آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل (برگ 3)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل

اشتراک به خبردهی

آتش بی‌توجهی دولت‌ها به جنگل

محمد درویش

محمد درویش

همیشه وقتی یک آتش‌سوزی وسیع در پهنه‌های جنگلی کشورمان رخ می‌دهد، بحث‌هایی تکراری درباره لزوم تامین امکانات، بالگرد و بودجه مطرح می‌شود و نهادهای مختلف نیز تقصیر را بر گردن هم می‌اندازند و چند روز بعد از خاموش شدن آتش نیز همه‌چیز به فراموشی سپرده می‌شود. این مساله، حاکی از وجود نوعی سهل‌انگاری ریشه‌دار میان مسؤولان دستگاه اجرایی است و ثابت می‌کند برخلاف برخی شعارهای ظاهری، دولتمردان اصولا هیچ دغدغه‌ای نسبت به محیط‌زیست و منابع طبیعی ندارند. نکته‌ای که آن را از انتخاب نحوه مسؤولان این حوزه‌ها نیز می‌توان فهمید؛ انتخاب‌هایی که نشان می‌دهد اصولا دولت به محیط‌زیست به عنوان موی دماغ توسعه نگاه می‌کند، وگرنه چرا باید شخصی به ریاست سازمان محیط‌زیست منصوب شود که خود اعتراف می‌کند به بیش از ۹۵ درصد این حوزه اشراف ندارد. کسی که درباره همین مساله آتش‌سوزی جنگل‌ها نیز سال گذشته اعلام کرد سرمایه‌گذاری برای اطفای حریق صرفه اقتصادی ندارد و با وجود این عقاید، هنوز هم این شخص بر صندلی مدیریت خود تکیه زده است.

واقعیت این است که دولت هیچ اهمیتی برای محیط‌زیست و عرصه‌های طبیعی قائل نیست و سایر صحبت‌هایی که درباره تحریم‌ها یا کسری بودجه صحبت می‌شود، صرفا نوعی بهانه‌جویی به نظر می‌رسد. زیرا ما در همین وضعیت دشوار اقتصادی در حوزه‌هایی که برایمان اهمیت داشته است به موفقیت‌های بزرگی دست یافته‌ایم، ولی هنوز برای خرید یک بالگرد مخصوص اطفای حریق مشکل داریم یا حتی نمی‌توانیم دمنده یا آتش‌کوب در اختیار جامعه محلی قرار دهیم تا آنها خودشان از جنگل‌ها محافظت کنند. همچنین ما هیچ هزینه‌ای برای ارائه آموزش‌های لازم به جوامع محلی نیز نمی‌کنیم و خیلی از مردم نمی‌دانند چطور برخی رفتارهایشان می‌تواند منجر به ایجاد آتش‌سوزی‌های وسیع در جنگل‌ها به‌خصوص در فصل تابستان شود.

از سویی دیگر، بعد از همه فجایعی که در دو هفته گذشته در پهنه‌های جنگلی ما رخ داده، سازمان برنامه و بودجه به‌تازگی ۱۵ میلیارد تومان برای اطفای حریق جنگل‌ها اختصاص داده است؛ رقمی که در مقایسه نیاز عرصه‌های طبیعی کشور در این زمینه کاملا شوخی به نظر می‌رسد. همچنین باید توجه داشت براساس تفاهم‌نامه‌ای که سال ۹۵ بین سازمان محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و نیروی مسلح امضا شد، قرار بر این بود دولت به ازای هر پرواز بالگردهای نیروهای مسلح که برای اطفای حریق جنگل‌ها انجام می‌دهند، پولی را به حساب نیروهای مسلح واریز کند. اما بخش زیادی از این مبلغ پرداخت نشده و نیروهای مسلح اعلام کرده‌اند ۳۰ میلیارد تومان از دولت طلبکار هستند. ۱۵ میلیارد تومانی هم که اخیرا در این زمینه اختصاص داده شده است، در بهترین حالت، بخشی از همان بدهی‌ها را جبران می‌کند و هیچ امکانات تازه‌ای به طبیعت کشور اضافه نمی‌کند.

جنگل از وعده می سوزد

سال‌هاست که در فصول گرم سال جنگل می‌سوزد و مسؤولان وعده‌هایی می‌دهند که تا آتش سوزی بعد فراموش می شود

«تکرار» ارزش خبر را کم می‌کند، این گزاره شاید در دنیای رسانه کاربرد داشته باشد، اما چیزی از فاجعه نهان در دل خبر کم نمی‌کند. آتش‌سوزی جنگل‌های ایران هم طبق این گزاره است و هم فاجعه‌ای مکرر. چند روزی است که زاگرس می‌سوزد و روسیاهی‌اش تنها بر دولتمردانی می‌ماند که از فاجعه اخبار مکرر عقب افتاده‌اند. آتش اما پیش می‌آید و رخت سیاه عزا بر تن سبزی جنگل‌های ایران می‌پوشاند. مکرر است چون دهه‌هاست که این وقت سال بلای خانمان‌سوز بر جان جنگل‌ها می‌افتد، مکرر است چون همه این سال‌ها حقابه طبیعت را ما آدم‌ها نصف کرده‌ایم و این گزاره تکرار می‌شود، چون همه این سال‌ها دولتمردان فقط با تابلوی محیط زیست عکس یادگاری گرفته‌اند و کاری از پیش نبرده‌اند. به گواه آمار فائو(سازمان خواربار و کشاورزی وابسته به سازمان ملل) ایران سالانه معادل ۶۵۰۰ هکتار از جنگل‌های خود را بر اثر آتش سوزی از دست می‌دهد و این کشور از این نظر در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در رتبه‌  چهارم قرار دارد. بررسی عکس‌های هوایی دوره ۵۰ ساله از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۸۶ که توسط سازمان جنگل‌ها و مراتع تهیه شده هم نشان می‌‌دهد به‌طور متوسط هر سال ۲۸۷۶ هکتار از جنگل‌های شمال ایران تخریب می‌شوند که اگر این روند ادامه یابد تا ۵۰ سال آینده در بسیاری از نقاط شمال ایران آثاری از جنگل باقی نخواهد ماند.

 

سال ۸۹، سال مرگ جنگل‌های ایران

سال ۸۹ سیاه‌ترین سال جنگل‌های ایران است. سالی که پارک ملی گلستان به عنوان ارزشمندترین پارک ملی ایران و گل سرسبد مناطق حفاظت شده در آسیای جنوب غربی ۱۲ روز در آتش سوخت. زیستگاهی ۹۰ هزار هکتاری که یکجا بیش از ۵۰ درصد پستانداران و یک پنجم گونه‌های گیاهی طبیعت ایران را در خود جای داده بود. در این ۱۲ روز بیش ۴۰هزار هکتار از این زیستگاه سیاهِ آتش شد. مساحتی که دست‌کم هشت برابر مدت مشابهش در سال ۱۳۸۸  و بی‌نظیر در طول یکصدسال اخیر بود! جالب این‌که از همان سال هنوز حسرت همانی است که حالا هم هست. این‌که همچنان یک فروند بالگرد یا هواپیمای ویژه مهار آتش وجود ندارد. سال ۸۹ «سال مرگ جنگل‌های ایران» نام گرفت، از هفته انتهایی آبان تا پایان آذر آن سال ۸۰ آتش‌سوزی در جنگل‌های گلستان اتفاق افتاد و حدود ۷۰ نقطه از عرصه‌های جنگلی شمال ایران در آتش سوخت. آن‌قدر که سرهنگ تقی ایروانی، از مسوولان وقت سازمان حفاظت جنگل‌ها اعلام کرد،«امسال صددرصد بیشتر از پارسال جنگل‌ها در آتش سوختند.»

وعده‌ها همچون آتش، تکرار سرنوشت هرساله جنگل‌هاست. همان سال یگان حفاظت از جنگل‌های ایران اعلام کرد برای مهار آتش‌سوزی‌ در جنگل‌ها طرحی به نام «طرح جامع پیشگیری و اطفای حریق جنگل‌ها» به وزارت کشور ارسال کرده است. اما برای اجرای این طرح لازم است دولت دست‌کم ۸۰۰ میلیارد تومان بودجه به آن اختصاص دهد. همچنین اعلام شد جنگل‌ها و مراتع ایران سال ۸۹ شاهد ۴۰۰۰ فقره آتش سوزی بوده است.

 

سال ۹۰، سال سیاهِ وعده‌ها

این سال هم آتش تکرار خبر در رسانه‌ها بود. اما وضعیت فاجعه‌بار سال پیش حداقل در کاهش آمارهای سال بعد تاثیری مثبت روی سخنرانی‌ مسؤولان گذاشت. چرا که آنقدر سال گذشته وضعیت سیاه بود که هر اعلامی از آمار با پیشوند «کاهش» در حرف‌های آنها عنوان می‌شد؛ اما در این سال هم آتش‌سوزی جنگل کم نبود. آتش‌سوزی در جنگل‌های بلوط خوزستان به ۴۵ هکتار از این جنگل‌ها خسارت وارد کرد.  ده‌ها هکتار از جنگل‌های مریوان در آتش سوخت که تعداد آنها به بیش از صد فقره آتش‌سوزی رسیده‌است. نزدیک به ۴۰ هکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس در آتش‌سوزی از بین رفتند و ۲۰ هکتار از جنگل‌های شهرستان دالاهو را خاکستر کرد. آتش‌سوزی بیش از ۲۰ هکتار از جنگل‌های یاسوج را تخریب کرد و بیش از ۲۰ هکتار از جنگل‌های شرق شهرستان پاسارگاد را به کام خود کشید و بیش از صد هکتار جنگل‌های هم مرز با ترکمنستان به علت آتش سوزی به خاکستر تبدیل شد. اینها تنها قسمتی از سیاهه آتش‌سوزی‌های سال ۹۰ است. جالب اما نقل قولی است در این سال از رئیس وقت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور. علی سلاجقه در آن سال در مورد تجهیزات پیشگیری از آتش‌سوزی گفته‌است: «با توجه به آتش سوزی‌های اخیر با کمک دولت، مدیریت سامانه‌های پایدار و هشدار در دستور کار قرارگرفته‌است. هواپیماهای حمل ۳۲ تن آب، به کارگیری دستگاه‌های هشدار، استفاده از ماده ضد حریق به صورت اسپری که در حال گرفتن تاییدیه سازمان محیط زیست است، از دستاوردهای دیگر برای پیشگیری، اطفای آتش و احیای عرصه‌های منابع طبیعی است.» وعده‌ای با عمر ده ساله که هنوز درختان زاگرس در تحققش می‌سوزند.

 

سال ۹۱، تقاخر به کاهش آتش

آمارهای این سال هم نه به واسطه تجمیع آن در پایگاه خبری سازمان محیط زیست که از رصد گوشه به گوشه اخبار آن سال به دست می‌آید. آماری که همچنان تاثیرات آتش‌سوزی دو سال قبل در آن هویداست؛ چرا که همچنان در میان گفته‌ مسؤولان وقت سازمان جنگل‌ها و سازمان محیط زیست سال ۹۱ با سال سیاه ۸۹ مقایسه می‌شود و به تفاخر «کاهش آتش سوزی‌ها» می‌انجامد. این بار خبری از پهنه آتش در جنگل‌ها نیست و خبر وقتی خواندنی است که پهنه آتش مهار شده‌است. یکی از آنها حکایت «مهار و کنترل ۱۰ فقره آتش سوزی در پارک ملی دز در سال ۹۱» است. در متن خبر هم اشاره شده که  ۱۰ فقره آتش سوزی با مساحت مجموع ۹۶۲۰ متر مربع در بهار و تابستان ۹۱ رخ‌ داده‌است که با تلاش و فداکاری محیط‌بانان سختکوش کنترل شده‌است. در خبری دیگر به نقل از  حمید سلامتی، مدیرکل وقت منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان آمار هولناکی اعلام می‌شود. او در آن سال به مهر گفته « به طور معمول  در سال‌های گذشته ۲۰۰ هکتار هم آتش‌سوزی در  گلستان اتفاق نمی‌افتاد؛ اما در سال ۹۰ به بعد بیش از ۴۳۰ مورد آتش‌سوزی در همان هکتار داشتیم و حدود ۳۷۰۰ هکتار از عرصه‌های ما طعمه حریق شدند.» این در حالی است که در ادامه او از کاهش ۱۷ درصدی وقوع حریق در سال ۹۱ خبر داده و گفته « در شش ماهه سال ۹۱ نسبت به مدت مشابه در سال ۹۰ از نظر تعداد حوادث حریق ۱۷ درصد و سطح آن نیز ۵۳ درصد کاهش نشان می‌دهد.»

