آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش (برگ 7)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش

اشتراک به خبردهی

نگاه مضر مادی به جانوران

ماهی ها یکی از بهترین نمونه های حیوانی هستند که به دست انسان ها زندگی سختی را تجربه می کنند. شناخته شده ترین وضعیتش مربوط می شود به ماهی های قرمز که طرفداران خرید آنها درشب های عید کلی برایش پشتوانه های تاریخی و فرهنگی مطرح می کنند و بعد از مدت کوتاهی نگهداری شاهد مرگ این ماهی ها می شوند. البته مدتی است که شهرداری ها مکان هایی برای رهاسازی ماهی قرمزها اختصاص داده اند ولی فعالان حقوق حیوانات درک نمی کنند که چرخه معیوب تولید انبوه این حیوان و بعد فروش آنها به قصد تفریح یا به جا آوردن یک سنت مبهم و سپس تلاش برای ساماندهی آنها چه مفهومی دارد.

این اتفاق البته فقط برای ماهی قرمزها رخ نمی دهد بلکه حیواناتی همچون لاک پشت ها، سنجاب ها، مارها و حتی حیوان کمیابی همچون سمندر لرستانی نیز در معرض انواع حیوان آزاری قرار دارند و این مشکل در آستانه نوروز شدت می گیرد. ایراد کار در این است که ما موجودات زنده را به چشم کالا می بینیم و چون نگاه مان مادی است رفتارمان با آنها نیز مثل یک کالای مصرفی است که پس از مدتی چاره ای جز دور انداختنشان وجود ندارد.

بیشتر جانورانی که از زیستگاهشان جدا می شوند و به خانه ها کوچ می کنند به سبب نگهداری های غیرعلمی به دلایلی از جمله کمبود اکسیژن و یا سوءتغذیه در فرایندی پر درد و رنج جان می دهند. برای همین عده ای گمان می کنند حیوان خریداری شده را اگر پس از مدتی در طبیعت رها کنند جبران مافات کرده اند درحالی که حیوانات وقتی در زیستگاه های نامناسب و غیربومی قرار می گیرند سرنوشتی بجز فنا ندارند. در این میان حیوانات غیربومی در بیشتر موارد به عنوان رقیب حیوانات بومی ظاهر می شوند و مشکلاتی را برای محیط زیست منطقه به وجود می آورند.

این اتفاق با ورود لاک پشت های گوش قرمز به کشورمان رخ داد و با ورود سنجاب های زاگرس به استان هان های البرز و تهران تکرار شد، چالشی که فقط برآمده از نگاه کالایی ما انسان ها به جانوران و نادیده گرفتن حقوق آنهاست.

 

امیر سبزی

مرگ پلاستیکی

نتایج مطالعات اخیر محققان نشان می‌دهد ذرات ریز پلاستیک در هر جایی که فکرش را کنیم نفوذ کرده و عوارض وخیمی به جا می‌گذارد
از همان زمانی که پلاستیک به بازار آمد، با این که به دنیای ما شکل و شمایل دیگری داد و بسیاری از غیرممکن‌ها با پلاستیک‌ ممکن شدند، اما معضل زباله‌های پلاستیکی را به یکی از مشکلات مهم جوامع بشری تبدیل کرد. این معضل به‌قدری تبعات گسترده دارد که حتی اگر صدها بار هم درموردش حرف بزنیم باز هم جا برای دانستن بیشتر وجود دارد. چه چیزی وحشتناک‌تر از آن‌که حتی آبزیان در فرسنگ‌ها دورتر از جایی که هیچ انسانی سکونت ندارد، به‌خاطر آلودگی زباله‌های پلاستیکی ما درحال نابودی هستند! تبعات این فاجعه بسیار دامنه‌دارتر از چیزی است که در ظاهر به‌نظر می‌رسد. درادامه با ما همراه باشید تا ببینیم دقیقا تا کجا در محاصره ریزپلاستیک‌ها هستیم.
به ذرات حاصل از پلاستیک‌های تخریب‌شده، الیاف مصنوعی و دانه‌های پلاستیکی ریزپلاستیک یا میکروپلاستیک می‌گویند. امروزه ردپای ریزپلاستیک‌ها را در هر گوشه این کره خاکی می‌توان یافت؛ از مزارع کشاورزی گرفته تا هوایی که نفس می‌کشیم. اندازه اینها از حدود پنج میلی‌متر (تقریبا به اندازه دانه برنج) شروع می‌شود و به اندازه‌های میکروسکوپی می‌رسد. با ابعادی در این حد معلوم است که ریزپلاستیک‌ها می‌توانند سر از ساختارهای آوندی گیاهان یا دستگاه گوارش طیف گسترده‌ای از موجودات زنده درآورند. به این معنا که از پلانکتون‌ها که مبنای زنجیره غذایی دریایی را تشکیل می‌دهند تا ما انسان‌ها هیچ موجود زنده‌ای از خطر عوارض جانبی ورود ریزپلاستیک‌ها به بدنش در امان نیست.
اما فکر می‌کنید آلودگی پلاستیکی چه به سر موجودات زنده و اکوسیستم‌ها می‌آورد؟ خوردن ریزپلاستیک‌ها موجب تخریب اندام‌ها و تخلیه مواد شیمیایی پرخطر ازقبیل
بیسفِنول آ و آفت‌کش‌ها می‌شود و ضمن ایجاد اختلال در عملکرد سیستم ایمنی به جلوگیری از رشد و تولیدمثل در برخی موجودات زنده می‌انجامد. ریزپلاستیک‌ها و این موادشیمیایی در زنجیره غذایی انباشته می‌شوند و درنهایت کل اکوسیستم را درگیر می‌کنند. مطالعات نشان داده است ریزپلاستیک‌ها توانایی تولیدمثل ماهی‌ها را ضعیف ‌کرده و ترکیب جوامع میکروبی خاک را تغییر می‌دهند. به این ترتیب حتی خاک زمین‌های کشاورزی نیز از این انباشتگی اثر می‌پذیرد. ریزپلاستیک‌ها در آب آشامیدنی و هوای تنفسی هم وجود دارند و به نظر می‌رسد خطراتشان حالا سلامت همه ساکنان زمین را نشانه رفته است.
جالب است بدانید مقدار ریزپلاستیک‌های موجود در دریاچه‌ها و خاک‌ها به‌تنهایی با بیش از ۱۵تریلیون تن ذرات پلاستیکی شناور بر سطح اقیانوس‌ها برابری می‌کند.
​​​​​​​
زباله‌های پلاستیکی؛ تهدیدی جدی برای آبزیان
در گذشته تصور می‌شد موجودات دریایی قادرند ریزپلاستیک‌های بلعیده‌شده را دفع کنند، درحالی‌که امروزه می‌دانیم این‌طور نیست و ریزپلاستیک‌ها در بدن باقی می‌مانند. حضور ریزپلاستیک‌ها در بدن ماهی‌ها خصوصا وقتی نگران‌کننده می‌شود که این ذرات از دستگاه گوارش به جریان خون یا دیگر اندام‌ها راه پیدا کند. برخورد ریزپلاستیک‌ها با دیواره‌های اندام‌ها می‌تواند موجب ایجاد التهاب شود. همچنین مطالعات نشان داده است بخشی از مضرات ریزپلاستیک‌های خورده‌شده از تخلیه مواد شیمیایی خطرزا منشأ می‌گیرد. این مواد شیمیایی خطرزا عبارتند از پلیمرهایی که طی تولید به ترکیبات پلاستیک اضافه می‌شوند و نیز آلاینده‌های محیطی نظیر آفت‌کش‌ها که سطح پلاستیک را آغشته می‌کنند و هر دو در ایجاد مشکلات سلامت مانند تخریب کبد نقش دارند.
مهم این است که بدانیم آیا ریزپلاستیک‌ها با همه عوارض‌شان می‌توانند روی رشد و تولیدمثل موجودات زنده اثر بگذارند و احتمال ابتلا به بیماری‌ها را افزایش دهند؟ نتایج تحقیقات نشان می‌دهد پاسخ مثبت است. توانایی تولیدمثل ماهی‌ها بر اثر مواجهه با ریزپلاستیک‌ها کاهش می‌یابد و بدتر این‌که بچه‌ماهی‌ها هم با وجود مواجه ‌نشدن مستقیم با ریزپلاستیک‌ها از توانایی تولیدمثل‌شان کاسته می‌شود.
به‌این ترتیب به نظر می‌رسد عوارض آلودگی‌های پلاستیکی در آبزیان از نسلی به نسل دیگر ادامه می‌یابد. گویا ریزپلاستیک‌ها روی برخی آبزیان آب شیرین نظیر دوجورپایان یا آمفی‌پودها (نوعی سخت‌پوست با ظاهری مانند میگو) اثر مخرب ندارند. شاید علتش این باشد دوجورپایان قادرند مواد طبیعی غیرقابل‌هضم مثل سنگ‌ها را مدیریت کنند. برخی گونه‌ها نیز بر اثر مواجهه با انواع خاصی از ریزپلاستیک‌ها دچار مسمومیت می‌شوند، اما انواع دیگر ریزپلاستیک‌ها بیمارشان نمی‌کند.

نبرد با دشمنی که خودمان ساخته‌ایم
ریزپلاستیک‌ها انسان‌ها را بیش از سایر موجودات زنده مورد حمله مستقیم قرار داده‌اند. در آزمایشی که اخیرا انجام شد، پژوهشگران به ذرات و الیاف ریز پلاستیک در آب معدنی و آب لوله‌کشی برخوردند. در این آزمایش حتی نمک دریای بسته‌بندی‌شده نیز آلوده به پلاستیک ارزیابی شد. بنابراین شکی نیست که ما نیز درست مثل آبزیان درحال خوردن ریزپلاستیک‌ها هستیم. درمورد نوشیدنی‌های کارخانه‌ای می‌توان گفت ریزپلاستیک‌ها طی فرآیند انتقال نوشیدنی به بطری به‌درون آن نفوذ می‌کنند. در مورد آب لوله‌کشی هم می‌توان حدس زد ریزپلاستیک‌ها از هوا به مخازن آب نفوذ پیدا می‌کنند.
پژوهشگران برای این‌که ببینند خوردن ریزپلاستیک‌ها در بدن دقیقا چه فعل‌وانفعالاتی را تحریک می‌کند، نمی‌توانند به‌خاطر موازین اخلاقی دست به آزمایش‌های بالینی بزنند و عمدا به عده‌ای پلاستیک بخورانند. از این‌رو پژوهشگرانِ علاقه‌مند این حوزه به رصد پژوهش‌هایی روی آورده‌اند که در آنها پزشکان برای انجام تحقیقات دارویی از تراشه‌های پلاستیکی برای ارسال دارو به نقاط هدف‌گذاری‌شده در بدن استفاده می‌کنند. به‌این‌ترتیب می‌توان دید با خوردن ریزپلاستیک‌ها چه اتفاقی در بدن می‌افتد. نتایج مطالعات این‌چنینی حاکی است ریزپلاستیک‌ها می‌توانند در داخل بدن حرکت کنند و در اندام‌ها و جریان خون انباشته شوند. در پژوهشی که روی موش‌های آزمایشگاهی انجام شد، پژوهشگران در پی تزریق ریزپلاستیک‌ها به بدن موش‌ها دریافتند این ذرات حتی ممکن است لخته‌های خونی ایجاد کنند.
پیشتر هم گفتیم ریزپلاستیک‌ها در هوای تنفسی نیز یافت می‌شوند و فرقی نمی‌کند در قلب تهران باشید یا در نقاط دوردست قطب شمال. این ذرات هوابُرد در ته شش‌ها می‌نشینند و می‌توانند موجب ایجاد سرطان شوند. شواهد نشان داده است کارگرانی که در کارخانه‌ها با مواد نایلونی و پلی‌استر سروکار دارند، دچار تحریک‌پذیری ریه و کاهش حجم هوای تنفسی می‌شوند. البته ناگفته نماند میزان مواجهه این افراد با ریزپلاستیک‌ها به‌خاطر شغل‌شان با میزان مواجهه مردم عادی قابل مقایسه نیست. اکنون پژوهشگران در تلاشند بدانند هوای تنفسی در حالت عادی به چه حجمی از ریزپلاستیک‌ها آلوده است. در حال‌حاضر در برخی مراکز تحقیقاتی جهان پژوهش‌هایی نیز در زمینه بررسی تجمعات پلاستیکی در بافت ریه‌ها و آسیب‌های احتمالی ناشی از این تجمعات در جریان است.

