آخرین خبرها
خانه / یادداشت (برگ 5)

بایگانی دسته بندی ها : یادداشت

اشتراک به خبردهی
  • هوای تهران به باد رفته

    هوای تهران به باد رفته

    آسمان کلانشهر‌های کشور این روز‌ها خاکستری است و آلودگی‌هوا برای شهروندان شمشیرش را از رو بسته است. د...

  • همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    چرا حفظ محیط‌زیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی به‌نظر می‌رسد اما لازم اس...

  • برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را می‌بلعد، قاچاقچیان چوب اره برقی‌هایش...

  • دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    «سلاح محیط‌بانان پلاستیکی است و آنها نمی‌توانند در برابر شکارچیان متخلف از آن استفاده کنند.» روایت‌ه...

  • مدیریت حیرت‌آور

    مدیریت حیرت‌آور

    جهان از نحوه کنترل کرونا در ایران در حیرت است. برای کمک به مهار کرونا در هند آماده‌ایم. برای مهار آت...

  • مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    آتش‌سوزی‌ها در زاگرس هرسال بیشتر می‌شود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر می‌گذارد هر سال افزای...

  • فاجعه بزرگ شروع شده است

    فاجعه بزرگ شروع شده است

    هورالعظیم جان ندارد. از این تالاب بین‌المللی شبحی بیشتر باقی نمانده است. لاشه هزاران ماهی و گاومیش‌ه...

  • مدیریت نیستی محیط‌زیست

    مدیریت نیستی محیط‌زیست

    هفته محیط‌زیست از امروز در کشورمان شروع می‌شود و به همین مناسبت قرار است رئیس سازمان حفاظت‌محیط‌زیست...

  • مدیریت خشکیده

    مدیریت خشکیده

    خشکسالی، شکارچی حیات وحش شده‌است، فلامینگوها در بختگان زمینگیر شده‌اند و دوستداران محیط‌زیست برای نج...

  • فرق است بین خر و گورخر

    فرق است بین خر و گورخر

    گورخر آفریقایی درون جوی آبی افتاده است و به دلیل استرس زیاد قادر به حرکت نیست، کمی آن طرف‌تر مردی تق...

باران دست ارومیه را گرفت

اگر به عکس‌های هوایی منتشرشده از دریاچه ارومیه، قبل و بعد از شروع سال آبی ۹۸-۹۷ توجه کنیم، خواهیم دید قبل از بارش‌های امسال بیشتر از دو‌سوم مساحت دریاچه به‌خصوص در نیمه جنوبی آن، به طور کامل خشک شده بود. اما براساس این عکس‌ها، بعد از بارش‌های امسال، قسمت زیادی از این بخش‌های خشک‌شده احیا شده است.
البته بارش‌های امسال فقط باعث احیای بخش‌هایی از دریاچه ارومیه نشده، بلکه همچنین سبب شده در بسیاری از مسیل‌ها و رودخانه‌های کشور که سالیان سال خشک بودند نیز آب جاری شود. ضمن این که تعداد دیگری از تالاب‌های کشور از جمله تالاب هامون نیز در اثر این بارش‌ها احیا شده ‌است.
بنابراین درباره احیای دریاچه ارومیه نیز می‌توان گفت حال خوش امروز آن ۹۰ درصد محصول سال آبی پربارانی است که می‌گذرانیم. البته به هر حال کارهایی هم به صورت محدود برای احیای دریاچه انجام شده است، اما بر اساس تصاویر منتشرشده می‌توان گفت تاثیر عامل انسانی در این احیا نمی‌تواند از ۱۰ درصد بیشتر باشد.
همچنین در سال‌های اخیر ستاد احیای دریاچه ارومیه طرح‌های معینی را که بتواند در احیای بخش‌هایی از دریاچه ارومیه به میزان محسوسی موثر باشد، اجرا نکرده است. به همین خاطر می‌توان گفت احیای امروز دریاچه ارومیه مدیون وضعیت ترسالی امسال بخصوص در شمال غرب کشور است، چراکه در این منطقه در سال آبی ۹۸-۹۷ بیش از ۵۰ درصد بالاتر از میانگین ۵۰ ساله باران باریده است.
علاوه بر این از نظر من، اقدامات مخرب ستاد احیای دریاچه ارومیه از اقدامات مفید آن بیشتر بوده است. بنابراین اگر هم ستاد احیا توانسته باشد حجمی از آب را وارد بخش‌هایی از دریاچه کند، این به قیمت خشکاندن مناطق دیگری مثل قره‌‌قشلاق بوده تا با استفاده از رساندن آب به آن بخش‌ها بتوانند نمایش‌های سیاسی خود را راه بیندازند که اتفاقا خیلی هم در این زمینه موفق نبوده‌اند.