 

سال ۹۲، فرمول ثابت ۱۰ ساله

سال ۹۲ سال آتش سوزی  جنگل‌های لرستان و فارس‌ بود. فارس با داشتن بیش از دو میلیون هکتار جنگل ۱۷درصد جنگل‌های کشور را به خود اختصاص داده‌است و در سال ۹۲ چهار هزار هکتار از این عرصه‌ها در استان فارس طعمه حریق شد. کاظم بردبار، مدیرکل وقت منابع طبیعی فارس گفته بود « طی جلسه‌ای مقرر شد از ۲ درصد اعتبار نفت در استان فارس اعتباری نیز برای اطفای حریق جنگل‌های فارس اختصاص یابد.» «مقرر شد» ، «قرار بود» ، «توجه شود» این ترکیبات هم به سهولت در میان خیل وعده‌های داده‌شده مشاهده می‌شود. حتی نیازی به جست‌وجوی تحقق این وعده نیست؛ چرا که او در ادامه گفت‌وگویش عنوان می‌کند « سال گذشته ۵۰۰ میلیون تومان برای مهار آتش‌سوزی در عرصه‌ها و خرید تجهیزات اختصاص یافت که تا پایان سال ۵۰ درصد این اعتبار تخصیص یافت.» فرمول هشت سال پیش هنوز هم جواب می‌دهد! این‌که بعد از یک آتش‌سوزی تلخ و تنها هنگامی که افکار عمومی مطالبه واکنش دارند سروکله این ترکیبات پیدا می‌شود؛ «اختصاص می‌یابد»، «مقرر می‌شود» و « در نظر گرفته‌خواهدشد». لرستان هم در اخبار آتش آن سال کلیدواژه پرتکراری بود. به گواه آمارها در سال ۹۲ حدود ۱۳۰۰ هکتار از جنگل‌های لرستان دچار حریق شد که این میزان آتش‌سوزی در سال ۹۳ به ۳۶۵ هکتار رسید. جمله‌ای از استاندار وقت لرستان نیز در حافظه شبکه جهانی اینترنت ثبت شده‌است، این که « این استان مقام اول کاهش آتش‌سوزی در سطح جنگل‌ها را بر حسب هکتار در سال ۹۲ کسب کرده است. »

 

سال ۹۳، آتش کلید واژه پرتکرار جنگل

آتش تنها کلیدواژه تکراری این موضوع نیست،‌ کمبود تجهیزات، نبود امکانات،‌نداشتن نفرات و البته نایابی بالگرد اطفای حریق هم از کلیدواژه‌های پرتکرار ده سال گذشته است. به اعتبار آمارهای موجود و آنطور که از زبان عضو کمیسیون وقت کشاورزی در پایگاه خبری خانه ملت عنوان شده در سال ۹۳ حدود ۶۵۷۴ هکتار از اراضی جنگلی ایران طعمه حریق شده است. خداکرم جلالی، رئیس وقت سازمان جنگل‌ها و مراتع هم اعلام کرده  در شش ماهه اول آن سال  ۱۹۰۰ هکتار از جنگل‌های کشور و ۴۶۰۰ هکتار از مراتع کشور در آتش سوخته است. یعنی در مجموع حدود ۷۰۰۰ هکتار از جنگل‌ها و مراتع کشور در اثر آتش‌سوزی از سال ۹۳ تاکنون از بین رفته است. با جست‌وجویی معمولی می‌توان به آمار تفکیک شده‌ای هم دست یافت، به عنوان مثال در طول آن سال ۲۷۵ هکتار از جنگل‌ها و مراتع همدان دچار آتش‌سوزی شده که این میزان ۸۲ فقره آتش‌سوزی در استان را شامل می‌شود. یا این یکی که به نقل از مدیرکل وقت منابع طبیعی لرستان اعلام شده  ۳۰۰ هکتار از اراضی جنگلی لرستان در سال ۹۳ دچار آتش‌سوزی شده است.

سال ۹۴، کاهش تعداد افزایش وسعت

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور پای ثابت آمارهای آتش‌سوزی است. قاسم سبزعلی، رئیس وقت این یگان در سال ۹۴ به روزنامه ایران آماری ارائه کرده است که نشان می‌دهد در سال ۹۴ در بخش جنگل ۷۵۰ مورد آتش‌سوزی داشتیم و در بخش مراتع ۸۰۰ مورد. نکته جالب‌توجه در حرف‌های او در آن سال این است که در سال ۹۴ تعداد آتش‌سوزی‌ها نسبت به گذشته کاهش داشته اما وسعت‌آتش افزایش چشم‌گیری داشته است. نکته عجیب‌و‌تلخ دیگر اعلام دلایل تازه‌ای در وقوع حریق جنگل‌ها در ایران است. آرام‌آرام از حجم اخبار منتشر شده در رسانه‌ها می‌توان متوجه شد بسیاری از این حریق‌ها به باور مسوولان «مشکوک» است. این تشکیک را در میانه حرف‌های مسوولان لرستان و ایلام در زمان اعلام آمار حریق بیشتر می‌توان به چشم دید. این ماجرا وقتی تلخ‌تر می‌شود که بدانیم درصد بالایی از حریق جنگل‌ها در ایران عامل انسانی دارد و بخش قابل‌توجهی از آن هم عمدی است. همین دیروز هم اعلام شد آتشی که حالا به  جان زاگرس افتاده از اختلاف دو کشاورز آغاز شده است.

سال ۹۵،  چرای‌دام و حریق‌جنگل

این سال معصومه ابتکار بر مسند سازمان محیط‌زیست نشسته و دولتی بر سر کار است که خودش را «محیط‌زیستی‌ترین دولت» ایران می‌داند، ترکیبی که حداقل حالا به شوخی زشتی میان دوستداران طبیعت تبدیل شده است. ابتکار از «توجه ویژه دولت روحانی به تخریب جنگل‌ها» گفته است و اعلام کرده در سال ۹۵  «آتش‌سوزی جنگل‌ها در مناطق تحت مدیریت محیط‌زیست» ۶۷ درصد کاهش داشته است. در این سال راهکارهای جالب‌توجهی هم درباره مقابله با آتش‌سوزی دیده می‌شود. یکی از آنها را خداکرم جلالی، عضو  پیشین هیات‌رئیسه کمیسیون کشاورزی مجلس عنوان کرده است. او گفته سالانه بخش عمده‌ای از مراتع و جنگل‌های کشور به علت کمبود تجهیزات طعمه‌حریق می‌شود و دولت توان تامین تجهیزات مناسب برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌ها را ندارد. بخش عمده جنگل‌ها در گفته‌های او یعنی «حریق  ۲۱۲۳ هکتار از جنگل‌های کشور در سال ۹۵». راهکار او هم جالب‌توجه است . خداکرم جلالی گفته «چرای دام راهکار موثر پیشگیری از آتش‌سوزی جنگل‌هاست»

سال ۹۶، خوزستان در آتش

تغییرات آب و هوایی و اقلیمی، بی‌توجهی گردشگران، سوءاستفاده زمین‌خواران دلایل تازه حریق‌های جنگلی در ایران است. دلایلی که سال ۹۶ نسبت به سال پیشین افزایش ۲۰ درصدی داشته است. جنگل‌های زاگرس خوزستان اما صدر فهرست سیاه سال ۹۶ است . آن‌قدر که در سه ماهه ابتدای آن سال ۲۵۰ هکتار از جنگل‌های تحت مدیریت سازمان محیط زیست کشور دچار حریق شدند که ۶۸ درصد این آتش‌سوزی‌ها در خوزستان بوده است. آمار کلی آتش‌سوزی‌های جنگل در ایران هم از زبان علی تیموری، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست عنوان شده است. او گفته  در سال ۹۶ حدود ۳۳۰۰ هکتار آتش‌سوزی داشتیم که فقط در محیط‌های جنگلی نبوده بلکه علفزارها و تالاب‌ها را هم شامل می‌شود.

سال ۹۷، بهار سرخ جنگل

سالی که نکوست از بهارش پیداست مصداق واقعی سال ۹۷ جنگل‌های ایران است؛ چرا که وسعت آتش‌سوزی‌های جنگل‌های شمالی کشور در فروردین ۹۳ در ده سال گذشته‌اش بی‌سابقه بوده است و حدود ۱۵۰ هکتار جنگل تنها در ۱۳ روز نخست سال در آتش سوخت. فارغ از آن  بهار بی مهر و گردشگران بی تعهد، دلیل تازه‌ای برای آتش‌ها پیدا شد؛ خشکسالی شدید. عباس پاپی‌زاده، عضو وقت کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس اعلام کرده « امسال با خشکسالی زیادی مواجه شدیم و بسیاری از پوشش گیاهی به دلیل کم آبی خشک شده و محیط پیرامونی نیز رطوبت خودش را از دست داده است و آمادگی زیادی برای آتش‌سوزی دارد. منابع طبیعی، جنگل‌ها و مراتع کشورمان امسال بیشتر از سال‌های گذشته مستعد حریق و آتش‌سوزی بوده است.» آماری هم از زبان او در رابطه با چهار ماهه نخست آن سال اعلام شده که حکایت از وقوع ۶۰۰ فقره آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع کشور  دارد که  ۲۰۰۰ هکتار از جنگل‌های کشور را سوزانده است.

سال ۹۸، رخت عزا برتن جنگل

آمار آتش‌سوزی‌ جنگل‌های ایران در سال ۹۸ همواره همراه است با یک علامت تعجب تکراری. به این مفهوم که این بار دیگر برای اهالی رسانه هم خبر تکراری  و سریال آتش‌سوزی‌ها عجیب است. عجیب است که هر سال تکرار می‌شود و هر سال کاری صورت نمی‌گیرد و هر سال با هزار وعده رخت عزا بر تن درختان می‌کنند. آمار سال ۹۸ حکایت از وقوع ۱۴۰۰ فقره آتش‌سوزی دارد که طی آن بیش از ۱۵ هزار عرصه منابع طبیعی را خاکستر کرده است؛ هر چند آمار این سال در سایه وسعت اخبار سیاسی سال گذشته به چشم نیامد. چیزی که بدیهی است این‌که دیگر آتش‌سوزی جنگل‌ها در ایران اتفاق نیست. از  رصد اخبار گذشته تا به حال می‌توان به این نکته پی برد. جنگل‌های ایران به طور میانگین سالی ۱۳۰۰ بار می‌سوزند.  بر اساس آخرین آمارها از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۰ حدود ۱۳‌هزار و ۸۳۲‌ مورد حریق در عرصه‌های طبیعی ایران گزارش شده که موجب از بین رفتن ۱۴۲‌هزار و ۹۴۱‌هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور شده است.

 

میثم اسماعیلی

 

جنگل در آسمان می‌سوزد

‌گفت‌وگوی صریح‌ با رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور درباره چرایی تامین نشدن بالگرد برای اطفای حریق جنگل‌های کشور

آتش در زاگرس تنوره می‌کشد، بلوط‌های یکی یکی به کام آتش فرو می‌روند و اندک حیات‌وحش باقیمانده اکوسیستم زاگرس زنده زنده کباب می‌شوند. جنگلبانان و محیط‌بانان نیز با دست خالی و بیل حریف آتش نمی‌شوند. چاره کار اطفای حریق هوایی و استفاده از بالگرد برای جا به جایی تیم اطفای حریق به مناطق صعب‌العبور است، اما جولان آتش در نقاط مختلف زاگرس نشان می‌دهد بالگردها به موقع به داد‌ جنگل‌ نمی‌رسند.‌ سرنخ این ماجرا را که دنبال کنید به تامین نشدن اعتبارات برای اعزام بالگرد‌ها می‌رسید. در ادامه درباره این ناهماهنگی که تنها قربانی‌اش محیط‌زیست کشور است با رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور صحبت می‌کنیم، هرچند مسعود منصور گله‌گذاری در این رابطه را به پس از اطفای حریق جنگل‌ها موکول می‌کند، اما وقتی از نقش وزارت دفاع، وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه می‌گوید کاملا مشخص است که چرا بالگردها دیر به داد جنگل‌های شعله‌ور کشور می‌رسند.

آتش‌سوزی در مناطق مختلفی در زاگرس رخ داده است آن‌قدر که به نظر می‌رسد سازمان جنگل‌ها دست روی‌ دست گذاشته تا زاگرس خاکستر شود.‌

این‌که در برخی نقاط زاگرس حریق وجود دارد حرف درستی است،‌ اما این‌که سازمان جنگل‌ها دست روی دست گذاشته‌ بی‌انصافی است، چون همه همکارانم در همه استان‌ها‌ حتی پیش از وقوع آتش‌سوزی برای کارهای پیشگیری با تمام وجود تلاش کرده و می‌‌کنند‌. اگر تلاش آنها نبود شاید اتفاقات بدتری می‌افتاد.

با این حال نتایج مناسب نیست و ما در اطفای حریق ضعیف عمل می‌کنیم‌.

وقتی در مناطق صعب‌العبور حریق اتفاق می‌افتد و به‌جز اطفای هوایی و تامین بالگرد راه دیگری وجود ندارد. سازمان جنگل‌ها جز تلاش ‌برای تامین بالگرد چه کاری می‌تواند انجام دهد.