مترجم
صدف دژآلود

معمای روبهی در پایتخت

غذا دهی دستی و نبود مدیریت پسماند پای روباه‌ها را به تهران باز کرد

روباه‌هایی که دیگر از انسان نمی‌ترسند و در قلب مراکز جمعیتی تهران شلوغ و بزرگ هم ظاهر می‌شوند. افزایش مشاهده روباه این ذهنیت را در مردم ایجاد کرده که جمعیت این گونه زیاد شده است. رئیس اداره محیط‌زیست استان تهران داستان افزایش جمعیت روباه‌ها را تکذیب می‌کند و می‌گوید: حضور این گونه در شهر به خاطر جذابیت‌های سطح شهر نظیر پسماندهاست. مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی حذف بیش از حد سگ‌های بی‌صاحب را عامل افزایش ورود روباه به پایتخت می‌داند اما برخی کارشناسان می‌گویند نبود ساز و کار برای کنترل غذادهی دستی به حیوانات همراه دیگر عوامل نظیر نبود مدیریت پسماند، حضور روباه در کلانشهر تهران را پررنگ‌تر کرده است. برخی کارشناسان نیز بر این باورند که چون روباه می‌تواند ناقل هاری به انسان باشد، در آینده با سونامی هاری مواجه خواهیم بود. اما مسؤولان سازمان حفاظت محیط‌زیست نه‌تنها معتقدند که هیچ گزارشی در جهان درباره خطرناک بودن روباه برای انسان منتشر نشده است بلکه تاکید می‌کنند که روباه‌های تهران در معرض انواع خطرات نظیر تصادفات قرار دارند.

چندی است که حضور روباه، این عضو خانواده سگ‌ها، در میدان شلوغی نظیر انقلاب هم گزارش شده است. تلفن‌های آتش‌نشانی بیشتر از گذشته برای زنده‌گیری روباه‌ها زنگ می‌خورد و بخشی از جامعه درگیر این حضور این سگ‌سان کوچک در دل تهران است. کسی نمی‌داند لانه‌های این روباه‌ها کجاست و چگونه آنها از قلب پایتخت سر درآورده‌اند. مردم گاهی احساس ترس می‌کنند و گاهی هم از سر دلسوزی و این‌که تصور می‌کنند روباه راه گم کرده، به آتش‌نشانی اطلاع می‌دهند تا این حیوان را به زیستگاهش بازگرداند.

محمد‌حسین بازگیر، رئیس اداره محیط‌زیست استان تهران در گفت‌وگو با ما درباره حضور بیشتر روباه‌ها در سطح کلانشهر تهران می‌گوید: شهر تهران هنوز پیوستگی خود با زیستگاه‌های طبیعی اطراف خود مانند شمال را از دست نداده است، علاوه بر این یک‌سری مسیرها مثل رودها و رود دره‌ها، همچنین برخی فضاهای سبز بزرگ و جنگل دست‌کاشت داخل شهر مثل چیتگر، شیان، لویزان، خجیر و سرخه حصار زیستگاه‌های طبیعی روباه‌ها هستند که این حیوانات در داخل آن زندگی و به‌راحتی در داخل شهر تردد می‌کنند. در واقع این ما هستیم که همه جا را تصرف کرده‌ایم.

آن‌طور که او می‌گوید این روزها شرایط سخت‌تر شده و روباه‌ها به‌طور طبیعی برای یافتن طعمه مشکل پیدا کرده‌اند. ما هم ریخت و پاش‌های زیادی داریم که تشویق‌کننده روباه است. پسماندهای ما منبع غذایی خوبی برای روباه‌هاست. روباه بیشتر در شب فعالیت می‌کند، اما فعالیت‌های تهران شبانه‌روزی شده است. به همین دلیل روباه‌ها هم در همه ساعت‌ها، در شهر تردد می‌کنند.

به گفته بازگیر، حضور روباه در مناطق پرجمعیتی مانند میدان انقلاب هم می‌تواند به دلیل مسدودسازی مسیر تردد این‌گونه در فرودگاه مهرآباد برای مقابله با ورود روباه به باند فرودگاه باشد. این اقدام عرصه را بر روباه تنگ و این حیوان را به سمت مناطق دیگری هدایت کرده است.

‌بهمن نقیبی، مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی نیز در گفت‌وگو با ما درباره دلایل افزایش حضور روباه در تهران عنوان می‌کند: اگر در منطقه‌ای که تعداد سگ‌های بی‌صاحب زیاد بود، بیش از حد اتلاف انجام شود، به حیات‌وحش فرصت می‌دهیم که راحت‌تر در سطح شهر حضور یابند. زیرا دیگر سگ‌ها سد راه حیات‌وحش نخواهند شد. او هم همچون بازگیر منابع سهل‌الوصول فست‌فودی و رستورانی در پسماندها را عامل موثری برای جذب روباه‌ها می‌داند.

روباه موش نمی‌گیرد

در فضای مجازی شایعه شده محیط‌زیست به عمد روباه‌ها را در سطح شهر رها کرده است تا جمعیت موش‌های تهران کنترل شود. این شایعه نه‌تنها توسط مدیرکل محیط‌زیست شهرستان تهران رد می‌شود بلکه ایمان معماریان، دامپزشک نیز در گفت‌وگو با ما دلیل شکل‌گیری این شایعات را انجام برخی مصاحبه‌های غیر‌کارشناسی می‌داند.

به گفته او، نبود مدیریت پسماند در تهران روی جمعیت روباه‌ها اثر می‌گذارد و علاوه بر این غذا‌دهی دستی به سگ و گربه‌های بدون صاحب توسط مردم هم باعث جذب روباه‌ها می‌شود.

آن‌طور که معماریان می‌گوید روباه جزو حیات‌وحشی است که می‌تواند به حیات‌وحش شهری تبدیل شود، زیرا خیلی خوب خود را با شرایط سازگار می‌کند.

این دامپزشک در واکنش به اظهاراتی که درباره احتمال انتقال هاری توسط روباه‌ها مطرح می‌شود، مهم‌ترین مشکل در زمینه روباه‌ها و سایر حیوانات شهری را نبود مدیریت این قبیل حیوانات می‌داند. او تاکید می‌کند: ما هیچ کنترل بهداشتی روی حیات‌وحش شهری نداریم که این مساله می‌تواند مخاطره‌آفرین باشد.

معماریان ادامه می‌دهد: در کشورهای پیشرفته تغدیه دستی حیات‌وحش جریمه دارد، زیرا زمینه افزایش جمعیت حیوانات را فراهم می‌کند. در برخی ایالت‌های آمریکا برای تغذیه دستی صد دلار جریمه در نظر می‌گیرند اما قبل از در نظر گرفتن جریمه برای تغذیه دستی حیوانات، ابتدا دولت‌ها پایه‌های اصلی تغذیه حیوانات را کنترل می‌کنند یعنی با مدیریت پسماند مانع افزایش جمعیت می‌شوند. سپس اجازه نمی‌دهند تغذیه دستی توسط مردم انجام شود، به این مفهوم که با نصب تابلوهای هشدار به شهروندان اعلام می‌کنند که نباید به حیوانات به صورت دستی غذا داد. در نهایت اگر کسی به هشدارها گوش نکرد، آن فرد را جریمه می‌کنند.

به اعتقاد معماریان، متولی اصلی حیوانات شهری، شهرداری‌ها هستند، اما محیط‌زیست خود را در مسائل مربوط به حیات‌وحش شهری دخالت می‌دهد؛ مثلا اگر سگی کشته شود، محیط‌زیست شکایت می‌کند، در حالی که این مساله، جزو  وظایف محیط‌زیست نیست.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد در ارتباط با حیوانات شهری هیچ اقدامی در کشور انجام نمی‌شود و رسما در این حوزه هم رده کشورهایی نظیر هند هستیم. برای کنترل این حیوانات می‌توانیم از تجربیات کشورهای پیشرفته دنیا مثل اروپای غربی، آمریکا، استرالیا و نیوزلند استفاده کرد و روش‌های استاندارد آنها برای کنترل جمعیت حیوانات شهری را به کار بگیریم.

فرصت‌های حضور روباه در تهران

دامپزشکان بیشتر نسبت به مخاطرات حضور روباه در تهران تمرکز کرده و نسبت به آن هشدار می‌دهند، اما بازگیر، مدیر‌کل محیط‌زیست شهرستان تهران نه فقط حضور حیات‌وحش و روباه را جاذبه‌ای برای پایتخت می‌داند، بلکه از مخاطرات انسان برای روباه‌ها نیز سخن می‌گوید.

او تصادفات را یکی از مخاطرات اصلی برای روباه‌ها معرفی می‌کند، زیرا چند روز پیش یک روباه در شرق تهران تصادف کرده و به‌دلیل شدت جراحات از بین رفته است.

به گفته بازگیر، در بسیاری از نقاط دنیا تداخل بین زیستگاه جانوری و تعامل بین حیات‌وحش و زیستگاه انسانی، به عنوان یک امتیاز و ارزش و اولویت به شمار می‌رود و مورد حمایت دولت‌هاست؛ یعنی کشورها با گونه‌هایی از موجودات زنده که به زیستگاه انسان نزدیک می‌شوند و در حاشیه آن زندگی می‌کنند، با احترام برخورد کرده و حیات‌وحش را اذیت و آزار نمی‌کنند.

او تاکید می‌کند: روباه‌ها از انسان آسیب پذیرتر هستند. اگر کیفیت هوا و محیط دستخوش تغییرات تاثیرگذار در سلامت انسان شود، اولین تاثیرها روی همین موجودات نشان داده می‌شود. در واقع حیات‌وحش به نوعی پیش‌مرگ‌ انسان‌ها است. این کمترین خدمت حیات‌وحش به انسان است. از سوی دیگر، روباه در کنترل جوندگان کوچک هم اثر می‌گذارد. اما این به آن مفهوم نیست که ما در کار آنها دخالت می‌کنیم، بلکه از مردم هم می‌خواهیم که در کار روباه‌ها دخالت نکنند.

مدیر‌کل محیط‌زیست شهرستان تهران بیان می‌کند: حیات‌وحش خزانه ژنتیکی کشور است و به نوعی انفال به‌حساب می‌آید و علاوه بر خدمات زیبایی شناختی، نقش‌هایی هم در طبیعت و محیط‌زیست به‌عهده دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.

 گزارش‌های اندک شمار هاری

بهمن نقیبی، مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی نیز درباره خطر انتقال هاری از سوی روباه به جمعیت انسانی به ما  می‌گوید: بر اساس آمارهای وزارت بهداشت سال گذشته تعداد حیوان گزیدگی ۱۸۰ هزار مورد بوده است که عدد قابل توجهی است.

او ادامه می‌دهد: البته با این تعداد قابل توجه حیوان گزیدگی، در حد کمتر از انگشتان دو دست موارد ابتلا به هاری داشته‌ایم که نشان می‌دهد سازمان دامپزشکی به وظایف خود در تحت پوشش واکسیناسیون قرار دادن جمعیت مناسب ناقلان هاری خوب عمل کرده است. وزارت بهداشت هم خدمات مناسبی به افراد حیوان گزیده ارائه کرده است.

به گفته نقیبی برای کنترل هاری در کشور در سه سطح حیات‌وحش، سگ‌های بی‌صاحب و سگ‌های گله و نگهبان باید کنترل‌های لازم انجام شود تا جمعیتی که مخزن بیماری هاری است، کاهش یابد و جمعیت انسانی در مقابل این بیماری کشنده محافظت شود.

او می‌گوید: کنترل و رصد هاری در سطح حیات‌وحش به عهده سازمان حفاظت محیط‌زیست است و طبیعتا دامپزشکی هم به عنوان همکار می‌تواند با این سازمان همکاری کند.

البته نقیبی عنوان می‌کند: درباره روباه‌ها اگر با دید حیات‌وحش به آنها نگاه کنیم، هر گونه اقدام کنترلی و مبارزه و پیشگیری با بیماری‌های آن در حیطه وظایف سازمان حفاظت محیط‌زیست است، اما اگر حیوان شهری محسوب شود، شهرداری‌ها باید راه‌های کنترل بیماری‌های این‌گونه را بر مبنای مطالعاتی که وجود دارد، به مرحله اجرا بگذارند.

 

 

لیلا مرگن

نسل‌کُشیِ سنگدلانۀ پرندگان در فریدونکنار، اشتغال است؟!

دیگر همه می‌دانند که هرسال با آغاز مهاجرتِ زمستانی پرندگان از سرزمین‌های سرد شمالی به تالاب‌ها و آب‌بندان‌های فریدونکنار و سرخرود، صید گسترده‌ی این آفریده‌های زیبا و شکوهمند هم با انواع روش‌های سنتی و غیرسنتی آغاز می‌شود. لازم نیست که گیاه‌خوار یا مخالفِ صددرصدِ صید و شکار باشید تا دل‌تان از این صیادی بی‌رویه به درد آید؛ قلب هر انسان عادی هم با تماشای انبوه پرندگان غرقه‌به‌خون که ده‌تا ده‌تا و صدتا صدتا بر پیشخوان پرنده‌فروشان منطقه گذاشته می‌شوند، یا بدتر از آن، با بال‌های گره‌خورده و پاهای به‌عمد شکسته‌شده، زنده اما تشنه و گرسنه بر سینیِ فروش زجر می‌کشند، به درد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید.

