آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش (برگ 9)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش

اشتراک به خبردهی

بفرمایید شکار

سازمان حفاظت محیط زیست با صدور پروانه ویژه شکار برای اتباع خارجی در فصل زادآوری به نابودی حیات وحش دامن می زند

حراج حیات‌وحش ادامه دارد، دیروز ماجرای شکار دو قوچ توسط اتباع آمریکایی در خراسان جنوبی خبرساز شد آن هم در فصل زادآوری حیات‌وحش که ایجاد استرس در زیستگاه‌ها خسارت جبران‌ناپذیری به محیط زیست کشور تحمیل می‌کند.بتازگی سازمان حفاظت محیط زیست بیش از یکصد پروانه شکار ویژه چهارپا صادر کرده است و گویا همه این پروانه‌ها نصیب اتباع خارجی می‌شود، چون قیمت این پروانه‌ها حدود۱۰ تا ۱۲ هزار دلار است و اگر آژانسی بتواند پروانه‌ها را با قیمت‌های بیشتر بفروشد، سودش نصیب آژانس می‌شود به همین دلیل اکنون رقابت عجیبی بین آژانس‌ها برای جذب شکارچی خارجی شکل گرفته است.

آنطور که مدیرکل محیطزیست خراسان جنوبی به تسنیم گفته بود، کمبوداعتبار و امکانات لازم در استان برای حفاظت از محیطزیست، زخمی است که مبالغ دریافتی بابت پروانههای شکار تا حدودی بر آن مرهم میگذارد.

اما گذشته از نحوه هزینه کرد این درآمدهاو این حقیقت که به نظر نمیرسد گرهی از کار محیطزیست یا جوامع محلی باز کند،برخی کارشناسان معتقدند شاید در نگاه اول بتوان از درآمد فروش پروانه شکار اندکی زخمهای محیط زیست کشور را التیام بخشید، اما نباید فراموش کرد محیط زیست کشور آنقدر شکننده است که دیگر تاب تحمل چنین زخمهای تازهای را ندارد.

تغییر اقلیم، کاهش پوشش گیاهی به دلیل خشکسالی، تخریب زیستگاهها و پیشروی روستاها به قلمرو حیوانات همه دستبهدست هم دادهاند تا فشار مضاعفی به جمعیت حیاتوحش ایران وارد شود. با صدور این پروانههای ویژه دیگر تقریبا هیچ جای امنی برای حیاتوحش وجود ندارد. صدور پروانه ویژه شکار در فصلی که به اعتقاد کارشناسان حیاتوحش فصل زاد و ولد حیوانات است، مناطق چهارگانه را به جولانگاه شکارچیان تبدیل کرده است. گرچه برخی کارشناسان صدور پروانه شکار را اقدامی در راستای حفاظت از جمعیت حیاتوحش معرفی میکنند اما از صدور پروانه آن هم در خرداد که فصل زادآوری حیاتوحش است، اظهار تعجب میکنند.

باقر نظامی، کارشناس حیاتوحش شکار را در تعارض با حفاظت از حیاتوحش نمیداند و برای این سخنان خود هم دلایلی ذکر میکند. اما او هم از شنیدن این خبر که سازمان محیطزیست در خرداد پروانه شکار ویژه صادر کرده است، اظهار تعجب میکند و به «جامجم» میگوید: بدون دیدن این پروانهها، خبر صدور پروانه ویژه را نمیتوان باور کرد چون اکنون فصل مناسبی برای شکار نیست.

آنطور که کارشناسان میگویند در فصل زادآوری شکار آسیب جبرانناپذیری به حیاتوحش تحمیل میکند، چون در کنار حذف مستقیم برخی گونهها با ایجاد استرس در سایر گونهها باعث میشود آنها زیستگاه را ترک کنند. صدور پروانه شکار برای چهارپایان توسط سازمان حفاظت محیط زیست سر و صدای زیادی به راه انداخته است. به خصوص آن که این پروانهها بین ۱۰ تا ۱۲ هزار دلار قیمت دارند و دریافت دلار از خارجیها شائبه چوب حراج زدن به حیاتوحش ایران، برای کسب درآمد را تقویت میکند. اما عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با «جامجم» درباره این اقدام سازمان متبوعش عنوان میکند: «کارشناسان تاکید دارند که شکار برای تعادل بخشی به جمعیت حیاتوحش لازم است، چون اگر جمعیت آنها کنترل نشود، با افزایش گونههای پیر و بیمار احتمال شیوع بیماری درگلهها بیشتر میشود.»

تناقض در محیطبانی

صدور پروانههای ویژه سیاستی است که از سوی مدیران اعمال میشود اما محیطبانان را در معرض تیر انتقادهای فعالان محیطزیست قرار میدهد. انتشار عکسهای محیطبانان با شکارچیان خارجی که به عنوان همراه با شکارچیان در عرصه حضور دارند سبب شده برخی از محیطبانان انتقاد کنند.

وجود بیش از یکصد شهید محیطبان و چندین محیطبان زیر تیغ اعدام، تناقضهایی است که ذهن فعالان محیطزیست را درگیر کرده است. برخی فعالان محیطزیست بر این باورند که این چه سیاستی است که گلوله محیطبان نصیب شکارچی غیرمجاز محلی میشود ولی از سوی دیگر، همین محیطبانی برای شکارچی خارجی فرش قرمز پهن میکند! برخی دیگر هم این سوال را مطرح میکنند که درآمدهای حاصل از فروش پروانه ویژه صرف حفاظت کدام منطقه میشود با وجود این پرسشها مسئولان محیط زیست برای برخی انتقادات مطرح شده در زمینه صدور پروانه ویژه توضیحاتی ارائه میکنند. علی تیموری مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیطزیست
دراین باره میگوید: پروانههای صادر شده صرفا برای اتباع بیگانه نیست و طبق قانون ۲۰ درصد پروانهها باید به جوامع محلی فروخته شود.

او میگوید: صدور پروانه شکار براساس سرشماریهای جامع انجام شده است و با لحاظ ملاحظات همه جانبه برای صد راس حیاتوحش در پنج استان کرمان، یزد، خراسان جنوبی، خراسان رضوی و البرز آن هم بعد از پنج سال ممنوعیت پروانه شکار چهارپا، صادر شده است. تیموری همچنین از صدور تعداد محدودی مجوز شکار گراز در استان گیلان و خوزستان بهدلیل افزایش جمعیت این گونه خبر میدهد.

به گفته او نتایج بررسیهای فنی و جمعبندی نظرات کارشناسی واطلاعات میدانی ارسالی از استانها، نشان میدهد که پس از فصل زادآوری مادهها که بهصورت معمول، اواسط فروردین تا ابتدای اردیبهشت پایان مییابد، گلههای نر از مادهها و برههای آنها بهطور کامل جدا میشوند. تیموری ادامه می دهد: صدور پروانه شکار دراین شرایط، هیچ استرسی برای مادههای زایمان کرده و برههای آنها ایجاد نمیکند و شاید بتوان گفت که بهترین زمان شروع شکار از اول خرداد به بعد باشد.

باقر نظامی کارشناس حیاتوحش درباره زمان صدور پروانه شکار برای چهارپایان با مسئولان سازمان محیطزیست هم نظر نیست او بر این باور است که گاهی صدور مجوز شکار، برای ایجاد شرایط مناسب جفتگیری برای جوانترها انجام میشود. این کارشناس میگوید: در یک ترکیب جمعیتی مناسب در گلههای کل و بز یا قوچ و میش باید ۳۰ درصد نر و ۷۰ درصد ماده وجود داشته باشد. زیرا این حیوان چند همسری است و باید تعداد نرها کمتر از مادهها باشند.