چرا به سازمان جنگل‌ها برای اطفای حریق بالگرد نمی‌دهند؟

از پیش توافق شده که در ‌۱۶ پایگاه بالگرد مستقر باشد و وقتی حریق اتفاق می‌افتد با دستور فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها‌ پرواز انجام شود، اما متاسفانه این توافق اکنون دچار مشکل شده است‌.

مشکل کجاست؟

ظاهر از سنوات گذشته برخی مواد توافق عملی نشده است.

 منظورتان تامین نشدن اعتبارات است؟

بله.

این بدهی به وزارت دفاع چقدر است؟

حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان.

اما مگر وظیفه سازمان برنامه و بودجه نیست که اعتبار را تامین کند؟

براساس توافق اگر نیاز به اطفای حریق هوایی باشد‌ هزینه‌ها با تایید وزارت کشور اعلام می‌شود و سازمان برنامه و بودجه اعتبار را به وزارت دفاع می‌دهد.

پس به نظر می‌رسد سازمان برنامه بودجه باید بیشتر به فکر جنگل‌های کشور باشد‌‌.

واقعیت این است که در شرایط کنونی که برای اطفا مشکل داریم پرداختن به این مساله اولویت نیست و باید تلاش کرد آتش خاموش شود. درواقع الان زمان گلایه‌گذاری نیست. ‌

زمان گله‌گذاری نیست، اما باید نقاط ضعف و دلیل نبود تعامل مشخص شود.

‌نقطه ضعف این است که وقتی بالگرد می‌خواهیم ‌خیلی دیر در اختیارمان قرار می‌گیرد‌ از شب گذشته به همه‌کس پیام داده و با خیلی‌ها تماس گرفته ‌و درخواست بالگرد کرده‌ام. ‌در منطقه حفاظت‌شده خاییز اگر امروز (جمعه) تا چند ساعت دیگر بالگرد به منطقه اعزام نشود و هوا تاریک شود نمی‌توانیم آتش را خاموش کنیم، چرا که گسترده‌تر می‌شود. از مسؤولان خواهش می‌کنم بالگرد آبپاش و بالگرد مخصوص برای‌ جا‌به‌جایی نیروها را به منطقه اعزام کنند.

صریح‌تر صحبت ‌‌کنید چه نهادی بالگرد ارسال نمی‌کند؟

ستاد کل باید اجازه پرواز بدهد وزارت دفاع محور این اقدام است، آنها نیز محدودیت‌های دارند مثل گرفتن مجوز‌ و تامین هزینه‌های پرواز.

از وقتی آتش‌سوزی‌های اخیر شروع شده چندبالگرد در اختیار شما قرار گرفته است؟

در لرستان بالگرد در اختیار ما قرار گرفت در کهگیلویه نیز به همین شکل.

در چند روز اخیر نیز بالگردهایی به مناطق آتش‌سوزی اعزام شد که دچار نقص فنی شدند یا سوخت کافی در اختیار نداشتند.

بالگردی که به بوشهر اعزام شد نقص فنی داشت و زمین گیر شد و نیاز به تامین سوخت داشت.

قانون در این مورد چه می‌گوید؟

سازمان جنگل‌ها متقاضی خدمات است، قانون ۱۳۴۶ تکلیف کرده که دستگاه‌های لشکری و کشوری در این حوزه وظیفه دارند.‌ قانون مدیریت بحران نیز نیروهای مسلح را موظف به همکاری کرده است به همین دلیل خواهش می‌کنم کمک کنند تا حریق اطفا شود.

آیا بالگرد به ‌منطقه حفاظت‌شده خاییز رسیده است؟

از پنجشنبه گذشته که حریق شروع شد۱۰۰ نیروی مردمی و بسیج را جمع‌آوری کرده‌ایم و منتظر بالگرد هستیم تا آنها را به مناطق صعب‌العبوری که دچار آتش‌سوزی شده انتقال بدهیم.

‌علت آتش‌سوزی منطقه خاییز مشخص شده است؟

به طور دقیق نه، اما حدس و گمان‌هایی زده می‌شود.

چه حدس‌هایی؟

گمانه‌زنی می‌شود چند کشاوز به دلیل اختلاف زمین یکدیگر را آتش زده‌اند. البته ‌کشاورزانی هستند که پس از برداشت محصول‌ زمین را آتش می‌زنند در حالی که قانون این را جرم دانسته است، برخی موارد نیز گردشگران نکات ایمنی را رعایت نمی‌کنند‌. آنها با آتش روشن کردن یا پرتاب‌‌ ته سیگار روشن به آتش‌سوزی جنگل‌های کشور دامن می‌زنند.

مسعود منصور، رئیس سازمان جنگل‌ها

‌اعتبارات سازمان جنگل‌ها برای اطفای حریق‌ چقدر است؟

اعتباری که در اختیار ماست برای بالگرد نیست، بلکه اعتباری اندکی برای تهیه آب و غذا ‌یا تهیه‌ کفش و لباس ضدحریق برای تیم اطفای حریق است که آن ‌هم کامل تامین نشده است.

این اعتبار چقدر است؟

کل اعتبار ما حدود ۱۱ میلیارد تومان بود که کاهش یافت و به حدود هشت میلیارد تومان رسید. در این بین تجهیزاتی نیز سال ۹۶ خریداری شده است و اکنون بخشی از اعتبارات ما برای اقساط آن تجهیزات کم می‌شود.

 بنابراین دست سازمان جنگل‌ها برای اطفای حریق خالی است؟

از هفته پیش به ادارات کل منابع طبیعی اجازه داده‌ام که از هر محلی که اعتبار دارند می‌توانند برای خدمات اطفای حریق استفاده کنند.

آقای روحانی ادعا می‌کنند محیط‌زیستی‌ترین دولت را دارند، اما چرا هنوز جنگلبانان ما باید با بیل آتش را خاموش ‌کنند یا برای تامین تجهیزات ایمنی اولیه‌شان با مشکل رو‌به‌رو باشیم؟

تا آنجا که مطلعم آقای رئیس‌جمهور نیز در جلسه دولت به وزارت دفاع و سازمان برنامه تاکید کرده‌اند که با سازمان جنگل‌ها همکاری بیشتری داشته باشند. امیدوارم که با پیگیری‌هایی که امروز (شنبه) می‌شود ناهماهنگی‌ها برطرف شود.

در آتش‌سوزی‌های چند روز اخیر چند نفر مجروح شده یا جانباخته‌اند؟

در کرمانشاه یکی از نیروهای تکاور شهید شد.‌‌ در گچساران نیز سه نفر مجروح شدند در منطقه خاییز نیز یکی از محیط‌بانان از ارتفاع سقوط کرد، البته آسیب‌های جزئی سوختگی نیز هست.

 

مهدی ‌آیینی

بخت خشکیده آب

این‌که یک مرکز رسمی در کشور حالا با شدت و شفافیت دارد تاکید می‌کند سیاست‌های اعمال شده در رابطه با مدیریت منابع آب و محیط زیست اشتباه بوده، خیلی مهم است. شاید اولین بار است که یک مرجع رسمی کشور در چنین سطحی هشدار می‌دهد که ممکن است در صورت تداوم این سیاست‌ها ما به یک مرحله غیرقابل برگشت برسیم. در این گزارش بدون تعارف اشاره شده‌است که ارگان‌های متولی در این حوزه همچون وزارت نیرو،‌ سازمان منابع طبیعی و البته محیط‌زیست قواره‌شان متناسب با این قوانین نیست. ممکن است برای کنشگران و کارشناسان این حوزه حرف تازه‌ای نداشته باشد اما مهر تایید مرکز پژوهش‌های مجلس روی وضعیت بحرانی کنونی قدم مهمی محسوب می‌شود.

 وقتی درباره طرح انتقال آب خزر به سمنان اعتراض داشتیم، سازمان محیط زیست و آقای کلانتری بارها اشاره کردند که از نظر ما تنها توجه به وضعیت محیط زیست در این طرح اهمیت دارد، در صورتی تبعات چنین مواردی محدود به حوزه محیط زیست نمی‌شود و تبعات بسیار اجتماعی و البته اقتصادی به همراه دارد. در تمام دنیا یکی از مواردی که مورد ارزیابی سازمان‌های محیط زیست قرار می‌گیرد همین است که اگر جامعه محلی به هر دلیلی با هر نوع توسعه‌ای مخالفت کند، حتی اگر همه مولفه‌ها مثبت باشد به احترام جامعه محلی نباید آن توسعه صورت بگیرد. این نگاه معطوف به این نکته است که هر نوع مخالفت اینچنینی می‌تواند تبعات اجتماعی بسیاری به همراه داشته‌باشد. تغییر منابع آب از حوضه مبدا به مقصد هم نارضایتی شدید اجتماعی را در پی خواهد داشت. برگشت تمام سرشاخه‌های رودخانه کارون و تاثیر شگفتش روی مناطق روستایی جنوب شرق اصفهان نمونه این سیاست‌های اشتباه بوده‌است. وقتی پای حرف‌های اهالی این منطقه بنشینیم متوجه عمق بغض فروخورده آنها می‌شوید. بغض فروخفته‌ای که زمانی سر باز خواهدکرد و به طغیان و تنش‌های شدیدی منجر خواهد شد. نشانه‌های بارز این تنش‌ها هم هویداست؛ ‌اتفاقی که در ورزنه اصفهان افتاد و منجر به شکستن لوله انتقال آب شد، یا اتفاق مشابهی که در میناب رخ داد و لوله انتقال آب میناب به بندرعباس شکسته شد. همه و همه ریشه در این دارد که ما به ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه توجه نکرده ایم.

قانون‌گذار ما حوصله، وقت و دانش لازم را برای بررسی قوانینی که تاکنون نوشته شده را ندارد. ما در حال حاضر در کشور ۱۱ هزار قانون مصوب داریم؛‌ یعنی در طول یکصدسال اخیر ۱۱ هزار قانون مصوب غیر از تبصره و ماده در ایران وجود دارد. اگر این تعداد را با کشور فرانسه که مهد قانونگذاری در جهان است مقایسه کنیم، متوجه تفاوت معناداری می‌شویم؛ چرا که این کشور در طول ۲۰۰ سال اخیر تنها ۲۰۰۰ قانون مصوب دارد. این تعداد بالای قوانین باعث تناقضات بسیاری هم می‌شود. به عنوان مثال مجلس قانونی دارد که هر کسی تا سال ۱۳۸۵ چاه حفر کرد باید مجوز به آن داد! یعنی خود همین قانون اعطای مجوز بی‌قانونی است. این یعنی در شرایط حاضر شما می‌توانید به جنگل‌ها تجاوز کنید چون مطمئنید بالاخره یک قانونی برای مجوز تجاوز شما پیدا خواهد شد. همین تعدد عجیب قانون‌ها باعث پیچیدگی‌هایی می‌شود که فرش قرمزی برای سوء‌استفاده‌گران پهن می‌کند. چرا که بالاخره یک تبصره از میان ۱۱ هزار قانون پیدا می‌کنند که بتواند راه را برای اهداف خودشان باز کند وگرنه این همه ویلایی که در جنگل‌های ایران ساخته می‌شود و این همه درختی که قطع می‌شو،د غیرقانونی است؟ خیر.  چرا که همه آنها بالاخره به یک بند و ماده از یک قانون استناد کرده‌اند و راهشان را پیش گرفته‌اند.

 

محمد درویش

عطش بزرگ در راه است

براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس تا یک‌سال دیگر ۵۰میلیون ایرانی دچار تنش آبی خواهند شد

غیزانیه یک نمونه بود، بسیاری مساله آب را «بحران» خواندند و عده‌ای آن را «چالش» می‌دانند،‌ اما گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس از مساله آب به عنوان «تنش» یاد می‌کند. چیزی فراتر از مفهوم‌های پیشین با چاشنی هراس. مساله آب و تنش‌های پیش‌رویش مصداق‌های فراوانی در چند سال گذشته هم داشته است، از اعتراض‌های اخیر در اهواز و غیزانیه بگیرید تا وضعیت مشابهی که در سیستان و بلوچستان و ورزنه اصفهان و میناب و ارومیه داشته است. حالا مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی اعلام کرده است که «ایران در حال حرکت به سمت یک بحران زیست‌محیطی چند‌جانبه‌« است. این مرکز در گزارش خود همچنین درباره رخ دادن  «تنش‌های اجتماعی» گسترده در صورت ادامه روند فعلی تخریب محیط‌زیست در ایران هشدار داده است؛ هشداری که حالا مدت‌هاست از زبان کنشگران اجتماعی و فعالان حوزه محیط‌زیست شنیده می‌شود و کمتر کسی به آن توجه می‌کرده است. بر‌اساس مطالعات مرکز پژوهش‌های مجلس، با فرض ادامه روند موجود، در سال ۱۴۰۰ بالغ ‌بر ۵۰ میلیون ایرانی، یعنی حدود ۸۰ درصد از مشترکان شبکه آب شرب کشور با تنش آبی مواجه خواهند شد. فارغ از این موضوع چیزی که در گزارش به آشکاری به آن اشاره شده است مشکلات فراوان قانونی در این حوزه است؛ این‌که شاید اصلی‌ترین مشکل در مدیریت منابع آبی اتفاقا وجود همین قانون‌هاست، تناقض عجیبی است این‌که مشکلات پیش‌روی که از آن به عنوان «تنش» یاد شده به‌دلیل کثرت و تناقضات بسیار همین قوانین است. نکته‌ای که محمد درویش، فعال محیط‌زیست هم ان را ناشی از «عدم دانش کافی» اهالی بهارستان می‌داند.

