آخرین خبرها
خانه / یادداشت (برگ 3)

بایگانی دسته بندی ها : یادداشت

اشتراک به خبردهی
  • هوای تهران به باد رفته

    هوای تهران به باد رفته

    آسمان کلانشهر‌های کشور این روز‌ها خاکستری است و آلودگی‌هوا برای شهروندان شمشیرش را از رو بسته است. د...

  • همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    چرا حفظ محیط‌زیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی به‌نظر می‌رسد اما لازم اس...

  • برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را می‌بلعد، قاچاقچیان چوب اره برقی‌هایش...

  • دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    «سلاح محیط‌بانان پلاستیکی است و آنها نمی‌توانند در برابر شکارچیان متخلف از آن استفاده کنند.» روایت‌ه...

  • مدیریت حیرت‌آور

    مدیریت حیرت‌آور

    جهان از نحوه کنترل کرونا در ایران در حیرت است. برای کمک به مهار کرونا در هند آماده‌ایم. برای مهار آت...

  • مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    آتش‌سوزی‌ها در زاگرس هرسال بیشتر می‌شود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر می‌گذارد هر سال افزای...

  • فاجعه بزرگ شروع شده است

    فاجعه بزرگ شروع شده است

    هورالعظیم جان ندارد. از این تالاب بین‌المللی شبحی بیشتر باقی نمانده است. لاشه هزاران ماهی و گاومیش‌ه...

  • مدیریت نیستی محیط‌زیست

    مدیریت نیستی محیط‌زیست

    هفته محیط‌زیست از امروز در کشورمان شروع می‌شود و به همین مناسبت قرار است رئیس سازمان حفاظت‌محیط‌زیست...

  • مدیریت خشکیده

    مدیریت خشکیده

    خشکسالی، شکارچی حیات وحش شده‌است، فلامینگوها در بختگان زمینگیر شده‌اند و دوستداران محیط‌زیست برای نج...

  • فرق است بین خر و گورخر

    فرق است بین خر و گورخر

    گورخر آفریقایی درون جوی آبی افتاده است و به دلیل استرس زیاد قادر به حرکت نیست، کمی آن طرف‌تر مردی تق...

حیوان کالا نیست

امیر سبزی

امیر سبزی

بدیهی است که جامعه نگهدارنده از حیوانات خانگی در ایران خیلی آگاهی کمی نسبت به حقوق حیوانات دارند، مادامی که ما حیوان را به مثابه یک کالا نگاه کنیم اتفاقات بسیار دردناکی می‌افتد از جمله اینکه ممکن است از حیوانات بهره‌کشی کنیم، در نگهداری از حیوانات قصور می‌کنیم، به عنوان یک ابزار درمانی به حیوان نگاه می‌کنیم و اتفاق‌های مشابه دیگر. چیزی که به عنوان حیوان همدم یا آن چه که به عنوان «پت» شناخته می‌شود هم شامل این موارد است.

افرادی که حیوانی را خریداری یا در بهترین حالت به سرپرستی می‌گیرند هم خیلی به شرایط زیستی و نگهداری حیوان آگاه نیستند. در این شرایط طبیعی است که وقتی یک خطر جانی مثل فراگیری ویروس کرونا پیش بیاید جان خودشان را ارجح بر نگهداری و مراقبت آن حیوان می‌دانند. ما فاصله زیادی نسبت به آن ایده‌ال یا استاندارد موجود در دنیا داریم. ماجرا ازین قرار است که در چارچوب فکری و اخلاقی در بحث حقوق حیوانات آنها آزاد فرض شده‌اند. یعنی آزادی بدون درد و رنج جزء حقوق اولیه حیوانات در این چارچوب است، بدیهی است که بخشی از درد و رنج هم معطوف به شرایط فیزیکی و ارگانیسم حیوان است و بخش دیگرش مربوط می‌شود به روان حیوان. اگر به هر دلیلی مسئول نگهداری از حیوان هستیم، چه خودخواسته و چه خودخواهانه باید به هر دو بعد این ماجرا توجه داشته باشیم.

در بعد روانی حیوان بسیار بسیار کمتر توجه شده است و همچنان کلیشه ذهنی اشتباهی وجود دارد که معتقد است حیوان برای مصرف کردن است. این موضوع نه فقط درباره حیوانات همدم که درباره اسارت‌گاه‌ها هم صدق می‌کند. اینکه مدام از این حیوانات بهره‌کشی می‌شود و وقتی سوال می‌کنیم پاسخشان این است که حیوان اینجا شرایط زیستی خوبی دارد! به این مفهوم که غذایش به وقت است و ریسک کشته‌شدن آن هم کمتر.

یعنی همه این موارد معطوف به این باور است که حیوان تنها شامل یک جسم است و همچون یک خودرو ما از آن نگهداری می‌کنیم. وقتی حیوانات خانگی را وابسته به این شرایط زیستی می‌کنیم آن هم بدون توجه به همه درد‌های روان تنی که دچارش شده است به نوعی در چرخه زندگی او دخالت کرده‌ایم و حالا اگر این حیوان را رها کنیم میزان تاب آوری حیوان بسیار پایین‌تر از حد معمول خواهد بود. رد برخی از این رفتار و نادیده گرفتن بعدهای روانی حیوان در مورد حیوانات شهری و خیابانی هم مشاهده می‌شود. به شکلی که نوع ارتباط ما با این حیوانات به جای اینکه یک رفتار محترمانه باشد یک رفتار تهاجمی است.