ناصر کرمی

به نام محیط‌ زیست به کام سیاست

مهدی آیینی

محیط زیست با همه زخم‌هایش زیر ذره‌بین مجلس می‌رود، هرچند خیلی دیر، اما نمایندگان مجلس سرانجام پس از سال‌ها با تحقیق و تفحص از سازمان حفاظت محیط زیست موافقت کردند. سازمانی که تاکنون هیچ سکانداری نتوانسته آن را به‌درستی هدایت کند به همین دلیل زخم‌های ناسور محیط‌زیست کشور هرروز عفونی‌تر می‌شود.

مدیرانی که تاکنون پایشان به پردیسان باز شده وقتی مورد انتقاد قرار می‌گیرند، از این می‌گویند که سازمان حفاظت محیط‌زیست امکانات لازم را در اختیار ندارد. سازمان حفاظت محیط‌زیست هیچ وقت اقتدار لازم را نداشته، این ضعفی است که بخشی از آن را باید پای مدیرانی که تاکنون فرصت هدایت آن را داشته‌اند گذاشت، اما ریشه‌های این ضعف جای دیگری است. 

حسن روحانی پس از تشکیل دولت یازدهم اولین مصوبه‌اش را به نام ارومیه زد تا روی ادعای زیست‌محیطی‌ترین دولت بودن تاکید کند این ادعا در دولت دوازدهم نیز تکرار شد اما هیچ وقت از مقام شعار فراتر نرفت تا آنجا که با تغییر معصومه ابتکار و جایگزینی عیسی کلانتری در پردیسان نیز محیط‌زیست راه به‌جایی نبرد. 

معصومه ابتکار نتوانست انتظارات را برآورده کند، عیسی کلانتری نیز با تصمیم‌هایی که تاکنون گرفته فعالان محیط‌زیست را شوکه کرده، تصمیم‌هایی مانند واگذاری کنوانسیون تنوع زیستی و رسوب‌زدایی از تالاب انزلی با اکسید تیتانیوم. کلانتری تنها عضو کابینه زیست‌محیطی‌ترین دولت نیست که تصمیم‌های محیط نیستی می‌گیرد.

عملکرد بیشتر وزرا نشان می‌دهد که ظاهرا دغدغه محیط‌زیست را ندارند؛ وزارت خارجه تاکنون برای تامین حقابه‌های کشور قدمی جدی برنداشته است. وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم تاکنون در کتاب‌های درسی مطلب مناسبی درخصوص محیط‌زیست نگنجانده‌اند و مدارس طبیعت نیز یکی یکی خاطره می‌شوند.

وزارت نفت نیز با جاده‌هایی که در دل تالاب هورالعظیم کشیده متهم اصلی مرگ این تالاب است، دست این وزارتخانه به خون جنگل نیز آلوده است به‌دلیل کشیدن خطوط انتقال نفت در دل جنگل.

وزارت نیرو نیز با سدسازی‌های مرگ‌بار نفس محیط زیست را به شماره انداخته و پای رفتن را از بسیاری از رودخانه‌های کشور گرفته. این وزارتخانه برای تصفیه فاضلاب شهرهای حاشیه دریاچه خزر و خلیج فارس و دریای عمان نیز اقدامی مناسب انجام نداده برای نمونه فاضلاب سه استان شمالی کشور به شکل مستقیم به دریا می‌ریزد.

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز بر طبل توسعه ناپایدار می‌کوبد و با اجرای طرح‌های گردشگری در بکرترین زیستگاه‌ها مانند آشوراده زخم‌های محیط‌زیست را بیشتر می‌کند. 

وزارت بهداشت نیز ساماندهی زباله‌های بیمارستانی و عفونی را به فراموشی سپرده است، جهادکشاورزی حتی به قیمت مرگ جنگل می‌خواهد کشاورزی را توسعه دهد وزارت صمت نیز فعالیت معادن در مناطق حفاظت شده را در اولویت قرار داده است.