او ادامه میدهد: اگر جمعیت نرها به ۴۰ یا ۵۰ درصد گله برسد، نرها برای کسب مادههای بیشتر دائما با هم میجنگند و این نزاعهای طولانی باعث میشود که مادهها در مدت محدودی که برای جفتگیری آماده هستند، بارور نشوند. در نتیجه جمعیت گله کاهش پیدا کند. این کارشناس یادآور میشود: در نزاع بین نرها، اعضای مسنتر گله، شانس جفتگیری را از جوانترهای قویتر میگیرند. در نتیجه باید با صدور پروانه شکار ویژه، جمعیت نرهای مسن را کاهش داد تا با کاهش نزاعها، جوانترها فرصت جفتگیری پیدا کنند.

مساله دیگری که باید مورد توجه مدیران محیطزیست کشور قرار گیرد جوامع محلی هستند، زیرا کم نیستند شکارچیان محلی ای که به بهانه نبود شغل و درآمد به فروش غیرقانونی گوشت شکار مشغول هستند به همین دلیل اگر جوامع محلی سهمی از صدور پروانه شکار نداشته باشند با مشاهده حضور اتباع خارجی در زیستگاهها بیرویهتر از گذشته به قتل عام حیاتوحش میپردازند..

سرشماریهای غیر معتبر

استفاده سازمان حفاظت محیط زیست از بخش خصوصی در امر حفاظت و ایجاد قرقهای اختصاصی نشان میدهد که این سازمان دارای ضعف جدی در تامین نیروهای حفاظتی و کارآزموده است. در نتیجه آماربرداریهایی هم که با حضور یک محیطبان و نیروهای داوطلب انجام میشود، به دلیل نبود آشنایی کامل و تجربه کافی، احتمالا همراه با خطاهای بزرگ خواهد بود. به گفته برخی کارشناسان، آماربرداریهایی که با کمک تشکلهای محیطزیستی انجام میشود از دقت کافی برخوردار نیستند و این آمارها تخمینهای نادرستی از جمعیت حیاتوحش است که نمیتوان آنها را مبنای تصمیمگیری در زمینه بر هم خوردن تعادل جمعیتی چهارپایان قرار داد. زیرا مشاهده شده است که بعضا در برخی از گروههای آماربردار، افرادی مشارکت دارند که حتی گونههای حیاتوحش را نمیشناسند.

لیلا مرگن
روزنامهنگار

حفاظت از حیات گلوله؟

در کنار اندک اخبار پراکنده و امیدوارکننده که در مورد بهبود شرایط محیط‌زیست در برخی نقاط جهان منتشر می‌شود، با کمال تاسف همچنان بسیاری از گزارش‌های علمی، اوضاع حیات روی کره زمین و به پیروی از آن بقای حیات بشری را نگران‌کننده توصیف می‌کنند.

یک بررسی اجمالی در محتوای هزاران خبر و مصاحبه و گزارش محیطزیستی داخلی و خارجی در چند سال گذشته نیز نشان میدهد کمتر نشانی از بهبود وجود دارد.

در کشور ما البته نکته امیدوارکننده این است که مدیران ارشد این واقعیت را پذیرفتهاند که عناصر حیاتی آب، هوا، خاک و تنوع زیستی علاوه بر جنبههای تخصصی محیطزیستی دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی نیز هستند و اظهارات فصلی درباره سیل، خشکسالی، گردوغبار، نابودی تالاب، آتشسوزی جنگل، انقراض گونهها و آلودگی هوا اگرچه ممکن است به تیتر رسانهها تبدیل شوند، ولی فاقد کارایی لازم برای اقناع افکار عمومی هستند.

با کمال تاسف رویکرد حفاظت از حیاتوحش نیز از این قاعده مستثنی نیست.

مطالعات جدید نشان میدهد انسان که فقط یک صدم درصد از وزن حیات روی زمین را شامل میشود، خود عامل نابودی ۸۳ درصد از حیات وحش و بیش از۵۰ درصد از گیاهان این کره مسکون است و درحالی که حیاتوحش تنها ۴ درصد از پستانداران کره خاکی را شامل میشود همچنان میل به شکار در زیستگاههای طبیعی، نابودی مهمترین ستونهای پایداری حیات راهدف گرفتهاند.

در مقیاس ملی شاید کمینه انتظار برای حفاظت از محیطزیست، تغییر رویکرد کشور به سوی بهره برداری خردمندانه از منابع حیاتی باشد و تردید جدی دارم که شکارگری در این دایره خردمندی جایگاهی داشته باشد، مگر دغدغه معیشت فعالان بازار اسلحه شکاری و فشنگ و ساچمه، خواب از چشمان ما ربوده باشد!

دکتر اصغر محمدی فاضل

کارشناس محیطزیست

شکار به جای شکار

گفت‌وگو با یک شکارچی که تفنگش را زمین گذاشته و با دوربین عکاسی محو تماشای پرندگان است

«پاتو» دوست داشت پرنده‌ها را تماشا کند، دوست داشت آنها اوج بگیرند و او لذت ببرد. پاتو تاثیر زیادی روی علی گذاشت… دختر کوچکش حس زندگی را در او زنده کرد، لوله تفنگ را که می‌گرفت سمت پرنده‌ها صورت دخترک می‌آمد جلوی چشمش. علی پدر مهربانی شده بود… شرکت کم آورد و نیروها را تعدیل کرد، علی بیکار شد و تفنگ را فروخت، یک نخجیر دولول، بعد دیگر هیچ وقت تفنگ نخرید، رخت شکار را هم گذاشت توی انباری…زندگی علی عباسی، مرد ۴۵ ساله اصالتا تکابی، سه نقطه اوج دارد: یک دوست اهل شیلی به نام پاتو، دخترش و تفنگی که فروخت. او ۱۴ سال است از شکارچی بودن توبه کرده و نمیداند که عذاب وجدان آن سالها دست از سرش برمیدارد یا نه. ولی برای این که آرام شود این بار لنز دوربینش را میگیرد سمت پرندهها که طبیعت را آذین بستهاند. او سوژه ماست، یک شکارچی نادم که تا دلتان بخواهد صادق است.

درجمع محیطزیستیها شما را یک شکارچی نادم میشناسند. شکارچی بودن بهتر است یا نادم بودن؟

به سلیقه امروزم، نادم بودن اما به سلیقه گذشتهام شکارچی بودن. من بسیارخوشحالم که دیگر شکارچی نیستم.

عشق به شکار از کجا آمد؟

پدربزرگم از تفنگچیهای جنگ جهانی دوم بود و یک عشق برنو، در خانه هم اسلحه داشت. علاقه به تفنگ در واقع از پدربزرگم به من ارث رسید و تنها کسی بودم که متاسفانه این عشق را به ارث بردم.

این عشق از بچگی سر برآورد؟

باید بگویم متاسفانه بله. تقریبا ۱۲ سالم بود که کولهپشتی بردار شکارچیان بودم و با آنها میرفتم شکار. از ۲۲ سالگی هم مسلح شدم.

و این، چند سال طول کشید؟

تقریبا ۱۹ سال.

بیشتر چه حیواناتی را شکار میکردید؟

هر حیوانی که بختش برمیگشت و جلوی راهم قرار میگرفت میزدم، از شغال و خرگوش و کلاغ گرفته تا گراز ولی بیشتر کبک و تیهو.

کشتن شغال و کلاغ واقعا هیچ توجیهی ندارد!