بخت خشکیده آب

این‌که یک مرکز رسمی در کشور حالا با شدت و شفافیت دارد تاکید می‌کند سیاست‌های اعمال شده در رابطه با مدیریت منابع آب و محیط زیست اشتباه بوده، خیلی مهم است. شاید اولین بار است که یک مرجع رسمی کشور در چنین سطحی هشدار می‌دهد که ممکن است در صورت تداوم این سیاست‌ها ما به یک مرحله غیرقابل برگشت برسیم. در این گزارش بدون تعارف اشاره شده‌است که ارگان‌های متولی در این حوزه همچون وزارت نیرو،‌ سازمان منابع طبیعی و البته محیط‌زیست قواره‌شان متناسب با این قوانین نیست. ممکن است برای کنشگران و کارشناسان این حوزه حرف تازه‌ای نداشته باشد اما مهر تایید مرکز پژوهش‌های مجلس روی وضعیت بحرانی کنونی قدم مهمی محسوب می‌شود.

 وقتی درباره طرح انتقال آب خزر به سمنان اعتراض داشتیم، سازمان محیط زیست و آقای کلانتری بارها اشاره کردند که از نظر ما تنها توجه به وضعیت محیط زیست در این طرح اهمیت دارد، در صورتی تبعات چنین مواردی محدود به حوزه محیط زیست نمی‌شود و تبعات بسیار اجتماعی و البته اقتصادی به همراه دارد. در تمام دنیا یکی از مواردی که مورد ارزیابی سازمان‌های محیط زیست قرار می‌گیرد همین است که اگر جامعه محلی به هر دلیلی با هر نوع توسعه‌ای مخالفت کند، حتی اگر همه مولفه‌ها مثبت باشد به احترام جامعه محلی نباید آن توسعه صورت بگیرد. این نگاه معطوف به این نکته است که هر نوع مخالفت اینچنینی می‌تواند تبعات اجتماعی بسیاری به همراه داشته‌باشد. تغییر منابع آب از حوضه مبدا به مقصد هم نارضایتی شدید اجتماعی را در پی خواهد داشت. برگشت تمام سرشاخه‌های رودخانه کارون و تاثیر شگفتش روی مناطق روستایی جنوب شرق اصفهان نمونه این سیاست‌های اشتباه بوده‌است. وقتی پای حرف‌های اهالی این منطقه بنشینیم متوجه عمق بغض فروخورده آنها می‌شوید. بغض فروخفته‌ای که زمانی سر باز خواهدکرد و به طغیان و تنش‌های شدیدی منجر خواهد شد. نشانه‌های بارز این تنش‌ها هم هویداست؛ ‌اتفاقی که در ورزنه اصفهان افتاد و منجر به شکستن لوله انتقال آب شد، یا اتفاق مشابهی که در میناب رخ داد و لوله انتقال آب میناب به بندرعباس شکسته شد. همه و همه ریشه در این دارد که ما به ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه توجه نکرده ایم.

قانون‌گذار ما حوصله، وقت و دانش لازم را برای بررسی قوانینی که تاکنون نوشته شده را ندارد. ما در حال حاضر در کشور ۱۱ هزار قانون مصوب داریم؛‌ یعنی در طول یکصدسال اخیر ۱۱ هزار قانون مصوب غیر از تبصره و ماده در ایران وجود دارد. اگر این تعداد را با کشور فرانسه که مهد قانونگذاری در جهان است مقایسه کنیم، متوجه تفاوت معناداری می‌شویم؛ چرا که این کشور در طول ۲۰۰ سال اخیر تنها ۲۰۰۰ قانون مصوب دارد. این تعداد بالای قوانین باعث تناقضات بسیاری هم می‌شود. به عنوان مثال مجلس قانونی دارد که هر کسی تا سال ۱۳۸۵ چاه حفر کرد باید مجوز به آن داد! یعنی خود همین قانون اعطای مجوز بی‌قانونی است. این یعنی در شرایط حاضر شما می‌توانید به جنگل‌ها تجاوز کنید چون مطمئنید بالاخره یک قانونی برای مجوز تجاوز شما پیدا خواهد شد. همین تعدد عجیب قانون‌ها باعث پیچیدگی‌هایی می‌شود که فرش قرمزی برای سوء‌استفاده‌گران پهن می‌کند. چرا که بالاخره یک تبصره از میان ۱۱ هزار قانون پیدا می‌کنند که بتواند راه را برای اهداف خودشان باز کند وگرنه این همه ویلایی که در جنگل‌های ایران ساخته می‌شود و این همه درختی که قطع می‌شو،د غیرقانونی است؟ خیر.  چرا که همه آنها بالاخره به یک بند و ماده از یک قانون استناد کرده‌اند و راهشان را پیش گرفته‌اند.

 

محمد درویش

آتش غفلت در جنگل

حجم بالای بارندگی‌های چند هفته گذشته باعث افزایش رویش علف‌های هرز در جنگل‌های مختلف ایران شده‌است. به‌ویژه جنگل‌های زاگرس که در سال‌های اخیر حالتی تنک پیدا کرده‌اند، بیشتر در معرض رشد تراکم علف‌های هرز قرار گرفته‌اند. همچنین براساس پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی، تابستان امسال از سال گذشته گرم‌تر خواهد بود و همین مساله شرایط مستعد برای وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها را فراهم می‌کند.