تصمیم‌های اشتباه این وزارت خانه و سازمان ها از بی توجهی دولت به محیط زیست حکایت دارد و این پیغام را به نمایندگان می‌دهد که با تحقیق و تفحص از یک سازمان نمی‌توان به نجات محیط زیست امیدوار بود، چراکه زخم‌های محیط‌زیست با شعار درمان نمی‌شود. فرقی هم ندارد این شعار از سوی دولتی باشد که قصد دارد محیط زیست را قربانی سیاست کند  یا نمایندگانی که به نام محیط زیست در پی اهداف سیاسی هستند.

شیری محکوم به اسارت

هومن ملوک‌پور
دامپزشک

ورود شیر ایرانی به کشور ماجرایی شبیه ورود ببرهای سیبری به کشور است که در جریان آن به دلیل ضعف مدیریت، نبود کادر درمان مناسب و در نتیجه اهمال کاری در تشخیص بموقع بیماری همه شیرهای باغ وحش ارم به مشمشه مبتلا  و تلف شدند‌. شرایط موجود نشان می‌دهد که در خصوص شیرها نیز این نگرانی‌ وجود دارد، زیرا با توجه به نبود زیستگاه و امکان احیای نسل آن در طبیعت این شیرها باید برای همیشه در شرایط نامناسب باغ وحش زندگی کنند.‌ زمانی که شیرایرانی در دشت ارژن وجود داشت متوسط جمعیت خوزستان حدود ۳ نفر در هکتار بود، اما این روزها این جمعیت چندهزار نفر در هکتار است به همین دلیل زیستگاه و طعمه ای برای شیر وجود ندارد.

‌نباید فراموش کرد که شیرها برای زندگی در اسارت نیز شرایط خاصی نیاز دارند، برای نمونه شیرنر در باغ وحش بریستول حدود ۴۰۰۰ متر فضا در اختیارداشت و برایش فراهم شده بود که در هفته چند بار ‌شکار کند‌‌.

‌براساس استانداردها هر شیر باید حدود حدود ۲۵۰۰ هکتار فضای باز در اختیار داشته باشد، نکته دیگر اینکه شیرها بجز در زمان جفتگیری تمایلی ندارند با شیر ماده زندگی کند،چراکه احتمال درگیری برای آنها وجود دارد به همین دلیل باید فضای لازم برای شیر ماده نیز فراهم شود.

نکته دیگر اینکه شیرها به آسانی در اسارت زادآوری می کنند و با توجه به اینکه آنها در طول سال یک تا دو بار جفتگیری می کنند و هر بار بین سه تا شش توله به دنیا می آورند باید نگران آینده این توله ها نیز بود‌.

درباره دیگر خصوصیات شیر ایرانی نیز باید گفت شیر ایرانی از شیر هندی کوچکتر و خجالتی تراست‌. برخی کارشناسان با توجه به اینکه کشورمان در حد فاصل هند و افریقا قرار دارد می گویند شیر ایرانی از تلفیق شیر افریقایی با شیر  هندی ایجاد شده اما برخی هم این نظریه را دارند که شیرهندی وافریقایی در اثر جهش ژنتیکی شیرایرانی بوجود آمده است.‌

نجات زمین با چسب زخم

مهدی آیینی

در دل جنگل زباله می‌کاریم، روی شانه‌های کوهستان ویلا.‌ رود‌خانه از فاضلاب ‌جاری است، دریا خسته از ‌‌موج‌های پلاستیکی . زاگرس در سوگ بلوط می‌گرید، هیرکانی  در غم شمشاد‌.

کامیون‌ها نعش کش‌ درختان شده‌اند، قاچاقچیان چوب، کلیددار جنگل ‌. حیات وحش از انقراض می ترسد، محیط‌بان زندانی از شکارچی آزاد.

محیط زیست کشور زخم کم ندارد، هر جای ایران که بایستید زمین غم دارد، آسمان بغض ؛ چراکه  توجه به محیط زیست کشور برای بسیاری از مدیران و مسؤولان هیچ وقت از مقام شعار و وعده فراتر نرفته به همین خاطر امروز نیز که در تقویم روز جهانی زمین است ، بسیاری فقط از محیط زیست «می‌گویند»؛ محیط زیستی که دیگر تاب وعده و شعار را ندارد.

