آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان جنگل ها (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان جنگل ها

اشتراک به خبردهی

تله کابین؛ داغ الیم بر دل الیمستان

   با اجرای پروژه تله کابین ۶٫۵ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی الیمستان به یک شرکت خصوصی واگذار می‌شود

ساخت تله کابین در جنگل های الیمستان به عنوان یکی از مناطق بکر شمال که در نوبت ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد خیلی از فعالان محیط زیست را نگران کرده است، آنها هشدار می دهند که با اجرای این پروژه حدود ۵/۶ هکتار از مناطق جنگی و مرتعی منطقه از بین برود به همین دلیل قرار است صبح فردا (جمعه ‌هفتم اردیبهشت) فعالان محیط زیست ‌آمل در منطقه چلاو روستای گت کلا مراسمی برگزار کنند.براساس اطلاعات خبرنگار گزارشگران ‌سبز خانم نغمه مبرقعی به عنوان سخنران در این مراسم حضور خواهد داشت‌.

به گزارش گزارشگران سبز، اگر تا دیروز کارشناسان نگران بهره‌برداری نامناسب چوب از جنگل بودند، امروز نبود توجه به ظرفیت تفرج در شمال، بلایی دیگر را به این اکوسیستم باستانی تحمیل می‌کند.
به اعتقاد مجید مخدوم، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، گردشگران به اندازه بهره‌برداری از جنگل برای این اکوسیستم تخریب به همراه دارند، اما گویا در صدور مجوزهای احداث تله‌کابین برای جذب گردشگر بیشتر، متولیان و تصمیم‌سازان از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند و بدون توجه به استانداردها و حتی وجود نقشه راه، هر روز شاهد کلنگ احداث یک مجموعه تفریحی و توریستی جدید در نوار باریک جنگل‌های شمال هستیم.
این بار هم جنگل‌های الیمستان به عنوان یکی از مناطق بکر شمال که در نوبت ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد، هدف اجرای پروژه غیر اصولی تله‌کابین قرار گرفته است. فعالان محیط‌زیست با اجرای این پروژه در این جنگل که منجر به از بین رفتن ۶٫۵ هکتار جنگل از عرصه‌های طبیعی می‌شود، مخالف هستند.
گردشگری اگر در سایر کشورها نسخه شفابخشی است که برای نجات اکوسیستم‌های طبیعی ترویج می‌شود، در شمال ایران به بلای خانمان سوزی تبدیل شده که مردم ساکن در این منطقه را به ستوه آورده است. گردشگرانی که به شمال کشور سفر می‌کنند، گرچه درآمدی برای ساکنان شمال ایجاد می‌کنند، اما انبوهی از زباله از خود به جای می‌گذارند که برای مردم محلی بشدت دردسرساز شده است.
به گفته مقامات استانی حجم تولید زباله در شمال کشور در روزهای تعطیل حتی تا دو برابر هم افزایش می‌یابد. توجه به ظرفیت برد برای توسعه گردشگری یکی از اصول اولیه است که در زمان برنامه‌ریزی برای جذب توریست به آن توجه نمی‌کنیم. اکوسیستم‌های جنگلی استان مازندران به عنوان یکی از گردشگر پذیرترین استان‌های کشور، به دلیل حضور بیش از حد مسافر در معرض تهدید جدی قرار دارد، اما باز هم تصمیم‌سازان این استان مجوز احداث تله‌کابینی جدید در منطقه الیمستان را صادر کرده‌اند.
مجید مخدوم، استاد بازنشسته دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «گزارشگران سبز» درباره این‌که آیا در زمان برنامه‌ریزی برای احداث تله‌کابین به ظرفیت برد مناطق توجهی می‌شود، از رعایت نشدن ضوابط ارزیابی سخن می‌گوید.

او ادامه می‌دهد: برای اجرای این پروژه‌ها باید اول ارزیابی انجام گیرد. دو چیز باید مشخص شود. این مناطق باید ارزیابی توان اکولوژیک شوند تا بدانیم آیا اینجا تله‌کابین امکان استقرار دارد یا نه. اگر امکان استقرار داشت، بعد ظرفیت برد را حساب کنند.

مخدوم یادآور می‌شود: اینها هیچ‌کدام از این کارها را نکرده‌اند. این قضیه در کشور سابقه‌دار است. با همین شیوه غلط هم ناهارخوران را خراب کردند و هم در نمک آبرود مشکل ایجاد کردند اما باز هم خرابکاری می‌کنند.

او به این پرسش که آیا لازم نیست در شمال اثر تجمعی تمام پروژه‌های تله‌کابین روی یکدیگر را مطالعه کنند تا بدانیم در مجموع این طرح‌ها چه بلایی سر جنگل‌ها می‌آورند؛ این گونه پاسخ می‌دهد: بررسی اثر تجمعی مرحله سوم ارزیابی است.

به گفته این استاد بازنشسته دانشگاه تهران، توسعه بی‌حد و حصر تله‌کابین در شمال کشور رفتار بسیار خطرناکی است. تاکنون تله‌کابین‌های مستقر در شمال چند بار حادثه‌آفرین شده و سقوط کرده‌اند، اما اخبار آن جایی درز نکرده است و صاحبان این سازه‌ها، اصلا به سلامت مردم توجهی ندارند.

او عنوان می‌کند: بر اساس بررسی‌هایی که در دهه ۶۰ انجام دادم و بهره‌برداری جنگل را با اکوتوریسم مقایسه کردم، در خیلی جاها اکوتوریسم اثر تخریبی بیشتری از بهره‌برداری چوب از جنگل داشت.

با توجه به اجرای طرح تنفس در جنگل‌های شمال تب ساخت تله‌کابین در این منطقه بشدت بالا گرفته است.

مخدوم در پاسخ به این پرسش که آیا با توجه به این روندها باید منتظر تخریب بیشتر جنگل باشیم، خطر حذف جنگل‌های ایران را گوشزد می‌کند.

به اعتقاد او، اگر با همین روند پیش برویم، نسل آینده جنگلی نخواهد داشت. ما در حال حاضر از چاله بهره‌برداری جنگل درآمده‌ایم و به چاه گردشگری افتاده‌ایم.

حذف ۶٫۵ هکتار جنگل هیرکانی از کره زمین

تله‌کابین قرار است توسط بخش خصوصی اجرا شود. جواهری مجری ساخت تله‌کابین در این منطقه از مصاحبه با گزارشگران سبز خودداری کرده و آن را مشروط به حضور در دفتر این شرکت می‌کند.

اما علی محمودزاده، عضو انجمن دوستداران دماوند به گزارشگران سبز می‌گوید: با اجرای این پروژه ۶٫۵ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی منطقه به یک شرکت خصوصی به نام مجتمع توریستی تله‌کابین نگین هراز واگذار می‌شود.

او بر اساس اتفاقاتی که در سایر مناطق شمال بعد از ساخت تله‌کابین رخ داده است، اجرای این پروژه را توام با ویلاسازی و توسعه ساخت و ساز می‌داند.

محمودزاده بیان می‌کند: در شمال کشور خارج از ظرفیت اکوسیستم و توان و ظرفیت عمومی مسافر در حال تردد است. تمام آخر هفته‌ها جاده‌هایی که از تهران منتهی به شمال می‌شود، پر ترافیک است. یعنی این مناطق بیش از ظرفیت مسافر می‌پذیرد. پس طرح‌های گردشگری در چنین شرایطی توجیه محیط‌زیستی ندارد.

او برای درآمدزایی مردم محلی نیز راهکاری دارد و معتقد است به جای احداث تله‌کابین و جذب گردشگر، روستاییان می‌توانند در مراتع خود باریجه بکارند و ۴۵ روزه این محصول را برداشت کنند. درآمد حاصل از کشت این گیاه دارویی در هر هکتار مرتع هم سه برابر درآمد سالانه گله‌داری به عنوان شغلی پر ریسک است.

عضو انجمن دوستداران دماوند با اشاره به شهرک‌سازی پس از احداث تله‌کابین در چالوس و از بین رفتن یک محوطه چند ده هکتاری در نوشهر به دلیل تله‌کابین سازی، تاکید می‌کند: متاسفانه جنگل‌های ما ظرفیت طرح‌های اینچنینی ندارد. توجیهی هم برای جذب گردشگربیشتر وجود ندارد. مازندران خارج از توانش گردشگر جذب می‌کند. حاصل توسعه گردشگری تخریب، آلودگی دریا، انباشتن زباله و ترافیک سر سام آور جاده در آخر هفته است.

او یادآور می‌شود: ساخت این تله‌کابین، بیشتر مخرب است و احداث آن به نفع مردم محلی نیست. باید برای اجرای چنین پروژه‌هایی ظرفیت سنجی شود. تهران یک ابرشهر بزرگ و شلوغ است و هوای آن آلوده است. مردم حق دارند از جنگل‌های شمال استفاده کنند. منتها باید رفتارها اصولی باشد. استفاده از جنگل باید در چارچوب توسعه پایدار باشد که این نسل و نسل‌های آینده بتوانند از نعمت جنگل برخوردار باشند. با احداث تله‌کابین مردم در مدت کوتاهی برای تفریح و تفرج به شمال می‌آیند، اما در درازمدت این صدمات جنگل را از بین می‌برد.

احداث تله‌کابین در منطقه حفاظت‌شده

مهدی مس‌چی، دیگر عضو انجمن دوستداران دماوند نیز در گفت‌وگو با گزارشگران سبز، الیمستان را جزو مناطق حفاظت‌شده معرفی می‌کند.

او ادامه می‌دهد: اخیرا اعلام شده که این منطقه جزو مناطق ۱۲گانه دولت برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو است.

مس‌چی بیان می‌کند: این طرح در دوره احمدی‌نژاد نتوانست مجوز احداث دریافت کند و مسئولان منابع طبیعی و محیط‌زیست در مقابل آن ایستادگی کردند، اما چگونه است که از سال ۹۳ به بعد، این مجوز داده شده است.