وقتی اسلحه دست میگیری احساس قدرت میکنی و دوست داری به سمت هر جنبندهای شلیک کنی. من هم اینگونه بودم و به جنس طعمه‌‌ام فکر نمیکردم.

میتوانید بگویید در دو دهه شکارچی بودن چند حیوان را کشتهاید؟

حسابش واقعا از دستم در رفته، شاید هزار، شاید هم دوهزار، نمیدانم. بعضی کارهایی که من کرده‌‌ام شرمآور است و خجالت میکشم که یادآوریاش کنم، اما میگویم تا شاید تلنگری باشد برای یک عده. من واقعا شکارچی نبودم، بلکه دست به کشتار و
قتل عام میزدم. یک روز با سه نفر از دوستانم نزدیک به۸۰ کبک زدیم بدون این که به نر و ماده یا جوجه بودن کبکها فکر کنیم. آخر اگر برای خوردن است دو سه تا پرنده کافی است، ولی شکار ما برای خوردن نبود، بلکه برای لذت خونریزی بود. شکار، آدم را از اخلاقیات دور میکند.

این همه کبک را چه کردید؟

چند تایش را کادو دادیم به اطرافیان و سهم خودم را گذاشتم توی فریزر و بتدریج خوردیم آن هم با افتخار. ولی الان که اینها را میگویم دیگر از افتخار خبری نیست.

در سالهایی که شکارچی بودید آیا شد دلتان به حال شکاری بسوزد؟

بله یک بار. روزی با دوستانم به منطقه آلاداغلو رفته بودم که در برکه آبی سه جوجه اردک درحال شنا بودند. پشت یک تل خاکی برایشان کمین گرفتم و شلیک کردم. تیر به یکی از جوجهها خورد درحالی که سعی میکرد خودش را به دوستانش برساند. وقتی رسیدم بالای سرش، برای یافتن راه نجاتی سرش را مدام میچرخاند.

دلتان به رحم نیامد؟

متاسفانه نه، سرش را بریدم و با افتخار به راه افتادم. وقتی شکارچی اسلحه دست میگیرد به کمتر از کشتن راضی نمیشود، مشکل هم همین است، چون حس قدرت کاذبی دارد. به اعتقاد من آنهایی که میگویند ما به عنوان ورزش، شکار میکنیم همه دروغ میگویند چون اینها هم دنبال همان حس قدرت هستند. کسی را میشناختم که کبک را توی لانهاش درحالی که روی ۱۵ تخم نشسته بود، با گلوله زد، آخر این چه جور ورزشی است.

با این وصف، متحول شدن شما کم از معجزه ندارد!

سالها حیوانات را میکشتم و با جنازهشان عکس میانداختم، ولی حالا سالهاست از زنده بودن و زیباییهایشان عکس میگیرم و منتشر میکنم. این را مدیون چند اتفاقام. اول این که کارمند شرکتی بودم و به خاطر تعدیل، بیکار شدم و بناچار برای راهاندازی کسب و کاری مجبور شدم تفنگم را بفروشم. دوم این که صاحب فرزند دختری شدم که عشق را به زندگی‌‌ام آورد. هربار که میخواستم پرندهای را بزنم چهره دخترم میآمد جلوی چشمم. یک دوست اهل شیلی هم دارم که یک روز به پیشنهادم برای شکار جواب جالبی داد که تکانم داد. او گفت من از دیدن پرندهها لذت میبرم نه
از شکارشان.

وقتی تفنگ را کنار گذاشتید دیگر وسوسه نشدید؟

شکار مثل موادمخدر اعتیادآور است، باید سعی کنی در آن موقعیت و با آن آدمها نباشی. من با همه رفقای شکارچی‌‌ام قطع رابطه کرده‌‌ام، چون نمیخواهم تحریک شوم.

شما حالا به عنوان یک فعال محیطزیستی، برای غیرمسلح کردن شکارچیان تلاش میکنید. به نظرتان باید به یک شکارچی چه گفت تا دست از شکار بردارد؟

یک شکارچی هیچوقت به زیبایی طبیعت توجه نمیکند و تو باید این زیباییها را نشانش دهی. به نظرم شکارچیها با حرف قانع نمیشوند، بلکه باید دستشان را بگیری و ببریشان برای تماشای حیوانات و زیباییهایشان، آن وقت منتظر بمانی تا خودش انتخاب کند.

مریم خباز

روزنامهنگار

مرگ وحش

جمعیت گونه های جانوری در معرض تهدید کشور در ۳سال گذشته حدود ۲برابر شده است

شیر و ببر ایرانی به کتاب و خاطره‌ها کوچ کرده‌اند و لقب منقرض شده را سال‌هاست یدک می‌کشند، اما این سرنوشت تلخ برای دیگر گونه‌های جانوری نیز در حال تکرار است از پستانداران می‌توان به یوزپلنگ، گورخر و گوزن زرد ایرانی اشاره کرد. دال پشت سفید و گیلانشاه خالدار نیز از پرندگانی هستند که شرایط بحرانی دارند در بین خزندگان نیز لاکپشت پوزه عقابی و افعی خالدار در حال کوچ از این کره خاکی هستند.

گزارشگران سبز: براساس اطلاعاتی که سازمان حفاظت محیطزیست در اختیار جامجم قرار داده در سال ۲۰۱۵ تعداد گونههای جانوری کشور که در سه گروه بحرانی، در معرض خطر انقراض و آسیبپذیر طبقهبندی میشوند ۷۶ گونه بود، اما برای سال ۲۰۱۷ و آن طور که رئیس گروه جانوران موزه تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی سازمان حفاظت محیطزیست به جامجم میگوید در رده مهرهداران این آمار به ۱۴۰ گونه رسیده یعنی چیزی حدود دو برابر.

فرحناز آذین میافزاید: براساس فهرستی که درباره مهرهداران در معرض خطر تهدید منتشر شده، نام ۸۷۵۰گونه در این فهرست درج شده است. سال گذشته۷۶۰۰گونه در لیست قرمز IUCN قرار داشتند.

به گفته آذین در یک دهه گذشته جمعیت گونههای درمعرض خطر دنیا در رده مهرهداران دو برابر شده است و تعداد مهرهداران در معرض خطر ایران هم در این مدت حدود یک و نیم برابر شده است.

آنطور که او توضیح میدهد ۱۴۰ گونه جانوری در کشورمان در معرض تهدید قرار دارد.

به گفته رئیس گروه جانوران موزه تاریخ طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست؛ یوز ایرانی همچنان در رده «بهشدت در معرض خطر انقراض» قرار دارد و در طبقه آن تغییری ایجاد نشده است. اما در وضعیت برخی پرندگان و دوزیستان و پستانداران تغییراتی ایجاد شده است. مثلا سمندر قرمز به دلیل حفظ زیستگاه از گروه بحرانی خارج شده است.

انقراض ششم

گاهی از انقراض ششم به عنوان یکی از بزرگترین انقراضهای روی کره زمین یاد میکنند. اگر انقراضهای قبلی که همگی ریشه در تغییر عوامل طبیعی داشت، طی چند میلیون سال رخ داد، انقراض ششم در کمتر از یک قرن به وقوع خواهد پیوست. کسی نمیداند بعد از انقراض ششم چه بر سر کرهزمین خواهد آمد، اما اصغر مبارکی مدیر کل پیشین دفتر موزههای تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی سازمان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با «جامجم» عنوان میکند: آنچه در اثر انقراض ششم از دسترس خارج میشود، همان منابع غذایی بشر است.