نباید فراموش کرد که کم نیستند افرادی که از‌ دغدغه های زیست محیطی شهروندان برای خود پله می‌سازند، پله‌ای که بالا رفتن از آن مساوی است با فراموشی محیط زیست،  به همین دلیل با توجه به اینکه انتخابات مجلس در پیش رو است بسیاری تبلیغات زیر پوستی شان را آغاز کرده اند امروز‌ را باید مجالی دانست برای گفتن از خطر انتخاب نمایندگانی که با شعارهای محیط زیستی به مجلس راه پیدا می کنند، اما در نهایت محیط زیست را قربانی می کنند تا در انتخابات آینده دوباره انتخاب شوند.‌

امروز در سازمان حفاظت محیط زیست نیز قرار است مدیران حوزه معاونت محیط طبیعی و تنوع زیستی به پرسش های خبرنگاران پاسخ بدهند. مدیرانی که برخلاف وظیفه شان ، پاسخگویی را بیشتر به چنین نشست هایی محدود می کنند.

بسیاری از سازمان‌های مردم نهاد نیز امروز با برنامه‌های مانند کاشت درخت سعی می​کنند این روز را گرامی بدارند، اما زخم های ناسور محیط زیست کشورمان با چسب زخم‌هایی که هرسال در روز زمین برایش تجویز می شود درمان نمی شود‌، زمانی می توان به نجات زمین امیدوار بود که محیط زیست به همه صفحات تقویم سنجاق شود.

«محیط‌‌‌‌ نیستی‌تر» از همیشه!

مهدی آیینی

زاگرس بی‌بلوط‌تر شد، هیرکانی بی‌شمشادتر، یوز‌ به انقراض نزدیک‌تر شد و هوبره به شیخ‌نشینان خلیج‌ فارس، صید ترال برای کشتی‌های چینی در آب‌های عمان رونق گرفت و خزر زیر تیغ انتقال آب رفت.
در سالی که نفس‌هایش به شماره افتاده، اتفاق‌های تلخ زیست‌محیطی زیادی رقم خورد‌ ‌از شمار محیط‌‌بانان شهید که به عدد ١٢٣ رسید‌ بگیرید تا سوختن فعالان محیط ‌زیست در مریوان و بلاتکلیفی و دوری تعدادی دیگرشان از سفره هفت‌سین برای دومین بهار. ‌به همین ‌دلیل‌ سیاه‌نمایی نیست اگر بگوییم، امسال ‌سال محیط‌زیست نبود.
در ١٢ ماه گذشته مسئولان‌ ‌از شمال تا جنوب  و از شرق تا غرب ‌کشور سنگ تمام گذاشتند و بر طبل توسعه ناپایدار کوبیدند. اردیبهشت امسال‌ واگذاری ۵/۶ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی الیمستان ‌برای ساخت تله‌کابین خبرساز شد. اما در نیمه و انتهای‌ سال این ‌اتفاق ناگوار زیر سایه تصمیم‌های محیط‌نیستی بزرگتری به فراموشی سپرده شد؛‌ تصمیم‌هایی مانند صدور مجوز برای ساخت ویلا در منطقه حفاظت‌شده خاییز و  واگذاری بخشی از منطقه حفاظت‌شده لشگر در ملایر.
توسعه ناپایدار به همین موارد محدود نمی‌شود. امسال وزیر جهاد کشاورزی نیز در بخشنامه‌ای ‌سند ‌کشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب را به ‌رسمیت شناخت تا زاگرس نیمه‌جان به زوال نزدیکتر شود.
آتش‌سوزی اخیر هورالعظیم و تصاویر گاومیش‌های سوخته‌اش هم محال است از خاطر مردم پاک شود، اتفاقی که دیپلماسی خشکیده آب کشور را به تصویر کشید و نهیب زد که ‌نجات ‌هامون و هورالعظیم درگرو جاری‌شدن دیپلماسی آب است. بحران مدیریت منابع آب در کشور سبب شد رئیس‌جمهوری نیز که ادعای زیست‌محیطی‌ترین دولت را دارد برای چندمین‌بار محیط‌زیستی‌ها را با وعده انتقال آب خزر به سمنان شگفت‌زده کند؛ اتفاقی که بی‌شک زخم‌های ناسور محیط‌ زیست کشور را دوچندان خواهد کرد.
‌اتفاقات تلخ زیست‌محیطی امسال را نمی‌توان در یادداشتی کوتاه روایت کرد، اما بی‌شک محور تمامی آنها توسعه ناپایدار است؛ توسعه‌ای شتاب‌زده که سبب شده مسئولان، محیط‌ زیست کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنند. در این بین شرایط نامناسب اقتصادی نیز بر آتش این تخریب‌ها می‌دمد؛ برای نمونه با افزایش بهای گوشت، شکارچی‌های غیرمجاز بیشتری با هدف فروش گوشت شکار، ماشه اسلحه‌شان را می‌چکانند و صدای اره برقی قاچاقچیان چوب در زاگرس و هیرکانی بلندتر از همیشه می‌پیچد.   همین دلیل کافی است که ‌سال آینده سازمان‌های مردم‌نهاد و فعالان محیط‌ زیست بیش از پیش شرایط شکننده محیط‌ زیست کشور را به مسئولان گوشزد کنند. مثل امسال که در برابر ویلاسازی در منطقه حفاظت‌شده خاییز و  کلیدخوردن گردشگری در آشوراده ‌ساکت ننشستند.