آن‌طور که او می‌گوید: استان مازندران یکی از گردشگرپذیرترین مناطق کشور به شمار می‌رود و مسئولان توان مدیریت ترافیک حاصل از گردشگران، انبوه زباله باقیمانده و عوارض ناشی از آن را در منطقه ندارند. حال معلوم نیست چگونه به تله‌کابینی مجوز می‌دهند که یکی از پایه‌های آن در پرترافیک‌ترین نقطه جاده هراز مستقر خواهد شد.

با توجه به هشدار‌های کارشناسان باید خطر توسعه ناپایدار را بیش از پیش جدی گرفت، زیرا افزایش آمار گردشگران در شمال کشور بدون در نظر گرفتن آسیبی که به جنگل تحمیل می‌شود، تفاوت زیادی با قطع درختان ندارد. باید تاکید کرد به گفته کارشناسان محلی با اجرای این پروژه مناطقی به نام کمر کلوم، پل خمند و الیمستان که از بکرترین مناطق است، توسط تله‌کابین از بین می‌رود. این سازه ۱۲ سکو دارد و در یال غربی قله امامزاده قاسم و الیمستان واقع می‌شود. سکوی اول آن در نقطه اصلی ترافیک هراز که همیشه پلیس هم از حل مشکل آن عاجز بوده است، قرار می‌گیرد.

شعارهای محیط نیستی‌‌‌!

دولت محیط‌زیستی، ورزشکاران محیط‌زیستی، هنرمندان محیط زیستی و … این روزها خیلی‌ها برای حفظ محیط زیست گریبان چاک می‌دهند، اما شرایط محیط زیست نسبت به گذشته بهتر نمی‌شود؛ سطح جنگل آب می‌رود، انقراض به گونه‌های جانوری نزدیک‌تر می‌شود و منابع آب و خاک آلوده‌تر از گذشته ندانم‌کاری انسان را به تصویر می‌کشد.

بخشی از این زوال را می‌توان به پای تغییر اقلیم نوشت، اما مقصران اصلی دیگری را نیز باید در جایگاه متهمان نشاند، افرادی که سنگ محیط زیست را به سینه می‌زنند، اما فقط تا زمانی که پز محیط زیستی بودن برایشان محبوبیت، شهرت یا درآمد به همراه داشته باشد.

چنین افرادی همه جا هستند، از جمع هنرمندان و ورزشکاران بگیرید تا وزیران و نمایندگان مجلس و حتی خبرنگاران، به همین دلیل به نظر می‌رسد آنچه شرایط محیط زیست را بحرانی‌تر از گذشته کرده تب محیط زیستی بودن است که خیلی‌ها به پزش بسنده کرده‌اند.

‌برای نمونه دولت هرچند اولین مصوبه‌اش را به نام دریاچه ارومیه رسانه‌ای کرد، اما‌ شرایط کنونی دریاچه از این حکایت دارد که با شعار، نمی‌توان زخم‌های محیط زیست را مرهم گذاشت.

به همین خاطر به نظر می‌رسد قرار نیست از اشتباهات گذشته‌ای که در کشور اتفاق افتاده عبرت گرفته شود، چراکه‌ مسائلی مانند سوء‌مدیریت منابع آب‌ و انتصاب مدیرانی که از محیط زیست هیچ نمی‌دانند، هنوز ادامه دارد، مثلا در مناطقی از جنگل دستور ساخت سد صادر می‌شود که احتمال آلودگی منابع آب بالاست و هزینه آن قتل‌عام صدها درخت است.‌

شاید با مرگ رودخانه‌ها عطش برخی مدیران برای سدسازی کمتر شده باشد، اما آنها بر سوء مدیریت منابع آب پافشاری می‌کنند، چراکه این روزها‌ افراط در طرح‌های انتقال آب تهدیدی جدی است که خطرش‌ کمتر از افراط در
سدسازی نیست.

این بی‌توجهی دامان منابع طبیعی کشور را نیز گرفته، شاید دولت از اجرای طرح تنفس جنگل به عنوان یکی از اقدامات محیط‌زیستی‌اش یاد می‌کند، اما به‌کارگیری برخی مدیران کارنابلد در سازمان جنگل‌ها و خطر گسترش بی‌برنامه گردشگری در جنگل کمتر از قلع و قمع جنگل نیست. برای نمونه می‌توان به ساخت تله‌کابین در جنگل‌های الیمستان اشاره کرد که به گفته برخی فعالان زیست‌محیطی این منطقه حدود ۶٫۵ هکتار جنگل برای آن قربانی می‌شود.

در واقع ماشین توسعه ناپایداری که در جنگل‌های شمال روشن شده است اگر خیلی زود متوقف نشود، سرنوشت جنگل‌های زاگرس را برای جنگل‌های هیرکانی تکرار می‌کند.

علاوه بر این تفاوت شعارهای زیست محیطی برخی مدیران با عملکردشان راه را برای سوء‌استفاده برخی افراد هموارتر می‌کند به همین خاطر ‌تازمانی که دولت در مقام عمل ثابت نکند محیط زیست برایش مهم است، آشفته‌بازار محیط زیست کشور برای فرصت‌طلبان حکم آب گل‌آلود‌ را دارد.

مهدی آیینی

درخت کُشی

عکس یادگاری دو نوجوان با درختی شعله‌ور؛ این تصویری بود که خیلی زود فضای مجازی را پر کرد و ‌این زخم کهنه را تازه کرد که حفظ محیط زیست برای بسیاری از مدیران و شهروندان هنوز اهمیت ‌ندارد که اگر غیر از این بود با‌ وجود قوانینی که از منابع طبیعی کشور به شکل مشخص دفاع می‌کند، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد با‌ درختان شعله‌ور عکس یادگاری بگیرد یا به بهانه توسعه‌ دستور قلع و قمع درختان را صادر کند.
انتشار این تصاویر واکنش هنرمندانی همچون پرویز پرستویی و رضا کیانیان را برانگیخت به طوری که آنها در فضای مجازی خواستار برخورد قاطع با متخلفان شدند اما قانون برای حفظ محیط‌ زیست به سخره گرفته شده و این مساله‌ای است که به نابودی محیط‌زیست کشور دامن زده؛ زیرا با وجود قوانین روشنی مانند اصل 50 قانون اساسی، ماده 675 قانون مجازات اسلامی و ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها، قانون‌شکنان آن‌قدر راحت تبر به ریشه درختان نمی‌زدند.

خون‌بهای ارزان

وقتی پای قوانین برای حفظ درختان به میان می‌آید کارشناسان نظرات متفاوتی دارند؛ برخی می‌گویند به اندازه کافی قانون در این باره وجود دارد برخی نیز می‌گویند قوانین باید بازنگری شود.

اما مساله‌ای که خیلی از مسئولان از گفتن آن ابا دارند این است که قانون جریمه مناسبی برای قطع درختان در نظر نگرفته،چون براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها جریمه‌ای که برای قطع هر مترمکعب چوب جنگلی درنظر گرفته شده بین 200 تا 500 هزار تومان است (بسته به نوع درخت) اما قاچاقچیان هر متر مکعب چوب را حدود یک میلیون تومان می‌فروشند و به همین دلیل نباید انتظار داشت قاچاقچیان یا تخریب کنندگان جنگل از قانون ترسی داشته باشند.

این درحالی است که قوانین دیگری نیز در حمایت از درختان وجود دارد که اگر بدرستی اجرا شوند می‌توان به حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مساله دیگر عملکرد نامناسب دولت و شهرداری‌هاست، زیرا طرح‌های توسعه هر سال بیش از آتش‌سوزی جنگل‌ها به قلع و قمع درختان می‌انجامد (برآورد می‌شود هر سال دست کم دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار شود) و این درحالی است که در شهرهای کوچک و بزرگ نیز به بهانه‌های مختلف باغ‌ها را می‌خشکانند تا جا برای ساخت آسمانخراش‌ها فراهم شود.

بنابراین تا زمانی که دولت ثابت نکند حفظ درختان برایش در اولویت قرار دارد، انتظار نمی‌رود مردم عادی نیز برای حفظ منابع طبیعی سنگ تمام بگذارند.

غسل درختان با قانون

براساس ماده 675 قانون مجازات اسلامی نیز قانونگذار برای هرکس که عمدا ‌جنگل را آتش بزند‌ دو تا پنج سال حبس در نظر گرفته است.

قاضی کرامت بلاغی با اشاره به این قانون درباره این‌که آیا آتش روشن کردن پای درخت، آتش زدن عمدی جنگل محسوب می‌شود یا نه؟ به جام‌جم توضیح می‌دهد: برای نمونه تصویری که اخیرا از دو نوجوان متخلف در فضای مجازی منتشر شده نشان می‌دهد متخلفان عمل آتش زدن را انجام داده‌اند، زیرا در اثر عمل آنها ممکن است یک یا چند اصله درخت آتش بگیرد.این در حالی است که دادگاه می‌تواند با توجه به شرایط و نیت متهمان برای آنها تخفیف در نظر بگیرد.

آن‌طور که قاضی بلاغی می‌گوید حتی پرت کردن عمدی ته سیگار روشن در جنگل نیز چنین تعریفی دارد، چون در عرصه‌های جنگلی تابلوهایی قرار داده شده که نسبت به آتش گرفتن جنگل و درختان هشدار می‌دهد. در این بین اگر شخص‌ اثبات کند که عمدا این‌کار را انجام نداده است نیز براساس قانون باید خسارت مالی پرداخت کند.

دهن کجی به قانون

گرفتن عکس یادگاری هنگام تخلف نیز به نوعی دهن کجی به قانون است، زیرا به نظر می‌رسد متخلفان خواسته اند به این شکل شهرتی کاذب به دست آورده و دیگران را نیز تشویق به تخریب محیط‌زیست کنند. به همین دلیل انتظار می‌رود‌ برای آنها مجازات مناسبی در نظر گرفته شود.