 

قوانین آب؛ وضع قانون برای اجرای بی‌قانونی

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش اخیر خود ابتدا فهرست‌وار به بررسی و تعداد قوانین و اسناد بالادستی در حوزه آب پرداخته است. همان‌طور که در این گزارش آمده است تعداد اسناد بالادستی مرتبط با بخش آب نسبتا زیاد است. حالا با این توصیف این سؤال مطرح می‌شود که چرا به‌رغم تعدد این اسناد وضعیت فعلی وضعیت آب مطلوب نیست؟ یکی از دلایل این امر به وجود مشکل و عدم تطابق اسناد بالادستی با وضعیت موجود بخش آب باز‌می‌گردد. درمورد قوانین، مصداق بارز این موضوع قانون تأمین منابع مالی برای جبران خسارات ناشی از خشکسالی یا سرمازدگی (۱۳۸۳) و قانون تعیین‌تکلیف چاه‌های فاقد پروانه بهره‌برداری (۱۳۸۹) است که طی آنها نخست دریافت حق‌النظاره آب‌های زیرزمینی لغو شده و سپس دریافت پروانه برای چاه‌های غیرمجاز تا سال ۱۳۸۵ نیز امکان‌پذیر شده است! خروجی معنایی گزارش مرکز پژوهش‌ها در این حوزه این نکته است که « یکی از دلایل وضعیت نابسامان منابع آب زیرزمینی در مناطق مختلف کشور تصویب همین قوانین یاد شده است.»

 

قوانین کشاورزی؛ ریشه تنش‌های اجتماعی کشاورزان

این موضوع تنها در بخش آب نیست و تعدد و تناقض بسیار در قانون را می‌توان به حوزه‌های دیگر هم تعمیم داد. بررسی قوانین و اسناد بالادستی در بخش کشاورزی و منابع طبیعی هم نشان‌دهنده وجود برخی ایرادهای کلی و ساختاری در بیشتر این قوانین است که مهم‌ترین‌شان به گواه گزارش تازه منتشر شده عبارت است از: کم‌ثباتی، وجود تناقض با سایر قوانین، کلی‌نگری و ایجاد امکان برداشت و تفسیرهای مختلف در بخش اجرا، نبود شفافیت در ضوابط و در نتیجه عدم‌نظارت‌پذیری، ضعف کارشناسی، قانونگذاری دیرهنگام یا خلأ قانونی، اولویت سایر بخش‌های اقتصادی نسبت به کشاورزی، بی‌توجهی به قابلیت‌های تشکل‌ها، بدون متولی رها شدن روستاها و مقوله توسعه روستایی، اصناف و اتحادیه‌ها به عنوان نماینده کشاورزان برای دفاع و اجرایی کردن قوانین، آرمانگرایی و عدم تناسب تکالیف قوانین با واقعیات و ظرفیت‌های بخش اجرایی. همه این موارد در حالی است که بدانیم کشاورزی مهم‌ترین فعالیت اقتصادی روستاییان است و بیشترین سهم مصرف آب، مربوط به این بخش است. کمبود آب در این بخش می‌تواند موجب بروز بحران‌های جدی از جمله تنش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی‌، زیست‌محیطی و… در زندگی انسان‌ها به‌ویژه روستاییان کشاورز شود.

 

قوانین محیط‌زیست؛‌ بی‌ثاثیر و قدیمی

بخش سوم مربوط به بررسی قوانین وضع شده در حوزه محیط‌زیست است. در چند دهه اخیر ابزارهای قانونی مختلفی جهت حفظ و حراست از محیط‌زیست کشور تدوین و به مرحله اجرا درآمده و در بسیاری موارد دولت با حضور و عضویت در کنوانسیون‌های جهانی و مجامع حمایتی منطقه‌ای و بین‌المللی رویکرد حفظ محیط‌زیست را دنبال کرده، اما شواهد امر گویای نتایج خوبی از عملکرد دستگاه‌های مرتبط در حفظ و پاسداری از محیط‌زیست ملی نیست. در حیطه قوانین، وجود مسائلی نظیر تعدد قوانین و مقررات زیست‌محیطی، عدم وجود ضمانت اجرایی قوی و محکم، عدم به‌روزرسانی و تدوین قوانین جدید و استفاده از قوانین قدیمی، تناسب نداشتن جرایم با خسارات وارده بر محیط‌زیست و تعیین نکردن ارزش‌های اقتصادی عوامل زیست‌محیطی مشکلات مضاعفی را در نظارت، کنترل و اجرایی کردن قوانین زیست‌محیطی موجود و عملکرد نهادهای فعال در این عرصه به‌خصوص سازمان حفاظت از محیط‌زیست پدید آورده است. بدون تردید حمایت از محیط‌زیست باید با ضمانت‌های اجرایی مسؤولیت کیفری و مدنی همراه باشد. اجمالا ایراد اساسی قوانین محیط‌زیست کشور ما به‌روز نشدن و ضعف ضمانت اجرایی آن با توجه به اقتضائات زمانه است، لذا این قوانین امروزه توان بازدارندگی مطلوب را ندارد. چه بسا، افزایش مجازات نقدی، حبس برای اشخاص حقیقی و تعطیلی دائم یا موقت واحد آلوده‌کننده برای واحدها و اشخاص حقوقی می‌تواند به این به‌روزرسانی کمک کند. به هر حال، در قبال محیط‌زیست تخریب شده و رو به تخریب ایران و طبیعت حساس و شکننده آن، بیشتر قوانین کشور ما، از ابتدا تا چند سال اخیر، راجع به حفظ محیط‌زیست و جلوگیری از شکار بوده و حالت پیشگیرانه دارد. به‌علاوه اقدامات پیشگیرانه آن سنتی است و در عمل در بسیاری از مواقع با نقاط ضعف و عدم اجرا به دلایل گوناگون مانند کمبود بودجه، فقدان نیروی انسانی کافی یا نداشتن اطلاعات لازم روبه‌رو می‌شود.

 

چالش آب؛ تنش‌هایی که در راه است

چالش‌های حوزه آب اما تنها محدود به وجود قوانین متعدد و ناکارآمد نیست. به‌رغم وجود برخی نقاط قوت و فرصت‌ها در بخش آب از جمله زیرساخت‌ها و تاسیسات گسترده موجود و وجود اسناد بالادستی متعدد، نقاط ضعف و چالش‌های متعددی در این بخش وجود دارد. عمده نقاط ضعف و چالش‌های ذکر شده به‌ دلیل قوانین و مقررات ناکارآمد، سوءمدیریت‌های انباشته، عدم وجود برنامه‌های درازمدت و برخی محدودیت‌های جغرافیایی و طبیعی است. سیاهه مشکلات این حوزه البته که ادامه دارد و در جدول الصاقی به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس فهرست بلندبالایی دارد. از مهم‌ترین این تهدیدها در این فهرست می‌توان به مواردی همچون «تنش‌های ناشی از تشدید رقابت بین متقاضیان آب، نبود الگوی کشت متناسب با اقلیم منطقه، اتکای بیش از حد به آب در توسعه نقاط مختلف کشور و البته دخالت عوامل سیاسی در برنامه‌ریزی بخش اشاره کرد.

پر واضح است که اتخاذ سیاست‌ها و مدیریت نامطلوب، باعث پیدایش و تشدید بحران آب شده است. همان‌طور که بارها توسط دستگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و کارشناسان مختلف مطرح شده است، ادامه این سیاست‌ها و مدیریت نامطلوب به هر نحو، آینده بخش آب را با چالش‌های بیشتر و جدی‌تری همراه خواهد کرد و ابعاد تازه‌ای از این بحران را آشکار خواهد ساخت. به‌عنوان برخی از مصادیق این امر می‌توان به وضعیت وخیم دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور در سال‌های اخیر، بحران منابع آب زیرزمینی و وقوع تنش‌های محلی با محوریت آب اشاره کرد.

 

معضل آب؛ برنامه‌ای نداریم!

مهم‌ترین نکته‌ای که در مقابله با بحران آب باید مدنظر قرار گیرد، این است که بدانیم چنین بحرانی  طی چند سال (چند ده سال) ایجاد شده است و طبعا رفع آن زمانبر خواهد بود. باید دقت کرد سهمی از وضعیت نامطلوب فعلی بخش آب که به شیوه مدیریت این بخش باز می‌گردد، حاصل سوءمدیریت‌های انباشته از سال‌های پیشین تاکنون است. به‌ دلیل فرابخشی بودن و گستردگی بخش آب و ارتباط نزدیک سایر بخش‌های زیربنایی و اقتصادی با آن، می‌توان گفت حل مسائل و معضلات بخش آب فقط درون این بخش انجام نمی‌شود. به‌ عنوان مثال می‌توان مقوله آمایش سرزمین را مطرح کرد که یکی از زیرساخت‌های اصلی آن، منابع آب است؛ ولی تصمیم‌گیری در مورد آن از امور کلان کشور است. به‌ دلیل تعدد دستگاه‌های دخیل در موضوع آب ـ عمدتا وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست ـ در حال حاضر در کشور هماهنگی‌های لازم بین آنها وجود ندارد. با این حال واضح است که سیاست‌ها و راهبرد‌های حتی صحیح و کارشناسی هم کارایی نخواهند داشت. علت اصلی، بخشی‌نگری به دلیل منافع و مأموریت‌های نه چندان هم‌سوی دستگاه‌های مختلف است. با بررسی مواد برنامه‌های توسعه در بخش آب مشخص می‌شود علاوه بر این‌که ارتباط مشخص و محکمی میان آنها وجود ندارد، هیچ‌کدام از این برنامه‌ها نیز در راستا و برای حصول اهداف یک برنامه جامع و درازمدت عمل نمی‌کنند. در واقع چنین برنامه درازمدتی برای بخش آب وجود ندارد. واضح است با این حال، عملکردها و روندها طی هر دوره و در هر مدیریت به‌ صورت مستقل و جزیره‌ای خواهد بود و در درازمدت به عنوان راهکار رفع چالش‌ها عمل نخواهد کرد.

 

میثم اسماعیلی

آتش غفلت در جنگل

حجم بالای بارندگی‌های چند هفته گذشته باعث افزایش رویش علف‌های هرز در جنگل‌های مختلف ایران شده‌است. به‌ویژه جنگل‌های زاگرس که در سال‌های اخیر حالتی تنک پیدا کرده‌اند، بیشتر در معرض رشد تراکم علف‌های هرز قرار گرفته‌اند. همچنین براساس پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی، تابستان امسال از سال گذشته گرم‌تر خواهد بود و همین مساله شرایط مستعد برای وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها را فراهم می‌کند.

از سوی دیگر، متولیان جنگل‌ها و مراتع کشور همواره اعلام می‌کنند که بیش از ۹۰درصد آتش‌سوزی‌های جنگل‌های ایران به دست عوامل انسانی روی می‌دهد. به همین دلیل، اگر امسال با دقت بیشتری از جنگل‌هایمان مراقبت نکنیم و همچون سال‌های گذشته از این مساله غافل‌شویم، قطعا در فصل تابستان جنگل‌های ما به آتش‌سوزی‌های وسیعی دچار خواهندشد.

البته آتش‌زدن جنگل‌ها به دست مردم با انگیزه‌های متفاوتی اتفاق می‌افتد. یعنی تعداد زیادی از این آتش‌سوزی‌ها لزوما سودجویانه نیست و برخی به علت فقر و نداشتن اراضی کشاورزی جنگل‌ها را آتش می‌زنند و برخی افراد دیگر با سهل‌انگاری خود موجب به‌آتش‌کشیده‌شدن جنگل‌ها می‌شوند.

همچنین باید توجه داشت که رفع این انگیزه‌ها و پیش‌زمینه‌ها حتما به یک استراتژی بلندمدت نیاز دارد، چراکه بیشتر این آتش‌سوزی‌ها به دست تعداد معدودی از افراد سودجو یا جوامع محلی حاشیه جنگل‌ها رخ می‌دهد. تا زمانی هم که انگیزه این افراد به‌درستی شناسایی و دغدغه‌های منطقی آنها برطرف نشود، بازهم باید منتظر وقوع چنین حوادثی باشیم. البته در این میان، قطعا افرادی هم یافت می‌شوند که فقط برای کسب منافع مادی گوناگون از منابع طبیعی کشور اقدام به آتش‌زدن جنگل‌ها می‌کنند که قطعا باید با این افراد براساس قانون برخورد شود.