او انقراض ششم را ناشی از دخالت انسان در طبیعت میداند و میافزاید: در دورههای انقراض قبلی عللی مانند یخبندان و شهابسنگها عامل از بین رفتن حیوانات بود. آن موقع انسانی نبود که فعالیتش منجر به انقراض گونهها شود یا حداقل بهرهبرداری انسان از گونهها به حدی نبود که به این خطر
دامن بزند.

مبارکی برداشت بیرویه و اشتباه از منابع کرهزمین و همچنین انتخاب زمان نامناسب برای شکار و صید را عامل مهمی در انقراض حیات وحش میداند.

آنطور که او توضیح میدهد صید ماهیان در زمان تخمریزی بدترین اقدام ممکن است. همچنین اگر لاکپشتی هنگام تخمریزی در ساحل شکار شود یعنی دست کم ۳۰۰ تخم این گونه حذف شده است. این درحالی است که حداقل ۳۰ تا ۴۰ سال طول کشیده که این گونه به مرحله به بلوغ برسد!

وضعیت بحرانی

هرچند وضعیت برخی گونهها از نظر خطر انقراض، بهبود یافته، اما مدیر کل پیشین دفتر موزههای سازمان حفاظت محیطزیست میگوید: اگر شرایطی فراهم شود که همه گونههای روی کره زمین مورد ارزیابی قرار گیرند، قطعا تعداد گونههای در معرض تهدید انقراض، بشدت افزایش مییابد. تعداد گونههایی که تا سال ۲۰۱۷ توسط لیست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) ارزیابی شده است، بیش از ۴۶هزار گونه است این درحالی است که این آمار بیش از ۶۸ هزار گونه برآورد میشود، بنابراین حدود ۲۰هزار گونه مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند. به گفته او براساس آمار سال ۲۰۱۷، تعداد گونههای در معرض تهدید شامل سه رده بشدت در معرض خطر انقراض، در معرض خطر انقراض و آسیبپذیر برای پستانداران۱۰۲۴ گونه، برای پرندگان ۱۴۶۹ گونه، خزندگان ۱۲۱۵ گونه، دوزیستان ۲۱۰۰ گونه و ماهیها۲۳۸۶گونه بوده است.

برخی به اشتباه تصور میکنند انقراض گونههای جانوری تاثیری در حیات بشر ندارد، این افراد نمیدانند زندگی انسان مانند حلقه و زنجیره به طبیعت گره خورده و گونههای جانوری حکم تار و پود زمین را دارند، برای نمونه حذف گونهای مانند پلنگ، طغیان بیماری در گونههای علفخوار را در پی دارد و حذف این گونهها حیات زیستگاه را به خطر میاندازد.

روز جهانی تنوع زیستی

شکار بیرویه حیوانات و تخریب زیستگاهها نسل موجودات روی زمین را تهدید میکند. از بین رفتن منابع، حیات روی کره زمین را هم با مخاطره جدی روبهرو خواهد کرد. به همین دلیل ۲۲ میهر سال در سراسر جهان به عنوان روز تنوع زیستی گرامی داشته میشود. شعار روز جهانی تنوع زیستی برای امسال «گرامیداشت ۲۵ سال اقدام برای حفظ تنوع زیستی» اعلام شده است.

لیلا مرگن

پرنده پر، زندگی پر

 گزارشگران سبز از تبعات ‌‌ حذف و کاهش‌ جمعیت پرندگان ‌در کشور گزارش می‌دهد

با حذف درختان کهنسال ‌برخی پرندگان محل لانه‌گزینی خود را از دست می‌دهند، آنها یا خانه به دوش می‌شوند و از جنگل‌های مهاجرت می‌کنند یا ‌ نسل شان‌ منقرض می‌شود. کوچ پرندگان از آسمان ایران صرفا اقتصاد چند خانواده روستایی ساکن در شمال یا جنوب کشور را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، چراکه کارشناسان خسارت‌های میلیاردی ناشی از طغیان آفات به محصولات کشاورزی و عرصه‌های طبیعی کشور را به حذف پرندگان از طبیعت ایران نسبت می‌دهند. نبود پرندگان مصرف سموم برای کنترل جمعیت حشرات را افزایش می‌دهد و مصرف بیش از حد سم، احتمال ابتلا به سرطان و هزینه‌های درمانی را بالا می‌برد. به این ترتیب زنجیره از مسایل دست به دست هم می‌دهند تا انسان بیشتر از گذشته به مساله حفظ پرندگان توجه کند.

   گزارشگران سبز: پرندگان جزء مهمی از زنجیره حیات کره زمین هستند به همین دلیل روز جهانی پرندگان مهاجر در تقویم‌ها ثبت شده است. خشک شدن تالاب‌ها، تخریب جنگل‌ها، حذف مراتع و جایگزینی ویلاها در این اکوسیستم‌ها و سایر رفتارهایی که منجر به تخریب زیستگاه‌های پرندگان می‌شود، ایران را از لیست ورود پرندگان مهاجر حذف می‌کند. از سوی دیگر وجود فروچاله بزرگی نظیر فریدونکنار و تالاب‌های دست ساز جنوب کشور که به جولانگاه شکار غیر قانونی پرندگان مهاجر تبدیل شده است، امنیت همان اندک اکوسیستم‌های آبی کشور برای زمستان گذرانی این موجودات را از بین می‌برد و به تدریج پرندگان با غریزه‌ای که دارند، می‌فهمند که سرزمینی به نام ایران، برای عبور آنها جای مناسبی نیست. در شهرها هم آلودگی صوتی، نوری و شلوغی بیش از حد امنیت زیستی پرندگان را به مخاطره می‌اندازد.

مهاجرت پرندگان فقط مربوط به طی مسافت‌های طولانی در بین قاره‌ها نیست. گاهی پرندگان در بین دشت و کوه مهاجرت می‌کنند یا مسافت‌های کوتاهی را طی کرده و در طول این جابه‌جایی گرده گل‌ها را با خود به نقطه دیگری حمل می‌کنند. زادآوری بخشی از گونه‌های گیاهی به همین مهاجرت‌های کوتاه پرندگان وابسته است و حذف یک پرنده از طبیعت می‌تواند منجر به توقف زادآوری بخشی از گونه‌های گیاهی و انقراض آنها از طبیعت شود. کوچکترین تغییر در اکوسیستم، منافع انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما بهره کشی بی‌رویه از طبیعت را بدون توجه به نقش کلیدی موجودات زنده آن بی‌مهابا ادامه می‌دهیم.

خطر حذف درختان کهنسال

به گفته محمد رضا مروی مهاجر، استاد دانشگاه تهران درختان کهنسال عناصر مهم اکوسیستم جنگل و محل لانه گزینی پرندگان هستند. او در گفت‌وگو با گزارشگران سبز حذف درختان کهنسال را عاملی برای از بین رفتن قسمتی از بافت جنگل و خروج پرندگان از این اکوسیستم معرفی می‌کند.

آن طور که مروی مهاجر می گوید با خروج پرندگان از جنگل به دلیل از دست رفتن محل استقرار این موجودات زنده، غنای زیستی جنگل کاهش می‌یابد. او دارکوب سیاه را وابسته به درختان کهنسال جنگل معرفی کرده و می‌گوید: اگر درختان کهنسال در جنگل نباشند، دارکوب سیاه از بین می‌رود. این گونه از درختان مسن برای لانه سازی استفاده می‌کند و در کنترل جمعیت حشرات مضر موثر است. حذف دارکوب سیاه تا حدودی می‌تواند منجر به طغیان حشرات شود اما اگر اکوسیستم جنگل حالت طبیعی خود را بیش از حد از دست ندهد، دارکوب چنگالی و دارکوب کله قرمز تا حدودی می‌توانند از بروز طغیان آفات جلوگیری کنند.