افزون براین ‌چون ‌در جامعه ما چنین رفتار‌های زشتی خیلی زود اشاعه پیدا می‌کند، زشت بودن عمل را نیز هنگام صدور حکم باید در نظر گرفت.

بلاغی معتقد است برای حفظ جنگل و درختان قوانین مناسبی وجود دارد و اگر قرار است مجازات جایگزین برای این متخلفان در نظر گرفته شود باید در فرصت مناسبی به درختکاری و حفاظت از محیط زیست گمارده شوند؛ به شکلی که برای دادگاه ثابت شود در این زمینه تلاش کرده‌اند.

در انتظار حکم مناسب

دو متهم نوجوانی که با درخت شعله‌ور عکس یادگاری گرفته‌اند در استان مازندران شناسایی و دستگیر شده‌اند و در اختیار مقام قضایی قرار دارند تا حکم مناسبی برای آنها صادر شود.

سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز با تائید خبر دستگیری متخلفان در گفت‌وگو با جام‌جم به قوانینی اشاره می‌کند که برای حفظ درختان در نظر گرفته شده است.

آن‌طور که او می‌گوید، براساس ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع هر شخصی که مبادرت به آتش زدن درختان جنگلی کند به سه تا 12 ماه حبس محکوم می‌شود و متخلفان برای قطع هر اصله درخت نیز باید جریمه و خسارت پرداخت کنند.

تخریب علنی و بدون ترس منابع طبیعی کشور نشان می‌دهد برنامه‌های مسئولان برای حفظ محیط‌زیست کشور راه به‌ جایی نبرده و بهتر است با اصلاح برنامه‌های خود به شهروندان ثابت کنند حفظ محیط‌زیست برایشان واقعا مهم است تا به این شکل ‌آتشی که به جان محیط زیست افتاده دست‌کم اندکی فروکش کند.

مهدی‌ آیینی

تبر نکشید، درختکاری پیشکش

635646823685917009 (1)از چند روز پیش تب و تاب درختکاری به فضای مجازی نیز کشیده شده و امروز که روز ملی درختکاری است به اوج خود رسیده. از چند روز مانده به شروع هفته منابع طبیعی چند کمپین هم فعال شده اند تا شهروندان را هرچه بیشتر به درختکاری تشویق کنند، تلاش هایی که از چند سال گذشته ‌تاکنون‌ اثرات مطلوبی نداشته است.

در این که تلاش برای حفظ محیط زیست کاملا مثبت است و سازمان های مردم‌نهاد برای حفظ طبیعت در حد وسعشان سنگ تمام می‌گذارند، هیچ شکی نیست.

اما ندانم‌کاری برخی مسئولان و مدیران شرایط را به جایی رسانده که دست آخر، شهروندان نتیجه مطلوب را نمی‌گیرند و از این همه تلاش برای حفظ طبیعت سرخورده می‌شوند.

دلیل اصلی ناکامی چنین تلاش‌هایی را که لابه‌لای تبلیغات برای حفظ طبیعت در فضای شهری و مجازی گم‌ شده، باید در باور اصلی برخی مدیران و مسئولانی جستجو کرد که در ظاهر دغدغه‌های زیست محیطی دارند، اما پای عمل که برسد برای هر باغی و درختی تبر می‌کشند.

چنین شرایطی سبب شده طرح‌های درختکاری عاری از کارشناسی باشد، زیرا در خوشبینانه‌ترین حالت درختان کاشته شده به امان خدا رها می‌شوند و پس از چند روز که تب درختکاری در تعطیلات سال نو گم شد از آنها بیش از چند شاخ و برگ خشکیده باقی نمی‌ماند. خام بودن چنین طرح‌هایی را از دردسرهایی که برای شهروندان در چند سال اخیر ایجاد شده نیز می‌توان فهمید؛ برای نمونه ارتش سفید بالک‌ها که چند سالی است در فصل‌های گرم سال تردد در شهر را برای شهروندان‌ دشوار می‌کنند نتیجه همین تصمیم‌های یکشبه است که بدون توجه به مسائلی مانند شرایط اقلیمی، منابع آب، نوع گونه و… به مرحله اجرا می‌رسد. به همین دلیل باید از مسئولان خواست ‌حفظ باغ و فضاهای سبز را در اولویت بگذارند؛ درختکاری پیشکش‌‌.

مهدی آیینی

تبر توسعه ناپایدار بر گردن جنگل

تبر طرح‌های عمرانی از آتش‌سوزی تیزتر است،چراکه در سال‌های گذشته بیشتر از آتش‌سوزی به جنگل‌های کشور خسارت زده و این اعتراف تلخی است که رئیس سازمان جنگل‌ها نیز مهر تائیدش را پای آن می‌زند.

هرچند او از ارائه آمار در این‌باره خودداری می‌کند اما براساس آمارهایی که جام‌جم به‌دست آورده، هر سال به‌طور میانگین بیش از حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی طعمه اجرای طرح‌های عمرانی می‌شوند، به عبارت دیگر هرسال بیش از دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود.

جاده، معدن و سد تبر می‌شوند، پتک می‌شوند، بر سر جنگل فرود می‌آیند و درختان را یکی پس از دیگری از ریشه در می‌آورند تا از جنگل‌های سرسبز چیزی جز بیابان باقی نماند، زیرا توسعه ناپایدار همچنان گوی سبقت را از آتش‌سوزی‌های مهیب جنگل دزدیده و لقب قاتل سریالی‌ جنگل را به کسی نمی‌دهد.

طرح‌های عمرانی را باید بلای جان جنگل‌ها دانست، زیرا مثل خوره به جان جنگل افتاده‌اند تا از آن چیزی باقی نگذارند. یک روز سد می‌شوند، روز دیگر جاده و روز دیگر تبر. این حکایت تلخی است که تا زمانی که به پایان نرسد نمی‌توان به حفظ منابع طبیعی کشور امیدوار بود، زیرا بسیاری از نمایندگان مجلس و مدیران همچنان بر طبل توسعه ناپایدار می‌کوبند و تصور می‌کنند که می‌توان با کاشت درخت این مصیبت را جبران کرد.

درخت می‌کاریم جنگل می‌کشیم

قرار است 10 میلیون اصله درخت کاشته شود تا مرهمی باشد بر زخم‌های زمین، زخم‌هایی که به دست خود آنهایی که برای کاشت درخت شعار می‌دهند، ایجاد شده است.

اما اگر این آمار درختکاری چند برابر هم شود، نمی‌تواند جایگزین جنگل‌های از دست رفته باشد، زیرا جنگل اکوسیستمی است که طی هزاران سال ایجاد شده و درختکاری نمی‌تواند جایگزین مناسبی برای آن باشد.

بنابراین وقتی هنوز طرح‌های عمرانی بیشتر از آتش‌سوزی به جنگل‌های کشور خسارت می‌زند نمی‌توان امید داشت که مراسم‌های نمادینی چون روز درختکاری و یا هفته منابع طبیعی اندکی این شرایط موجود را بهبود بخشد.

وقتی میزان تخریب‌هایی را که اجرای طرح‌های عمرانی به جنگل تحمیل می‌کند از خداکرم جلالی،رئیس سازمان جنگل‌ها می‌پرسیم، او ادعا می‌کند آمار دقیقی دراین‌باره ندارد و همین قدر می‌داند که اجرای طرح‌های عمرانی خسارت زیادی به جنگل‌ها می‌زند، آن‌قدر که از میزان آتش‌سوزی‌ها بیشتر است.

این در حالی است که براساس پاسخ اختصاصی سال گذشته مسعود منصور،‌ معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها به جام‌جم در 9 ماهه سال 94 طرح‌هایی سبب از بین رفتن حدود 17 هزار هکتار از اراضی جنگلی شد. نگران‌کننده‌تر این‌که تعداد درختان در هر هکتار از این اراضی ‌حدود150 اصله برآورد می‌شود، یعنی در خوشبینانه ترین حالت و به شکل میانگین هر سال بیش از دو میلیون و 550 هزار اصله درخت جنگلی به دلیل عملیات عمرانی سربریده می‌شود.

اما این همه واقعیت تلخ نیست،زیرا‌ خسارتی که طرح‌های عمرانی به محیط‌زیست کشور می‌زند خیلی بیشتر ‌‌و سالی 300 هزار هکتار نیز گزارش شده است. برای نمونه سال گذشته طرح‌های عمرانی مانند ایجاد دکل برق و خطوط لوله ‌حدود 195 هزار هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی کشور را تخریب کرد. ‌ بنابراین تازمانی که اجرای طرح‌های توسعه ناپایدار در اولویت مسئولان و نمایندگان مجلس است، نمی‌توان به حفظ جنگل‌های کشور امیدوار بود، در واقع باید در چنین شرایطی از هفته منابع طبیعی که از یکشنبه آینده در کشورمان شروع می‌شود به عنوان هفته سوگواری برای منابع طبیعی یاد کرد،زیرا تمامی سازمان‌ها تمام سال به اشکال مختلف به قتل عام جنگل می‌پردازند و هفته پایانی سال از اهمیت حفظ منابع طبیعی دم می‌زنند.

خیانت مجلس نشینان به مردم و جنگل

635646823685917009 (1)نفس طرح تنفس‌جنگل را گرفتند؛آخرین مرهم زخم جنگل‌های باستانی کشور را ضایع کردند تا جنگل های شمال کشور  به مرگ نزدیک‌تر شود و دیگر خاطره ای از جنگل های هیرکانی که از عصر یخبندان جان سالم به در برده‌اند باقی نماند‌.تبر بی‌توجهی نمایندگان و فشار لابی ها بزودی زخمی کاری را بر تن جنگل های کشور می نشاند،زخمی که بی شک شرایط جنگل های شمال کشور را بحرانی تر می کند.