روزگاری بود که چند روستایی که زندگی ساده‌ای را می‌گذراندند، برای خوردن چند وعده خوراک گوشتی در سال یا برای کسب چند تومان درآمد، با دام‌های ابتدایی چندتایی پرنده در یک فصل صید می‌کردند. اینک اما، چند صد صیاد طمع‌ورز و بی‌ملاحظه که بسیاری‌شان بومی منطقه هم نیستند، نه برای گذران معیشتی ساده بلکه برای کسب درآمد ده‌ها میلیون تومانی (و در رقابت با کسانی که با زمین‌فروشی و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی یا… به ثروت‌های بادآورده رسیده‌اند) در یک فصل صدها هزار پرنده را قتل عام می‌کنند. در این نسل‌کشیِ بی‌ملاحظه، انواع پرندگان کمیاب، نایاب، در شرف انقراض، و حرام‌گوشت همراه با پرندگان دیگری که کمیاب نیستند یا حلال‌گوشت به‌شمار می‌روند، به علاوه‌ی پرندگانی مانند جغد و عقاب و جز آن که در فرهنگ بومیِ گذشته اساساً صید نمی‌شدند، نیز گرفتار دام‌های بی‌شمار می‌شوند. به علاوه، فریدونکنار به «بورس» فروش پرنده بدل شده و پرندگانی که در بخش‌های دیگر مازندران و حتی استان‌های گلستان و گیلان صید شده‌اند میز به این شهر آورده می‌شوند و به این ترتیب یک مرکز خریدوفروش غیرقانونی اما علنی شکل گرفته است.

این‌گونه صیادیِ قانون‌شکنانه و خلافِ هنجارهای اخلاقی، نه‌تنها موجب تباهی محیط زیست و مخدوش شدن زیبایی طبیعت شده، بلکه اعتبار قانون و اقتدار حاکمیت را نیز به سُخره گرفته است. چرا که گستاخی این صیادان به حدی رسیده که بارها با مأموران محیط زیست و نیروی انتظامی درگیر شده و زیر بار هیچ‌گونه محدودیتی نمی‌روند. علت اصلی این گستاخی، حمایت تنی چند از مقام‌های محلی یا شهرستان و یکی دو نماینده از این اعمال بی‌رحمانه، با توجیه حمایت از «اشتغال مردم» یا «شیوه‌  بی‌حساب و کتاب، به اقتصاد منطقه آسیب زیادی وارد کرده و بیش از این‌ها هم از رشد اقتصادی محل جلوگیری خواهد کرد.

دلیل بر این مدعا این که هم‌اینک بر اثر سوء شهرت  فریدونکنار به خاطر ‌سیاهچاله‌ای که صیادان غیرمجاز و سنگدل برای مهمانانِ پرندۀ کشور ایجاد کرده‌اند، پرنده‌نگران ایرانی و خارجی و دیگر گردشگران رغبتی برای سفر به منطقه‌ ندارند یا با بدترین صفت‌ها از آن‌جا یاد می‌کنند. اگر فریدونکنار و سرخرود و ازباران از این همه تور هوایی که تالاب‌ها و آبگیرها را در پاییز و زمستان به هیأت دامچاله‌هایی هراس‌انگیز درآورده، پاک شود، گردشگری زمستانی در منطقه رونقی چشمگیر خواهد یافت. از این گذشته، باید در نظر داشت که کشتارگاه خون‌آلود و اسارتگاه قرون وسطاییِ زیباترین مخلوق‌ها که با عنوان بازار فروش پرنده در فریدونکنار شکل گرفته، هزاران میلیارد تومانی را که صرف آموزش و پرورش بچه‌های ما می‌شود تا یاد بگیرند که قدردان سرزمین خود و نگاهبان مخلوقات باشکوه باشند، به هدر می‌دهد.‌

 

 

عباس محمدی

کنشگر محیط زیست‌

 

صید آلودگی در خزر

صیادان شمال کشور می گویند آلودگی دریا تورهایشان را خالی و زندگی شان را سخت کرده است

صیادان مایوس از سفره پهن خزر، این روزها نگران تر از همیشه هستند. جنب و جوش حاشیه دریا در فصل صید، جای خود را به دغدغه تامین معیشت خانواده داده است. تورهای صیادان پره، امسال اغلب خالی است. آنها بر این باورند که آلودگی دریا یا عواملی که از آن بی‌اطلاع هستند، کفال ماهیان خزر را دچار مرگ دسته جمعی کرده است. به خاطر می‌آورند که در دهه ۷۰ هر صیاد عضو تعاونی پره بیش از یک تن ماهی در فصل صید سهمیه داشت اما حالا حجم صید آنها در طول یک فصل صید به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم هم نمی‌رسد. به این ترتیب صید برای آنها صرفه ندارد، زیرا هر بار که تور را از آب بیرون می‌کشند، یک یا دو سبد بیشتر ماهی در تورها پیدا نمی‌کنند و این حجم صید، پول سوخت تراکتور به کار گرفته شده برای خارج کردن تور از دریا را هم تامین نمی‌کند، چه برسد به خرج و مخارج سنگین زندگی! اگرچه صیادان معتقدند که آلودگی دریا جمعیت ماهیان را کاهش داده است اما مطالعه دقیقی درباره میزان تاثیر آلودگی این اکوسیستم بر جمعیت ماهیان وجود ندارد. آن طور که متولیان امر و دانشگاهیان اعلام می‌کنند، مجموعه‌ای از عوامل از جمله آلودگی دریا جمعیت ماهیان خزر را کاهش می‌دهد. به اعتقاد آرش جوانشیر دانشیار دانشگاه تهران در تمام دنیا سهم آلودگی در کاهش جمعیت موجودات زنده حدود ۵درصد است اما در ایران به دلیل ورود فاضلاب خام به دریا، سهم آلودگی در کاهش جمعیت هم افزایش می‌یابد. به گفته او استروئیدهای موجود در فاضلاب‌ها ماهیان نر را عقیم می‌کند و یا رسیدگی جنسی آنها را به تعویق می‌اندازد. به این ترتیب نسل ماهیان در خزر، روز به روز کاهش می‌یابد.

اگر در فصل پاییز یکی دو ساعت مانده به غروب به محدوده‌های کوچکی از ساحل خزر که هنوز توسط ویلا، هتل، متل و غیره تصرف نشده، نزدیک شوید، صیادانی را می‌بینید که با کمک گرفتن از تراکتور، در حال کشیدن تور صید پره به بیرون آب هستند. مجموعه تلاش صیادان برای خارج کردن تور از آب، حدود یک ساعتی طول می‌کشد اما به محض آنکه تور از آب خارج می‌شود، آن شور و شوق یکساعته به یاسی عمیق تبدیل می‌شود. صیادانی که در ساحل انزلی با تلاش زیاد تور خود را از آب بیرون کشیده‌اند، چند بطری پلاستیکی و به اندازه یک سبد کوچک ماهی ‌صید کرده‌اند! صیدی به غایت غیر اقتصادی که خرج گازوئیل تراکتورشان را هم تامین نمی‌کند. لبخند روی صورتشان می‌ماسد و حوصله ندارند جواب سئوال‌های حاضران در محل بدهند یا حتی بهای ماهیانی که صید کرده‌اند را اعلام کنند. ماهی‌ها نسبتا کوچک است و سرگروه معتقد است که نمی‌توان آن را به قیمت فروخت.

کاهش ۷۰ درصدی صید

سازمان شیلات ایران در برابر این افت شدید جمعیت ماهیان خزر، همواره سکوت کرده است. از نگاه سازمان شیلات ایران حرف‌های صیادان که از کاهش جمعیت ماهیان خبر می‌دهند، علمی نیست اما این سازمان حتی یک کشتی تحقیقاتی هم ندارد که در خزر مطالعه کند. گویا شیلات با تکیه بر محتویات همان تورهای صیادی، برآوردی از جمعیت ماهیان دارد و بر آن اساس مجوز صید صادر می‌کند! شیلات با برنامه‌های تکثیر مصنوعیش خزر را به آکواریومی تبدیل کرده که دیگر یک سفره پر برکت برای صیادان نیست. دعواهای سیاسی بر سر تقسیم خزر هم صرفا به خاطر منابع نفت و گازش‌ این دریاست و بس! گویا هیچ کس به فکر زیستمندان این پهنه آبی کوچک که از دریای تتیس باقی مانده نیست. احمد ملکی رئیس پیشین، هیات مدیره اتحادیه پره گیلان در گفتگو با ما  از کاهش چشمگیر میزان صید در پاییز امسال خبر می‌دهد.

البته او می‌گوید: میزان صید هر سال را باید در طول فصل صید و یک دوره پیک (اوج) سنجید اما می‌توان گفت که طی سال‌های اخیر حجم صید به میزان ۷۰ درصد کاهش یافته است.

به گفته ملکی سال‌های ۷۱ و ۷۲ که اتحادیه‌های مرتبط با صید پره تشکیل شد، سهم هر صیاد عضو یک تعاونی ۱۰۰ نفره از یک دوره صید در هر سال یک تن و ۲۰۰ کیلوگرم ماهی بود اما در حال حاضر میزان سهم هر نفر در یک فصل صید، به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم هم نمی‎رسد.

به اعتقاد او جمعیت همه گونه‌های ماهی خزر کاهش یافته است اما کفال ماهیان بنا به دلایلی که به درستی نمی‌داند و احتمال می‌دهد آلودگی بیش از حد دریا یا عوامل دیگر باشد، دچار مرگ و میر دسته جمعی شده‌اند.

رئیس پیشینی هیات مدیره اتحادیه پره گیلان صید دام گستر را عاملی می‌داند که همه چیز حتی بچه ماهیان خاویاری که سازمان شیلات ایران با تکثیر مصنوعی در دریا رها کرده را صید می‌کند و دیگر چیزی برای صیادان پره که در محدوده کوچکی از دریا که شامل دو کیلومتر در عرض و چهار کیلومتر از عمق دریا می‌شود، باقی نمی‌گذارند.

اثر کشنده فاضلاب بر نوزادان ماهی

خزر دریای کوچکی است که مطالعات از آلودگی این پهنه آبی به وسیله فاضلاب‌ها حکایت می‌کنند اما سهم این آلودگی در کاهش جمعیت ماهیان چقدر است؟ آرش جوانشیر دانشیار دانشگاه تهران در گفتگو با ما  عنوان می‌کند: مواد آلاینده خزر بیشتر فلزات سنگین و فاضلاب‌هایی است که از طریق زهکش وارد دریا و رودخانه‌ها می‌شود.

او اضافه می‌کند: زهکش‌های کشاورزی و فاضلاب انسانی و صنعتی که مربوط به شهرهای ساحلی حاشیه دریای خزر است، مستقیم وارد رودخانه و دریا می‌شود. رودخانه‌های سیاه رود، سفید رود، تجن و بابلرود حجم بزرگی از فاضلاب را انتقال می‌دهند و این مسئله در مناطق ساحلی اثرگذار است.

به گفته جوانشیر آلودگی رودخانه‌ها به فاضلاب اثر کشنده و مهلک بر روی نوزادان ماهیانی دارد که در آب شیرین تولید مثل می‌کنند. این آلودگی‌ها جمعیت گونه‌هایی که در رودخانه زاد و ولد می‌کنند را کاهش می‌دهد.

آن طور که او می گوید همیشه مواد شیمیایی عامل آلودگی دریا نیست بلکه گاهی ورود گونه‌های غیر بومی توسط انسان به اکوسیستم دریا سبب می‌شود که تخم ماهیان بومی مورد حمله گونه‌های غیر بومی قرار گیرد.

این دانشیار دانشگاه تهران عنوان می کند: در تمام دنیا تاثیر آلودگی‌ها بر کاهش جمعیت موجوات زنده حدود ۵درصد است اما در ایران این وضعیت شدیدتر است زیرا ما یک کشور عقب مانده هستیم. سیستم تصفیه‌خانه برای حذف آلودگی در محل تولید نداریم و این آلودگی‌ها مستقیما وارد دریا می‌شوند.

او ادامه می‌دهد: موجودات زنده در برابر آلودگی‌ها یک حد تحملی دارند. برای دفع آلودگی معمولا نوعی پروتئین به نام متالوتیونین در بدن ماهی ترشح می‌شود که مقدار آن وابسته به میزان آلودگی جذب شده توسط حیوان، متفاوت است. البته این پروتئین در بدن این آبزی تجمع پیدا می‌کند و نوعی ماده سمی هم برای موجود زنده به حساب می‌آید و طول عمرش را کاهش می‌دهد. اگر میزان این پروتئین در بدن ماهی از حد معینی بگذرد،‌ منجر به مرگ این آبزی می‌شود اما اگر حیوان تلف نشود، رسیدگی جنسی‌اش به تعویق می‌افتد که تداوم نسل ماهی را با مشکل مواجه می‌کند.

جوانشیر در تشریح سخن خود بیان می‌کند: به تعویق افتاد رسیدگی جنسی مسئله رشد جمعیت را کند می‌کند زیرا مثلا اگر یک ماهی باید در بهمن و اسفند رسیدگی جنسی داشته باشد، با تعویق چند ماهه در این مسئله، طی اردیبهشت و خرداد ماه به آمادگی لازم برای تکثیر شدن می‌رسد. در این ماه‌ها دیگر آبی در رودخانه نیست که ماهی بتواند به آنجا برای تخم‌ریزی مهاجرت کند. ضمن آنکه تابستان دما بالا می‌رود و دیگر ماهی نمی‌تواند تولید مثل کند.

به اعتقاد این دانشیار دانشگاه تهران، هورمون‌های جنسی که حاوی مواد استروئیدی است و در فاضلاب‌ها و محیط به وفور یافت می‌شود هم می‌تواند دریا را آلوده کرده و برای رشد جمعیت ماهیان خطر ایجاد کند.