از سوی دیگر، متولیان جنگل‌ها و مراتع کشور همواره اعلام می‌کنند که بیش از ۹۰درصد آتش‌سوزی‌های جنگل‌های ایران به دست عوامل انسانی روی می‌دهد. به همین دلیل، اگر امسال با دقت بیشتری از جنگل‌هایمان مراقبت نکنیم و همچون سال‌های گذشته از این مساله غافل‌شویم، قطعا در فصل تابستان جنگل‌های ما به آتش‌سوزی‌های وسیعی دچار خواهندشد.

البته آتش‌زدن جنگل‌ها به دست مردم با انگیزه‌های متفاوتی اتفاق می‌افتد. یعنی تعداد زیادی از این آتش‌سوزی‌ها لزوما سودجویانه نیست و برخی به علت فقر و نداشتن اراضی کشاورزی جنگل‌ها را آتش می‌زنند و برخی افراد دیگر با سهل‌انگاری خود موجب به‌آتش‌کشیده‌شدن جنگل‌ها می‌شوند.

همچنین باید توجه داشت که رفع این انگیزه‌ها و پیش‌زمینه‌ها حتما به یک استراتژی بلندمدت نیاز دارد، چراکه بیشتر این آتش‌سوزی‌ها به دست تعداد معدودی از افراد سودجو یا جوامع محلی حاشیه جنگل‌ها رخ می‌دهد. تا زمانی هم که انگیزه این افراد به‌درستی شناسایی و دغدغه‌های منطقی آنها برطرف نشود، بازهم باید منتظر وقوع چنین حوادثی باشیم. البته در این میان، قطعا افرادی هم یافت می‌شوند که فقط برای کسب منافع مادی گوناگون از منابع طبیعی کشور اقدام به آتش‌زدن جنگل‌ها می‌کنند که قطعا باید با این افراد براساس قانون برخورد شود.

علاوه‌براین، گاهی نیز سهل‌انگاری گردشگران باعث بروز آتش‌سوزی در جنگل‌ها می‌شود؛ اتفاقی که به‌خصوص در جنگل‌های شمال رخ می‌دهد و نشان می‌دهد بعضی از مردم از روی ناآگاهی باعث بروز چنین مشکلاتی می‌شوند. این مردم نیز قطعا نیاز به آموزش‌های لازم دارند، ولی ما در همه این زمینه‌ها ضعیف عمل کردیم و حتی تابلوهای هشداردهنده نیز به اندازه کافی در جنگل‌ها نصب نکرده‌ایم.

با این حال، اگر همه این کارها را نیز انجام دهیم، بازهم احتمال وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌هایمان وجود دارد. بنابراین باید خودمان را برای مقابله با آن آماده کنیم. از سوی دیگر، چون سازمان جنگل‌ها تجهیزات کافی را برای اطفای حریق در پهنه‌های جنگلی ندارد، باید با استناد به ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها از ارگان‌های دیگر بخواهد که هنگام وقوع آتش‌سوزی، امکانات، نیروها و ابزارشان را در اختیار سازمان جنگل‌ها بگذارند. برای این هم که بتوانیم تابستان امسال از وقوع آتش‌سوزی‌های مهیب در جنگل‌هایمان جلوگیری کنیم، تمام نهادهای ذی‌ربط باید از الان به فکر تقویت ظرفیت خود باشند و مصرانه این مساله را پیگیری کنند تا بعدا این بهانه را نیاورند که به علت نبود تجهیزات نمی‌توانند به سازمان جنگل‌ها در اطفای حریق کمک کنند. خود سازمان جنگل‌ها نیز باید از این ظرفیت قانونی استفاده کند و دیگر اعلام ناتوانی در خاموش‌کردن به‌موقع آتش به دلیل نداشتن تجهیزات قابل قبول نیست.

همچنین باید توجه داشت که جنگل‌های زاگرس به دلیل این که پوشش گیاهان علفی متراکم‌تری دارند، برای وقوع آتش‌سوزی مستعدتر هستند. همچنین جنگل‌های غرب کشور مراتع مشجر و حالت تنکی بیشتری دارد و رطوبت آن نیز از جنگل‌های هیرکانی پایین‌تر است. مساحت پهنه‌های جنگلی زاگرس نیز حداقل سه‌برابر جنگل‌های هیرکانی است و به همین دلیل امکانات لازم برای جلوگیری از وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها باید با اولویت بیشتری در غرب کشور فراهم شود.

 

دکتر هادی کیادلیری

بخت سیاه‌ جنگل

مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل قاچاق می‌شود، ویلا ویلا‌ جنگل شهرک می‌شود، درخت درخت ‌ جنگل‌  بیمار می‌شود و‌ شاخه شاخه جنگل‌ می‌‌سوزد. این حکایت جنگل‌های کشور است از بلوط‌های زاگرس گرفته تا شمشادهای هیرکانی و چندل‌های مانگرو در جنوب کشور‌.

از زاگرس هیچ نمانده است، زاگرس را شاید دیگر نتوان جنگل نامید، چراکه هر روز دارد خالی‌تر از ‌ حیات ‌ می‌شود، اکوسیستمی که حیات وحش از آن خط بخورد به مرگ بسیار نزدیک است. ساکنان ‌ ۱۲ استانی که در دامان زاگرس قرار گرفته‌اند هر روز بیش از  گذشته زوال زاگرس را به چشم می‌ بینند. جاده‌هایی که قلب این اکوسیستم را نشانه می گیرند یا آفات و بیماری که مدت‌هاست برای بلوط‌ها شمشیر از رو بسته‌اند.

حدود دو میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط دچار خشکیدگی است و شرایط چهار میلیون هکتار دیگر نیز تعریفی ندارد؛ چراکه بیماری بلوط به بلوط در زاگرس در حال گسترش است.

