازگی نهمین فروچاله دشت کبودرآهنگ خبرساز شده و نابودی این دشت و دشت‌های متعدد دیگر در صدر اخبار قرار گرفته است بنابراین باید پرسید در چنین شرایطی می‌توان به سرانجام آبخیزداری دل خوش بود؟ متولیان وزارت نیرو معتقدند عملیات آبخیزداری در سرشاخه‌های رودخانه‌ها و تعریف مصارف روستایی برای بندهای ایجاد شده توسط سازمان جنگل‌ها باعث شده است که آب مصرف شود و به مخزن سدها نرسد، اما ‌ معاون آبخیزداری‌سازمان جنگل‌ها‌ معتقد ‌ تا کنون اجرای عملیات آبخیزداری بیشتر به جای تمرکز بر تغذیه آبخوان‌ها در دشت‌های بحرانی، متمرکز بر بالا دست سدها بوده است که مانع ورود رسوب به این سدها شود. اگرچه بنا به اعلام وزارت نیرو سدهایی مهمی هم داریم که شدت رسوبات در آنها به حدی رسیده است که به زودی از چرخه مصرف خارج می‌شوند اما متولیان آبخیزداری کشور که به تازگی با عنایت مقام معظم رهبری ۲۰۰ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای اجرای طرح‌های آبخیزداری در سراسر ایران دریافت کرده‌اند، می‌گویند رویکردهای خود را تغییر داده و برای اصلاح بیلان منفی دشت‌های کشور برنامه دارند.

تاکنون سدهایی که روی رودخانه‌های کشور ساخته شده  به عنوان عامل بروز بحران در منابع آب زیرزمینی ایران معرفی شده‌اند، زیرا کارشناسان آب معتقدند که وقتی جریان پایه رودخانه متوقف شود، نفوذ آب به داخل زمین هم دچار اشکال شده و کشاورزانی که به‌طور مداوم آب را از زمین برداشت می‌کنند، به بیلان منفی دشت‌‎ها دامن می‌زنند. اما ناصر حیدری پوری معاون آبخیزداری،امورمراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در نشست خبری دیروزش‌ تلاش کرد به پرسش مطرح شده در زمینه تاثیر سدها بر بحرانی شدن شرایط پایین دست این سازه‌ها پاسخ روشنی ارائه ندهد.

‌به گفته حیدری پوری از مجموع ۱۶۴ میلیون هکتار وسعت اراضی کشور، برای ۴۴میلیون هکتار، مطالعه آبخیزداری انجام شده است و مطالعات در ۲۶ میلیون هکتار از اراضی ملی در فاز تفضیلی است. تا این لحظه بالغ بر ۱۱ میلیون هکتار از سطح ۲۶ میلیون هکتار دارای مطالعات تفضیلی، تحت پوشش عملیات اجرایی قرار گرفته است.

با این حال دشت‌های کشور یکی پس از دیگری وضعیت بحرانی پیدا می‌کنند و اگر بپذیریم که یکی از وظایف آبخیزداری نفوذ دادن آب به داخل زمین برای خروج کشور از شرایط بحرانی است، باید پرسید تاکنون آبخیزداری چه تاثیری بر کاهش شرایط بحرانی در دشت‌های ایران داشته است؟ معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها در این‌باره گفت: ‌تلاش می‌کنیم نگاه جدیدتری در حوضه‌های آبریز و سطح ملی و استانی داشته باشیم. در گذشته بر اساس تفاهم نامه با وزارت نیرو در بالادست سدهای موجود عملیات آبخیزداری انجام می‌شد و الزام داشتیم اعتبارات را در آن بخش هزینه کنیم. اما در شرایط کنونی چنین الزامی نداریم

او ادامه داد: بر اساس مطالعات وزارت نیرو محدوده ۸۷ دشت بحرانی مشخص ‌ موقعیت مناطق سیل‌خیز هم شناسایی شده است. به همین خاطر امسال‌در ۶۲۶ حوضه آبریز کشور، برای ۳۲۰ شهرستان برنامه‌های عملیاتی تعریف کرده‌ایم‌.

در حالی حیدری پوری هدف از ساخت سازه‌ها را صرفا نفوذ آب اعلام می‌کند که مشاهدات خبرنگار ما نشان می‌دهد در برخی از این سازه‌ها، کشاورزان با پمپ آب برداشت می‌کنند ودلیل رضایت آنها از پروژه‌های آبخیزداری هم همین امکان جدید تامین آب است.

نیاز به اعتبارات بیشتر!