او اضافه می‌کند: مواد استروئیدی در قرص‌های ضد بارداری وجود دارند. در باغبانی هم عموما برای تقویت میوه تلاش می‌شود که یک درخت گل زیادی تولید کند. در واقع استروئیدها ترکیباتی هستند که در فرآیند تولید مثل جنسی همه موجودات زنده وجود دارند. این مواد پس از دفع از بدن از طریق فاضلاب وارد دریا می‌شود و رسیدگی جنسی ماهی‎ها را به تعویق می‌اندازد. به خصوص در حیوانات نر فعالیت جنسی دیر شروع می‌شود و این مسئله سبب می‌شود در زمان مناسب جفتگیری انجام نشود. به عبارت دیگر استروئیدها نرها را عقیم می‌کنند.

به گفته این دانشیار دانشگاه تهران تصفیه خانه‌های فاضلاب مجهز قادرند ترکیبات استروئیدی را از فاضلاب جدا کنند اما در ایران به ویژه در مازندران که او مطالعاتش را در آنجا انجام داده است، تصفیه خانه مجهزی وجود نداشته است.

آلودگی روی جمعیت ماهیان تاثیر دارد

اگرچه تمام کارشناسان بر تاثیر آلودگی بر جمعیت آبزیان اذعان دارند اما گویا مطالعه دقیق و روشنی در این رابطه انجام نشده است. زیرا قربانعلی محمدپور مدیر کل محیط زیست گیلان نیز در گفتگو با ما ضمن تایید اثر آلودگی بر جمعیت آبزیان، از نبود مطالعات و گزارش‌های رسمی درباره اثر آلودگی بر کاهش تنوع زیستی خزر خبر می‌دهد.

او می‌گوید: ما هم از گزارش صیادان مجازی و کارت دار استان گیلان درباره جمعیت آبزیان استفاده می‌کنیم. این گزارش‌ها کاهش صید را نشان می‌دهند که می‌تواند زنگ خطری برای کاهش تنوع زیستی خزر باشد.

محمدپور نبود آلودگی نفتی در خزر را نکته مثبتی برای این اکوسیستم آبی توصیف می‌کند و درباره بحث آلودگی دریا به فاضلاب نیز توضیح می‌دهد: اقدامات زیادی در حوزه انزلی، لنگرود؛ رودسر و حوضه تالش برای جلوگیری از وارد شدن فاضلاب به دریا انجام شده است. همچنین اقداماتی برای بهبود‌ وضعیت رودخانه‌های زرجوب و گوهر رود که می‌تواند تالاب و دریا را آلوده کند، انجام داده‌ایم.به گفته او صرفا آلودگی دریا زمینه افت جمعیت را فراهم نمی‌کند بلکه عدم تامین حق‌آبه لازم برای رودخانه‌ها در فصل تخم‌ریزی ماهیان، منجر به کاهش تنوع آبزیان شده است.

لیلا مرگن

حراج شیر و راکون در مولوی

گزارشگران‌سبز از تداوم حضور دلالان حیوانات در بازار مولوی، ۱۱ سال بعد از طرح ساماندهی کوچه مرغی  گزارش می دهد

بوق زدن مکرر ماشین‌ها، شلوغی مفرط خیابان و فریاد دستفروش‌ها. صدای آواز پرندگان اسیر، بین این همه سر و صدا گم می‌شود، ولی نگاه مظلومانه آنها از لابه‌لای میله‌های باریک قفس به خوبی به چشم می‌آید. اینجا کوچه مرغی است، جایی در تهران، چهارراه مولوی، خیابان صاحب جمع. خیابانی که سال‌هاست به تسخیر پرنده‌فروشان در آمده.

آلودگی از سر و روی خیابان می‌بارد. سر بریده و لاشه پرندگان همه‌جا به چشم می‌خورد. رنگ جوی آب نیز به سرخی خون پرندگان است. بعضی از بساطی‌ها، پرندگان خوراکی از جمله مرغ، خروس، بوقلمون و بلدرچین را همینجا وسط خیابان سر می‌برند و تکه تکه می‌کنند.

ذبح غیر بهداشتی پرندگان زنده؛ این تنها معضل خیابان صاحب جمع نیست. خلاف اصلی رایج در این خیابان، خرید و فروش غیر قانونی حیوانات است. اینجا پاتوق کسانی است که زیر پوشش پرنده‌فروشی‌ ‌به حیات وحش ‌ نیز چوب حراج می زنند.

البته امروزه رواج این خلاف نسبت به قبل محدودتر شده است، چراکه سال ۸۶، شهرداری تهران ‌ و به دستور فرمانداری و با همکاری اداره محیط‌زیست، بساط پرنده‌فروشان این خیابان را جمع کرد. چند سال بعد از آن هم بازار پرندگان خلیج فارس را برای این افراد ساخت تا آنها بتوانند در حاشیه شهر به کسب و کارشان ادامه دهند. با این حال، با اندکی گشت و گذار در خیابان صاحب جمع، هنوز هم می‌توان رد پای دلالان غیر قانونی حیوانات را در کنار پرنده‌فروشان قانونی‌ این خیابان دید.

خرید آ‌سان سنجاب

برای اطمینان از این موضوع به خیابان صاحب جمع می‌روم. گشتی در محل می‌زنم و از کسبه درباره حیوان‌فروشان سؤال می‌کنم. یکی از آنها جواب می‌دهد: « آنها را جمع کردن، ولی حیوان بخواهی هنوز ‌‌ بعضی‌ها توی طبقه بالای مغازه دارند‌.»

با شنیدن این حرف سراغ مغازه‌های پرنده‌فروشی می‌روم. از اولی سراغ سنجاب را می‌گیرم. تاکید می‌کند خودش سنجاب ندارد، اما راهنمایی می‌کند پیش دستفروشی بروم که چند قدم آن طرف بساطش را پهن کرده است. پیش آن دستفروش می‌روم. خروس زنده می‌فروشد، دانه‌ای ۷۰ هزار تومان. آنها را در قفس‌های بسیار کوچکی اسیر کرده است.

از او می‌پرسم: «سنجاب هم داری؟»

با لحنی شک‌دار جواب می‌دهد: «آره، اگه بخوای می‌تونم جور کنم.»

«چند؟»

«۲۰۰ تومن. توله رام شده.»

«کی میتونی بیاری؟»

«شماره‌ام رو بنویس. فردا صبح زنگ بزن هماهنگ کن. ظهرش بیا ازم تحویل بگیر.»

«کسی ببینه گیر نمی‌ده؟»

«نه، مشکلی پیش نمیاد. اینجا کسی به این چیزا کاری نداره.»

دستفروش در حالی این حرف را می‌زند که سنجاب، گونه‌ای است که خرید و فروش آن جرم است‌.

راکون در کوچه مرغ ها

از او جدا می‌شوم. از مغازه‌داران دیگر رد و نشان دلالان حیوانات کوچه مرغی را می‌گیرم. کسی را معرفی می‌کند که همیشه ابتدای کوچه می‌نشیند. تاکید می‌کند در بساط او همه چیز پیدا می‌شود، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. وارد کوچه برادران شهید حاتمی می‌شوم. همان کوچه مرغی معروف؛ گذرگاه باریکی که سال‌هاست شده جولانگاه بزرگ قاچاقچیان حیات وحش. سراغ دلال مشهور این کوچه می‌روم.

در همان لحظه اول برخوردمان می‌پرسد: «چی می‌خواهی؟»

می‌گویم: «راکون.»

‌ می‌گوید: «دارم، پنج ماهه، ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. اما باید حداقل ۵۰۰ هزار تومان بیعانه بدی تا برات بیارم.»

«از کجا باید مطمئن شم که نمی‌خوای به این بهانه من رو تیغ بزنی؟»

«این چه حرفیه، من که قاچاق‌فروش نیستم. راکون می‌خواهی، برات میارم. اما تو هم باید یه پولی بدی تا ثابت بشه واقعا خریداری.»

از او می‌خواهم برای اثبات حرفش، عکسی به من نشان دهد تا مطئن شوم که واقعا راکون دارد. ابتدا مخالفت می‌کند، اما با اصرار راضی می‌شود. موبایلش را برمی‌دارد و زنگ می‌زند. چند دقیقه‌ای یواشکی صحبت می‌کند. بعد از قطع کردن، می‌گوید: «این چیزها چون غیر قانونیه، عکسش رو نمی‌تونیم رد و بدل کنیم. اگه به من اعتماد نداری، می‌برمت در یک مغازه آشنا. به اون پول بده و ازش رسید بگیر. قبول؟»

حرفش را می‌پذیرم و شماره‌اش را می‌گیرم. می‌گوید هر وقت بیعانه را دادم، سه چهار روزه راکون را تحویل می‌دهد.

سلطان جنگل  در پستو

از کوچه مرغی بیرون می‌آیم. پیاده‌روی خیابان صاحب جمع را ادامه می‌دهم تا به حیوان‌فروش دیگری می‌رسم. جلوی یک راه‌پله روی چهارپایه‌ای نشسته است. چند قفس پرنده و یک قفس خرگوش را کنار خیابان قرار داده، اما به نظر می‌آید بیشتر حیوانات در انبار طبقه بالای راه‌پله هستند.

نزدیک می‌شوم. بعد از کمی صحبت، بحث خرید راکون را پیش می‌کشم. می‌گوید می‌تواند جور کنید، اما قیمتی که می‌دهد بسیار بیشتر از دلال قبلی است؛ ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای یک توله کانادایی. البته توضیح می‌دهد که پارسال قیمت این حیوان ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار  تومان بود، اما ظاهرا ارزش حیوانات هم با نرخ دلار تغییر می‌کند.

این دلال هم بیعانه می‌خواهد. البته او دندان‌گردتر است و می‌خواهد نصف هزینه راکون را پیش بگیرد. وقتی از او علت این کار را می‌پرسم، جواب می‌دهد: «راکون خیلی کمیابه، به خاطر همین باید به یکی از دوستام سفارش بدم تا برات بیاره. اون هم نصف پول رو همون اول ازم می‌خواد.»

او هم مثل نفر قبلی قول رسید معتبر را می‌دهد. من هم از او می‌خواهم عکس راکونی را که در بساط دارند، نشان دهد. این دلال اما بر خلاف نفر قبل با نشان دادن عکس مخالفت نمی‌کند. حتی حاضر است عکس  را در یک پیام‌رسان هم برای من ارسال کند. کارت مغازه‌اش را می‌دهد و درخواست می‌کند چند ساعت بعد به او پیام دهم.

چند ساعت می‌گذرد. پیام می‌دهم و او هم بلافاصله عکس را می‌فرستد. عکسی از یک جفت راکون نر و ماده در قفس، احتمالا در یک منزل مسکونی. همین عکسی که در صفحه می‌بینید.

بعد از این که عکس‌ها را فرستاد، از او آمار حیوانات دیگر را می‌گیرم. ادعا می‌کند قادر است هر حیوان نادری را در همین تهران پیدا کند، حتی توله شیر آفریقایی. البته قیمت آن بالاست. توله نر ۲۲ و ماده ۱۸ میلیون تومان. تاکید می‌کند عکس این حیوانات را در فضای مجازی ارسال نمی کند، اما می‌گوید اگر بیعانه را بدهیم، ما را پای قفس شیرها می‌برد. جایی در حوالی پایتخت.

شاید این ادعاها دروغ باشد، شاید هم راست. برای فهمیدن این موضوع باید بیشتر با قاچاقچیان حیات وحش قاطی شد. اما تا همین جای کار، معلوم است که هنوز خرید و فروش غیر قانونی حیوانات در کوچه مرغی رواج دارد، با این که سال‌ها پیش قرار بود این محل ساماندهی شود. اما این روزها نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه دلالی حیوانات به نقاط دیگر پایتخت نیز کشیده شده است، حتی به بازار پرندگان خلیج فارس. این موضوع نشان می‌دهد هنوز برنامه‌های دستگاه‌های گوناگون، اعم از سازمان حفاظت محیط‌زیست، شهرداری و نیروی انتظامی برای جلوگیری از خرید و فروش غیر قانونی حیوانات به نتیجه نرسیده است.

  از مولوی به خلیج فارس

مشاهداتمان از اوضاع بازار مولوی را با مسئولان مرتبط با این موضوع، از جمله رئیس اداره محیط‌زیست شهر تهران در میان می‌گذاریم. محمد حسین بازگیر نیز در گفت‌وگو با ما، تداوم حضور قاچاقچیان حیوانات در نقاط مختلف پایتخت را تایید می‌کند و می‌گوید: هنوز هم افراد بسیاری در حاشیه بازار مولوی یا بازار پرندگان خلیج فارس، اقدام به خرید و فروش غیر قانونی حیوانات می‌کنند. تخلفات بسیاری از این افراد چندین بار تکرار شده و بیشتر آنها برای ما شناخته شده هستند.

او تاکید می‌کند که اداره متبوعش به عنوان نماینده سازمان حفاظت محیط‌زیست در شهر تهران، در تلاش است تا از عرضه گونه‌های وحشی بومی و غیر بومی در پایتخت جلوگیری و با افراد متخلف برخورد کند.