چرای بی‌رویه دام، کشاورزی و تبدیل بلوط‌های زاگرس به زغال زوال زاگرس این منبع ۴۰درصد آب کشور را سرعت بخشیده‌است. کم نیستند بومیانی که تنها درآمدشان از راه فروش زغال بلوط است یا دامدارانی  که نیمی از‌ خوراک دام‌هایشان تشکیل شده از بذر و  شاخ و برگ درختان بلوط یا کشاورزانی که تیشه به ریشه بلوط‌ها می زنند برای زمین کشاورزی و محصول بیشتر.

‌جنگل‌های هیرکانی نیز محکوم به سرنوشت زاگرس هستند، این روزها بیماریی‌ها و آفاتی که تا چند سال پیش محدود به زاگرس بود در هیرکانی نیز دیده‌می‌شود.‌ بر آورد می‌شود اگر مدیریت جنگل‌های کشور بهبود پیدا نکند، دست کم تا ۳۰ سال دیگر هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار شود،  چراکه تغییر اقلیم نیز بر آتش این تخریب می‌دمد.‌

حدود چهار سال پیش بود که بهره برداری از جنگل‌های شمال ممنوع شد‌ و مدیران سرانجام تصمیم گرفتند به  جنگل‌های شمال کشور دیگر به عنوان بنگاه چوب نگاه نکنند‌. این روزها‌ اما جنگل‌ هنوز از بی برنامگی رنج می‌برد. ساخت و ساز و تخریب جنگل برای کشاورزی و دامداری بیش از گذشته جنگل‌های باستانی شمال کشور را تهدید می‌کند. یاد‌آوری می‌شود که توقف بهره برداری از جنگل به تنهایی نمی‌تواند سبب حفظ جنگل‌های هیرکانی شود و برای‌ نجات این پهنه سبز باید برنامه داشت. برنامه‌ای که حدود ۹ سال است مسؤولان وعده آن را می‌دهند اما تاکنون از مقام حرف فراتر نرفته است.

جنگل‌های مانگرو در جنوب کشورمان نیز شرایط خوبی ندارند، این رویشگاه‌ها درختان حرا و چندل  ‌ این روزها بیش از گذشته تهدید می‌ شود. آلودگی نفتی، ‌تردد لنچ‌ها ‌، قلع و قمع درختان‌‌ برای ساخت اسکله برخی عوامل تخریب جنگل‌های مانگرو است، علاوه بر این کم نیستند ‌بومیانی که شاخ و برگ درختان حرا و چندل را قطع می‌کنند تا علوفه ‌ شتر، گاو و گوسفندشان را تامین کنند.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط مناسبی ندارد هرچند برخی مدیران ادعا می‌کنند تخریب جنگل در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد، اما آنها فراموش کرده‌اند که سرانه جنگل برای هر ایرانی کمتر از دو دهم هکتار  و یک چهارم سرانه جهانی است. به همین دلیل‌ باید برای حفظ جنگل‌های کشور برنامه داشت و ‌این سهم اندک را با آزمون و  خطا از نسل‌های آینده دریغ نکرد.

 

مهدی آیینی

جان این خانواده در خطر است

مهدی آیینی

فیلم کوتاه بود، اما محیط زیست ایران را دلگرم کرد که هنوز می‌شود به حفظ یوزپلنگ‌ آسیایی امیدوار بود. دیده شدن یک یوز ماده و چهارتوله‌اش در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران ثابت کرد هنوز می‌توان شرایطی به‌وجود‌آورد که نام یوزپلنگ آسیایی مانند شیر و ببر ایرانی از محیط زیست کشور خط نخورد.

دراین میان نباید فراموش کرد،‌‌ یوزپلنگ‌هایی که در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران زندگی می‌کنند با خطراتی جدی مانند تخریب زیستگاه به علت چرای دام، سگ‌های گله و تصادفات جاده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند.

حدود ۷۰هزار راس دام در این منطقه وجود دارد که خطری جدی برای زیستگاه محسوب می‌شود؛ ‌البته از خطر سگ‌های گله و چوپانان ناآگاه نیز نباید غافل شد؛ چراکه آنها حضور یوز را تهدیدی برای منافع خود می‌دانند و برای رفع این خطر، تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند.

وجود دام در زیستگاه‌های یوز را باید تهدید جدی دانست که این گونه را به سمت انقراض سوق می‌دهد. وقتی دام بیش از حد وارد زیستگاه شود، خوراک حیات وحش منطقه را مصرف می‌کند. در واقع دام رقیبی برای چهارپایان این منطقه به حساب می‌آید که یوزپلنگ از آنها تغذیه می‌کند، اما دام تهدیدهای دیگری نیز با خود به همراه دارد؛ ورود انسان، وسیله نقلیه و سگ گله به زیستگاه‌های یوز همیشه حادثه ساز بوده است.

تاکنون تلاش‌هایی برای رفع این مشکل انجام شده است مثلا هشت آغل در پارک ملی خریداری و حدود ۶۵۰۰ راس دام ‌نیز از پارک ملی توران خارج شده است، اما این خطر کماکان جدی است و باید برای خروج ۷۰هزار راس دام دیگر که متعلق به حدود یکصد خانواده است نیز تدابیری اندیشید. برخی تاکنون به بهانه هزینه بر بودن خرید حقوق عرفی این خانواده‌ها دست روی دست گذاشته‌اند، اما نباید فراموش کرد این هزینه در برابر حفظ یوزپلنگ‌ها و این ذخیرگاه طبیعی ‌به چشم نمی‌آید.