تا کنون تاثیر عملیات آبخیزداری در کشور مشهود نبوده است اما به گفته حیدری پوری با موافقت مقام معظم رهبری ۲۰۰میلیارد دلار اعتبار از محل صندوق توسعه ملی به بخش آبخیزداری اختصاص خواهد یافت. البته اعتبارات عملیات آ‌بخیزداری صرفا به این رقم ختم نمی‌شود بلکه مجموعه استانداری‌های کشور هم با مشارکت خود بالغ بر ۳۱۰ میلیارد تومان اعتبار در این حوزه مصرف خواهند کرد. اما سئوال اینجاست که آیا با اختصاص این اعتبار تعادلی بین اعتبارات سدسازی با آبخیزداری برقرار خواهد شد و یا اینکه با مدیریت نامناسب این اعتبارات بجای اینکه خطر بحران آب را کاهش دهد به آن دامن نمی زند؟ معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها در این‌باره بیان کرد: بر اساس اعلام وزارت نیرو ۳۷۰ دشت ممنوعه و ۸۷ دشت بحرانی داریم. نیاز داریم برای تقویت سفره‌های زیرزمینی دشت‌ها برنامه‌های مشخص عملیاتی داشته باشیم تا با توجه به اهداف چند منظوره آبخیزداری و آبخوان‌داری بخشی از مشکلات بهره برداران دشت را بهبود ببخشیم.

او ادامه داد: سال گذشت هزار سیل در ایران به ثبت رسیده است. ۹۰ درصد ایران در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده است. بنابراین باید برای قطره قطره آب کشور برنامه درستی داشته باشیم. با توجه به رضایتمندی و اقبال مردم مناطق روستایی، آبخیزداری راهکار جدی مقابله با خشکسالی است اما ارقام اختصاص یافته به عملیات آبخیزداری، بسیار کمتر از نیازهای ماست.

او ادامه داد:  برای هر هکتار عملیات آبخیزداری یک میلیون تومان نیاز داریم تا در یک برنامه میان مدت، اجرای عملیات آبخیزداری را به پایان برسانیم.

همدست سد‌ها

درحالی معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها از نیاز به اعتبارات بیشتر سخن به میان می آورد که کارشناسان نسبت به مدیریت حوضه های آبریز کشور هشدار می دهند و تاکید می کنند بی توجهی به سهم محیط زیست از بارش ها و آب های سطحی سبب شده آبخیزداری نیز مانند سد سازی به خشک شدن تالاب‌‌ ،‌فرونشست دشت   و ایجاد کانون گرد و غبار کمک کند.

سعید مرید، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در نقد نحوه آبخیزداری در کشور به ما می گوید:مساله اصلی این است که ما در کشور حوضه آبریز را به شکل یکپارچه نمی بینیم و مدریت هر بخش را یک نهاد انجام می دهد. یعنی سد سازی، آبخیزداری و.. از سوی دستگاه های مختلف انجام می شود.

آن طور که او می گوید این نهاد ها به تاثیر فعالیت شان روی دیگر بخش توجه نمی کنند به همین دلیل با جمع آوری آب‌ها در بالا دست یک منطقه و انجام عملیات آبخیزداری برخی تالاب ها خشک شده اند، چون قبل از اجرای طرح آبخیزداری حقآبه تالاب و محیط زیست در نظر گرفته نشده است‌.

مرید تاکید می کند: این نحوه  عملکرد نشان می دهد حسابداری آب در کشورمان بدرستی انجام نمی شود به همین دلیل طرح هایی که باید به حفظ اکوسیستم کمک کند اثری منفی در پی دارد برای نمونه اکنون با مساله شور شدن خاک رو به رو هستیم.

کم اثر در تعادل بخشی به دشت‌ها

هدایت فهمی، معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو نیز در گفت‌وگو با ما درباره راه نجات دشت های کشور می گوید:‌ آنچه بیش از کار سازه‌ای شامل پخش سیلاب و غیره برای اصلاح بیلان منفی دشت‌ها به آن نیاز داریم، جلوگیری از ۶ میلیارد متر مکعب اضافه برداشت سفره آب‌های زیرزمینی است.

او ادامه می دهد: واقعیت این است که در پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی توسط استخرهای تغذیه، بسته به مناطق، نفوذ آب فقط سه ماه انجام می‌شود و بعد دانه‌های رسی خاک مسیر نفوذ آب را مسدود می‌کنند و باید مدت زمانی بگذرد که شرایط نفوذپذیری فراهم شود. میزان نفوذ آب در مقابل حجم برداشت از منابع آب زیرزمینی هم قابل توجه نیست. پررنگ کردن اثرات آبخوان‌داری آدرس غلط دادن به مسئولان کشور است. جبران اضافه برداشت ۲۰ سال اخیر، جز با جلوگیری از برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی امکان‌پذیر نیست.

‌با توجه به نظرات کارشناسان و شرایط بحرانی منابع آب در کشور باید تاکید کرد برای بهبود شرایط و کاهش از خطراتی که تغییر  اقلیم و سوء مدیریت به منابع طبیعی کشور تحمیل می کند، نیاز است تا دستگاه هایی که در مدیریت منابع آب نقش دارند بیش از گذشته تعامل بین بخشی داشته باشند و دست کم به شکلی عمل کنند که منابع آب کشور بیش از این به هدر نرود.

لیلا مرگن

 

بالا