علاوه‌براین، گاهی نیز سهل‌انگاری گردشگران باعث بروز آتش‌سوزی در جنگل‌ها می‌شود؛ اتفاقی که به‌خصوص در جنگل‌های شمال رخ می‌دهد و نشان می‌دهد بعضی از مردم از روی ناآگاهی باعث بروز چنین مشکلاتی می‌شوند. این مردم نیز قطعا نیاز به آموزش‌های لازم دارند، ولی ما در همه این زمینه‌ها ضعیف عمل کردیم و حتی تابلوهای هشداردهنده نیز به اندازه کافی در جنگل‌ها نصب نکرده‌ایم.

با این حال، اگر همه این کارها را نیز انجام دهیم، بازهم احتمال وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌هایمان وجود دارد. بنابراین باید خودمان را برای مقابله با آن آماده کنیم. از سوی دیگر، چون سازمان جنگل‌ها تجهیزات کافی را برای اطفای حریق در پهنه‌های جنگلی ندارد، باید با استناد به ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها از ارگان‌های دیگر بخواهد که هنگام وقوع آتش‌سوزی، امکانات، نیروها و ابزارشان را در اختیار سازمان جنگل‌ها بگذارند. برای این هم که بتوانیم تابستان امسال از وقوع آتش‌سوزی‌های مهیب در جنگل‌هایمان جلوگیری کنیم، تمام نهادهای ذی‌ربط باید از الان به فکر تقویت ظرفیت خود باشند و مصرانه این مساله را پیگیری کنند تا بعدا این بهانه را نیاورند که به علت نبود تجهیزات نمی‌توانند به سازمان جنگل‌ها در اطفای حریق کمک کنند. خود سازمان جنگل‌ها نیز باید از این ظرفیت قانونی استفاده کند و دیگر اعلام ناتوانی در خاموش‌کردن به‌موقع آتش به دلیل نداشتن تجهیزات قابل قبول نیست.

همچنین باید توجه داشت که جنگل‌های زاگرس به دلیل این که پوشش گیاهان علفی متراکم‌تری دارند، برای وقوع آتش‌سوزی مستعدتر هستند. همچنین جنگل‌های غرب کشور مراتع مشجر و حالت تنکی بیشتری دارد و رطوبت آن نیز از جنگل‌های هیرکانی پایین‌تر است. مساحت پهنه‌های جنگلی زاگرس نیز حداقل سه‌برابر جنگل‌های هیرکانی است و به همین دلیل امکانات لازم برای جلوگیری از وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها باید با اولویت بیشتری در غرب کشور فراهم شود.

 

دکتر هادی کیادلیری

کابوس حریق

پوشش گیاهی مناسب درعرصه های طبیعی و جنگلی، بیم آتش سوزی های گسترده را افزایش داده است

به امروزمان نگاه نکنید که آسمان ابرناک است و توده های باران زا بر سر شهرهای مان می بارد و بهار، بهارتر از همیشه به سر و روی مان گل نم می پاشد. حال خوش امروزمان زودگذر است، آفتاب در کمین است و گرما نزدیک، آنقدر که هرم داغش از همین حالا دل دوستداران طبیعت را آشوب کرده.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها دلواپس است، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست هم دغدغه مند. این دو یک چشم شان به طبیعت است که بارش های زمستان و بویژه بهار، حال پوشش های گیاهی و جنگلی را خوب کرده و یک چشم شان به جرقه هایی است که نمی دانند کجا می خورد ولی می دانند به هرجا که اصابت کند ته مانده های عرصه های جنگلی و مرتعی کشور را می بلعد.

جمشید محبت خانی می گوید آتش که به جان پوشش گیاهی می افتد انگار کن که روی علفِ خشک، بنزین ریخته اند و آتش رقص کنان و مهارنشدنی پیش می رود. او فرمانده یگان حفاظت محیط زیست است، مامور محافظت از مناطق حفاظت شده، پارک های ملی،‌ پناهگاه های حیات وحش و آثار طبیعی ملی که هر کدامشان روزگاری چند، آتش از سر گذرانده اند و طعم حریق چشیده اند. او به ما می گوید نگران پوشش گیاهی خوب و آتش هایی است که اغلب نه به عمد که سهوا و از باب بی تفاوتی درمناطق چهارگانه به پا می شود و تهش را که در می آوری علت به قدری مضحک است که باور کردنی نیست.

یک ظرف آلومینیومی غذا، ‌یک لیوان یک بار مصرف، یک قوطی نوشابه و یک بطری شیشه ای دلستر معمولا ته این ماجرای مضحک است که عده ای بی مبالات که به دل طبیعت زده اند و چیزی خورده و چیزی نوشیده اند اینها را رها کرده اند و تیغ آفتاب هم که چاشنی شده، ذره بینی ساخته و دستپختش شده است آتش های کوچک و بزرگ.

فرمانده می گوید معمولا کمتر از۲۰ درصد آتش هایی که در مناطق چهارگانه محیط زیست برپا می شود عامل طبیعی دارد و سال پیش کمتر از۱۰ درصد آتش سوزی ها به خاطر برخورد صاعقه ایجاد شد و بقیه هرچه بود انسان ها در آن دست داشتند؛ چه عمد و چه غیرعمد.

سرهنگ علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها نیز که نگران پوشش گیاهی خوب امسال  و همین بی مبالاتی ها و رفتارهای انسانی است به ما می گوید بیشتر از همه دلواپس عرصه های جنگلی زاگرس است، این عرصه زخم خورده، ته مانده های زاگرس در واقع.

او می گوید هر سال با پایان اردیبهشت و آغاز خرداد که همزمان است با افزایش دما، عرصه های جنگلیِ جنوب دستخوش حریق های ریز و درشت می شود و پس از آن در پاییز که مصادف است با خشکیدگی پوشش گیاهی در جنگل های شمال، نوبت جنگل های باستانی هیرکانی می رسد.

فرمانده می گوید پارسال که پوشش گیاهی کمتر از امسال بود ۶۰۰ فقره آتش سوزی درجنگل های کشور اتفاق افتاد که ۲۵ مورد از آنها بیشتر از ۲۴ ساعت طول کشید و نیاز به اطفای هوایی داشت. این آتش ها پارسال حسابی آتش سوزاندند و به روایت آماری که عباس نژاد به ما می دهد ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰هکتار از جنگل های کشور را طعمه حریق کردند که زاگرس، این پهنه جنگلی غارت شده، سهمش از بقیه نقاط بیشتر بود.

او هنوزهم بیش از بقیه نگران زاگرس است، بعد هم دلواپس ارسباران و جنگل های شمال، درست مثل جمشید محبت خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست که در دفتر خاطرات ذهنش اش نوشته است پارسال عرصه های طبیعی و بکر تهران، فارس و آذربایجان شرقی بیش از بقیه نقاط سوخت و امسال هم بعید نیست ماجرا دوباره تکرار شود.

آتشِ  باد سوار

ازکدام کابوس زاگرس بگوییم که دلش نگیرد؟ از چرای بی رویه دام،‌ دست درازی ها و تغییر کاربری ها، خشکسالی های دیرینه و ریزگردها یا پروژه های عمرانی غیرمسوولانه؟ از هر کدام اینها که بگوییم زور حریق از بقیه بیشتر است و آتشِ باد سوار که در فصل گرم زبانه می کشد داستانش از همه مفصل تر.

آتش باد سوار در زاگرس لرستان زیاد تجربه شده، در استانی که به لحاظ برخورداری از جنگل رتبه دوم کشور و مقام نخست میان استان های زاگرسی را دارد.

به روایت شیرزاد نجفی، مدیرکل منابع طبیعی لرستان ۴۳ درصد وسعت لرستان را جنگل ها و ۳۲ درصد آن را مراتع پوشانده اند که اگر به هکتار محاسبه شوند، می شود یک میلیون و ۲۱۷ هزارهکتار جنگل و ۸۸۴ هزار هکتار مرتع.

با این حال به گفته نجفی، حال عرصه های جنگلی لرستان خراب است و وضعیت مناطق چگنی، کوهدشت، پلدختر و خرم آباد به لحاظ تخریب جنگل ها و آتش سوزی ها بحرانی است؛‌ به تعبیر دقیقِ نجفی” خیلی بحرانی”.

در گوشه دیگری از زاگرس در استان زیبای کهگیلویه و بویر احمد، جایی که مناطق شکار ممنوع پادنا، خرم ناز، لار و ماغر و حاتم و کوه تلرش مثل نگین می درخشد وحشت تکرار آتش سوزی سال های گذشته امسال هم وجود دارد که وسعت منطقه و پوشش گیاهی مطلوب بر نگرانی ها دامن زده است.

سال۹۶، مراتع و جنگل های کهگیلویه و بویراحمد ۹۰ بار و به وسعت ۵۳۵ هکتار گرفتار آتش شد، سال ۹۷ آتش کمی فروکش کرد و دفعات آتش سوزی به ۵۰ بار و وسعت ۳۵۵ هکتار کاهش یافت اما سال ۹۸ آتش ها دوباره جان گرفت و داستانِ آتشِ سوار بر باد که انگار خاصیت زاگرس است بار دیگر دراین خطه روایت شد.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها که می گوید پارسال بیشترین آتش سوزی ها در زاگرس رخ داد به طورمشخص از استان کهگیلویه و بویراحمد می گوید که سال پیش در کنار استان های خوزستان و کردستان بیشترین تعداد حریق را تجربه کرد.

 

فارس؛ عروس آتش

اما نه فقط خوزستان و کردستان وکهگیلویه و بویراحمد که استان زاگرس نشین فارس نیز دلیل خوبی برای نگرانی است. آتش سوزی عرصه های جنگلی و مرتعی در این سه استان هنوز شروع نشده که از فارس خبر می رسد اراضی طبیعی اش از آغاز اردیبهشت تا امروز بارها و بارها پیه آتش به تنشان خورده است.

شهرام منتصری، مدیرکل منابع طبیعی وآبخیزداری استان فارس خبرهای خوبی از این یک ماه اردیبهشتی  ندارد و به ایرنا می گوید از ابتدای این ماه ۹۹ آتش سوزی در منابع طبیعی استان رخ داده که موجب نابودی ۳۰ هکتار از عرصه های طبیعی شده است.

البته این عدد درحالی رسانه ای شده که به روایت ایرنا، پایگاه خبری پلیس فارس تنها در آتش سوزی بیست و چهارم اردیبهشت امسال که در روستای محمدآباد کازرون رخ داد از نابودی۷۶ هکتار از اراضی طبیعی خبر داده است.

فارس پارسال نیز طعمه خوبی برای آتش های جنگلی و مرتعی بود به طوری که رصد خبرها در بازه زمانی۲۱ اردیبهشت ۹۸ تا دوم تیرماه همین سال از نابودی ۱۱۱۱هکتار از اراضی منابع طبیعی حکایت می کند؛ موضوعی که بیم آتش سوزی های گسترده در روزهای گرم پیش رو را تقویت می کند.

 

نخ نما مثل اطفای هوایی

پیش دل فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها که بنشینید نگوییم خون که پُر است. او می گوید فرض کن در سینه کش کوه و در دل جنگل، آتشی به پا شده و نیروی امدادی می خواهد خودش را به نقاط صعب العبور برساند. اصلا فرض می کنیم خودش را به چنگ و دندان به آن بالا رسانده پس تکلیف تجهیزات اطفای حریق چه می شود، مگر می شود آن همه بار و بنه را به پشتش ببندد و خودش را به آتش برساند؟

او خودش می داند که پاسخ این سوال منفی است و با دست خالی نمی شود آتش مناطق جنگلی صعب العبور را خاموش کرد، برای همین دوباره نقبی می زند به زخم کهنه کمبود امکانات اطفای هوایی که از بس او و قبل از او درباره اش گفته اند نخ نما شده است.

بعد از امضای تفاهم نامه میان سازمان جنگل ها و وزارت دفاع برای اعزام بالگرد در آتش سوزی های جنگلی،‌ چند باری این پروازهای امدادی انجام شد اما از پارسال زمزمه های نارضایتی صاحبان بالگرد جدی شد به طوری که گفتند دولت پولی بابت هزینه پروازها نپرداخته و این نارضایتی ها به حدی جدی بود که ختم پروازها دور از انتظار به نظر نمی رسید. با این که از آن روزهای پراعتراض چند ماهی گذشته اما کاسه همان کاسه است و آش همان آش و عباس نژاد به ما می گوید هنوزمشکلات مالی به قوت خود باقی است و با این که مکاتبات زیادی با معاون اول رئیس جمهور انجام شده و او نیز دستور اکید پرداخت به سازمان برنامه و بودجه داده ولی معلوم نیست این سازمان به چه علت دست نگه داشته است.

چشم های زاگرس این روزها نگران است و اشک پشت پلک های ارسباران جست و خیز می کند. این دو بارها و بارها سوخته اند و هوا که گرم می شود کابوس آتش می بینند اما مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی که مامن ارسباران است می گوید این اداره کل هیچ بودجه‌ای برای مهار آتش سوزی‌ جنگل‌ها و مراتع ندارد. پشت بندش نیز رییس سازمان برنامه و بودجه استان توضیح می دهد که برای سال جاری هنوز منتظر ابلاغ دستورالعمل های اجرایی بودجه هستند و هیچ گونه توزیع اعتباری تاکنون صورت نگرفته است.