خطر دام، سگ‌های گله و چوپانان ناآگاه‌ این روزها از گذشته جدی‌تر است، زیرا از حدود یکسال گذشته بیمه دانا، یوزها و محیط‌بانان را از زیر پوشش خارج کرده است. به این ترتیب در صورتی که یوزها به دام‌های دامداران آسیبی برسانند بیمه دیگر خسارت را جبران نمی‌کند یا اگر یوزی براثر تصادف جاده‌ای تلف شود بیمه خسارتی به محیط زیست پرداخت نخواهد کرد.

مساله دیگری که جان یوزپلنگ‌ها را در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران تهدید می‌کند کمبود محیط‌بان در این منطقه است، هرچند سازمان حفاظت محیط زیست اولویت استخدام محیط‌بان را برای زیستگاه‌های یوز در نظر گرفته است، اما باید یادآور شد برای حفاظت از زیستگاه‌های رسمی یوزکه حدود شش میلیون هکتار وسعت دارد، فقط ۹۶ محیط‌بان وجود دارد ماجرا زمانی نگران کننده‌تر می‌شود که بدانید این محیط‌بانان به صورت شیفتی کار می‌کنند یعنی نیمی از این آمار هر روز در زیستگاه‌های یوز فعال هستند.‌

تصادفات جاده‌ای خطر دیگری است که جان یوزپلنگ‌های ذخیره‌گاه زیست‌کره توران را به بازی گرفته است، متاسفانه بزرگراه تهران – مشهد از قلب این زیستگاه عبور می‌کند. بزرگراه در کنار تخریب و ناامن کردن زیستگاه سبب مرگ مستقیم حیات وحش نیز شده است. در ۱۸ سال گذشته دست‌کم هشت یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو کشته شده‌اند.

براساس مطالعات صورت گرفته ۲۲کیلومتر از این بزرگراه خطری جدی برای یوزپلنگ‌ها به حساب می‌آید به همین دلیل نیاز جدی به فنس‌کشی و ایجاد زیرگذر برای حفظ یوزپلنگ‌ها وجود دارد، اما توجه مسوولان تاکنون منجر به ایجاد فقط هشت کیلومتر فنس‌کشی شده است. به همین دلیل باید هشدار داد تصادف جاده‌ای خطری جدی برای یوزپلنگ‌ها به حساب می‌آید.‌

با توجه به این‌که خطراتی جدی در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران یوزپلنگ‌ها را تهدید می‌کند باید از مسوولان خواست برای رفع آنها اقدام کنند و مواردی مانند آموزش جوامع محلی و استفاده از آنها را که به اعتبار زیادی نیاز ندارد دراولویت قرار دهند، نباید فراموش کرد گزارش حضور یوز ماده و چهار توله اش را جوامع محلی به محیط‌بانان دادند.

 

مهدی آیینی

تاول تغییر اقلیم برتن جنگل‌

دو روز انتهایی هفته گذشته شاهد سوختن حداقل ۴۱ هکتار از جنگل‌های هیرکانی در استان گیلان بودیم. مسئولان منابع طبیعی منطقه، افزایش شدید دمای هوا و وزش بادهای گرم را به عنوان عامل اصلی این آتش‌سوزی معرفی کرده‌اند. این در حالی است که پیش از این وزش بادهای گرم مدیترانه‌ای در جنگل‌های شمال صرفا در فصل پاییز سابقه داشت و اکنون وزش این بادها و وقوع آتش‌سوزی در میانه فصل زمستان در جنگل‌های هیرکانی را می‌توان به عنوان یکی از نشانه‌های تغییر اقلیم در نظر گرفت.

اصولا تغییرات اقلیمی در سطح جهان باعث جابه‌جایی فصل‌ها شده‌اند که این مساله تغییر الگوی آب و هوایی در اکوسیستم‌های مختلف را به همراه داشته است. بر این اساس، تغییر الگوی وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌های ایران نیز از جمله تاثیرات تغییرات الگوهای آب و هوایی محسوب می‌شود. این نوسانات دانشمندان کشورهای مختلف را بر آن داشته است تا نسبت به تغییر روال عادی زندگی انسان‌ها و حیات ساکن در اکوسیستم‌های حساس هشدار دهند. همان‌طور که آتش‌سوزی‌های غیرمنتظره جنگل‌های هیرکانی نیز روند زندگی مردم مجاور این جنگل‌ها و الگوی حیات طبیعی حیات وحش منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.

باید اذعان داشت که ما نمی‌توانیم به طور کامل جلوی بروز نوسانات آب و هوایی را بگیریم، اما می‌توانیم با برداشتن گام‌هایی مهم اثرات ناشی از این نوسانات را در کشور خودمان بخصوص جنگل‌های هیرکانی کمتر کنیم. البته مسئولان سازمان جنگل‌ها و مراتع همواره تاکید دارند که عامل شروع بیش از ۹۰ درصد آتش‌سوزی جنگل‌های کشور، انسان‌ها هستند. اگر این آمار صحت داشته باشد، می‌توان با ارائه آموزش و آگاهی‎بخشی در میان جوامع محلی و تشدید تنبیهات و جرایم جنگل‌سوزی تا حد زیادی جلوی وقوع آتش‌سوزی را در جنگل‌های ایران گرفت. چراکه تعداد اندکی از افراد از روی سودجویی گاهی سطح وسیعی از جنگل‌های کشور را به آتش می‌کشند و خسارات جبران‌ناپذیری به بار می‌آورند. این افراد کمتر در اثر فرهنگ‌سازی حاضر به تغییر رفتار خود می‌شوند و با چنین افرادی بیشتر باید با زبان تنبیه سخن گفت. از سوی دیگر، تقویت تجهیزات اطفای حریق و ارائه آموزش‌های بیشتر و افزایش تعداد نیروهای جنگل‌بانی نیز می‌تواند تاثیر بسیاری در کاهش اثرات مخرب آتش‌سوزی در جنگل‌های کشور داشته باشد.