به گفته این استاد دانشگاه مطالعات کشورهای اروپایی نشان داده است که دارکوب‌های سیاه با حذف درختان کهنسال جنگل‌ها به شرق اروپا مهاجرت کرده‌اند. بنابراین مدیران کشورهایی که دارکوب‌های خود را از دست داده‌اند، برای حفظ این پرنده، جمعیت درختان کهنسال جنگل را با جلوگیری از قطع درختان کهنسال افزایش می‌دهند تا این پرنده، مهاجرت معکوس کند.

بهره‌برداری نامناسب از جنگل‌های ایران، جمعیت پرندگان در این اکوسیستم را هم تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه آمار دقیقی در این رابطه در دسترس نیست اما مروی مهاجر عنوان می‌کند: «به شرط آنکه شیوه بهره‌برداری از جنگل‌های شمال به روش تک گزینی باشد ، غنای جنگل از نظر جمعیت پرندگان حفظ می‌شود اما اگر درختان جنگل را به صورت سطحی قطع کنیم، قطعا اکوسیستم صدمه می‌بیند».

مهاجرت دارکوب‌های سیاه از جنگل‌های اروپا تنها نمونه آسیب رساندن به جمعیت پرندگان نیست. جمشید منصوری مولف کتاب راهنمای پرندگان نیز به «گزارشگران سبز» می‌گوید: در شمال اسکاتلند، حذف عقاب‌ها برای افزایش جمعیت ماهی قزل آلا در رودخانه‌های این کشور، منجر به کاهش جمعیت ماهی قزل آلا شده است.

او می افزاید: طبیعت یک زنجیره به هم پیوسته است. یک چرخه‌ای است که خوردن و خورده شدن در آن جریان دارد. کوچکترین تغییر در یک جزء، روی سایر اجزا اثر می‌گذارد.

مولف کتاب راهنمای پرندگان بیان می‌کند: زیستگاه عقاب‌ها معمولا دور و بر شهرها و جنگل است. وقتی غذا نباشد یا آنها از بین می‌روند یا به نقاطی که امکان تغذیه بهتر دارند، حرکت می‌کنند.

فرار پرندگان از شهر دودی

آسمان دود گرفته کلانشهرهای کشور قطعا محل مناسبی برای پرواز و تغذیه پرندگان مختلف نیست. گنجشک‌ها دیگر روی درختان کوچه پس کوچه‌های شهر تهران به وفور لانه نمی‌کنند و بیدار شدن با صدای گنجشک‌ها برای مردم ساکنان کلانشهرهایی مثل تهران به خاطره‌ای تبدیل شده است. فقط در پارک‌های بزرگ و یا حیاط وسیع برخی شرکت و ادارات که تردد کم است اندکی تنوع ‌ پرندگان را شاهد هستیم. مولف کتاب راهنمای پرندگان درباره دلیل کاهش جمعیت پرندگان در شهرهای بزرگ کشور‌ می‌گوید: شهری که آلوده ‌ و جمعیت آن خیلی زیاد باشد، ‌هر جنبده ای را فراری می‌دهد. چه برسد به پرندگانی که توانایی پرواز دارند.

او ‌ به تخریب زیستگاه  پرندگان اشاره می کند و می افزاید‌: ۵۰ سال پیش در کلانشهری مانند تهران باغ های زیادی وجود داشت، اما اکنون آسمانخراش ها بجای آنها نشسته یعنی دیگر زیستگاهی برای پرندگان باقی نمانده است. ‌

او ادامه می‌دهد: پرندگان جایگاه اکولوژیک خاص دارند. وقتی ‌ با ساختمان سازی جای آن را می گیرد یا باید پرندگان با رقیب‌های خود درگیر شوند و جای آنها را بگیرند یا باید بمیرند.

آن طور که منصوری می گوید ‌ آلودگی صوتی، نوری، جمعیت زیاد و ساخت و ساز بی رویه سبب شده  جمعیت و گونه پرنده‌ ها در شهرهای بزرگ کاهش  چشم گیری پیدا کند.

مولف کتاب راهنمای پرندگان معتقد است که اگر در برخی پارک‌های بزرگ هنوز هم تعدادی طوطی و مرغ مینا باقی مانده به خاطر جبر ناشی از توان پرواز این پرندگان است. مرغ مینا و طوطی قدرت پرواز طولانی ندارند در نتیجه با شرایط محیط سازگار می‌شوند و در محیط‌هایی که حجم آ‌لودگی کمتر است، جمعیت خود را تکثیر می‌کنند.

او تهران را فضای مناسبی برای رشد کلاغ و زاغی می‌داند زیرا این دو پرنده زباله خوار هستند و مواد غذایی آنها به وفور یافت می‌شود. از سوی دیگر کسی هم به این پرندگان توجهی نمی‌کند. در حالی که جمعیت دیگر گونه ها بشدت کاهش یافته است.

به گفته منصوری نبود پرندگان  محیط شهری جمعیت حشرات موذی را افزایش می‌دهد زیرا وظیفه پرندگان کنترل جمعیت مورچه، پروانه، ملخ، سوسک و غیره است. اگر پرنده نباشد این حشرات طغیان می‌کنند و چون که حشرات به راحتی آلودگی را منتقل می‌کنند، میکروب‌ها به محیط زندگی انسان وارد می‌شود.

خطرات کاهش جمعیت پرندگان شاید در کوتاه مدت ملموس نباشد، اما طغیان آفات و در نتیجه آن استفاده افراطی کشاورزان از سموم منجر به آلودگی منابع آب و خاک کشور شده و سلامت انسان را به شکلی جدی  تهدید خواهد کرد به همین دلیل باید شرایطی ایجاد کرد که برخی مدیران، شهروندان و روستاییان منافع کوتاه مدت خود را به حیات پرندگان که با حیات انسان رابطه مستقیمی دارد تاخت نزنند.‌

 

سبزقبا قربانی زنبورداران

پرندگان فقط در محیط‌های شهری در معرض تهدید انسان نیستند. در روستاها هم پرندگان از سوی انسان آسیب می بینند، از شکار افراطی پرندگان مهاجر برای پخت فسنجان و انواع خوراکی‌ها سنتی بگیرید تا پرندگانی که از سوی کندو داران مسموم می شوند‌. سبزقبا از جمله پرندگانی است که این روزها به شدت توسط زنبورداران شکار می‌شود. سبزقبا زنبورهای کندوها را می‌خورد. به همین دلیل زنبورداران برای حذف این پرنده و جلوگیری از خسارت اقتصادی خود،  تعدادی از زنبورها‌ را کشته و آغشته به سم کنه گاوی می‌کنند و به عنوان تله در مجاورت کندو می‌گذارند. سبز قبا این حشره مسموم را خورده و در نزدیک‌ترین فاصله به محل کندو می‌میرد و به این ترتیب نسل این پرنده در معرض خطر نابودی قرار گرفته است.

‌ صادق صادقی زادگان، رئیس گروه پیشین گروه پرندگان سازمان حفاظت محیط زیست این رفتار زنبورداران غیر قانونی می داند و تاکید می‌کند‌ راهکارهای ساده‌ای برای کنترل شکار زنبورهای عسل وجود دارد.

او به «گزارشگران سز» می‌گوید: زنبورداران نباید کندوهای خود را در نزدیکی محل زندگی سبزقباها مستقر کنند و  یا آنها می توانند با ایجاد مانع صوتی و دیداری، کندوهای خود را از پرندگان محافظت کنند.

به گفته صادقی زادگان، بیمه کردن کندوها هم می‌تواند عاملی باشد که خسارات زنبورداران را جبران کرده و جان پرنده را در امان نگه خواهد داشت.