ردپای مرگبار گردشگران پلاستیکی

مهدی ‌آیینی

رودخانه پلاستیکی، جنگل‌پلاستیکی، دریای پلاستیکی و کوهستان پلاستیکی؛ اینها اسباب‌بازی‌هایی نیست که برای تولد کودک‌تان به فکر تهیه‌شان باشید؛ طبیعت پلاستیکی مدتی است که به دست مسافران پلاستیکی خلق می‌شود، مسافرانی که تصور می‌کنند چاردیواری خانه و اتاقک خودرویشان تنها محل زیست آنهاست و به همین دلیل ابایی از تخریب محیط‌زیست ندارند.

‌ البته همین ابتدای کار باید حساب‌گردشگران مسؤولیت‌پذیر را از مسافران پلاستیکی جدا کرد، چراکه کم نیستند افراد عاشق طبیعتی که از تخریب محیط‌زیست دل‌شان خون است، اما چه کنند که تعدادشان هنوز در برابر لشکر مسافران پلاستیکی اندک است.

اواخر تعطیلات نوروزی سال‌گذشته تصاویر زیادی از رودخانه‌های غرق در بطری پلاستیکی و جنگل‌هایی که پلاستیک شاخ و برگ درختانشان را پوشانده بود مخابره شد، صحنه‌هایی تلخ که زوال طبیعت را در فصل رویش زندگی به تصویر می‌کشید.

به احتمال زیاد همین حالا که مشغول خواندن این نوشته هستید مسافران زیادی شال و کلاه کرده‌اند تا به شمال کشور سفر کنند؛ سال گذشته مقصد حدود ۱۳ میلیون‌ مسافر استان‌های شمالی کشور بود، مسافرانی که رکورد تولید زباله‌ را در شمال کشور هر سال جابه‌جا می‌کنند. مدیرکل محیط‌زیست مازندران سال گذشته گفت که سرانه تولید زباله در شهرهای شمالی کشور روزانه حدود ۳۰۰۰ تن است، اما با ورود مسافران نوروزی این عدد به ۴۰۰۰ تن در روز می‌رسد.

نگران‌کننده‌تر از حجم بالای تولید زباله در شمال کشور محل دپوی آنهاست، دفن کوه‌های زباله در دل‌جنگل‌های کشور بحرانی است که تاکنون جدی گرفته نشده شیرابه‌هایی که از این کوه‌ها جاری می‌شود برای محیط‌زیست حکم تیر خلاص را دارد، چراکه هر لیتر شیرابه زباله حدود ۶۰۰۰ لیتر از منابع آب را آلوده می‌کند.

جنگل‌ و رودخانه پلاستیکی تنها سهم طبیعت از مسافران پلاستیکی نیست، این مسافران تخریبگر ردپای ناگوارتری نیز از خود به‌جای می‌گذارند وقتی گذر این مسافران به جاده‌هایی می‌افتد که از زیستگاه‌های حیات‌وحش عبور می‌کند باید انتظار افزایش آمار تصادف خودرو با گونه‌های جانوری را نیز داشت، چراکه آنها به تابلوهایی که دراین خصوص هشدار می‌دهند توجهی نمی‌کنند. این درحالی است که مسافران مسؤولیت‌پذیر می‌دانند که هنگام عبور از زیستگاه گونه‌هایی مانند یوزپلنگ باید حداکثر سرعت خودروشان ۶۰کیلومتر در ساعت باشد تا از خطر تصادفات جاده‌ای که ۷۰ درصد علت مرگ و میر گوشتخواران را به خود اختصاص داد، کاسته شود.