 

دکتر هادی کیادلیری، کارشناس جنگل

صندلی بازی در اتوبوسرانی

مهدی آیینی

تهران اتوبوس کم دارد، مترو کم دارد،‌ تاکسی کم دارد، حمل و نقل عمومی اش حمل و نقل تق و لق است، ‌اما مدیر‌خلاق کم ندارد! مدیرانی که به فکر واردات اتوبوس‌های دست دوم هستند در حالی که اتوبوس‌های برقی در پارکینگ‌ خاک می خورند؛ مدیرانی که برای آلودگی هوای سارایوو نسخه می پیچند در حالی که رفع آلودگی هوای تهران را به باد و باران سپرده‌اند؛ مدیرانی که برای کاهش ترافیک و آلودگی هوا محدوده می‌سازند، اما ترافیک و‌آلودگی هوا رها تر از همیشه برای شهروندان شاخ و شانه می کشند‌. مدیرانی که در روزهای آلوده دوچرخه سواری را تبلیغ می کنند، اما برای توسعه حمل و نقل عمومی قدم از قدم بر نمی دارند.

فروش صندلی آخرین خلاقیت برخی مدیران شهری است، خلاقیتی که آب پاکی را روی دست کسانی می‌ریزد که فکر می کنند مسؤولان  درک درستی از شرایط حمل و نقل عمومی ‌ دارند؛ براساس تصمیم آنها قرار است شهروندان بتوانند در زمان اوج شلوغی، صندلی اتوبوس‌ها را رزرو کنند و با خیال راحت درحالی که مثلا کتاب می خوانند یا روزنامه ورق می زنند‌ سفر درون شهری رویایی را تجربه کنند.

اتوبوس و مترو سواری در تهران آسان نیست، این واقعیت را آنهایی که حتی یکبار حمل و نقل عمومی را تجربه کرده‌اند، می‌دانند. این روزها برای ورود به یک اتوبوس ‌خلوت باید ساعت‌ها منتظر ماند یا از هفت‌خوان رستم گذشت و به ضرب و زور وارد اتوبوس‌های شلوغی شد که ‌دست و پای شهروندان از  درهای‌شان بیرون می ماند.

در‌ شرایطی که خیلی ها قادر به رساندن خود تا جلوی در اتوبوس‌ها نیستند، مدیران اتوبوسرانی می‌خواهند صندلی اتوبوس‌ها را ساعتی بفروشند، آنها نمی دانند‌ شخصی که اقدام به خرید ساعتی صندلی می‌کند به طور حتم شانس کمی برای سوار شدن به اتوبوس دارد چه برسد به اینکه بتواند خودش را به نزدیکی های یک صندلی هم برساند.

از شلوغی و غیرقابل برنامه ریزی بودن اتوبوس‌ها که بگذریم باید گفت مدیران شهری حتی نمی دانند چه اقشاری سوار اتوبوس می‌شوند، افرادی که آنقدر دغدغه دارند که رزرو صندلی برایشان بی‌معنی است.‌

فعالیت برخی مدیران به نوشتن طرح‌های اینچنینی خلاصه می شود، چون آنها وظیفه اصلی خود را فراموش کرده‌اند و به نظر می رسد برخلاف تمام کلانشهرهای دنیا که مدیرانشان تلاش می کنند سیستم حمل و نقل عمومی را برای شهروندان راحت‌تر و  جذاب تر کنند، برخی مدیران ما در حال پاک کردن صورت مساله هستند.

برنامه های مدیران شهری کشور این روزها برای تامین اتوبوس، تاکسی و واگن مترو راه به جایی نبرده و ‌برای برخی از آنها راحت ترین کار محدود کردن استفاده از چنین وسایلی  است.‌ ده سال پیش تهران ۷۰۰۰اتوبوس داشت،‌اما این روزها ۶۰۰۰ اتوبوس در پایتخت تردد می کنند که ۶۰درصد از آنها هم فرسوده هستند. یا ازهزار واگن متروی تهران ۳۰درصد نیاز به تعمیر دارد. در تاکسیرانی نیز آمارها نگران کننده است، چراکه از ۷۸هزارتاکسی تهران ۳۵هزار دستگاه فرسوده است.

بنابراین باید گفت اگر مدیران شهری قصد دارند برای بهبود شرایط حمل و نقل عمومی قدم بردارند، بهتر است به جای صندلی بازی این چهار ویژگی را به حمل و نقل عمومی کشور برگردانند؛ سریع، راحت، ارزان و سهل‌الوصول.

خطر محیط‌بان ۴ لیتری به دست

مهدی آیینی

باک‌های خالی دیروز خبرساز شدند، باک خالی خودروهای محیط‌بانی و باک خالی آمبولانس‌ها بار دیگر ثابت کرد برای افزایش بهای بنزین و سهمیه بندی آن،‌ همه جوانب در نظر گرفته نشده، ‌ درست مانند شرایط نامناسب حمل و نقل عمومی که افزایش ۲۰درصدی مسافران این روزها ضعف‌هایش‌ را دوچندان آشکار کرده است.