پنج شنبه گذشته درحالی که بیشتر کارشناسان حوزه محیط زیست ، منابع طبیعی و شهروندان منتظر بودند بخوانند و بشنوند که نمایندگان‌شان در مجلس مهر تایید خود را پای طرح تنفس جنگل می زنند،خبرهای از مجلس منتشر شد که ‌آب پاکی را روی دست آنهایی می ریزد که تصور می کنند مجلس‌نشینان برای نجات جنگل های کشور بیش از مجلس گذشته اهمیت قائلند.

براساس آخرین تصمیم های‌ گرفته شده قرار است طرح تنفس  جنگل از ابتدای چهارمین سال برنامه ششم، یعنی سال 1399 کلید بخورد!

‌ در شرایطی که زمان برای نجات جنگل های کشور حیاتی است و شدت تخریب ها آنقدر است که فقط ‌ در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد ‌از بین رفته اند‌ و چنانچه طرح تنفس از همین امروز نیز شروع شود‌برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید به جنگل های کشور حدود 150 سال زمان داد.

تعلل در اجرای طرح تنفس تنها غفلتی نیست که از نمایندگان نسبت به منابع طبیعی کشور سر زده، زیرا ‌آنها با قطع درختان برای اجرای طرح های عمرانی نیز موافقت کرده اند! آن هم در شرایطی که تاکنون بیش از‌ 7000 کیلومتر جاده در این جنگل ها ایجاد شده و درختان زیادی را به کام مرگ فرو برده است.

علاوه بر این مجلس نشینان با بهره‌برداری از جنگل با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفت‌زده غیرقابل احیا نیز ‌ با مجوز سازمان جنگل‌ها‌ موافقت کرده اند؛ماجرایی که تا پیش از این نیز به همین شکل دنبال می شد و سود جویان با سوء استفاده از آن و نبود نظارت مناسب درختان سالم زیادی را قلع و قمع کرده اند.

چنین تصمیم هایی به طور حتم دیر یاز زود نه تنها جنگل های هیرکانی را از بین می برد بلکه سبب می شود شمال کشوراز زندگی خالی شده و تمامیت ارضی کشور نیز باتهدید رو به رو شود‌.

به نظر می رسد نمایندگان مجلس فراموش کرده اند یا نمی خواهند باور کنند‌ ‌میانگین بارش ‌در هیرکانی حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود ‌و هر سال جنگل سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب را ذخیره می کند.(بزرگ‌ترین سد کشور ‌،کارون‌‌ سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد.) و یا    هر سال جنگل‌های شمال از انتشار 136میلیون تن گرد و غبار در کشور جلوگیری می کنند.

بنابراین زمانی که درختان جنگل های هیرکانی قطع شوند نه فقط آبی ذخیره نمی شود بلکه سیلاب و طغیان ریزگردها زندگی ساکنان شمال کشور و دیگر مناطق ایران را نابود خواهد کرد‌.

با تمام این غفلت ها هنوز فرصت برای نجات جنگل های کشور باقی است، باید از اعضای شورای نگهبان خواست هنگام بررسی نهایی لایحه ششم به این مهم توجه کرده و از نمایندگان مجلس بخواهند قانون را تمام و کمال برای حفظ منابع طبیعی کشور بکار گیرند و دست کم به اصل 50 قانون اساسی کشور احترام بگذارند. ‌

‌مهدی آیینی

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

نفس برید‌ه‌ای به نام جنگل

صدای اره برقی‌ها در جنگل‌های شمالی قطع نمی‌شود، درختان یکی از پس دیگری می‌افتند تا اکوسیستمی که قدمتش بیش از یک میلیون سال برآورد می‌شود و از عصر یخبندان جان سالم به در برده این‌بار توسط انسان زمینگیر شود و بجز خاطره‌اش برای ‌برای نسل‌های آینده چیزی باقی نماند؛ این واقعیت تلخی است که بهره‌برداری بیش از حد از جنگل‌های شمال دلیل اصلی‌اش است به همین دلیل اجرای طرح استراحت جنگل را باید تنها راه نجات جنگل‌های هیرکانی دانست، در این گزارش کارشناسان از ضرورت اجرای طرح تنفس جنگل می‌گویند.

هیرکانی؛ جنگل باستانی و منحصر به‌فرد

محمدرضا مروی‌مهاجر/ استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

حدود 600 هزار سال پیش در کره زمین یخچال‌های طبیعی شروع به گسترش کردند و بیشتر جنگل‌های نیمکره شمالی زمین ‌زیر این یخچال‌ها مدفون شدند، اما جنگل‌های شمال ما از حمله یخچال‌ها مصون ماندند.

بعد از پسروی یخچال‌ها، بیشتر اراضی اروپا به چمنزار تبدیل شد و به این شکل جنگل‌های اولیه و ثانویه شکل گرفت.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های اروپایی قدمتی حدود ده تا 12 هزار سال دارند، اما جنگل‌های شمال کشورما که ماندگار شدند قدمت بیشتری دارند، چراکه از دوران سوم زمین‌شناسی باقی‌مانده‌اند. به همین سبب ما اکوسیستم بی نظیری در شمال کشور داریم که تنوع زیستی بالایی دارد و اطلاعات ژنتیک فوق‌العاده‌ای را در دل خود جای داده است.

اما به نظر من به عنوان یک محقق هنوز به بسیاری از‌ ارزش‌های این اکوسیستم پی نبرده و آن را آن‌طور که باید به جهان معرفی نکرده‌ایم، چراکه کارشناسان اروپایی وقتی به کشورمان می‌آیند از دیدن جنگل‌های شمال کشور تعجب می‌کنند.

این روزها در اروپا نهضت جنگل‌داری همگام با طبیعت شروع شده به همین سبب اروپایی‌ها به دنبال مدل‌های اولیه جنگل هستند تا با توجه به آنها، جنگل‌هایشان را مدیریت کنند‌. چنین جنگل‌هایی در نیمکره شمالی زمین خیلی کم است‌؛ از جنگل‌های شمال کشور می‌توان به عنوان موزه، آزمایشگاه و الگویی بهره برد که می‌تواند مورد استفاده اروپایی‌ها قرار گیرد.

ما تجربه نیم قرن جنگل‌داری در شمال کشور را داریم‌، اما با توجه به علم امروز می‌توان گفت شیوه‌هایی که تاکنون به کار گرفته‌ایم مناسب نبوده است‌، چراکه براساس الگوبرداری از اروپا جنگل‌هایمان را مدیریت کرده‌ایم، اما نکته اینجاست که جنگل‌های اروپا‌ انسان ساخت است. به همین دلیل مدیریت جنگل با شیوه‌هایی که آنها به کار می‌گیرند درست نیست.

علاوه بر این در کشورمان بهره‌برداری از جنگل مساوی است با برداشت چوب، ‌اما چنین بهره‌برداری را باید سرمایه‌برداری دانست‌. براساس تجربه‌ای که در این سال به دست آورده‌ایم، باید تاکید کرد راه مناسبی را در پیش نگرفته‌ایم و باید هرچه زودتر به جنگل‌های شمال کشور استراحت بدهیم. چراکه ‌بهره‌برداری شدید از جنگل‌های شمال سبب کاهش سطح جنگل و تنوع زیستی این اکوسیستم شده است.

در واقع می‌توان گفت جنگل‌های شمال ما در مسیر انحطاط اکولوژیکی قرار گرفته اند و نیاز به فرصتی برای بازسازی دارند‌. البته ‌اجرای طرح ده ساله استراحت جنگل فرصت مناسبی است که باید از آن نهایت استفاده را برد و به آمایش جنگل‌ها پرداخت و ‌اطلاعات مناسبی گردآوری کرد‌. برای نمونه باید مشخص کرد واقعا چند درصد از جنگل‌های شمال کشورمان بکر هستند‌ (تخمین کنونی 10درصد است). افزون بر این لازم است برای ثبت جنگل‌های هیرکانی به عنوان میراث طبیعی و جهانی نیز تلاش کرد‌ و در نظر داشت که تخریب این جنگل‌ها تبعات جبران‌‌ناپذیری به دنبال دارد،زیرا میانگین بارش در جنگل‌های زاگرس حدود 600 تا 700 میلی متر است، اما در شمال کشور این میانگین حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود و بر همین اساس اگر این جنگل‌ها از بین برود‌ امکان حیات نیز در این منطقه برای انسان از بین خواهد رفت.

 

جنگل طبیعی قابل بهره‌برداری نیست

علی اوسط‌ منتظری/ مرجع ملی جنگل

‌اجرای طرح تنفس جنگل ضروری است، زیرا بهره‌برداری از جنگل‌های طبیعی مفهومی ندارد و‌ باید تاکید کرد‌ بهره‌برداری خاص جنگل‌های انسان ساخت و دست کاشت است‌.

این مساله را نیز می‌شود ثابت کرد، چراکه متغییرهای تولید محصول در جنگل‌های طبیعی در اختیار انسان نیست‌. برای نمونه، شرایط و تغییر اقلیم مثل خشکسالی در قوه نامیه (بذر درختان اگر قوه نامیه نداشته باشد رشد نخواهد کرد) بذر درختان جنگلی تاثیرگذار است.

به این شکل انسان نمی‌تواند برآوردی از رشد و توسعه جنگل‌های طبیعی داشته باشد تا با توجه به آن برای بهره‌برداری از جنگل برنامه‌ریزی کند‌‌.

افزون براین شرایط نامناسب جنگل‌های کشور دلایل دیگری نیز دارد مثلا ما قوانین را بدرستی اجرا نکرده‌ایم. برای نمونه طبق قانون، حفاظت، احیا و توسعه و بهره‌برداری از جنگل ‌بر عهده سازمان جنگل‌هاست یعنی باید از طریق حفاظت به بهره‌برداری می‌پرداختیم، اما زمان اجرا برعکس عمل کردیم‌، چراکه طرح‌های جنگل‌داری اکنون به شکلی است که از بهره‌برداری به حفاظت می‌رسند‌.