آتش اما منتظر ابلاغیه و دستورالعمل نمی ماند،‌ هوا رو به گرمی است و تابستان نزدیک و آتش شرربار تر از همیشه در کمین است تا سرزمین های سبز ایران که به گفته عباس نژاد فقط ۸/۷ درصد از وسعت کشور را پوشانده است،‌ بسوزاند و خاکسترش را به باد بدهد.

 

مریم خباز

 

بخت سیاه‌ جنگل

مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل قاچاق می‌شود، ویلا ویلا‌ جنگل شهرک می‌شود، درخت درخت ‌ جنگل‌  بیمار می‌شود و‌ شاخه شاخه جنگل‌ می‌‌سوزد. این حکایت جنگل‌های کشور است از بلوط‌های زاگرس گرفته تا شمشادهای هیرکانی و چندل‌های مانگرو در جنوب کشور‌.

از زاگرس هیچ نمانده است، زاگرس را شاید دیگر نتوان جنگل نامید، چراکه هر روز دارد خالی‌تر از ‌ حیات ‌ می‌شود، اکوسیستمی که حیات وحش از آن خط بخورد به مرگ بسیار نزدیک است. ساکنان ‌ ۱۲ استانی که در دامان زاگرس قرار گرفته‌اند هر روز بیش از  گذشته زوال زاگرس را به چشم می‌ بینند. جاده‌هایی که قلب این اکوسیستم را نشانه می گیرند یا آفات و بیماری که مدت‌هاست برای بلوط‌ها شمشیر از رو بسته‌اند.

حدود دو میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط دچار خشکیدگی است و شرایط چهار میلیون هکتار دیگر نیز تعریفی ندارد؛ چراکه بیماری بلوط به بلوط در زاگرس در حال گسترش است.

چرای بی‌رویه دام، کشاورزی و تبدیل بلوط‌های زاگرس به زغال زوال زاگرس این منبع ۴۰درصد آب کشور را سرعت بخشیده‌است. کم نیستند بومیانی که تنها درآمدشان از راه فروش زغال بلوط است یا دامدارانی  که نیمی از‌ خوراک دام‌هایشان تشکیل شده از بذر و  شاخ و برگ درختان بلوط یا کشاورزانی که تیشه به ریشه بلوط‌ها می زنند برای زمین کشاورزی و محصول بیشتر.

‌جنگل‌های هیرکانی نیز محکوم به سرنوشت زاگرس هستند، این روزها بیماریی‌ها و آفاتی که تا چند سال پیش محدود به زاگرس بود در هیرکانی نیز دیده‌می‌شود.‌ بر آورد می‌شود اگر مدیریت جنگل‌های کشور بهبود پیدا نکند، دست کم تا ۳۰ سال دیگر هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار شود،  چراکه تغییر اقلیم نیز بر آتش این تخریب می‌دمد.‌

حدود چهار سال پیش بود که بهره برداری از جنگل‌های شمال ممنوع شد‌ و مدیران سرانجام تصمیم گرفتند به  جنگل‌های شمال کشور دیگر به عنوان بنگاه چوب نگاه نکنند‌. این روزها‌ اما جنگل‌ هنوز از بی برنامگی رنج می‌برد. ساخت و ساز و تخریب جنگل برای کشاورزی و دامداری بیش از گذشته جنگل‌های باستانی شمال کشور را تهدید می‌کند. یاد‌آوری می‌شود که توقف بهره برداری از جنگل به تنهایی نمی‌تواند سبب حفظ جنگل‌های هیرکانی شود و برای‌ نجات این پهنه سبز باید برنامه داشت. برنامه‌ای که حدود ۹ سال است مسؤولان وعده آن را می‌دهند اما تاکنون از مقام حرف فراتر نرفته است.

جنگل‌های مانگرو در جنوب کشورمان نیز شرایط خوبی ندارند، این رویشگاه‌ها درختان حرا و چندل  ‌ این روزها بیش از گذشته تهدید می‌ شود. آلودگی نفتی، ‌تردد لنچ‌ها ‌، قلع و قمع درختان‌‌ برای ساخت اسکله برخی عوامل تخریب جنگل‌های مانگرو است، علاوه بر این کم نیستند ‌بومیانی که شاخ و برگ درختان حرا و چندل را قطع می‌کنند تا علوفه ‌ شتر، گاو و گوسفندشان را تامین کنند.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط مناسبی ندارد هرچند برخی مدیران ادعا می‌کنند تخریب جنگل در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد، اما آنها فراموش کرده‌اند که سرانه جنگل برای هر ایرانی کمتر از دو دهم هکتار  و یک چهارم سرانه جهانی است. به همین دلیل‌ باید برای حفظ جنگل‌های کشور برنامه داشت و ‌این سهم اندک را با آزمون و  خطا از نسل‌های آینده دریغ نکرد.

 

مهدی آیینی

نفس راحت زمین

در روزهایی که کرونا بخش زیادی از مردم جهان را ‌ خانه‌نشین کرده، طبیعت فرصت بی‌نظیری برای نفس کشیدن پیدا کرده است

همه‌گیری ویروس کرونا که چند هفته‌ای است مردم زیادی را در سراسر جهان به ناچار خانه‌نشین کرده، فرصتی به طبیعت داده است تا با فراغت کوتاه‌مدت از ورود بخشی از آلاینده‌های زیست‌محیطی، نفسی تازه کند. این مساله را می‌توان از آمارهای منتشرشده درباره کاهش میزان آلودگی هوا در کشورهایی که کووید-۱۹ مردم آنها را به قرنطینه فرستاده است، دریافت. آمارهایی که این امید را در دل دوستداران طبیعت ایجاد کرده است که با تداوم وضعیت قرنطنیه خانگی جوامع بشری، سرعت گرمایش جهانی می‌تواند تا حدودی تعدیل شود. البته شکی نیست که با فروکش کردن بحران کرونا و از سر گیری فعالیت‌های صنعتی، دوباره روند تخریب طبیعت و آلودگی محیط‌زیست از سوی انسان‌ها آغاز خواهد شد، اما فرصت ایجادشده برای تنفس طبیعت حاوی درس‌هایی برای جامعه بشری بخصوص سیاست‌ورزان عرصه جهانی در این زمینه است که با کاهش شتاب تخریب محیط‌زیست، می‌توان به زمین جانی دوباره بخشید.

شیوع کرونا از ووهان چین آغاز شد و طبیعتا نخستین قرنطینه اجباری نیز در این شهر شکل گرفت. قرنطینه این شهر و دیگر شهرهای بزرگ چین البته نتوانست جلوی گسترش این ویروس در سطح جهان را بگیرد، اما باعث تغییرات محسوسی در زمینه بهبود وضع آب و هوا در این سرزمین شد. به گونه‌ای که طبق اعلام ناسا، توقف فعالیت‌های صنعتی و کاهش رفت‌‌وآمدها در ایام قرنطینه سراسری چین، کاهش ۲۵ درصدی تولید دی‌اکسید کربن یعنی مهمترین گاز گلخانه‌ای در این کشور را به همراه داشت.

آمارها همچنین از کاهش آلودگی هوا در دیگر کشورهایی که بعد از چین در اثر همه‌گیری کووید-۱۹ به اعمال وضعیت قرنطینه در برخی از مناطق خود پرداختند، حکایت دارد. به طور مثال، نتایج تحقیق منتشرشده از سوی یک موسسه پژوهشی انگلیسی نشان می‌دهد میزان نیتروژن‌دی‌اکسید به عنوان یکی از مهمترین آلاینده‌های صنعتی هوا در بخش‌هایی از شمال ایتالیا، از آغاز قرنطینه این مناطق تا امروز حدود ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است. براساس تحقیقات اولیه پژوهشگران دانشگاه کلمبیا نیز منع رفت‌وآمدهای غیرضروری در نیویورک، باعث نصف شدن تولید گاز سمی مونواکسید کربن و کاهش ۵ تا ۱۰ درصدی ورود دی‌اکسید کربن به آسمان این شهر در هفته‌های گذشته شده است.

البته محمد درویش، کارشناس محیط‌زیست کاهش آلودگی هوا به دلیل توقف فعالیت‌های صنعتی بشر در هفته‌های گذشته را چندان مثبت ارزیابی نمی‌کند و در این باره به ما می‌گوید: نظام حاکم بر جهان به نحوی طراحی شده است که سیاست‌مداران به بهانه توسعه صنعتی و رشد اقتصادی، به مصرف هرچه بیشتر سوخت‌های فسیلی و منابع آبی و تخریب کوه‌ها و جنگل‌ها می‌پردازند. بنابراین طبیعی است که با فروکش کردن بحران کرونا مجددا موج دستکاری بشر در طبیعت آغاز خواهد شد و وضعیت آب‌وهوا به روال پیشین بازخواهد گشت.

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع تاکید دارد که در چنین شرایطی، تنها زمانی می‌توان به بهبود شرایط طبیعی در جهان پساکرونا امیدوار بود که نخبگان و اندیشمندان جوامع مختلف بتوانند سبک دیگری از پیشرفت تمدن را تعریف کنند. درویش همچنین امیدوار است صدای تلنگر کرونا در گوش مدیران کشورهای گوناگون به آن اندازه سنگین باشد که در اولویت‌بندی‌های خود در تخصیص بودجه‌ها به طور اساسی بازنگری کنند. او در این باره توضیح می‌دهد: امروزه در جهان سالانه ۱۲ هزار میلیارد دلار خرج ساخت و تعمیر تسلیحات جنگی می‌شود و ثروتمندترین نهادها در کشورهای مختلف، دستگاه‌های نظامی هستند. این در حالی است که در همه دنیا بی‌بضاعت ترین نهادها، دستگاه‌های متولی محیط‌زیست هستند و حاصل این تبعیض بروز انواع بحران‌ها در زمینه‌های زیست‌محیطی و مسائل بهداشتی است.

زمین دیرتر گرم می‌شود

این روزها قرنطینه خانگی ساکنان بیشتر کشورهای جهان، توقف بخشی از فعالیت‌های صنعتی و کم شدن حجم حمل‌ونقل زمینی، دریایی و هوایی در بسیاری از نقاط دنیا را به همراه داشته است. مساله‌ای که موجب کاهش میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در سطح کره زمین شده است و اقلیم‌شناسان بسیاری پیش‌بینی می‌کنند که اگر محدودیت‌های ناشی از همه‌گیری کرونا بخصوص در کشورهای صنعتی بین سه تا چهار ماه دیگر طول بکشد، شاهد کاهش ملموس سطح آلاینده‌های موجود در جو زمین و بهبود نسبی روند گرمایش زمین خواهیم بود.

البته حسین میرموسوی، اقلیم‌شناس در گفت‌وگو با ما تاکید دارد روند توقف تغییرات اقلیمی در اثر کاهش سطح فعالیت‌های صنعتی صرفا در کوتاه‌مدت رخ خواهد داد و با آغاز به کار مجدد صنایع آلاینده محیط‌زیست پس از لغو محدودیت‌های وضع‌شده، روند تخریب زیست‌بوم زمین حتی با سرعتی بیش از گذشته ادامه پیدا می‌کند.

عضو هیات علمی دانشگاه زنجان اما این را هم می‌گوید که اگر سیاست‌گذاران جهان به تغییرات موقت اوضاع آب‌وهوایی در کشورهای درگیر با ویروس کرونا به درستی نگاه کنند، درخواهند یافت که تغییر سیاست‌های توسعه ناپایدار و تدوین برنامه‌هایی برای کاهش سطح انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌تواند در درازمدت باعث احیای مجدد زیست‌بوم تخریب‌شده زمین و توقف تغییرات شدید اقلیمی شود.

او البته چندان به اصلاح سیاست‌گذاری‌‌های کلان حوزه محیط‌زیست در کشورهای صنعتی جهان حتی در هنگام فروکش کردن بحران کرونا امیدوار نیست و معتقد است تا زمانی که مسائل زیست‌محیطی در سطح دنیا بیشتر به صورت شعاری مطرح می‌شود، نباید چندان به کاهش سرعت روند گرمایش زمین در جهان پساکرونا دل بست. موضوعی که میرموسوی درباره آن توضیح می‌دهد: در سال‌های گذشته کمتر شاهد آن بوده‌ایم که برنامه‌ای عملی از سوی کشورهای مختلف جهان برای مقابله با تغییرات اقلیمی اجرا شود. در این زمینه، حتی دولت‌هایی که مساله گرمایش جهانی را می‌پذیرند، عموما از این موضوع به عنوان ابزار سیاسی استفاده می‌کنند و توجه لازم را به بحران‌های زیست‌محیطی ندارند.