با این حال، وظیفه جلوگیری از دلالی حیوانات حیات وحش و برخورد با متخلفان این حوزه، تنها بر عهده سازمان محیط‌زیست نیست و دستگاه‌های دیگری هم در این زمینه نقش دارند.

بازگیر نیز این نکته را تایید می‌کند و می‌گوید برای پیگیری موضوع خرید و فروش غیر قانونی حیوانات در بازار پرندگان خلیج فارس، هفته گذشته جلسه‌ای در فرمانداری تهران برگزار شد. جلسه‌ای که در آن، نمایندگانی از نیروی انتظامی، یگان حفاظت محیط‌زیست، سازمان محیط‌زیست، شهرداری تهران، دادگستری استان، فرمانداری و سازمان دامپزشکی حضور داشتند.

آن‌طور که رئیس اداره محیط‌زیست تهران می‌گوید، در این جلسه مشخص شد که با وجود همه اقدامات صورت گرفته برای ساماندهی اوضاع بازار پرندگان خلیج فارس، هنوز هم می‌‌توان شکل‌گیری بازارهای غیر قانونی حاشیه‌ای در خیابان‌های اطراف این بازار را مشاهده کرد.

این موضوع نشان می‌دهد تشکیل بازار پرندگان خلیج فارس که اواخر دهه ۸۰ برای ساماندهی به اوضاع بازار مولوی صورت گرفت، نه تنها به نتیجه مورد نظر نرسیده،  بلکه خود این محل نیز تبدیل به پاتوقی برای دلالان حیات وحش شده است.

او به گزارش نماینده شهرداری در جلسه هفته گذاشته هم اشاره می‌کند و می‌گوید: روزهای جمعه که اوج شلوغی بازار است، شهرداری با استفاده از چند اتوبوس، افراد بسیاری را که برای خرید و فروش پرندگان یا دیگر حیوانات در بازار مولوی جمع شده‌اند، به بازار خلیج فارس انتقال می‌دهد.

وعده برخورد

جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست کشور نیز در گفت‌وگو با ما آشفته بازار کوچه مرغی را تایید می‌کند. او همچنین به خرید و فروش حیوانات در فضای مجازی به عنوان یکی از معضلات جدید حیات وحش اشاره می‌کند و می‌گوید قرار است در آینده نزدیک راهکارهای جلوگیری از این اتفاق را با کمک پلیس فتا و یگان حفاظت محیط‌زیست تهران ارزیابی و با متخلفان برخورد کنند.

با این حال، محبت‌خانی دلیل اصلی رواج خرید و فروش حیوانات در سال‌های اخیر را افزایش علاقه گروه‌هایی از مردم به نگهداری از گونه‌های وحشی می‌داند و تاکید می‌کند که این افزایش تقاضا که اغلب از سوی قشر مرفه جامعه اتفاق می‌افتد، سبب رونق بازار دلالان شده و آنها نیز با سوء استفاده از این شرایط، قیمت‌های بسیار بالایی را برای گونه‌های وحشی تعیین می‌کنند.

بنابراین، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست کشور، کاهش تقاضا برای نگهداری خانگی از حیات وحش را مهمترین راهکار کم کردن رونق بازار خرید و فروش گونه‌های وحشی می‌داند. او درباره این راهکار توضیح می‌دهد: اگر آسیب‌های نگهداری حیوانات متعلق به حیات وحش به درستی برای مردم تببین شود، تقاضای پرورش خانگی این گونه‌ها در سطح جامعه پایین می‌آید و در این صورت، افراد کمتری نیز به سمت دلالی و قاچاق حیوانات وحشی سوق پیدا می‌کنند.

محمد حسین خودکار

 

 

فرار یوزپلنگ‌ها از ایران

آخرین مطالعات نشان می‌دهد‌ احتمال خروج یوزپلنگ‌ها از کشور وجود دارد

استان یزد در گذشته از زیستگاه‌های اصلی یوزپلنگ آسیایی به‌شمار می‌رفت‌اما این روزها جز دو یوزپلنگ نر، اثر دیگری از این گربه‌سان سریع در این استان مشاهده نمی‌شود. مطالعات جدید پروژه یوز نشان می‌دهد یوزپلنگ‌ها بیش از آنکه در زیستگاه‌های جنوبی با وجود منابع آب و غذایی مناسب حضور داشته باشند، در خراسان شمالی و عرض‌های جغرافیایی بالاتر مشاهده شده‌اند. گویی آنها کوله‌بار زندگی خود را به دوش گرفته و به عرض‌های شمالی در حال مهاجرت هستند. کسی چه می‌داند، شاید این مهاجرت تا آن سوی مرزها و به داخل کشورهای همسایه یعنی افغانستان و ترکمنستان هم ادامه یافته باشد اما آنچه مسلم است، این‌که کار جمعیت یوزپلنگ به جایی رسیده که تکثیر مصنوعی آخرین راه حفظ نسل این گونه است و قرار شده بزودی گروهی از آلمان برای مطالعه درباره میزان موفقیت این راهکار به ایران بیایند.

خطر انقراض یوز نه فقط ایرانیان بلکه جهان را دچار نگرانی کرده تا جایی که چهارم دسامبر مصادف با ۱۳ آذر را به‌عنوان روز جهانی یوزپلنگ نامگذاری کرده‌اند تا جهانیان بدانند، جمعیت این‌گونه بشدت آسیب دیده است، حدود دو دهه‌ است که نهادهای بین‌المللی با کمک سازمان حفاظت محیط زیست آمده‌اند. جمعیت یوزها در کشورمان در خوشبینانه ترین حالت ‌۴۷قلاده برآورد می‌شوند و این تعداد، تا انقراض قطعی فقط یک گام کوچک فاصله دارد. رجبعلی کارگر، معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در گفت‌وگو با ما به تشریح دستاوردهای پروژه یوز می‌پردازد.

او می‌گوید: ما در پروژه اهداف آموزش، مطالعه و تحقیق و حفاظت را پیگیری می‌کردیم در این زمینه‌ها هم مطابق نظرات کارشناسان داخلی و بین‌المللی عملکرد مناسبی داشتیم. حتی مجله وابسته به اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت یا IUCN هم نمره ۶۴ به پروژه یوز داده است.

کارگر درباره ۳۶ نمره‌ای که این پروژه نتوانسته دریافت کند، چنین می‌گوید: نمره‌های ما در زمینه آگاهی و اطلاع رسانی، مطالعه و حفاظت خوب بود اما در بخشی که موفق به کسب امتیاز نشدیم، مربوط به مشکلات اعتباری بوده یا مشکلاتی خارج از توان و اداره سازمان محیط‌زیست را شامل می‌شده است. مثلا پروژه معدنی در خارج از مناطق تحت مدیریت ما، توسعه معادن یا حضور دام و سگ‌های گله مواردی بود که در اختیار و کنترل ما نبود.

 

جاده‌های یوزکش

به گفته معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تصادفات جاده‌ای، سگ‌های گله و معادنی که در حاشیه و مسیر کریدورهای حرکت این حیوان ساخته می‌شوند، مهم‌ترین تهدید برای جمعیت یوز به حساب می‌آید.

او ادامه می‌دهد: در۱۷ سال اجرای این پروژه، ۴۲ قلاده یوزپلنگ در اثر تصادف در جاده‌های شش استان اصفهان، سمنان، یزد، کرمان و خراسان‌های شمالی و جنوبی تلف شده‌اند.

آن‌طور که او می‌گوید بیشترین تصادفات در بزرگراه سمنان به مشهد رخ داده است. حدود ده قلاده یوزپلنگ در این جاده تصادف کرده‌اند. جاده مهریز یزد به کرمان هم دومین محل پرخطر از نظر تلفات جاده‌ای است؛ زیرا از سال ۸۰ تاکنون هفت قلاده یوزپلنگ در این جاده تلفات داشتیم. کافی است در این تصادفات دو مادر وجود داشته باشد. مادرها که از بین بروند، خودبه‌خود تهدید جمعیت شروع می‌شود.

او می‌گوید: آماری از کشته شدن یوزپلنگ‌ها به دلیل حضور سگ‌های گله نداریم؛ زیرا امکان کنترل و پایش تمام یوزپلنگ‌ها برای پرسنل ما وجود ندارد. آمارگرفتن از تلفات ناشی از اقدامات سگ‌های گله مثل تصادفات نیست، اما اغلب، سگ‌ها بچه‌های یوزپلنگ را خفه می‌کنند و برای تداوم نسل این حیوان مشکل ایجاد می‌کنند.

 

معدن‌کاوی یزد، بلای جان یوزپلنگ

عمده گزارش‌هایی که از حضور یوزپلنگ با توله منتشر می‌شود، مربوط به استان‌های شمالی‌تر است. خبری از یوزپلنگ ماده در یزد نیست و آنچه مشاهده شده است، مربوط به یوزپلنگ‌های نری است که بعد از مرگ آنها، به‌طور قطع حضور یوزپلنگ در زیستگاه‌های جنوبی را به خاطره تبدیل می‌کند. کارگر، فعالیت‌های معدن‌کاوی را دارای تاثیر منفی جدی بر جمعیت یوزپلنگ معرفی می‌کند. او می‌گوید: در استان‌های جنوبی وضعیت طعمه و منابع آب خوب است. چون جمعیت کل و بز و قوچ و میش هم مناسب است و اطلاعات مردم درباره یوزپلنگ افزایش یافته است، یعنی محیط زیست کار خود را به درستی انجام داده است، اما یوزپلنگ در این مناطق دیده نمی‌شود. این گونه، بیشتر در زیستگاه‌های شمالی مثل توران و میاندشت، منطقه راور کرمان و نایبندان مشاهده می‌شود. مخصوصا در توران و میاندشت یوزپلنگ‌ها زاد و ولد هم می‌کنند.

به گفته کارگر، دلایل مختلفی در طبیعت وجود دارد که سبب شده در بخش‌های جنوبی کشور یوز مشاهده نشود. آنچه مطالعات پروژه یوز نشان می‌دهد، این است که فعالیت‌های معدنی در استان یزد، علت اصلی کاهش جمعیت این گربه‌سان است.

او ادامه می‌دهد: در زیستگاه‌های جنوبی متاسفانه جمعیت یوزها بشدت رو به کاهش است. بجز نرهای ایستگاه دره انجیر چندی است در مناطق آزاد یزد، بین راور و دره انجیر هم یوزپلنگ دیده شده. اما در مناطق شمالی وضعیت جمعیت یوزپلنگ نسبت به جنوب بهتر است.

 

به نام یوز، به کام سایر گونه‌ها

معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ با تاکید بر پیچیده بودن قضاوت درباره دلایل مهاجرت یوزها به سمت عرض‌های بالاتر، عنوان می‌کند: ممکن است منطقه‌ای را با هدف حمایت از یوز حفظ کنید اما یکباره گونه دیگری مثل پلنگ در منطقه ظاهر شود. پلنگ رقیب قوی برای یوز است.

او در ادامه با اشاره به این‌که در زیستگاه‌های جنوبی مثل بافق یزد، یوز زیاد بود، عنوان می‌کند: اکنون حدود ۱۱ قلاده پلنگ در این منطقه شمارش شده است.

آن‌طور که کارگر می‌گوید پس حضور پلنگ، یوز به زیستگاه بینابینی رفت، جایی که معدن چهل گز در آنجا فعالیت داشت، اما اختیار کنترل فعالیت این معدن با محیط‌زیست نیست، به همین خاطر به دلیل ناامن بودن این منطقه، یوز به دره انجیر مهاجرت کرد.

به گفته او، پلنگ تنها رقیب یوز در زیستگاه‌های جنوبی نیست بلکه در این زیستگاه‌ها گرگ هم به‌عنوان یک رقیب خطرناک برای طعمه‌ها و خود یوزپلنگ پیدا شده است.

معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ بیان می‌کند: با مجموعه عواملی که در طبیعت رخ می‌دهد، یوزها جابه‌جا می‌شوند. گاهی خشکسالی باعث می‌شود که کیفیت آب‌ها تغییر کند و روی جمعیت حیات وحش تاثیر بگذارد که ما هم در حال مطالعه در این رابطه هستیم. زیرا در یک پروژه جابه‌جایی حیات وحش در خارج از ایران، هفت کرگدن تلف شدند. آزمایش‌های بعدی نشان داد، مشکل آب عامل مرگ و میر آنها بوده است.

 

مهاجرت پرابهام یوز

نوید قلیخانی، از دیگر کارشناسانی است که در گفت‌وگو با ما از چند و چون مهاجرت یوزها می‌گوید. آن طور که او توضیح می‌دهد خیلی نمی‌توان درباره مهاجرت یوز به کشورهای همسایه نظر دارد.

به گفته او، براساس تجربه و گزارش‌هایی که وجود دارد، نه این احتمال را می‌توان رد و نه تایید کرد.

قلی‌خانی ادامه می‌دهد: اصولا هر پنج تا ۱۰ سال یکبار گزارش‌هایی درباره مشاهده یوزپلنگ در نزدیکی مرزها دریافت می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که یوز در نزدیکی مرز نیست. اما این گزارش‌ها هر چند سال یکبار تکرار می‌شود و هیچ مدرک محکمی هم برای اثبات آن نیست و این اطلاعات همواره در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند. کسی هم به دنبال اثبات آن نمی‌رود. با وجود، این نمی‌توان به طور دقیق اظهار نظر کرد.