 

لیلا مرگن

کوسه‌ها شوخی شوخی می‌میرند

تورهای تفریحی برای شکار کوسه حدود ۳/۵ میلیون تومان از مشتریانشان می گیرند

کوسه‌ها، این شکارچی‌های قهار هم گاهی شکارِ شکارهایشان می‌شوند. آنها به طعمه گردشگرانی بدل شده‌اند که می‌خواهند برای تفریح جان یک آبزی را بستانند.
این واقعیتی تلخ است که تعداد گردشگران ضد محیط‌زیست در حال افزایش است و برخی افراد سودجو بر این آتش می‌دمند، چراکه تعداد تورهای گردشگری که ادعا می‌کنند برای صید کوسه ماهی مجوز دارند در حال افزایش است! تورهایی که هر چند مدعی هستند کوسه‌ها را زنده می‌گیرند و رهاسازی می‌کنند و این نوع صید را هم یک قانون بین‌المللی می‌دانند، اما مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست نه فقط درباره این روش صید چیزی نشنیده‌اند، بلکه باور هم ندارند هیچ ارگانی برای صید تفریحی کوسه ماهی مجوز صادر کند. از سوی دیگر، کارشناسان هم تاکید می‌کنند هیچ روش صیدی وجود ندارد که به حیوان لطمه نزند و صدمات ناشی از صید و رهاسازی، قطعا عمر کوسه ماهیان را کوتاه می‌کند و جمعیت این گونه از آبزیان را که در خطر انقراض قرار دارد، بیشتر به مخاطره می‌اندازد.

تجارت باله کوسه از آن تجارتهای پرسودی است که انگیزه کافی برای صیادان به منظور صید هدفمند کوسه را فراهم میکند. بالههای شکارچیان دریا، پس از صید به چین و کشورهای آسیای جنوب شرقی میرود تا به سوپ تبدیل شود؛ اما این تنها دلیل صید کوسه ماهیان نیست. کوسه ماهیها که از قدرت شکارگری فوق العادهای برخوردار هستند، گاهی در تور شکارچیانی گرفتار میشوند که هدفشان از حضور در دریا، صرفا صید تفریحی است. تورهایی هستند که با هدف ایجاد ساعاتی خوش برای گردشگران، تورهای صید ماهیان بزرگ نظیر تن ماهیان، ماهی شیر و باراکودا و غیره را برگزار میکنند، اما اگر از این تورها بخواهید برایتان تور صید تفریحی کوسه برگزار کنند، با اعلام قیمتهایی که کمی بیشتر از صید ماهیان متعارف است، به تقاضایت پاسخ مثبت میدهند.

به گفته صاحبان این تورها، صید کوسه فقط به روش بگیر و رها کن انجام میشود و کوسه پس از صید، باید به داخل آب بازگردانده شود. آنها این نوع صید را روشی متداول در سراسر جهان میداند و معتقدند برای صید هدفمند و تفریحی کوسه باید شش روزی را روی آب وقت صرف کنید. برخی از این تورها در جزیره لاوان، به عنوان یک جزیره محیطزیستی برگزار میشود. این شکل صید خاص تفریحی، گویا با مجوز متولیان امر برگزار میشود، زیرا گردانندگان این تورها ادعا میکنند برای زندهگیری همه انواع کوسهها، بجز کوسه سفید و سپس رها کردن موجود در دریا میتوانند از نهادهای مسئول مجوز دریافت کنند و اگر بدون مجوز اقدام به چنین صیدی کنند باید ۲۰ میلیون تومان جریمه دهند. زیرا کوسه سفید در دریا کم است و صید آن هم مشمول محدودیتهایی است. اینها را یکی از برگزارکنندگان تورهای شکار کوسه به شرط فاش نشدن نامش به خبرنگار گزارشگران سبز میگوید.

بیاطلاعی محیطزیست

داوود میرشکار، مدیرکل دفتر زیستبومهای دریایـــی سازمان محیطزیست ضمن اعلام بیاطلاعی از صدور مجوز برای صید تفریحی کوسه به گزارشگران سبز میگوید: مجوز صید در دریا توسط سازمان حفاظت محیطزیست صادر نمیشود. این سازمان در مناطق خود یا آبهای داخلی که مربوط به این مجموعه است، در برخی موارد با توجه به وضعیت ذخایر، مجوز صید موقتی میدهد. البته صید کوسه هم ممنوع است.

او درباره برگزاری تورهای تفریحی زندهگیری و رهاسازی کوسه ماهیان عنوان میکند: برخی چون کوسه را پس از صید رها میکنند، فکر میکنند کار درستی انجام میدهند؛ اما نشنیدهام که سازمان شیلات ایران هم مجوز ورزشی برای صید کوسه ماهیان بدهد. میرشکار تاکید میکند: چون صید کوسه ممنوع است، حتی اگر قلاب و لوازم صید کوسه در دست افراد مشاهده شود، همان ۳۰ میلیون تومان جریمه صید کوسه از آنها گرفته میشود. همچنین اگر کوسه ماهی از آب خارج شود، جریمه صید از مرتکبان گرفته میشود، زیرا این رفتار تورها به مفهوم صید هدف کوسه است. او ادامه میدهد: باید مجوز تورهایی که چنین برنامههایی برگزار میکنند، بررسی شود. اگر توری مجوز زندهگیری کوسه را داشته باشند، سازمان شیلات باید پاسخگو باشد. به گفته مدیرکل دفتر زیست بومهای دریایی سازمان محیطزیست، فشار صید غیر قانونی روی کوسه ماهیان وجود دارد و این گونه در معرض خطر انقراض است. به همین دلیل صیاد معمولی یا صیادان تفریحی مجاز نیستند کوسهها را شکار کنند و در صورت مشاهده این رفتار، با آنها براساس قانون برخورد میشود.

سازمان شیلات متولی تعیین جمعیت کوسه

میرشکار، مرجع رسمی اعلام آمار جمعیت کوسههای خلیج فارس را سازمان شیلات ایران میداند. این سازمان هم در آماربرداریهای خود صرفا به بررسی ذخایر گونههای تجاری میپردازد. به همین دلیل آماری از جمعیت واقعی کوسهها در دسترس نیست. دقیقا مشخص نیست کوسهها چه شرایطی دارند و جمعیتشان چقدر است. با وجود این تورهای تفریحی ادعا میکنند مجوز برای صید و رهاسازی کوسهها دریافت میکنند.

محمدرضا فاطمی، پژوهشگر علوم دریا در گفتوگو با گزارشگران سبز درباره وضعیت کوسهها عنوان میکند: متولی تعیین جمعیت کوسه طبق قانون حفاظت و بهرهبرداری از منابع آبزی سازمان شیلات است. در این قانون که سال ۷۵ تصویب شد، وظیفه شیلات و محیطزیست مشخص شده است. او ادامه میدهد: سازمان حفاظت محیطزیست زمانی که جمعیت به خطر افتد، وارد عمل میشود. تا قبل از آن، وظیفه شیلات است که مواظب جمعیت این گونهها باشد.

آنطور که فاطمی میگوید وقتی جمعیت گونهای کم میشود نیز باید براساس مقررات عمل شود، چون اگر جمعیت یک آبزی کمتر از ۲۰ هزار قطعه شود، وارد فهرست جمعیت در خطر میشود.