‌بوی بنزین و نگرانی از افزایش سوخت دیروز در مناطق حفاظت شده پیچید و محیط‌‌ بانان و جنگلبانان را ‌ نگران کرد،  اما کمی آن طرف تر از اردوگاه نگهبانان طبیعت،  به مذاق شکارچیان غیر مجاز و قاچاقچیان چوب خوش آمد.

محیط‌بانان و جنگلبانان زخم کم ندارند، از نبود تجهیزات گرفته تا حقوق و  جیره اندکی که کفاف زندگی شان را نمی دهد، این زخم ها اما وقتی بوی گرانی بنزین به خود بگیرد احتمال بروز اتفاقات ناگوار بیشتر می شود.

کاهش گشت‌های محیط‌بانی و جنگلبانی رابطه مستقیمی با افزایش تخلفات دارد، این را تعداد اندک محیط‌بانان و وسعت مناطق تحت پوشش آنها بیشتر آشکار می کند؛ برای محافظت از‌  ۱۸میلیون و ۸۴۰هکتار از مناطق چهارگانه محیط زیست‌حدود ۳۴۰۰محیط بان در کشورمان به کار گرفته شده است‌. در واقع می‌توان گفت برای هر ۵۳۰۰ هکتار از مناطق چهارگانه محیط زیست یک محیط بان وجود دارد این درحالی است که باید یاد آور شد برخی محیط بانان به شکل شیفتی کار می کنند به عبارت دیگر می توان گفت هر روز ۱۷۰۰ محیط بان مشغول مراقبت از محیط زیست کشور هستند.

کاهش گشت خودروهای محیط بانی و جنگلبانی در کنار فراهم کردن فرصت برای متخلفان، خطرات دیگری نیز دارد، خطراتی که ارتباط مستقیمی با جان محیط بانان و  جنگلبانان دارد. در واقع خودروهای گشتی به نوعی حکم پیشگیری از وقوع جرم را دارند، چراکه به طور معمول متخلفان با دیدن آن کمتر مرتکب جرم می شوند.

این درحالی است که مرور پرونده‌هایی که در آن محیط بانان دچار آسیب شده‌ اند نشان می دهد غافلگیر شدن شکارچیان غیرمجاز یا قاچاقچیان چوب در بیشتر مواقع زمینه درگیری را ایجاد کرده که در نهایت به  جان باختن یا زخمی شدن محیط بان یا شخص متخلف ختم شده است.

بنابراین برای حفظ محیط زیست کشور و جان محیط بانان و جنگلبانان باید هرچه زودتر سهمیه ای مشخص در اختیار یگان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها قرار گیرد چراکه میزان مصرف آنها کاملا مشخص است. برای نمونه ۶۰۴پاسگاه محیط بانی در مناطق چهارگانه ‌ محیط زیست  دایر است و محیط بانان این پاسگاه‌ها از ۹۰۰ خودرو و هزار موتورسیکلت  برای گشت زنی استفاده می‌کنند. به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط زیست محیط بانان برای گشتزنی روزانه به ۲۲ هزار لیتر بنزین نیاز دارند.

چنانچه این سهمیه در نظر گرفته نشود می توان گفت محیط بانان بیش از گذشته وجهه خود را از دست می دهند اگر در گذشته خودروی فرسوده آنها توسط خودروی مدل بالای شکارچیان برای اعزام به تعمیرگاه بکسل می شد در روزهای آینده باید منتظر محیط بانان در راه مانده ای  باشیم که ظرف چهارلیتری در دست برای خودروی شکارچیان دست تکان می دهند.

مدیریت تیر خورده

مهدی آیینی

‌خفگی پیشانی نوشت ‌تهران است؛ باد نوزد و آسمان خست کند آلودگی هوا خفه‌‌اش می‌کند؛ باد هم که بوزد،‌ ‌باران که ببارد یا برف که فرو بریزد دوباره دست سوء مدیریت، گلوی تهران را می فشارد.

هفته پیش تهران شهری دودی بود، نمی‌شد نفس کشید، کلیددارش اما گفت گره کار در دست باد است، باد که بیاید آلودگی هوا هم گم می‌شود.

هفته قبل ترش که باد و باران بود تهران شهری پرآب تر از ونیز شد،‌ ‌ بسیاری از معابر را آب گرفت و خیلی‌ها گفتند باید با قایق در تهران رفت و آمد کرد.

دیروز هم که آغاز هفته ای برفی بود ، خیلی از معابر تبدیل شد به پیست اسکی و دست های برف بر معابر تهران قفل زد. خیلی از شهروندان ‌ ساعت‌ها در برف گرفتار شدند، اما  دریغ از یک کیسه شن یا یک ماشین برف روب. برخی معابر تهران در حالی در برف غرق شد که ‌هواشناسی بارها نسبت به بارش برف و کاهش دما هشدار داده بود،اما مدیران شهری غافلگیر شدند و ‌ ‌عصبانی. ‌مدیرکل امور خدمات شهری شهرداری تهران که یکی از این مدیران است گفت نمی‌توانند برف را روی هوا با تیر بزنند!

‌برف را نمی شود با تیر زد،اما به نظر می‌رسد مدیریت کلانشهر تهران ‌ خیلی وقت است تیر خورده، چرخش لنگ می‌زند و با کوچکترین اتفاقی زمین گیر می شود.

داستان تکراری آلودگی هوا، آبگرفتگی و غافلگیری با برف ‌دست از سر تهران بر نمی دارد، دست کم تا زمانی که مدیران شهری غرق در سیاست هستند و نسخه‌هایی با محور درآمدزایی برای شهر می پیچند. نمونه اش طرح ترافیک جدید پایتخت است که رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا‌ بارها بر ناکار آمدی‌اش تاکید کرده‌ و گفته«طرح کاهش آلودگی هوا طرح کارسازی نیست. واقعیت این است که هدف شهرداری تهران بیشتر کسب درآمد است نه رفع مشکل مردم.»