دست کشیدن از تفکیک زباله‌ها

خانه‌نشینی اجباری مردم در کشورهای مختلف همچون ایران، علاوه بر مزایای زیست‌محیطی همچون کاهش فعالیت‌های صنعتی، معایبی را نیز برای طبیعت به همراه داشته است. از جمله این معایب می‌توان به افزایش تولید پسماندهای بیمارستانی و خانگی که در میان آن اقلامی نظیر دستکش پلاستیکی، ماسک و دستمال کاغذی بسیار بیشتر از گذشته یافت می‌شود، اشاره کرد. حال از آنجا که در روزهای کرونایی بخش زیادی از این پسماندها می‌توانند ناقل ویروس کووید-۱۹ باشند، متصدیان جمع‌آوری زباله‌ها در برخی شهرها از جمله کلانشهرهای کشورمان، چند هفته‌ای است که از تفکیک زباله‌های تر و خشک دست کشیده‌اند و زباله‌ها را پس از ضدعفونی، به صورت یکجا دفن می‌کنند. موضوعی که با توجه به وجود حجم بالای پسماندهای قابل بازیافت و مواد پلاستیکی می‌تواند صدمات زیادی را به طبیعت وارد کند.

درویش البته در این زمینه توضیح می‌دهد که در شرایط کنونی مدیران برخی شهرهای مدرن جهان، از شهروندان خود خواسته‌اند که همه پسماندهای بهداشتی از جمله ماسک، دستکش و دستمال مصرفی خود را در کیسه‌های نایلونی جداگانه‌ای قرار دهند تا متصدیان جمع‌آوری پسماند بتوانند زباله‌های عفونی را شناسایی کنند و روند تفکیک سایر زباله‌ها در این شرایط متوقف نشود.

موضوع تفکیک زباله از مبدا البته مساله‌ای است که همواره در کشورمان با چالش‌های زیادی مواجه بوده است و بخش عمده‌ای از شهروندان ما هنوز هم این مساله را جدی نمی‌گیرند. موضوعی که عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع آن را ناشی از ضعف آموزش‌های شهروندی در این زمینه می‌داند و درباره آن می‌گوید: شهرداری‌ها و رسانه‌های ما تا کنون در زمینه ارائه آموزش‌های لازم به مردم درباره تفکیک زباله‌ها، چه در شرایط عادی و چه در شرایط کرونایی، بسیار اهمال کرده‌اند. در این وضعیت، متصدیان حوزه پسماند نیز در روزهای کرونایی ساده‌ترین کار یعنی دفن زباله بدون جداسازی را برگزیده‌اند.

این کارشناس محیط‌زیست البته این را هم می‌گوید با وجود افزایش تولید زباله‌های بیمارستانی و خانگی در هفته‌های گذشته در سطح جهان، تولید زباله‌های صنعتی، اداری و رستورانی به دلیل توقف فعالیت این مراکز به شدت کاهش پیدا کرده است. او همچنین توضیح می‌دهد که با کاهش حمل‌ونقل داخلی و خارجی در کشورهای مختلف، تولید انواع پسماند بخصوص ظروف پلاستیکی در هواپیماها، قطارها و اتوبوس‌های بین شهری در چند هفته اخیر به شدت کمتر شده است. به گفته درویش، براساس آمارهای جهانی این اتفاقات در مجموع باعث کاهش تولید روزانه ۱۴ میلون تن ظروف پلاستیکی در سراسر جهان شده است. یعنی با وجود این که مصرف ماسک، کیسه‌ نایلونی، دستکش پلاستیکی و دستمال کاغذی در روزهای همه‌گیری ویروس کرونا بیشتر شده است، اما روی هم رفته کاهش شدید فعالیت‌های صنعتی و حمل‌ونقل باعث شده است که میزان تولید پسماندهای کاغذی و پلاستیکی در سطح جهان در روزهای کرونایی کمتر شود.

در انتظار ویروس‌های مرگبارتر

گمانه‌زنی درباره رابطه میان تغییرات اقلیمی و شیوع بیماری‌های همه‌گیر از جمله ویروس کرونا میان اقلیم‌شناسان کشورهای مختلف بسیار است. اما آن‌طور که میرموسوی می‌گوید هنوز تحقیقات جهانی ارتباط مستقیم میان موضوع افزایش دمای زمین با همه‌گیری کرونا را اثبات نکرده است. البته او تاکید دارد که براساس برخی پژوهش‌های بین‌المللی، نوسانات دمایی ناشی از تغییرات اقلیمی می‌تواند اثراتی را بر فعال شدن باکتری‌ها یا ویروس‌ها بگذارد و بنابراین نمی‌توان گسترش فعالیت بیماری‌های ویروسی را با موضوع نوسانات آب‌وهوایی بی‌ارتباط دانست.

عضو هیات علمی دانشگاه زنجان همچنین معتقد است چون تغییرات اقلیمی مسائلی مثل  امنیت غذایی مردم جهان و دسترسی آنها به آب سالم را تهدید می‌کند، بنابراین گرم شدن هوا می‌تواند به طور مستقیم در کاهش سطح بهداشت فردی انسان‌ها تاثیر بگذارد. میرموسوی در این باره توضیح می‌دهد که در سال‌های آینده بخصوص با افزایش جمعیت جهان، تغییرات اقلیمی می‌تواند  باعث رژیم غذایی بخشی از مردم جهان شود و افراد بیشتری را به سمت تغذیه نامتعارف سوق دهد. مساله‌ای که به گفته این اقلیم‌شناس، در همه‌گیری ویروس کرونا نیز مشاهده شد و در صورت تداوم تغییرات اقلیمی در سال‌های آینده می‌توانیم شاهد اثرات بیشتر این نوسانات روی همه‌گیری بیماری‌های جدید باشیم.

از سوی دیگر، درویش معتقد است که حتی اگر گرمایش جهانی به طور مستقیم باعث همه‌گیری ویروس کرونا نشده باشد، اما در سال‌های آینده باید منتظر بیماری‌های خطرناک‌تری باشیم که شیوع آن نتیجه مستقیم تغییرات اقلیمی است. او در این زمینه به آب شدن بخشی از یخ‌های قطبی ایسلند در اثر افزایش درجه حرارت زمین اشاره می‌کند و می‌گوید: امروزه در زیر این لایه‌های یخ آب‌شده، گروهی از ویروس‌ها کشف شده است که می‌تواند به شدت خطرناک باشد. این ویروس‌ها که اکنون در حال ورود به آب اقیانوس‌هاست، اگر دچار جهش شود و مانند کرونا از طریق یک حلقه واسط حیوانی وارد زندگی انسان‌ها شود، می‌تواند خطرات به مراتب جدی‌تری را از کرونا ایجاد کند.

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع همچنین توضیح می‌دهد که در سال‌های اخیر ویروس‌های خطرناک مشابهی در زیر لایه‌های کوه‌های یخی جابه‌جا شده قطب جنوب کشف شده است. این در حالی است که اکنون نیروهای دولتی امارات متحده عربی مشغول هدایت یک قطعه یخی بزرگ از قطب جنوب به طرف سواحل خود برای تامین آب شرب مورد نیاز این کشور هستند. اتفاقی که این کارشناس محیط‌زیست آن را به عنوان یک دستکاری بزرگ در طبیعت توصیف می‌کند و می‌گوید: در شرایطی که کرونا این پیام را به ما می‌دهد که باید به قوانین طبیعت احترام بگذاریم و از تخریب محیط‌زیست دست بکشیم، هنوز هم برخی سیاستمداران جهان بی‌توجه به عواقب بهداشتی و زیست‌محیطی این تخریب‌ها، از آن دست نمی‌کشند.

اتفاقاتی از این دست نشان می‌دهد که حتی با وجود بروز بحران کرونا در سطح جهان نمی‌توان در آینده نزدیک به اصلاح نظام سیاست‌گذاری جهانی برای جلوگیری از دستکاری‌های انسانی در طبیعت امیدوار بود. زیرا هنوز بسیاری از حاکمان جهان به توسعه از طریق کاهش مصرف انرژی، سوخت‌های فسیلی و منابع آبی باور ندارند و بخش زیادی از مردم دنیا نیز نمی‌دانند که چطور می‌توان با وارد کردن آسیب کمتر به محیط‌زیست، روند عادی زندگی خود را سپری کرد.

از این رو، درویش معتقد است که نباید در کوتاه‌مدت انتظار اتفاقات محسوس برای جلوگیری از روند تخریب طبیعت در جوامع مختلف را داشت. او البته امیدوار است که در بلندمدت شاهد رخدادهای مثبتی در این زمینه باشیم و در این باره توضیح می‌دهد: اگر بحران کرونا پس از فروکش کردن خیلی سریع به فراموشی سپرده نشود، بدون شک می‌توان انتظار داشت که در درازمدت روند برنامه‌ریزی‌های جهانی به نفع محیط‌زیست تغییر کند. من به این اتفاق خوشبین هستم، زیرا معتقدم جهان به دو مقطع قبل و بعد از کرونا تقسیم می شود و ما اکنون در یک نقطه عطف تاریخی قرار گرفته‌ایم، زیرا در طول ده هزار سالی که از اختراع کشاورزی می‌گذرد، هرگز بشریت با چنین تهدید همه گیری مواجه نبوده است. زیرا اکنون تقریبا همه ۵/۱۳ میلیارد هکتار سطح خشکی‌های زمین درگیر این بحران شده‌اند. بحرانی که به ما ثابت کرد بشریت با وجود داشتن ادعای پیشرفت در فناوری، هنوز هم در برابر یک موجود میکروسکوپی بی‌دفاع و آسیب‌پذیر است.

آزادی‌های حیات وحش

قرنطینه خانگی مردم بیشتر کشورهای جهان باعث شده است که حضور روزمره انسان‌ها در بسیاری از نقاط دنیا کاهش یابد. حال در این شرایط، بخش زیادی از حیات وحش از این کاهش حضور بشر در نقاط مختلف به نحو احسن استفاده کرده و به راحتی و بدون ترس از انسان‌ها به زیستگاه‌های طبیعی خود بازگشته‌اند. در این زمینه، در هفته‌های گذشته تصاویر متعددی از رفت‌وآمد آزادانه حیوانات در مسیرهای مجاور محل‌های سکونت انسان‌ها در سطح جهان منتشر شده است که از جمله آن می‌توان به جولان گرازها در جاده‌های گلستان، حضور آهوها در خیابان‌های کیش، وارد شدن وحوش به شهر خلخال در ایران و بازی دلفین‌ها و قوها در کانال‌های آب مجاور شهر ونیز و شنای نهنگ‌ها در سواحل ونکوور اشاره کرد.

همچنین خانه‌نشینی اجباری مردم که توقف بخشی از فعالیت‌های صنعتی و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را به همراه داشته است، امیدها را برای نجات بخش زیادی از گونه‌های در معرض خطر انقراض در دل طبیعت‌دوستان زنده کرده است. زیرا همه ساله بیش از ۷۰۰ گونه جانوری و گیاهی به دلیل تبعات ناشی از تغییرات اقلیمی از بین می‌روند و کارشناسان حیات وحش پیش‌بینی می‌کنند که در صورت تداوم روند تعطیلی فعالیت‌های انسانی در ماه‌های آینده حداقل ۵۰۰ گونه از این جانداران از خطر انقراض رهایی یابند.

از سویی دیگر، کم شدن حجم سفرهای بین شهری در کشورهایی مثل ایران که جاده‌های آن آکنده از تصادفات رانندگی است، باعث کاهش شدید میزان تلف شدن حیوانات در اثر برخورد با خودروهای انسان‌ها شده است. به گونه‌ای که براساس تخمین اولیه کارشناسان، به نظر می‌رسد که فقط در ایام نوروز امسال کشته شدن حیوانات در تصادفات جاده‌ای حداقل ۹۵ درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش پیدا کرده باشد.