این پژوهشگر علوم دریا در پاسخ به این پرسش که در شرایط نبود ارزیابی درست از ذخایر جمعیت کوسه ماهیان چگونه میفهمیم نسل این آبزی در معرض خطر انقراض است، میگوید: ارزیابی ما به دو صورت است. اول از نظر کمّی ذخایر را بررسی میکنیم، اما کوسهها چون در جای مشخصی نیستند و گلهای زندگی نمیکنند نمیتوان با روش صید مشخص ارزیابی شوند. ما برای ارزیابی از روشهای استنتاجی هم استفاده میکنیم مثلا درصد حضور کوسه در صید تجاری یا کوتاه شدن طول کوسههایی که در دام میافتند، نشان میدهد جمعیت کوسهها رو به کاهش است و ذخایر این گونه تحت فشار است.

زخمهای کاری

این استاد بازنشسته دانشگاه علوم و تحقیقات با بررسی روشهای صید، استفاده از تمام ابزارهای موجود را عاملی برای بروز آسیب به حیوان و کوتاه شدن عمر این گونه میداند و معتقد است این رفتارها، نسل کوسهها را بیشتر در معرض خطر انقراض قرار میدهد. او ادامه میدهد: در تمام روشهای ترال کف، گوشگیر یا قلاب، موجود زنده آسیب میبیند. صید با قلاب به دهان موجود آسیب میزند و باید قلاب را از دهانش درآورد. به همین دلیل کوسه را باید بکشید و داخل عرشه کشتی بیاورید. در روش تور گوشگیر که شب در دریا برای صید ماهی گذاشته میشود، پس از صید که تور را بالا میکشند اگر زمان زیادی از به دام افتادن کوسه گذشته باشد، این موجود معمولا بیحال میشود که باید از تور آن را جدا کنند در نتیجه بالهها یا بدن کوسه دچار جراحت میشود.

فاطمی تاکید میکند: اگر چنین تورهای گردشگری رواج پیدا کند برای موجوداتی که در معرض خطر انقراض هستند، خطر بزرگی به حساب میآید. صیادان تفریحی با همین منطق میتوانند دلفین و لاکپشت را هم به صورت تفریحی بگیرند و رها کنند. انسانها مجاز نیستند به خاطر تفریح خود به گونههای جانوری آسیب بزنند.

او یادآوری میکند: اگر تورهای تفریحی صید کوسه رایج شود، چه کسی این مساله را کنترل میکند؟ چنین تورهایی موجی ایجاد میکنند که افراد بهعنوان صید تفریحی کوسه وارد خلیج فارس میشوند و نسل این موجود را منقرض میکنند. زیرا در حال حاضر هم بالههای پشتی کوسه به قیمت زیاد خرید و فروش میشوند.

فاطمی احتمال میدهد مدعیان برگزاری تورهای تفریحی و رهاسازی کوسه، بیشتر به دنبال به دست آوردن باله کوسه باشند؛ زیرا ماموران دولت همراه تیم صید نیستند که ببینند کوسهای که صید شده به داخل دریا بازگردانده میشود یا نه.

او میگوید: اگر هدف از صید تفریح است، چرا باید سراغ گونهای برویم که جمعیت آن در معرض خطر است. میتوان تورهای تفریحی را برای تن ماهیان و ماهیهای بزرگ دیگری که گلهای حرکت میکنند، برگزار کرد.

تورهای ۳/۵ میلیونی

خبرنگار گزارشگران سبز با تورهای زیادی در قالب مشتری تماس گرفت، نتیجه این تماسها چیزی نبود جز تایید فعالیت تورهای ضد محیط زیستی که در ازای دست کم ۳/۵ میلیون تومان مقدمات شکار کوسه را فراهم می کنند، بیشتر این تورها اگر مهمان خارجی  داشته باشید حدود یکصددلار اضافه نیز از مشتریان می گیرند.

لیلا مرگن

جنجال فیلم قدیمی در فضای مجازی

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست‌ فیلمی را که از شکنجه دو بزکوهی در فضای مجازی منتشر شده ،مربوط به سال ۹۲ دانست و گفت: یکی از متخلفان در زندان است و دیگری به دستور قاضی پرونده به فعالیت های زیست محیطی مشغول است.

گزارشگران سبز: یکی از دلایلی که فیلم شکار و شکنجه بزهای کوهی دوباره مورد توجه قرار  گرفته این است که  پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون آن را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است.

او نوشته؛ «کشتار وحشیانه و انقراض گونه ای نادر از قوچ ایرانی و نشان دادن لاشه قوچ جوان به هم نوعش توسط شکارچیان بی رحم در استان هرمزگان. قوچ زنده است و با سوراخ عمیقی که به دلیل اصابت گلوله شکارچیان در پشتش وجود دارد مورد شکنجه قرار می گیرد  و در حالی که زنده است او را به زور به لاشه فرزندش نزدیک می کنند تا از نظر روحی هم شکنجه شود.»

این فیلم درفضای مجازی با واکنش های زیادی رو به رو شده و خیلی از کاربران نسبت به عملکرد ضعیف یگان حفاظت محیط زیست واکنش نشان داده اند.

جمشید محبت خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست دراین باره به گزارشگران سبز گفت:این فیلم مربوط به پرونده‌ای است که سال ۹۲  در میناب اتفاق افتاد.

آن طور که او گفته یکی از متخفان این پرونده در زندان است و دیگری نیز از سوی قاضی پرونده به فعالیت های زیست محیطی محکوم شده است.

یوز ایرانی از تیم ملی خط می‌خورد!

یوزپلنگ‌ها می‌دوند، اما رو به انقراض؛ این واقعیت تلخی است که نمی‌شود هیچ کجا پنهانش کرد. مدت هاست بجز خطر انقراض چیزی با یوزپلنگ‌ها نمی‌دود، هرچه هست خبر زوال این گونه است که تکرار می‌شود.

در تازه‌ترین اتفاق نیز زمزمه‌های حذف تصویر یوزپلنگ از پیراهن تیم ملی فوتبال خبرساز شده است، اتفاقی که حدود چهار سال پیش با تلاش دوستداران محیط‌زیست و حیات وحش عملی شد، اما این روزها از فدراسیون فوتبال خبر می‌رسد که قرار است یوزپلنگ از تیم ملی خط بخورد.

هرچند مدیرکل تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست گفته که می‌خواهد امروز در نامه‌ای به فدراسیون فوتبال موضوع حذف تصویر یوز آسیایی از پیراهن تیم ملی را پیگیری کند، اما به نظر نمی‌رسد این بار نیز به قول معروف آبی از پیگیری‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست گرم شود، چراکه اگر حفظ این گونه اولویت این سازمان بود، شرایط یوزپلنگ‌ها نباید اینقدر بحرانی می‌شد.

درباره علت حذف تصویر یوزپلنگ از پیراهن تیم ملی نیز حرف بسیار است، برخی می‌گویند حامی مالی تیم ملی که قرار است لوگویش روی پیراهن تیم نقش ببندد مخالف همراه شدن با یوزپلنگ‌هاست. هرچند عده‌ای این دلیل را مطرح می‌کنند، اما صفی‌ا… فغان‌پور، مسئول حقوقی فدراسیون فوتبال نیز چند روز پیش دراین باره به خبرگزاری میزان گفته بود «یوزپلنگ ایرانی به خاطر مشکلاتی که در فناوری به کار برده شده در لباس ایجاد می‌کند و عملا جلوی محفظه‌های لباس را می‌گیرد در طرح لباس تیم ملی در جام جهانی این بار جایی نخواهد داشت.»