ارزیابی کیفی جنگل‌های شمال نیز گواه دیگری است بر این که باید برای اجرای طرح تنفس پافشاری کرد،چراکه از سال 1337 هر ده سال گزارشی دراین زمینه آماده می‌شود و نتایج این پژوهش و بررسی‌ها لزوم اجرای طرح تنفس را تایید می‌کند‌. ‌‌مساله دیگری که باید به آن توجه کرد، فعالیت‌های زیادی است که در جنگل انجام می‌شود. برای نمونه علاوه بر قاچاقچیان چوب باید فعالیت برخی دامداران و روستاییان و بهره‌برداران از معادن و طرح‌های عمرانی را نیز در نظر گرفت که شرایط بقای جنگل را با مشکل روبه‌رو‌ کرده است. مثلا در جنگل‌های شمال حدود 7000 کیلومتر جاده ایجاد شده و این درحالی است که ظرفیت‌ و توان این اکوسیستم محدود است. بنابراین نباید اصرار کرد که همچنان در قالب طرح‌های بهره‌برداری به برداشت چوب پرداخت‌.

این درحالی است که در جنگل‌های ‌کشور، اکوتون‌ها (مرز اکوسیستم‌ها) نیز جا‌به‌جا شده است. مثلا‌ در فارس، جنگل‌های بلوط جای خود را به اکوسیستم ایران ـ تورانی (بیابانی) داده‌اند و در جنگل‌های شمال همچنین تغییراتی را شاهد هستیم،اما این تغییرات آیینه عملکرد ما‌ و خطری است که اکوسیستم‌های طبیعی را تهدید می‌کند.

 

آمارهایی تلخ از استثمار جنگل

هادی کیادلیری/ رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

منابع طبیعی کشور زمانی منابع ملی خوانده می‌شود که منافع ملی داشته باشد. پس به منظور حفظ سرزمین و منافع ملی کشور باید طرح استراحت جنگل را اجرایی کرد.

با نگاهی به طبیعت ایران می‌توان شاهد تغییرات جنگل‌های کشور بود، منابعی که باید مولد فرصت باشند به منبعی برای تهدید تبدیل شده‌اند‌‌ و قابل توجه است که این منابع که ارزش جهانی دارد در یک درصد خاک کشور قرار دارد‌ و قطع شدن یک درخت از آن نیز کشور را به سمت بیابانی شدن سوق می‌دهد.

بنابراین باید به این تن بیمار استراحت داد‌ و مانع تکرار تخریب جنگل شد،زیرا به نظر می‌رسد اتفاقی که در جنگل‌های زاگرس رخ داد و از شش میلیون هکتار جنگل این منطقه، یک میلیون هکتار را نابود کرد، جنگل‌های شمال را نیز تهدید می‌کند.

در پنج سال اخیر طغیان 45 گونه آفت را در سطحی حدود 350 هزار هکتار از جنگل‌های شمال شاهد بوده‌ایم،آفاتی که برخی از آنها برای سلامت انسان بسیار خطرناکند و بعید نیست در آینده صنعت گردشگری را نیز تحت ‌تاثیر بگذارد.

میزان رشد آتش‌سوزی نیز در ده سال اخیر قابل توجه است و در شمال کشور به 190 هزار هکتار افزایش یافته است .

‌خشک شدن چشمه‌ها و رودخانه‌ها نیز از دیگر علائم بیمار شدن جنگل است، زیرا بسیاری از 130 رودخانه‌ای که از جنگل تغذیه می‌شوند ‌از حالت دائمیبه فصلی بدل شده‌اند.

در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد را که بومی جنگل‌های ایران است از دست داده‌ایم و باید تاکید کرد مرگ و میر دسته‌‌جمعی گونه‌ها نشان‌دهنده فروپاشی اکوسیستم‌هاست.

برخلاف باور اشتباه برخی‌ها که جنگل را فقط چوب می‌دانند، باید گفت جنگل اکوسیستم است و کوچک‌ترین عضو دراین اکوسیستم نقش حیاتی دارد‌. متاسفانه اکنون‌ حیات وحش در جنگل باقی نمانده و می‌توان این را نشانه‌ای جدی از تخریب جنگل دانست.

این نشانه‌های تلخ، گواهی است براین که بی‌برنامه از جنگل بهره‌برداری شده و آن را به نوعی استثمار کرده‌ایم، چراکه‌ حدود‌ پنج برابر استاندارد‌ها از این اکوسیستم بهره‌برداری شده است.

‌برای اجرای مناسب طرح تنفس، باید ‌تغییراتی بنیادی در نگرش‌ها ایجاد کرد تا به این شکل، مسئولان و شهروندان به جنگل‌های کشور به دید بنگاه چوب نگاه نکنند و آگاه باشند که با اجرای طرح استراحت برای مدت ده سال، شرایط جنگل‌های کشور به پیش از تخریب بازنخواهد گشت ‌و در واقع برای بازگشت به شرایط آن دوران دست کم به 150 سال زمان نیاز است‌.

شاید برخی منتقدان از نحوه تامین اعتبار برای اجرای طرح استراحت جنگل ایراد بگیرند، اما باید گفت وقتی دولت برای ساخت سد‌های کوچک حدود 500 میلیارد تومان هزینه می‌کند، چطور می‌تواند برای جنگل‌های شمال که بیشتر از‌ بزرگ‌ترین سد کشور ‌آب ذخیره می‌کند‌ حدود 300میلیارد تومان هزینه نکند.

در واقع اگر بتوان نگاه افراد را به طبیعت تغییر داد ‌بسیاری از مشکلات این حوزه بر طرف خواهد شد. برای نمونه، همان‌طور که هنگام ساخت مسجد و مدرسه و سرمایه‌گذاری برای رشد فرهنگ و علم نمی‌پرسیم چقدر برای ما درآمد خواهد داشت، برای حفظ جنگل نیز باید اینچنین سرمایه‌گذاری کرد.

ضرورت اجرای طرح استراحت جنگل

عباسعلی نوبخت/ معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها

جنگل‌های شمال کشور نقش چشمگیری در تولید اکسیژن، ذخیره آب و جذب ریز گردها دارند و نباید از یاد برد که در شمال کشور 1800 گونه گیاهی وجود دارد که مختص این منطقه است. فواید جنگل‌های کشور آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را در چنین یادداشت کوتاهی ارائه کرد، اما می‌توان به تعدادی از آنها پرداخت.

هر هکتار جنگل 5/2 تن اکسیژن در سال تولید می‌کند، بنابراین میزان اکسیژنی که جنگل‌های شمال تولید می‌کند برمبنای تاج پوشش بیش از 10 درصد و مساحتی حدود دو میلیون هکتار‌، حدود پنج میلیارد و ده میلیون کیلوگرم اکسیژن خواهد بود و اگر قیمت هرکیلوگرم اکسیژن را دست‌کم 2500 تومان در نظر بگیریم. ارزش ریالی اکسیژن تولید شده در شمال کشور برابر با 12هزار و 525 میلیارد تومان است.

علاوه بر این هر هکتار جنگل اکسیژن مورد نیاز ده انسان را نیز تولید می‌کند براین اساس جنگل‌های شمال اکسیژن مورد نیاز 20 میلیون و 40 هزار نفر را نیز تامین می‌کند.

در این بین بحث گرد و غبار و ریزگردها نیز مطرح است، زیرا هر هکتار جنگل 68تن گرد و غبار را در سال جذب می‌کند به عبارت دیگر هر سال جنگل‌های شمال 136میلیون تن گرد و غبار را جذب می‌کند و مانع گسترش آن در کشور می‌شود.

‌میزان آبی که جنگل‌های شمال در خود ذخیره می‌کند نیز قابل توجه است، اگر این مقدار را به طور متوسط 1500 مترمکعب برای هر هکتار در نظر بگیریم، باید گفت هر سال سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب در جنگل‌های شمال کشور ذخیره می‌شود، این درحالی است که بزرگ‌ترین سد کشور (کارون)، سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد‌ و لازم به یاد آوری است که آب پشت سد‌ها تبخیر می‌شود، اما آب ذخیره شده از سوی جنگل تبخیر نمی‌شود.

‌بنابراین‌ اجرای طرح استراحت جنگل ‌مساله‌ای ضروری است و باید برای اجرای آن ‌تلاش کرد. در پاسخ به منتقدان این طرح نیز می‌توان گفت حفظ جنگل آنقدر فایده برای کشور دارد که به کمک آنها می‌توان نقاط ضعف زیادی را پوشش داد.

درباره سرنوشت طرح‌های بهره‌برداری از جنگل نیز باید خاطرنشان کرد پیرو ابلاغیه وزیر جهاد کشاورزی، طرح‌هایی به بهره‌برداری می‌رسد که در گذشته قراردادشان امضا شده و دیگر تمدید نمی‌شوند. برای نمونه امسال 15 طرحی که‌ در اراضی به وسعت 140 هزار هکتار اجرا شده بود ‌به پایان رسیده و دیگر تمدید نشد.

نکاتی که به آن اشاره شد گواهی است بر این که اجرای طرح تنفس ‌جنگل واجب است و برای حفظ تنوع گیاهی و جانوری شمال کشور باید هرچه زودتر آن را اجرایی کرد.

تجدیدنظر در جانمایی صنایع

ناصر مقدسی‌/ رئیس شورای‌عالی جنگل

‌اجرای ‌طرح تنفس جنگل ضرورتی غیرقابل انکار است و منظور از آن مدیریت تهدیدها و کاهش فشارها روی اکوسیستم است، زیرا برای نجات جنگل ارتقای شاخص‌های کمی، کیفی و پایداری جنگل باید مورد توجه قرار گیرد.