او به این پرسش که آیا کشورهای همسایه درباره احتمال حضور یوزپلنگ در کشورشان مطالعه‌ای داشته‌اند یا خیر، این‌گونه پاسخ می‌دهد: ایران که کشور باثباتی است و کارشناسان حیات‌وحش بنام و سازمان محیط زیست مناسب دارد، در برخی زمینه‌ها اطلاعات کافی در اختیار ندارد، اما شرایط در کشورهای همسایه مناسب نیست.

 

تکثیر مصنوعی

در فاز جدید  پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تکثیر مصنوعی هم در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد. این رویکرد نشان می‌دهد احتمالا کارشناسان، دیگر از تداوم حیات یوز در محیط طبیعی ناامید شده‌اند که دست به دامان تکثیر مصنوعی شده و به آن دل بسته‌اند. البته اگر این راه، تنها راه نجات یوزپلنگ از انقراض قطعی باشد، باید حتما در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار بگیرد که البته سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم نشان می‌دهد این سازمان به گزینه تکثیر مصنوعی توجه کافی دارد. او دراین‌باره به ایسنا گفت: «سازمان حفاظت محیط زیست تکثیر و پرورش یوزپلنگ‌ها را از طریق پژوهشگاه رویان پیگیری می‌کند. در این جهت سعی می‌کنیم احیای یوزپلنگ آسیایی را از طریق کشت بافت با کمک این پژوهشگاه انجام دهیم.»

گرچه کلانتری به استفاده از روش‌های نوین تکثیر مصنوعی یوزپلنگ یعنی استفاده از شیوه کشت بافت اشاره می‌کند. این روش هزینه‌بر بوده و برای سازمان محیط‌زیست با بودجه‌ای اندک از نظر اقتصادی به صرفه نیست بنابراین نباید نسبت به سایر روش‌ها در اولویت باشد.

ایمان معماریان، دامپزشک معتمد سازمان حفاظت محیط‌زیست هم درباره نقش موسسه رویان در تکثیر یوزپلنگ به ما می‌گوید: موسسه رویان کار خاصی در زمینه تکثیر یوزپلنگ انجام نخواهد داد. ما از امکانات این موسسه بازدید می‌کنیم و اگر لازم بود از تکنیک‌ها و روش‌های آنها برای تکثیر یوزپلنگ استفاده خواهیم کرد.

به گفته معماریان، گروهی از کارشناسان آلمانی به ایران می‌آیند تا به تکثیر یوزپلنگ از طریق تلقیح مصنوعی کمک کنند. این گروه ابتدا وضعیت سلامت یوزپلنگ‌های پارک پردیسان را بررسی خواهند کرد تا ببینند شرایط جسمی آنها اجازه تکثیر مصنوعی را می‌دهد یا نه.

آن‌طور که او می‌گوید کار تلقیح مصنوعی توسط همان گروه خارجی انجام خواهد شد و اسپرم کوشکی در این پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مهاجرت در یخدان

متخلفان لاشه پرندگان مهاجر را برای رستوران‌های پایتخت ارسال می‌کنند 

نسل کشی پرندگان مهاجر در فریدونکنار، بازار پررونقی حتی برای رستوران‌های تهران ایجاد کرده است. حاصل تمام اعتراضات فعالان محیط زیست  و حقوق  حیوانات، منجر به کمی کوچک‌تر شدن بازار فریدونکنار و کاهش بخشی از تورهایی هوایی شد که این مهاجران را راهی آشپزخانه و قابلمه برخی ها می کرد. پرندگان مهاجر ذخایر ژنتیکی هستند که در فصل زمستان به دلیل آنکه بسیاری از تالاب‌های طبیعی کشور خشک شده‌اند، به آب بندان‌های کشاورزی و شالیزارهای آب گرفته شمال کشور پناه می‌آورند تا در فصل مناسب به مبدا اولیه خود باز گردند اما بخش زیادی از این پرندگان در تورهای هوایی که توسط دامگاه‌داران یا همان صاحبان شالیزارها به صورت مجاز و غیر مجاز در فریدونکنار گسترده شده است، گرفتار می‌شوند و پس از ذبح، در بازاری که دیگر در سراسر ایران شهرت یافته، به فروش می‌رسد. فروشندگان این بازار نه تنها به مردم منطقه پرنده وحشی شکار شده می‌فروشند بلکه حاضر به صادر کردن این پرندگان به بازارهای دیگر شهرها از جمله تهران هستند. کافی است هزینه حمل یک نفر به تهران را بپردازید تا شکارچیان لاشه غاز و اردک‌های مهاجر را در یخدان‌های‌ کوچک و بزرگ برایتان ارسال کنند، به این ترتیب در سایه غفلت نهاد های مسؤول تا کیلومترها دورتر از محل زمستان گذرانی پرندگان مهاجر ‌ رستوران‌های لاکچری می توانند قیمت ها را در منوی شان‌ به بهانه استفاده از  گوشت پرندگان وحشی چند برابر کنند.

یک تلفن به رستوران‌های غذاهای محلی تهران کافی است که بتوانید غذایی با گوشت پرندگان مهاجر سفارش دهید. رستوران‌هایی که غذاهای محلی می‌پزند، فسنجان با گوشت غاز وحشی را به قیمت هر پرس ۷۰ هزار تومان به فروش می‌رسانند. اگرچه سفارش‌های مربوط به پرندگان وحشی خیلی متنوع نیست و بستگی به این دارد که گوشت مرغابی یا غاز در دسترس صاحب رستوران باشد اما بسیاری از رستوران‌هایی که غذای محلی سرو می‌کنند، به شرط دریافت پیش‌پرداخت و قطعی شدن سفارش، حاضرند که غذای با گوشت پرنده مهاجر بپزند. رستوران داران می‌گویند که گوشت پرندگان وحشی با ذائقه همه افراد جور در نمی‌آید. البته بر خلاف نظر این رستوران داران، ساکنان شمال، گوشت پرندگان وحشی را بسیار خوشمزه‌تر از اردک‌های اهلی توصیف می‌کنند و وقتی می‌خواهند برای میهمان خود سنگ تمام بگذارند، به شکارچیان مراجعه می‌کنند و از آنها پرنده شکار شده می‌خرند.

بازار شکارچیان فریدونکناری فقط به این شهر خلاصه نمی‌شود. کافی است قراردادی ضمنی با آنها در بازار ببندید تا هر روز برایتان گوشت تازه در یخدان‌هایی که مملو از یخ است، به تهران ارسال کنند. هزینه حمل این یخدان‌ها به تهران، فقط ۵۰ هزار تومان است. یعنی به اندازه قیمت نقل و انتقال یک فرد ‌. راننده‌هایی که با شکارچیان آشنا هستند، زحمت حمل و نقل این محموله را می‌کشند و در هر نقطه‌ای از پایتخت، پرنده‌های شکار شده را به رستوران‌ها تحویل می‌دهند.

بنابراین باید گفت تغییر و تحولات ایجاد شده در بازار فریدونکنار هم نتوانسته است در تجارت پرسود این بازار تغییری ایجاد کند.

بازار، کمی پایین‌تر از جای قبلی

بازار پرنده فروشان فریدونکنار از محلی که در سال گذشته واقع شده بود، چند متری پایین‌تر آمده است. هنوز هم با همان سبک و سیاق پیشین بدون نظارت سازمان دامپزشکی، پرنده‌های سلاخی شده به فروش می‌رسند. پرندگانی که به شوق پرواز صبح خیلی زود پر می‌کشند تا در آسمان اوج بگیرند، در دام‌های هوایی گرفتار می‌شوند و صیادان آنها را سر می‌برند. عملیات پر کَنی در در بازار کوچکتر شده فریدونکنار همچون گذشته انجام می‌شود. پرندگان شکار شده در حالی که امعاء و احشاءشان تخلیه نشده و هنوز پر است از حشرات و لاروهایی که اگر شکار نمی‌شدند، تابستان آینده به شالی کشاورزان خسارت وارد می‌کردند، در بازار به قیمتی ناچیز و بر اساس جثه به فروش می‌رسند. غازهایی که جثه‌های بزرگتری دارند گران‌تر از مرغابی‌ها به فروش می‌رسند. مرغابی‌های ریزتر به صورت جفتی و کمی ارزان‌تر از مرغابی‌های درشت‌تر چوب حراج می‌خورند. پرندگانی که بهترین بهبود دهنده‌های کیفیت خاک شالیزارها هستند و منافع زیادی به کشاورزان می‌رسانند، در کوره طمع همان کشاورزان پخته می‌شوند و نسلشان در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرد. دامگاه‌داران فریدونکناری اصلا به این فکر نمی‌کنند که ذخایر ژنتیکی کل کره زمین را شکار می‌کنند. آنها فقط به پول و طعم بهتر پرنده‌های وحشی فکر می‌کنند و بس!

توقف عرضه پرنده زنده

سال گذشته بازار فروش پرندگان وحشی در فریدونکنار، در محدوده عریض و طویل کنار خیابان اصلی گسترده شده بود. پیش از این، پرندگان حلال گوشت تا حرام گوشت‌هایی که به گفته زنان فریدونکناری، طبخشان بسیار سخت و طعمشان بسیار بد است، در این بازار به فروش می‌رسید. اگر خوب لابه‌لای سینی‌های مملو از پرندگان کشته شده را می‌گشتید، فلامینگو و قوی گنگ زنده هم می‌توانستید در این بازار بیابید. بازار فریدونکنار بازار مکاره‌ای بود که حتی صاحبان باغ وحش‌ها و باغ‌های پرندگان هم برای تامین پرندگان زنده مورد نیاز خود به آنجا مراجعه می‌کردند. شاید به همین دلیل است که وقتی با شکارچیان فریدونکناری صحبت از خرید پرنده می‌کنید، قبل از شروع بحث می‌پرسند «پرنده زنده می‌خواهی یا مرده؟».

همه جور پرنده در تورهای هوایی گیر می افتد. این تورهایی که در گرگ و میش صبح، مثل نخ‌های نامرئی فضای اوج‌گیری پرندگان را سد کرده و آنها را گرفتار می‌کنند، به محض آغاز زمان پرواز به سرعت توسط دامگاه‌داران در مسیر پرندگان برافراشته می‌شود تا هیچ پرنده‌ای را راه گریزی نباشد. قویترها و آنها که می‌توانند به سرعت اوج بگیرند، از این دام می‌گریزند و بقیه در دام گرفتار شده و اگر قابلیت فروش به صورت زنده داشته باشند، راهی باغ وحش‌ها می‌شوند و در غیر این صورت سر بریده شده و لاشه آنها به بازار عرضه می‌شود. این سلاخی بزرگ، گردش مالی را ایجاد کرده که مقاومت در برابر اصلاح آن را به شدت افزایش داده است. شاید به همین خاطر است که در مقابل تمام اعتراضات محیط زیستی‌ها، بازار فقط کمی کوچکتر از گذشته شده است اما همچنان برقرار است. سینی‌های بازار جدید خیلی پر از پرنده نیست و شکارچیان می‌گویند هنوز تا زمان اوج فصل شکار، چند هفته‌ای باقی مانده است. سراغ پرنده زنده را که از فروشندگان بازار فریدونکنار می‌گیرد، می‌گویند: اینجا پرنده زنده نمی‌فروشیم. احتمالا بازار با دوربین مدار بسته کنترل می‌شود. البته هرچه به اطراف نگاه می‌کنم اثری از دوربین مدار بسته در بازار پیدا نمی‌کنم. فروشندگان پرندگان مهاجر در حالی که مشغول کندن پر پرندگان شکار شده هستند، تاکید می‌کنند که فقط پرندگان نر را شکار می‌کنند و ماده‌ها را برای اینکه بتوانند تخم‌ریزی کنند و به نسل خود ادامه دهند، صید نمی‌کنند. البته توضیح نمی‌دهند که چطور تور هوایی با تفکیک جنسیتی اقدام به صید پرندگان می‌کند!

بر هم خوردن تعادل جمعیتی

شاید این گفته فروشندگان برای فرار از فشار افکار عمومی در برابر صید بی‌رویه پرندگان مهاجر باشد،اما عباس عاشوری پرنده شناس و پژوهشگر حوزه محیط زیست در گفتگو با ما درباره اثر صید نکردن پرندگان ماده برای حفظ نسل آنها، عنوان می‌کند: این اقدام هیچ تاثیر در بقای نسل پرندگان وحشی ندارند زیرا بسیاری از این پرندگان شامل غازها و اردک‌ها «مونوگام» یعنی تک همسره هستند و غالبا یک نر با یک ماده، زندگی می‌کنند.

به گفته او یعنی با شکار نرها تعادل جمعیتی به هم می‌خورد.

آن طور که عاشوری‌می گوید گونه هایی مانند درنا، لک لک و قو تا آخر عمر با یک همسر زندگی خود را می‌گذرانند و وقتی که جفت آنها می‌میرند، ممکن است جفت دیگری اختیار کنند یا در برخی گونه‌ها، پس از یک فصل زاد و ولد، احتمال تغییر جفت‌ وجود دارد اما این بدان معنی نیست که با کاهش جمعیت نرها، چند ماده زندگی خود را با یک نر می‌گذرانند. با کاهش جمعیت نرها، زاد و ولد و تداوم نسل پرندگان مختل می‌شود.