 

محمدحسین خودکار

زندگی در میانکاله پرپر می‌‌زند

به نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط زیست با دستکاری اکوسیستم میانکاله در مرگ پرندگان مهاجر نقش دارد

بوتولیسم نام متهم ردیف اول مرگ بیش از ۱۴ هزار قطعه پرنده در تالاب میانکاله است. این خبری است که دیروز توسط عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران اعلام شده است. در ‌‌حدود ۲۰ روز گذشته چندین و چند عامل دیگر توسط مسئولان و فعالان حفاظت از محیط زیست هم رسانه‌ای شد. دلایلی که هر کدام توسط گروهی رد یا تایید می‌شد اما آنچه به صورت رسمی حالا عنوان شده است چیزی است که عیسی کلانتری به نقل از آخرین گزارش رسمی سازمان دامپزشکی – که مسئولیت بررسی بیماری‌های حیات وحش را دارد – عنوان کرده یعنی «سم بوتولیسم سبب تلف شدن پرندگان شده است.» البته اینکه دلیل اصلی مرگ پرندگان از سوی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست عنوان شده پایان ماجرای تلخ مرگ پرندگان نیست. در همان مازندران، ‌معاون فنی اداره کل محیط‌ زیست استان می‌گوید نسبت به مرگ‌ و میر پرندگان مهاجر تالاب میانکاله بر اثر سم بیوتوکسین تردید وجود دارد. فارغ از تناقض گفته او و عیسی کلانتری،‌ علی‌اکبریداللهی موارد دیگری هم از این ماجرا را رسانه‌ای کرده است که خوب در بین افکار عمومی دست به دست می‌شود. اولینش اینکه او گفته «به ما اعلام کردند حق ندارید اعلام کنید عواملش چه است و ما قطعا می‌دانیم ونمی‌توانیم بگوییم.» او در کنار منع شدن از اعلام دلیل مرگ پرندگان هم خبر عجیب‌تری داده است و آن هم اینکه «پرندگان مرده در این منطقه سه بار در بازار شهر فریدونکنار عرضه شده‌اند.» موارد دیگر مطرح شده هم جای هزار حرف و حدیث باقی گذاشته است. ریختن سم توسط شکارچیان هر چند مسبوق به سابقه باشد اما این بار به نظر می‌رسد یک تئوری سوخته است. تخریب عمدی تالاب برای ساخت هتل هم از آن دست حرف‌هایی است که اگر تنها کمی آشنا به آن فضا باشید زحمت خواندن و فکر به چنین گزینه‌ای را هم به خودتان نمی‌دهید.  اگر رد مراجع رسمی را هم بخواهیم بگیریم باید به دلیل وجود سم بوتولیسم در تالاب میانکاله بپردازیم. دلیلی که برخی از کارشناسان معتقدند وارد نشدن آب به میانکاله سبب تولید این سم شده است.

 

هر چند موضوع دلیل مرگ پرندگان به واسطه جنجال‌های رسانه‌ای اخیر و البته رفتارهای پرتناقض مسئولین آنقدر پیچیده شده است که حتی معاون اداره کل محیط‌ زیست مازندران آن را به صورت امنیتی عنوان می‌کند اما با در کنار هم گذاشتن فرضیه‌های مطرح شده و البته گفته‌های رسمی برخی از مسئولان شاید بتوان به دلیل قطعی این موضوع رسید. عیسی کلانتری صبح دیروز در یک برنامه تلویزیونی درمورد علت مرگ پرندگان در میانکاله توضیح داد: طبق آخرین گزارش رسمی سازمان دامپزشکی – که مسئولیت بررسی بیماری‌های حیات وحش را دارد – سم بوتولیسم سبب تلف شدن پرندگان شده است. آنطور که او عنوان کرده بوتولیسم سمی بسیار خطرناک است که هر نانوگرم آن می‌تواند پنج نفر را به کشتن دهد. به عبارتی هر دو کیلوگرم از آن می‌تواند تمام انسان‌های روی زمین را نابود کند. اما بوتولیسم چیست و چطور پدیدار می‌شود؟

بوتولیسم بیماری فلج کننده، کشنده و مرگباری است که با هضم توکسین تولید شده از طریق کلستریدیوم بوتولینوم  ایجاد می‌شود. شیوع بوتولیسم در پرندگان آبزی حیات وحش اتفاق می‌افتد که طی آن تعداد زیادی از پرندگان دچار عفونت شده و تلف می‌شوند. همچنین شیوع بوتولیسم پرندگان می‌تواند هفته‌ها طول بکشد و ممکن است مجددا بازپدید شود.

علی صفر ماکنعلی، معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی در این رابطه می‌گوید: کلستریدیوم بوتولیسم یک باکتری بی‌هوازی است که در گیاهان فاسد و مواد حیوانی تکثیر می‌شود و اغلب در دریاچه ها در دوره‌های کمبود اکسیژن و کیفیت پایین آب رخ می‌دهد. البته این باکتری در تالابها و دریاچه‌هایی که بالاترین استانداردهای حفاظتی را هم داشته‌اند، گزارش شده است؛ یعنی تاکنون تمامی عوامل محیطی بروز این رخداد  شناسایی نشده است.

از گفته‌های علی صفر ماکنعلی می‌توان ردی از دلیل پیدایش این سم را متوجه شد، ‌جایی که او عنوان می‌کند این سم «در دوره‌های کمبود اکسیژن و کیفیت پایین آب رخ می‌دهد» این نظریه در حرف‌های عیسی کلانتری هم تکرار شد. جایی که او دیروز عنوان کرد «وارد نشدن آب به میانکاله» سبب تولید سم بوتولیسم شده است.

ندادن حق‌آبه دلیل بروز بوتولیسم است؟

توپ به زمین بی‌آبی میانکاله افتاده است؛ بی‌هوازی بودن، خفگی آب و مانداب شدن آن است که لاشه بیش از ۱۴ هزار پرنده را روی دست سازمان محیط زیست گذاشته است. نگاهی که مورد نظر عیسی کلانتری هم بود. وارد نشدن آب به تالاب میانکاله درحالی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یکی از عوامل تولید سم بوتولیسم در تالاب مطرح می‌شود که کیاست امیریان – مدیرکل دفتر مدیریت منابع آب حوضه آبریز دریای خزرـ  می‌گوید: «این موضوع که وارد نشدن آب به میانکاله سبب تولید سم شده است نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد. چون ما سازه‌ای برای ذخیره آب در میانکاله نداریم.»

امیریان در این رابطه به ایسنا می‌گوید: «امسال سال خوبی از نظر بارش داشتیم و ما مشکلی در تامین حقابه تالاب میانکاله نداشتیم. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کنیم که در مسیر رهاسازی آب به میانکاله‌، سازه‌ای از جمله سد یا مخزن مهمی نداریم که جلوی این رهاسازی را بگیرد.»

چرا بوتولیسم نبوده است؟

در حالی که عیسی کلانتری ندادن حق‌آبه تالاب میانکاله را باعث پدید آمدن سم بوتولیسم می‌داند که هم این موضوع از سوی مدیرکل دفتر مدیریت منابع آب حوضه آبریز دریای خزر به نوعی تکذیب شده و هم بسیاری از کارشناسان معتقدند از اساس تئوری وجود بوتولیسم اشتباه است،‌ حالا چه خواهد که دلیل وجود این سم ندادن حق آبه باشد یا نه. یکی از مخالفان  وجود بوتولیسم در تالاب هومن ملوک‌پور دامپزشک حیات وحش است. او به ما می‌گوید: « اگر بوتولیسم  علت مرگ پرندگان بود  محدود به یک منطقه نمی‌شد، چون میانکاله پوشش گیاهی یکسانی دارد و باید کل منطقه درگیر می شد. ضمن اینکه اگر بوتولیسم علت مرگ پرندگان بود باید تعداد تلفات کم و در مدت زمان بیشتری اتفاق می افتاد، اما تلفات بسیار در مدت کوتاه را شاهد هستیم.» این نگاه در بدنه خود سازمان محیط زیست هم وجود دارد. چرا که شهاب‌الدین منتظمی، مدیر دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست  می‌گوید: باید بپذیریم که اگر سموم کشاورزی، صنعتی و … به‌طور مستقیم به آب وارد شده بود، سایر آبزیان از جمله ماهیان نیز باید تلف می‌شدند درحالی‌که جمعیت زیاد تلف شدگان در میانکاله پرندگان کنار آبزی هستند.

دستکاری در اکوسیستم میانکاله

سم بوتولیسم همچنان متهم ردیف اول است اما دلیل پیدایش آن محل بحث است. در این میان روایت حر منصوری، فعال حوزه محیط زیست که نزدیک به دو دهه در این منطقه فعالیت می‌کند هم شنیدنی است. او در ابتدا به تعداد مرگ این پرنده‌ها اشاره‎‌های درستی دارد. او البته که با احتیاط می‌گوید تعداد ۱۴ هزار پرنده تلف شده در برابر تعداد پرندگانی که در این منطقه شکار می‌شوند عدد چشمگیری نیست، اما چیزی که این ماجرا را وحشتناک کرده است ناآگاهی از دلیل این تعداد تلفات است. چرا که وقتی تا ندانیم دلیل این مرگ‌ها چیست هر آن امکان تکرار آن وجود دارد.

او در گفت‌وگویش با ما از تشکیل کمیته‌ای شامل ۱۵ کارشناس خبر داده که بیش از ده روز است که در این رابطه تحقیق می‌کنند. آنطور که از گفته‌های او مشخص است تحقیقات این کمیته هم محدود به گزارش‌های سازمانی نیست و شامل بررسی‌های میدانی و البته استفاده از پایگاه‌های سنجش از راه دور هم می‌شود. روایت او اما از ماجرای تالاب میانکاله به نظر منطقی می‌رسد.‌ منصوری به صورت مستقیم به دلیل این تلفات اشاره‌ای نمی‌کند اما موضوع مورد بحث او به نوعی محاط بر همه این اتفاقات است.   منصوری به ما می‌گوید: « ماجرا از این قرار است که چند سال پیش وقتی حرف از خشک شدن تالاب میانکاله پیش آمد باعث جنجال‌های بسیار رسانه‌ای شد در حالی که خشکسالی یک دوره است و از آنجایی که تالاب میانکاله به دریای خزر متصل است وقتی آب خزر پایین برود موجب کاهش آب تالاب میانکاله هم می‌شود. اما جنجال‌های رسانه‌ای و غیر کارشناسانه در رابطه با خشک شدن این تالاب باعث شد سازمان حفاظت از محیط زیست دچار اشتباه شود و طی یکسال و نیم گذشته دو بار اکوسیستم این تالاب را دستکاری کند. از نظر ما علت مرگ پرندگان تالاب میانکاله   بوتولیسم ‌، ‌ خفگی آب ‌ و یا ماندابی شدن باشد  ‌ دستکاری‌های اکوسیستم در پدید آمدن آن موثر بوده‌اند.» این موضوعی است که به تازگی مطرح شده است. اگر نتایج تحقیقات او به همراه ۱۵ کارشناس عضو کمیته تشکیل شده این نظریه را ثابت کند آن زمان همه ما به نوعی در مرگ پرندگان میانکاله مقصریم.

این فرضیه وقتی جدی‌تر می‌شود که همین گفته حر منصوری پیش تر به نوعی از زبان ماکنعلی معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی کشور هم شنیده شده بود. او هم در بخشی از گفته‌هایش پس از تحقیقات اعلام کرد « آنچه که باعث این رخداد شده تغییرعوامل زیست محیطی در اکوسیستم بوده است که باعث شده تغییر دما، کاهش اکسیژن و ‌کاهش عمق آب نسبت به سال‌های گذشته در مرداب میانکاله دمای آب بسیار بالا رود و تغییرات اکوسیستم منجر به ایجاد سموم بایتوکسین‌ها  که سه دسته هستند، شود.»

فروش پرندگان مرده در فریدونکنار

باور کردنی نیست که بعد از چندین سال مبارزه با کشتار و فروش پرندگان بازار فریدون کنار همچنان نتیجه‌ای نداشته باشد.  اما باورنکردنی‌ها کم نیست چرا که همین چند روز پیش علی‌اکبر یداللهی ‌معاون فنی اداره کل محیط‌ زیست مازندران اعلام کرد: «پرندگان مرده در این منطقه سه بار در بازار شهر فریدونکنار عرضه شده‌اند» . حساب کنید دلیل رسمی مرگ پرندگان تالاب میانکاله وجود سم بوتولیسم در پرندگان اعلام شده است. سمی که به گفته عیسی کلانتری هر نانوگرم آن می‌تواند پنج نفر را به کشتن دهد. حالا حساب کنید این پرندگان سه بار در همین بازار فریدون‌کنار عرضه شده‌اند و این بازار همچنان هم مشغول به فعالیت است. این در حالی است که ستاد مدیریت بحران استان مازندران در اطلاعیه ای که از سوی استانداری ابلاغ شد، ممنوعیت شکار و فروش پرندگان مهاجر و همچنین برپایی بازار پرندگان با هر نامی را به دلیل مخاطرات پیش آمده در مازندران ممنوع اعلام کرد. این اداره به صراحت اعلام کرد که براساس این تصمیم فعالیت  بازار فروش لاشه پرندگان مستقر در شهر  فریدونکنار  به منظور حفظ سلامت و بهداشت شهروندان استان و مسافران تا مشخص شدن دلیل مرگ مشکوک پرندگان وحشی در تالاب میانکاله در شرق مازندران تعطیل است. اما نه تنها این اتفاق نیفتاده است بلکه گویا مرگ پرندگان مهاجر در میانکاله تقاضا برای خوردن مهمانان زمستان گذر را در فریدونکنار بیشتر کرده و بازار پرنده فروشی این شهر را رونق بخشیده است.

حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل محیط زیست مازندران ‌نیز از شهروندان درخواست کرده از خرید لاشه پرندگان مهاجر خودداری‌ کنند او درباره علت بسته نشدن این بازار به ایرنا گفته‌‌ دلیل جلوگیری نکردن از فعالیت‌ از بازار پرندگان را نمی‌دانم و باید این مساله از مدیریت بحران پرسیده شود.

 

میثم اسماعیلی

بالا