لازم به یادآوری است ‌بالاترین سطح حاکمیتی نظام نیز بر حفظ جنگل‌های کشور تاکید دارد و رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتشان به این مهم پرداخته‌اند.

این درحالی است که اجرای طرح تنفس جنگل در سایر کشورها اجرا شده و نتایج مناسبی داشته است. برای نمونه چین، ژاپن و اندونزی با اجرای چنین طرح‌هایی جنگل‌های خود را حفظ کرده‌اند.

با اجرای طرح تنفس در ده سال اول بهره‌برداری چوب‌ به شکل تجاری و صنعتی متوقف می‌شود، البته رهاسازی جنگل ‌در دستور کار ما نیست، چراکه از کمک مجریان و کارگزاران با صلاحیت برای مدیریت پایدار جنگل استفاده خواهد شد.

در این مدت سعی خواهد شد‌ سنگ بنای مدیریت پایدار جنگل نیز طراحی شود، هرچند باید تاکید کرد که ده سال استراحت نیز برای جنگل زمان کوتاهی است.

در مدت اجرای طرح استراحت جنگل، آمایش جنگل صورت می‌گیرد و به این شکل مشخص خواهد شد که از دو میلیون هکتار جنگل‌های هیرکانی کشور چه مقدار باید تحت حفاظت شدید قرار بگیرد یا از کدام بخش‌ها می‌توان بهره‌برداری کرد.

‌مساله مهم دیگری که برای اجرای طرح تنفس جنگل باید به آن توجه داشت، پرداختن به تقویت توان حفاظتی سازمان جنگل‌هاست؛ زیرا کمبود نیرو و تجهیزات سبب شده یگان حفاظت سازمان نتوانند بدرستی تمام مناطق جنگلی کشور را پوشش دهند‌، این درحالی است که در کشورهای موفق، گارد جنگل ‌جزو مقتدرترین نیروهای حفاظتی هستند.

بنابراین باید این کمبودها را جبران کرد و به مواردی که برای رفع این مشکل در نظر گرفته شده پرداخت، برای نمونه دربرنامه‌های سوم و چهارم برای حل و فصل شدن این مشکل سازمان جنگل‌ها نکاتی در نظر گرفته شده بود، اما هرگز اجرایی نشدند‌.

نکته دیگری که برخی منتقدان اجرای طرح تنفس به آن اشاره می‌کنند، صنایعی است که در شمال کشور جانمایی شده‌اند. دراین باره نیز باید خاطرنشان کرد در الگوی جدید ما صنایع بزرگ جایگاهی ندارند‌، چراکه استقرار صنایع بزرگ در جنگل‌های کوچک اشتباه است. در واقع برای تامین چوب مورد نیاز صنایع باید به توسعه جنگل‌های دست کاشت و انسان ساز پرداخت و‌ سازوکار واردات چوب را نیز تسیهل کرد، زیرا جنگل‌های طبیعی کاربرد‌های حیاتی برای کشور دارند و نباید آنها را به چشم منبع تولید چوب دید.

 

مهدی آیینی

مشکل محیط زیست دوربرگردان‌های سیاسی است

«پرداختن به سیاست، به جای رتق‌ و ‌فتق مسائل‌ محیط زیست» این‌ یکی از انتقادهایی است که این روزها رئیس‌سازمان حفاظت محیط‌زیست با آن رو به روست، مساله‌ای که باعث شده خیلی‌ها نتوانند با اطمینان بگویند سکاندار پردیسان‌، چهره‌ای است سیاسی یا زیست‌محیطی.

اگرچه ‌معصومه ابتکار پیش از این نیز به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مشغول بوده و پدرش نیز چنین مسئولیتی را تجربه کرده، اما او چهره‌ای است که اولین بار به عنوان یک دانشجوی پیرو خط امام، در جریان تسخیر لانه جاسوسی در رسانه‌ها مطرح شد و سال‌های بعد با ورود به احزاب، درباره مسائل روز سیاسی اظهارنظر کرد، شاید همین اظهارنظرها او را در کانون توجهات و نقدها قرار داد.

ابتکار اولین زنی نیز است‌ که در تاریخ جمهوری اسلامی به هیات وزیران راه یافته‌ شاید هم این ویژگی‌‌ او را به سوژه مناسبی برای رسانه‌های خارجی تبدیل کرده و گفت‌وگوهای او با این رسانه‌ها، برایش چندان کم‌هزینه نبوده است. برای همین ‌بسیاری می‌گویند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به‌جای آن که وقتش را صرف وظایفش کند، بیشتر درگیر فعالیت‌های سیاسی است. ما در این گفت‌وگو با ابتکار درباره عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست و نقدهایی که از او می‌شود صحبت کردیم.

خیلی‌ها شما را به عنوان یک فعال سیاسی می‌شناسند تا یک چهره زیست‌محیطی. شاید به‌خاطر سابقه‌ای که از شما در فضای رقابت‌های حزبی ایران وجود دارد، این ذهنیت شکل گرفته‌، واقعا چقدر مسائل محیط زیست را سیاسی می‌دانید؟

در حدود سه سال و اندی که مسئولیت اجرایی دارم فکر می‌کنم ۹۹ درصد کارم تخصصی محیط زیست و اجرایی است و یک درصد سیاسی، آن هم بستگی به تعریف نگاه، فعالیت یا جهت‌گیری سیاسی دارد، چراکه اقتضای کار همین است.

این که گفتید ۹۹ درصد فعالیت‌هایتان زیست‌محیطی است واقعا صادقانه است؟‌ خیلی زیاد تخمین نزدید؟

بله واقعا صادقانه است،چون فکر می‌کنم اگر جاهایی وارد بحث سیاسی می‌شویم تا دستاوردی‌ های دولت را تبیین کنیم در حقیقت در راستای کار ماست، برای نمونه می‌پرسند چرا دستاورد‌های برجام را تبیین می‌کنیم، چون بخش مهمی از دستاورد‌های برجام با دسترسی به فناوری‌های روز منجر به بهبود شرایط محیط زیست می‌شود. افزون براین باید یادآور شد که ۸ درصد کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را به بحث برجام وابسته کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر تحریم‌ها به شکل کامل برداشته شود این میزان گاز گلخانه‌ای را کاهش خواهیم داد، بنابراین این بحث‌ها به یکدیگر وابسته است.

با وجود این شاهد هستیم که شما اظهارنظرهای سیاسی دارید. اظهارنظرهایی که شاید ضرورتی نداشته باشد در مقام رئیس سازمان محیط زیست آنها را بیان کنید. سوال من این است که چطور بین سمت حقوقی و شخصیت سیاسی‌تان مرزبندی می‌کنید؟‌

به هرحال با یکدیگر ارتباط دارند، چون در دنیا نیز جهت‌گیری احزاب سیاسی و دولت‌ها نسبت به مسائل محیط زیست متاثر از جهت‌گیری سیاسی آنهاست و شاید احزابی که نگاهشان رو به آینده است یا روی آزادی‌ها و حقوق اجتماعی تاکید دارند نسبت به مسائل محیط زیست حساس هستند، اما احزابی که نگاهشان بسته‌تر است و محافظه کار هستند خیلی موضوعات محیط زیست را جدی نمی‌گیرند.

‌با این همه، عملکرد دولت آقای روحانی هم در قبال محیط زیست چندان بی‌عیب نیست. مثلا دولت کارش را با یک مصوبه درباره دریاچه ارومیه آغاز کرد، اما بعدا کار رها شد.  

چند نکته وجود دارد اول این که ماهیت مسائل محیط زیست برنامه‌ای و بلند مدت است یعنی اگر بخواهیم مشکلات زیست‌محیطی را حل کنیم باید در دوره‌های ۵ تا ۱۵ ساله با برنامه‌ریزی هدف‌گذاری تامین اعتبارات همراه باشد مساله دیگر فرابخشی بودن مسائل محیط زیست است، مثلا در دریاچه ارومیه وزارت نیرو و کشاورزی مسئولیت جدی دارند.

یعنی این دو وزارتخانه با برنامه‌های شما هماهنگ نیستند؟ خب، این که می‌شود یک نشانه دیگر از ضعف دولت در حل مساله محیط زیست!

هماهنگ هستند، اما برنامه‌هایشان بلند مدت است و با مشکلاتی که بیشتر آنها به گذشته برمی‌گردد مواجهند. برای نمونه در حوضه دریاچه ارومیه در ۴۰ سال گذشته ۱۵۰ هزار هکتار کشاورزی بود که بیشترش انگور بود، اما کشت به سمت چغندر و سیب رفت که بیش از پنج برابر انگور آب مصرف می‌کند،‌ مساحت اراضی کشاورزی نیز به ۴۰۰ هزار هکتار رسید‌. علاوه بر این ۹۰ سد نیز در این محدوده ساخته شد.‌ از این گذشته‌ واقعیت تغییر اقلیم را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، چراکه در حدود ۵۰ سال گذشته روند تدریجی کاهش بارندگی، روان آبها و افزایش دما را تجربه کرده‌ایم.

 

همان طور که اشاره کردید برخی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها در زمینه مسائل زیست‌محیطی کم‌کاری می‌کنند، بتازگی نیز سازمان بازرسی کشور گفته می‌خواهد اسامی ۱۱ دستگاه کم‌کار درباره آلودگی هوا را معرفی کند. اینها نشان می‌دهد انتقاد منتقدان نسبت به فعالیت زیست‌محیطی دولت درست است‌. فکر می‌کنید سازمان حفاظت محیط زیست نیز جزو این دستگاه‌هاست؟

در رابطه با آلودگی هوا باید گفت مساله بلندمدت و فرابخشی مطرح است،برای نمونه سال ۷۹ برنامه کاهش آلودگی هوا را شروع کردیم و اجرای استانداردهای خودرو را شاهد بودیم و پیکان از رده خارج شد یا سرب از بنزین حذف شد و دولت برنامه ده سال آینده را تصویب کرد و براساس آن قرار شد در سال ۸۶‌ استاندارد بنزین و خودرو‌ها به یورو ۴ ارتقا پیدا کند، اما متاسفانه سال ۸۶ هیچ اتفاقی نیفتاد. از سال ۸۳ و ۸۴ برنامه برای کاهش آلودگی هوا داشتیم که ده سال بود نیمه‌کاره رها شده بود.‌ وقفه‌ای که افتاد سبب شد سال ۹۲ دوباره به اول خط برگردیم و براستاندارد یورو ۴ برای بنزین و خودرو تاکید کنیم.