 شرایط شکننده محیط‌زیست کشور و این که سازمان‌های مسؤول دراین بین کم‌کاری می‌کنند بر هیچ‌کس پوشیده نیست به همین دلیل گردشگران برای حفظ محیط‌زیستی که به خود آنها تعلق دارد باید دست‌کم حداقل‌ها را رعایت کنند و اگر گذرشان به جنگل، دریا یا حاشیه رودخانه‌ای می‌افتد بجز ردپای‌شان چیزی باقی نگذارند یا از خرید سوغاتی‌هایی که با مرگ حیات‌وحش یا تخریب محیط‌زیست ساخته می‌شود اجتناب کنند مانند مرجان، ماهی‌های بادکنکی و ستاره‌های دریایی که در خواب سازمان حفاظت محیط‌زیست در جنوب کشورمان به مسافران نوروزی عرضه می‌شود.

پویش میان‌رودان را فراموش نکنیم

محمد درویش

«پویش نجات میان‌رودان» از ابتدای سال گذشته، با هدف معطوف ساختن افکار عمومی جهان نسبت به سدسازی‌های بی‌رویه دولت ترکیه روی دو رود دجله و فرات آغاز به کار کرد. هدف از این پویش، جمع کردن بیش از یک میلیون امضا بود تا از این طریق بتوان آن را در مجامع بین‌المللی مطرح و سازمان ملل را متقاعد کرد برای جلوگیری از این سدسازی‌ها، اقدام کند. زیرا تبعات جلوگیری از تامین حقابه رودهای دجله و فرات به صدها میلیون نفر از مردم کشورهای عراق، سوریه و ایران وارد می‌شود.

اما تا‌کنون برای پویش نجات میان‌رودان فقط حدود ۱۷۰ هزار امضا جمع شده است، البته فعالان این پویش فقط توانستند در شش ماه نخست به طور جدی آن را تبلیغ کنند، زیرا بعد از گذشت این مدت، بسیاری از رسانه‌ها دیگر اخبار مربوط به پویش نجات میان‌رودان را پوشش ندادند و در نتیجه مردم نتوانستند آن چنان که باید و شاید در جریان این طرح قرار گیرند.

اما علاوه بر همکاری نکردن رسانه‌ها، عقیم ماندن این پویش دلایل دیگری نیز دارد، از جمله لابی دولت ترکیه در داخل و خارج از ایران و حمایت نشدن این طرح از سوی وزارت خارجه کشور. این در حالی است که وزارت خارجه ما می‌تواند از این پویش و اصولا هر طرح دیگری که هدف آن، جلوگیری از سدسازی‌های بی‌رویه ترکیه روی رودهای دجله و فرات است، در مذاکرات خود با این دولت استفاده کند؛ زیرا اگر پویش نجات میان‌رودان با حمایت وزارت خارجه و رسانه‌های داخلی و خارجی مواجه شود، می‌توان از طریق افکار عمومی دنیا به دولت ترکیه فشار آورد تا از اقدامات ضد محیط زیستی خود دست بردارد.

اما حالا که این اتفاق نیفتاده است، روز‌به‌روز بر نگرانی فعالان محیط‌زیست درباره آینده اقلیم سه کشور ایران، عراق و سوریه افزوده می‌شود. باید توجه داشت اکنون، گنجایش مخازن سدهایی که ترکیه روی دو رود دجله و فرات بنا کرده، بیش از ۱۲۰ میلیارد متر‌مکعب برآورد می‌شود، که این مقدار، بیش از ۵/۲ برابر ظرفیت کل سدهایی است که در ۵۰ سال اخیر در ایران ساخته شده است.

همچنین اگر دولت ترکیه یکه‌تازی خود در زمینه سدسازی را ادامه دهد، روزی به این قدرت می‌رسد که در صورت تمایل اجازه ندهد حتی یک قطره از آب دجله و فرات راهی سوریه و عراق شود و همین موضوع قدرت چانه‌زنی این کشور را در معادلات بین‌المللی به شدت افزایش خواهد داد. البته هنوز هم دیر نشده است و همچنان می‌توان با فشار افکار عمومی جهان و با حمایت نهادها و رسانه‌های بین‌المللی، جلوی این مساله را گرفت.