این پژوهشگر حوزه محیط زیست مجموعه‌ای از عوامل شامل تخریب زیستگاه‌ها، جوجه‌آوری و شکار را عواملی معرفی می‌کند که بر انقراض نسل پرندگان اثر می‌گذارند.

او می‌گوید: جمعیت عروس غاز به شدت کاهش یافته است. تعداد غازهای پیشانی سفید کم شده و از جمعیت درنای سیبری که اولین بار در ایران ۱۴ پرنده از آن شمارش شده بود، فقط «امید» درنای نر تنهای فریدونکنار باقی مانده است.

برآوردی از تعداد پرندگان شکار شده

عاشوری درباره جمعیت پرندگان مهاجر می‌گوید: برآوردها از جمعیت پرندگان مهاجر متفاوت است. برخی عقیده دارند، ۱۰ تا ۱۲ میلیون پرنده در کریدور مهاجرتی که از سیبری غربی به سمت خزر و بعد آفریقا می‌روند، حضور دارند. برخی هم معتقدند که بین پنج تا ۶ میلیون پرنده مهاجر در این مسیر داریم که البته این احتمال قوی‌تر است.

آن طور که او می گوید: هر ساله در دی‌ماه به مدت دو روز حدودا ۲۵ تا ۲۶ دی و در ایران به مدت ۲۰ روز پرندگان تمام تالاب‌ها را می‌شمارند. پرندگان کنار آبزی، آبزی و خشکی زی که وابسته به تالاب هستند در این سرشماری، مستقیم شمرده می‌شوند. بر اساس شمارش‌های انجام شده در سال‌های اخیر، کمتر از دو میلیون پرنده آبزی در سرشماری انجام شده از ۱۰ دی تا ۴ بهمن در فصل مهاجرت در ایران حضور داشته‌اند.

به گفته عاشوری، دلیل زمانبر شدن شمارش پرندگان در ایران این است که ما متخصص پرنده در کشور کم داریم و ناگزیریم زمان بیشتری برای شمارش وقت صرف کنیم اما در خارج از کشور، این گونه نیست و هر محقق گوشه کوچکی از کار را می‌گیرد.

او درباره برآوردهای اعلام شده درباره پرندگان مهاجر شکار شده در کشور، بیان می‌کند: بر اساس مطالعاتی که انجام دادیم بین ۶۲تا ۶۷ درصد پرندگان مهاجری که وارد ایران می‌شوند، شکار می‌شوند. درباره تعداد دقیق پرندگان شکار شده، اختلاف ‌نظر وجود دارد زیرا جمعیت پرندگان ثابت نیست، بستگی به عوامل مختلف دارد و در سال‌های مختلف، متفاوت است. این پرندگان به ایران می‌آیند و می‌روند. تخمین‌ها نشان می‌دهد بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار پرنده مهاجر، در ایران شکار می‌شود اما برخی هم اعتقاد دارند که این تعداد پرنده فقط در فریدونکنار شکار می‌شوند. ما بر اساس مطالعه بازارهای محلی، آمار صید ۶۵ درصد را برای پرندگان مهاجر بدست آوردیم.

لیلا مرگن

ردیف نوع پرنده قیمت (تومان)
۱ پرلا یا چنگر ۱۱۰ هزار (بسته‌های چهارتایی)
۲ اردک بزرگ جفتی ۱۰۰ هزار
۳ اردک ریز جفتی ۸۵ هزار
۴ خوتکا یا چهارتایی جفتی ۴۰ هزار
۵ غاز جفتی ۲۲۰هزار

دستور نیستی آقای رئیس

تشکل‌های محیط زیستی‌خوزستان ‌‌بخاطر ویلاسازی در منطقه حفاظت شده خاییز علیه محیط‌زیست شکایت کردند

منطقه حفاظت شده خائیز زیستگاه گونه‌های ارزشمندی نظیر پلنگ، کل و بز وحشی، کاراکال و تیهو این روزها زیر تیغ بولدوزرهایی است که به اسم گردشگری، بکری این منطقه حفاظت شده را نشانه رفته‌اند. فعالان محیط زیست خوزستان می‌گویند که این زیستگاه ارزشمند هدف ساخت و ساز صدها ویلا توسط یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی قرار گرفته است و اجرای چنین پروژه‌ای به این منطقه حفاظت شده، آسیب جدی وارد می‌کند. اما عیسی کلانتری در نامه‌ای به مسئولان استانی خود اعلام می‌کند که هیچ نیازی به هماهنگی با تهران ندارند و می‌توانند پروژه گردشگری تنگ تکاب یا همان ویلاسازی در منطقه خائیز را اجرا کنند. دستوری که به اعتقاد محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان معلوم نیست که یک تفویض اختیار به مدیران استانی بوده یا منظور عیسی کلانتری، چیز دیگری است. آن طور که او می‌گوید: شکایت فعالا محیط زیست خوزستان فقط به ویلاسازی منطقه خائیز ختم نخواهد شد و پیگیری شکایت در زمینه پروژه‌های دیگری نظیر خرسان سه، کوهرنگ و سد گتوند هم در دستور کار آنها قرار دارد.

گردشگری اگرچه صنعتی پاک در همه جای دنیا به حساب می‌آید اما در ایران، آیا به راستی این صنعت پاک است و می‌تواند شرایط محیط زیست را بهبود بخشد؟ بعد از هر تعطیلات، تلی از زباله حاصل ورود گردشگرانی است که طبیعت را برای یک روز تعطیل انتخاب کرده‌اند. بر هم زدن نظم و سکوت محیط و امنیت حیات وحش هم دیگر تبعات گردشگری غیر مسئولانه در کشور است. حال اجرای پروژه‌ای که به زعم فعالان محیط زیست، ویلاسازی در یک منطقه حفاظت شده است و به گفته مسئولان استانی، یک پروژه گردشگری در حال اجراست، سبب شده است که شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان علیه کلانتری در دادگاه اعلام جرم کند. محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان در گفت‌وگو با ما درباره دلایل شکایت از عیسی کلانتری می‌گوید: پیمانکار به چه مجوزی قبل از دریافت موافقت نهایی محیط زیست کوه را تخریب و اقدام به راهسازی کرده است؟ با وجود آنکه مجوز نبوده، پیمانکار از ماه‌ها قبل کار خود را شروع کرده است.‌

به گفته داس مه آثار فعالیت یکسال اخیر پیمانکار در کوه‌های منطقه بر اساس عکس‌هایی که وجود دارد، کاملا مشخص است. ‌

او ادامه می‌دهد: بر اساس مکاتباتی که به دست ما رسیده است، خرداد یا تیرامسال، حمید ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، نامه‌ای به محیط زیست انسانی ارسال می‌کند و اعلام می‌کند که با اجرای طرح اقامتگاه بومگردی در منطقه حفاظت شده خائیز با رعایت یازده شرط موافقت می‌شود.

آن طور که او می گوید یکی از بندهای موافقتنامه معاونت طبیعی، ارائه گزارش اثرات زیست محیطی و طرح جامع پسماند و فاضلاب این پروژه گردشگری است. نکته اصلی اینجاست که پیمانکاری که هنوز در حال مکاتبه برای اجرای طرح خود است، بدون آنکه مراحل پیگیری را کامل کند، در منطقه به فعالیت هم پرداخته است.

ابهام در نامه کلانتری

به گفته دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان، عیسی کلانتری در نامه‌ای با اشاره به نظر آب منطقه‌ای، به مدیران استانی اعلام می‌کند که نیازی به نظر سازمان (تهران) نیست و دستور فوق را اجرایی کنید. اما معلوم نیست که منظورش این است که بررسی اثرات زیست محیطی این پروژه را به ادارات کل استانی تفویض می‌کند یا منظورش این است که پروژه اجرا شود.

او می‌گوید: در این دستور کلانتری شرایط یازده گانه ظهرابی رعایت نشده است. دلایلی داریم که نشان می‌دهد اداره کل محیط زیست خوزستان بررسی جامع مورد نظر معاونت محیط زیست طبیعی را انجام نداده است.

آن طور که داس مه توضیح می دهد منطقه حفاظت شده خائیز زیر نظر شورایعالی محیط زیست کشور است و بر اساس تقسیم وظایف موجود، مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد باید برای طرح‌های آن تصمیم‌گیری کنند اما در حال حاضر لاهیجان زاده مدیر کل محیط زیست استان خوزیستان مدعی است که یک سال است روی این پروژه کار کرده‌ام و گزارش اثرات زیست محیطی را تایید کرده‌ام. در حالی‌که او بعد از نامه آقای کلانتری وارد عمل شده و قبل از این نامه هم با خبرگزاری ایرنا مصاحبه‌ای انجام داده و گفته است در پروژه گردشگری تنگ تکاب، مسئولیتی ندارم.

دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان معتقد است که در مجوز صادر شده برای این پروژه گردشگری، بررسی جامع انجام نشده است در نتیجه شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان می‌خواهند که یک کارشناس مستقل، کار ارزیابی این پروژه را انجام دهد.

به گفته او شکایت از کلانتری صرفا به منطقه حفاظت شده خائیز ختم نمی‌شود زیرا هژیر کیانی دبیر شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی خوزستان در نامه‌ای به کمیته حقوقی این تشکل، خواستار جمع‌آوری اسناد لازم در زمینه سد خرسان سه، سد گتوند و تونل کوهرنگ سه (که مجوز آن باطل شده بود اما دوباره توسط رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تمدید شد)، شده است.

او بیان می‌کند: درباره سد گتوند سازمان بازرسی کل کشور گزارشی تهیه و همه کوتاهی‌ها در این پروژه را احراز کرده است. مشکلات شرکت مشاور، پیمانکار و غیره در این پروژه بررسی شده است. البته گزارش سازمان بازرسی کل کشور هنوز به دست ما نرسیده است و بعد از تکمیل اسناد؛ موضوع پیگیری خواهد شد.

ویلا نمی‌سازیم، اکولاژ می‌سازیم!

احمدرضا لاهیجان زاده، مدیر کل محیط زیست استان خوزستان در واکنش به شکایت فعالان محیط زیست از عیسی کلانتری، به ما  می‌گوید: آنچه در منطقه حفاظت شده خائیز در دست ساخت است، اصلا ویلا نیست. اسمش طرح اکولاژ است.

او عنوان می کند: مراحل صدور مجوز این طرح گردشگری نزدیک به دو سال طول کشیده است. سه جلسه ارزیابی زیست محیطی  در تهران تشکیل شده ‌ است. ‌چندین جلسه نیز در محیط طبیعی تشکیل شده ‌و معاون محیط طبیعی سازمان از محل بازدید کرده است. آن طور که لاهیجان زاده می گوید:این طرح گردشگری در کارگروه استانی تصویب  و روی این پروژه بسیار کار شده است و برنامه‌های تهیه شده این طرح، منطبق بر ضوابط زیست محیطی است.

لاهیجان زاده درباره نظرات فعالان محیط زیست که طرح را فاقد گزارش ارزیابی به خصوص در بخش فاضلاب و پسماند می‌دانند، این گونه پاسخ می‌دهد: این طرح همه مطالعات ارزیابی را دارد و با لحاظ شدن شرایط، مجوز برای آن صادر شده است. رعایت مقررات جزء تعهدات سرمایه‌گذار است. ضمن اینکه اراضی که پروژه در آن انجام می‌شود، جزء مستثنیات منطقه است و مالک شخصی دارد.

به گفته او در مستثینات مردم طبق قانون می‌توان یکسری پروژه‌ها از جمله طرح‌های گردشگری را انجام داد و پروژه تنگ تکاب شاید یکی از سخت‌گیرانه‌ترین پروژه‌هایی بود که سازمان با آن برخورد کرد.

به گفته مدیر کل محیط زیست خوزستان از حدود یکسال و نیم قبل ارزیابی این پروژه آغاز شده و از جنبه‌های مختلف در سازمان حفاظت محیط زیست مورد بررسی قرار گرفته و حتی طرح تعدیل هم شده است. بر اساس این تعدیل‌ها کار آغاز شده است.

لاهیجان زاده پروژه منطقه حفاظت شده خائیز را جزء پروژه‌های تفویض اختیار شده به استان‌ها اعلام می‌کند که جلسات آن در تهران تشکیل شده است تا از تجربیات آن برای سایر نقاط کشور استفاده شود.

ویلاسازی بلای جان کشور

پروژه گردشگری که با ساخت صد سازه در یک منطقه حفاظت شده همراه باشد، معلوم نیست چقدر با ظرفیت برد این منطقه همخوانی دارد. اگر در هر ویلا یا به قول مدیر کل محیط زیست استان خوزستان اکولاژ، یک خانوار چهار نفره مستقر شود، در یک روز ۴۰۰ نفر می‌تواند به این منطقه سفر کند. آیا یک منطقه حفاظت شده که زیستگاه پلنگ هم ‌است، ظرفیت پذیریش یکباره چنین جمعیتی را دارد؟ ساخت و ساز برای توسعه گردشگری یکی از مباحث نگران کننده در ایران به شمار می‌رود.