دلیل حذف تصویر یوزپلنگ از پیراهن تیم ملی هرچه باشد، به نفع محیط‌زیست و حیات‌وحش کشورمان نیست و با حذف آن باید منتظر اتفاق‌های ناگوار‌تری برای محیط‌زیست بود، زیرا درحالی که با تلاش‌های فعالان محیط‌زیست اهمیت حفظ این گونه و خطراتی که آن را تهدید می‌کند به گوش خیلی‌ها رسیده اما هنوز هستند افرادی که خواسته یا ناخواسته بر خطر انقراض این گونه دامن می‌زنند، حتی افرادی مانند رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست که در اولین نشست خبری‌اش ادعا کرد نباید آب را قربانی مساله‌ای جزئی‌تر مانند یوزپلنگ کرد.

حال یوزپلنگ‌ها بهتر نمی‌شود، چون هیچ وقت تلاش دستگاه‌های مسئول و دوستداران محیط‌زیست از معرفی این گونه فراتر نرفته است بنابراین برای حفظ این گونه ارزشمند باید حفظ زیستگاهش در اولویت قرار گیرد و مسئولان مجوز ساخت هیچ جاده و معدنی را در زیستگاه یوزپلنگ‌ها صادر نکنند و برای بهبود این شرایط دستور خروج دام را از زیستگاه‌های این یار خط خورده از تیم ملی صادر کنند.

مهدی آیینی

شاسی بلند سواری با «عروس غاز»

635646823685917009 (1)«خرید خودروی شاسی بلند ‌یا سفر به اروپا» اینها گوشه‌ای از دغدغه‌های تعدادی از صیادانی است‌ که کمر به قتل عام پرندگان مهاجر بسته‌اند.
‌دیگر مثل گذشته نیست که صیادان از راه صید سنتی پرندگان مهاجر به فکر امرار معاش باشند، حرص و آز سبک زندگی ‌خیلی از آنها را تغییر داده و به همین خاطر با کشتار پرندگان مهاجر رویای رسیدن به زندگی لوکس را در سر دارند. پای حرف‌هایشان که بنشینید از دغدغه سیر شدن شکم نمی‌شنوید، این روزها تجربه زندگی به قول معروف لاکچری رویای خیلی از آنهاست.

روش‌های صید آنها نیز تغییر کرده دیگر از «دوما چال» خبری نیست، در عوض تا چشم کار می‌کند تور‌های هوایی برافراشته شده است، تورهایی که انواع پرندگان مهاجر را گرفتار می‌کند، فرقی نمی‌کند در معرض خطر انقراض باشند یا حرام گوشت.

هر روز صدها پرنده مهاجر مثل ‌غاز پیشانی سفید، عروس غاز، غاز پا‌ زرد و خوتکا از سوی صیادان شکار می‌شوند و در بازاری مثل فریدونکنار چوب حراج می‌خورند.

برخلاف هشدار‌های وزارت بهداشت نسبت به خطر شیوع آنفلوآنزای پرندگان بسیاری از آنها در رستوران‌های مجلل سرو می‌شوند و پرنده‌های حرام گوشت نیز برای تاکسیدرمی فروخته می‌شوند تا جیب مافیایی که پشت این قتل‌عام است، هر سال پر‌تر شود.

قدرت این مافیا به حدی است که سال‌هاست سازمان حفاظت محیط‌زیست در برابر آنها سکوت کرده، زیرا بسیاری از دامگاه‌داران در مناطقی مانند فریدونکنار، ازباران و سرخرود جزو مسئولان هستند و هر سال با لابی‌هایی که انجام می‌دهند برخورد قانونی با صیادان را متوقف می‌کنند.

ماجرای غم‌انگیز کشتار پرندگان مهاجر داستان تازه‌ای نیست درست مانند سکوت سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره این مساله. بی‌تفاوتی سازمان حفاظت محیط زیست به این مهم سبب شده تلاش‌های سازمان‌های مردم‌نهاد نیز برای بهبود شرایط راه به جایی نبرد.

این درحالی است که دست‌کم مسئولان می‌توانند با جمع‌آوری دام‌های هوایی و قانونمند کردن روش سنتی صید، اندکی شرایط را در مناطقی مانند فریدونکنار ساماندهی کنند.

مهدی آیینی – روزنامه‌نگار

محیط‌بان برای شهادت نیازمندیم

635646823685917009 (1)تا صدای گلوله در مناطق حفاظت شده نپیچد، تا روی پیراهن سبزشان لاله های سرخ نروید، فراموش شده می‌مانند و هیچ نام نشانی از آنها در سخنرانی مسئولان یا گزارش‌های خبرنگاران برده نمی‌شود، آنها در این روزگار جزو افرادی هستند که زخمی و کشته شان بیشتر هوادار دارد.

این قصه پرغصه محیط‌بان‌هاست، افرادی که با دست خالی‌ از محیط زیست این کشور دفاع می‌کنند و مراقبند تا حق شهروندان و نسل‌های آینده از زمین حفظ شود، اما حق و حقوشان هیچ وقت رعایت نمی‌شود.

امروز در تقویم، روز جهانی محیط‌بان است، روزی که قرار است در آن از این حامیان بی‌حامی طبیعت گفته شود تا شاید گرهی از مشکلات آنها باز شود، مثل این‌که این افراد هنوز نتوانسته‌اند برای خود سندیکایی داشته باشند تا اندکی بیشتر مشکلات‌شان شنیده شود و به خواسته‌های قانونی آنها برچسب سیاسی زده نشود.

محیط‌بانان تلاش می‌کنند حرفه‌شان در گروه مشاغل سخت و زیان‌آور قرار بگیرد، زیرا به واسطه شغل‌شان با محرومیت‌های اجتماعی زیادی روبه‌رو هستند. آنها از این گله دارند که دست‌کم شرایطی ایجاد شود که آنها هم بتوانند در مقابل 24 ساعت کار 48 ساعت مجال استراحت و پرداختن به خانواده‌شان را داشته باشند.

آنها از این ناراحتند که در بیشتر مواقع اضافه‌کاری‌هایشان نادیده گرفته می‌شود، به همین خاطر چرخ زندگی‌شان براحتی نمی‌چرخد. این مسائل‌ وقتی در کنار جیره غذایی ناچیزشان قرار ‌‌گیرد این نتیجه را به همراه دارد که نباید انتظار داشت تاب و توان گشتزنی مدام در مناطق حفاظت شده را داشته باشند، هرچند از جان مایه می‌گذارند و با تمام سختی‌ها از محیط زیست و حیات‌وحش کشور دفاع می‌کنند.‌‌

مدتی پیش نیز وعده داده شد که وزارت دفاع تجهیزات محیط‌بانان را تامین خواهد کرد، اما محیط‌بانان هنوز از تجهیزات لازم برخوردار نشده‌اند، به همین دلیل در بسیاری مواقع هنگام تعقیب و گریز با متخلفان موفق به دستگیری متهمان نمی‌شوند.‌ آموزش به محیط‌بانان نیز مساله دیگری است که باید به آن توجه ویژه‌تری کرد. درواقع مسئولان محیط زیست نباید آموزش‌های این افراد را به‌نحوه استفاده از سلاح یا قوانین در این حوزه محدود کنند، زیرا در کنار این مسائل، آموزش مسائلی درخصوص کنترل خشم و پاره‌ای از مباحث روان‌شناسی می‌تواند آنها را از خطرات بیشتری دور نگه دارد.

این درحالی است که لایحه حمایت از محیط بانان و جنگلبانان که پس از شهادت چند محیط بان و جنجال بسیار بالاخره به مجلس فرستاده شد، هنوز به کمیسیون مربوط ارسال نشده است به همین خاطر به نظر می‌رسد برای رسیدگی بهتر به این لایحه دست کم به شهادت یا مجروح شدن چند محیط بان دیگر نیاز است.

مهدی آیینی

بالا