رود خانه ندارد

مهدی‌آیینی

زمین‌های ترک‌خورده، خاطرات خشکیده‌ای است که از بسیاری از رودخانه‌های کشور به یادگار مانده. سوءمدیریت منابع آب و تغییر اقلیم، دست به دست هم داده‌اند و پای رفتن را از بسیاری از رودخانه‌های کشور گرفته یا از آنها کانالی ساخته‌اند برای تخلیه فاضلاب.

زرجوب و گوهررود در رشت که زمانی زندگی را در این شهر جاری کرده بودند، اکنون به محلی برای تخلیه فاضلاب بدل شده‌اند. ورود فاضلاب شهری، بیمارستانی و صنعتی به این رودخانه‌ها مشکلات بهداشتی زیادی برای ساکنان منطقه ایجاد کرده است.

حال و روز بیشتر رودخانه‌های شمال از زرجوب و گوهر‌رود بهتر نیست. در حوضه آبریز خزر حدود ۲۰۰رودخانه سرنوشتی مشابه پیدا کرده‌اند. این رودخانه‌ها که روزگاری محل تخم‌ریزی ماهی‌ها بودند از زندگی خالی شده‌اند.

ورود فاضلاب‌خانگی، صنعتی و کشاورزی در کنار سدسازی شانس مهاجرت ماهیان دریای خزر به سمت بالادست رودخانه‌ها را تقریبا به صفر رسانده، به همین دلیل آبزی‌هایی مانند ماهی‌های خاویاری دیگر قادر به مهاجرت و تخم‌ریزی نیستند و به این شکل، خطر انقراض هر روز به آنها نزدیک‌تر می‌شود.

حال ناخوش رودخانه‌ها، بهداشت روان ساکنان شمال کشور و اقتصادشان را نیز بیمار کرده است. برای نمونه تا مدتی پیش و در سال‌های ۷۱ و ۷۲ که اتحادیه‌هایی برای صیدپره شکل گرفت سهم هر صیاد عضو یک تعاونی صد نفره از یک دوره صید در هر سال یک تن و ۲۰۰ کیلوگرم ماهی بود، اما این سهم این روزها به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم کاهش یافته است. ورود ۹۰درصد فاضلاب شهرهای شمالی کشور از طریق رودخانه‌ها به خزر، به طور حتم در کاهش آبزیان بی‌تاثیر نیست، درحالی که نتایج برخی آزمایش‌ها نیز از وجود ۴۰۰ نوع انگل در بدن ماهیان شمال حکایت دارد.

در جنوب کشورمان نیز رودخانه‌ها پای رفتن ندارند. مثلا حجم ورودی فاضلاب به کارون به حدی است که برخی ورودی‌های فاضلاب به این رودخانه را با آبشار اشتباه می‌گیرند. مدیرکل مدیریت بحران خوزستان مدتی پیش دراین باره گفته بود ورود فاضلاب به کارون آن‌قدر علنی است که کم‌کم مردم فکر می‌کنند در رودخانه کارون آبشار ایجاد کرده‌ایم و با آن عکس می‌گیرند!

ده مترمکعب فاضلاب انسانی و ۵۰ مترمکعب پساب کشاورزی در ثانیه به کارون می‌ریزد. به عبارت دیگر هرروز حدود شش میلیون مترمکعب فاضلاب انسانی و کشاورزی روانه کارون می‌شود.

بنابراین می‌توان گفت رودخانه‌های کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط ناگواری دارند. به همین دلیل امروز که در تقویم روز جهانی اقدام برای حمایت از رودخانه‌هاست فرصتی است تا شهروندان به اهمیت این اکوسیستم‌ها بیشتر فکر کنند و سازمان‌های مسؤولی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، دست‌کم اطلاعات شان از رودخانه‌ها را به روز کرده و برای حفظ آنها از مقام شعار فراتر بروند.

جنگل تنها،‌ جنگلبان‌تنها


مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل خالی ‌، کوه کوه جنگل بیابان ‌ و گونی گونی‌ جنگل زغال می شود‌؛ این حکایت جنگل‌های زاگرس است، جنگلی که درختان بلوط اش این روزها حال و روز خوبی ندارد؛ بیماری و آفت به جانشان افتاده و قاچاقچیان چوب پیکر نیمه جانشان را چوب حراج می زنند. قاچاق چوب از زاگرس آنقدر بالا  گرفته که کمتر روزی پیدا می شود که شهروندان از‌کامیون هایی که بارشان درختان بلوط است و مقصد ‌شان کارخانه های شمال کشور ‌عکس و فیلم نگیرند.