راضی نوری قزلچه عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی درباره ساخت ویلا در منطقه حفاظت شده خائیز به ما می‌گوید: متاسفانه ویلاسازی بلایی به جان منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی کشور شده است . باید شرایط منطقه خائیز کامل بررسی شود و مشخص شود که این ساخت و ساز برای آن مشکل آفرین هست یا نه و جلوی این مسایل گرفته شود.

او تاکید می‌کند: اگر شرایط این‌گونه پیش برود، خودبخود همه چیز نابود می‌شود.

نماینده مردم شوش در مجلس درباره اجرای پروژه گردشگری در یک منطقه حفاظت شده بیان می‌کند: در اجرای پروژه‌های گردشگری همه چیز مشخص است. وقتی من با شخص یا مجموعه حقیقی و حقوقی می‌خواهم کار کنم، باید از محیط زیست استعلام کنم. در پارک ملی و مناطق حفاظت شده اصلا اجرای طرح گردشگری شدنی نیست.

او تاکید می‌کند: برای رونق گردشگری نباید  اجازه تخریب طبیعت و محیط زیست را داد. ‌

لاهیجان زاده به جای کلانتری به دادگاه می‌رود

شکوائیه فعالان محیط زیست در دادگاه باید به جریان بیفتد تا ببینیم نتیجه رسیدگی به این پرونده چه خواهد بود. خوزستانی‌ها به تازگی اقدام به تنظیم شکواییه خود کرده‌اند و رسیدن این شکایت به دست کسی که از او اعلام جرم شده، چند روزی طول می‌کشد. به همین دلیل معصومه حسین پور، مدیر امور حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با ما درباره اقدام رئیس سازمان محیط زیست در مواجهه با شکایت فعالان خوزستانی عنوان می‌کند: این شکواییه هنوز به دست ما نرسیده است اما اگر به دست ما برسد، باید بررسی کنیم، ببینیم موضوع چیست و بعد نسبت به تنظیم جوابیه وارد عمل شویم.

او تاکید می‌کند: من اطلاعاتی درباره این شکواییه ندارم. اگر از اداره کل استان بپرسید، قطعا در جریان هستند. ضمن آنکه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نماینده قضائی دارد که به نمایندگی از سوی او به دادگاه مراجعه خواهد کرد.حسین پور می‌گوید: عیسی کلانتری به مدیر کل استان تفویض اختیار کرده   و او به عنوان نماینده قضائی، جریان این شکایت را پیگیری می‌کند.

لیلا مرگن

شکنجه گاهی به نام دلفیناریوم

تب ایجاد اسارتگاه برای باهوش ترین پستاندار دریایی فراگیر شده است

سازمان حفاظت محیط زیستی که تحت فشار سازمان های مردم نهاد و برخی اعضای فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی در دوم تیر ۹۵ به حذف استفاده از حیوانات در سیرک ها تن داد، حالا در برابر بالا گرفتن تب ایجاد دلفیناریوم در کشور نه تنها سکوت کرده است بلکه با آن موافق هم هست! دلفیناریوم قتلگاه باهوش ترین پستاندار دریایی است. براساس تخمین ها به ازای هر دلفین موجود در دلفیناریوم، ۱۷ دلفین دیگر کشته شده اند و این یعنی پایه های یک دلفیناریوم براساس آسیب رساندن به جمعیت این حیوان در طبیعت استوار است. در ایران سه دلفیناریوم در برج میلاد تهران، کیش و تبریز فعال است. دو سال قبل شهردار اصفهان تلاش کرد تا دلفیناریومی در اصفهان کم آب ایجاد کند و حالا هم از اهواز خبر می رسد که مسوولان شهری مرکز استان خوزستان به دنبال ایجاد دلفیناریومی با هدف جذب گردشگردر این شهر هستند. براستی کدام منافع و توجیه اقتصادی باعث می شود در ایران این تعداد دلفیناریوم ایجاد شود و چرا برای تعداد زیادی دلفیناریوم در ایران مجوز صادر می شود؟ علی تیموری، مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست که مسوول مستقیم صدور مجوز برای احداث دلفیناریوم است، می گوید در سیرک به دلیل نقل و انتقالاتی که وجود داشت، حیوان اذیت می شد اما در دلفیناریوم این گونه نیست و به همین دلیل براحتی مجوزهای لازم به متقاضیان ایجاد دلفیناریوم داده می شود.

دلفین ها پستانداران باهوش و جذاب آب های سراسر جهان هستند که به دلیل جذابیت های ظاهری و توانایی در ارائه نمایش، قربانی تجارت دلفیناریوم داران می شوند. دلفین هایی که به دلفیناریوم های دنیا اعزام می شوند، جذاب ترین افراد یک جمعیت هستند که سایر اعضای خانواده شان برای عرضه گوشت به بازار مصرف، سلاخی شده و این اعضای کوچک هم وارد تجارت نمایش حیوانات می شوند تا بقیه عمر خود را در اسارت بگذرانند. شاید تکان دهنده ترین مستندی که درباره نحوه تامین دلفین های نمایشی ساخته شده، مستند The Cove است. براساس اطلاعات این مستند، ماه سپتامبر هر سال فصل خونینی برای دلفین های خلیج تایجی ژاپن است، زیرا ماهیگیران ژاپنی از اوایل سپتامبر تا پایان فوریه و به مدت شش ماه حدود ۲۰۰۰ دلفین را می کشند. قبل از ساخت این مستند به دلیل وجود تقاضا برای گوشت دلفین، تعداد جوازهای صادر شده برای صید این پستاندار دریایی کمی بیشتر بود اما با افزایش سقف آگاهی مردم، حالا تعداد مجوزهای صادره از سوی دولت ژاپن کاهش یافته است. براساس آنچه در این مستند به نمایش درآمده، دلفین هایی که ناگزیرند تمام عمر خود را در اسارت بگذرانند، عمدتا از صید گله های دلفین در خلیج تایجی تامین می شوند و بدون شک پایه گذاران دلفیناریوم ها در تداوم این تجارت خونبار سهیم هستند.

 بالا گرفتن تب ساخت دلفیناریوم در ایران

با وجود موج جهانی ایجاد شده در مخالفت با شکار دلفین ها، تب ساخت دلفیناریوم در ایران بالا گرفته است. نخستین دلفیناریوم ایران در کیش ساخته شد. بعد برج میلاد اقدام به ایجاد چنین مرکزی کرد. شهردار تبریز، شهری با جاذبه های طبیعی و تاریخی بسیار اعلام کرده که با ساخت دلفیناریوم قصد دارد به جذابیت های این شهر بیفزاید. البته دلفیناریومی که او در سال ۹۵ افتتاح کرد تا پایان سال ۹۶، سه قربانی گرفت. دو دلفین و یک شیر دریایی در دلفیناریوم تبریز تلف شدند. گام مسوولان شهرداری اصفهان برای ساخت دلفیناریوم با واکنش سریع فعالان محیط زیست مواجه شد و به ظاهر این تصمیم مسکوت ماند و حالا خبر می رسد که شهردار شهر اهواز، با ساخت اسارتگاهی برای دلفین ها، قصد دارد بر جذابیت شهرش اضافه کند. تصمیمی که البته با واکنش فعالان محیط زیست این شهر مواجه شده است. معلوم نیست شهرداران شهرهای مختلف از کدام منبع برای ایجاد دلفیناریوم مشاوره می گیرند و این فعالیت را اقتصادی می دانند اما یک جست وجوی ساده نشان می دهد دلفیناریوم داری، فعالیتی اقتصادی نیست. زیرا دلفیناریوم برج میلاد گاهی برای مجموعه اش تخفیف صددرصدی در نظر می گیرد. ساعات نمایش دلفیناریوم کیش چندان زیاد نیست و درباره بازدیدکنندگان دلفیناریوم تبریز هم اطلاعاتی در دست نیست.

تامین دلفین از مجاری قاچاق

امیر سبزی، فعال حقوق حیوانات در گفت وگو با ما تامین دلفین برای دلفیناریوم را نیازمند دو مجوز بین المللی و یک مجوز داخلی از سوی سازمان محیط زیست می داند. او می گوید: بعد از دریافت این سه مجوز، دامپزشکی هم باید درباره واردات دلفین نظر بدهد.

به گفته سبزی، چون روند دریافت مجوزها کمی سخت و پیچیده است، تامین دلفین از مجاری قاچاق هم انجام می شود و یک مورد تخلف در تهران درباره واردات دلفین در گذشته گزارش شده بود.

آن طور که او می گوید، دلفین ها در زمان حمل و نقل تا رسیدن به دلفیناریوم دچار تلفات می شوند. زایمان در اسارت دلفین ها با تلفات والد و بچه دلفین مواجه می شود و مرگ و میر بچه ها در استخرهای محل اسارت دلفین ها، بیشتر از افراد بالغ است.

حیواناتی که قاتل می شوند

این فعال حقوق حیوانات با اشاره به این که پستانداران دریایی بعد از انتقال به دلفیناریوم در تمام طول عمر در اسارت در حال زجر کشیدن هستند، آسیب دیدن و آسیب زدن را یکی از معضلات ترویج دلفیناریوم ها در سراسر جهان می داند. به گفته او دو مورد مرگ مربیان وال در حین نمایش گزارش شده است. گرچه در ایران وال در اسارت نداریم اما در سایر کشورها وال ها اقدام به کشتن مربی خود کرده اند. یکی از مربیان در حین نمایش توسط وال به زیر آب کشیده و خفه شده است و مربی دیگر هم بین دو وال قرار گرفته و جان داده است.

سبزی، وجود زخم در بدن دلفین های اسیر را هم ناشی از کوچک شدن قلمرو دلفین ها در استخرهای نمایشی می داند و معتقد است این موجودات باهوش به دلیل تداخل قلمرو، دائما یکدیگر را گاز می گیرند.

او می گوید: انتفاع مالی پیمانکارانی که دلفیناریوم ها را ایجاد و مجوزهای غیر قانونی واردات دلفین را تامین می کنند، سبب می شود ایجاد این اسارتگاه ها در ایران هم رونق داشته باشد.

قاچاق دلفین نداریم!

قاچاق حیوانات پس از قاچاق مواد مخدر، انسان و سلاح رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است. برآوردها نشان می دهد تجارت قاچاق حیات وحش، سالانه حدود ۷۰ تا صد میلیارد دلار است. ایران هم از نظر قاچاق حیوانات رتبه سوم جهان را به خود اختصاص می دهد. با وجود این علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت صید و شکار سازمان حفاظت محیط زیست در گفت وگو با ما در واکنش به سخنان امیر سبزی فعال محیط زیست، هرگونه قاچاق دلفین را به ایران رد می کند. او می گوید: دلفین بزرگ است و کسی که آن را وارد می کند باید در جایی حیوان را به نمایش بگذارد. قطعا اگر چنین کاری انجام دهد، محیط زیست از صاحب مجموعه سوال می کند که دلفین را از کجا آورده و با این اقدام برخورد می شود.

تیموری عنوان می کند: در سیرک ها حیوانات را منتقل می کردند و با نگهداری حیات وحش در کانکس ها به نوعی بهره کشی از موجودات زنده انجام می شد. به همین دلیل صدور مجوز برای استفاده از حیات وحش در سیرک ها را متوقف کردیم. اما وضعیت دلفین ها متفاوت است. دلفین در یک محل ثابت نگهداری می شود. جای استراحت و نمایش آن متفاوت است و اگر از نظر بهداشتی جایگاه ایجاد شده برای نگهداری دلفین ها مناسب باشد و ایده درستی برای دلفیناریوم طراحی شده باشد، سازمان با احداث چنین مجموعه ای مخالفتی ندارد. در نتیجه دلیلی برای قاچاق باقی نمی ماند.

او فعالان حقوق حیوانات را بسیار سختگیر و رقیق القلب توصیف می کند و در واکنش به وجود تلفات در دلفیناریوم های ایران عنوان می کند: دو سال قبل تلفاتی در تبریز داشتیم که دلیل آن مشکلات ژنتیکی بود و دامپزشکان روسیه که تامین کننده حیوانات این دلفیناریوم بودند هم این مساله را تایید کردند.

نا هماهنگی با معاونت دریایی

دلفین پستانداری دریایی است که با توجه به مجموعه محدودیت های ایجاد شده زیستگاه های رودخانه ای و دریایی، نسلش در معرض خطر انقراض قرار دارد. چون که سازمان حفاظت محیط زیست دفتری تخصصی برای محیط زیست دریایی دارد. به نظر می رسد بهتر است برای احداث دلفیناریوم با توجه به تاثیری که وجود تقاضا برای دلفین در شکار این گونه دارد، نظر معاونت دریایی سازمان حفاظت محیط زیست هم گرفته شود، اما داوود میرشکار مدیرکل دفتر زیست بوم های دریایی سازمان محیط زیست در گفت وگو با ما عنوان می کند: مجوز دلفیناریوم را دفتر شکار و صید می دهد و از ما هم نظری نمی خواهد. او ادامه می دهد: دراین رابطه با ما مشورت هم نمی شود، چراکه دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست در بخش IUCN و گونه های در معرض خطر انقراض دارد .

لیلا مرگن

بالا