البته دستان خالی برخی مدیران شهری محدود به شهرداری نیست، در شورای شهر تهران نیز تا کنون برای رفع مشکلات شهروندان‌ طرح و برنامه جامعی ارائه ‌ نشده‌ ‌، برای نمونه می‌توان به مصوبه‌هایی‌ که به تغییر نام معابر یا آزاد شدن نوشیدن چای و نسکافه در صحن شورا محدود شده اشاره کرد یا از این گفت که رئیس شورای شهر تهران هم مدتی پیش در  ‌توئیتی نوشت:«شورای شهر از آنچه که تصور می‌کردم جنبه تشریفاتی و تبلیغاتی بیشتری دارد.»

سلامت و رفاه شهروندان برای برخی مدیران شهری  در اولویت نیست به همین دلیل با کوچکترین اتفاقی آنها غافلگیر می‌شوند و ترجیح می‌دهند تقصیرات‌شان را گردن شرایط جوی بیندازند. ‌

بفرمایید سیگار آقای شهردار

مهدی آیینی

برج آزادی را دود گرفته بود؛ مثل دیروز، مثل امروز، مثل فردا، اما آقای شهردار بی‌خیال آلودگی هوا دودستی فرمان دوچرخه‌اش را چسبیده بود و گاهی رکاب می‌زد. نگاه‌ها به او دوخته شده بود، برخی می‌گفتند شهردار تهران پس از عمل جراحی کمرش دوباره پا به رکاب شده و دوچرخه‌سواری را تبلیغ می‌کند.

پیروزحناچی سه‌شنبه پیش تنها نبود وقتی به سمت میدان آزادی می‌راند، چند نفر همراهش بودند؛ افرادی که مثل او کلاه ایمنی قرمز به سر گذاشته و روی زین دوچرخه مشکی رنگی با مارک ویوا نشسته بودند یا سوار بردوچرخه‌هایی زرد، کلیددار شهر را همراهی می‌کردند.

رنگ دوچرخه تنها تفاوت همراهان شهردار نبود، آنچه بیشتر به چشم می‌آمد ماسک‌هایی بود که برخی همراهان روی صورت خود گذاشته بودند؛ ماسک‌هایی که خطر آلودگی هوا را یادآوری می‌کرد.

به گواه آمار سایت کنترل کیفیت هوای تهران، سه‌شنبه گذشته آلودگی هوا در شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس قرار داشت و سایت به بازدیدکنندگانش هشدار می‌داد؛«باید فعالیت‌های طولانی یا سنگین خارج از منزل را کاهش دهند، فعالیت‌هایی که سبب می‌شود نفس کشیدن تا حدی سخت‌تر از حالت طبیعی صورت گیرد؛ مثل دویدن.»

سه‌شنبه پیش آقای شهردار بی‌توجه به هشدارهایی که سایت کنترل کیفیت هوای تهران می‌داد پا به رکاب شد، سایتی که با هزینه شهرداری اداره می‌شود تا با ارائه اطلاعات کیفیت هوا مانع آسیب دیدن بیشتر شهروندان شود. هدفی که به نظر می‌رسد آقای شهردار ۱۸۰درجه مخالفش رکاب می‌زند!

آقای شهردار مشاوران خوبی دارد، مشاورانی که تشویق‌اش می‌کنند با پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو همراه شود، اما آنها یادشان رفته به آقای شهردار بگویند براساس مطالعاتی که محققان در دانشگاه‌های واشنگتن، کلمبیا و بوفالو انجام داده‌اند؛ هوای آلوده می‌تواند به اندازه دود کردن یک پاکت سیگار به ریه شهروندان آسیب بزند و اگر شهروندان فعالیت بدنی شان را بیشتر کنند بالتبع سیگار بیشتری نیز دود خواهند کرد.

کم نیستند افرادی که وقتی پیروز حناچی اولین بار با دوچرخه در معابر شهر حاضر شد، حرکت او را نمایشی خواندند و گفتند آقای شهردار بجای صرف وقت برای چنین نمایشی بهتر است گرهی از مشکلات کلانشهر تهران باز کند، مشکلاتی که کلانشهر تهران را به شهری نامهربان برای شهروندانش بدل کرده، برای مثال نبود پیاده‌رو و پل عابر مناسب جان شهروندان را به بازی گرفته تا آنجا که در نوروز ۹۷‌ عابران پیاده ۴۰ درصد آمار فوت ناشی از حوادث رانندگی را به خود اختصاص دادند.

بنابراین چنانچه شهردار تهران قصد دارد برای زیست‌پذیر کردن شهر تهران قدمی بردارد، بهتر است برای توسعه حمل‌ونقل عمومی شهر چانه‌زنی کند. به عبارت دیگر اگر کلیددار تهران می‌خواهد نمایش تاثیرگذارتری را روی پرده ببرد بهتر است در روزهای آلوده پایتخت برای دقایقی با دوچرخه‌اش مقابل ساختمان پاستور بایستد و یادآور شود آلودگی هوای تهران جدی است و دولت نه‌تنها به تعهداتش درخصوص توسعه مترو عمل نکرده بلکه حدود شش سال است که حتی یک اتوبوس هم به ناوگان حمل و نقل عمومی تهران اضافه نکرده است.

بالا