 زاگرس بلوط بلوط می میرد و قربانی سیاست‌های اشتباه برخی مدیران و مسؤولان می شود، بی توجهی به نیاز بازار چوب(حدود۱۲میلیون مترمکعب در سال) سبب شده سودجویان بیشتری نقشه قتل بلوط ها را بکشند.

کاهش ارزش ریال  سبب شده بسیاری از شرکت‌های وابسته به چوب برای تامین نیازشان دچار مشکل شوند و بی توجهی مسؤولان به این مهم راه را برای تاراج جنگل‌های کشور هموار کرده ، چراکه واردات چوب(حدود یک میلیون مترمکعب درسال) بدرستی انجام نمی شود و خبری از تامین خمیرکاغذ یا  چوب با نرخ مناسب نیست. به همین دلیل بازار قاچاق چوب این روزها داغ داغ است.

شرایط نامناسب اقتصادی سبب شده بستر برای زوال جنگل‌های کشور فراهم شود در غرب کشور ‌این خطر جدی تراست،‌چراکه میانگین تراکم جمعیت در‌ زاگرس دو برابر(۸۴ نفر در هر کیلومتر مربع) سایر نقاط کشور است. تراکم جمعیت دراین محدوده و آمار بالای بیکاری راه را برای تخریب زاگرس فراهم کرده چون بسیاری از روستاییان به سوخت مناسب دسترسی ندارند ناچار بلوط‌ها را هیزم می‌کنند ‌ بیکاری نیز سبب شده افراد زیادی کوره زغال‌گیری ایجاد کنند و از طریق فروش زغال امرار معاش کنند.

برخورد با این متخلفان وظیفه سازمان جنگل‌هاست‌ و کم کاری برخی مدیرانش که به پشت میزنشینی عادت کرده اند به هیچ‌ وجه قابل توجیه نیست، اما کم و کاستی های این سازمان را نیز باید دید از کمبود جنگل‌بان و تجهیزات بگیرید تا بودجه ای که مدیران این سازمان همیشه از آن گله داشته اند. علاوه براین نباید فراموش کرد که کم کاری وزارتخانه‌هایی مانند ‌ وزارت نفت و کار، تعاون و رفاه اجتماعی نیز در تامین سوخت مناسب و شغل ‌ از عواملی است که ‌راه را برای تخریب جنگل فراهم کرده است.
بنابراین دست خیلی‌ها به خون جنگل آلوده است افرادی که از امروز به بهانه ‌ هفته منابع طبیعی ‌ درخت می کارند اما غافلند از اینکه‌ یکسال تبر زنی شان ‌با یک هفته درختکاری جبران نمی شود.


حیات وحش خاطره می شود

بقای حیات وحش ‌درگرو‌ حفظ زیستگاه است،اما زیستگاه های کشورما شرایط نامناسبی دارند‌ بنابراین می توان گفت حیات وحش ایران حال و روز خوبی ندارد؟‌ در کشورمان تا چند سال پیش، ۲۵۲ تالاب داشتیم، حالا تمام تالاب‎های ایران در لیست قرمز قرار دارند. هر سال یک تا ۱٫۵ درصد از جنگل‎های ایرانی نابود می‏شود.بنابراین خیلی دور از ذهن نیست اگر بگوییم تا هشتاد یا صد سال دیگر ایران جنگلی نخواهد داشت.

به این ترتیب با از بین رفتن زیستگاه ‌ حیات وحش نیز از بین خواهد رفت‌.این درحالی است که بسیاری از مراتع ما در قرق دام است ‌و چرای بیش از اندازه در حال از بین بردن مراتع است. با حذف مراتع نیز بسیاری از گونه های جانوری محکوم به مرگ می شوند‌. پوشش‌‌ گیاهی کوهستان‏ها نیز در حال نابودی است، با حذف پوشش گیاهی ‌گونه هایی مانند قوچ و میش نیز از بین خواهند رفت. تا چند سال پیش، ما ۴۰۰۰ گور خر داشتیم. امروز این تعداد به زیر ۳۵۰ راس رسیده است. امروز تعداد یوزپلنگ ایرانی به عدد ۳۰ نیز نمی رسد‌ همه این‎ها به خاطر بی‏تدبیری دولت‌ و در راس آن سازمان حفاظت‌ محیط زیست است.

اسماعیل کهرم
کارشناس محیط زیست

 

بالا