بنابراین به نظر شما دلیل اصلی آلودگی هوا وقفه‌ای بوده که دولت قبلی در اجرای این سیاستگذاری‌ ها داشته است؟

یکی از دلایل این است.

فکر نمی‌کنید نباید همه مشکلات را به گردن دولت قبل انداخت؟

‌دلیل دیگر این است که دستگاه‌های دیگر نیز باید به وظیفه خود عمل می‌کردند. به فرض دولت مساله را جدی نگیرد، اما خودروسازی یا نیروگاه‌ها باید این مساله را جدی می‌گرفتند. دستگاه‌ها به تبع این که دولت در دوره‌ای این مسائل را رها کرد آنها نیز به آن توجه نکردند، اما دلیل این که چرا امروز با این مشکل مواجه هستیم این است که تعداد زیادی خودروی فرسوده داریم که بموقع از رده خارج نشدند. الان به این منظور برنامه‌ریزی می‌کنیم.

اما انتقادهای زیادی درباره از رده خارج کردن خودروهای فرسوده وجود دارد که می‌گویند این روند کند است.

براساس آخرین آماری که رئیس‌جمهور هم به آن اشاره کرده‌اند حدود ۸۰۰ هزار خودرو از رده خارج شده‌اند. نوسازی ۶۰ هزار خودرو را داشتیم که اکنون در کلانشهرها ۳۰ هزار تاکسی نوسازی شده‌اند و برای نوسازی اتوبوس‌ها نیز برنامه داریم. علاوه بر این با همکاری وزارت کشور و پلیس راهور سیستم یکپارچه معاینه فنی ایجاد شد و لایحه هوای پاک را به مجلس بردیم.

با این همه وضع هوای کلانشهرها قابل دفاع نیست. به نظر می‌رسد لابی‌هایی علیه هوای پاک اقدام می‌کنند؟

ما تلاش خودمان را می‌کنیم مجلس نیز همراهی می‌کند. بالاخره اگر انضباط مقررات زیست‌محیطی را اجرا کنیم ممکن است به شکل مقطعی برای گروه‌های خاصی محدودیت‌هایی ایجاد کند.

نمی‌خواهید بگویید این لابی‌ها چه افرادی هستند؟

خودروسازها نباید مشکلی داشته باشند چون خودروساز نمی‌تواند استاندارد محیط زیستی را رعایت نکند. امروزه استاندارد زیست‌محیطی برای خودرو ضروری است. این افراد ممکن است عده‌ای باشند که فکر کنند می‌توانند از فرصت استفاده کرده و کشور را به عقب برگرداند. البته شاید نفوذ سیاسی باشد یا لابی قدرت و ثروت باشد؛ این مسائل همیشه بوده و ما نیز به این نوع فضا سازی‌ها بها نمی‌دهیم.

این که می‌گویید به این مسائل بها نمی‌دهید، آیا فقط مربوط به لابی‌هاست، یا نه، منتقدان را هم در بر می‌گیرد؟

برخی دنبال عیبجویی هستند. کار ما بدون اشکال نیست خیلی خوشحال می‌شویم که نقاط ضعف واقعی ما را مشخص کنند، اما وقتی در اوج گرد و غبار آلودگی هوا با نماینده سازمان ملل به ایلام و کرمانشاه رفتیم، گفتند من در جلسه نقاشی کشیده‌ام، اما عکسی که در این رابطه از من منتشر کردند فتوشاپ بود. این را نمی‌توان انتقاد نامید یا این که می‌گویند ابتکار در آلمان با یک مرد دست داد در شرایطی که ما توافق خوبی با آلمان انجام دادیم، اما اسمی از توافق آورده نمی‌شود. باید پرسید این مسائل چه فایده‌ای برای کشور یا سیاست دارد. علاوه براین انتقاد کردند که در یکی از روزهای آلوده من به نمایندگی از کشورمان در اجلاس بین‌الملی و مهم مراکش که در سطح رئیس‌جمهور شکل گرفت شرکت کردم.

اما شما سابقه آلودگی هوای اهواز و کنسل شدن پروازتان به این شهر و انتقادهایی که از شما در این زمینه شد را داشتید، با این همه ترجیح دادید به مراکش بروید. خب این نشان می‌دهد چندان به انتقادها توجهی ندارید؟

پس از سفر به ایلام و کرمانشاه من هفت سفر به خوزستان داشتم برای مسائل مختلف زیست‌محیطی این استان.

اما چرا به مراکش رفتید؟

مراکش ادامه اجلاس پاریس بود. آقای رئیس‌جمهور دعوت شده بودند و خیلی از سران کشورهای دیگر، اما آقای رئیس جمهور به دلیل گرفتاری‌هایی که داشتند دستور دادند من به این نشست بروم.

نمی‌توانستید پیشنهاد بدهید شخص دیگری به جای شما برود؟ به هر حال مدیری در سطح شما باید متوجه حساسیت‌های افکار عمومی باشد.

به جای رئیس‌جمهور باید معاون رئیس‌جمهور یا وزیر دیگری می‌رفت، اما این مساله در حوزه کاری من بود. از این گذشته شش ماه هماهنگی کرده و نشست بین‌المللی مقابله با گرد و غبار را طراحی کرده بودیم. به همین دلیل نمی‌شد آن را کنسل کنیم. ما آنجا با دست‌کم چهار وزیر محیط زیست دیدار کردیم و با رئیس‌جمهور عراق درباره کانون گرد و غبارهای این کشور مذاکره کردیم.

اما اینجا افکار عمومی به شما نیاز داشت.

افکار عمومی نبود، بلکه جوسازی بود که عده‌ای در برخی رسانه‌ها انجام دادند. هدف آنها بهانه‌جویی و عیب‌جویی است. کدام عقل سلیم و منطقی می‌گوید در اجلاسی بین‌المللی که منافع ما در آن وجود دارد شرکت نکنیم. این اجلاس‌ها تشریفاتی نیستند. بسیار متاسفم برای افرادی که تصور می‌کنند این اجلاس‌ها تشریفاتی است. این اجلاس‌ها مسئولیت ملی و بین‌المللی ماست. کشورهایی که نتوانند در سطح بین‌المللی از حقوق و منافع ملی خود دفاع کنند حتما شکست خورده‌اند. ما با قوت در اجلاس پاریس شرکت کردیم و جزو کشورهایی بودیم که در شکل‌گیری توافق پاریس نقش داشتیم. این ماجرایی است که منتقدان اصلا به آن اشاره نکردند. رئیس اجلاس رسما اعلام کردند هیات ایرانی جزو موفق و تاثیرگذارترین هیات‌ها بوده به همین سبب در نشست مراکش نیز باید حداکثر بهره را برای منافع ملی خود می‌گرفتیم. در اعتبارات بین‌المللی در بحث تغییر اقلیم سالانه صد میلیارد یورو در سطح بین الملی در نظر گرفته می‌شود تا کشورها از آن بهره بگیرند، بنابراین به چه دلیلی باید از منافع ملی خود بگذریم؟ به دلیل ترس از این که عده‌ای می‌خواهند عیب جویی کنند؟

می‌توان مساله را این‌طور دید که شما دربرابر افکار عمومی نیز مسئولیت دارید می‌توانستید آن روز در پردیسان بمانید و با مردم همدلی کنید.

مسئول باید همدلی کند؟ مسئول باید برای مردم کار کند.

اما باید به این مساله هم توجه داشت اگر بین مدیران و مردم گسست بیفتد، تلاش‌ها کمتر نتیجه می‌دهد. این‌طور فکر نمی‌کنید؟

من روزهای آلوده زیادی را در تهران بوده‌ام، اما سفر مراکش فقط ۴۸ ساعت بود، حدود ۲۴ ساعت در مسیر رفت و برگشت گذشت و حدود دو روز در مراکش بودیم.

از سفر به مراکش عکسی در صفحه اینستاگرام شما منتشر شد. چرا کامنت گذاشتن برای این عکس را محدود کردید؟ آیا برای این نبود که دریافتید، همه نگاه‌ها به این سفر انتقادی است؟

در یک دوره‌ای متاسفانه عده‌ای با عمد و ماموریت می‌آیند‌، به نوعی رفتارشان این را نشان می‌دهد؛ تعداد پست‌های خیلی از این کاربران‌ صفر است، یعنی آی دی ایجاد کرده‌اند برای کامنت‌گذاری و تخریب. البته باید این را روشن کنم جزو مسئولانی هستم که در شبکه‌های اجتماعی هستم و امکان انتشار کامنت و نظر را برای مخاطبان حفظ کرده ام. خیلی هم از کامنت و نظر استقبال می‌کنم، اما شرط دارد؛ اجازه توهین، افترا و تخریب را نمی‌دهیم به خاطر این که گروه‌های خاص بتوانند روی این موضوع سوار شوند هجمه‌هایی می‌آورند. طبیعی است شخصی که صفحه را مدیریت می‌کند ممکن است در آن زمان نتواند جوابگو باشد و برای چند ساعتی کامنت‌گذاری را محدود کند. ترسی از انتقادات نداریم هیچ محدودیتی در بحث نقد نیست، اما در مقابل تخریب و تهدید و الفاظ ناشایست باید به شکل شایسته‌ای مساله را مدیریت کرد.

می‌گویید انتقادهایی که از شما می‌شود، نقد نیست و بیشتر تخریب است. می‌خواهم بدانم درست‌ترین انتقادی که از شما می‌شود چیست؟ در واقع مصداق نقد درست از نظر شما چیست؟

مثلا انتقاد می‌شود چرا خیلی از برنامه‌ها به نتیجه نمی‌رسد یا زمانبر می‌شود، اما ماهیت بسیاری از مشکلات ما بلندمدت است. علاوه براین از ما انتقاد می‌شود چرا با مردم همراهی نمی‌کنید. فکر می‌کنم باید جوابگوی افکار عمومی باشیم، اما در عمل.

تا پایان عمر این دولت زمان زیادی باقی نمانده‌‌ در این مدت باقی مانده چه اولویت‌هایی دارید؟

فعلا تمام تلاشمان این است که برنامه‌های محیط زیست را نهادینه کنیم به نحوی که هر دولتی سرکار آمد نتواند مسیر اصولی را تغییر بدهد. ما از این بابت خیلی آسیب خوردیم. در گذشته در برنامه‌های محیط زیست چرخش‌های ۱۸۰ درجه اتفاق افتاد و دور برگردان زدند، محیط زیست مقوله سیاسی نیست. مساله‌ای است که باید همیشه در اولویت باشد. یعنی کشور در ریل درستی قرار بگیرد و همه دستگاه‌ها برنامه برای محیط زیست داشته باشند.

بگذارید بازگردیم به مساله آلودگی هوا که دغدغه این روزهای خیلی‌هاست. عامه مردم انتقاد می‌کنند آلودگی هوا ناشی از سیاست‌های سازمان شماست؛ اگر بخواهید به زبان ساده بگویید این مشکل چه زمانی حل خواهد شد، چه می‌گویید؟

براساس برنامه ده ساله‌ای که در نظر گرفته شده‌ برنامه آلودگی هوا باید پیش برود .در سه سال اخیر نیز دستاورد خوبی داشته‌ایم. تمام منحنی‌ها نشان می‌دهد وضع هوا رو به بهبود است ما در کلانشهرها دیگر بنزن نداریم. در حالی که سال ۸۹ بنزن تنفس می‌شد و در برخی مواقع تا هزار برابر حد مجاز بود. سرب نیز حذف شده است. تمام نیروگاه‌های کشور که قبلا از مازوت استفاده می‌کردند هم مکلف شده‌اند از گاز طبیعی استفاده کنند. متوسط شاخص آلودگی هوا در کشور کاهش پیدا کرده و تعداد روزهای ناسالم نیز کم شده است، اگرچه ما مساله گرد و غبار را داریم، خیلی جالب است که مشهد امسال از صحرای قره قم (ترکمنستان)گرد و غبار داشت، البته از کانون‌های داخلی نیز بود، مساله اینجاست که بر‌خی عوامل فراملی است.

در مورد مساله آشوراده چه، آیا شما واقعا با ساخت و ساز در این جزیره موافقت کردید؟

‌مناطق حفاظت شده و پارک‌های ملی در سطح کشور مطالعاتی دارد، مطالعات مربوط به آشوراده مربوط به دولت اصلاحات است. در این دوره ما مطالعات مدیریت آن را تکمیل کرده‌ایم و هر کدام از این مطالعات یک کتاب دارد‌، در واقع می‌خواهیم این کتاب را اجرایی کنیم، بخشی از این مطالعات‌ به طبیعت‌گردی با مشارکت مردم محلی مربوط می‌شود چیزی که در دنیا انجام می‌شود‌.‌

پس شما می‌گویید این موارد استاندارد و براساس مقررات است، پس چرا معاون وقتتان آقای کیخا گفت امضای صورت جلسه این پروژه بزرگ‌ترین اشتباه مدیریتی‌اش بوده است؟

آن بحثی بود که ایشان در مورد ساخت هتل و واگذاری گفتند، اما از اول بحث ساخت هتل و واگذاری مطرح نبود. بحث، تعریف فعالیت‌هایی است که بخش خصوصی بتواند با همکاری جوامع محلی برخی فعالیت‌های سبک طبیعت‌گردی و بدون هیچ تخریبی را دنبال کند.

به این دلیل از سوی هیچ لابی شما تحت فشار نیستید؟

نه هیچ لابی خاصی نیست. اگر تقاضا برای چنین فعالیتی باشد، در چارچوب مشخص آن را انجام خواهیم داد و ‌قرار است چنین فعالیت‌هایی نیز در کرمان انجام شود.

با همه دفاعی که از عملکرد خود و سازمان محیط زیست دارید، اگر مرحوم پدرتان که سابقه مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست را نیز داشت قرار بود به شما نمره بدهد فکر می‌کنید چه نمره‌ای می‌گرفتید؟

سوال سختی است. پدرم استاد خوب دانشگاه بود، اما سختگیرانه نمره می‌داد، نمی‌دانم… امیدوارم نمره خوبی بدهد. من محیط زیست را آموزش خانگی دیدم چون رشته تحصیلی‌ام نیست. فکرم می‌کنم ایشان نیز اگر بود می‌گفت بگذارید مردم نمره بدهند.

مهدی آیینی

اجاره جنگل، ماهی یک تا 2 میلیون تومان! ‌

ماهی یک تا دو میلیون تومان؛ این اجاره‌بهایی‌ است که برای صد‌ها هکتار از مناطق جنگلی شمال کشور در نظر گرفته شده، مناطقی مانند سی‌سنگان یا نمک‌آبرود که به اعتقاد کارشناسان ده‌ها برابر این اجاره درآمد دارند و نباید فراموش کرد که جنگل‌های کشور جزو انفال و دارایی‌های عمومی هستند، بنابراین نباید با چنین قراردادهایی حقوق مردم را زیر پا گذاشت.
این اتفاق درحالی   رسانه‌ای می‌شود که مسئولان، دیروز برای بحث درباره نحوه اجرایی ساختن طرح استراحت جنگل دور یکدیگر جمع شده بودند، نوشدارویی که برای نجات جنگل باید هرچه زودتر اجرایی شود تا دیگر شاهد انعقاد چنین قراردادهایی که بیشتر به شوخی شبیه‌اند، نباشیم. کارشناسان حاضر در نشست خبری تبیین سیاست‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور‌ بر لزوم اجرایی شدن طرح تنفس جنگل پافشاری کردند‌. هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی درباره قراردادهایی که براساس آن بخشی از جنگل‌های باستانی هیرکانی در ازای مبالغی در حدود یک تا دو میلیون تومان به برخی افراد واگذار شده به جام‌جم گفت، چنین قراردادهایی بیشتر به شوخی شبیه است، به همین دلیل باید معیار و شاخص‌های مناسبی برای تنظیم قرارداد‌های بهره‌برداری از جنگل در نظر داشت.

تلاش برای حفظ جنگل

جنگل‌های شمال کشورمان که بیش از یک میلیون سال از عمرشان می‌گذرد و کارشناسان قدمتشان را به دوران سوم زمین‌شناسی نسبت می‌دهند، این روزها حال خوشی ندارد، زیرا به جای بهره‌برداری به شکلی انجام شده که اگر ادامه پیدا کند، سبب نابودی این سرمایه ملی خواهد شد، چراکه تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری بشدت کاهش یافته است. بیشتر کارشناسان معتقدند برای نجات جنگل‌های هیرکانی حتما باید به جنگل استراحت داد، اما در این بین به نظر می‌رسد باید نگران طرح‌های جایگزین بهره‌برداری از جنگل بود، چون اگر مانند طرح‌های گذشته دنبال شود، حتما مشکلات تازه‌ای برای جنگل‌های کشور ایجاد خواهد شد.

ناصر مقدسی، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و رئیس شورای‌عالی جنگل نیز در پاسخ به پرسش جام‌جم درباره سرنوشت طرح‌هایی مانند سی‌سنگان و نمک‌آبرود تاکید کرد: در ده‌سالی که پیش‌رو خواهیم داشت؛ دیگر برای طرح‌ها بیلان اقتصادی نخواهیم نوشت، درواقع برای حفاظت جنگل و برگشت جنگل به پایداری سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

آن‌طور که وی توضیح داد، با اجرایی‌شدن طرح تنفس جنگل تلاش می‌شود تا ‌طرح‌هایی که مطالعه دقیقی روی آنها شده و تهدیدی برای جنگل نیست، اجرا شود. به‌عنوان مثال، گردشگری پایدار می‌تواند یکی از این گزینه‌ها باشد. مقدسی درباره تامین اعتبارات و منابع بیان کرد: مشخصا باید از منابع نفتی،‌ برندسازی، اعتبارات دولتی یا ترکیبی از این منابع برای نجات جنگل بهره ‌گرفت.

بازنگری در طرح‌ها

مسئولان سازمان جنگل‌ها در نشست دیروز تاکید کردند، قرار است بازنگری مناسبی نیز در طرح‌های جنگلداری صورت گیرد و حقوق مردم که جنگل‌ها به آنها تعلق دارد، استیفا شود. آن‌طور که رئیس شورای عالی جنگل توضیح داد، این قرارداد‌ها تحت بازنگری است و برای بازپسگیری جنگل تلاش می‌شود‌ تا حقوق دولت و ملت استیفا شود.‌ هرچند مسئولان سازمان جنگل‌ها معتقدند چیزی به پایان عمر چنین قرار دادهایی نمانده، اما باید تاکید کرد با اجرای طرح تنفس جنگل و جایگزین شدن طرح‌هایی مانند گردشگری به‌جای برداشت چوب، امکان تکرار شدن چنین قراردادهایی وجود دارد، به همین دلیل سازمان جنگل‌ها باید با نظارت دقیق‌تر‌ مانع آسیب دیدن جنگل و پایمال شدن حقوق شهروندان شود.

مهدی آیینی

بالا